موتور «فرزانه»!
...
بد نیست به آنها که در شیپور «ایجاد روابط» بین ایالات متحد و حکومت اسلامی میدمند یادآور شویم که، روابط بین حکومت اسلامی و آمریکا فقط در ظاهر قطع شده. در واقع این روابط از حالت «رسمی» خارج شد، تا ایالات متحد بتواند جنگ را در منطقه گسترش دهد و یک منطقة آشوب و سرکوب در جنوب اتحاد جماهیر شوروی و سپس در مرزهای روسیه ایجاد کند. سیاستی که تا هنگام شکست ارتش ناتو در لبنان با موفقیت تمام اجرا شد، و اکنون به دلیل شکست ارتش کذا در گرجستان به پایان خط رسیده. ولی ناخداکلمب هنوز از تداوم چنین سیاستی ناامید نشده و مطالبات خود را از زبان خادم وفادار بریتانیا، سیدمحمد خاتمی مطرح میکند.
به عنوان نمونه سایت «بیبیسی»، مورخ 13 اکتبر 2008، از زبان محمدخاتمی بار دیگر خواهان دستیابی به فناوری هستهای شده! میدانیم که فناوری هستهای کاربرد نظامی و صلحآمیز دارد و هیچ کشوری با استفادة ایران از انرژیهستهای صلحآمیز مخالفتی نمیکند، ولی روسیه با تجهیز گورکنها به سلاح هستهای مخالف است و این مخالفت را هم صریحاً اعلام داشته.
به یاد داریم که سال گذشته «گاردین» ضمن مقایسة هند با ایران آشکارا خواستار تجهیز گورکنها به سلاح اتمی شده بود. چرا؟ چون تجهیز جیرهخواران سنتی آنگلوساکسونها به سلاح اتمی عملاً تهدیدی است علیه روسیه و میتوان با تکیه بر آن تنش را در منطقه افزایش داد. روز دهم اکتبر 2008، قرارداد همکاریهای هستهای بین ایالات متحد و هند به امضاء رسید و به دنبال آن خط راه آهن کشمیر توسط نخست وزیر هند افتتاح شد، و ماجرای «استقلال کشمیر» که آنگلوساکسونها به راه انداخته بودند عملاً به پایان رسید. همانطورکه گفتیم در پی انعقاد قرارداد همکاری هستهای بین هند و آمریکا، هند به عنوان یک حاکمیت لائیک به عضویت شورای امنیت در خواهد آمد، و در پی این امر تضعیف هر چه بیشتر محور «چینـ پاکستان ـ امارات» را شاهد خواهیم بود. و تضعیف این محور به معنای تغییر سیاست پاکستان، مرکز تولید و صدور طالبان خواهد بود. همین مسائل است که گویا به شدت باعث آزردگی خاطر ناخداکلمب شده!
چون کاهش تولید «طالبان» در پاکستان، تضعیف پاکستان نیست، تضعیف سیاستی است که لبنان را نیز به محل تولید خرابکار تحت نظارت ارتش اسرائیل تبدیل کرده بود. و همانطورکه پیشتر هم گفته شد امثال چمران، وزیر دفاع شیخ مهدی بازرگان در چنین مراکزی پرورش یافته بودند. و امروز علیرغم تغییر سیاست جهانی، حاکمیت انگلستان همچنان بر سیاست تولید خرابکار و ایجاد تنش پای میفشارد. به همین دلیل سایت «بیبیسی» از قول خاتمی میگوید که وی در حاشیة «سمینار دین» گفته، «انرژی هستهای حق مسلم ماست!» و جالب اینجاست که محمد خاتمی به نوع این انرژی هم هیچ اشارهای نکرده! به عبارت دیگر، خاتمی به فعالیتهای هستهای صلح آمیز اشاره ندارد، و سخنان وی میتواند نشانة تمایل به فعالیتهای هستهای در زمینة نظامی نیز تلقی شود. و این بخش از سخنان «دینی» خاتمی به مذاق ناخدا کلمب خیلی خوش آمده:
«این حقی است اساسی که ما باید انرژی هستهای داشته باشیم [...] اگر از سلاح هستهای نگراناند، چرا سراغ کسانی که عضو انپیتی نیستند و سلاح اتمی دارند نمیروند.»
این سخنان به صراحت نشان میدهد که سید فرهیختة شمالشهر تهران تا چه حد در خط انگلستان طی طریق میکنند. ظاهراً محمد خاتمی به دلیل فرهیختگی شدید نمیداند، کشورهائی که «ان. پی.تی» را امضاء نکردهاند پاسخگوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیستند! بگذریم!
از تاریخ 25 سپتامبر، روسیه در دریای «بارنتس»، دریای مدیترانه و دریای سیاه به مانور نظامی و آزمایش موشکهای قارهپیما با کلاهک هستهای مشغول شده و همزمان شاهدیم که بانکها و مؤسسات مالی غرب «ملی» میشوند، و شاخص بورس در بازارهای جهانی سقوطی تاریخی میکند. این بحران فرصتی برای جیره خواران غرب در حکومت اسلامی فراهم آورده تا فروپاشی استالینیسم و اقتصاد سرمایهسالاری جنگ طلب را در کمال حماقت و وقاحت «شکست لیبرال دمکراسی» و «مارکسیسم» خوانده، «پیروزی اسلام» را به جهانیان اعلام دارند. پیشقراول مهملگوئی و اظهارات ابلهانه در حکومت جمکران همانطور که میدانیم رهبر فرزانه است. اکبر بهرمانی و محمد خاتمی در مقام دوم قرار میگیرند. هر سه آدمک سازمان سیا امروز به شیرین زبانی و دمجنبانی برای ارباب پرداخته و از مزایای اسلام داد سخن دادهاند. خامنهای و بهرمانی در جمع آخوندهای مسئول روخوانی وقوقیههای جمعه «بلبل زبانی» میکردند، ولی محمد خاتمی از فرصت استفاده کرده مشتی «آخوندنواز» و دین پرور را از چهار گوشة جهان به تهران آورده، تا از این طریق به خیال خود نه تنها برای دارودستة اصلاحطلبان حکومتی تأمین وجهه کند، که از طریق «گفتگوی تمدنها» در واقع تأئیدات آخوندنوازهای جهانی را از مواضع مترقی و پیشرفتة فاشیست مسلمانهای جمکران نیز به دست آورد! پس تعجبی ندارد که در جمع میهمانان بلند پایة محمد خاتمی افرادی چون «لیونل ژوسپن»، کوفیعنان، رومانو پرودی و مری رابینسون را مشاهده کنیم؛ همگی سابقة درخشان «خدمت» به عموسام را دارند. همچنین تعجب نکنیم که این شخصیتهای «بلندپایه»، برای گفتگو در مورد «صلح»، «آزادی» و «تفاهم» مرکز توحش و سرکوب طالبان شیعیمسلک را انتخاب کردهاند!
بله، در واقع هیچ جای تعجب ندارد، چون در این همایش استحماری همه مثل ملایان به تأئید دین و ستایش از انسان ستیزی مشغولاند و به همین جهت بنگاه خبرپراکنی ناخدا کلمب، مورخ 13 اکتبر 2008، به تبلیغ برای این نشست قیام کرده. البته «مقر فرماندهی» این نشستهای انسانستیز در کشور سوئیس قرار دارد، که هم خیلی «بیطرف» است، و هم حافظ منافع ایالات متحد در جمکران و هم از مراکز مهم پولشوئی مافیای غرب به شمار میرود. بله بهترین محل استقرار «بنیاد بینالمللی گفتگوی تمدنها» همین شهر ژنو در کشور سوئیس است. بیدلیل نبود که روژه گارودی، پیشنماز مسجد استحمار، کشور سوئیس را برای اقامت دائم برگزید!
به گفتة «بیبیسی» بنیاد کذا هدف خود را ایجاد تفاهم میان «فرهنگها»، «تمدنها» و «ادیان» اعلام کرده. و بیدلیل نیست که محمد خاتمی نیز به ریاست این «بنیاد» شیادی برگزیده شود! چرا که نخست میباید گفت، «دین» جزئی از تمدن بشری است، نه مترادف با کل آن! پیشتر به ابعاد استحماری این برنامه اشاره داشتهایم و نیازی به تکرار مکررات نیست. در «سمینار دین» که امروز برگزار شده، کوفی عنان، دبیرکل سابق سازمان رسوای ملل فرمودهاند، اعتقادات مذهبی هیچ بد نیست، «بهره برداری بد» از این اعتقادات باعث افراطگرائی میشود! به عبارت دیگر «بهره برداری خوب» از اعتقادات مذهبی مورد تأئید کارفرمایان کوفی عنان است. ولی حیف که این «بهره برداری خوب» هنوز تعریف نشده، در نتیجه کسی نمیداند بهره برداری «بد» چیست!؟
از سخنان شیوای کوفی عنان شیواتر، سخنان «مری رابینسون» است که در «سمینار دین» خواهان پیشبرد دمکراسی شده! نخست وزیر سابق نروژ هم در تأئید سخنان حکیمانة کوفی عنان میگوید، «ما دنیائی میخواهیم که مذاهب کارکرد خوب داشته باشند.» و این کارکرد به زعم ایشان نه با تغییر سیاستهای استعماری غرب در حمایت از افراطگرایان مذهبی که با «تغییر نگرش مردم» حاصل میشود!
میبینیم که عوامفریبی و شارلاتانیسم موجود در عبارت «تغییر نگرش مردم» که همزمان در پیام مهرانگیزکار و مقالة سپیده صلحجو به چشم میخورد در واقع کالای تولید شده در بنیادهای «فرهنگی» استعمارگران در بطن دستگاه تبلیغات غرب است، که حمایت از افراطگرایان مذهبی را در رأس سیاستهای خود قرار دادهاند. یادآور شویم که نخست وزیر سابق نروژ در زمینة صلح و حقوق بشر فعالیت دارند! ظاهراً ایشان هنوز نمیدانند که دولتشان از چه سیاستی پیروی میکند!
بررسی سخنان سید شیادان را شاید به فرصت دیگری موکول کنیم. در هر حال چکیدة سخنرانیهای این مترسک فرهیخته در واقع تکرار یک اصل اساسی و بیپایه است، و آن اینکه، یک خدواند وجود دارد که برای راهنمائی «بشر» فرستادگانی را برگزیده! یا معنویت خیلی خوب است، مدرنیته بد است، و نیچه از همه بدتر! پس ما هم میرویم به سراغ اکبر بهرمانی و رهبر فرزانه که در جمع نعلینهای «خوشالحان جمعهها» سخنرانی فرمودهاند.
اکبر بهرمانی دستور تأسیس مرکز تحقیقات علمی برای بررسی «تاریخ» نماز جماعت صادر کردهاند! و با هدف سرکوب روستائیان خواهان برپائی نماز جمعه در روستاها نیز شده. همانطورکه پیشتر هم گفتیم هدف دستاربندان تخریب آن بخش از فرهنگ ایران است که در روستاها از توحش اسلام هنوز در امان مانده. و میبینیم که گروههای فدائی فرهنگ و آداب و سنن ایران زمین که برای یک تکه سنگ، آسمان و ریسمان میبافند، در این مورد خفقان کامل اختیار کردهاند، تا طبق فرمودة رهبرشان در واشنگتن، «اسلام» پیروز شود!
به گزارش «حنازرچوبه»، مورخ 13 اکتبر 2008، علی خامنهای امروز مرگ مارکسیسم و لیبرال دمکراسی را اعلام فرموده، گفتند که اسلام بر هر دو اینان پیروز شد! و لازم است موتور محرک اسلامی را تقویت کنیم. علی خامنهای که مثل دیگر آخوندهای حوزة جهلیه به بیماری مزمن فقرفرهنگی، گندهگوئی و مهمل پراکنی مبتلا است، اتحاد جماهیر شوروی را با مارکسیسم، و غرب را با لیبرال دمکراسی در ترادف قرار داده و به این ترتیب فروپاشی شوروی را مرگ مارکسیسم و بحران مالی غرب را هم پایان لیبرال دمکراسی تلقی کرده!
در اینکه رهبر فرزانه از نظر بلاهت نیز در جایگاه رهبری قرار میگیرند هیچ تردیدی نداریم، چرا که مارکسیسم، پیش از برپائی اتحاد جماهیر شوروی وجود داشت و همچنان نیز وجود خواهد داشت. از طرف دیگر، تنها کسی که نظام ایالات متحد را لیبرال دمکراسی میخواند، رهبر حکومت توحش جمکران میتواند باشد که در به در به دنبال عامل اصلی پیدایش «انقلاب اسلامی»، یا بهتر بگوئیم شاه و ساواک و سازمان سیا میگردد تا به قول خودش «موتور» حرکت اسلامی را خوب تقویت کند:
«اکنون دیگر نامی از مکتب مارکسیسم نمانده است و مکتب لیبرال دمکراسی نیز [...] در مقابل جهانیان به زمین خورده است [...] خود آنها میگویند دوران حاکمیت مطلق آمریکا به پایان رسیده است. [...] باید عامل اصلی پیدایش انقلاب اسلامی به عنوان موتور حرکت اسلامی را [...] بیش از پیش تقویت کرد.»
البته ما خبرهای بدی برای گورکنها و رهبر معظمشان داریم، نخست اینکه ایشان گز نکرده جر دادهاند؛ مارکسیسم و لیبرال دمکراسی هنوز نمردهاند. دیگر اینکه عامل اصلی «پیدایش انقلاب اسلامی»، یعنی همان سازمان سیا نیز، دیگر برای نوکراناش نمیتواند «انقلاب» به راه بیاندازد؛ خلاصه بگوئیم، موتور «انقلاب» کذا مدتهاست خفهکرده و دیگر هیچ قدرتی نمیتواند آن را دوباره روشن کند. از این گذشته رهبر یک حکومت «مستقل» که گندم و بنزیناش را از دست به اصطلاح «لیبرال دمکراسی» آمریکا میگیرد، و در اشغال نظامی افغانستان و عراق به شغل شریف پادوئی و پااندازی برای نظامیان آمریکا مشغول شده، بهتر که از این گندهگوئیها نکند، ممکن است مردم فکر کنند رهبر «دیوانهتر» شدهاند! و از آنجا که به گزارش ایرنا، امروز بیش از یک تن مواد مخدر تولیدی اربابان حکومت اسلامی را در تهران کشف کردهاند، به «مقاممعظم» توصیه میکنیم بجای خط و نشان کشیدن برای لیبرال دمکراسی و مارکسیسم یک دهن روضة امام حسین برای یورگ هایدر بخوانند و بر افلاس اربابان ضجه و مویه کنند، که عبای روضه خوانی از ردای سیاستمداری بر قامتشان به مراتب برازندهتر است. چرا که افلاس غرب، به معنای فلاکت اتحاد جماهیر نوکری است.
به عنوان نمونه سایت «بیبیسی»، مورخ 13 اکتبر 2008، از زبان محمدخاتمی بار دیگر خواهان دستیابی به فناوری هستهای شده! میدانیم که فناوری هستهای کاربرد نظامی و صلحآمیز دارد و هیچ کشوری با استفادة ایران از انرژیهستهای صلحآمیز مخالفتی نمیکند، ولی روسیه با تجهیز گورکنها به سلاح هستهای مخالف است و این مخالفت را هم صریحاً اعلام داشته.
به یاد داریم که سال گذشته «گاردین» ضمن مقایسة هند با ایران آشکارا خواستار تجهیز گورکنها به سلاح اتمی شده بود. چرا؟ چون تجهیز جیرهخواران سنتی آنگلوساکسونها به سلاح اتمی عملاً تهدیدی است علیه روسیه و میتوان با تکیه بر آن تنش را در منطقه افزایش داد. روز دهم اکتبر 2008، قرارداد همکاریهای هستهای بین ایالات متحد و هند به امضاء رسید و به دنبال آن خط راه آهن کشمیر توسط نخست وزیر هند افتتاح شد، و ماجرای «استقلال کشمیر» که آنگلوساکسونها به راه انداخته بودند عملاً به پایان رسید. همانطورکه گفتیم در پی انعقاد قرارداد همکاری هستهای بین هند و آمریکا، هند به عنوان یک حاکمیت لائیک به عضویت شورای امنیت در خواهد آمد، و در پی این امر تضعیف هر چه بیشتر محور «چینـ پاکستان ـ امارات» را شاهد خواهیم بود. و تضعیف این محور به معنای تغییر سیاست پاکستان، مرکز تولید و صدور طالبان خواهد بود. همین مسائل است که گویا به شدت باعث آزردگی خاطر ناخداکلمب شده!
چون کاهش تولید «طالبان» در پاکستان، تضعیف پاکستان نیست، تضعیف سیاستی است که لبنان را نیز به محل تولید خرابکار تحت نظارت ارتش اسرائیل تبدیل کرده بود. و همانطورکه پیشتر هم گفته شد امثال چمران، وزیر دفاع شیخ مهدی بازرگان در چنین مراکزی پرورش یافته بودند. و امروز علیرغم تغییر سیاست جهانی، حاکمیت انگلستان همچنان بر سیاست تولید خرابکار و ایجاد تنش پای میفشارد. به همین دلیل سایت «بیبیسی» از قول خاتمی میگوید که وی در حاشیة «سمینار دین» گفته، «انرژی هستهای حق مسلم ماست!» و جالب اینجاست که محمد خاتمی به نوع این انرژی هم هیچ اشارهای نکرده! به عبارت دیگر، خاتمی به فعالیتهای هستهای صلح آمیز اشاره ندارد، و سخنان وی میتواند نشانة تمایل به فعالیتهای هستهای در زمینة نظامی نیز تلقی شود. و این بخش از سخنان «دینی» خاتمی به مذاق ناخدا کلمب خیلی خوش آمده:
«این حقی است اساسی که ما باید انرژی هستهای داشته باشیم [...] اگر از سلاح هستهای نگراناند، چرا سراغ کسانی که عضو انپیتی نیستند و سلاح اتمی دارند نمیروند.»
این سخنان به صراحت نشان میدهد که سید فرهیختة شمالشهر تهران تا چه حد در خط انگلستان طی طریق میکنند. ظاهراً محمد خاتمی به دلیل فرهیختگی شدید نمیداند، کشورهائی که «ان. پی.تی» را امضاء نکردهاند پاسخگوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیستند! بگذریم!
از تاریخ 25 سپتامبر، روسیه در دریای «بارنتس»، دریای مدیترانه و دریای سیاه به مانور نظامی و آزمایش موشکهای قارهپیما با کلاهک هستهای مشغول شده و همزمان شاهدیم که بانکها و مؤسسات مالی غرب «ملی» میشوند، و شاخص بورس در بازارهای جهانی سقوطی تاریخی میکند. این بحران فرصتی برای جیره خواران غرب در حکومت اسلامی فراهم آورده تا فروپاشی استالینیسم و اقتصاد سرمایهسالاری جنگ طلب را در کمال حماقت و وقاحت «شکست لیبرال دمکراسی» و «مارکسیسم» خوانده، «پیروزی اسلام» را به جهانیان اعلام دارند. پیشقراول مهملگوئی و اظهارات ابلهانه در حکومت جمکران همانطور که میدانیم رهبر فرزانه است. اکبر بهرمانی و محمد خاتمی در مقام دوم قرار میگیرند. هر سه آدمک سازمان سیا امروز به شیرین زبانی و دمجنبانی برای ارباب پرداخته و از مزایای اسلام داد سخن دادهاند. خامنهای و بهرمانی در جمع آخوندهای مسئول روخوانی وقوقیههای جمعه «بلبل زبانی» میکردند، ولی محمد خاتمی از فرصت استفاده کرده مشتی «آخوندنواز» و دین پرور را از چهار گوشة جهان به تهران آورده، تا از این طریق به خیال خود نه تنها برای دارودستة اصلاحطلبان حکومتی تأمین وجهه کند، که از طریق «گفتگوی تمدنها» در واقع تأئیدات آخوندنوازهای جهانی را از مواضع مترقی و پیشرفتة فاشیست مسلمانهای جمکران نیز به دست آورد! پس تعجبی ندارد که در جمع میهمانان بلند پایة محمد خاتمی افرادی چون «لیونل ژوسپن»، کوفیعنان، رومانو پرودی و مری رابینسون را مشاهده کنیم؛ همگی سابقة درخشان «خدمت» به عموسام را دارند. همچنین تعجب نکنیم که این شخصیتهای «بلندپایه»، برای گفتگو در مورد «صلح»، «آزادی» و «تفاهم» مرکز توحش و سرکوب طالبان شیعیمسلک را انتخاب کردهاند!
بله، در واقع هیچ جای تعجب ندارد، چون در این همایش استحماری همه مثل ملایان به تأئید دین و ستایش از انسان ستیزی مشغولاند و به همین جهت بنگاه خبرپراکنی ناخدا کلمب، مورخ 13 اکتبر 2008، به تبلیغ برای این نشست قیام کرده. البته «مقر فرماندهی» این نشستهای انسانستیز در کشور سوئیس قرار دارد، که هم خیلی «بیطرف» است، و هم حافظ منافع ایالات متحد در جمکران و هم از مراکز مهم پولشوئی مافیای غرب به شمار میرود. بله بهترین محل استقرار «بنیاد بینالمللی گفتگوی تمدنها» همین شهر ژنو در کشور سوئیس است. بیدلیل نبود که روژه گارودی، پیشنماز مسجد استحمار، کشور سوئیس را برای اقامت دائم برگزید!
به گفتة «بیبیسی» بنیاد کذا هدف خود را ایجاد تفاهم میان «فرهنگها»، «تمدنها» و «ادیان» اعلام کرده. و بیدلیل نیست که محمد خاتمی نیز به ریاست این «بنیاد» شیادی برگزیده شود! چرا که نخست میباید گفت، «دین» جزئی از تمدن بشری است، نه مترادف با کل آن! پیشتر به ابعاد استحماری این برنامه اشاره داشتهایم و نیازی به تکرار مکررات نیست. در «سمینار دین» که امروز برگزار شده، کوفی عنان، دبیرکل سابق سازمان رسوای ملل فرمودهاند، اعتقادات مذهبی هیچ بد نیست، «بهره برداری بد» از این اعتقادات باعث افراطگرائی میشود! به عبارت دیگر «بهره برداری خوب» از اعتقادات مذهبی مورد تأئید کارفرمایان کوفی عنان است. ولی حیف که این «بهره برداری خوب» هنوز تعریف نشده، در نتیجه کسی نمیداند بهره برداری «بد» چیست!؟
از سخنان شیوای کوفی عنان شیواتر، سخنان «مری رابینسون» است که در «سمینار دین» خواهان پیشبرد دمکراسی شده! نخست وزیر سابق نروژ هم در تأئید سخنان حکیمانة کوفی عنان میگوید، «ما دنیائی میخواهیم که مذاهب کارکرد خوب داشته باشند.» و این کارکرد به زعم ایشان نه با تغییر سیاستهای استعماری غرب در حمایت از افراطگرایان مذهبی که با «تغییر نگرش مردم» حاصل میشود!
میبینیم که عوامفریبی و شارلاتانیسم موجود در عبارت «تغییر نگرش مردم» که همزمان در پیام مهرانگیزکار و مقالة سپیده صلحجو به چشم میخورد در واقع کالای تولید شده در بنیادهای «فرهنگی» استعمارگران در بطن دستگاه تبلیغات غرب است، که حمایت از افراطگرایان مذهبی را در رأس سیاستهای خود قرار دادهاند. یادآور شویم که نخست وزیر سابق نروژ در زمینة صلح و حقوق بشر فعالیت دارند! ظاهراً ایشان هنوز نمیدانند که دولتشان از چه سیاستی پیروی میکند!
بررسی سخنان سید شیادان را شاید به فرصت دیگری موکول کنیم. در هر حال چکیدة سخنرانیهای این مترسک فرهیخته در واقع تکرار یک اصل اساسی و بیپایه است، و آن اینکه، یک خدواند وجود دارد که برای راهنمائی «بشر» فرستادگانی را برگزیده! یا معنویت خیلی خوب است، مدرنیته بد است، و نیچه از همه بدتر! پس ما هم میرویم به سراغ اکبر بهرمانی و رهبر فرزانه که در جمع نعلینهای «خوشالحان جمعهها» سخنرانی فرمودهاند.
اکبر بهرمانی دستور تأسیس مرکز تحقیقات علمی برای بررسی «تاریخ» نماز جماعت صادر کردهاند! و با هدف سرکوب روستائیان خواهان برپائی نماز جمعه در روستاها نیز شده. همانطورکه پیشتر هم گفتیم هدف دستاربندان تخریب آن بخش از فرهنگ ایران است که در روستاها از توحش اسلام هنوز در امان مانده. و میبینیم که گروههای فدائی فرهنگ و آداب و سنن ایران زمین که برای یک تکه سنگ، آسمان و ریسمان میبافند، در این مورد خفقان کامل اختیار کردهاند، تا طبق فرمودة رهبرشان در واشنگتن، «اسلام» پیروز شود!
به گزارش «حنازرچوبه»، مورخ 13 اکتبر 2008، علی خامنهای امروز مرگ مارکسیسم و لیبرال دمکراسی را اعلام فرموده، گفتند که اسلام بر هر دو اینان پیروز شد! و لازم است موتور محرک اسلامی را تقویت کنیم. علی خامنهای که مثل دیگر آخوندهای حوزة جهلیه به بیماری مزمن فقرفرهنگی، گندهگوئی و مهمل پراکنی مبتلا است، اتحاد جماهیر شوروی را با مارکسیسم، و غرب را با لیبرال دمکراسی در ترادف قرار داده و به این ترتیب فروپاشی شوروی را مرگ مارکسیسم و بحران مالی غرب را هم پایان لیبرال دمکراسی تلقی کرده!
در اینکه رهبر فرزانه از نظر بلاهت نیز در جایگاه رهبری قرار میگیرند هیچ تردیدی نداریم، چرا که مارکسیسم، پیش از برپائی اتحاد جماهیر شوروی وجود داشت و همچنان نیز وجود خواهد داشت. از طرف دیگر، تنها کسی که نظام ایالات متحد را لیبرال دمکراسی میخواند، رهبر حکومت توحش جمکران میتواند باشد که در به در به دنبال عامل اصلی پیدایش «انقلاب اسلامی»، یا بهتر بگوئیم شاه و ساواک و سازمان سیا میگردد تا به قول خودش «موتور» حرکت اسلامی را خوب تقویت کند:
«اکنون دیگر نامی از مکتب مارکسیسم نمانده است و مکتب لیبرال دمکراسی نیز [...] در مقابل جهانیان به زمین خورده است [...] خود آنها میگویند دوران حاکمیت مطلق آمریکا به پایان رسیده است. [...] باید عامل اصلی پیدایش انقلاب اسلامی به عنوان موتور حرکت اسلامی را [...] بیش از پیش تقویت کرد.»
البته ما خبرهای بدی برای گورکنها و رهبر معظمشان داریم، نخست اینکه ایشان گز نکرده جر دادهاند؛ مارکسیسم و لیبرال دمکراسی هنوز نمردهاند. دیگر اینکه عامل اصلی «پیدایش انقلاب اسلامی»، یعنی همان سازمان سیا نیز، دیگر برای نوکراناش نمیتواند «انقلاب» به راه بیاندازد؛ خلاصه بگوئیم، موتور «انقلاب» کذا مدتهاست خفهکرده و دیگر هیچ قدرتی نمیتواند آن را دوباره روشن کند. از این گذشته رهبر یک حکومت «مستقل» که گندم و بنزیناش را از دست به اصطلاح «لیبرال دمکراسی» آمریکا میگیرد، و در اشغال نظامی افغانستان و عراق به شغل شریف پادوئی و پااندازی برای نظامیان آمریکا مشغول شده، بهتر که از این گندهگوئیها نکند، ممکن است مردم فکر کنند رهبر «دیوانهتر» شدهاند! و از آنجا که به گزارش ایرنا، امروز بیش از یک تن مواد مخدر تولیدی اربابان حکومت اسلامی را در تهران کشف کردهاند، به «مقاممعظم» توصیه میکنیم بجای خط و نشان کشیدن برای لیبرال دمکراسی و مارکسیسم یک دهن روضة امام حسین برای یورگ هایدر بخوانند و بر افلاس اربابان ضجه و مویه کنند، که عبای روضه خوانی از ردای سیاستمداری بر قامتشان به مراتب برازندهتر است. چرا که افلاس غرب، به معنای فلاکت اتحاد جماهیر نوکری است.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت