جامعة موهوم!
...در وبلاگ دیروز گفتیم که گورکنها برای تحکیم آنچه در ایران وجود ندارد جبههای به معاونت آخوند «قیومی» تشکیل دادهاند؛ فعالیت جبهة کذا «تحکیم دمکراسی» است! تلاش اربابان حکومت اسلامی در غرب نیز مشابه همین تحرکات ابلهانه است. هدف استعمار غرب تبدیل «مهاجران حکومتی» به «مخالف حکومت» است! و وظیفة این مخالفان دستساز غرب سر هم کردن ترهاتی است که نشان خواهد داد «بخشی» از حکومت اسلامی مدافع دمکراسی است! در امتداد همین سیاست است که امروز معلوم شد دارودستة محمد خاتمی طرفدار دمکراسی بودهاند و برای هیچکس به جز پاسدار اکبر این مهم را فاش نکردهاند. میدانیم که پاسدار اکبر از جمله سوگلیهای حکومت اسلامی در مغرب زمین است. یک «افسانه» هم در مورد زندانی بودن وی ساخته و پرداختهاند تا با استفاده از صورتبندیهای معمول، هیچکس نتواند در «مبارزات» این پاسدار بیمقدار با حکومت اسلامی تردیدی به خود راه دهد.
چند روز پیش سایت حکومتی هفتان در اطراف کتابی که «افرادی ناشناس» برای پاسدار اکبر به زبان انگلیسی نوشتهاند تبلیغات به راه انداخته بود. در بارة این کتاب پیشتر توضیح دادیم و گفتیم انتشارات «ام.آی.تی»و «بوستون ریویو» در راستای تأمین منافع حاکمیت ایالات متحد از زبان مخالفنمایان حکومت اسلامی آشکارا برای تداوم این حکومت در کشورمان تلاش میکنند، چرا که در ایران هیچ حکومتی بیش از یک حکومت مدعی تقدس الهی نمیتواند منافع استعمار را تأمین کند. میدانیم که بالاتر از «ابهام الهی» هیچ ابهامی وجود ندارد. و ابهام مذکور که به زیور «تقدس» آراسته است بهترین ابزار سرکوب در همة زمینههای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، هنری و علمی به شمار میرود.
با ابهام مقدس، قوانین مبهم تدوین خواهد شد، و با توسل به این نوع قوانین، همچنان که در قوة قضائیه مفتضح حکومت اسلامی شاهدیم فسادمالی و اداری میتواند به سرعت گسترش یافته، از این طریق هرج و مرج را بر جامعه حاکم کند. به عنوان نمونه میتوان به موارد سوءاستفادة مالی توسط تولهآخوندهای حکومتی مانند بهرمانی، طبسی، یزدی، مکارم شیرازی و اطرافیانشان اشاره کرد که در حکومت عدل علی به سکوت برگزار میشود و کسی هم به مصداق فلان آیة قرآن دست دزد بیتالمال را قطع نمیکند، چون این نوع دزدان از خودیها هستند. ولی اگر کسی به دلیل فساد مالی در این حکومت نتواند غذای روزانة خود را تأمین کند و یک تکه نان بدزدد، بلافاصله «موتور» عدالت اسلامی روشن میشود و دست دزد را قطع میکنند تا همه بدانند در اسلام، به جز شرکای حکومت کسی حق دزدی و چپاول ندارد. البته در مورد جنایت نیز وضعیت چندان متفاوت نیست. به عنوان مثال تولة آخوند فلاحیان مثل «جیمزباند» اجازة قتل و کشتار مردم را دارد، و برای این نوع جنایات مجازات هم نخواهد شد. و یا شاهدیم که عیال الهام و پاسدار شریعتمداری هر چه دل تنگشان بخواهد میگویند و مینویسند، «داش» صفار هم هیچ مزاحمتی برایشان فراهم نمیکند، چرا که از شرکای حکومت توحشاند. از مطلب دور افتادیم بازگردیم به اوپوزیسیونسازی ایالات متحد برای حکومت ایران که رادیو فردا هم فعالانه در آن شرکت دارد.
حضرات در ینگه دنیا تاکنون نفت و نیروی انسانی کشورمان را چپاول میکردند، و اسقاطیهای ارتششان را همراه با مشتی جنایتکار و اوباش همچون چمران و قطبزاده به ایران صادر میکردند، و با نوکران خود حکومت ضدامپریالیست و مستقل تشکیل میدادند! اهالی رادیو فردا که میپندارند هنوز در بر همان پاشنه میچرخد یک مصاحبة مضحک با پاسدار اکبر ترتیب دادهاند تا ضمن تبلیغ برای کتاب کذائی، یک «اوپوزیسیون» خوش دست و «صددرصد آمریکائی» هم برایمان تعیین کنند. مصاحبه کننده، «شهران طبری»، ابتدا اعلام میکند که پاسدار اکبر از طرفداران حاکمیت دمکراتیک است، سپس نظر گنجی را در مورد دمکراسی جویا میشود! و پاسدار اکبر هم به عادت همیشگی افسارش را بریده، دوباره بازمیگردد به همان ادبیات فاشیستی نخبهگرا!
پیشتر گفتیم که چنین ادبیاتی ملهم از فلسفة افلاطون و نافی تساوی حقوق انسانهاست، چرا که فقط «نخبگان» را شایستة حکومت میداند! البته این نظریة افلاطون برای ایجاد «آرمانشهر» در دوهزار سال پیش عنوان شده، ولی گاوچرانها تلاش دارند آنرا به عنوان نظریة نوین «دمکراسی» در قرن حاضر به ما ملت حقنه کنند. از نظر تاریخی، فاشیستها و نازیها نیز که متحدان دولت آمریکا به شمار میرفتند بر حکومت نخبگان تأکید داشتند، و «نخبگی» را در نژاد آریائی و دین مسیح میدیدند، خصوصاً در کاتولیسیسم! آثار شوم «حکومت نخبگان» از خاطرة شهروندان کشورهای ایتالیا، آلمان، اسپانیا و پرتقال هنوز زدوده نشده! ولی گاوچرانها دست بردار نیستند، و باز هم به تبلیغات برای «الیت» مشغولاند، پاسدار اکبر هم در کمال حماقت، برای اهالی رادیو فردا مطالبات حاکمیت آمریکا را یک به یک «مطرح» میکند:
«برای تشکیل نظام دمکراتیک اجماع الیت بر سر دمکراسی لازم است[...] نخبگان یک جامعه باید اجماع داشته باشند بر سر دمکراسی به عنوان حلال مشکلات و داور نزاعها.»
میبینیم که جامعة مورد نظر پاسدار اکبر یک «جامعة بسته» و در واقع موهوم است، که میتوان سیاست را به مصداق «چاردیواری اختیاری» در آن اعمال کرد. هیچ عامل دیگری به جز اجماع نخبگان برای استقرار دمکراسی در این «آرمانشهر» الزامی نیست! نه سیاست خارجی، نه اقتصاد، نه ساختارهای سیاسی و حقوقی و نه شرایط جهانی! این جامعة «فرضی» همان توهمی است که استعمار به آن دامن میزند: جامعهای «نیست در جهان»! و جبهة دمکراسی در ایالات متحد برای استقرار در همین «جامعه» تشکیل شده، در داخل نیز حسین قیومی از هم اینک برای «تحکیم» این نوع دمکراسی دکان باز کرده. کاملاً مشخص است که «نخبگان» منظور نظر پاسدار اکبر، یا همان اوباش حکومتی در داخل و خارج، به قول ایشان «بر سر دمکراسی» به اجماع رسیدهاند! کافی است رابرت گیتس آستینها را بالا زده این «نخبگان» را به تهران «ارسال» کند تا در انتخابات آینده یک حماسة دیگر بیافرینند و برای حکومت دستنشاندة آنگلوساکسونها بازهم مشروعیت مردمی تأمین کنند. ولی متأسفانه حاکمیت ایالات متحد این روزها گرفتار انتخابات «مردمی» خودش شده، و نخبگاناش بر سر «دمکراسی» ظاهراً به «اجماع» نرسیدهاند!
چندی پیش در مورد جوزف بایدن با تکیه بر مطالب ویکیپدیا نوشتیم که ایشان از کاتولیکهای پیرو واتیکاناند. امروز سایت نووستی، مورخ 4 سپتامبر مطلبی انتشار داده که در آن جوزف بایدن یهودی از آب در آمده! بله، دین و مذهب هم مانند انسان «در حال شدن» است، البته به مقتضای سیاست! در هر حال، آنچه اهمیت دارد سابقة تقلب جوزف بایدن است که آنقدرها «در حال شدن نیست!» کاری است که در گذشته انجام شده، شواهد و مدارکاش هم به ثبت رسیده، درست مانند سوابق سارا پالین خودمان در فساد مالی، سوءاستفاده از مقام، و شعار و تبلیغات و هیاهوی مضحک در باب مخالفت ایشان با روابط جنسی آزاد!
پس از اینکه رسانهها مسئلة دختر سارا پالین را مطرح کردند تا عمق شعارهای خشکه مقدسانة «خواهر» پالین بر همگان آشکار شود، دارودستة جمهوریخواهان بساط مظلوم نمائی و سینه زنی به راه انداختند و مسئلة حریم خصوصی را مطرح فرمودند. یک نامة مضحک از ساراپالین و همسرش هم انتشار دادند که تأکید داشتند، ما از آنها نیستیم که روابط آزاد جنسی را تأئید کنیم! دختر ما بزودی با پدر بچه ازدواج خواهد کرد ولی مشخصات او را برای رعایت حریم خصوصی «پدر» فاش نمیکنیم! حضرات گویا فراموش کرده بودند که چنین بیانیة ابلهانهای بیشتر ایجاد اشکال خواهد کرد، چرا که اگر پدر بچه به سن بلوغ رسیده باشد به دلیل داشتن رابطة جنسی با یک دختر هفده ساله مجرم به شمار میرود! در نتیجه بیانیة کذا بجای اینکه به جنجال پایان دهد آن را گستردهتر کرد. و خلاصة امر، سناتور مک کین عصازنان مجبور شد به دیدار قوم و قبیلة پالین برود و داماد «آینده» را از نزدیک ملاقات کند تا همه با دیدن عکس وی باور کنند که ایشان هم بالغ نیستند و خلاصه از نظر قانونی جرمی در کار نیست! البته دروغگوئی و شیادی و سوءاستفادة مالی خانم پالین همچنان پا برجاست. و امروز معلوم شد سخنرانی آتشین روز گذشتة ایشان را همان کسی نوشته که در سال 2003 برای بوش قلم میزد!
این افشاگریها میتواند همچنان ادامه یابد، ولی نتیجة انتخابات آمریکا را تغییر نخواهد داد، دقیقاً مانند بحثهای صدمنیکقاز حوزوی در باب وجود یا عدم وجود خدا، و یا سخنان مهمل نعلینها در مورد مسائل روز! این بحثها که هر روز فضای بیشتری را در رسانههای فارسی زبان به خود اختصاص میدهد در واقع بهترین راه برای گسترش «زبان انسداد» یا همان زبان ابهام مقدس شده. مسائل جامعة ایران را با «وجود» یا «عدم وجود» خدا نمیتوان حل کرد، حقوق کارگران را هم نمیتوان با فتاوی آخوند مکارم شیرازی و شرکاء پرداخت نمود. با این وجود، کارگزاران حکومت اسلامی سعی تمام دارند که با اینگونه بحثهای مهمل رسانههای فارسی زبان را در داخل و خارج از مرزها اشباع کنند، و مطالبات مردم کشور را از این مسیر به بیراهه بکشانند.
آنچه ما باید بدانیم این است که چرا بودجة آموزش، بهداشت و مسکن کاهش مییابد، چرا تعرفههای گمرکی حذف میشود تا واردات افزایش یابد، چرا علیرغم تحریمهای اعلام شده از جانب غربیها، حجم واردات از اروپای غربی و ایالات متحد به ایران مرتباً افزایش یافته، چرا دولت رسماً از اسکلههای قاچاق محصولات غرب در ایران «حمایت» میکند، و چرا علیرغم فروش نفت در ازای هر بشکه 100 دلار، حقوق کارگران پرداخت نمیشود، و چرا کارخانهها تعطیل میشوند؟ از همه مهمتر، میباید بدانیم احمدی نژاد که سه سال پیش قصد «افشاگری» در مورد چپاولگران بیتالمال را داشته، به چه دلیل مدتهاست خفقان گرفته؟ و همانطور که میتوان حدس زد، برای پاسخ به این پرسشها هیچ نیازی به اعتقاد به دین اسلام و مسلک شیعه و خدا و پیغمبر نیست. برای پاسخ به این پرسشها نیازمندیم که بر عملکرد این دولت «مستقل»، متعهد و مکتبی و نهایت امر نوکر آمریکا نظارت اعمال کنیم. نظارتی که به دلیل استقرار حاکمیت دینی و مدعی تقدس الهی عملاً غیر ممکن شده. دلیل ارادت استعمار غرب به حاکمیت دینی همین «تقدس» کذا است؛ «تقدسی» که همة جنایات حکومت انسانستیز اسلامی را در هالهای از ابهام قرار میدهد.
ولی عصر طلائی حکومتهای مقدس به سر رسیده. مرگ تدریجی طالبان را در آینة استیصال حاکمیت پاکستان به صراحت میتوان مشاهده کرد. عقب نشینی اخیر پنتاگون در گرجستان نیز طالبان شیعی مسلک جمکران را یک گام دیگر به سراشیب نیستی نزدیک کرده. پیروزی نزدیک است. آنروز که منطقة نوروز زنگار دین بردگان از رخ بزداید، و آنروز که اقوام ایرانی همچون هزارههای دور، فرهنگ، زبان و سنتهای دیرینة خود را گرد «آتش بزرگ» بازیابند. آنروز خواهیم دید که امپراطوری ما اقوام ایرانی داغ بندگی هیچ خدائی بر پیشانی نداشته و نخواهد داشت.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت