نوبل و مناره!
...
در مورد «فرهنگ چپ» در اسپانیا یادآور شویم که دلیل حمایت غرب و به ویژه ایالات متحد از هیتلر برای سرکوب وحشیانة جمهوریخواهان اسپانیا دقیقاً به این دلیل بود که فرهنگ چپ در اسپانیا نه تنها با فاشیسم که با استالینیسم در اتحاد جماهیر شوروی نیز در تقابل کامل قرار داشت و به همین دلیل اتحاد جماهیر شوروی که مدعی انترناسیونالیسم هم بود، ازجمهوریخواهان اسپانیا حمایت نکرد و راه را برای استقرار حاکمیت فرانکو باز گذاشت. پیشتر به نقل از «هاوارد زین» و «چامسکی» به حمایت سرمایهداری غرب از موسولینی، هیتلر و فرانکو اشاره کردهایم. در واقع میتوان گفت که سرمایهداری از تمام حکومتهای سلطه و توحش بدون استثناء پشتیبانی میکند، چرا که نظام سرمایهداری خود از اعمال «خشونت» و سلطه بر انسانها ناشی میشود. در این راستا میتوان «نفی انسان» را فصل مشترک سرمایهداری غرب با استالینیسم به شمار آورد. در اینجا از فاشیسم نمیگوئیم، چون پیشتر گفتهایم که فاشیسم در واقع مفر سرمایهداری از بحران است.
لوموند مورخ هشتم اکتبر 2008 مینویسد، خاخام اعظم «حیفا» روز گذشته در همایش اسقفها در شهر رم، ضمن اشاره به تاریخچة درگیریهای یهودیان با پیروان کلیسای کاتولیک تلویحاً از کاردینال راتزینگر به دلیل تقدیر وی از «پاپ پی دوازدهم» انتقاد کرد. خاخام «کوهن» از سکوت مقامات کلیسا در برابر توحش نازیها ابراز ناخرسندی کرده گفت، ما نمیتوانیم این «سکوت» را فراموش کنیم. لوموند مینویسد، این سخنرانی واکنشی است به بیانات کاردینال راتزینگر در ستایش از پاپ کذا.
در تاریخ 18 سپتامبر سالجاری کاردینال راتزینگر از تلاشهای پاپ پی دوازدهم برای کمک به یهودیان تقدیر به عمل آورده بود! کاردینال راتزینگر چندی پیش برپائی مراسم مذهبی به زبان لاتین را نیز مجاز شمرد. در این مراسم ایشان خواهان گرویدن یهودیان به مسیحیت نیز میشوند! اما در پی اعتراض یهودیان اخیراً پاپ پیشرفت کرده و در دعای خود از خدا میخواهد «قلب یهودیان را به نور خود روشن کند تا مسیح را بهتر بشناسند!» در هر حال به گفتة لوموند، خاخام «کوهن» در همایش اسقفها از «جهان آزاد» خواستهاند که با اسرائیل متحد شود تا از این کشور در برابر «دشمنان» دفاع کند. لوموند در ادامه میافزاید اشارة خاخام مذکور به احمدی نژاد بوده!
البته ما از سخنان ابلهانة آخوندهای ادیان ابراهیمی هیچ تعجبی نمیکنیم، اینان «همواره در کنار مردماند» و ناتو هم در کنار همینهاست. در پی کشف «طالبان خوب» در افغانستان توسط مقامات ارتش ناتو، «دی هوپ شفر»، دبیرکل ناتو اخیراً خواستار «نبرد» با قاچاقچیان مواد مخدر در افغانستان شده. کارفرمایان ایشان اگر هفت سال پیش به بهانة جنگ با طالبان افغانستان را اشغال کردند، امروز میگویند وقت «مذاکره» با طالبان فرا رسیده. در این راستا دبیرکل ناتو و دبیرکل سازمان ملل، بدون اطلاع روسیه، که عضو شورای امنیت نیز هست، یک قرارداد همکاری مشترک «منعقد» کردهاند!
به گزارش نووستی، مورخ نهم اکتبر سالجاری، «دیمیتری روگوزین»، نمایندة روسیه در ناتو از امضای چنین قراردادی خبر داده. بله! اعضای ناتو میپندارند خواهند توانست هزینة «مبارزات» خود را از اعضای سازمان ملل دریافت کنند، چون بر اساس تبلیغاتی که به راه انداختهاند، خطر «مواد مخدر» همة جهان را تهدید میکند! و عجیب است که به محض ورود ارتش ناتو به افغانستان، این کشور تبدیل به نخستین منبع تولید مواد مخدر شده! خلاصه بگوئیم، حضرات میخواهند اینبار به بهانة مبارزه با همکاران خود جیب جهانیان را بزنند، و هفت یا هشت سال بعد هم بگویند پیروزی بر قاچاقچیان ممکن نیست، میباید با قاچاقچیهای «خوب» مذاکره کنیم!
البته پیشقراول جیببری ایالات متحد است. در پی نوسانات بازار بورس قرار شد آمریکا سپردههای ارزی اتحاد جماهیر نوکری را هم تحت اختیار گیرد و بجای آن اوراق قرضه بدهد! به عبارت دیگر اتحادجماهیر نوکری دیگر ارز در اختیار نخواهد داشت، بلکه مقداری کاغذ پاره به دستش دادهاند، و کافی است دولت آمریکا اعلام ورشکستگی کند تا تمام اوراق قرضه به «اوراق پوچ» تبدیل شود. همزمان با ضبط سپردههای ارزی صادرکنندگان نفت توسط عموسام، اروپائیها هم برای مذاکره با «جریان صدر» در عراق اعلام آمادگی کردهاند.
نخستین پیامد دعوت اروپائیها از جریان صدر، «شهادت» یورگهایدر رهبر فاشیستهای اطریش بود. افسوس که امروز «یورگهایدر» رهبر فاشیستهای اطریش درست مثل بینظیربوتو دستگیرة در به سرشان اصابت کرد، و بدون دریافت حتی یک جایزة نوبل از این جهان رخت بربستند! همین چند روز پیش یورگ هایدر ضمن مصاحبه با یک خبرنگار ریشو از منارة مساجد انتقاد میکرد، و آنرا ضددمکراتیک میخواند! ایشان میگفتند «مسلمانان محل عبادت در اطریش میخواهند، هیچ اشکالی ندارد، ولی در اطریش نمیشود مسجد با مناره ساخت!» البته ما که هر چه فکر کردیم ارتباطی بین منارهستیزی «یورگ هایدر» و دمکراسی ندیدیم، یورگ هایدر در هر حال یک فاشیست بود، و گویا موفق شده بود در مورد مسجد بدون مناره هم با جریان صدر به «توافقهائی» دست یابد!
ولی فراموش نکنیم که «ظهور» یورگهایدر به عنوان «رهبر» حزب فاشیستها در اطریش با سخنرانی خامنهای در سازمان ملل جهت دفاع از تداوم جنگ با عراق و اهدای نوبل صلح به «الی ویزل» تقارنی تاریخی دارد! فکر نکنید محفل نوبل و ایالات متحد ارتباطی با فاشیستها دارند! این تقارن تاریخی «اتفاقی» است! در هر حال سایت «بیبیسی» از یورگهایدر به عنوان «راستگرای مخالف سرسخت مهاجرت» یاد میکند! اینجاست که متوجه میشویم یورگ هایدر از نظر عقیدتی پیرو «خط رهبر» نبوده!
چون همانطور که میدانیم «گرفتاری» هیتلر «مهاجرت» نبود! هیتلر با «مسافرت» غیرخودیها مخالفت میکرد و میخواست آنها را در یک اردوگاه و جدا از «نخبگان» به بیگاری بکشد. «پیشوا» خواهان یک «آرمانشهر ژرمن» بودند که به زعم تبلیغاتچیهای حزب نازی، نژادشان «برتر» و «آریائی» بود! و همگی هم از «نخبگان» و «خواص» بودند! البته اگر به هیتلر، هایدر، خمینی و شرکاء نیک بنگریم میبینیم که همه از نژاد «خشونت طلبان»، و از نظر توحش به راستی «برتر» از دیگراناند. گذشته از این همگی از طرفداران «آرمانشهر» و «یک کشور، یک مذهب» هم به شمار میآیند. در آرمانشهر هیتلری برای معلولین، همجنسگرایان، کولیها و یهودیها جائی وجود نداشت. در صورتی که شادروان «یورگهایدر» کمی پیشرفت کرده بودند و شعار «اطریش، برای اطریشیها» سر میدادند! درست مثل «جبهة ملی فرانسه» و دیگر گروههای فاشیست در اروپا.
البته اگر آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک از جانورانی چون خمینی، صدام حسین، قذافی و شیوخ عرب حمایت نکنند، در واقع اطریش بیخ ریش «اطریشیها» هم خواهد ماند. در هر حال این جهان بدون امثال یورگهایدر بسیار زیباتر است و اگر محفل نوبل نتوانست به ایشان هم یک «جایزة صلح» بدهد، در عوض جایزة کذا را به رئیس جمهور پیشین فنلاند داد و نوبل ادبیات را هم به یک نویسندة متوسط «فرانسوی ـ انگلیسی» به نام «لوکلزیو»! مسلماً «فیلیپ سولرز» از حسادت دق کرده، چون از لوکلزیو سخت دلخور بود. بگذریم! رمان نویسهای غرب همه در خط تبلیغات فرهنگی ناتو فعالیت دارند و محور اصلی رمانهای اینان «تبلیغ شورش» از طریق انتقاد از قید و بند بنیادهای اجتماعی در غرب است! همان بنیادهائی که چنین رمانهائی را انتشار میدهند و از آنها به عنوان شیپور تبلیغاتی در جهان سوم استفاده میکنند!
مسلماً «داش» صفار، که به رسانههای جمکران مجوز هتاکی به اردشیر محصص میدهند، و انتشار رمانهای صادق هدایت را ممنوع کردهاند تا بازار ابتذال کساد نشود، بیدرنگ مجوز انتشار ترجمة رمانهای «لوکلزیو» را صادر خواهند کرد، که بازار ارباب از رونق نیفتد!
لوموند مورخ هشتم اکتبر 2008 مینویسد، خاخام اعظم «حیفا» روز گذشته در همایش اسقفها در شهر رم، ضمن اشاره به تاریخچة درگیریهای یهودیان با پیروان کلیسای کاتولیک تلویحاً از کاردینال راتزینگر به دلیل تقدیر وی از «پاپ پی دوازدهم» انتقاد کرد. خاخام «کوهن» از سکوت مقامات کلیسا در برابر توحش نازیها ابراز ناخرسندی کرده گفت، ما نمیتوانیم این «سکوت» را فراموش کنیم. لوموند مینویسد، این سخنرانی واکنشی است به بیانات کاردینال راتزینگر در ستایش از پاپ کذا.
در تاریخ 18 سپتامبر سالجاری کاردینال راتزینگر از تلاشهای پاپ پی دوازدهم برای کمک به یهودیان تقدیر به عمل آورده بود! کاردینال راتزینگر چندی پیش برپائی مراسم مذهبی به زبان لاتین را نیز مجاز شمرد. در این مراسم ایشان خواهان گرویدن یهودیان به مسیحیت نیز میشوند! اما در پی اعتراض یهودیان اخیراً پاپ پیشرفت کرده و در دعای خود از خدا میخواهد «قلب یهودیان را به نور خود روشن کند تا مسیح را بهتر بشناسند!» در هر حال به گفتة لوموند، خاخام «کوهن» در همایش اسقفها از «جهان آزاد» خواستهاند که با اسرائیل متحد شود تا از این کشور در برابر «دشمنان» دفاع کند. لوموند در ادامه میافزاید اشارة خاخام مذکور به احمدی نژاد بوده!
البته ما از سخنان ابلهانة آخوندهای ادیان ابراهیمی هیچ تعجبی نمیکنیم، اینان «همواره در کنار مردماند» و ناتو هم در کنار همینهاست. در پی کشف «طالبان خوب» در افغانستان توسط مقامات ارتش ناتو، «دی هوپ شفر»، دبیرکل ناتو اخیراً خواستار «نبرد» با قاچاقچیان مواد مخدر در افغانستان شده. کارفرمایان ایشان اگر هفت سال پیش به بهانة جنگ با طالبان افغانستان را اشغال کردند، امروز میگویند وقت «مذاکره» با طالبان فرا رسیده. در این راستا دبیرکل ناتو و دبیرکل سازمان ملل، بدون اطلاع روسیه، که عضو شورای امنیت نیز هست، یک قرارداد همکاری مشترک «منعقد» کردهاند!
به گزارش نووستی، مورخ نهم اکتبر سالجاری، «دیمیتری روگوزین»، نمایندة روسیه در ناتو از امضای چنین قراردادی خبر داده. بله! اعضای ناتو میپندارند خواهند توانست هزینة «مبارزات» خود را از اعضای سازمان ملل دریافت کنند، چون بر اساس تبلیغاتی که به راه انداختهاند، خطر «مواد مخدر» همة جهان را تهدید میکند! و عجیب است که به محض ورود ارتش ناتو به افغانستان، این کشور تبدیل به نخستین منبع تولید مواد مخدر شده! خلاصه بگوئیم، حضرات میخواهند اینبار به بهانة مبارزه با همکاران خود جیب جهانیان را بزنند، و هفت یا هشت سال بعد هم بگویند پیروزی بر قاچاقچیان ممکن نیست، میباید با قاچاقچیهای «خوب» مذاکره کنیم!
البته پیشقراول جیببری ایالات متحد است. در پی نوسانات بازار بورس قرار شد آمریکا سپردههای ارزی اتحاد جماهیر نوکری را هم تحت اختیار گیرد و بجای آن اوراق قرضه بدهد! به عبارت دیگر اتحادجماهیر نوکری دیگر ارز در اختیار نخواهد داشت، بلکه مقداری کاغذ پاره به دستش دادهاند، و کافی است دولت آمریکا اعلام ورشکستگی کند تا تمام اوراق قرضه به «اوراق پوچ» تبدیل شود. همزمان با ضبط سپردههای ارزی صادرکنندگان نفت توسط عموسام، اروپائیها هم برای مذاکره با «جریان صدر» در عراق اعلام آمادگی کردهاند.
نخستین پیامد دعوت اروپائیها از جریان صدر، «شهادت» یورگهایدر رهبر فاشیستهای اطریش بود. افسوس که امروز «یورگهایدر» رهبر فاشیستهای اطریش درست مثل بینظیربوتو دستگیرة در به سرشان اصابت کرد، و بدون دریافت حتی یک جایزة نوبل از این جهان رخت بربستند! همین چند روز پیش یورگ هایدر ضمن مصاحبه با یک خبرنگار ریشو از منارة مساجد انتقاد میکرد، و آنرا ضددمکراتیک میخواند! ایشان میگفتند «مسلمانان محل عبادت در اطریش میخواهند، هیچ اشکالی ندارد، ولی در اطریش نمیشود مسجد با مناره ساخت!» البته ما که هر چه فکر کردیم ارتباطی بین منارهستیزی «یورگ هایدر» و دمکراسی ندیدیم، یورگ هایدر در هر حال یک فاشیست بود، و گویا موفق شده بود در مورد مسجد بدون مناره هم با جریان صدر به «توافقهائی» دست یابد!
ولی فراموش نکنیم که «ظهور» یورگهایدر به عنوان «رهبر» حزب فاشیستها در اطریش با سخنرانی خامنهای در سازمان ملل جهت دفاع از تداوم جنگ با عراق و اهدای نوبل صلح به «الی ویزل» تقارنی تاریخی دارد! فکر نکنید محفل نوبل و ایالات متحد ارتباطی با فاشیستها دارند! این تقارن تاریخی «اتفاقی» است! در هر حال سایت «بیبیسی» از یورگهایدر به عنوان «راستگرای مخالف سرسخت مهاجرت» یاد میکند! اینجاست که متوجه میشویم یورگ هایدر از نظر عقیدتی پیرو «خط رهبر» نبوده!
چون همانطور که میدانیم «گرفتاری» هیتلر «مهاجرت» نبود! هیتلر با «مسافرت» غیرخودیها مخالفت میکرد و میخواست آنها را در یک اردوگاه و جدا از «نخبگان» به بیگاری بکشد. «پیشوا» خواهان یک «آرمانشهر ژرمن» بودند که به زعم تبلیغاتچیهای حزب نازی، نژادشان «برتر» و «آریائی» بود! و همگی هم از «نخبگان» و «خواص» بودند! البته اگر به هیتلر، هایدر، خمینی و شرکاء نیک بنگریم میبینیم که همه از نژاد «خشونت طلبان»، و از نظر توحش به راستی «برتر» از دیگراناند. گذشته از این همگی از طرفداران «آرمانشهر» و «یک کشور، یک مذهب» هم به شمار میآیند. در آرمانشهر هیتلری برای معلولین، همجنسگرایان، کولیها و یهودیها جائی وجود نداشت. در صورتی که شادروان «یورگهایدر» کمی پیشرفت کرده بودند و شعار «اطریش، برای اطریشیها» سر میدادند! درست مثل «جبهة ملی فرانسه» و دیگر گروههای فاشیست در اروپا.
البته اگر آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک از جانورانی چون خمینی، صدام حسین، قذافی و شیوخ عرب حمایت نکنند، در واقع اطریش بیخ ریش «اطریشیها» هم خواهد ماند. در هر حال این جهان بدون امثال یورگهایدر بسیار زیباتر است و اگر محفل نوبل نتوانست به ایشان هم یک «جایزة صلح» بدهد، در عوض جایزة کذا را به رئیس جمهور پیشین فنلاند داد و نوبل ادبیات را هم به یک نویسندة متوسط «فرانسوی ـ انگلیسی» به نام «لوکلزیو»! مسلماً «فیلیپ سولرز» از حسادت دق کرده، چون از لوکلزیو سخت دلخور بود. بگذریم! رمان نویسهای غرب همه در خط تبلیغات فرهنگی ناتو فعالیت دارند و محور اصلی رمانهای اینان «تبلیغ شورش» از طریق انتقاد از قید و بند بنیادهای اجتماعی در غرب است! همان بنیادهائی که چنین رمانهائی را انتشار میدهند و از آنها به عنوان شیپور تبلیغاتی در جهان سوم استفاده میکنند!
مسلماً «داش» صفار، که به رسانههای جمکران مجوز هتاکی به اردشیر محصص میدهند، و انتشار رمانهای صادق هدایت را ممنوع کردهاند تا بازار ابتذال کساد نشود، بیدرنگ مجوز انتشار ترجمة رمانهای «لوکلزیو» را صادر خواهند کرد، که بازار ارباب از رونق نیفتد!
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت