چهارشنبه، مهر ۰۳، ۱۳۸۷


سکولاریسم در آرمانشهر!

...



اکنون که جیغ کلاغان
در عمق خواب‌های سحرگاهی
احساس می‌شود
آئینه‌ها به هوش می‌آیند
[...]

بالاخره پیوند فرخندة قم و واشنگتن آشکار شد. به نظر می‌رسد مهرانگیز کار، سوگلی طویلة بهرمانی، بهزاد نبوی و آخوند منتظری گام به گام به «اجماع» نزدیک می‌شوند! آنگلوساکسون‌ها که بیش از هشتاد سال است در پناه خیمة اسلام و مکتب سرخ تشیع به چپاول و سرکوب ما ملت اشتغال دارند، به هیچ عنوان حاضر به خروج از سنگر اسلام نیستند. و در همین راستا می‌کوشند حاکمیت پنهان دین را با شعار مزورانة «جدائی دین از دولت» بجای سکولاریسم یا «جدائی دین از سیاست» به ما ملت حقنه کنند. کار آنچنان بالا گرفته که شعار عوامفریبانة «جدائی دین از دولت» به آخوند منتظری هم سرایت کرده و می‌بینیم که مخالف‌نمایان به اصطلاح سکولار حکومت اسلامی با آیت‌الله برگزیدة «بی‌بی‌سی» آبشخور واحدی دارند! مسلماً اگر «زرنگی» یا بهتر بگوئیم شیادی باعث مرگ می‌شد، امروز از نعمت وجود حاکمیت آمریکا، و آیات عظام، به ویژه آخوند منتظری و اوپوزیسیون حکومت اسلامی به رهبری مهرانگیز کار محروم بودیم، چون همة اینان در یک مسیر قرار دارند.

گاوچران‌ها که به بهانة ایجاد دمکراسی به افغانستان و عراق لشکرکشی کردند، قصد اعمال سیاست مشابهی را نیز در ایران داشتند، ‌ تهاجم نظامی و استقرار عملة سازمان سیا در رأس هرم قدرت. ولی یانکی‌ها اگر چه امروز علیرغم معلق زدن بدون وقفة «الی ویزل» و همپالکی‌های‌اش در فرانسه از جنگ افروزی ناتوان‌اند، به هیچ عنوان از اعمال سیاست خود منصرف نشده‌اند! هدف همان است که همیشه بوده: حاکمیت فعلة فاشیسم بر ملت ایران. در این راستا سیرک پادوهای آمریکا در نیویورک از بخش‌های مختلفی برخوردار می‌شود که تظاهرات اوباش‌الله تحت زعامت فقیه عالیقدر، «الی ویزل» تنها یکی از آن‌ها بود.

بخش دوم سیرک نیویورک، نشست خبری پاسدار اکبر، مهرانگیز کار و چند تن دیگر از به اصطلاح مدافعان حقوق بشر را شامل می‌شود. پیش از ادامة مطلب یادآور شویم که مهرانگیز کار که تا چندی پیش در «روز آنلاین» به ستایش و مداحی از ابودلقک بهرمانی و دیگر اوباش دستاربند حکومت اسلامی اشتغال داشت،‌ در این مرحله با صورتک «سکولاریسم» و با شعارهای به ظاهر «منطقی» وارد میدان مزدوری و شیادی شده تا ضمن تحریف تاریخ معاصر، به ما بگوید که براندازی بهمن 57 یک انقلاب بر ضدامپریالیسم بود، و به این دلیل «داس‌الله» فداکاری کرد و زیر عبای روح‌الله به سینه زدن پرداخت!

مهرانگیز کار پس از ایراد این سخنان شیرین و فریبنده، که فقط فریبکاری شیرین عبادی را تداعی می‌کند به ما می‌گوید، هر چند در حکومت دینی برابری زن و مرد ممکن نیست ولی جهت استقرار سکولاریسم نیازمند کمک آیات عظام برای استخراج مفاهیم مدرن از متون دینی هستیم! چرا که «جنبش آش»، یا همان جنبش زنان اسلام پرست، به زعم حقوقدان برجستة جمکران «درونمایة ‌سکولار» دارد! البته این «درونمایه» هر چند نامرئی است، مهرانگیز کار به دلیل برخوردار بودن از جایگاه الهی و مزدوری قادر به دیدن آن شده. سخنان شیوای این «حقوق‌دان» خیمة سردار اکبر در سایت گویانیوز انتشار یافته.

مهرانگیز کار، در پیامی که برای جمهوریخواهان لائیک ارسال کرده، ادعا می‌کند سکولاریسم همان «جدائی دین از دولت» است، و خواست مشروطه طلبان هم همین بوده! مهرانگیز کار سپس می‌افزاید، پس از انقلاب مشروطه این «سکولاریسم» را گاهگاهی در کشور شاهد بوده‌ایم! اینکه ایشان مشاهدات‌شان چیست به خودشان مربوط است، ولی ظاهراً «حقوقدان» مؤنث جمکران اصلاً متن قانون اساسی دوران پهلوی را هم نخوانده، چرا که طبق این «قانون اساسی» فقها در شورای نگهبان حضور داشتند تا قوانین خلاف اسلام در کشور وضع نشود! حال باید دید مقصود این خانم از سکولاریسم در قانون اساسی مشروطه چه بوده؟ بهتر است توضیحات بیشتری بدهند. اتفاقاً دیروز آخوند منتظری هم بر همین امر تأکید داشتند که فقیه نباید به کار دولت دخالت کند، فقط باید مواظب باشد که قوانین خلاف اسلام در کشور اجرا نشود! البته به این نمی‌گویند «دخالت»، می‌گویند حکومت پنهان آخوند! به عبارت دیگر بازگردیم به همان دوران شیرین پهلوی‌ها که آخوندها از قماش منتظری و خمینی، هم از توبرة ساواک و دربار می‌خوردند و هم از کاسة «سراب» اوپوزیسیون می‌نوشیدند، و برای ما ملت چپاول شده معرکه می‌گرفتند! و بعد هم به صلاح‌دید استعمار در جایگاه سلطنت قرار گرفتند! باید به آخوند منتظری بگوئیم، چشم نخورید! اشتهای‌تان خیلی صاف است! ایشان می‌پندارند تاریخ مملکت ما هم قصه‌های قرآنی است که بازگشت به گذشته را امکانپذیر می‌داند. بانو مهرانگیز کار هم همینطور.

البته ما از ناآگاهی مهرانگیز کار تعجب نمی‌کنیم، چرا که ایشان اگر چنته‌اشان پر بود، از حمایت سیاست‌های سفله‌پرور استعماری برخوردار نمی‌شدند. بگذریم. در هر حال خواهر مهرانگیز کار در پیام کذا فقط چرند نمی‌گویند، ایشان تلاش دارند سخنان منطقی را با چرند و مهمل در هم آمیزند تا نتیجة مطلوب به دست آید. نتیجة مطلوب از دید محفل حامی مهرانگیز کار این است که اگر زنان ایران از فقها کمک بگیرند تا مفاهیم برابری را در متون دینی برای‌شان اختراع کنند، کمک به «سکولاریسم» خواهد بود. چون به عقیدة ایشان گذار به سکولاریسم فعلاً صلاح نیست، باید صبر کنیم تا نگرش مردم عوض شود! چرا که به زعم حاجیه مهرانگیز، با وضع قوانین نمی‌توان به سکولاریسم رسید!

بله، اگر به سکولاریسم نمی‌رسیم، در عوض حتماً با وضع قوانین می‌توان به حکومت «دینی» رسید! فواید این حکومت این است که در پس «استنتاج‌های» علمی و منطقی و بی‌پایة امثال «کار»، سکولاریسم‌تان آنچنان بالنده خواهد شد که در تقابل با «سکولاریسم» قرار گرفته خواهان تحقق «جامعة آرمانی سکولار» یا همان «کشک» شوید!

پیشتر گفتیم که فعلة فاشیسم اصولاً با نظم، قانون و مقررات بیگانه ‌است، و می‌پندارد جنبش زنان باید خود را به دیدگاه امثال عبادی و مرضیه مرتاضی محدود کند و از طریق آیات عظام و در چارچوب دین اسلام به حقوق برابر برسد! اینهمه تکیه بر اسلام از اینرو اجباری شده که خارج از چارچوب اسلام، استعمار غرب از مایه ضرر خواهد کرد. می‌بینیم که «سکولاریسم» مورد نظر محافل استعماری نیز از ترهات پاسدار اکبر و محمد خاتمی پیرامون «مردم‌سالاری دینی» پای فراتر نمی‌گذارد:‌

«هر گاه فعالان جنبش زنان از طیف دینی و غیردینی بتوانند به کمک جمعی از فقها مفاهیم برابری را از متون دینی استخراج کنند کار بر فعالان زن آسان می‌شود و یک چنین رویدادی به جنبش و درونمایة آن که سکولاریسم است یاری می‌رساند.»


هدف مهرانگیز کار از این پوچ‌گوئی‌ها این است که فعالان سکولار را تبدیل به مباشران جنبش محتضر آش کند. البته از نظر ایشان امثال مریم بهروزی، مرضیه مرتاضی و نوشین احمدی سکولاراند! خلاصه کسانی را ایشان «سکولار» معرفی می‌کنند که اصولاً جنسیت زن را منکر می‌شوند، و هدف‌شان نشستن بجای مردان است، آنهم جهت به دست گرفتن قدرت در چارچوب همین قانون اساسی توحش صحرای حجاز، نه استقرار یک حاکمیت سکولار.

می‌دانیم که «جدائی دین از سیاست» در حاکمیت سکولار الزامی است، و برخلاف ادعای مهرانگیز کار هرگز در ایران چنین حکومتی وجود نداشته. آنچه در ایران طی دوران پهلوی شاهد بودیم، جدائی دین از دولت بود نه سکولاریسم! چرا که کودتای کلنل آیرون‌ساید در واقع با هدف فراگیر کردن دین صورت گرفت. و به گواهی تاریخ، با هر کودتا، اختیارات دستاربندان و اوباش در ایران افزایش یافته. براندازی 22 بهمن 1357 در عمل اوج کودتای آیرون‌ساید بود.

امروز این سیاست استعماری به دلیل فرسایش قصد بازگشت به نقطة آغاز خود را دارد: تحریف مطالبات مشروطه طلبان از طریق تحمیل مدرنیزاسیون با شعار جدائی دین از دولت! و جهت تحقق آرزوهای استعمار، همة پادوهای غرب از جمهوری‌خواهان لائیک، داس‌الله، حزب‌الله، آیات عظام حکومتی و «فاشیست ـ مسلمان‌های» داخل و خارج مرزها بسیج شده‌اند تا سکولاریسم را «جدائی دین از دولت» تعریف کنند! و تعجبی هم ندارد که طی این «عملیات»، مفاهیم مدرن و مطالبات صنفی مردم ایران می‌باید از درون متون دینی استخراج شود. یا بهتر بگوئیم، استعمار استخراج سکولاریسم از دین را برایمان تجویز فرموده و پادوهای‌اش از قماش مهرانگیز کار در راستای همین نسخة استعماری برای جنبش به اصطلاح سکولار پیام استحماری می‌فرستند.

می توان چون آب در گودال خود خشکید
[...]
می‌توان همچون عروسک‌های کوکی
با دو چشم شیشه‌ای
دنیای خود را دید
[...]

مهرانگیز کار جهت مستدل جلوه دادن ترهات خود تأکید می‌کند که به استهزاء گرفتن شیوه‌های عمل جنبش زنان دین پرست، چشم بستن بر واقعیت است! باید از این مداح اکبر بهرمانی بپرسیم چه کسی چشم بر واقعیات می‌بندد؟ آن‌ها که در احکام توحش صدر اسلام به دنبال مفاهیم مدرن می‌گردند، یا ما که می‌گوئیم در هیچیک از ادیان ابراهیمی حقوق زنان که هیچ، «حقوق انسان» هم به رسمیت شناخته نشده؟ آیا این استدلال بی‌پایه است؟ آیا در متون دینی مفاهیم برابری وجود دارد،‌ آیا آیات عظام به برابری حقوق زن و مرد معتقدند، یا اسلام حقوق برابر برای زن و مرد قائل شده؟ آیا در همین متون دینی نیست که اسلام زن و مرد را به عنوان «بندة» خدا، و یا بنده و کنیز و غلام دیگری معرفی می‌کند؟ اما معرکة شیادی فعلة مؤنث فاشیسم به استخراج مفاهیم مدرن از احکام توحش ختم نمی‌شود.

مهرانگیز کار زنان را از پرداختن به ضوابط حقوق بشر نیز منع می‌کند و می‌گوید، «صلاح نیست!» ایشان توصیه می‌کنند به آن‌هائی اقتداء کنید که «شرایط» را درک کرده‌اند و از نظر فقها استفاده می‌کنند، چون نتیجه در هر حال یکی است! بهتر بود می‌گفتند، چون ما که بر سر برابری حقوق اختلافی نداریم، برای ما و اربابان ما مهم این است که «حقوق زنان» در چارچوب قانون اساسی توحش تأمین شود، چون ما اصولاً خواهان هیچ تغییر بنیادینی نیستیم!

بله مهرانگیز کار هم‌صدا با ناطق نوری و دیگر جنایتکارانی که سه دهه است با حمایت استعمار غرب ملت ایران را به زنجیر اسارت حکومت دینی کشیده‌اند، ادعا می‌کند آخوند جماعت به الهامات مردم نزدیک است. باید پرسید چه کسی چنین ترهاتی را به عنوان پیش فرض بر بحث‌های اجتماعی کشور تحمیل کرده؟ اینکه مشتی دستاربند فاسد بر روزمرة مملکت حاکم شده‌اند نشان از نزدیکی اینان به الهامات مردم نیست؛ سرکار خانم کار آنقدر در اکبربهرمانی «ذوب شده‌اند» که فراموش می‌کنند، آخوندها از طریق سرکوب روزمرة مردم به موجودیت خود ادامه ‌داده‌اند!‌ مهرانگیز کار هم‌صدا با آخوند و «داس‌الله» در واقع خواهان حفظ چارچوب توحش حکومت دینی است و جهت گرم نگاه داشتن تنور شیادی در کمال بلاهت می‌گوید، امروز زنان سکولار چنان پیشرفت کرده‌اند که می‌گویند، قوانین به درد نمی‌خورد، نگاه جامعه باید عوض شود!

می‌توان با سکه‌ای ناچیز ایمان یافت
[...]
می‌توان چون صفر در تفریق و جمع و ضرب
حاصلی پیوسته یکسان داشت

به این می‌گویند پیشرفت واقعی در عرصة حماقت! چرا که «دیدگاه مردم» قوانین را تغییر نمی‌دهد، و جالب اینکه برای حاکمیت هم این «دیدگاه‌ها» هیچگونه الزامی به همراه نخواهد آورد. ولی قوانین می‌تواند با نفی دیدگاه مردم، رفتار ویژه‌ای بر آنان تحمیل کند؛ سرکار خانم «کار»! کور که نبودید و دیدید، سه دهه است در ایران «قوانین» چگونه به زور سرنیزه جامعه را به دو بخش زنانه و مردانه تقسیم کرده، تا زن را به عنوان «ابزار لذت» از دید «نامحرم» بپوشاند، و با اینکار مانع از هرگونه ارتباط دمکراتیک میان مردم ایران شود.

ایجاد پارک ویژة زنان در تهران، و ایجاد بازار ویژة زنان در کشور مصیبت‌زدة افغانستان در زمرة همین سیاست‌های استعماری است، که زن و مرد را در تقابل با یکدیگر قرار می‌دهد. پیشتر گفتیم که در یک جامعة دمکراتیک زن و مرد در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند نه در تقابل با یکدیگر. در این راستا تقسیم جامعه در واقع تضعیف آن است، و شاهدیم که سیاست «تقسیم» همچنان از سوی استعمار تشویق می‌شود. و تا زمانی که قانون اساسی حکومت اسلامی تغییر نکند، این تقسیم همچنان گسترش خواهد یافت. دلیل پافشاری فعلة فاشیسم بر شعار «تغییر برای برابری» در عمل، حفظ همین قانون اساسی است و بس:

«کسانی که شرایط [...] را درک کرده‌اند [...] از نظرات فقها [...] استفاده می‌کنند [...] نتیجه یکی است. [اختلاف] بر سر روش است نه تغییر بنیادی ‌در خواسته‌ای که [تحت] عنوان برابری مطرح می‌شود [...] امروز در ایران جمعی از زنان سکولار به چنان بالندگی فکری رسیده‌اند که می‌دانند مادام که بینش دینی مردم [...] نسبت به جنس زن اصلاح نشود، حتی با فرض دگرگونی قوانین، زنان همچنان [...] دیدگاه سلطه آمیز ستمگران را تحمل می‌کنند [...]»

چنین حقوقدانی را در هیچ اصطبلی جز در طویلة اکبر بهرمانی پیدا نمی‌کنید. این قماش «حقوق‌دان» هنوز نمی‌داند که قوانین برای «احقاق حق» و «تأمین عدالت» وضع می‌شود، ‌ نه جهت تأئید دیدگاه عوام‌الناس! فعلة فاشیسم که در همة امور صاحب‌نظر است، پوپولیسم خمینی را سه دهه «نصب‌العین» نظریه‌پردازی‌های خودشان کرده‌، و هنوز هم در کمال بیشرمی شارلاتانیسم و توحش خود را «توجیه» می‌کنند! خوب است که این سر «حقوق‌دان» در آمریکا لنگر انداخته! باید از این خانم بپرسیم اگر دیدگاه مردم مهمتر از قوانین است، چرا سرکار در نازی آباد حقوق نخواندید و به دانشگاه رفتید؟ یا مگر در «دیدگاه» مرد آمریکائی، زن از حق و حقوق برخوردار است؟ چه فرقی می‌کند که بگوئیم آری یا خیر؟! این قوانین ایالات متحد است که حقوق برای زنان قائل شده! زن آمریکائی آزاد ‌است که از حقوق قانونی خود صرفنظر کند، ولی هیچ مردی نمی‌تواند چنین امری را بر او تحمیل کند. پس مهرانگیز کار و آن زنان سکولار پیشرفته در ایران بدانند که فقط با غرقه شدن در لجنزار حماقت و شیادی است که می‌توان به چنین «بالندگی‌ها» دست یافت. در واقع به زعم مهرانگیز کار لازم است زن ایرانی، که بدون اجازة پدر حق ازدواج و سفر و حتی خروج از خانه ندارد، به ویژه آن دختر بچه‌هائی که در روز چند نوبت به اجاره داده می‌شوند ـ چرا که آیات عظام «ازدواج موقت» را جهت حفظ «نوامیس» جامعة اسلامی‌شان «واجب» کرده‌اند ـ صبر پیشه کنند! شاید روزی برسد که سازمان سیا رضایت بدهد و با تغییر «دیدگاه سلطه‌گران»، رهبر نوینی برای‌مان از زباله‌دان‌ها بیرون کشیده و ارسال کند! آنزمان است که مهرانگیز کار در پیام دیگری شاید به ما بگوید، آن‌ها که مهرانگیزها برای‌شان از روز نخست «کار» کرده‌اند، مایلند که جنبش زنان به کدام راه برود!

می‌توان [...]
پرده را یک سو کشید و دید
[...]
می‌توان بر جای باقی ماند
در کنار پرده، اما کور، اما کر






نسخة پی‌دی‌اف ـ‌ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس



0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت