...
«این را هم بگوئیم که علی قربانش بروم درویش مسلک و دمکرات بود و سوسیالیست هم بود. یعنی خلاصه سوسیال دمکرات تمام عیار بود. و پیش از آنکه فرنگیها مسلکهای عجیب و غریب امروزی [...] را اختراع کنند [...] حضرت[...] همة اینها را از بر داشت[...] و بعضی معتقدند که تمایلات کمونیست افراطی هم در وجود مبارکشان مشاهده میشد.»
ص. 63ـ62، توپمرواری.
استقرار یک عضو حزب دمکرات در کاخ سفید، بر عملة فاشیسم تأثیر مواد توهمزا را دارد! به محض اینکه انتخابات آمریکا به پایان میرسد و پادوهای محافل فاشیسم از استقرار حزب دمکرات در رأس سه قوه اطمینان حاصل میکنند، بازار پریشانگوئی در سطح جهانی آناً گرم میشود. فاشیستهای جهان اسلام آزادیخواه میشوند، فاشیستهای کاتولیک هم جهت لجنپراکنی به آنتونیو گرامشی تلاش میکنند او را به کلیسا پیوند بزنند. در سال 1977 که جیمی کارتر منفور برای جهاد «انتخاب» شد نیز اوضاع بر همین منوال بود.
ظاهراً فاشیستهای بینوا و تاریخستیز که گذشت زمان و تحولات ناشی از آن را برنمیتابند، چنین پنداشتهاند که با ورود اوباما به کاخ سفید، همان روزهای خوش دوران کارتر تکرار خواهد شد. در نتیجه وزغهای مرداب فاشیسم همصدا به آواز خواندن مشغول شدهاند. در چاه جمکران، «رفقا» دوباره «مارکسیست» شده، به جنگ زرگری با خدمة حرم مقدس مککارتیسم پرداختهاند، و دستاربندان به رهبری اکبر بهرمانی مدافع آزادی و آزاداندیشی شدهاند. از سوی دیگر، سرداران سپاه پاسداران نیز رؤیای نبرد با آمریکا در کلة پوکشان میپرورانند. علامت تعجب هم نمیگذاریم، چون انترهای باغ وحش اسلام را نیک میشناسیم. انترهائی که نمیدانند این لوطی، با لوطی پیشین تفاوت دارد.
پیام مورخ 8 آذرماه سالجاری در «ریا نووستی»، بخش «نامههای شما» متعلق به نویسندة این وبلاگ است. فکر نمیکنم در هیچ کجای دنیا یک وبلاگ نویس ناچار باشد ارسال پیامهای خود را تأئید کند. ولی در عرصة فعالیتهای «فرهنگی» هممیهنان گرامی چنین کاری اجباری شده، چرا که به راستی، هنر نزد ایرانیان است و بس! به ویژه آنها که صادق هدایت را هم «عضو حزب توده» میخوانند! البته خود صادق هدایت از اینکه در چنین حزب پر افتخاری عضویت داشته آگاه نبوده! ولی مسلماً بعضیها بیش از شخص هدایت در جریان زندگی او قرار دارند. تعجبی هم ندارد، «کشف و الهام» به همه دست میدهد، به ویژه به آخوندهای واتیکان!
اینان در پی افلاس اربابانشان در ایالات متحد، مثل کشتی شکستهگان به هر تخته پارهای متوسل میشوند تا خود را روی آب نگاهدارند. واتیکان پس از اینکه کلیساهای آمریکای جنوبی را با کشیشهای فاشیست صادراتی اشغال کرد و هیچ نتیجهای هم نگرفت ـ نفرت مردم آمریکای جنوبی از ایالات متحد روز به روز افزایش یافته ـ اینک سعی دارد خود را به نحوی به شخصیتهای محبوب چپ در غرب بچسباند تا آنان را به لجن فاشیسم بیالاید. در این راستا چندی پیش خادمان حرم مقدس موسولینی اعلام کردهاند، جان لنون را بخشیدهاند! البته هیچکس از آخوندهای واتیکان طلب بخشایش نکرده بود! ولی ملایان کاتولیک احتیاج داشتند خود را در رسانهها مطرح کنند، تا همه بدانند و آگاه باشند که واتیکان هنوز زنده است.
به همین دلیل سایت ناخداکلمب برای شادی دل پردرد اهالی واتیکان، پریشانگوئیهای «کاتولیک ـ فاشیستها» را بیدرنگ منتشر کرد، بدون اینکه در برابر ترهات آخوندهای واتیکان موضعگیری کند. به راستی که سایت فارسی ناخداکلمب روز به روز به سمساریهائی که در جمکران نام «خبرگزاری» بر خود گزاردهاند شباهت بیشتری پیدا میکند. در هر حال کشیشها که از همدلی و همسوئی ناخداکلمب دلگرم شده بودند، جان لنون را رها کرده لجن پراکنی به «آنتونیو گرامشی» را آغاز کردند!
به گزارش لوموند، مورخ 28 نوامبر 2008، سراسقف ایتالیائی «لوئیجی دو ماجیستریس»، معاون سابق «دادگاه مسائل اخلاقی» واتیکان، روز 25 نوامبر اعلام کرد: آنتونیوگرامشی کاتولیک از جهان رفت! البته لوموند هنوز در حد سایت بیبیسی فارسی «پیشرفت» نکرده! در نتیجه توضیح میدهد که عالیجناب «دو ماجیستریس» مهمل میگویند، و هیچ اسناد و شواهدی برای اثبات چرندیات ایشان وجود ندارد. بله، اینبار واتیکان برای مبارزه با چپگرایان ایتالیا بهترین راه را برگزیده: پیوند آنتونیو گرامشی، فیلسوف و بنیانگذار حزب کمونیست ایتالیا به کلیسای کاتولیک! آنتونیو گرامشی که در تاریخ 27 آوریل 1937 درگذشت، دهسال آخر عمر خود را در زندان فاشیستها گذراند. فاشیستها که پیوندشان با واتیکان دیگر بر هیچکس پوشیده نیست. ولی از آنجا که آخوند جماعت به بیشرمی و دروغگوئی عادت دارد، عالیجناب «دو ماجیستریس» گفتهاند، گرامشی در اتاق خود تصویر «ترز مارتن» را داشته و در آخرین روزهای بیماری از راهبهها تقاضا میکرده که تصویر این خواهر مقدس را به دستش بدهند تا او را درآغوش بگیرد.
سراسقف کذا این اطلاعات مؤثق را از برادر یکی از راهبهها که هنگام مرگ بر بالین گرامشی حضور داشته به دست آورده. و از آنجا که آخوند جماعت مجموعهای است از شارلاتانیسم و بلاهت، «دو ماجیستریس» فراموش میکند که در بیمارستانهائی که توسط راهبهها اداره میشود، در و دیوار از صلیب و تصویر قدیسین پوشیده شده، در نتیجه طبیعی است که در اتاق آنتونیو گرامشی نیز در بیمارستان کذا تصویر «ترز مقدس» وجود داشته باشد. ولی اینکه گرامشی تصویر کذا را در آغوش میگرفته، حتماً از رویاهای طلائی اهالی واتیکان باید باشد.
اینان به صورت کاملاً اتفاقی همزمان با انتخاب جیمیکارتر به ریاست جمهوری، در سال 1977، دروغهای مشابهی را پخش کردند. یک شیخ کاتولیک به نام «جوزپه دلا ودوا» با تکیه بر اظهارات یک راهبه ادعا کرد که گرامشی در آخرین لحظات زندگی به کاتولیسیسم باز گشته! ولی علیرغم مهملات اهالی واتیکان، به گزارش لوموند، هیچ سندی دال بر بازگشت گرامشی به دین وجود ندارد، و خاکستر آنتونیو گرامشی همچنان در گورستان انگلیسیهای شهر رم نگهداری میشود. این گورستان در قرن نوزدهم برای دفن «بیگانگان غیرکاتولیک» در شهر رم ـ که آنزمان توسط پاپها اداره میشد ـ ایجاد شده بود.
لوموند میافزاید فرضیة بازگشت گرامشی به کاتولیسیسم به هیچ عنوان قابل قبول نیست و مورخین و مذهبیون باید با چنین اظهاراتی با احتیاط کامل برخورد کنند. چرا که در مکاتبات گرامشی با خواهرزادهاش، «تاتیانا شوشت» هیچ اثری از بازگشت و تمایل به مذهب مشاهده نمیشود. تاتیانا، به گرامشی بسیار نزدیک بوده و مکاتبات ایندو تا آخرین روزهای حیات گرامشی ادامه یافته. همچنین گزارشهای پلیس در مورد گرامشی هیچ اشارهای به تمایلات نوین مذهبی نزد وی ندارد. «پائولو فرهرو»، دبیرکل تشکل نوین کمونیست ایتالیا میگوید، «این اظهارات مضحک و غیرقابل اثبات برای تخریب گرامشی صورت میپذیرد. بزودی کمونیستها یا جنایتکار شناخته خواهند شد یا توبهکار، در اینصورت به ما خواهند گفت که گرامشی اصلاً «لیبرال» بوده.» بله، همانطور که امروز به ما میگویند صادق هدایت عضو حزب کذا بوده. کسانی که چنین ادعای مضحکی دارند، برای شناخت بهتر صادق هدایت بد نیست کمی «مطالعه» کنند، تا ببینند، صادق هدایت کمونیستهای مرزپرگهر را به دلیل تبلیغات دینیشان مسخره میکرد، و با گلهداری و گلهپروریهای دینی، مردمی، تودهای، یا بهتر بگوئیم با تل گمراهان دینی و ضددینی بکلی بیگانه بود.
حال بازگردیم به پیام نویسندة این وبلاگ در سایت «ریا نووستی». این پیام به مقالة به اصطلاح تحلیلی «مایکل روبین» درباب راههای «مبارزة آمریکا با تهدید ایران هستهای» مربوط میشد که در تاریخ هفتم آذرماه سالجاری در نووستی انتشار یافت. مستر روبین، که مخاطبان را ابله پنداشته مینویسند، آمریکا برای مبارزه با تهدید ایران هستهای باید بودجة نظامی را افزایش داده، به ویژه در آسیای مرکزی پایگاه نظامی ایجاد کند. البته میدانیم که تجهیز گورکنها به سلاح هستهای همچنان در دستورکار پنتاگون قرار دارد و کارفرمایان مستر روبین هم باید برای «مبارزه» با خادمان وفادار خود در چاه جمکران در اطراف روسیه پایگاه نظامی احداث کنند!
چنین تحلیلهای شیرین و دلپذیری است که بوی خوش جنگ را به مشام سپاه پاسداران منافع استعمار در کشورمان رسانده! در نتیجه «سید محمد حجازی»، جانشین فرماندة کل سپاه ناگهان کشف کردهاند که «جنس اوباما» با بقیه تفاوتی ندارد! عجیب است که واژة «جنس» اینچنین اهمیت پیدا کرده. احمدینژاد هم «جنس هنر» تعیین میکرد. گویا شغل اصلی فرماندهان سپاه و بسیج خرید و فروش «جنس» در مناطق آزاد پاکستان باشد! در هر حال سردار حجازی که نمیدانند، اوباما باید از سیاست پنتاگون پیروی کند، فرمودهاند، اوباما برای برداشتن هر گام باید حمایت کنگره را داشته باشد. پس مراقب باشیم و فریب صلحطلبی او را نخوریم، ممکن است آمریکا ناگهان تغییر سیاست بدهد و جنگ بزرگتری به راه بیاندازد!
اتفاقاً این فرمایشات مضحک هم در سایت نووستی، مورخ هشتم آذرماه انتشار یافته بود. آنچه در سخنان سردار حجازی اهمیت دارد این است که ایشان از جنگ با عراق به عنوان یک واقعة ناگوار یاد میکنند! حال آنکه این همان جنگی بود که امام سیزدهم در کمال نوکری و بیشرمی سالها آنرا «نعمت الهی» میخواندند. و شکماشان را برای 20 سال بهرهوری از این نعمت صابون زده بودند، و این همان جنگی است که به همراه تحریمها باعث پیشرفت امام چهاردهم در همة زمینهها شده! و از همه گذشته این همان جنگی است که در پی اشغال سفارت آمریکا توسط عملة ساواک بر ما ملت تحمیل شد. عملی که پس از گذشت سه دهه، ابتدا مهدویکنی، استاد اعظم و سپس اکبر بهرمانی آنرا محکوم کردهاند. در هر حال سردار حجازی فرمودهاند به گفتة کارشناسان، راه خروج آمریکا از بحران اقتصادی یک جنگ نوین است و خلاصه بعید نیست که یک «سناریوی کوتاه مدت» تمام استراتژیهای دولت جدید آمریکا را تغییر دهد!
این سخنان یک روز پس از رأی مثبت پارلمان عراق به طرح امنیتی آمریکا ایراد شده. طبق مفاد این طرح دولت عراق میتواند پس از شش ماه از طریق رفراندوم خروج پیش از موعد نیروهای اشغالگر را خواستار شود. به همین دلیل است که آخوند جنتی هم از زبان سازمان تبلیغات اسلامی در وقوقیة امروز به ششماه دیگر دلخوش کرده که ارتش آمریکا عراق را ترک کرده وارد ایران شود. چون حضرات خروج ایالات متحد از عراق را قطعی و پیروزمندانه میانگارند. ولی ما به جیره خواران آمریکا و سازمان ناتو دو نکتة مهم را یادآور میشویم. نخست اینکه طبق مفاد طرح امنیتی، دولت عراق برای برپائی رفراندوم ماه ژوئیة 2009 کوچکترین اجباری ندارد! دیگر اینکه پیامد تهاجم تروریستی به کشور هند، پاکستان و دیگر طالبان منطقه را به ویژه در ایران تضعیف خواهد کرد. پس ابتدا شهادت جانگداز سخنگوی طالبان را حضور «دی هوپ شفر» و نوکران به ویژه در چاه جمکران تسلیت بگوئیم، تا بپردازیم به برق شدیدی که از چشمان بعضیها در فرانسه پرید و آسمان کنار رود سن را مثل روز روشن کرد!
از شما چه پنهان، پنداشتیم که در پاریس هم «چند تن از رفقا زیر پل تجمع کردهاند» و برق جرقههای انقلاب شکوهمند در چشمانشان مثل پروژکتور زمین و زمان را روشن کرده. ولی بعد متوجه شدیم که خیر! نخست وزیر هند، پاکستان و القاعده را در عملیات خرابکارانة اخیر مقصر میداند و این اظهارات برق از چشمان برنار کوشنر، وزیر امورخارجة فرانسه پرانده. چرا؟ چون اگر سازمان ناتو دست و پای «آی.اس.آی» را جمع نکند، ممکن است این دکان پر رونق قاچاق مواد مخدر و برده فروشی را از دست بدهد. به زبان سادهتر موجودیت پاکستان که به کوشش دمکراتها هستهای هم شده، امروز به خطر افتاده.
اعلام خطر هند به پاکستان، در واقع اعلام خطر به شبکة تولید و پرورش طالبان در منطقه است. شبکهای که تحت نظارت سازمان ناتو فعالیت دارد و امارات، عربستان و حکومت جمکران را شامل میشود. بله برنار کوشنر، که معمولاً خوشمشرب و شیرین زبان است، تته، پتهکنان میگفت، «البته ممکن است تروریستها از خاک پاکستان وارد شده باشند، ولی دولت پاکستان هرگز از تروریستها پشتیبانی نمیکند! دولت پاکستان برای مبارزه با تروریسم، برای هرگونه همکاری با هند آمادگی دارد!» وقتی وزارت امورخارجة فرانسه چنین مواضع صریحی اتخاذ میکند، باید به سردار حجازی و شرکاء بگوئیم، اگر جنگی آغاز شود، آمریکا آغازگر آن نخواهد بود، ولی همین آمریکا مسلماً بازندة آن خواهد شد. به آنها که رؤیای تبدیل ایران به «پل پیروزی» در سر میپرورانند اطمینان میدهیم که اینبار بجای عبور «افتخارآفرین» از «پل پیروزی» در عمق درة شکست و رسوائی سرنگون خواهند شد.
ص. 63ـ62، توپمرواری.
استقرار یک عضو حزب دمکرات در کاخ سفید، بر عملة فاشیسم تأثیر مواد توهمزا را دارد! به محض اینکه انتخابات آمریکا به پایان میرسد و پادوهای محافل فاشیسم از استقرار حزب دمکرات در رأس سه قوه اطمینان حاصل میکنند، بازار پریشانگوئی در سطح جهانی آناً گرم میشود. فاشیستهای جهان اسلام آزادیخواه میشوند، فاشیستهای کاتولیک هم جهت لجنپراکنی به آنتونیو گرامشی تلاش میکنند او را به کلیسا پیوند بزنند. در سال 1977 که جیمی کارتر منفور برای جهاد «انتخاب» شد نیز اوضاع بر همین منوال بود.
ظاهراً فاشیستهای بینوا و تاریخستیز که گذشت زمان و تحولات ناشی از آن را برنمیتابند، چنین پنداشتهاند که با ورود اوباما به کاخ سفید، همان روزهای خوش دوران کارتر تکرار خواهد شد. در نتیجه وزغهای مرداب فاشیسم همصدا به آواز خواندن مشغول شدهاند. در چاه جمکران، «رفقا» دوباره «مارکسیست» شده، به جنگ زرگری با خدمة حرم مقدس مککارتیسم پرداختهاند، و دستاربندان به رهبری اکبر بهرمانی مدافع آزادی و آزاداندیشی شدهاند. از سوی دیگر، سرداران سپاه پاسداران نیز رؤیای نبرد با آمریکا در کلة پوکشان میپرورانند. علامت تعجب هم نمیگذاریم، چون انترهای باغ وحش اسلام را نیک میشناسیم. انترهائی که نمیدانند این لوطی، با لوطی پیشین تفاوت دارد.
پیام مورخ 8 آذرماه سالجاری در «ریا نووستی»، بخش «نامههای شما» متعلق به نویسندة این وبلاگ است. فکر نمیکنم در هیچ کجای دنیا یک وبلاگ نویس ناچار باشد ارسال پیامهای خود را تأئید کند. ولی در عرصة فعالیتهای «فرهنگی» هممیهنان گرامی چنین کاری اجباری شده، چرا که به راستی، هنر نزد ایرانیان است و بس! به ویژه آنها که صادق هدایت را هم «عضو حزب توده» میخوانند! البته خود صادق هدایت از اینکه در چنین حزب پر افتخاری عضویت داشته آگاه نبوده! ولی مسلماً بعضیها بیش از شخص هدایت در جریان زندگی او قرار دارند. تعجبی هم ندارد، «کشف و الهام» به همه دست میدهد، به ویژه به آخوندهای واتیکان!
اینان در پی افلاس اربابانشان در ایالات متحد، مثل کشتی شکستهگان به هر تخته پارهای متوسل میشوند تا خود را روی آب نگاهدارند. واتیکان پس از اینکه کلیساهای آمریکای جنوبی را با کشیشهای فاشیست صادراتی اشغال کرد و هیچ نتیجهای هم نگرفت ـ نفرت مردم آمریکای جنوبی از ایالات متحد روز به روز افزایش یافته ـ اینک سعی دارد خود را به نحوی به شخصیتهای محبوب چپ در غرب بچسباند تا آنان را به لجن فاشیسم بیالاید. در این راستا چندی پیش خادمان حرم مقدس موسولینی اعلام کردهاند، جان لنون را بخشیدهاند! البته هیچکس از آخوندهای واتیکان طلب بخشایش نکرده بود! ولی ملایان کاتولیک احتیاج داشتند خود را در رسانهها مطرح کنند، تا همه بدانند و آگاه باشند که واتیکان هنوز زنده است.
به همین دلیل سایت ناخداکلمب برای شادی دل پردرد اهالی واتیکان، پریشانگوئیهای «کاتولیک ـ فاشیستها» را بیدرنگ منتشر کرد، بدون اینکه در برابر ترهات آخوندهای واتیکان موضعگیری کند. به راستی که سایت فارسی ناخداکلمب روز به روز به سمساریهائی که در جمکران نام «خبرگزاری» بر خود گزاردهاند شباهت بیشتری پیدا میکند. در هر حال کشیشها که از همدلی و همسوئی ناخداکلمب دلگرم شده بودند، جان لنون را رها کرده لجن پراکنی به «آنتونیو گرامشی» را آغاز کردند!
به گزارش لوموند، مورخ 28 نوامبر 2008، سراسقف ایتالیائی «لوئیجی دو ماجیستریس»، معاون سابق «دادگاه مسائل اخلاقی» واتیکان، روز 25 نوامبر اعلام کرد: آنتونیوگرامشی کاتولیک از جهان رفت! البته لوموند هنوز در حد سایت بیبیسی فارسی «پیشرفت» نکرده! در نتیجه توضیح میدهد که عالیجناب «دو ماجیستریس» مهمل میگویند، و هیچ اسناد و شواهدی برای اثبات چرندیات ایشان وجود ندارد. بله، اینبار واتیکان برای مبارزه با چپگرایان ایتالیا بهترین راه را برگزیده: پیوند آنتونیو گرامشی، فیلسوف و بنیانگذار حزب کمونیست ایتالیا به کلیسای کاتولیک! آنتونیو گرامشی که در تاریخ 27 آوریل 1937 درگذشت، دهسال آخر عمر خود را در زندان فاشیستها گذراند. فاشیستها که پیوندشان با واتیکان دیگر بر هیچکس پوشیده نیست. ولی از آنجا که آخوند جماعت به بیشرمی و دروغگوئی عادت دارد، عالیجناب «دو ماجیستریس» گفتهاند، گرامشی در اتاق خود تصویر «ترز مارتن» را داشته و در آخرین روزهای بیماری از راهبهها تقاضا میکرده که تصویر این خواهر مقدس را به دستش بدهند تا او را درآغوش بگیرد.
سراسقف کذا این اطلاعات مؤثق را از برادر یکی از راهبهها که هنگام مرگ بر بالین گرامشی حضور داشته به دست آورده. و از آنجا که آخوند جماعت مجموعهای است از شارلاتانیسم و بلاهت، «دو ماجیستریس» فراموش میکند که در بیمارستانهائی که توسط راهبهها اداره میشود، در و دیوار از صلیب و تصویر قدیسین پوشیده شده، در نتیجه طبیعی است که در اتاق آنتونیو گرامشی نیز در بیمارستان کذا تصویر «ترز مقدس» وجود داشته باشد. ولی اینکه گرامشی تصویر کذا را در آغوش میگرفته، حتماً از رویاهای طلائی اهالی واتیکان باید باشد.
اینان به صورت کاملاً اتفاقی همزمان با انتخاب جیمیکارتر به ریاست جمهوری، در سال 1977، دروغهای مشابهی را پخش کردند. یک شیخ کاتولیک به نام «جوزپه دلا ودوا» با تکیه بر اظهارات یک راهبه ادعا کرد که گرامشی در آخرین لحظات زندگی به کاتولیسیسم باز گشته! ولی علیرغم مهملات اهالی واتیکان، به گزارش لوموند، هیچ سندی دال بر بازگشت گرامشی به دین وجود ندارد، و خاکستر آنتونیو گرامشی همچنان در گورستان انگلیسیهای شهر رم نگهداری میشود. این گورستان در قرن نوزدهم برای دفن «بیگانگان غیرکاتولیک» در شهر رم ـ که آنزمان توسط پاپها اداره میشد ـ ایجاد شده بود.
لوموند میافزاید فرضیة بازگشت گرامشی به کاتولیسیسم به هیچ عنوان قابل قبول نیست و مورخین و مذهبیون باید با چنین اظهاراتی با احتیاط کامل برخورد کنند. چرا که در مکاتبات گرامشی با خواهرزادهاش، «تاتیانا شوشت» هیچ اثری از بازگشت و تمایل به مذهب مشاهده نمیشود. تاتیانا، به گرامشی بسیار نزدیک بوده و مکاتبات ایندو تا آخرین روزهای حیات گرامشی ادامه یافته. همچنین گزارشهای پلیس در مورد گرامشی هیچ اشارهای به تمایلات نوین مذهبی نزد وی ندارد. «پائولو فرهرو»، دبیرکل تشکل نوین کمونیست ایتالیا میگوید، «این اظهارات مضحک و غیرقابل اثبات برای تخریب گرامشی صورت میپذیرد. بزودی کمونیستها یا جنایتکار شناخته خواهند شد یا توبهکار، در اینصورت به ما خواهند گفت که گرامشی اصلاً «لیبرال» بوده.» بله، همانطور که امروز به ما میگویند صادق هدایت عضو حزب کذا بوده. کسانی که چنین ادعای مضحکی دارند، برای شناخت بهتر صادق هدایت بد نیست کمی «مطالعه» کنند، تا ببینند، صادق هدایت کمونیستهای مرزپرگهر را به دلیل تبلیغات دینیشان مسخره میکرد، و با گلهداری و گلهپروریهای دینی، مردمی، تودهای، یا بهتر بگوئیم با تل گمراهان دینی و ضددینی بکلی بیگانه بود.
حال بازگردیم به پیام نویسندة این وبلاگ در سایت «ریا نووستی». این پیام به مقالة به اصطلاح تحلیلی «مایکل روبین» درباب راههای «مبارزة آمریکا با تهدید ایران هستهای» مربوط میشد که در تاریخ هفتم آذرماه سالجاری در نووستی انتشار یافت. مستر روبین، که مخاطبان را ابله پنداشته مینویسند، آمریکا برای مبارزه با تهدید ایران هستهای باید بودجة نظامی را افزایش داده، به ویژه در آسیای مرکزی پایگاه نظامی ایجاد کند. البته میدانیم که تجهیز گورکنها به سلاح هستهای همچنان در دستورکار پنتاگون قرار دارد و کارفرمایان مستر روبین هم باید برای «مبارزه» با خادمان وفادار خود در چاه جمکران در اطراف روسیه پایگاه نظامی احداث کنند!
چنین تحلیلهای شیرین و دلپذیری است که بوی خوش جنگ را به مشام سپاه پاسداران منافع استعمار در کشورمان رسانده! در نتیجه «سید محمد حجازی»، جانشین فرماندة کل سپاه ناگهان کشف کردهاند که «جنس اوباما» با بقیه تفاوتی ندارد! عجیب است که واژة «جنس» اینچنین اهمیت پیدا کرده. احمدینژاد هم «جنس هنر» تعیین میکرد. گویا شغل اصلی فرماندهان سپاه و بسیج خرید و فروش «جنس» در مناطق آزاد پاکستان باشد! در هر حال سردار حجازی که نمیدانند، اوباما باید از سیاست پنتاگون پیروی کند، فرمودهاند، اوباما برای برداشتن هر گام باید حمایت کنگره را داشته باشد. پس مراقب باشیم و فریب صلحطلبی او را نخوریم، ممکن است آمریکا ناگهان تغییر سیاست بدهد و جنگ بزرگتری به راه بیاندازد!
اتفاقاً این فرمایشات مضحک هم در سایت نووستی، مورخ هشتم آذرماه انتشار یافته بود. آنچه در سخنان سردار حجازی اهمیت دارد این است که ایشان از جنگ با عراق به عنوان یک واقعة ناگوار یاد میکنند! حال آنکه این همان جنگی بود که امام سیزدهم در کمال نوکری و بیشرمی سالها آنرا «نعمت الهی» میخواندند. و شکماشان را برای 20 سال بهرهوری از این نعمت صابون زده بودند، و این همان جنگی است که به همراه تحریمها باعث پیشرفت امام چهاردهم در همة زمینهها شده! و از همه گذشته این همان جنگی است که در پی اشغال سفارت آمریکا توسط عملة ساواک بر ما ملت تحمیل شد. عملی که پس از گذشت سه دهه، ابتدا مهدویکنی، استاد اعظم و سپس اکبر بهرمانی آنرا محکوم کردهاند. در هر حال سردار حجازی فرمودهاند به گفتة کارشناسان، راه خروج آمریکا از بحران اقتصادی یک جنگ نوین است و خلاصه بعید نیست که یک «سناریوی کوتاه مدت» تمام استراتژیهای دولت جدید آمریکا را تغییر دهد!
این سخنان یک روز پس از رأی مثبت پارلمان عراق به طرح امنیتی آمریکا ایراد شده. طبق مفاد این طرح دولت عراق میتواند پس از شش ماه از طریق رفراندوم خروج پیش از موعد نیروهای اشغالگر را خواستار شود. به همین دلیل است که آخوند جنتی هم از زبان سازمان تبلیغات اسلامی در وقوقیة امروز به ششماه دیگر دلخوش کرده که ارتش آمریکا عراق را ترک کرده وارد ایران شود. چون حضرات خروج ایالات متحد از عراق را قطعی و پیروزمندانه میانگارند. ولی ما به جیره خواران آمریکا و سازمان ناتو دو نکتة مهم را یادآور میشویم. نخست اینکه طبق مفاد طرح امنیتی، دولت عراق برای برپائی رفراندوم ماه ژوئیة 2009 کوچکترین اجباری ندارد! دیگر اینکه پیامد تهاجم تروریستی به کشور هند، پاکستان و دیگر طالبان منطقه را به ویژه در ایران تضعیف خواهد کرد. پس ابتدا شهادت جانگداز سخنگوی طالبان را حضور «دی هوپ شفر» و نوکران به ویژه در چاه جمکران تسلیت بگوئیم، تا بپردازیم به برق شدیدی که از چشمان بعضیها در فرانسه پرید و آسمان کنار رود سن را مثل روز روشن کرد!
از شما چه پنهان، پنداشتیم که در پاریس هم «چند تن از رفقا زیر پل تجمع کردهاند» و برق جرقههای انقلاب شکوهمند در چشمانشان مثل پروژکتور زمین و زمان را روشن کرده. ولی بعد متوجه شدیم که خیر! نخست وزیر هند، پاکستان و القاعده را در عملیات خرابکارانة اخیر مقصر میداند و این اظهارات برق از چشمان برنار کوشنر، وزیر امورخارجة فرانسه پرانده. چرا؟ چون اگر سازمان ناتو دست و پای «آی.اس.آی» را جمع نکند، ممکن است این دکان پر رونق قاچاق مواد مخدر و برده فروشی را از دست بدهد. به زبان سادهتر موجودیت پاکستان که به کوشش دمکراتها هستهای هم شده، امروز به خطر افتاده.
اعلام خطر هند به پاکستان، در واقع اعلام خطر به شبکة تولید و پرورش طالبان در منطقه است. شبکهای که تحت نظارت سازمان ناتو فعالیت دارد و امارات، عربستان و حکومت جمکران را شامل میشود. بله برنار کوشنر، که معمولاً خوشمشرب و شیرین زبان است، تته، پتهکنان میگفت، «البته ممکن است تروریستها از خاک پاکستان وارد شده باشند، ولی دولت پاکستان هرگز از تروریستها پشتیبانی نمیکند! دولت پاکستان برای مبارزه با تروریسم، برای هرگونه همکاری با هند آمادگی دارد!» وقتی وزارت امورخارجة فرانسه چنین مواضع صریحی اتخاذ میکند، باید به سردار حجازی و شرکاء بگوئیم، اگر جنگی آغاز شود، آمریکا آغازگر آن نخواهد بود، ولی همین آمریکا مسلماً بازندة آن خواهد شد. به آنها که رؤیای تبدیل ایران به «پل پیروزی» در سر میپرورانند اطمینان میدهیم که اینبار بجای عبور «افتخارآفرین» از «پل پیروزی» در عمق درة شکست و رسوائی سرنگون خواهند شد.
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت