یکشنبه، آذر ۰۳، ۱۳۸۷



هیچ‌سالاری!

...
در پی عقب نشینی نوین ایالات متحد، در نشست «آپک» در کشور پرو، گاوچران‌ها خود را ناچار می‌بینند که صفوف‌شان را فشرده‌تر کرده، گامی دیگر به خادمان وفادارشان در ایران نزدیک‌ شوند. به همین دلیل شیخ مهدوی کنی دوباره از سوراخ فراموشخانة کذا سر بیرون آورده، تا «خط امام» را برای هزارمین بار «ترسیم» ‌کند! اینبار خط امام آن نیست که طی سال‌ها از رسانه‌ها و از دهان شخص خمینی تبیین می‌شد! بله، تعجب نکنیم، خط آمریکا تغییر کرده در نتیجه «خط امام» هم به ‌ناچار مسیر نوینی خواهد داشت. چون خط امام در واقع سایة سیاست آمریکا در ایران است، همچنانکه حکومت اسلامی نیز سایة خدا و در واقع سایة حاکمیت غرب بر سر ما ایرانیان شده.

درمورد مسیر حرکت پروپاگاند غرب پیشتر توضیح دادیم و گفتیم که این پروپاگاند از غرب به زبان لایه‌های مختلف سیاسی در جمکران نفوذ می‌کند و هر گروه به فراخور حال خود از این موهبت الهی بهره می‌گیرد. جالب اینجاست که پروپاگاند کذا پس از اینکه توسط سازمان تبلیغات گورکن‌ها مورد استفاده قرار گرفت، پای به ادبیات مخالف‌نمایان ساکن بلاد غرب می‌گذارد، و به مقالات و بررسی‌های «فلسفی»، «ادبی»، «سیاسی» و از این قبیل تبدیل می‌شود! محور نوین این پروپاگاند، «احمق‌انگاری» و «لوده‌پنداری» مخاطب با توسل به «اندک‌ نمائی» است.

سایت کاریکاتوریست‌های «کاکس» نام احمدی نژاد را به اختصار «احمی» می‌نویسد. ما هم فکر می‌کنیم نه تنها نام پرزیدنت مهرورزی، که نام دیگر نخبگان این حکومت مستقل و مردمی را می‌باید به نوبة خود مختصر کنیم، چرا که اینان به همراه اوپوزیسیون‌ دست‌سازشان همگی می‌باید از علامت اختصاری «سداس»، «سگ دست‌آموز استعمار» برخوردار شوند. و از اینروست که همة امور کشور ایران را هم «مختصر» می‌بینند. چند روز پیش پرزیدنت «احمی» در زنجان فرمودند، برای دفاع از کشور از «چاقوی زنجان» استفاده خواهند فرمود. و اوپوزیسیون آخوندی مقیم سایت دین پرور زمانه، بلافاصله شعار «اتحاد چاقوکشان جهان» را سر دادند. به این می‌گویند «مبارزات کفتاری»!

به این ترتیب که چارچشمی مراقب‌اید و گوش می‌خوابانید تا شیر طمعه‌ای به چنگ آرد، وقتی از موفقیت آقاشیره اطمینان حاصل کردید، به شیوة کفتارها، یا بهتر بگوئیم به صورت یک گله کفتار به سوی لاشة شکار شده هجوم می‌آورید. از دو حال خارج نیست، یا شیر خود را از رویاروئی با گله ناتوان می‌بیند، و شکار خود را به شما واگذار می‌کند، یا اینکه موفق می‌شود گلة کفتار را تارومار کند. در هر حال یک اصل مسلم است، کفتارها هرگز به شکار نمی‌روند، همواره منتظر می‌شوند تا شیر و ببر و پلنگ شکار کنند و آن‌ها به لاشة بیجان شکار هجوم آورند.

«سیاست» داهیانة امام سیزدهم نیز دقیقاً از طبیعت کفتار اقتباس شده بود. به این ترتیب که در انتظار تعریف و تمجید و یا انتقاد رسانه‌های غرب می‌نشستند تا ببینند اشکال کارشان کجاست. به همین دلیل نخبگان جمکران، و در رأس آنان رهبران کبیر انقلاب شکوهمند ژنرال هویزر سی‌سال است که در واقع به ساز رسانه‌های غرب می‌رقصند. فارس نیوز، مورخ 23 نوامبر2008، با آخوند مهدوی کنی مصاحبه‌ای ترتیب داده که در آن مهدوی، «خط امام» را برای‌مان توضیح می‌دهد. خط زیگزاگ، گاه منحنی و گاه شکسته که مدعی حرکت در یک «مسیر موهوم» به نام اسلام است.

گویا خمینی به مهدوی کنی گفته بود، اگر آمریکا از شما تعریف کرد بدانید عیب و ایرادی در شما وجود دارد. بله، باید به مادر امام تبریک گفت ـ چون پدرشان ناشناس است ـ که فرزندی با این هوش و فراست و کیاست به جامعة بشری تقدیم کرده‌اند. چرا که بر اساس «نصایح» خردمندانة روح‌الله، هر وقت آمریکا از گورکن‌ها انتقاد می‌کرد به این معنا بود که کارشان هیچ نقصی ندارد، بلکه آمریکا از روی پلیدی قصد ایجاد شک و شبهه در ذهن «امت اسلام» را دارد:‌

«امام می‌فرمود اگر دیدید که آمریکا خیلی از شما تعریف کرد، بدانید، که عیبی در شما هست و مشکل دارید. اگر مشکل نداشتید، آمریکا از خط شما تمجید نمی‌کرد.»

به این می‌گویند یک رهبر واقعی در کشور ایران. رهبری که همه را به راه بلاهت خود هدایت می‌کند. آری! و بر پایة چنین استدلالی، در روزهای گذشته که آمریکا خفقان گرفته بود، مهدوی کنی و شرکاء در بلاتکلیفی به سر می‌بردند! تا اینکه امروز جرج بوش روی ماه دیمیتری مدودف را بوسیده گفت: «میک لاو، نات وار»! درست است که ما اختلافاتی داریم ولی ما دو ابر قدرت‌ایم که باید ارتباط خود را علیرغم اختلافات با یکدیگر حفظ کنیم. و دیمیتری مدودف فرمودند، «دا!» البته اگر ما هم از دو روز پیش دو فروند هواپیمای حامل موشک اتمی را بر فراز «آرکتیک» به پرواز در آورده بودیم، و تهدید استقرار موشک‌های «اسکندر مهیب» را هم با تمام قوا حفظ می‌کردیم، همچون دیمیتری مدودف، لبخند شیرین تحویل جرج بوش می‌دادیم و می‌گفتیم، «دا!» ولی ما هواپیمای مسافربری هم نداریم، چه رسد به هواپیمای حامل موشک بالیستیک! در نتیجه ما باید با چاقوی زنجان «دشمن» را تهدید کنیم! همان چاقوها با تیغة ریختگی که دیگر ساخته هم نمی‌شود! پس بازگردیم به خط امام، ویراست 23 نوامبر 2008 از زبان مهدوی کنی، استاد اعظم تاریکخانه‌ها و عکاس‌خانه‌ها!

مصاحبة مهدوی کنی بسیار مفصل و به همان اندازه احمقانه است. البته مهدوی کنی بی‌دلیل مصاحبه نکرده! ایشان کار و زندگی دارند، لژ دارند، باید به امور نوچه‌ها رسیدگی کنند و از همه مهم‌تر، ایشان می‌باید پنج نوبت در روز در برابر قادر متعال زانو به زمین بزنند، پیشانی بر خاک بمالند و اوراد بخوانند تا «بندگی»، «زبونی» و «حقارت» را در خود تقویت کرده، آنرا به «برادران» مؤمن و متعهد لژ منتقل کنند. بله دلیل اینکه مهدوی کنی سر از سوراخ فراموشخانه بیرون آورده این است که راه بر آشکار کردن رسمی روابط پنهان حکومت جمکران با آمریکا بگشاید، آنهم از زبان یک «امام‌دروغین» مرده!

به گفتة مهدوی کنی، خمینی هرگز مخالفتی با برقراری «ارتباط با آمریکا» نداشته! بلکه مخالفت ایشان با «سازش با آمریکا» بوده! این است «خط امام»! این خط همواره بنا بر مصالح آمریکا از نو ترسیم می‌شود، پس جای تعجب نیست که خط کج و معوج و منقطعی باشد که گاه به عقب باز می‌گردد، و در واقع خط سایة استعمار در ایران است: خط حاکمیت پوشالی، خط شیادی، خط حماقت و خط لودگی که ادعای استقلال هم دارد. ولی در واقع پیروان این خط، پس از دریافت فرامین واژگون استعمار، آن‌ها را واژگون کرده بر زبان می‌رانند. به این ترتیب اگر آمریکا قصد جنگ افروزی داشته باشد، خواهان صلح و آرامش می‌شود، سپس سازمان تبلیغات اسلامی برای خمینی یک سخنرانی ضدامپریالیست مرغوب تهیه و تدوین می‌کند، که در آن خمینی عربدة جنگ، و صدور انقلاب و نابودی اسرائیل سر می‌دهد!

اما این روزها از بوق‌های ایالات متحد در مورد ایران هیچ نمی‌شنویم. سکوت است و سکوت! و سکوت، همانطورکه می‌دانیم «علامت رضاست»! این «رضا» متکثر است، باید بگوئیم «رضاها». رضا می‌تواند «رضای حق» باشد، یا «رضا به داده» و یا «رضا پهلوی»! هر چه باشد «رضائی» است گسترده و فراگیر که از ابراز بندگی تلویزیونی سردار اکبر به رهبر فرزانه آغاز شد.

روز گذشته اکبر بهرمانی که از پیام دومینیک دوویلپن در دل خون می‌گریست، در جام کریه جمکران ظاهر شده به ابراز حقارت و بندگی و عبودیت به درگاه رهبری پرداخت! بله حتی دستگاه مافیا هم به این حکومت جمکران شرف دارد! هیچ مافیائی، برای ابراز وفاداری به یک مافیائی دیگر پیام تلویزیونی ارسال نمی‌کند! در جمکران همه باید ببینند که سردار اکبر قدر قدرت در انظار عموم نسبت به زیردست سابق خود ابراز ذلت می‌کند، چرا؟ چون حاکمیت آمریکا در یک چرخش اجباری از خامنه‌ای مفلوک حمایت کرده! در نتیجه، همین خامنه‌ای که سردار اکبر در اوج بحران هسته‌ای تلویحاً از برکناری‌اش سخن می‌گفت، و می‌خواست «شورای رهبری» را بجایش بنشاند؛ همین خامنه‌ای پلید، امروز از زبان حاج‌اکبر در جایگاه خداوند قرار می‌گیرد!

ارتقاء درجة رهبر فرازنه به «احمی» خودمان نیز اعتماد به نفس فراوان اعطا کرده! ایشان فرموده‌اند، کشور را با نفت بشکه‌ای پنج دلار هم اداره می‌کنیم. به راستی که هیچکس نمی‌توانست درک عمیق و وسیع پرزیدنت حکومت الهی جمکران را از امور سیاسی اینچنین استادانه در یک جملة کوتاه بازتاب دهد.

بله «احمی» حق دارد، کشور ایران را با نفت بشکه‌ای «هیچ» دلار هم می‌توان اداره کرد، اینهمه به شرط اینکه ملت ایران در خط همان امام دجال قرار گیرد، و مانند دولت اسلامی نیک بیاموزد که در برابر زور سر تعظیم فرود آورد. اما پرزیدنت مهرورزی فراموش نکند که این حکومت اسلامی است که سگ دست آموز گاوچران‌هاست، نه ملت ایران!


نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس

...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت