شنبه، شهریور ۱۶، ۱۳۸۷



گفتگوی ژوکرها!

...
در همین فرصت صریحاً عنوان کنیم که از بیانیة «جمهوریخواهان لائیک» که در سایت «اخبار روز» انتشار یافته، حمایت نمی‌کنیم. جمهوری‌خواهان لازم است لائیسیتة مورد نظر خود را صریحاً و با تأکید بر «جدائی دین از سیاست» مشخص کنند، چرا که موضوع «جدائی دین از سیاست و دولت» که توسط این تشکل عنوان شده، ایجاد ابهام خواهد کرد. در ضمن مشکل ما به هیچ عنوان شخص احمدی نژاد نیست. ایشان، مانند اسلاف‌ خود‌ یعنی خاتمی، بهرمانی و شخص خامنه‌ای، مجری سیاستی هستند که ایالات متحد تعیین می‌کند. هر گاه جمهوریخواهان صریحاً «جدائی دین از سیاست» را مطرح کردند، و خارج از شعارهای پوچ، برنامة مشخصی از نظر سیاسی ارائه دادند، می‌توان گفت که به صورت جدی مسئولیت سیاسی خود را قبول کرده‌اند، در غیر اینصورت در عرصة سیاست شعارهای پوچ و مبهم کم نیست، ولی با تکیه بر این نوع «گفتمان» تبادل نظر و گفتگو نمی‌تواند وجود داشته باشد.

در توضیح وبلاگ دیروز یادآور شویم،‌ انگلستان نیز مانند دیگر کشورهای عضو ناتو ملزم به اجرای کاپیتولاسیون است، و بهتر است نوکران‌اش در جمکران و عراق دکان عزت و ذلت خود را برچینند. نعلین‌ها و شرکای‌شان در عراق قیاس به نفس کرده همه را ابله می‌پندارند به همین دلیل پیرامون توافقنامة امنیتی به مهمل‌بافی مشغول‌ شده‌اند. امید ابراهیم جعفری و شرکاء این است که با اجرای خیمه شب بازی مشابه آنچه سازمان سیا در ایران به راه انداخت بساط «نوکری با شعار استقلال» را پهن کنند. و اما همانطورکه در وبلاگ دیروز گفتیم، با تغییر ریاست «گراند اوریان»، بزرگترین لژ فرماسونری در فرانسه تغییرات گسترده‌ای را در جمکران شاهد خواهیم بود. البته چنین تغییراتی تمامی پایگاه‌های طالبان پروری در منطقه را شامل خواهد شد. ساده‌تر بگوئیم «اتحاد جماهیر نوکری» تعطیل باید گردد! و در این راستا دکان رقابت «فرهنگی» پروفسور حمید مولانا با محمد خاتمی نیز باید برچیده شود.

تاکنون می‌پنداشتیم در ادبیات فاشیست‌ها عبارت «زن فریب خورده» جایگاه ویژه‌ای دارد، اشتباه می‌کردیم! گویا در پی مبارزات پیگیر دارودستة عبادی و «کمپین» یک میلیون آش‌نذری، زنان جمکران به حقوق برابر با مردان دست یافتند و به صراحت می‌بینیم که پروفسور مولانا هم با سلام و صلوات پای به جمع فریب‌خوردگان گذاشتند! خلاصة مطلب فعلة مؤنث فاشیسم که به گفتة حاجیه کشاورز «اسلام مترقی» می‌طلبند، باید دست از جنجال و قانون شکنی بشویند، به چند دلیل. نخست اینکه ساواک جمکران که تاکنون جهت اجرای سیاست طالبان پروری از سازمان سیا و موساد دستور می‌گرفت، پس از جنگ گرجستان می‌رود تا قبلة خود را تغییر دهد!

در این راستا، محسنی اژه‌ای، رئیس ساواک یا همان به اصطلاح وزیر اطلاعات گورکن‌ها، در تاریخ 28 اوت 2008، راهی مسکو شد تا در مبارزه با تروریسم «فعال‌تر» شود! به گزارش خبرگزاری نووستی، مورخ ششم سپتامبر سالجاری، اژه‌ای در مسکو با «الکساندر بورتینکف»، مدیر سازمان فدرال امنیت روسیه پیرامون گسترش تماس‌های ایران و روسیه جهت مبارزه با تروریسم دیدار و گفتگو کرد!

اژه‌ای که مدت‌ها برای سازمان دادن یک «انقلاب» یا بهتر بگوئیم نوعی کودتای مخملی تلاش می‌کرد، امروز می‌باید همة جانفشانی‌های گذشته را فراموش کرده، پای در مسیر مبارزه با شرکاء بگذارد! به گفتة نووستی، اژه‌ای همچنین مذاکراتی با نمایندگان اعضای «پیمان شانگهای» نیز داشته، و از 28 اوت تا چهارم سپتامبر ناظر بر مانور «ولگا گراد ـ آنتی ترور ـ 2008» بوده. اگر بخواهیم چنین خبری را در یک جمله تحلیل کنیم باید بگوئیم که حکومت اسلامی یا همان ستون اصلی «اتحاد جماهیر نوکری»، سخت متزلزل شده. حال بپردازیم به اعترافات پروفسومولانا، ژوکر فرهنگی استعمار.

به گزارش حنازرچوبه، مورخ 13 شهریورماه سالجاری، فردی به نام زارعی کتابی به رشته تحریر درآورده تحت عنوان «حکمت و دیالکتیک گفتاری در اندیشه و روش دکتر محمود احمدی نژاد»؛ تعجب هم ندارد! همة توهمات و رفتار غیرارادی گورکن‌ها مانند اعتقادات و باورها و عطسه و سرفه‌شان «اندیشه» خوانده می‌شود. پروفسور مولانا هم بر این کتاب سراپا «حکمت و خرد و خرافه» مقدمه‌ای نگاشته‌اند و در مراسم معرفی این کتاب سخنانی ایراد فرموده‌اند. آقای مولانا که مانند محمد خاتمی در رشتة پیوند گوز به شقیقه پروفسورای خود را از آبدارخانة ساواک دریافت کرده‌اند در این مراسم ضمن انتقاد تلویحی از محمد خاتمی که با سرقت طرح روژه‌گارودی، «گفتگوی تمدن‌ها»، در رأس سازمانی به همین نام قرار گرفته، گفته‌اند، فریب خوردیم، نباید این شعار را مطرح می‌کردیم! به عبارت دیگر، پروفسور مولانا به غلط تأئید می‌فرمایند که «گفتگوی تمدن‌ها» سرقت فرهنگی از روژه گارودی نیست، و از سوی جمکرانیان مطرح شده! با این وجود، شخص ایشان سعی خواهند داشت با پیشنهاد نوینی به نام «تمدن گفتگوها»، برای از میان بردن «نقاط ضعف» گفتگوی تمدن‌ها فکری بکنند!

همانطورکه پیشتر گفتیم در چارچوب سیاست نوین ایالات متحد، محمد خاتمی و حمید مولانا، دو آدمک استعمار، موظف‌ بودند با یکدیگر به رقابت در عرصة «فرهنگ» بپردازند. چرا که هر دو دست پروردة ساواک و از غلامان وفادار درگاه عموسام به شمار می‌روند و هر دو افتخار کارآموزی و خدمت در موسسة استعماری کیهان را هم دارند. همانطور که می‌بینیم امروز هم هر کدام در رأس یک بنیاد فرهنگی نشسته‌اند، تا به تبلیغ ابتذال و بلاهت بپردازند. و می‌باید اذعان داشت که فعلاً خاتمی و مولانا در ماراتون ترویج بلاهت شانه به شانة یکدیگر قرار دارند. پرفسور مولانا ضمن ابراز تأسف از اینکه فرهنگ غرب به کشورهای مسلمان سرایت کرده فرموده‌اند، فرهنگ غرب فرهنگ ستیزه‌ است:

«طرح شعار گفتگوی تمدن‌ها فریب خوردگی بود، باید تمدن گفتگوها را مطرح کنیم.»

ابتدا می‌باید عبارت «فریب‌خوردگی» را به گنجینة فرهنگ و ادبیات زبان فارسی اضافه کنیم تا بپردازیم به بقیة مسائل. البته ما قبول داریم که «گفتگوی تمدن‌ها» از سوی «روژه گارودی» مطرح شد تا «هانتینگتون» هم بتواند «جنگ تمدن‌ها» را مطرح کند، و از این مسیر قلمرو سیاست آمریکا از پروپاگاند ابلهانه تهی نماند؛ این خود یکی از بزرگترین شیادی‌های قرن بود. چرا که گارودی و هانتینگتون، در دو عرصة «تاریخ» و «زبان» با توسل به شیوة فاشیست‌ها «جزء» را در عمل بجای «کل» گذارده، «دین» را در ترادف با «تمدن» قرار دادند، سپس مدعی وجود تمدن اسلامی، مسیحی و ... شده‌اند. حال آنکه نه اسلام و نه مسیحیت هرگز «تمدنی» از آن خود نداشته‌اند! مسیحیت بر تمدن رم و یونان باستان تکیه کرد و اسلام با تکیه بر تمدن امپراطوری ساسانی، بر دیگر تمدن‌های کهن مسلط شد. البته می‌دانیم که گورکن‌ها و به ویژه بنیاد بسیار «فرهنگی» باران، به ریاست محمد خاتمی در حال حفاری و کاوش برای کشف آثار و بقایای فرهنگ و تمدن بسیار پیشرفتة صدر اسلام در مکه و «مدینة فاضله‌» به جان‌فشانی و دروغ‌پردازی مشغول‌اند‌، ولی در کمال تأسف به اطلاع‌شان می‌رسانیم که اسلام و مسیحیت هرگز تمدن‌ساز نبوده‌اند. اسلام و مسیحیت با نفی و نابودی هر آنچه پیش از ظهورشان وجود داشته در واقع «تمدن‌خوار» به شمار می‌روند. ولی جالب اینجاست که در گیرودار رسوائی پروپاگاند روژه گارودی و هانتینگتون، پروفسور حمیدمولانا، مشاور نوین احمدی‌نژاد، اینک با تکیه بر همان طناب پوسیدة «گفتگوی تمدن‌ها»، آستین‌ها را بالا زده خواهان «تمدن‌گفتگوها» شده‌اند!

روند سیاست در کشورهای استعمارزده دقیقاً به بالا رفتن از «نردبام خیال» می‌ماند. پای را بر پلة هیچ می‌گذارند، بعد با تکیه بر «هیچ» گامی بالاتر می‌روند. پروفسور مولانا هم پای‌شان را بر «گفتگوی تمدن‌ها» گذاشته، خواهان رسیدن به «تمدن گفتگوها» شده‌اند! البته می‌دانیم که پروفسور مولانا آخرین تیر در ترکش موسسة استعماری کیهان برای تداوم استعمار اسلامی در ایران به شمار می‌روند و سخنان ابلهانة احمدی‌نژاد در دانشگاه کلمبیا نیز به تأئید ایشان رسیده بود! در ضمن می‌دانیم که حضرت پروفسور مولانا که پروپاگاند فاشیستی «گفتگوی تمدن‌ها» را جدی گرفته‌اند و «تمدن گفتگو‌ها» را بجای آن پیشنهاد می‌کنند، مانند همپالکی‌های‌شان،‌ محمد خاتمی و سروش، اصلاً نمی‌دانند که جنگ هم نوعی «گفتگو» به شمار می‌رود! پس پروفسورها و فلاسفة جمکران را رها کرده بپردازیم به تغییر واحد پول و نظرات «استادان» زبان فارسی!

در پی طرح حذف سه صفر از واحد پول ایران، استادان ادبیات و اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی در مورد تغییر نام «ریال» اظهار نظرات جالبی داشته‌اند. به گزارش جام جم آنلاین در خبر شماره: 100948194818، میرجلاالدین کزازی واژة «تالانت» را پیشنهاد کرده که واژ‌ه‌ای است کهن و به دوران پیش‌ هخامنشی باز می‌گردد. حسن انوری، عضو پیوستة فرهنگستان، در مورد «دریک»، واحد پول هخامنشیان فرموده‌اند، خیر! واژه‌های سه هزار سال پیش برای سه هزار سال پیش بوده، بهتر است از تومان استفاده شود که بین مردم رواج دارد، اگر هم ترکی است، هیچ اشکالی ندارد!

هر چند می‌دانیم که واژة «ریال» هم فارسی نیست. ولی باید نخست از این «عضو پیوستة فرهنگستان» جمکران بپرسیم آیا هر آنچه در بین مردم «رایج» باشد می‌باید «بهتر» تلقی شود؟ سپس این پرسش مطرح می‌شود که در مورد نام مبارک خودشان، «حسن» که متعلق به هزار سال پیش است نظرشان چیست؟!‍ بله «منطق» یا عقل‌سلیم در جمکران ممنوع! آقای انوری می‌‌فرمایند:

«دریک، کلمه‌ای خیلی قدیمی است [...] با دریک موافق نیستم چون برای سه هزار سال قبل است.»

البته این عضو پیوستة فرهنگستان، زبان فارسی را کمی نامفهوم صحبت می‌کنند، شاید زبانی باشد متعلق به سه هزار سال بعد! در نتیجه باز می‌گردیم به پروفسور مولانای خودمان که اگر چرند هم می‌بافند، به زبان فارسی رایج می‌بافند! ایشان در ادامة بیانات خود فرموده‌اند، در غرب «حکمت» و «فضیلت» معنا ندارد، در زبان و ادبیات غرب واژه‌ای به نام «ادب» وجود ندارد، و ما باید «روش ادب» را در جامعة خود زنده کنیم. اگر چه ما نمی‌دانیم پروفسور مولانا چگونه موفق به چنین اختراعاتی در زمینة شارلاتانیسم شده‌اند، ولی می‌توانیم به معاون جدید مهرورزی اطمینان دهیم که باید دکان بنیاد فرهنگی‌شان را واقعاً تعطیل کنند، چون احمدی نژاد که روز 28 اوت در نشست شانگهای حضور داشت، ناچار شده دوان، دوان خود را به چین برساند و دست به دامان هوجین تائو شود! ارتش اسلام پرور پاکستان در حال فروپاشی است و رجب اردوغان ناچار شده 8 وزیر کابینة خود را در یک حرکت تغییر دهد، از جمله «علی باباجان» که قرار بود برای خط لولة «مرحوم» نابوکو به تهران مشرف شوند! ظاهراً پروفسور مولانا چنان در بحر بیکران «ادب، فضیلت و حکمت» شناوراند که واقعیات از چشمان شهلای‌شان پنهان مانده، چون در ادامة ترهات خود خواهان «انقلاب درونی» هم شده‌اند:

«در فرهنگ آن‌ها حکمت و فضیلت معنا ندارد [...] در زبان و ادبیات غرب، واژه‌ای به نام ادب وجود ندارد باید گفتمان و روش ادب که میراث ایرانی و اسلامی ماها [ما] است در جامعة خود احیا و زنده کنیم [...] بالاترین انقلاب فکری و انسانی انقلاب درونی است، چرا که تا عقل و دل عوض نشود، انقلاب حاصل نمی‌شود.»

«عقل» که هیچ، ولی «دل» را می‌توان در آبدارخانة کیهان زیر نظر پاسدار شریعتمداری با جگر و قلوه عوض کرد! می‌باید از این پروفسور والامقام بپرسیم «عقل» کذا را هم از امارات متحد عربی به صورت قاچاق وارد می‌کنند تا حق و حساب کنعانی مقدم‌ها منظور شود، یا اینکه زبان‌مان لال، «عقل» را هم می‌خواهند در موسسة کیهان «تولید» کنند؟

یکی از نمایندگان مؤنث مسجد جمکران به نام زهره الهیان به «فارس نیوز» مورخ ششم سپتامبر می‌گوید، لایحة حمایت از خانواده خیلی برای حفظ حقوق زنان ابتکار به خرج داده؛ از جمله حضور قاضی زن در دادگاه خانواده!

می‌بینیم که در این حکومت عصرحجر کسی با «قانون» کاری ندارد. اگر سخنان حاجیه الهیان را یک مرحلة منطقی به پیش رانیم خواهیم داشت، از این پس برای حفظ حقوق کودکان از قاضی کودک، برای حفظ حقوق همجنس‌گرایان از قاضی همجنس‌گرا، و برای حفظ حقوق جنایتکاران هم از قاضی جنایتکار استفاده می‌کنیم!

و به نظر می‌رسد که مقصود جناب پروفسور مولانا از «انقلاب درونی» همین باشد! انقلابی که با «تعویض عقل» صورت می‌گیرد، تا حماقت و توحش را به جای قانون بنشاند. حق با پروفسورمولانا است؛ چنین حکمت و فضیلت و ادبی را فقط در جمکران می‌توان یافت. جناب مشاور مهرورزی باید هر چه زودتر «تمدن گفتگوها» را آغاز کنند.


نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة‌ پی‌دی‌اف ـ اسپیس


پیوند این مطلب در گوگل
...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت