چهارشنبه، شهریور ۲۷، ۱۳۸۷



داس و «نوزاد»!


...
از هنگامی که کلنل آیرون‌ساید «نیک‌نهاد» از روی خیرخواهی و جهت مدرنیزاسیون کشورمان یک کودتای شرافتمندانه سازماندهی کردند، تا امروز سیاست کشور ایران بر «سر» حاکم تمرکز داشته. اگر حاکم تاج بر سر داشت، زنان هم می‌توانستند آن تکه پارچة کذا را از سر بردارند و از اندرون خارج شوند. ولی از 22 بهمن که برای حفظ کیان اسلام ژنرال هویزر تاج را با عمامه جایگزین فرمودند، زنان هم ناچار شدند چادر بر سر کنند تا «استقلال» و به ویژه «آزادی» برای چپاول هر چه بیشتر ثروت‌های ما ملت به بهترین وجه تأمین شود. ولی اخیراً سازمان ناتو متوجه شده که برای تداوم سرکوب و چپاول ما جایگزینی گاه به گاه تاج با دستار دیگر کفایت نمی‌کند! و به این ترتیب بود که ورود چادرسیاه به حاکمیت ایران به عنوان یک راه حل «پیشرفته» و «مدرن» مطرح شد.

همانطورکه سازمان ناتو با کودتای شکوهمند 22 بهمن 1357 تاج را با دستار جایگزین کرد تا با پیوند حزب‌‌الله و داس‌الله دامنة سرکوب فاشیست‌ها را گسترش دهد، این روزها برای تبدیل جمکران به یک دمکراسی تمام عیار «دی هوپ شفر» قصد دارد چادر سیاه را بجای دستار بنشاند! به همین دلیل بحث مضحک و ابلهانة تفسیر «رجل سیاسی» آخرین مد روز شده. از اینرو در سایت رادیوزمانه یک جفت نعلین و یک یا دو چادرسیاه به استدلال و بحث علمی مشغول شده‌اند. تو گوئی اگر بجای علی خامنه‌ای حاجیه مریم بهروزی یا پروین اردلان را قرار دهیم ایران گلستان خواهد شد، و هیچ مشکلی نخواهیم داشت. چرا که به این ترتیب قانون اساسی توحش بجای خود باقی می‌ماند و حکومت ایران به رهبری مریم بهروزی همچنان به نوکری یا کلفتی برای سازمان سیا ادامه خواهد داد.

می‌دانیم که با جابجائی افراد در چارچوب حکومت اسلامی هیچ تغییری پیش نخواهد آمد؛ اینکار فقط تغییر مهره‌ها است. با «جدائی دین از دولت» هم هیچ تغییری پیش نخواهد آمد، جز اینکه یک حاشیة امن برای دستاربندان فراهم می‌آید‌ تا باز هم به شیوة مرسوم برای حفظ منافع کارخانة رجاله پروری بدون داشتن کوچک‌ترین مسئولیتی، از حق «دخالت در سیاست» هم برخوردار باشند، و با حفظ مصونیت هر قدر بخواهند ترهات ببافند و «مبارزات» کنند. از اینرو به این «جبهة» کذا که به مصداق مثل «به عکس نام زنگی نهند کافور»، نام خود را «جبهة جمهوریخواهان لائیک» گزارده، می‌گوئیم که ما می‌دانیم پیشنهاد «جدائی دین از دولت» بجز عوامفریبی هیچ نیست. آنچه می‌باید در ایران حاصل شود عدم دخالت ریزه خواران سنتی انگلستان در سیاست کشور است. پیشتر در مورد انحرافی بودن طرح عوامفریبانة «جدائی دین از دولت» مفصلاً توضیح داده‌ایم، و نیازی به تکرار مکررات نیست. پس می‌پردازیم به بحث‌های مهم و «صدمن‌یک‌قاز» نخبگان جمکران در داخل و خارج از مرزها.

می‌دانیم که هدف از این بحث‌ها به بیراهه کشاندن مخاطب و پنهان داشتن اصل مطلب است. گفتگوهای سیاسی دست‌پروردگان سیاست استعمار به بحث لوطی و انترش شباهت دارد. لوطی به چه منظور با انترش صحبت می‌کند و به او چه می‌گوید؟ لوطی معرکه می‌گیرد تا پولی به کف آرد و به همین منظور با انترش «دیالوگ» برقرار می‌کند. چند چشمه از هنرهای انترش را به «تماشائیان» می‌نمایاند بعد هم کاسة گدائی را به دست انتر «هنرمند» و «هنرپرور» می‌دهد تا حق و حساب دریافت کند.

البته فکر نکنید که لوطی یا انترش را مسخره می‌کنیم، به هیچ عنوان چنین نیست. ولی وقتی سیاست پیشگان داخل و خارج از مرز، صحنة سیاست کشور ایران را به معرکة لوطی و انتر محترم‌اش تبدیل می‌کنند، هم مسخره است و هم تأسف‌بار. به عنوان نمونه وقتی «خواهر» ملیحه محمدی در کشور ایران «نوزاد دمکراسی» رؤیت می‌کنند، و برای رشد نوزاد کذا مردم را دعوت به شرکت در انتخابات یک حاکمیت فاشیستی می‌فرمایند، دیگر کار از مسخرگی می‌گذرد؛ به افتضاح می‌رسد.

باید از این خواهران «داس‌الله» بپرسیم چگونه در چارچوب یک حاکمیت الهی که قانون اساسی‌اش نه به نام مردم ایران، که به نام خداوند انسان‌ستیز آغاز می‌شود، می‌توان از دمکراسی و انتخابات آزاد سخن به میان آورد؟ اصولاً برگزاری انتخابات در چنین حاکمیتی بجز تقلید میمون‌وار از حاکمیت‌های دمکراتیک چه مفهومی می‌تواند داشته باشد؟ یا اینکه بپرسیم، این مسجد شورای جمکران بجز کاربرد نمایشی چه کاربرد دیگری دارد؟ سیاست ایران پیرو سیاست استعماری غرب است. استعماری که این روزها در داخل مرزهای خود سخت به افلاس افتاده.

طی سه روز گذشته، دولت به اصطلاح لیبرال ایالات متحد با خرید بانک‌ها، مؤسسات مالی و شرکت‌های ورشکستة بیمه، از محل بودجة کشور بیش از چهارصد میلیارد دلار به محافل سرمایه‌داری باج‌ پرداخت کرده! و البته بانک‌های مرکزی اروپا نیز برای تکمیل همین لیبرالیسم «نوین»، چند صد میلیارد یوروی ناقابل به یانکی‌ها «یاری» رسانده‌اند! اینهمه کمک و همکاری برای اینکه این اقتصاد به اصطلاح «لیبرال» که از دهه‌ها پیش فقط یک اقتصاد دولتی بوده، امروز بتواند سر پا بایستد؛ هر چند دیگر طبیعت‌اش واقعاً آشکار شده.

البته پیشتر هم به نقل از «جان کنت گالبرایت» در «فرهنگ رضایت طلبی» عنوان کردیم که اقتصاد ایالات متحد هیچ ارتباطی با لیبرالیسم ندارد، و آمریکا در واقع فقط شعار لیبرالیسم سر ‌داده. همچنین گفتیم که تشکیلات نظامی در ایالات متحد یک تشکل خودمختار و خارج از نظارت نهادهای دمکراتیک است. برای پرهیز از تکرار مکررات بهتر است بگوئیم مسیر سیاست ایالات متحد را همین تشکیلات نظامی تعیین می‌کند. تشکیلاتی که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بجای پای گذاشتن در مسیر تعادل به راه افراط کشیده شده و بجز جنگ‌افروزی هیچ مسیری نمی‌‌شناسد.

این تشکیلات علیرغم زمین‌گیر شدن در عراق و افغانستان، علیرغم دو شکست پیاپی در لبنان و گرجستان همچنان بر تداوم راه توحش پای می‌فشارد. و مهره‌های اصلی پنتاگون برای پیشبرد سیاست توحش در منطقه، حکومت‌های اسرائیل و جمکران‌اند. این دو حاکمیت علیرغم جنگ زرگری که در رسانه‌ها به راه انداخته‌اند ارتباطی تنگاتنگ با تاج و دستار دارند. زمانی که تاج در حاکمیت بود، بین ایران و اسرائیل روابط دیپلماتیک برقرار شد. در دورة آشوب‌های براندازی سلطنت پهلوی، ساواک شایع کرده بود که نیروهای ضد شورش اسرائیلی به تظاهرکنندگان شلیک می‌کنند! پس از استقرار حکومت اسلامی چنین شایع کردند که چریک‌های فلسطینی را‌ برای سرکوب مردم آورده‌اند! ولی امروز که موضع‌گیری حکومت اسلامی در برابر تهاجم نظامی گرجستان به اوستیای جنوبی مشخص شده، می‌بینیم که حکومت ملایان در محور «تفلیس ـ تل‌آویو» قرار داشته. و در همین گیرودار است که اوپوزیسیون مفلوک جمکران به طرفداری از گرجستان قیام می‌کند!

و این مواضع مزدورانه در شرایطی اتخاذ می‌شود که تهاجم به اوستیای جنوبی پیش درآمد تهاجم نظامی به ایران بوده! این مسئله پیشتر از سوی نخست وزیر روسیه مطرح شد و امروز «روگزین»، نمایندة روسیه در سازمان ناتو، رسماً اعلام داشت که برنامة تهاجم نظامی به ایران از مسیر گرجستان همچنان در دستورکار ناتو قرار دارد.

به گزارش نووستی، مورخ 17 سپتامبر 2008 از بروکسل، «دیمیتری روگزین»، اعلام کرد، گرجستان بهترین سکوی تهاجم به ایران به شمار می‌رود. وی طی گفتگو با خبرنگاران اظهار داشت، آمریکا در حال ترمیم ساختار‌های نظامی گرجستان برای تهاجم نظامی به ایران است:

«ایالات متحد به تدارک واقعی نظامی در خاک گرجستان مشغول است [...] رئیس جمهور گرجستان [ساکاشویلی] آماده است که ملت خود را گروگان ماجراجوئی‌های جدید نظامی کند.»

این سخنان زمانی ایراد می‌شود که پس از سفر «دی هوپ شفر» به تفلیس و ابراز عشق «شیخ تمیم» به سردار نجار، متکی، وزیر امورخارجة گورکن‌ها، ضمن تأکید بر استقلال سیاست جمکران،‌ راهی گرجستان شد تا محور نوین و استعماری «تفلیس ـ تل‌آویو» را اینبار با همکاری «قطر» فعال کند. با توجه به شرایط فوق، و عقب نشینی‌های پیاپی پنتاگون در منطقه باید بگوئیم اگر مسئلة استراتژیک «رجل سیاسی» در جمکران حل شود، و چادرسیاه مریم بهروزی بجای دستار خامنه‌ای قرار گیرد، مسلماً عمر «نوزاد دمکراسی» که خواهر ملیحة محمدی در باغ وحش جمکران مشاهده فرموده‌اند چند روزی بیش نخواهد بود. و حکومت جمکران با چادر یا با دستار راهی جز زباله‌دان تاریخ نخواهد داشت. در این راستا تنها گزینة حاکمیت در ایران برای سازمان ناتو باید موجودی باشد فاقد «سر» که ایجاد دردسر نکند.






نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس



0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت