سه‌شنبه، مهر ۱۶، ۱۳۸۷

لاری‌جانیان!


...
در توضیح وبلاگ «ستیلوس» یادآور شویم که مطالب کشکی پاسداراکبر، سروش یا مهاجرانی در ردة بحث‌های انحرافی قرار دارد، بحث‌هائی که فقط برای به بیراهه کشاندن افکار عمومی و ایجاد ابهام مطرح می‌شود. ویژگی بحث‌های انحرافی این است که بر مسائل پوچ یا «معنوی» متمرکز شده، با مسائل واقعی و مادیات بیگانه ‌است. از طرف دیگر پر واضح است که پرسش‌های مطرح شده در چنین بحث‌هائی هرگز پاسخ علمی و صریحی نخواهد یافت. و با تدوام این نوع پرسش‌های پوچ می‌توان مخاطب را هر چه بیشتر در ابهام فرو برد. چرا که در واقع هیچکس نمی‌تواند از نظر علمی ثابت کند که خدا وجود دارد یا خیر! هیچکس نمی‌تواند ثابت کند که قرآن وحی شده یا اینکه امام زمان وجود خارجی دارد. طرح چنین مطالبی همانطورکه دیروز هم گفتیم بخشی است از پروپاگاند استعماری، و تهاجمی است آشکار به حریم اعتقادات قلبی، ایمان و «باورهای» مردم؛ اینهمه جهت ایجاد تزلزل اجتماعی.

از این گذشته پاسداراکبر، استاد سروش و پروفسور عطاالله مهاجرانی و شرکاء سواد کافی جهت طرح و بررسی چنین مطالبی را به هیچ عنوان ندارند. این مسائل صرفاً مطرح می‌شود تا علاوه بر تغذیة سایت‌های ابتذال پرور زمانه، گویانیوز، و ... علوفه‌ای هم برای تغذیة اهالی حنازرچوبه و «فارس نیوز» فراهم آورد و افکار عمومی را به بیراهه بکشاند. بی‌جهت نیست که ساواک در حکومت اسلامی، عملة فاشیسم را به ینگه دنیا ارسال می‌کند. هدف از صادرات زباله از جمکران به ایالات متحد ایجاد «شبکه» و «پایگاه سرکوب» جهت تشدید سرکوب در داخل و خارج مرزهاست. همانطور که دیروز هم گفتیم اظهارات احمقانة امثال سروش و پاسداراکبر در واقع به دستاربندان حکومتی امکان می‌دهد تا هر چه بیشتر به عربده‌جوئی بپردازند و با ارعاب مردم برای دفاع از اسلام «قیام» کنند.

مردم نیک آگاه‌اند که در رأس هرم قدرت در ایران به جز جنایتکار و چپاولگر هیچ ننشسته. مردم می‌دانند که اکبربهرمانی، علی خامنه‌ای و دیگر پادوهای استعمار آنچه می‌نمایند، نیستند. مردم می‌دانند که اگر روزی منافع استعمار ایجاب کند که اسلام از صحنة سیاست کنار برود، همین افراد بلافاصله رنگ عوض خواهند کرد، و «دستار» که هیچ «ردا» را هم در گرو منافع اربابان فدا می‌کنند. در نتیجه تنها دلیل انعکاس مزخرفات «استاد» سروش و پاسداراکبر در سایت‌های فارسی زبان برونمرزی، فراهم آوردن خوراک تبلیغاتی برای رسانه‌های حکومت اسلامی است. خلاصه بگوئیم اگر مطلبی جنبة علمی و فرهنگی داشته باشد، نه در رسانه‌های جمکران منتشر می‌شود، نه در «گویا‌نیوز»، «زمانه»، «بی‌بی‌سی» و شرکاء اینان، چرا که هدف این رسانه‌ها جز ترویج «عوامگرائی» نیست.

همانطور که پیشتر گفتیم، عوام‌گرائی همزمان ابتذال، شورش و سرکوب را در خود مستتر دارد. کافی است نگاهی به مطالب مهوع پارسی‌پور بیاندازیم که آینة تمام‌نمائی از ابتذال اندرونی «حاج‌آقا» است، و مسیر حرکت تبلیغات استحماری را آشکارا، قدم به قدم دنبال می‌کند. یکی از اهداف وی تمرکز تمامی مسائل و مطالبات زنان بر محور «روابط جنسی» است، عملی که مطالبات حقوقی، اجتماعی و فرهنگی زنان را نادیده می‌‌گیرد. در همین راستا انتشار مهملات پاسدار اکبر پیرامون «معنویات» شیعی‌مسلکان نیز تلاشی است مزورانه برای مسکوت گذاردن مطالبات کارگران، معلمان، دانشجویان و به طور کلی «مطالبات واقعی» مردم ایران. این مختصر را گفتیم تا گردانندگان سایت‌های فرهنگی رادیو زمانه، بی‌بی‌سی، گویا نیوز، و ... بدانند که مسیر حرکت‌شان کاملاً «مشخص» است: گسترش دامنة ابتذال سیاسی و پوشاندن مسائل واقعی و مشکلات مادی با انتشار مطالب صدمن‌یک‌قاز پیرامون «معنویات»! البته این تلاش‌های فرهنگی چندین هدف را همزمان دنبال می‌کند؛ مهمترین این اهداف نابودی فرهنگی و فرسایش جامعة ایران است که از طریق ایجاد «بحران» همه جانبه صورت می‌گیرد.

جهت ایجاد زمینة‌ براندازی، همچنانکه در مورد کودتای بهمن 1357 شاهد بودیم لازم است به دور باطل «قانون‌شکنی» و «بحران» در کل جامعه میدان داده شود. قانون شکنی منجر به هرج و مرج می‌شود و هر چه دامنة قانون شکنی وسعت یابد هرج و مرج هم گسترش خواهد یافت. نیازی به توضیح نیست که قانون شکنی حاکمیت، به برکت «ابهام» موجود در قوانین «توجیه» می‌شود و تداوم آن زمینة «بحران» را فراهم می‌آورد. چرا که حکومت قانون شکن در واقع مردم را سرکوب می‌کند و مردم در برابر سرکوب واکنش نشان خواهند داد. همانطورکه بارها در این وبلاگ گفته‌ایم، «شورش» واکنش طبیعی و نه منطقی به سرکوب است. و به همین دلیل حکومت اسلامی با تکیه بر اربابان در غرب برای فراهم آوردن زمینة شورش تلاش فراوان به خرج می‌دهد.

آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک که از تکرار سناریوی کلنل آیرون‌ساید ناامید شده‌اند، رؤیای تکرار سناریوی 28 مرداد را در سر می‌پرورانند. در این راستا پاسدارهای آخوندپرست و سلطنت‌طلب فارس نیوز از شکستن مرزهای هوائی ایران توسط یک هواپیمای حامل نظامیان آمریکائی «خبر» داده، و اعلام می‌دارند که جنگنده‌های جمهوری اسلامی این هواپیمای «فالکن» را مجبور به فرود کردند. به ادعای فارس‌نیوز در این هواپیما از ژنرال و هر چه به کار کودتا آید وجود داشته. ولی مأموران جمکران پس از «سلام و علیک» با سرنشینان هواپیما متوجه می‌شوند که اینان منظور بدی نداشته‌اند، می‌خواستند از ترکیه به افغانستان بروند اشتباهی به ایران آمده‌اند!

می‌دانیم که به زعم پاسداران فارس نیوز هواپیما «رادار» ندارد! خلبان برای مشاهدة خط مرزی از پنجره سرش را بیرون می‌آورد و اطراف را دید می‌زند! و در چنین شرایطی مسلم است که اگر هوا ابری باشد، یا اینکه باران ببارد، و یا اصلاً توفان شده باشد و خلبان هم یا چشمانش ضعیف باشد و یا اصلاً کور مادرزاد، مرز شکنی غیرقابل اجتناب می‌شود! ولی سرانجام رسانه‌ها اعلام کردند که این «هواپیما» متعلق به مجارستان بوده و «گاوچران» در آن حضور نداشته! همة این «اخبار» همزمان در رسانه‌های گورکن‌ها و اربابان‌شان منتشر شده، تا هر چه بیشتر بر «ابهام» بیفزاید: ابهام سیاسی، ابهام نظامی، ابهام خبری، و ... و بهتر بگوئیم ابهام همه جانبه! در راستای اعمال چنین سیاستی است که مهرورزی می‌باید نقش حاکم مستبد را بر عهده گیرد تا غلامبچة سفارت، علی‌کوچیکه در نقش مصدق‌السطنه به بحران سازی پرداخته زمینه یک کودتای خوب را فراهم آورد!

پاسدار علی لاریجانی و برادر عیال‌اش، علی مطهری که او هم نمایندة «مسجد» است امروز بر علیه دولت قیام فرموده‌اند. پاسدار لاریجانی فرموده‌اند، هر وزیری که سه پرسش «مجلس» را پاسخ ندهد باید برود! می‌دانیم که هیچ وزیری نمی‌تواند به پرسش‌های علی‌کوچیکه پاسخ دهد. غلامبچة سفارت مانند «سفنکس» است، همان موجود افسانه‌ای در تراژدی یونان که فقط «ادیپ» می‌توانست پاسخی برمعماهای‌اش بیابد و «شهر» را از خطر برهاند، و با اینکار خودش را هم به نابودی کشاند. چرا که از قضای روزگار پاداش رهائی شهر، ازدواج با ملکه بود و ملکه کسی نبود، جز مادر خود ادیپ! حال باید دید در حکومت جمکران که ازدواج موقت رایج است و سرداران فاتح در جنگ با آمریکا همگی بنگاه اجاره و فروش پریرویان و مه‌پیکران باز کرده‌اند، کدام «وزیر» حاضر است به پرسش‌های «سفنکس» جمکران پاسخ دهد و مادر پیر و پژمرده خود را به عنوان پاداش دریافت کند؟ مسلماً هیچ وزیری پاسخگو نخواهد بود و پاسدارلاریجانی که در رأس قوة مقننه قرارگرفته‌اند، و از طریق برادرشان قوة قضائیه را هم تحت نظارت دارند، قوة مجریه را نیز به این ترتیب «تعیین» خواهند فرمود. و خلاصه باید در انتظار آغاز خلافت سلسلة «لاری‌جانیان» باشیم، با کمک علی مطهری!

علی مطهری که یک دکترای «واقعی» در مهمل‌گوئی دارد خواهان استعفای کردان شده. البته تولة آخوند مطهری زمانیکه همین کردان معاون پاسدار لاریجانی بود خفقان اختیار کرده، و متقاضی رعایت حجاب و حذف تعطیلات نوروز می‌شد! ولی امروز اوضاع تفاوت کرده! در نتیجه علی مطهری که مانند پدرش نان را داغ‌وداغ و تنوری و همیشه به نرخ روز می‌خورد، حجاب زنان و نوروز را رها کرده برای علی کوچیکه پامنبری می‌خواند. متن چرندیات هر دو غلام‌بچة سفارت در «مهرنیوز» و «فارس نیوز»، مورخ 7 اکتبر 2008 موجود است. دلیل جنگ زرگری مسجد شورای جمکران به رهبری غلامبچة سفارت با دولت احمدی نژاد را می‌باید در اختلافات سازمان ناتو با روسیه جستجو کنیم.

در پی تداوم کشمکش سازمان ناتو با روسیه بر سر مسائل گرجستان، «دی هوپ شفر»، دبیرکل ناتو که اصولاً در مذاکرات هسته‌ای هم شرکت ندارد، در «بی‌بی‌سی»، رادیو فردا و همکاران دیگر این رسانه‌ها، مورخ هفتم اکتبر 2008، به نوکران این سازمان در جمکران اطمینان داد که می‌توانند با خیال آسوده به زوزه کشیدن ادامه دهند و با پافشاری بر شعار «غنی‌سازی، حق مسلم ماست»، نه تنها ارعاب مردم را تداوم بخشند که همزمان از به راه انداختن نیروگاه بوشهر توسط روسیه هم جلوگیری کنند! چرا که به راه افتادن این نیروگاه منافع استعمار را واقعاً خدشه دار خواهد کرد و می‌دانیم که منافع غرب همان «سیطرة» حکومت اسلامی است. اتفاقاً آقای رئیس‌دانا هم در بلژیک، مقر فرماندهی سازمان ناتو، مراتب ناخرسندی خود را از احداث نیروگاه هسته‌ای در ایران اعلام فرمودند و تأکید کردند که انتخاب انرژی «مسئلة داخلی» است. البته پیشتر خطوط اصلی سخنان آقای رئیس‌دانا را که یکی از «داسیون» سرشناس بلاد اسلام‌اند بررسی کردیم و نیازی نیست تکرار کنیم که حداقل ما از همسوئی مطالبات گاوچران‌ها و احزاب چپ‌نمای اروپا با «داس‌الله» به هیچ عنوان تعجب نمی‌کنیم. ولی اگر ما ملت حق انتخاب انرژی مورد نیاز خود را می‌داشتیم، می‌بایست نیروگاه‌های تولید انرژی با باد و آفتاب داشته باشیم که آلایندة محیط زیست هم نیست. ولی متأسفانه، و برخلاف افاضات جناب «رئیس‌دانا»، انتخاب با ما نیست. «حق انتخاب» با استعمار است که حکومت اسلامی را حمایت می‌کند.

اگر ما ملت حق انتخاب می‌داشتیم، مسلماً مشتی لات و اوباش حوزه و بازار در جایگاه حاکمیت بر ملت ایران قرار نمی‌گرفتند، و «هادی قابل» نمی‌توانست حکومت طالبان افغانستان و حکومت توحش جمکران را «دمکراسی افغانی و دمکراسی ایرانی» بخواند! اگر حق انتخاب با ما بود، مسلماً روضه‌خوان‌های جیره خوار سازمان سیا مشتی چماقدار و لمپن فرهیخته را به عنوان آلترناتیو یا اوپوزیسیون رسمی خود به غرب «صادر» نمی‌کردند. و بالاخره اگر حق انتخاب با ما بود کسی نمی‌توانست با تکیه بر محرومیت بهائیان از تحصیل در آکادمی‌های «جهل و توحش» جمکران، حکومت مشتی روضه‌خوان و ملای جیره خوار استعمار را با امپراطوری ساسانی «مقایسه» کند!

ما،
فاتحان شهرهای رفته بربادیم
[...]
راویان قصه‌های رفته از یادیم
[...]







نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة‌ پی‌دی‌اف ـ اسپیس


پیوند این مطلب در گوگل
...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت