داسالله و «نیروگاه»!
...
در وبلاگ «سامالله و لاتالله» گفتیم به دلیل فرسایش ایالات متحد، حکومت اسلامی به اوپوزیسیون دستساز خود در غرب نزدیک میشود، و در این راه ضمن تطهیر بنیصدر، انعکاس تبلیغات شاهالله را نیز در دستور کار خود قرار داده. به موازات همین چرخش سیاسی، چپنمایان نیز به شیوة مصدق «در کنار مردم» قرارگرفتهاند تا باز هم برای حفظ منافع غرب، ملت ایران را در برابر روسیه قرار دهند.
یکی از افتخارات مصدق پرستان این است که به ستایش پوپولیسم و عوامفریبی محمد مصدق بنشینند. اینان با غرور میگویند وقتی مجلس با مصدق همکاری نکرد، مصدق به میان مردم رفته فرمود: «هر جا مردم هستند، مجلس همانجاست!» البته در هیچ کشور مجهز به نظام پارلمانی نخستوزیر مجلس را چنین تخطئه نمیکند، مگر اینکه نخست وزیر کذا مانند محمد مصدق از چگونگی «انتخابات» چنین قوة مقننهای آگاه باشد و بداند که مجلس در ایران جز کشک نیست. چرا که مصدق هم در همین به اصطلاح «مجلس» بر کرسی نمایندگی تکیه زده بود. و اما اینکه نخست وزیر با نقض آشکار قانون اساسی مجلس را نادیده گیرد تا منافع انگلستان را تأمین کند و بعد از گذشت بیش از نیم قرن هنوز اعضای جبهة به اصطلاح ملی به قانون شکنی همین مصدق مفتخر هم باشند حکایت دیگری است. چون همانطورکه بارها در این وبلاگ گفتهایم سیاست استعمار در ایران تشویق قانونشکنی یا شورش است. اعمالی که در قاموس فعلة استعمار به غلط نام «آزادی» به خود گرفته.
در چارچوب همین تبلیغات استعماری است که به ما ملت تفهیم میکنند مصدق «آزادیخواه» بوده! ولی اعمال مصدق را جز قانون شکنی برای ترویج پوپولیسم نمیتوانیم بنامیم. میدانیم که «داسالله» شیفتة این شیوة جادوئی است. وبلاگ امروز را به بررسی خطوط اصلی سخنرانی آقای رئیسدانا در بلژیک اختصاص میدهیم، تا ابعاد شعارهای عوامفریبانة چپنمایان ایران و گرایشهایشان به پوپولیسم را نشان دهیم. چرا که چپنمایان گویا دوباره در کنار «مردم» قرار گرفتهاند، تا با سوار شدن بر موج پوپولیسم هر گونه روزنهای برای خروج از بنبست حکومت اسلامی، دین پروری و فاشیسم را مسدود کنند. جناب رئیسدانا در سخنرانی خود تأکید کردهاند، 60 درصد مردم با ما هستند! و خلاصه روز از نو، روزی از نو: استقلال، آزادی، «دمکراسی لائیک و مشارکتی» البته با پول نفت!
در این راستا ایشان بدون در نظر گرفتن این مهم که در چارچوب قانون اساسی حکومت اسلامی استقرار دمکراسی غیر ممکن است، نوعی دمکراسی «لائیک» و «مشارکتی» را پیشنهاد دادهاند! جهت رفع ابهام بهتر است نخست از آقای رئیس دانا بپرسیم آیا در تفکرات ایشان دمکراسی خارج از لائیسیته و مشارکت مردم هم میتواند وجود داشته باشد یا خیر؟ میدانیم که دمکراسی، بنا بر تعریف لائیک است؛ به عبارت دیگر در یک نظام دمکراتیک روحانیت حق دخالت در سیاست کشور را ندارد، و به همین دلیل لائیسیته همزیستی پیروان ادیان مختلف را نیز در یک جامعه تضمین میکند. ولی از یکسو دمکراسی بدون تغییر قانون اساسی جمکران نمیتواند استقرار یابد و از سوی دیگر، کشور ایران که برای تأمین غذای روزانة خود به آمریکا وابسته شده، چگونه میتواند دمکراسی داشته باشد، در شرایطی که مخالف اصلی استقرار دمکراسی در ایران همان ایالات متحد خواهد بود؟
البته فریبرز رئیسدانا در جمع ایرانیان مقیم بلژیک سخنان منطقی نیز بر زبان رانده؛ از آن جمله اینکه «هیچ تفاوتی بین سیاستهای احمدی نژاد و رفسنجانی و خاتمی وجود ندارد، لندن از اصلاحطلبان حمایت میکند، دعوای بین گروه رفسنجانی و احمدی نژاد بر سر چپاول ثروتهای ملی است نه به خاطر منافع مردم، فساد مالی در سطوح بالای حاکمیت بیداد میکند، الطاف خصوصیسازی شامل طیف حکومتی میشود، هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد هر یک بخش خصوصی ویژة خود را دارند و هرکه با امپریالیسم مخالف است طرفدار دمکراسی نیست و ...» اما آقای رئیس دانا مسائل مهمی را هم نادیده گرفتهاند، از جمله اینکه برخلاف اظهارات ایشان تعیین استراتژی انرژی در ایران به هیچ عنوان یک مسئلة داخلی نیست!
آقای رئیسدانا ضمن برافراشتن پرچم «مبارزات» خمینی دجال و اعتراض دروغین به آمریکا در واقع به حمایت از سیاست آمریکا پرداخته، میفرمایند آمریکا حق ندارد در مسائل داخلی ما دخالت کند؛ به جرج بوش مربوط نیست که استراتژی ما در انرژی چیست، ولی ما نیروگاه اتمی نمیخواهیم، چون خطرناک است! یادآور شویم زمانی که لاریجانی مسئولیت مذاکرات پیرامون پروندة اتمی را بر عهده داشت و روسیه به ایران شرکت در کنسرسیوم غنیسازی را پیشنهاد کرد، لاریجانی در مسکو صریحاً اعلام داشت «آمریکا مانع از شرکت ما در این کنسرسیوم میشود.» حال میباید از آقای رئیسدانا بپرسیم ایشان در راستای کدام سیاست چنین میفرمایند:
«[ ...] تعیین استراتژی انرژی هر ملتی متعلق به همان ملت است. این فضولیها به بوش نمیآید. اما برنامة انرژی اتمی از نظر اقتصادی غلط و از دید محیط زیستی [...] خطرناک است[...]»
اتفاقاً کاندی رایس هم به دفعات تکرار کرده بود که، ایران از آنجا که نفت دارد، نیازی به نیروگاه اتمی ندارد. جناب آقای رئیسدانا! حاکمیت ایران را آمریکا با کودتا تعیین کرده، بانک مرکزی ایران پیرو سیاستهای بانک مرکزی ایالات متحد است، حال سرکار بر اساس کدام منطق ادعا میکنید آمریکا حق دخالت ندارد؟ دلیل توسل سرکار به زبان عامیانة روحالله خمینی چیست؟ نمیخواهید سیلی سختی هم به آمریکا بزنید و آغاز به کار نیروگاه بوشهر را ممنوع فرمائید تا میلیاردها دلار دیگر از سرمایههای ما به بهانه مبارزة دروغین با آمریکا از بین برود؟ تا شاید از طریق «مبارزات» نه شرقی نه غربی، دست روسیه از بوشهر کوتاه شود، و ایالات متحد هم نفسی به راحت بکشد!
نه جناب رئیس دانا! اینبار معرکة «داسالله» محکوم به شکست خواهد بود. حاکمیت ایران یک حاکمیت پوشالی است و سیاستهائی که در کشور اعمال میکند از سوی لندن و واشنگتن دیکته میشود. ما هنوز به این درجه از حماقت نرسیدهایم که برای حکومت مفلوک اسلامی استقلال قائل شویم و بگوئیم به دلائل تاریخی این حکومت «فریدام» را فدای «استقلال» کرده. ما نیک آگاهیم که هزینة شکست سازمان ناتو در قفقاز باید از جیب مردم ایران تأمین شود.
حکومت به اصطلاح مستقل و مقتدر اسلامی در کشورمان برای اثبات مراتب نوکری خود، پس از شکست ارتش ناتو در جنگ قفقاز، در سکوت کامل همکاری خود را با خبرگزاری «ایتارتاس» روسیه متوقف کرده! این مختصر را گفتیم تا میزان وابستگی کل این حاکمیت به محافل غرب مشخص شود، و کسی به ما نگوید، بین بسیج و ارتش این حکومت پوشالی تفاوتی وجود دارد! روی سخن البته با «چپنمایان» حکومت اسلامی است که دست در دست گروه عبادی آتشبیار معرکة پاسداراکبر شدند و امروز نیز به دفاع از «دمکراسی لائیک و مشارکتی» قیام فرمودهاند. به عبارت دیگر، خواهان استقرار یک حاکمیت پوپولیست چپنما در چارچوب قانون اساسی متحجر یک حاکمیت دینی شدهاند!
حضور شرکای محترم حکومت ملایان به ویژه «داسالله» جسارتاً عرض کنیم که مردم ایران از پادوهای ایالات متحد که این روزها سنگ دمکراسی به سینه میزنند حمایتی نخواهند کرد. اهمیتی ندارد که تاراج ثروتهای ملی ما با کدام برچسب صورت میگیرد. اگر برادران «داسالله» برنامة مشخصی برای خروج قانونی از حکومت اسلامی دارند ارائه دهند. به عنوان نمونه به ما بگویند، چگونه میتوان از تبدیل ایران به عربستان و امارات جلوگیری کرد. احیای روستاهای ایران از چه طریق صورت میگیرد؟ بودجة آموزش، بهداشت و مسکن برای همه از چه طریق تأمین خواهد شد؟ چگونه به دخالت نعلین در سیاست پایان خواهند داد، و چه وقت از عوامگرائی و عوامفریبی دست خواهند شست؟ چرا که تنور یخزدة «چپ مردمی» را دیگر با هیچ آتشی، حتی با آتش بمب و گلولة عموسام هم نمیتوان گرم کرد.
به فاصلة دو روز آمریکا دو خبر بسیار بد برای انگلستان و پادوهایاش در پاکستان و جمکران آورد. ژنرال پتریوس، فرماندة قرارگاه مرکزی نیروهای مسلح ایالات متحد در خاورمیانه به گوردون براون، نخست وزیر انگلستان گفت، آمریکا پاکستان را در مبارزه با طالبان یاری خواهد داد! سپس رابرت گیتس، وزیر دفاع ایالات متحد اعلام داشت، تهاجم نظامی برای تغییر رژیم دیگر در برنامة آمریکا نیست!
به گزارش سایت «بیبیسی»، ژنرال پتریوس پس از ملاقات با گوردون براون اعلام کرد، تندروها موجودیت پاکستان را تهدید میکنند! به این ترتیب ایالات متحد به ناچار و رسماً از سیاست طالبان پروری انگلستان در پاکستان فاصله میگیرد. این خبر «غمانگیز» را ژنرال پتریوس پس از ملاقات با گوردون براون نخست وزیر انگلستان به اطلاع حکومتهای اسلامی منطقه، یا همان اتحاد جماهیر نوکری رساندند، و جهان اسلام را واقعاً سوگوار فرمودند. به همین دلیل «بیبیسی» تاریخ خبر فوق را فراموش کرده! بجز خرفتی، دلیل دیگری که میتواند واقعیت زمان و مکان را از ذهن آدمیزاد بزداید، ضربات شدید و آلام روحی است. میدانیم که اهالی «بیبیسی» هنوز کاملاً خرفت نشدهاند! بگذریم!
زمانیکه ژنرال پتریوس، فرماندة قرارگاه مرکزی نیروهای مسلح ایالات متحد در خاورمیانه به نخست وزیر انگلستان میگویند، آمریکا پاکستان را در مبارزه با طالبان یاری خواهد داد، تلویحاً هشدار میدهند که پافشاری انگلستان در حمایت از طالبان میتواند به فروپاشی حاکمیت پاکستان منجر شده، نان جنتلمنهای نزولخور «سیتی» را برای همیشه آجر کند. آنهم نه هر آجری، آجری که توسط ابابیلهای هزارة سوم بر سرشان فرو خواهد ریخت و فرق مبارکشان را خواهد شکافت. البته مسلماً ژنرال پتریوس هم ترجیح میدادند «خط تولید» طالبان در پاکستان همچنان پیشرفت کند. ولی همانطورکه شاهدیم این روزها اوضاع بر وفق مراد عموسام نیست. در نتیجه تداوم سیاست استعماری اسلام پروری آنگلوساکسونهای این سوی آتلانتیک فعلاً غیرممکن شده. خلاصة مطلب حاکمیت انگلستان میباید مسیر تحولات ارتش اسلام پرور پاکستان را تغییر دهد. و اگر مسائل بر همین منوال پیش رود، وزارت دفاع ایالات متحد در گام بعدی ورشکستگی دکان ملایان جمکران را نیز اعلام خواهد کرد.
به گزارش نووستی، مورخ نهم مهرماه سالجاری، روز گذشته رابرت گیتس، وزیر دفاع ایالات متحد که در برابر دانشجویان دانشگاه دولتی دفاع آمریکا سخنرانی میکرد، آب پاکی را روی دست گورکنها ریخت و اعلام داشت که حاکمیت آمریکا در آینده جنگی برای تغییر رژیم هیچ کشوری آغاز نخواهد کرد. این سخنان سیاست اسرائیل را نیز شامل خواهد شد، چرا که ارتش اسرائیل برخلاف ارتش گورکنها «استقلال» ندارد! به این ترتیب حکومت مفلوک طالبان شیعیمسلک جمکران ناچار از تعطیلی دکان تهدید و ارعاب و تهاجم نظامی خواهد بود، و به عبارت دیگر سردار نجار بیجهت رنج سفر به امارات بر خود هموار فرموده بودند! نه آمریکا و نه انگلستان دیگر نمیتوانند از جیرهخواران ضدامپریالیست خود در منطقه حمایت کنند.
یکی از افتخارات مصدق پرستان این است که به ستایش پوپولیسم و عوامفریبی محمد مصدق بنشینند. اینان با غرور میگویند وقتی مجلس با مصدق همکاری نکرد، مصدق به میان مردم رفته فرمود: «هر جا مردم هستند، مجلس همانجاست!» البته در هیچ کشور مجهز به نظام پارلمانی نخستوزیر مجلس را چنین تخطئه نمیکند، مگر اینکه نخست وزیر کذا مانند محمد مصدق از چگونگی «انتخابات» چنین قوة مقننهای آگاه باشد و بداند که مجلس در ایران جز کشک نیست. چرا که مصدق هم در همین به اصطلاح «مجلس» بر کرسی نمایندگی تکیه زده بود. و اما اینکه نخست وزیر با نقض آشکار قانون اساسی مجلس را نادیده گیرد تا منافع انگلستان را تأمین کند و بعد از گذشت بیش از نیم قرن هنوز اعضای جبهة به اصطلاح ملی به قانون شکنی همین مصدق مفتخر هم باشند حکایت دیگری است. چون همانطورکه بارها در این وبلاگ گفتهایم سیاست استعمار در ایران تشویق قانونشکنی یا شورش است. اعمالی که در قاموس فعلة استعمار به غلط نام «آزادی» به خود گرفته.
در چارچوب همین تبلیغات استعماری است که به ما ملت تفهیم میکنند مصدق «آزادیخواه» بوده! ولی اعمال مصدق را جز قانون شکنی برای ترویج پوپولیسم نمیتوانیم بنامیم. میدانیم که «داسالله» شیفتة این شیوة جادوئی است. وبلاگ امروز را به بررسی خطوط اصلی سخنرانی آقای رئیسدانا در بلژیک اختصاص میدهیم، تا ابعاد شعارهای عوامفریبانة چپنمایان ایران و گرایشهایشان به پوپولیسم را نشان دهیم. چرا که چپنمایان گویا دوباره در کنار «مردم» قرار گرفتهاند، تا با سوار شدن بر موج پوپولیسم هر گونه روزنهای برای خروج از بنبست حکومت اسلامی، دین پروری و فاشیسم را مسدود کنند. جناب رئیسدانا در سخنرانی خود تأکید کردهاند، 60 درصد مردم با ما هستند! و خلاصه روز از نو، روزی از نو: استقلال، آزادی، «دمکراسی لائیک و مشارکتی» البته با پول نفت!
در این راستا ایشان بدون در نظر گرفتن این مهم که در چارچوب قانون اساسی حکومت اسلامی استقرار دمکراسی غیر ممکن است، نوعی دمکراسی «لائیک» و «مشارکتی» را پیشنهاد دادهاند! جهت رفع ابهام بهتر است نخست از آقای رئیس دانا بپرسیم آیا در تفکرات ایشان دمکراسی خارج از لائیسیته و مشارکت مردم هم میتواند وجود داشته باشد یا خیر؟ میدانیم که دمکراسی، بنا بر تعریف لائیک است؛ به عبارت دیگر در یک نظام دمکراتیک روحانیت حق دخالت در سیاست کشور را ندارد، و به همین دلیل لائیسیته همزیستی پیروان ادیان مختلف را نیز در یک جامعه تضمین میکند. ولی از یکسو دمکراسی بدون تغییر قانون اساسی جمکران نمیتواند استقرار یابد و از سوی دیگر، کشور ایران که برای تأمین غذای روزانة خود به آمریکا وابسته شده، چگونه میتواند دمکراسی داشته باشد، در شرایطی که مخالف اصلی استقرار دمکراسی در ایران همان ایالات متحد خواهد بود؟
البته فریبرز رئیسدانا در جمع ایرانیان مقیم بلژیک سخنان منطقی نیز بر زبان رانده؛ از آن جمله اینکه «هیچ تفاوتی بین سیاستهای احمدی نژاد و رفسنجانی و خاتمی وجود ندارد، لندن از اصلاحطلبان حمایت میکند، دعوای بین گروه رفسنجانی و احمدی نژاد بر سر چپاول ثروتهای ملی است نه به خاطر منافع مردم، فساد مالی در سطوح بالای حاکمیت بیداد میکند، الطاف خصوصیسازی شامل طیف حکومتی میشود، هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد هر یک بخش خصوصی ویژة خود را دارند و هرکه با امپریالیسم مخالف است طرفدار دمکراسی نیست و ...» اما آقای رئیس دانا مسائل مهمی را هم نادیده گرفتهاند، از جمله اینکه برخلاف اظهارات ایشان تعیین استراتژی انرژی در ایران به هیچ عنوان یک مسئلة داخلی نیست!
آقای رئیسدانا ضمن برافراشتن پرچم «مبارزات» خمینی دجال و اعتراض دروغین به آمریکا در واقع به حمایت از سیاست آمریکا پرداخته، میفرمایند آمریکا حق ندارد در مسائل داخلی ما دخالت کند؛ به جرج بوش مربوط نیست که استراتژی ما در انرژی چیست، ولی ما نیروگاه اتمی نمیخواهیم، چون خطرناک است! یادآور شویم زمانی که لاریجانی مسئولیت مذاکرات پیرامون پروندة اتمی را بر عهده داشت و روسیه به ایران شرکت در کنسرسیوم غنیسازی را پیشنهاد کرد، لاریجانی در مسکو صریحاً اعلام داشت «آمریکا مانع از شرکت ما در این کنسرسیوم میشود.» حال میباید از آقای رئیسدانا بپرسیم ایشان در راستای کدام سیاست چنین میفرمایند:
«[ ...] تعیین استراتژی انرژی هر ملتی متعلق به همان ملت است. این فضولیها به بوش نمیآید. اما برنامة انرژی اتمی از نظر اقتصادی غلط و از دید محیط زیستی [...] خطرناک است[...]»
اتفاقاً کاندی رایس هم به دفعات تکرار کرده بود که، ایران از آنجا که نفت دارد، نیازی به نیروگاه اتمی ندارد. جناب آقای رئیسدانا! حاکمیت ایران را آمریکا با کودتا تعیین کرده، بانک مرکزی ایران پیرو سیاستهای بانک مرکزی ایالات متحد است، حال سرکار بر اساس کدام منطق ادعا میکنید آمریکا حق دخالت ندارد؟ دلیل توسل سرکار به زبان عامیانة روحالله خمینی چیست؟ نمیخواهید سیلی سختی هم به آمریکا بزنید و آغاز به کار نیروگاه بوشهر را ممنوع فرمائید تا میلیاردها دلار دیگر از سرمایههای ما به بهانه مبارزة دروغین با آمریکا از بین برود؟ تا شاید از طریق «مبارزات» نه شرقی نه غربی، دست روسیه از بوشهر کوتاه شود، و ایالات متحد هم نفسی به راحت بکشد!
نه جناب رئیس دانا! اینبار معرکة «داسالله» محکوم به شکست خواهد بود. حاکمیت ایران یک حاکمیت پوشالی است و سیاستهائی که در کشور اعمال میکند از سوی لندن و واشنگتن دیکته میشود. ما هنوز به این درجه از حماقت نرسیدهایم که برای حکومت مفلوک اسلامی استقلال قائل شویم و بگوئیم به دلائل تاریخی این حکومت «فریدام» را فدای «استقلال» کرده. ما نیک آگاهیم که هزینة شکست سازمان ناتو در قفقاز باید از جیب مردم ایران تأمین شود.
حکومت به اصطلاح مستقل و مقتدر اسلامی در کشورمان برای اثبات مراتب نوکری خود، پس از شکست ارتش ناتو در جنگ قفقاز، در سکوت کامل همکاری خود را با خبرگزاری «ایتارتاس» روسیه متوقف کرده! این مختصر را گفتیم تا میزان وابستگی کل این حاکمیت به محافل غرب مشخص شود، و کسی به ما نگوید، بین بسیج و ارتش این حکومت پوشالی تفاوتی وجود دارد! روی سخن البته با «چپنمایان» حکومت اسلامی است که دست در دست گروه عبادی آتشبیار معرکة پاسداراکبر شدند و امروز نیز به دفاع از «دمکراسی لائیک و مشارکتی» قیام فرمودهاند. به عبارت دیگر، خواهان استقرار یک حاکمیت پوپولیست چپنما در چارچوب قانون اساسی متحجر یک حاکمیت دینی شدهاند!
حضور شرکای محترم حکومت ملایان به ویژه «داسالله» جسارتاً عرض کنیم که مردم ایران از پادوهای ایالات متحد که این روزها سنگ دمکراسی به سینه میزنند حمایتی نخواهند کرد. اهمیتی ندارد که تاراج ثروتهای ملی ما با کدام برچسب صورت میگیرد. اگر برادران «داسالله» برنامة مشخصی برای خروج قانونی از حکومت اسلامی دارند ارائه دهند. به عنوان نمونه به ما بگویند، چگونه میتوان از تبدیل ایران به عربستان و امارات جلوگیری کرد. احیای روستاهای ایران از چه طریق صورت میگیرد؟ بودجة آموزش، بهداشت و مسکن برای همه از چه طریق تأمین خواهد شد؟ چگونه به دخالت نعلین در سیاست پایان خواهند داد، و چه وقت از عوامگرائی و عوامفریبی دست خواهند شست؟ چرا که تنور یخزدة «چپ مردمی» را دیگر با هیچ آتشی، حتی با آتش بمب و گلولة عموسام هم نمیتوان گرم کرد.
به فاصلة دو روز آمریکا دو خبر بسیار بد برای انگلستان و پادوهایاش در پاکستان و جمکران آورد. ژنرال پتریوس، فرماندة قرارگاه مرکزی نیروهای مسلح ایالات متحد در خاورمیانه به گوردون براون، نخست وزیر انگلستان گفت، آمریکا پاکستان را در مبارزه با طالبان یاری خواهد داد! سپس رابرت گیتس، وزیر دفاع ایالات متحد اعلام داشت، تهاجم نظامی برای تغییر رژیم دیگر در برنامة آمریکا نیست!
به گزارش سایت «بیبیسی»، ژنرال پتریوس پس از ملاقات با گوردون براون اعلام کرد، تندروها موجودیت پاکستان را تهدید میکنند! به این ترتیب ایالات متحد به ناچار و رسماً از سیاست طالبان پروری انگلستان در پاکستان فاصله میگیرد. این خبر «غمانگیز» را ژنرال پتریوس پس از ملاقات با گوردون براون نخست وزیر انگلستان به اطلاع حکومتهای اسلامی منطقه، یا همان اتحاد جماهیر نوکری رساندند، و جهان اسلام را واقعاً سوگوار فرمودند. به همین دلیل «بیبیسی» تاریخ خبر فوق را فراموش کرده! بجز خرفتی، دلیل دیگری که میتواند واقعیت زمان و مکان را از ذهن آدمیزاد بزداید، ضربات شدید و آلام روحی است. میدانیم که اهالی «بیبیسی» هنوز کاملاً خرفت نشدهاند! بگذریم!
زمانیکه ژنرال پتریوس، فرماندة قرارگاه مرکزی نیروهای مسلح ایالات متحد در خاورمیانه به نخست وزیر انگلستان میگویند، آمریکا پاکستان را در مبارزه با طالبان یاری خواهد داد، تلویحاً هشدار میدهند که پافشاری انگلستان در حمایت از طالبان میتواند به فروپاشی حاکمیت پاکستان منجر شده، نان جنتلمنهای نزولخور «سیتی» را برای همیشه آجر کند. آنهم نه هر آجری، آجری که توسط ابابیلهای هزارة سوم بر سرشان فرو خواهد ریخت و فرق مبارکشان را خواهد شکافت. البته مسلماً ژنرال پتریوس هم ترجیح میدادند «خط تولید» طالبان در پاکستان همچنان پیشرفت کند. ولی همانطورکه شاهدیم این روزها اوضاع بر وفق مراد عموسام نیست. در نتیجه تداوم سیاست استعماری اسلام پروری آنگلوساکسونهای این سوی آتلانتیک فعلاً غیرممکن شده. خلاصة مطلب حاکمیت انگلستان میباید مسیر تحولات ارتش اسلام پرور پاکستان را تغییر دهد. و اگر مسائل بر همین منوال پیش رود، وزارت دفاع ایالات متحد در گام بعدی ورشکستگی دکان ملایان جمکران را نیز اعلام خواهد کرد.
به گزارش نووستی، مورخ نهم مهرماه سالجاری، روز گذشته رابرت گیتس، وزیر دفاع ایالات متحد که در برابر دانشجویان دانشگاه دولتی دفاع آمریکا سخنرانی میکرد، آب پاکی را روی دست گورکنها ریخت و اعلام داشت که حاکمیت آمریکا در آینده جنگی برای تغییر رژیم هیچ کشوری آغاز نخواهد کرد. این سخنان سیاست اسرائیل را نیز شامل خواهد شد، چرا که ارتش اسرائیل برخلاف ارتش گورکنها «استقلال» ندارد! به این ترتیب حکومت مفلوک طالبان شیعیمسلک جمکران ناچار از تعطیلی دکان تهدید و ارعاب و تهاجم نظامی خواهد بود، و به عبارت دیگر سردار نجار بیجهت رنج سفر به امارات بر خود هموار فرموده بودند! نه آمریکا و نه انگلستان دیگر نمیتوانند از جیرهخواران ضدامپریالیست خود در منطقه حمایت کنند.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت