سه‌شنبه، مهر ۰۲، ۱۳۸۷



ویزلی نژاد!

...
حتی اگر به خاک رود نام و ننگ‌شان
این لقمه‌های مفت نیفتد ز چنگ‌شان

زمانی که علی خامنه‌ای راهی سازمان ملل شد تا به «نام خدا» بر ادامة جنگ با عراق تأکید کند، هیچکس بر علیه حضور یک جنایتکار شناخته شده تظاهرات و «مبارزات» نکرد. «الی ویزل»، گویا آنروز در پای دیوار ندبه برای صلح دعا می‌کرد، البته برای نقد کردن «جایزة» نوبل صلح، چون به فاصلة کمی از سخنرانی خامنه‌ای، یک جایزة نوبل صلح به ویزل اهداء شد! هر چند ارتباط بین اهدای نوبل به ویزل و تداوم جنگ استعماری ایران با عراق برای ما هنوز روشن نشده! بگذریم! امروز همین الی ویزل شدیداً به حضور احمدی نژاد اعتراض کرده و خواهان محاکمة او شده. ‌چرا؟ چون احمدی‌نژاد به دلیل تغییر شرایط در منطقه نتوانست برای آغاز تهاجم نظامی آنگلوساکسون‌ها به ایران شرایط مناسب را فراهم آورد! علت بشر دوست شدن «الی ویزل» همین است و بس! امثال ویزل می‌دانند نان‌شان را از برکت جنگ می‌خورند و زمانی که جنگ نباشد زندگی‌شان لنگ می‌شود.

الی ویزل، برندة خوشبخت جایزة نوبل،‌ دیشب در کنار نیکولا سرکوزی و بانو ایستاده بود تا سخنرانی ایشان را بشنود و به علامت تأئید بی‌چون و چرا مرتباً سر تکان دهد! ویزل هم از آن قماش روشنفکرانی است که برای معلق زدن نیازی به شلاق ندارند. به عبارت دیگر از خواسته‌های ارباب نیک آگاه‌ است. ویزل در سال 2003، با شور و حرارت فراوان از تهاجم نظامی به عراق حمایت می‌کرد، مقاله می‌نوشت، سخنرانی می‌کرد و کار به آنجا رسید که حتی روزنامة «لو دووار»، ارگان فاشیست‌های ایالت کبک در کانادا نیز به این «روشنفکر» صلح طلب و مدافع حقوق بشر اعتراض کرد! البته این اعتراض در تاریخ 25 مارس سال 2003، یعنی پنج روز پس از آغاز تهاجم نظامی به عراق صورت گرفت! بله دچار توهم نشویم، در واقع اهالی دمکراسی پرور غرب با جنگ مخالفتی نداشتند ولی برای اینکه میدان مخالفت با جنگ به دست غیرخودی نیافتد، روزنامة فاشیست‌های کبک به میان صحنه پریده بود. همچنانکه در اروپا، واتیکان و گروه‌های راست افراطی با جنگ شدیداً مخالفت فرمودند!

به گزارش بنگاه خبرپراکنی ناخدا کلمب، مورخ 23 سپتامبر 2008، الی ویزل صلح‌طلب و بشردوست در تجمع اوباش‌الله متشکل از یهودیان افراطی و ایرانی‌نمایان مقیم ینگه دنیا می‌فرمایند، احمدی نژاد خطری است برای صلح. البته الی ویزل در مورد صدام حسین هم همین ترهات را تکرار می‌کرد، چرا که روشنفکر «وظیفه‌ شناسی» است، اما چون کمی خرفت شده، هنوز نفهمیده که اربابان‌اش در عراق و افغانستان مثل خر در باتلاق افتاده‌اند و اگر همکاری و کمک روسیه، هند و چین نباشد، ‌ ارتش قدر قدرت ناتو حتی امکان خروج از منطقه را هم نخواهد داشت. حال ببینیم الی ویزل کیست؟

الی ویزل، متولد 30 سپتامبر 1928 در رومانی است که به گفتة ویکی‌پدیا در سال 1944 با خانواده‌اش به اردوگاه نازی‌ها انتقال یافته! جنگ دوم جهانی در تابستان سال 1944 به پایان رسید؛ پاریس در تاریخ 25 اوت سال 1944 آزاد شد. و معلوم نیست چرا نازی‌ها در آستانة شکست وقتی در حال فرار بودند خانوادة ویزل را به اردوگاه برده‌اند؟ این پرسشی است که مسلماً پاسخی نخواهد یافت. برخی سیاست‌ها چنین ایجاب می‌کند که همة یهودیان اروپا مدتی را در زندان نازی‌ها گذارنده، و تعدادی از افراد خانوادة خود را هم در اردوگاه کذا از دست داده باشند، تا مانند خاندان نبوت و امامت و طلاب جمکران از وجهة شهید مظلوم و مبارز محروم نشوند. مد است! چه می‌توان کرد؟ از قدیم گفته‌اند،‌ «بکش ولی خوشگل‌اش کن»، خوشگلی بعضی‌ها هم در شهادت و مبارزات رسانه‌ای نهفته.

در هر حال به ادعای ویکی‌پدیا تمام افراد خانوادة ویزل در اردوگاه نازی‌ها جان خود را از دست می‌دهند، ولی خداوند برای الی ویزل «معجزه» می‌کند. مسلما پروردگار باریتعالی می‌دانستند که حدود شصت سال بعد الی ویزل مبارز، لطف الهی را جبران کرده به تبلیغات برای تهاجم نظامی به کشور عراق مشغول می‌شود. بله پس از پایان جنگ دوم جهانی الی ویزل پانزده ساله، ده سال در پاریس اقامت می‌کند و در سوربن هم فلسفه می‌خواند. ظاهراً الی ویزل پانزده ساله مصائب خود را به سرعت فراموش کرده، چرا که سریعاً به زبان فرانسه هم تسلط کافی یافته چون دیپلم دبیرستان می‌گیرد و در رشتة فلسفه هم تحصیل می‌کند! مخارج‌اش را هم نمی‌دانیم چگونه تأمین می‌کرد.

در هرحال الی ویزل مدتی خبرنگار روزنامة اسرائیلی «یدیوت آحارونت» بوده و به نقاط مختلف جهان مسافرت می‌کند و با شخصیت‌های مهم مصاحبه می‌فرماید. و از قضای روزگار با گلدا مایر و فرانسوا موریاک هم دوست می‌شود. و موریاک که از کاتولیک‌های متعهد و مکتبی بوده به این یهودی سرگردان کمک می‌کند تا نخستین اثر خود را هم منتشر کند! بله «هنر» مرز نمی‌شناسد! به ویژه اگر هنر کذا گذاردن قلم در خدمت افراطیون مذهبی باشد. در سن سی سالگی ویزل به نقل خاطرات خود از دوران اسارت در اردوگاه نازی‌ها پرداخته و قلم را در خدمت دین و آئین یهود قرار می‌دهد. ویزل آنقدر در یهودیت ذوب می‌شود که در سن چهل و یک سالگی به‌ یاد می‌آوردکه ازدواج هم نکرده و صحیح نیست که روزگار را به تجرد بگذراند. در سال 1963 الی ویزل تابعیت آمریکا را دریافت ‌می‌کند و کرسی استادی علوم انسانی در دانشگاه بستن هم به ایشان اهداء می‌شود. ویزل سپس برای دفاع از یهودیان اتحاد جماهیر شوروی قیام می‌کند. با بقیه کاری ندارد، فقط یهودیان، آنهم از نوع اروپائی! از اینرو در سال 1980 «شورای آمریکائی هلوکوست» را پایه‌ریزی می‌کند و در سال 1984 یک «لژیون دونور» از دست مبارک فرانسوا میتران به یقة اسموکینگ‌اش الصاق می‌شود. بیش از صد آکادمی به الی ویزل دکترای افتخاری می‌دهند و در سال 1986 که خمینی و خامنه‌ای برای حفظ منافع اربابان‌شان در غرب جوانان ایران را به قربانگاه‌های جبهه و زندان می‌فرستند، ویزل هم جایزة نوبل صلح را دریافت می‌کند. این شخصیت صلح طلب که در خدمت محفل یهودیان جنگ طلب غرب قلم می‌زند، به محض تشکیل «آکادمی جهانی فرهنگ‌ها» در سال 1993 ریاست آن را عهده‌دار می‌شود! و در اینجاست که با اهداف واقعی آکادمی کذا بهتر آشنا می‌شویم.

حتی اگر به خاک رود نام و ننگ‌شان
این لقمه‌های مفت نیفتد ز چنگ‌شان

حدود ده سال پس از استقرار در جایگاه ریاست «آکادمی جهانی فرهنگ‌ها» است که در تاریخ 12 ماه مارس 2003، درست هشت روز پیش از تهاجم نظامی وحشیانة آمریکا و متحدان‌اش به کشور عراق، «سانفرانسیسکو کرونیکل» مقاله‌ای از «الی ویزل» در توجیه تهاجم نظامی به عراق انتشار می‌دهد!

الی ویزل می‌نویسد، «هر چند با جنگ مخالف‌ام، ولی وقتی هیچ راه دیگری وجود ندارد من با دخالت نظامی موافق‌ام»! وی می‌افزاید «به سخنان کالین پاول، این مبارز بزرگ و جنگ‌گریز که می‌گوید ارتش عراق سلاح‌های کشتار جمعی در اختیار دارد اطمینان کامل دارم!» کار فعالیت‌های «فرهنگی» ویزل چنان بالا می‌گیرد که در ماه اکتبر سال 2006، اهود اولمرت به او پیشنهاد می‌کند بجای موشه کاتساو، ریاست جمهوری اسرائیل را عهده‌دار شود! ولی ویزل خردمند با تأکید بر اینکه «من یک نویسنده هستم!» این پیشنهاد را نمی‌پذیرد. به یاد داریم که در این دوران شیرین ارعاب ما ملت همه روزه از سوی رسانه‌های غرب و سایت مهوع «روزآن‌لاین» با جدیت تمام دنبال می‌شد و کار این ارعاب آنچنان بالا گرفت که در ماه فوریة 2007، ‌ الی ویزل قلم را کنار گذاشته جهت تکمیل این برنامة «ارعاب» قدم به عرصة سینما می‌گذارد. و اینچنین است که «ویزل» در یک فیلم کوتاه تحت عنوان «در برابر ایران قاطع باشیم» نقش آفرینی می‌کند. در این فیلم، رئیس «آکادمی جهانی فرهنگ‌ها» هشدار می‌دهند و می‌گویند، لازم است تمامی گزینه‌ها برای مقابله با تهدید ایران اتمی در نظر گرفته شود.» این فیلم در چند سینمای پاریس هم به نمایش در می‌آید.

سایت جمهور ادبیات، «رپوبلیک دلتر»، مورخ 15 سپتامبر 2007، در مطلبی تحت عنوان «اکران‌های پاریس» می‌نویسد:

شبکة سینمائی اکران‌های پاریس فراخوان جنگ بر علیه ایران می‌دهد. این شبکه از سینماهای تراز اول پاریس تشکیل شده که از سال 2001 توسط «سوفی راشلین ـ دولاک» اداره می‌شود. سوفی راشلین همزمان نایب رئیس گروه «پوبلی‌سیس» و رئیس انجمن «پاری‌توکور» است که از سال 2003 فستیوال فیلم‌های کوتاه پاریس را نیز برگزار می‌کند. [...] این مجموعة هنری شایسته که انتظار می‌رفت از نظر سیاسی الهامات خردمندانه داشته باشد، متأسفانه پای به میدان پروپاگاند جنگ طرفداری از اسرائیل گذارده. حدود دو هفته از اواخر ماه فوریه تا اوایل ماه مارس، سالن‌های این شبکه در نخستین سآنس خود همراه با نمایش فیلم‌های تبلیغاتی اقدام به پخش فیلم «الی ویزل» کردند که فراخوان آشکار به دخالت نظامی در ایران است. نویسندة یهودی آمریکائی، الی ویزل، برندة جایزة صلح نوبل در سال 1986، به یک جنگ طلب تمام عیار بر ضد جهان عرب و اسلام تبدیل شده و در فیلم خود به شیوة بوش به مردم هشدار می‌دهد که در برابر چنین تهدیدی باید همة گزینه‌ها را در نظر گرفت. فیلم مذکور توسط شرکت سوفی دولاک تهیه شده و بر خلاف مقررات، بدون مجوز پخش در سینماهای شبکة تحت نظارت وی پخش شده است.

[...] بسیاری از تماشاگران و سازمان‌های غیردولتی به نمایش این فیلم اعتراض کرده و پس از اینکه به دادستان کل شکایت بردند، شبکة مذکور نمایش فیلم را متوقف کرد. ولی در متنی که بین تماشاگران توزیع کرد مدعی شد که نمایش چنین فیلمی ابداً با هدف سیاسی صورت نگرفته. پس از آزادی فرانسه از اشغال ارتش هیتلر نمایش فیلم‌های پروپاگاند خارجی برای جنگ و یا فیلم‌هائی که می‌تواند جوانان را به یک نظریة خاص جذب کند ممنوع است. برخی ناظران معتقدند که این فیلم پروپاگاند در چارچوب یک برنامة جهانی قرار می‌گیرد که از سال 2006 توسط وزارت امور خارجة اسرائیل به اجرا درآمده و از سوی «بنیاد برای دفاع از دمکراسی‌ها» که در فردای 11 سپتامبر در آمریکا ایجاد شد، پیگیری و تقویت می‌شود. این بنیاد در فرانسه بسیار فعال است [...] یک گروه از روشنفکران به رهبری مونیک آتلان، خبرنگار و تهیه کنندة برنامة «یک روز‌، یک کتاب»، در شبکة سوم تلویزیون فرانسه،‌ متنی را در مورد ایران امضا کردند. و روزنامه‌های فیگارو، لوموند، لوپوان و لاکروا مقالاتی از رمی براگ، برنار هانری لوی، الی ویزل و پاسکال بروکنر منتشر کردند که در‌ آن‌ها رهبران اروپا را به مبارزه «برضد بازگشت بربر‌ی‌ات» دعوت می‌کند. [...] در تاریخ 14 دسامبر 2006، در انستیتوی مطالعات سیاسی پاریس [...] بسیاری از جمله پاسکال بروکنر، فردریک آنسل و آندره گلوکس‌مان خواهان بمباران اتمی پیشگیرانة کشور ایران شدند[...]»


شاید رها کنند همه رخت و پخت خویش
اما نمی‌دهند زکف تخت و بخت خویش

و امروز الی ویزل، برگزیدة محفل نوبل که هنوز نان جنگ عراق زیر دندان‌اش گیر کرده، در تجمع نیویورک چنین می‌فرمایند:

« [احمدی نژاد] باید در زندان سازمان ملل حبس شود نه اینکه در مجمع آن سخنرانی کند.»

فعلة فاشیسم وقتی به بن بست می‌رسد به پریشان‌گوئی می‌افتد. کسی که در سال 2003 به مجیزگوئی کالین پاول نشسته بود و صدام حسین را با هیتلر مقایسه می‌کرد، امروز در جبین احمدی نژاد مفلوک و دست پروردة گاوچران‌ها باز هم یک صدام حسین یا بهتر بگوئیم یک آدولف هیتلر پیدا کرده. این نوکران سازمان سیا می‌پندارند اگر لباس مرتب به تن کنند، و چند کتاب هم به نام‌شان منتشر شود، همة جهانیان آنان را محترم خواهند شمرد! الی ویزل هم به دلیل تبلیغات گسترده رسانه‌ای که برای‌ او و ورق‌پاره‌های‌اش به راه انداخته‌اند، به همین توهم دچار شده. ویزل مسلماً به دلیل اعتقادات عمیق قوم و قبیله‌ای می‌پندارد احمدی نژادها و صدام حسین‌ها را هم مادرشان مانند موسی به آب سپرده بود و در کوه تور به سلاح هسته‌ای مجهز شده‌اند، و ایالات متحد هیچ نقشی در این میان ندارد.

ولی ما به نوبل ‌جنگ طلب صلح و رئیس آکادمی جهانی توحش‌ها می‌گوئیم که از شکسته شدن محور «تفلیس ـ تل‌آویو ـ تهران» نگران نباشند، یک محور نوین «تهران ـ امارات ـ تل‌آویو» بجای آن ساخته و پرداخته شده که تا چند صباحی نان احمدی نژادها و «آکادمی جهانی فرهنگ‌ها» را تأمین خواهد کرد، هر چند که این محور نیز تا مرگ فاصلة چندانی ندارد. «الی ویزل» صلح طلب و همپالکی‌های‌اش در اروپا آرزوی جنگ افروزی در ایران را به گور خواهند برد.

سنگ است آنچه بایدشان در سبد کنی
سیلی است آنچه بایدشان گوشزد کنی
محمد کاظم کاظمی، شاعر افغان


نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة‌ پی‌دی‌اف ـ اسپیس



0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت