جمعه، آبان ۲۴، ۱۳۸۷



پدرسوخته و مرامنامه!

...
چه خوب شد که مایکل هایدن، رئیس سازمان سیا، ما را از حال و روز بن‌لادن با خبر کرد! و چه خوب شد که روزنامة لوموند، مورخ 14‌ نوامبر این خبر بهجت‌اثر را منتشر کرد تا هدیه‌ای باشد برای تولد ولیعهد شصت‌سالة انگلستان و دل ایشان را کمی شاد کند. چرا که ولیعهد انگلستان هم خیلی اهل «معنویت» است. البته ایشان حق دارند معنویت پرست باشند، این معنویت بخصوص برای بعضی‌ها شانس می‌آورد، و برای ملت ایران فقر، نکبت، سرکوب و آخوند. همانطورکه زلزلة بم برای مردم مرگ و مصیبت به بار آورد، ولی برای آخوندهای اصلاح‌طلب، قهقهه و شادی! چرا؟ چون ولیعهد انگلستان زلزلة بم را غنیمت شمرده، راهی تهران شدند تا دستی به سرو گوش خادمین امپراتوری کشیده، بر حمایت ابدمدت سرمایه‌داری انگلستان از نعلین و معنویت تأکید کنند. عکس استقبال اینان از ولیعهد انگلستان در رسانه‌های جمکران منتشر شد که یک آخوند نکره را به همراه چارلز در حال قهقهه به حال مردم ایران،‌ به ویژه به حال زلزله‌زدگان بم نشان می‌داد. اصولاً آخوندجماعت وحشی است، و به نظر می‌آید خاتمی از نظر توحش سرآمد همة اینان باشد، چون خیلی مورد‌ توجه ‌آنگلوساکسون‌های آخوندپرور، به ویژه ولیعهد انگلستان قرار دارد. بی‌دلیل نبود که صادق هدایت، کشور ناخداکلمب را «اندلستان» خوانده.

بله همین «اندلستان» ازکودتای لنین حمایت کرد، تا یک شریک مزاحم را از تقسیم غنائم جنگ اول جهانی محروم کند. دولت انگلستان در تمام جهان از براندازی، آشوب و کودتا و جنگ حمایت می‌کند، چون براندازی، آشوب، کودتا و جنگ ملت‌ها را به فرسایش می‌کشاند. همچنانکه آشوب‌های سال 1968 حاکمیت فرانسه را تحت قیمومت «بارون دو روتچیلد» قرار داد. سه روز پس از درگذشت بارون «گی ادوارد آلفونس دو روتچیلد»، لوموند مورخ 15 ژوئن 2007، در مطلب مفصلی که به ایشان اختصاص داده می‌نویسد، ژرژ پمپیدو، ‌ کارمند بانک روتچیلد و تحت‌الحمایة ایشان بوده. همچنین «ادوارد بالادور» و «ژاک شیراک» نیز از نزدیکان بارون دوروتچیلد به شمار می‌روند. بارون کذا که مدتی فرانسه را به قهر ترک کرده و در ینگه دنیا سکونت داشتند، پس از نخست وزیری ژاک شیراک به فرانسه بازمی‌گردند. به گفتة لوموند، بارون دو روتچیلد معتقد بودند پول خوشبختی نمی‌آورد. چون ایشان هم اهل معنویت، به ویژه اهل دین و سنت مقدس بودند. آن مرحوم، پیش از مرگ چند بار ازدواج کردند، از جمله با یک زن کاتولیک که خیلی باعث دردسرشان شد! در نتیجه سعی کردند با زنان هم کیش خود ازدواج کنند که ثروت‌شان از قبیله خارج نشود.

آنحضرت سوسیالیست‌های کشکی فرانسه را بسیار «مارکسیست» دانسته، زبان به سرزنش‌شان گشودند و گفتند، اینان نمی‌دانند که پول یک وسیلة تبادل اقتصادی‌ است! البته سوسیالیست‌های فرانسه ارتباط چندانی با سوسیالیسم ندارند، مسلماً مرحوم بارون به توهمات دوران نازی‌ها دچار شده بودند که هر جا می‌نگریستند «مارکسیست» می‌دیدند. نمی‌دانیم نظر شاخة انگلیسی قبیلة روتچیلد در مورد چپ نمایان حزب کارگر چه بود؟ مسلماً در آن ‌سوی دریای مانش، پیش از ورود مارگارت تاچر به شمارة 10 «داونینگ ستریت»، کسی به توهم دولت مارکسیست دچار نشد، چون تنور براندازی و آشوب در کشور ایران داغ و گرم بود و همه به سوی «معنویت» گام برمی‌داشتند تا به «مدینة فاضله» برسند، آنهم در کل خاورمیانه.

هر چند «دیوید اوئن»، وزیر امورخارجة انگلستان، سخت از آشوب‌هائی که در ایران به راه افتاده بود، ابراز تأسف ‌فرموده و اشک تمساح می‌ریختند، ولی همانطور که داس‌الله، در کمال بیشرمی هم‌صدا با «بی‌بی‌سی» و نعلین‌های ریزه‌خوار کارخانة رجاله‌پروری تکرار می‌کرد، سلطنت پهلوی «دین ستیز»، راست‌گرا و طرفدار غرب بود! ولی خمینی، مترقی، ‌ آزادیخواه و ضدامپریالیست! پس می‌بایست با یک کودتای مردمی بساط سلطنت را برچید تا دامنة چپاول و سرکوب با نعلین و روضه و زوزه گسترش یابد. بالاخره شاه ایران که از تزار روسیه مهم تر نبود! تزار با خانوادة سلطنتی انگلستان خویشاوندی هم داشت! ولی سرمایه‌سالاری به دلیل خشونت ذاتی خود، برای رشد و شکوفائی می‌باید به توحش دامن زند. و حمایت تلویحی انگلستان از کودتای لنین ریشه در همین منطق توحش داشت.

چرا که این کودتا نه تنها یک شریک مهم را از صحنة تقسیم غنائم جنگ اول خارج می‌کرد، که پس از پایان جنگ جهانی در سال 1918، این جنگ را در داخل خاک روسیه امتداد می‌داد. این نگرشی است شخصی به انقلاب اکتبر از جنبة اقتصادی و مادی که هیچ ارتباطی با معنویت و آرمانگرائی انقلابیون ندارد. پس از فروپاشی امپراطوری عثمانی، در همان حال که بلشویک‌ها با تزاریست‌ها و حامیان غربی‌شان می‌جنگیدند، انگلستان، فرانسه، ایالات متحد و شرکاء به عنوان برندگان اصلی جنگ امپراطوری عثمانی و اطریش را به مناطق نفوذ خود تبدیل کردند. آنچه نصیب روسیه شد جنگ، قحطی و سرانجام ژوزف استالین بود. بحث روسیه را رها می‌کنیم چرا که مورخان دولتی، جنگ جهانی اول را در چنان هاله‌ای از ابهام فروبرده‌اند که امکان دسترسی به منابع موثق و مدارک قابل اطمینان عملاً وجود ندارد.

پس بازگردیم به کشور ایران که به دلیل کسادی دکان «معنویت»، فالانژهای دست پروردة موساد، یا همان گروه بهزاد نبوی که در سال 1357 در گروه براندازان قرار داشتند، خود را برای یک براندازی نوین آماده می‌کنند، و پاسداران سلطنت طلب «فارس‌نیوز» هم در قالب انتقاد و در واقع برای ارائة «تصویردلپذیر» از «مجاهدین انقلاب اسلامی» و «نهضت آزادی» به طبل‌زدن مشغول شده‌اند، البته از زبان سروری، «عضو کمیسیون امنیت ملی»، زاهدی، «دبیر شورای تبیین مواضع بسیج دانشگاه‌ها» و عباسی مهر، «دبیر سازمان تحکیم وحدت حوزه و دانشگاه.»

فارس نیوز، مورخ جمعه 14 نوامبر 2008، از زبان سروری به ما می‌گوید، گروه بهزاد نبوی، امامت و ولایت را از مرامنامة خود حذف کرده، سکولار شده و به مجاهدین خلق شباهت یافته است! سروری برای گرم کردن هر چه بیشتر تنور فالانژها می‌افزاید، این سازمان در مقابل نظام قرار گرفته. از حماقت و پدرسوختگی سروری مبهوت نشویم، عضویت در کمیسیون امنیت ملی الزاماتی دارد! در کشور استعمارزدة ایران که به طاعون اسلام نیز مبتلاست هر کسی نمی‌تواند در چنین جایگاهی قرار گیرد.

امروز همه می‌دانند که حمایت از نظام توحش جمکران و پشتیبانی از آخوند جماعت و بساط دین بجز برانگیختن نفرت مردم هیچ نتیجه‌ای نخواهد داشت. در نتیجه پادوهای سفارتخانة کذا چند برچسب «ضددین» و «ضد ولایت» و «مخالف امامت» و «ضد نظام» به دست گرفته، مرتباً بر پیشانی مزدوران استعمار می‌چسبانند تا به زعم خود برای اینان کسب محبوبیت کنند. بله، یک سده ‌است که برای کارخانة رجاله پروری، «حماقت» سودآور و پر منفعت بوده، و از آنجا که نگرش اسطوره‌ای در یک دور بسته سیر می‌کند، بعضی‌ها می‌پندارند در همچنان بر همین پاشنه خواهد چرخید.

در این راستا، زاهدی هم وارد گود شده همزمان نانی برای گروه بهزاد نبوی و ابراهیم یزدی به تنور فارس نیوز می‌چسباند. ایشان می‌فرمایند، این «سازمان» هم مثل آن «نهضت» سکولار و طرفدار آمریکا شده! البته اگر «برادر» زاهدی نمی‌دانند به ایشان گوشزد می‌کنیم که بهزاد نبوی و ابراهیم یزدی نه تنها با یکدیگر خویشاوندی دارند که آبشخورشان هم مشترک است. بهزاد نبوی در پتروپارس «مشاوره» می‌دهد، ابراهیم یزدی در مناطق آزاد. به عبارت دیگر هر دو در منطقة تجارت مافیا و قاچاق فعال‌اند و حسابی هم به دولت پس نمی‌دهند. از سوی دیگر، بهزاد نبوی هم با خانوادة امیرارجمند و «لیلی‌جون»، رئیس پیشین کانون پرورش فکری نسبت دارد و هم با حزب شریف توده! ابراهیم یزدی و نهضت آزادی هم شناخته‌تر از آن هستند که نیازی به تبلیغ داشته باشند. امروز همه می‌دانند دارودستة بازرگان سر در آخور سازمان سیا دارند. دارودستة یزدی و نبوی هیچ مرام و مسلکی بجز مزدوری برای استعمار غرب نداشته و ندارند. ولی فارس نیوز گویا فراموش کرده که، دیروز ولایت و امامت منافع گاوچران‌ها را تأمین می‌کرد، و به همین دلیل بود که ایندو گروه به امامت و ولایت چسبیده بودند. امروز هم دکان اسلام فروشی کساد شده، در نتیجه افسار بهزاد نبوی و ابراهیم یزدی را به ‌سوی دیگری کشیده‌اند.

بالاخره توله‌های محسن آرمین و بهزاد نبوی که الان حدود بیست و چندسالی از سن‌شان می‌گذرد می‌باید در حکومت بعدی جائی داشته باشند، تا بتوانند شغل شریف «پدر» را ادامه دهند! از مطلب دور افتادیم، بازگردیم به فارس نیوز و عباسی مهر. عباسی‌مهر، علاوه بر سازمان بهزاد نبوی برای عبدالکریم سروش هم «تبلیغات» به راه انداخته. این شخصیت برجسته، به فارس نیوز می‌گوید سازمان کذا پیرو مطهری بود، از وقتی از افکار سروش پیروی می‌کند، به سکولاریسم مبتلا شده! چون به زعم فعلة فاشیسم شارلاتانی به نام سروش، هم «متفکر» است هم «سکولار»!

ولی جالب‌ترین روند تبلیغاتی برای گاوچران‌ها و اعضای سازمان ناتو را در«حنازرچوبه»، مورخ 12 نوامبر سالجاری خواهیم یافت؛ آنجا که «فضلی‌نژاد» سازمان دین‌پرور ناتو را مدافع دمکراسی و سکولاریسم معرفی می‌کند. فضلی‌نژاد از فرهیختگان موسسة استحماری کیهان است و این ترهات را در تاریخ هفتم نوامبر در دانشگاه ملایر بر زبان رانده. فضلی‌نژاد که اسم با مسمائی ‌هم دارد، جهانبگلو و سروش را روشنفکر سکولار خوانده، تأکید دارد که ناتو برای مبارزه با «مارکسیسم» به «سکولاریسم» متوسل شد! منابع موثق فضلی‌نژاد، تحلیل‌های شناخته شدة لوموند و چرندیات فوکویاما است. فضلی‌نژاد حتی کشیش مارتین لوترکنیگ را هم سکولار می‌خواند، و می‌گوید آمریکا با اسلام دشمنی دارد! می‌بینیم که در این سه دهه که حکومت جمکران زیر نظر سازمان سیا تشکیل شد و آمریکا دو حکومت اسلامی هم در افغانستان و عراق ایجاد کرد، چقدر با اسلام دشمنی ورزیده! در باب سخنان ابلهانة برادر فضلی‌نژاد یک نقل قول کفایت خواهد کرد. «دیمیتری کوزیرف» در ریانووستی، مورخ 11 نوامبر 2008 می‌نویسد:

«طالبان را آمریکا برای تضعیف اتحاد جماهیر شوروی سازمان داد.»

افسوس که استعدادهائی چون فضلی‌نژاد در غرب ناشناخته مانده‌اند، اگر نه دیروز ایشان را با دیگر گوسفندان خوب برای تماشای برج ایفل به پاریس می‌آوردند، تا درباب سقراط و افلاطون برای هم گله‌ای‌های خود «سخنرانی» کنند.

این روزها که مدینة کذا خریدار ندارد، فرهیختگان دینی و چپ‌نما دست به دامن سقراط و افلاطون شده‌اند تا «آرمان‌شهر» را جایگزین مدینة صحرای عربستان کنند. چون از آرمان‌شهر افلاطون می‌توان همان استفاده‌ای را برد که از مدینة صدراسلام. همانطور که گفتیم متافیزیک با سقراط و افلاطون به فلسفه پای گذاشت و متافیزیک چه در اسطوره‌های مقدس،‌ چه نزد سقراط و در فلسفة افلاطون در هر حال یک «ابهام» است، و برای جایگزینی ابهام فرسودة اسلام چه بهتر از «ابهام» در فلسفة یونان باستان!


نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس

...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت