جمعه، مهر ۰۵، ۱۳۸۷



اشک عموسام!


...
منتظری، فقیه برگزیدة حزب توده و بنگاه خبرپراکنی «بی‌بی‌سی»، ضمن دیدار با گروه بهزاد نبوی، در پوشش مخالفت با خامنه‌ای، که نفرت عمومی را برانگیخته، در واقع خواهان گسترش اختیارات ولی فقیه شده. دیروز بخش اصلی سخنان ابلهانة منتظری را نقل کردیم و گفتیم، بعضی‌ها از این ترهات به عنوان پیشنهاد مترقی «فقیه عالیقدر» یاد کرده‌اند. البته برای ما کاملاً روشن است که چنین تأکیداتی اگر ناشی از حماقت نباشد مزدوری نویسند‌گان را حتماً به اثبات می‌رساند. آخوند منتظری با ایراد چنین سخنانی مطالبات اربابان خود را مطرح کرده. اربابانی که خواسته‌های‌شان هیچ ارتباطی با مطالبات ما ملت ندارد. ‌چرا که تداوم حکومت ولایت فقیه از نخستین‌ روزهای کودتای 22 بهمن با حمایت استعمار امکانپذیر شده و مسلماً افزایش اختیارات مقام رهبری نیز خارج از مطالبات استعمار نمی‌تواند باشد. دلیل بلبل‌زبانی‌های حسینعلی منتظری در واقع طرح پیشنهادات «انقلابی» ناخداکلمب جهت گسترش سرکوب استعماری است:

«ولی فقیه باید نظارت کند که در قوة مقننه قانون خلاف اسلام تصویب نشود، ‌ مسئولین اجرائی خلاف اسلام کاری نکنند و قوة قضائیه خلاف اسلام قضاوتی نکند، نه اینکه در همه امور سیاسی و اقتصادی و غیره دخالت کند.»


در وبلاگ دیروز به این سخنان احمقانه اشاره کردیم و گفتیم منتظری با چنین پیشنهادی ثابت کرد که از نظر بلاهت و پریشانگوئی از خمینی بسیار «پیشرفته‌تر» است. چرا که «نظارت» بدون «دخالت» امکانپذیر نیست. مگر اینکه اربابان منتظری مایل باشند یک فقیه عالیقدر در جمکران همان نقش ملاعمر را ایفا کند. در اینصورت باید به حسن انتخاب برادر صادق صبا، که روز 29 خرداد سالجاری خطر کرده در قم به حضور منتظری شرفیاب شدند تا پیشرفت و ترقی را در جبین ایشان و دو سه جفت نعلین دیگر مشاهده کنند تبریک گفت. اما پیش از ادامة مطلب در مورد برنارهانری لوی و شبکة اکبر بهرمانی نیز توضیح مختصری می‌دهیم.

برنارهانری لوی، از «روشنفکران» آمریکاپرست و مدافع همة تهاجمات نظامی آمریکا بر علیه ملت‌های جهان است. پیشتر نوشتیم که این فرد با همکاری لیلا اعظم زنگنه، به ارائة تصویر دلپذیر از حکومت اسلامی مشغول است، و به همان محفلی تعلق دارد که سیرک ساتراپی و «پرسپولیس» را برای ما ملت به راه انداخت. همانطور که گفتیم امثال هانری لوی، گلوکس‌مان، فینکل‌کراوت، آنسل و شرکاء در کشور ایران به عنوان «روشنفکر» معرفی می‌شوند، حال آنکه اینان در واقع پروپاگاندیست‌های‌ جنگ‌طلبان ینگه دنیا هستند.

در دوران ریاست جمهوری ژاک شیراک، برنارکوشنر و هم محفلی‌های‌اش رسماً از شرکت ارتش فرانسه در تهاجم نظامی به عراق حمایت کردند، و اگر پس از ریاست جمهوری سرکوزی صدای کوشنر را در گروه روشنفکران کذا نمی‌شنویم به این دلیل است که ایشان در جایگاه وزارت امور خارجة فرانسه قرار گرفته و دیگر نمی‌تواند آشکارا با هانری‌لوی و شرکاء هم‌صدا شود. حال بازگردیم به پیامد ملاقات فرستادة «بی‌بی‌سی» با آخوند منتظری یا «تکثرولایت»! که گامی است به سوی هرج و مرج در بنیاد مذهب شیعه، یا هر آنچه پس از تحمل هشتاد سال سیاست استعماری از این بنیاد متزلزل هنوز برجای مانده.

گفتیم که روند فاشیستی «تقسیم» و در واقع «تضعیف» جامعه تا زمانیکه قانون اساسی حکومت اسلامی به یک قانون سکولار تبدیل نشود همچنان ادامه خواهد یافت. و امروز شاهدیم که روند تقسیم به رأس هرم قدرت در حکومت اسلامی رسیده. به دلیل تضعیف سیاست استعمار غرب در ایران، بازیگران صحنة سیاست جمکران به دو شاخة کاملاً مجزی تقسیم شده‌اند، و هر یک رهبر ویژه‌ای از آن خود دارد! و از آنجا که رهبر فعلی قادر به اعمال توحش مطلوب استعماری نیست، محافل بین‌المللی یک ولی فقیه ظالم و فاسد به نام علی خامنه‌ای را در برابر یک ولی فقیه «شهید و مظلوم» به نام منتظری قرار داده‌اند، تا منتظری با شعار عوامفریبانة «عدم دخالت فقیه در همة امور» در واقع خواهان گسترش اختیارات ولی فقیه باشد! بله! پیشتر استعمار کار خود را با «یک رهبر» به پیش می‌برد، امروز نیازمند «تکثر رهبری» شده.

پیشتر اوضاع اینچنین قمر در عقرب نبود! بجز دوران ریاست جمهوری علی خامنه‌ای که با نخست وزیری میرحسین موسوی همراه شد، و خارج از هشت سال ریاست جمهوری اکبر بهرمانی که بلندگوهای اوباش او را در ترادف با «پیامبر» قرار می‌دادند، روال سیاست استعمار برای ایجاد بحران در حکومت جمکران، بر پایة ارائة چهرة «شهید مظلوم» از دولت در برابر «تندروها» قرار داشته. شیخ مهدی بازرگان، آخوند «پاریسی»، بنی‌صدر، و خاتمی شیاد در این چارچوب قرار گرفتند. و اگر بنی‌صدر از طریق کودتا کنار گذاشته شد، تا نقش شهید مظلوم را در تبعید بر عهده گیرد، و نهایتاً به «اوپوزیسیون» تبدیل شود، محمد خاتمی نتوانست از طریق کودتا «خودبراندازی» کند، در نتیجه به ناچار تا پایان افتضاح «اصلاح‌طلبان» عهده‌دار ریاست قوة مجریه باقی ماند.

با ظهور احمدی نژاد رسانه‌های غرب تلاش کردند چهرة مرد قدرتمند و همسو با رهبر از وی ارائة دهند، تا زمینة جنگ فراهم شود. ولی همانطورکه شاهد بودیم دولت احمدی نژاد از فراهم آوردن زمینة جنگ عاجز ماند. اما شایعة بی‌اساس حمایت خامنه‌ای و پسرش از احمدی نژاد همچنان صحنه را فراگرفته بود تا اینکه احمدی نژاد عملاً در تقابل با خامنه‌ای قرار گرفت. در همین راستا علی لاریجانی نیز با سعید جلیلی جایگزین شد، و وزارت کشور پس از سه دهه از چنگال نعلین و دستار خارج شد. نهایت امر خامنه‌ای به ناچار جهت پایان دادن به جنجال پیرامون اظهارات معاون احمدی نژاد به آیات عظام نانخور سفارت، از جمله مکارم شیرازی تفهیم کرد که باید سکوت اختیار فرمایند. و امروز شاهدیم که ناطق نوری، رئیس دفتر بازرسی خامنه‌ای دست در دست اصولگرایان و تندروهای فرضی همگام با اصلاح طلبان، گروه بهزاد نبوی، نهضت آزادی و «داس‌الله» در اردوگاه محمد خاتمی بسیج شده، البته به رهبری یک فقیه عالیقدر، ویژة جبهة نوین که همان آخوند منتظری خودمان باشند.

گفتیم که منافع آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک چنین ایجاب می‌کند که علاوه بر حمایت همه جانبه از حکومت اسلامی، اوپوزیسیون این حکومت هم اسلامی باشد. ولی از آنجا که حکومت اسلامی فعلی کمی فرسوده شده، اربابان این حکومت صلاح خویش را در این دیده‌اند که اختیارات ولی فقیه گسترش یابد و یک فقیه عالیقدر «نیک‌نهاد» با سلب اختیارات قوة مقننه و قوة قضائیه، و با شعار «عدم دخالت بر همة امور» در واقع بر همة امور «نظارت» انقلابی داشته باشد!

چرا که اگر ملت ایران از چارچوب اسلام مورد نظر استعمار خارج شود، «آمریکن دریم»، یا همان زندگی «قسط» و «قرض» و «فاست فود» که از برکت جنگ و چپاول جهان سوم میسر شده به کابوس تبدیل خواهد شد. جنجال رسانه‌ای پیرامون ملاقات اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با آخوند منتظری در واقع پای بر همین سیاست می‌فشارد: ایجاد تقابل کاذب میان آخوند منتظری و علی خامنه‌ای. دلیل هیاهوی رسانه‌ای پیرامون ملاقات بهزاد نبوی و قوم و قبیله‌اش که از قضای روزگار جزو کادر رهبری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به شمار می‌روند، تقویت همین تقابل کاذب است. بنای شیادی و فریبی که در تاریخ 29 خردادماه سالجاری، توسط یکی «داس‌اللهی‌های» جیره خوار بنگاه خبرپراکنی «بی‌بی‌سی»، صادق صبا افتتاح شد.

ساده‌تر بگوئیم هیاهوی قلم به مزدهای جمکران پیرامون سخنان انقلابی و ابلهانة آخوند منتظری تداوم پروپاگاند ملاقات «تاریخی» صادق صبا با این فقیه «فرهیخته» است. به یاد داریم که در تاریخ 29 خردادماه سالجاری بنگاه خبرپراکنی «بی‌بی‌سی» در جمال بی‌مثال آخوند منتظری، «آیت‌الله پیشرو» و «فقیه عالیقدر لیبرال» رویت کرده بود. پیشتر هم‌ ناخداکلمب در جبین دارودستة هیتلر، نازی‌های مترقی و پیشرو کشف کرده بودند. همچنین می‌دانیم که مهرورزی ناخداکلمب با هیتلر به اشغال شمال کشورمان توسط ارتش سرخ انجامید، چرا که کلنل میرپنج هم مانند خمینی دجال در برابر جهان «ایستاده» بودند و خیلی «مبارزه» می‌کردند! البته برای حفظ منافع اربابان‌شان.

به گزارش خبرهای 16، مورخ 29 خردادماه سالجاری، «مستر» صادق صبا که پیشتر تخصص‌شان مصاحبه و گفتگو با پاسداراکبر بود، گیوه‌ها را ور کشیده، بدون وقت قبلی راهی «بیت مطهر» فقیه عالیقدر، منتظری و دو جفت نعلین دیگر در شهر «مقدس» قم شدند! از میهمان نوازی‌های «فقیه عالیقدر» هم گزارش مفصلی تهیه کردند و به خورد مخاطبان شوت‌وپرت دادند. و اتفاقاً «برادر» صادق صبا مانند بهزاد نبوی از گروه «داس‌الله» به شمار می‌روند. ویژگی «داس‌الله» این است که همواره در کنار آخوند جماعت قرار می‌گیرد، تا ارواح شکمش با امپریالیسم مبارزه کند. چون به زعم حزب توده، «آخوند در کنار مردم است!» البته در کنار آخوند، جز لات و اوباش و حاجی بازاری هیچ نمی‌بینیم، و این مجموعة تحجر و توحش در قاموس «داس‌الله» یا همان حزب توده و همچنین در ادبیات «چپ‌الله»، یا فدائیان اکثریت، «مردم» لقب گرفته. به همین دلیل شعار ابلهانة «روحانیت همواره در کنار مردم است» ورد زبان اکبر بهرمانی هم شد. پیشتر گفتیم که شعارهای عوامفریب جیره‌خواران ناخداکلمب از ادبیات چپ به سرقت رفته، و پس از درآمیختن با مهملات حوزوی، قرار است ما را از «علی» و توحش صدر اسلام به سوسیالیسم علمی در قرن بیست‌و یک‌ام برساند!

در هر حال آنچه امروز در کنار مردم قرار گرفته آخوند نیست، آخوند به همراه سرنیزة استعمار است تا این ترکیب «الهی» با عوامفریبی و شیادی بتواند به موجودیت این قشر زباله‌صفت تداوم بخشد. امروز شاهدیم که برای حفظ حکومت اسلامی، با حمایت مستقیم استعمار یک جبهه از راست افراطی تا حزب توده و دیگر چپ‌نمایان تشکیل شده تا نقش اوپوزیسیون احمدی نژاد و علی خامنه‌ای را در معرکة انتخابات آینده بر عهده گیرد. به یاد داریم که سازمان ناتو سی سال پیش مشابه همین بسیج سراسری را جهت براندازی سلطنت در ایران به راه انداخت و به نتیجة مطلوب هم رسید: استقرار حکومت اسلامی. حکومتی که مشابه آن از طریق کودتا در پاکستان مستقر شده بود. ولی این کودتای ضدایرانی توانست در کشورمان باطن خود را در پشت پردة «تظاهرات مردمی» پنهان نگاه دارد. این است فواید حجاب! تأمین پشتوانة مردمی برای حاکمیت برخاسته از کودتا!

فراموش نکنیم که شرکت در خیمه‌شب‌بازی انتخابات جمکران از یک‌سو تأئید این دروغ بزرگ خواهد بود که در این حکومت انسان ستیز الهی انتخابات معنا و مفهوم دارد، و از سوی دیگر نشان از شوت‌و‌پرتی کسانی دارد که می‌پندارند در یک حکومت استعماری آراء‌ مردم از اهمیت برخوردار است! در هر حال می‌باید حضور «جبهة پریشان» که از نهضت آزادی تا «داس‌الله» را فراگرفته عرض کنیم، این جبهه در برابر احمدی نژاد امکان «پیروزی» نخواهد داشت، چرا که سیاست استعمار در پاکستان متحول شده و آصف زرداری می‌باید از این پس سیاستی در تقابل کامل با سیاست‌های برادر ضیاءالحق در پیش گیرد.

اگر حاج آبراهام یزدی و چپ‌نمایان که به سینه زنی برای خاتمی مشغول‌اند، کور نباشند مسلماً خواهند دید که مسیر جهاد طالبان‌پرور سازمان ناتو که از پاکستان و ایران به داخل افغانستان نفوذ می‌کرد، اینک تغییر جهت داده و از افغانستان به درون پاکستان در حرکت است. مسلم بدانیم که سازمان ناتو از مقابله با طالبان شیعی‌مسلک گریزی نخواهد داشت. اگر چه به دلیل پایان جنگ سرد و مواضع کنونی روسیه، ارتش ناتو نمی‌تواند سیاستی مشابه پاکستان در ایران اعمال کند، ولی اربابان حکومت اسلامی ناچار خواهند بود که در جمکران دست و پای نوکران اسلام پرست خود را جمع کنند.

در واقع «برادر» صادق صبا، که مانند «بی‌بی‌سی» همواره در کنار روحانیت قرار دارند، بی‌جهت رنج سفر به قم بر خود هموار کردند. اگر اسلاف ایشان پیشتر آیت‌الله‌های «انقلابی» و «سوسیالیست» در لندن اختراع می‌کردند، خود ایشان دیگر امروز نمی‌توانند آیت‌الله «پیشرفته» و «لیبرال»، یعنی یک پدیدة نیست در جهان را در شهر انگل‌پرور قم «کشف» بفرمایند. چرا که کمتر از دو ماه پس از مسافرت ایشان به جمکران، محور «تفلیس ـ تهران ـ تل‌آویو» شکست! باید بگوئیم تاواریش سابق نه تنها برای رعایای الیزابت دوم در جمکران، که برای متحدان‌شان در اسرائیل و گرجستان نیز اصلاً قدم‌شان خوش نبود! به احتمال قریب به یقین، اگر امروز حافظ زنده بود می‌گفت: قدم باد صبا «اشک» فشان خواهد شد، چرا که اشک عموسام در آمده.






نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس



0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت