...
با پوزش فراوان! در «شکوه لجنزار»، نام «هورکهایمر»، به اشتباه «هورکنهایمر» نوشته شده بود. بله، از آنجا که هدف مکتب فرانکفورت «تحریف» مارکسیسم و اصولاً نگرشهای انسان محور است، ما هم ناخودآگاه نام «مقدس» هورکهایمر را «تحریف» کردیم! شاید همانطور که هانتینگتون «فرهیخته» در ینگه دنیا و لاتالله در جمکران میگویند، «مشیت الهی» چنین بوده! بگذریم!
برادران داشالله! اگر مارکسیسم در برابر «فلسفة» توحش و تحجر اسلامی شکست خورده و دیگر وجود ندارد، چرا در مورد مارکسیسم و شکست آن در برابر «دین مبین» اینهمه قلمفرسائی میکنید و رجز میخوانید؟ رجزخوانی هنگام رویاروئی صورت میگیرد، نه پس از نبرد! شما که در عرصة «تفکر» برنده شدهاید چرا به خود زحمت میدهید که به ما ثابت کنید دورة مارکس و مارکسیسم دیگر گذشته؟ اگر برای اثبات پایان مارکسیسم قیام کردهاید، باید حضورتان بگوئیم با آثار شیوای «آنتونی گیدنز»، مشاور تونی بلر و نانخور فرزانة سازمان ناتو، یا «تفکرات عمیق» برادر غلامعباس توسلی چنین کاری ممکن نیست! البته در هر حال فلسفة مارکس مانند هر نظریة فلسفی دیگر وجود دارد، و کسانی که برای «توجیه» تفکر علمی پیامبر گرامیشان ـ که با شرکت جبرئیل در غار حرا تولید شده ـ نیاز به چند صفحة ناقابل از فلسفة ارسطو دارند، بهتر است با آثار آنتونی گیدنز «پیروزی اسلام» را به اثبات برسانند، چرا که اینکار بسیار سادهتر است!
همانطور که گفتیم پروپاگاند غرب که به ویژه در وقوقیههای جمعه از طریق سازمان استحماری تبلیغات اسلامی در کشورمان منتشر میشود، دیگر برای اربابان حکومت حماقتگستر جمکران کفایت نمیکند. به همین دلیل این پروپاگاند صادراتی پس از انتشار در ایران به «سرچشمه» یا همان مغربزمین باز میگردد، تا رسانههای غرب روح تازهای در پیکر بیجاناش بدمند. هفتة گذشته «فیگارو» هذیانات مقام معظم رهبری و دیگر نخبگان جمکران در باب پایان «لیبرال دمکراسی» را منتشر کرد، و اینبار بنگاه خبرپراکنی «بیبیسی» به دامان وقوقیة اینهفته چنگ انداخته!
اکبر بهرمانی در این وقوقیه تلویحاً به مقام معظم و دیگر روضهخوانان فرهیختة جمکران میگوید از بحران مالی غرب خوشحالی نکنید. البته حق با حاجاکبر است، وقتی ارباب در بحران فرو میرود، ابتدا نوکراناش «غرق» میشوند. و حکومت جمکران مانند دیگر حکومتهای «مستقل» منطقه، نان از دست عموسام دریافت میکند. به همین دلیل وزیر نفت کویت امروز در جلسة اوپک برای دفاع از منافع ارباب قیام کرده بود.
اعضای اوپک که همه افتخار نوکری آمریکا را دارند برای جلوگیری از کاهش بهای نفت دور هم جمع شده بودند تا سقف تولید نفت را پائین آورند ولی وزیر نفت کویت میگوید، مگر مسلمان نیستید؟! مگر نمیبینید این غربیهای بیچاره در بحران مالی دستوپا میزنند، این خلاف اسلام است که ... و خلاصه نشست اوپک تقریباً بینتیجه به پایان رسید. به نظر میرسد که اربابان اعضای اوپک نیازمند یک هشدار گرمونرم از نوع جنگ قفقاز باشند، تا نوکراناشان از خواب غفلت بیدار شوند. پس تا بیداری پادوهای آمریکا ما هم به «مکتب فرانکفورت» باز میگردیم.
پیرامون «مکتب فرانکفورت» یادآور شویم که تلاش مکتب مذکور ایجاد یک چارچوب به ظاهر فلسفی برای توجیه فاشیسم بود، و این تلاش مقدس همچنان ادامه دارد. در وبلاگ «شکوه لجنزار» گفتیم که «ماکس هورکهایمر» و «تئودور آدورنو» برای نفی «عقل تاریخ» در فلسفة مارکس، با توسل به سفسطه و مغلطه ادعا میکنند مدرنیته «عقل محور» است! به این ترتیب، یورگن هابرماس و شرکاء نیز یک «دین عقلانی» اختراع میکنند و این کالای بنجل تولیدی مکتب فرانکفورت است که از طریق استاد سروش و دیگر نخبگان جمکران به خورد ما ملت داده میشود. کار بجائی رسیده که آخوند مکارم شیرازی، مدیرعامل شرکت سهامی چاه جمکران نیز در ایسنا مورخ 24 اکتبر سالجاری ادعا میکند، دین اسلام «عقلانی» است!
مکارم که به اتفاق آخوند بهجت با برخورداری از سیاستهای استحماری دولت زیارتپرور و بلاهتگستر اسلامی رسماً جیب مردم را میزنند، و از آنان باج میگیرند و البته رسید هم میدهند، میباید تعریف ویژهای از «عقل» ارائه دهند تا در چارچوب آن بتوانند «عقلانیت» شرکت سهامی چاه جمکران را هم توجیه کنند! چون تاکنون پاسدار اکبر «تاریخیات» قرآن را بخوبی اثبات کرده! و این امر «بر ما واضح و مبرهن است!» و اما همانطورکه پیشتر هم گفتیم، «تاریخیات» یافتن، در واقع فروپاشی «تقدس» است! حال میباید دید فعلة فاشیسم چگونه میتوانند از «کتاب مقدس» و دین «مقدس» اسلام «تقدسزدائی» کنند؟ چون اسلام بدون «تقدس» در واقع ویژگی خود یا همان تقدس الهی را از دست میدهد! بهتر است بگوئیم آنچه در حال فروپاشی است اسلام و مقدسات آن است، نه «لیبرال دمکراسی» که هرگز در قالب یک نظام سیاسی بروز نکرده! آنچه در حال فروپاشی است «مکتب فرانکفورت» و تراوشات فاشیستی آن است. این مکتب پس از انقلاب اکتبر پایه ریزی شد تا با سفسطه توحش موسولینی و به ویژه هیتلر را برای مبارزه با انسانمحوری مارکسیسم «توجیه» کند.
البته برای اثبات انسانستیزی مکتب فرانکفورت میتوانستیم به یک جملة کوتاه از نوآم چامسکی هم اکتفا کنیم که در «چتر قدرت» میگوید، «فاشیسم، نفی عامل انسانی است.» نفی عامل انسانی، از طریق نفی حرکت انسان و نفی آزادیهای انسان صورت میپذیرد. آزادیهائی که در اعلامیة جهانی حقوق بشر به آنها صریحاً اشاره شده، همان آزادیهائی که با تمام ادیان ابراهیمی به طور کلی در تضاد قرار میگیرد. آزادیهائی که در تمامی نظامهای فاشیستی جهان همواره سرکوب میشود.
حال که به فاشیسم و دوران «طلائی» اروپا رسیدیم، بهتر است نگاهی داشته باشیم به فروپاشی در جبهة فاشیستهای اطریش، و اسرار زندگانی شهید «یورگ هایدر» که به گفتة رسانهها همجنسگرا هم بودهاند و به کسی نمیگفتند! میدانیم که فاشیستها همجنسگرائی و موجودیت همجنسگرایان را به طور کلی نفی میکنند، و میدانیم که به دلیل منهیات دین، همجنسگرایان در جامعه و به ویژه در محافل فاشیستی مطروداند، چون به زعم فاشیستها گرایش جنسی «اختیاری» و «الهی» است نه فیزیولوژیک و طبیعی! و این همان مهملاتی است که در جمکران نیز میداندار بحث روشنفکران «نظام» است. و دلیل بلبل زبانیهای مهرورزی در دیار ارباب و در دانشگاه کلمبیا پیرامون عدموجود همجنسگرا در ایران، همین «اعتقادات» احمقانه بود! کجاست مهرانگیز کار که بگوید، قانون به چه کار میآید؟ بعضی از آدمکهای جمکران از نظر «فکری» به چنان بالندگیای رسیدهاند که میگویند «نگاه مردم» باید تغییر کند!
بله و فاشیستها هم از نظر «فکری» در سراسر جهان به چنان بالندگیای رسیدهاند که نه تنها وجود همجنسگرایان که همجنسگرائی خود را نیز نفی میکنند! یا بهتر بگوئیم طبیعت خود را نفی میکنند، همانطور که مرضیه مرتاضیها از دیگران میخواهند زنانگی آنان را نادیده گرفته، و به قول خودشان به آنها نگاه «جنسیتی» نکنند! اینهم از آن سخنان پیامبرگونة امام سیزدهم باید باشد! مگر میتوان نگاه «جنسیت» را از جامعه حذف کرد؟ افراد یک جامعه جنسیت دارند، و هیچکس نمیتواند جنسیت خود را پنهان کند. بهتر است «خواهران» سید و سادات بدانند که، هر چه بیشتر خود را در پارچهپارهها بپیچند، شباهت بیشتری به «ابزارلذت» پیدا کرده و موضوع کنجکاوی بیشتری میشوند، چون جنسیتشان ابعاد گزافهتری به خود میگیرد! از مطلب دور افتادیم بازگردیم به فاشیسم و همجنسگرائی.
همانطورکه گفتیم فاشیستها به دلیل ضعف ساختار شخصیتی زورپرست، زورپذیر و ضعیفکشاند. به همین دلیل نیز همواره جذب یک «رهبرقدرتمند» میشوند، که در ضمائرشان تصویر ایدهآل «پدر» را تداعی میکند. در دوران هیتلر به دلیل جو ارعاب و طرد همجنسگرایان، بسیاری از اینان به صفوف فاشیستها پیوستند تا به این وسیله از گزند دستگاه هیتلری در امان باشند. البته هرگز در مورد گرایشهای جنسی اعضای حزب «ناسیونالسوسیالیست» افشاگری نشده. به عنوان نمونه اگر هیتلر همجنسگرا بود این مسئله هرگز برملا نمیشد، چرا که چنین مسائلی باعث پراکندگی گلة «مؤمنان» میشود؛ همجنسگرائی «پدر» به هیچ عنوان قابل قبول نیست. ولی در هزارة سوم مسئلة شهید یورگهایدر به صورت دیگری پیش آمد! آخر کار باید قبول کنیم که، ایشان هم مثل بینظیربوتو سرشان به دستگیرة در اصابت کرد و ما را با بحران مالی تنها گذاشتند! چرا که نخست، به گفتة رسانهها سرعت اتومبیلشان خیلی بالا و غیرمجاز بوده. بعد همان رسانهها گفتند، آن شهید مشروب فراوان هم خورده بود، تا به این وسیله سرعت غیرمجازشان را توجیه کرده باشند! ولی دیروز اصلاً کاشف به عمل آمد که چند ساعت پیش از تصادف، هایدر با «معشوق» گردنکلفتشان هم سخت دعوا کرده بودند!
و این بیبیگوزک رمانتیک و مهوع در «فیگارو» گام به گام نقل شده! بله! فیگارو یک داستان طولانی از روابط خصوصی یورگهایدر نقل کرده که اگر کسی قصبة اطریش، یا همان گاهوارة فاشیسم ژرمانیک را به درستی نشناسد، ممکن است باور کند که نخست وزیر اسبق اطریش با «بویفرندشان» به یک بار مخصوص همجنسگرایان میروند و پس از صرف مشروب در آنجا با هم دعوا هم میکنند! و پس از این «ماجرا»، یورگهایدر تک و تنها و بدون محافظ سوار اتومبیلاش شده و از آنجا که عصبانی هم بوده «تختگاز» حرکت کرده و به همین دلیل از «راه راست» منحرف شده و پس از برخورد با یک درخت، چند معلق جانانه زده و خلاصة مطلب شربت شهادت را نوش جان کرده!
«هواداران» هم مراسم سوگواری و غیره را با شکوه جلال برای ایشان به راه میاندازند، تا اینکه رسانهها فریاد بر میآورند که خلقالله چه نشستهاید، «پدرقدرتمندتان» اصلاً همجنسگرا بود! و با اینکار گلة گمشدة مؤمنان بیسرپرست را در بهت و حیرت فرو میبرند. در گیرودار این افشاگریها بود که یک هلیکوپتر نظامی ایتالیا با 8 سرنشین در محوطة سرسبز یک خانة اشرافی در کشور فرانسه نیز سقوط میکند، و همة سرنشینان آن «شربت» مینوشند! البته فیگارو که عکس محل سقوط هلیکوپتر را منتشر کرده بود مینویسد، این هلیکوپتر در یک «زمین متروکه» سقوط کرد! ولی قسمتی از کاخ کذا را هم در عکس برایمان ضمیمه کرده بود! نمیدانیم چه شد که پس از این «سقوط»، نیکولا سرکوزی، پرزیدنت فرانسویها نیز بلافاصله به «فرانکو فراتینی»، وزیر امورخارجه و رهبر فاشیستهای ایتالیا تسلیت میگوید!
بله در این جهان بسیاری از مسائل ما را شگفت زده میکند، چون در جریان رخدادها نیستیم. ولی وقتی سایت «نوروز» مینویسد مادر محمد خاتمی خواهان نامزدی شازده پسرشان در انتخابات جمکران شدهاند دچار شگفتی نمیشویم! چون میدانیم محمد خاتمی مثل همة پسرهای مطیع حرف مادرش را گوش میدهد! و اگر هم در این مسابقه برنده نشود هیچ اشکالی ندارد! یک تلویزیون «گفتگوی تمدنها» در سوئیس به راه میاندازد و اسمال تیغ زن را به مدیریت بخش «فرهنگی» آن منصوب میکند. بیدلیل نبود که شهربانی کلنل آیرونساید اسماعیل افتخاری را از زندان آزاد کرد! یک «مدیر با تجربه» برای فعالیتهای «دین عقلانی» مورد نیاز بود. فراموش نکنیم که روضهخوانها و اربابانشان در غرب میپندارند بازگشت به گذشته امکانپذیر است.
به همین دلیل اکبر بهرمانی در وقوقیة اینهفته باز هم به فکر کارگران و مستضعفان افتاده بود. البته نه در ایران! میدانیم که در ایران به گفتة هزاردستاران اسلام بر جهان پیروز شده و کسی از نظر مالی در مضیقه نیست، در دیگر کشورهای جهان است که مردم در فقر دستوپا میزنند! و جمعة همین هفته، اکبر بهرمانی نگران همین «مردم» شده بود. از اینرو پیشنهاد کرد که همه دست به دست هم بدهند تا آمریکا را از باتلاق عراق نجات دهند. تنها راه نجات عموسام همانطور که میدانیم گسترش جنگ به داخل ایران است. و اکبر بهرمانی از همة کشورها خواسته کمک کنند تا ارباب را از بنبست برهانند:
«اگر آمریکا از عراق برود، اعلام شکست است [...] اگر هم بخواهد بماند مردم عراق راضی نیستند [...] آمریکا [...] در بن بست قرارگرفته [...] دولتها [...] با کمک یکدیگر سنگی که آمریکا به چاه انداخته به نحوی در بیاورند [...]»
منبع: فارسنیوز، مورخ سوم آبانماه سالجاری
حاج اکبر ضمن ایراد وقوقیه پیرامون بن بست ارباب اشک در چشمان شهلایشان حلقه زده بود و در انتهای خطبه، در دانشگاه سابق تهران سیل جاری شد. بله در پی افشای ماجرای یورگهایدر در آن بار کذا، عشق و عاشقی حاج اکبر و عموسام هم در صحن مقدس نمازجمعه برملا شد! چه میشود کرد؟ نوشیدن مشروبات الکلی در اسلام «حرام» است و ماجراهای گورکنها حین «عبادت» افشا میشود. در هر حال حاج اکبر بر عکس تولههایشان در ملاء عام مشروب نمیخورند. بگذریم! اما اکبر رفسنجانی در واقع سخنان شهید اوباما را تکرار میکرد که هفتة گذشته خواهان خروج از عراق و تقویت ارتش در افغانستان شده بود. این یکی از راههای گسترش جنگ و تنش در منطقه است و به آمریکا اجازه میدهد موقتاً از بنبست عراق خارج شود.
میدانیم که بنبست ایالات متحد، به معنای بنبست نظام مستقل جمکران است، و از اینرو لازم شده که همه کمک کنند تا یک «نعمت الهی» در ایران به راه بیافتد، و سنگی که آمریکا به چاه انداخته در بیاورند و توی سر مردم ایران بزنند! و با این عمل «خیر»، نگرانی هزاردستاران هم برطرف شود. البته این رویاهای طلائی جامة عمل نخواهد پوشید، چرا که برخلاف اسطورههای مقدس، تاریخ تکرار نمیشود. و اعلام شکست آمریکا برای روضهخوانان تازه اول دردسر خواهد بود!
برادران داشالله! اگر مارکسیسم در برابر «فلسفة» توحش و تحجر اسلامی شکست خورده و دیگر وجود ندارد، چرا در مورد مارکسیسم و شکست آن در برابر «دین مبین» اینهمه قلمفرسائی میکنید و رجز میخوانید؟ رجزخوانی هنگام رویاروئی صورت میگیرد، نه پس از نبرد! شما که در عرصة «تفکر» برنده شدهاید چرا به خود زحمت میدهید که به ما ثابت کنید دورة مارکس و مارکسیسم دیگر گذشته؟ اگر برای اثبات پایان مارکسیسم قیام کردهاید، باید حضورتان بگوئیم با آثار شیوای «آنتونی گیدنز»، مشاور تونی بلر و نانخور فرزانة سازمان ناتو، یا «تفکرات عمیق» برادر غلامعباس توسلی چنین کاری ممکن نیست! البته در هر حال فلسفة مارکس مانند هر نظریة فلسفی دیگر وجود دارد، و کسانی که برای «توجیه» تفکر علمی پیامبر گرامیشان ـ که با شرکت جبرئیل در غار حرا تولید شده ـ نیاز به چند صفحة ناقابل از فلسفة ارسطو دارند، بهتر است با آثار آنتونی گیدنز «پیروزی اسلام» را به اثبات برسانند، چرا که اینکار بسیار سادهتر است!
همانطور که گفتیم پروپاگاند غرب که به ویژه در وقوقیههای جمعه از طریق سازمان استحماری تبلیغات اسلامی در کشورمان منتشر میشود، دیگر برای اربابان حکومت حماقتگستر جمکران کفایت نمیکند. به همین دلیل این پروپاگاند صادراتی پس از انتشار در ایران به «سرچشمه» یا همان مغربزمین باز میگردد، تا رسانههای غرب روح تازهای در پیکر بیجاناش بدمند. هفتة گذشته «فیگارو» هذیانات مقام معظم رهبری و دیگر نخبگان جمکران در باب پایان «لیبرال دمکراسی» را منتشر کرد، و اینبار بنگاه خبرپراکنی «بیبیسی» به دامان وقوقیة اینهفته چنگ انداخته!
اکبر بهرمانی در این وقوقیه تلویحاً به مقام معظم و دیگر روضهخوانان فرهیختة جمکران میگوید از بحران مالی غرب خوشحالی نکنید. البته حق با حاجاکبر است، وقتی ارباب در بحران فرو میرود، ابتدا نوکراناش «غرق» میشوند. و حکومت جمکران مانند دیگر حکومتهای «مستقل» منطقه، نان از دست عموسام دریافت میکند. به همین دلیل وزیر نفت کویت امروز در جلسة اوپک برای دفاع از منافع ارباب قیام کرده بود.
اعضای اوپک که همه افتخار نوکری آمریکا را دارند برای جلوگیری از کاهش بهای نفت دور هم جمع شده بودند تا سقف تولید نفت را پائین آورند ولی وزیر نفت کویت میگوید، مگر مسلمان نیستید؟! مگر نمیبینید این غربیهای بیچاره در بحران مالی دستوپا میزنند، این خلاف اسلام است که ... و خلاصه نشست اوپک تقریباً بینتیجه به پایان رسید. به نظر میرسد که اربابان اعضای اوپک نیازمند یک هشدار گرمونرم از نوع جنگ قفقاز باشند، تا نوکراناشان از خواب غفلت بیدار شوند. پس تا بیداری پادوهای آمریکا ما هم به «مکتب فرانکفورت» باز میگردیم.
پیرامون «مکتب فرانکفورت» یادآور شویم که تلاش مکتب مذکور ایجاد یک چارچوب به ظاهر فلسفی برای توجیه فاشیسم بود، و این تلاش مقدس همچنان ادامه دارد. در وبلاگ «شکوه لجنزار» گفتیم که «ماکس هورکهایمر» و «تئودور آدورنو» برای نفی «عقل تاریخ» در فلسفة مارکس، با توسل به سفسطه و مغلطه ادعا میکنند مدرنیته «عقل محور» است! به این ترتیب، یورگن هابرماس و شرکاء نیز یک «دین عقلانی» اختراع میکنند و این کالای بنجل تولیدی مکتب فرانکفورت است که از طریق استاد سروش و دیگر نخبگان جمکران به خورد ما ملت داده میشود. کار بجائی رسیده که آخوند مکارم شیرازی، مدیرعامل شرکت سهامی چاه جمکران نیز در ایسنا مورخ 24 اکتبر سالجاری ادعا میکند، دین اسلام «عقلانی» است!
مکارم که به اتفاق آخوند بهجت با برخورداری از سیاستهای استحماری دولت زیارتپرور و بلاهتگستر اسلامی رسماً جیب مردم را میزنند، و از آنان باج میگیرند و البته رسید هم میدهند، میباید تعریف ویژهای از «عقل» ارائه دهند تا در چارچوب آن بتوانند «عقلانیت» شرکت سهامی چاه جمکران را هم توجیه کنند! چون تاکنون پاسدار اکبر «تاریخیات» قرآن را بخوبی اثبات کرده! و این امر «بر ما واضح و مبرهن است!» و اما همانطورکه پیشتر هم گفتیم، «تاریخیات» یافتن، در واقع فروپاشی «تقدس» است! حال میباید دید فعلة فاشیسم چگونه میتوانند از «کتاب مقدس» و دین «مقدس» اسلام «تقدسزدائی» کنند؟ چون اسلام بدون «تقدس» در واقع ویژگی خود یا همان تقدس الهی را از دست میدهد! بهتر است بگوئیم آنچه در حال فروپاشی است اسلام و مقدسات آن است، نه «لیبرال دمکراسی» که هرگز در قالب یک نظام سیاسی بروز نکرده! آنچه در حال فروپاشی است «مکتب فرانکفورت» و تراوشات فاشیستی آن است. این مکتب پس از انقلاب اکتبر پایه ریزی شد تا با سفسطه توحش موسولینی و به ویژه هیتلر را برای مبارزه با انسانمحوری مارکسیسم «توجیه» کند.
البته برای اثبات انسانستیزی مکتب فرانکفورت میتوانستیم به یک جملة کوتاه از نوآم چامسکی هم اکتفا کنیم که در «چتر قدرت» میگوید، «فاشیسم، نفی عامل انسانی است.» نفی عامل انسانی، از طریق نفی حرکت انسان و نفی آزادیهای انسان صورت میپذیرد. آزادیهائی که در اعلامیة جهانی حقوق بشر به آنها صریحاً اشاره شده، همان آزادیهائی که با تمام ادیان ابراهیمی به طور کلی در تضاد قرار میگیرد. آزادیهائی که در تمامی نظامهای فاشیستی جهان همواره سرکوب میشود.
حال که به فاشیسم و دوران «طلائی» اروپا رسیدیم، بهتر است نگاهی داشته باشیم به فروپاشی در جبهة فاشیستهای اطریش، و اسرار زندگانی شهید «یورگ هایدر» که به گفتة رسانهها همجنسگرا هم بودهاند و به کسی نمیگفتند! میدانیم که فاشیستها همجنسگرائی و موجودیت همجنسگرایان را به طور کلی نفی میکنند، و میدانیم که به دلیل منهیات دین، همجنسگرایان در جامعه و به ویژه در محافل فاشیستی مطروداند، چون به زعم فاشیستها گرایش جنسی «اختیاری» و «الهی» است نه فیزیولوژیک و طبیعی! و این همان مهملاتی است که در جمکران نیز میداندار بحث روشنفکران «نظام» است. و دلیل بلبل زبانیهای مهرورزی در دیار ارباب و در دانشگاه کلمبیا پیرامون عدموجود همجنسگرا در ایران، همین «اعتقادات» احمقانه بود! کجاست مهرانگیز کار که بگوید، قانون به چه کار میآید؟ بعضی از آدمکهای جمکران از نظر «فکری» به چنان بالندگیای رسیدهاند که میگویند «نگاه مردم» باید تغییر کند!
بله و فاشیستها هم از نظر «فکری» در سراسر جهان به چنان بالندگیای رسیدهاند که نه تنها وجود همجنسگرایان که همجنسگرائی خود را نیز نفی میکنند! یا بهتر بگوئیم طبیعت خود را نفی میکنند، همانطور که مرضیه مرتاضیها از دیگران میخواهند زنانگی آنان را نادیده گرفته، و به قول خودشان به آنها نگاه «جنسیتی» نکنند! اینهم از آن سخنان پیامبرگونة امام سیزدهم باید باشد! مگر میتوان نگاه «جنسیت» را از جامعه حذف کرد؟ افراد یک جامعه جنسیت دارند، و هیچکس نمیتواند جنسیت خود را پنهان کند. بهتر است «خواهران» سید و سادات بدانند که، هر چه بیشتر خود را در پارچهپارهها بپیچند، شباهت بیشتری به «ابزارلذت» پیدا کرده و موضوع کنجکاوی بیشتری میشوند، چون جنسیتشان ابعاد گزافهتری به خود میگیرد! از مطلب دور افتادیم بازگردیم به فاشیسم و همجنسگرائی.
همانطورکه گفتیم فاشیستها به دلیل ضعف ساختار شخصیتی زورپرست، زورپذیر و ضعیفکشاند. به همین دلیل نیز همواره جذب یک «رهبرقدرتمند» میشوند، که در ضمائرشان تصویر ایدهآل «پدر» را تداعی میکند. در دوران هیتلر به دلیل جو ارعاب و طرد همجنسگرایان، بسیاری از اینان به صفوف فاشیستها پیوستند تا به این وسیله از گزند دستگاه هیتلری در امان باشند. البته هرگز در مورد گرایشهای جنسی اعضای حزب «ناسیونالسوسیالیست» افشاگری نشده. به عنوان نمونه اگر هیتلر همجنسگرا بود این مسئله هرگز برملا نمیشد، چرا که چنین مسائلی باعث پراکندگی گلة «مؤمنان» میشود؛ همجنسگرائی «پدر» به هیچ عنوان قابل قبول نیست. ولی در هزارة سوم مسئلة شهید یورگهایدر به صورت دیگری پیش آمد! آخر کار باید قبول کنیم که، ایشان هم مثل بینظیربوتو سرشان به دستگیرة در اصابت کرد و ما را با بحران مالی تنها گذاشتند! چرا که نخست، به گفتة رسانهها سرعت اتومبیلشان خیلی بالا و غیرمجاز بوده. بعد همان رسانهها گفتند، آن شهید مشروب فراوان هم خورده بود، تا به این وسیله سرعت غیرمجازشان را توجیه کرده باشند! ولی دیروز اصلاً کاشف به عمل آمد که چند ساعت پیش از تصادف، هایدر با «معشوق» گردنکلفتشان هم سخت دعوا کرده بودند!
و این بیبیگوزک رمانتیک و مهوع در «فیگارو» گام به گام نقل شده! بله! فیگارو یک داستان طولانی از روابط خصوصی یورگهایدر نقل کرده که اگر کسی قصبة اطریش، یا همان گاهوارة فاشیسم ژرمانیک را به درستی نشناسد، ممکن است باور کند که نخست وزیر اسبق اطریش با «بویفرندشان» به یک بار مخصوص همجنسگرایان میروند و پس از صرف مشروب در آنجا با هم دعوا هم میکنند! و پس از این «ماجرا»، یورگهایدر تک و تنها و بدون محافظ سوار اتومبیلاش شده و از آنجا که عصبانی هم بوده «تختگاز» حرکت کرده و به همین دلیل از «راه راست» منحرف شده و پس از برخورد با یک درخت، چند معلق جانانه زده و خلاصة مطلب شربت شهادت را نوش جان کرده!
«هواداران» هم مراسم سوگواری و غیره را با شکوه جلال برای ایشان به راه میاندازند، تا اینکه رسانهها فریاد بر میآورند که خلقالله چه نشستهاید، «پدرقدرتمندتان» اصلاً همجنسگرا بود! و با اینکار گلة گمشدة مؤمنان بیسرپرست را در بهت و حیرت فرو میبرند. در گیرودار این افشاگریها بود که یک هلیکوپتر نظامی ایتالیا با 8 سرنشین در محوطة سرسبز یک خانة اشرافی در کشور فرانسه نیز سقوط میکند، و همة سرنشینان آن «شربت» مینوشند! البته فیگارو که عکس محل سقوط هلیکوپتر را منتشر کرده بود مینویسد، این هلیکوپتر در یک «زمین متروکه» سقوط کرد! ولی قسمتی از کاخ کذا را هم در عکس برایمان ضمیمه کرده بود! نمیدانیم چه شد که پس از این «سقوط»، نیکولا سرکوزی، پرزیدنت فرانسویها نیز بلافاصله به «فرانکو فراتینی»، وزیر امورخارجه و رهبر فاشیستهای ایتالیا تسلیت میگوید!
بله در این جهان بسیاری از مسائل ما را شگفت زده میکند، چون در جریان رخدادها نیستیم. ولی وقتی سایت «نوروز» مینویسد مادر محمد خاتمی خواهان نامزدی شازده پسرشان در انتخابات جمکران شدهاند دچار شگفتی نمیشویم! چون میدانیم محمد خاتمی مثل همة پسرهای مطیع حرف مادرش را گوش میدهد! و اگر هم در این مسابقه برنده نشود هیچ اشکالی ندارد! یک تلویزیون «گفتگوی تمدنها» در سوئیس به راه میاندازد و اسمال تیغ زن را به مدیریت بخش «فرهنگی» آن منصوب میکند. بیدلیل نبود که شهربانی کلنل آیرونساید اسماعیل افتخاری را از زندان آزاد کرد! یک «مدیر با تجربه» برای فعالیتهای «دین عقلانی» مورد نیاز بود. فراموش نکنیم که روضهخوانها و اربابانشان در غرب میپندارند بازگشت به گذشته امکانپذیر است.
به همین دلیل اکبر بهرمانی در وقوقیة اینهفته باز هم به فکر کارگران و مستضعفان افتاده بود. البته نه در ایران! میدانیم که در ایران به گفتة هزاردستاران اسلام بر جهان پیروز شده و کسی از نظر مالی در مضیقه نیست، در دیگر کشورهای جهان است که مردم در فقر دستوپا میزنند! و جمعة همین هفته، اکبر بهرمانی نگران همین «مردم» شده بود. از اینرو پیشنهاد کرد که همه دست به دست هم بدهند تا آمریکا را از باتلاق عراق نجات دهند. تنها راه نجات عموسام همانطور که میدانیم گسترش جنگ به داخل ایران است. و اکبر بهرمانی از همة کشورها خواسته کمک کنند تا ارباب را از بنبست برهانند:
«اگر آمریکا از عراق برود، اعلام شکست است [...] اگر هم بخواهد بماند مردم عراق راضی نیستند [...] آمریکا [...] در بن بست قرارگرفته [...] دولتها [...] با کمک یکدیگر سنگی که آمریکا به چاه انداخته به نحوی در بیاورند [...]»
منبع: فارسنیوز، مورخ سوم آبانماه سالجاری
حاج اکبر ضمن ایراد وقوقیه پیرامون بن بست ارباب اشک در چشمان شهلایشان حلقه زده بود و در انتهای خطبه، در دانشگاه سابق تهران سیل جاری شد. بله در پی افشای ماجرای یورگهایدر در آن بار کذا، عشق و عاشقی حاج اکبر و عموسام هم در صحن مقدس نمازجمعه برملا شد! چه میشود کرد؟ نوشیدن مشروبات الکلی در اسلام «حرام» است و ماجراهای گورکنها حین «عبادت» افشا میشود. در هر حال حاج اکبر بر عکس تولههایشان در ملاء عام مشروب نمیخورند. بگذریم! اما اکبر رفسنجانی در واقع سخنان شهید اوباما را تکرار میکرد که هفتة گذشته خواهان خروج از عراق و تقویت ارتش در افغانستان شده بود. این یکی از راههای گسترش جنگ و تنش در منطقه است و به آمریکا اجازه میدهد موقتاً از بنبست عراق خارج شود.
میدانیم که بنبست ایالات متحد، به معنای بنبست نظام مستقل جمکران است، و از اینرو لازم شده که همه کمک کنند تا یک «نعمت الهی» در ایران به راه بیافتد، و سنگی که آمریکا به چاه انداخته در بیاورند و توی سر مردم ایران بزنند! و با این عمل «خیر»، نگرانی هزاردستاران هم برطرف شود. البته این رویاهای طلائی جامة عمل نخواهد پوشید، چرا که برخلاف اسطورههای مقدس، تاریخ تکرار نمیشود. و اعلام شکست آمریکا برای روضهخوانان تازه اول دردسر خواهد بود!
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت