شیخبانو!
...رادیو فردا مورخ نهم آذرماه سالجاری مسائل و مشکلات ما ملت را با یک «مصاحبه» حل کرد. البته این مصاحبه از آن مصاحبههای عادی و پیشپاافتاده نیست. ابداً! این مصاحبه با «هنرمندی» انقلابی و سابقاً آخوندپرست، به نام «پرشون سروستانی»، انجام شده که به ادعای خود پیشتر در خیابانها «مرگ بر شاه» میگفت، و به قول خود «انقلاب» هم کرده بود! میدانیم که تجمع در خیابان و عربدهجوئی در راه تأمین منافع آنگلوساکسونها را در مرزپرگهر «انقلاب» لقب دادهاند. البته ما از این انقلابها فراوان داشتهایم: «انقلاب تنباکو»، «انقلاب نفت» که به «انقلاب کنسرسیوم» در 28 مرداد انجامید، «انقلاب سفید»، «انقلاب تمدید قرارداد کنسرسیوم» در پس پردة کودتای 22 بهمن، «انقلاب اشغال سفارت آمریکا»، انقلاب «نعمت الهی»، «انقلاب حماسة دوم خرداد»، و بالاخره انقلاب ناکام 18 تیر که به افتضاح مهرورزی منجر شده! چرا که ایشان از تحقق برنامة جنگافروزی گاوچرانها عاجز ماندند، و ما هم از مطلب دور افتادیم!
خانم سروستانی از شدت مهر و علاقه به «انقلاب شکوهمند»، امروز به «مخالف» تبدیل شده، و در سوئد رحل اقامت افکندهاند. این انقلابی سابق، و این مخالف فعلی حکومت جمکران که در «یخآباد» سوئد سکونت دارند، روزی راهی ایران شدند، ولی در فرودگاه «انقلاب» مورد شکنجه و بازجوئی قرار گرفتند! خلاصة کلام ایشان یک هنرمند مؤنث خارج نشیناند که پس از سی سال به درخواست سوئد به یاد آوردهاند که تعدد زوجات عمل بسیار بدی است! ولی نمیدانیم این هنرمند چرا ناگهان از لج ملایان یک مستند به نام «شهبانو و من» ساختهاند! در هر حال، طبق روال معمول باید جایزهای هم به ایشان تعلق گیرد! اصولاً این غربیها در پخش جوایز رایگان به استعدادهای شکوفا و گمنام جمکران استاد شدهاند. خلاصه بگوئیم خانم سروستانی که یکی از افتخارات ایران زمین در سوئد به شمار میروند، پیش از مصاحبه با اهالی رادیوفردا یک ملاقات هم با فرح پهلوی داشتهاند، و «مهم» همین است! چرا که گزارش رادیوفردا از زبان «خواهر» سروستانی به ما تفهیم میکند، که هنرمند گرانمایه از انقلاب خود سخت پشیماناند و ضمن تهیة مستند از فرح پهلوی چنین «احساس» فرمودهاند که فرح پهلوی هم از کردة خود پشیمان است! و خلاصة مطلب «هر دو ایرانیاند!»
میدانیم که اصولاً اهالی مرزپرگهر، به دلیل بهرهمندی از یک سده حکومت «نظامی ـ استعماری» که در قالب «شیخ و شاه» بر کشور ایران تحمیل شده به شدت احساساتی شدهاند، همه چیز را هم خیلی زود «احساس» میکنند! چرا که طی این سدة نکبتبار، چماق چندین نوع پرستش را همزمان نوشجان کردهاند. پرستش «خدا، شاه، میهن»؛ پرستش قهرمانانی از قماش مصدقالسلطنه؛ و همزمان پرستش مرگ و قهرمانان جاودانهای چون حسین در کربلا! البته پرستش نوع اول با موزیک و سرودهای «ملی ـ میهنی» توأم بود، ولی پرستش نوع دوم بدون موزیک است؛ فقط زوزه و روضه و ضجة «متن» دارد. و در مرز این دو پرستش هم موسیقی ایرانی جای گرفته! و جای تعجب نیست که «موسیقی» هم رفته، رفته جای خود را به نوحه، روضه، گریه و سوگواری داده باشد.
بله نیاکان ما از قمرالملوک وزیری، دلکش و ویگن آغاز کردند، که هم صدائی داشتند و هم هنری، تا نوبت رسید به جدیدترها! «دویدیم و دویدیم دو تا خاتونی دیدیم»؛ رسیدیم به ستار و داریوش و ... که متخصص «روضههای مدرن» هستند. گویا هنوز در قید حیات باشند. در کالیفرنیا میخوانند ـ روضههایشان را! پس به بانو سروستانی باید حق داد، هر کس دیگری هم بجای ایشان بود احساساتی میشد، و عین ایشان همه چیز را آناً «احساس» میکرد، از جمله تغییر عقیدة فرح پهلوی را! خلاصه زمینه برای اجرای پروژة برادر مکفال مساعد به نظر میرسد، پس بهتر است «برادران» در جمکران دست به کار شده عربدهجوئی و لاتبازی را از سر بگیرند، با پوشیدن کفن و زوزة جهاد، و با فریاد مرگ بر این، و مرگ برآن زمینة بازگشت «شاه» را فراهم آورند که «شیخ» هر روز بیش از پیش بیچاره و درمانده میشود. دلیل هم اینکه، شاه، میتواند شهبانو داشته باشد، ولی شیخ نمیتواند «شیخبانو» داشته باشد. و این مسئله در استراتژی جهانی اهمیت بسیار دارد. دلیل احضار شیخ بحرین به مسکو همین فقدان شهبانو است. گذشته از این، پرزیدنت مدودف از مایکلجکسون هیچ خوشش نمیآید! ایشان خوش سلیقه و از طرفداران گروه «دیپ پرپل» به شمار میروند.
هر گامی که سازمان جنگ طلب ناتو به عقب بر میدارد؛ هر روز که به کنفرانس صلح مسکو نزدیکتر میشویم؛ زوزة سگهای هار استعمار در ایران بیشتر اوج میگیرد. تعلیق روند عضویت گرجستان و اوکراین در سازمان ناتو، قطع مذاکرات صلح هند با پاکستان و لغو سفر گیلانی، نخست وزیر پاکستان به هنگکنگ، پس از امضای توافقنامة امنیتی عراق با ایالات متحد، سنگهای متعددی بود که هر یک چون صخره بر سر حکومت گورکنها و اربابانشان فرود آمد. چرا که برخلاف اظهارات ابلهانة آخوند جنتی در وقوقیة هشتم آذرماه سالجاری ـ وقوقیة کذا مانند دیگر انواع آن توسط «سازمان تبلیغات اسلامی» یا همان «سازمان» تدوین شده بود ـ شش ماه دیگر هیچ رفراندومی در عراق برپا نخواهد شد! ولی به موجب همین توافقنامه، دولت آمریکا متعهد شده که از خاک عراق برای تهاجم به همسایگان این کشور استفاده نخواهد کرد. به عبارت دیگر گورکنها رؤیای تهاجم نظامی آمریکا به کشورمان را به گور خواهند برد. البته تعهدات آمریکا در توافقنامة امنیتی با عراق در واقع تعهد در برابر روسیه، چین و هند است، نه در برابر دولت دستنشاندة عراق. در نتیجه سپاه پاسداران منافع استعمار و اربابان دیگر نمیتوانند سناریوی «گروگانگیری» تکرار کنند، و دعوتنامة رسمی برای سازمان سیا و پنتاگون بفرستند.
همانطور که در وبلاگ «خاموشی در بحرین» گفتیم، آنگلوساکسونها رؤیای احیای شمشیر دو لبة «اسلام ـ اتحاد جماهیر شوروی» را هنوز در سر میپرورانند. و به همین دلیل است که خیابانهای تهران دوباره صحنة تاخت و تاز عملة استعمار شده، عملهای که همان شعارهای پوسیده و نخنمای سیسال پیش را که صدها بار دولتمردان جمکران رسماً استفراغ کردهاند، در خیابانها با ولع تمام میبلعد! البته به دلیل جمعآوری رهبران اوباش، این روزها ساواک مجبور شده عملة استعمار را تحت عنوان «دانشجویان معترض» راهی خیابانها کند. خلاصه، به زعم ناخداکلمب «دانشجو» در فضای اجتماعی امروز هنوز میتواند از همان وجهة دوران جنگ سرد بهرهمند شود! حداقل میتوان اذعان داشت که «برداشت» اطاق فکر امپراطوری کهنهپرستی چنین بوده! در نتیجه امروز یک گلة افسارگسیخته از کفنپوشان دانشجونما را در برابر وزارت امورخارجة گورکنها جمع کردند، تا عربدة «جهاد» با اسرائیل و آمریکا سر دهند!
از آنجا که کهولت باعث خرفتی و فراموشی میشود، ما به کارخانة رجاله پروری یادآوری میکنیم که عربدهجوئی و لاتبازی با نقاب «دانشجو» اصلاً دیگر خریداری ندارد. و دلیل ناکامی کودتای 18 تیر این بود که مردم ایران از جنجال و هیاهوی دانشجونمایان و جیرهخواران ساواک دیگر پشتیبانی نمیکنند و به خیابانها نخواهند آمد. دیگر سازمان ناتو نمیتواند یک کودتای جدید را در بستهبندی «انقلاب پرشکوه» به مردم حقنه کند. ولی خوب از آنجا که برای خرفتی هنوز درمانی پیدا نشده، پادوهای ناخداکلمب هنوز به همان آهنگ سیسال پیش میرقصند.
به گزارش فارسنیوز، مورخ دهم آذرماه سالجاری، صدها تن از دانشجونمایان در برابر وزارت امورخارجه تجمع کرده، از یک و نیم میلیارد مسلمان درخواست کردند تا به جنایات اسرائیل در فلسطین و سکوت اعراب اعتراض کنند. سازمان تبلیغات اسلامی هم شعارهای دانشجونمایان را به دو زبان فارسی و عربی تدوین کرده بود، تا فعلة ساواک به دو زبان زوزه بکشند. اینهم از «پیشرفت و ترقی» حکومت روضهخوانهای جمکران. باز هم بگوئید آخوند با پیشرفت مخالف است! سازمان سیدمهدی خاموشی سی سال وقت گذاشت تا چند شعار پلاسیدة دوران ریاست جمهوری جیمیکارتر را به زبان عربی سره ترجمه کند. مسلماً «برادران» در ساواک خیلی زحمت کشیده و عرق ریختهاند، شاید بهتر بود مستر محمدعلی رامین این مهملات را به زبان مادری خود «انگلیسی ـ دزفولی» ترجمه میکردند! و اما توسریهائی که نصیب طالبان منطقه شده فقط «از نتایج سحر است!»
اتفاقاً «سازمان» سید مهدی هم شعارها را متناسب با ابعاد شکست اربابان آنگلوساکسون تهیه و تنظیم کرده بود: نبرد با آمریکا، نبرد با اسرائیل، بستن تنگة هرمز و خلاصه گندهگوئیهای دوران طلائی «نعمت الهی» دوباره بر سرزبانها بود. دانشجونمایان همان شعارهای دوران جنگ با عراق را سر داده، به مقام معظم رهبری اطلاع میدادند که، «ما برای جهاد آمادهایم»! رهبرفرزانه هم گریهکنان میفرمودند، «افسوس که آن دولت بیدار بخفت.» ولی نمیباید فراموش کرد که مهمترین دلیل عربدهجوئی عمال استعمار در ایران تضعیف دولت اسرائیل است. همانطورکه گفتیم فاشیستها همزمان زورپرست و سلطهطلباند. در نتیجه از تضعیف رهبر خود به هراس افتاده تلاش میکنند جایگزینی برای «رهبر فرسوده» بیابند. چرا که «رهبر» در ضمائر فاشیستها «پدر پرقدرت» را تداعی میکند. پدری که نماد زمینی قدرت الهی است. در عرصة سیاست، این جایگزینی یک مجموعه را شامل میشود و به نوع رهبر بستگی دارد. اگر رهبر کذا سازمان ناتو باشد، حکومتهای دستنشاندهاش از طریق جنگ و بحران تقویت میشوند، تا زمان براندازی فرا رسد. یعنی زمانیکه دیگر تقویت حکومت دست نشانده امکانپذیر نباشد.
امروز «برادر» بهزاد نبوی که مانند دیگر عملة استعمار در هوش و ذکاوت شهرة شهراند، فرمودهاند حکومت «از دولت بیکفایت حمایت میکند، چون میگوید دولت برانداز نمیخواهد.» البته دولت بیکفایت همین دارودستة مهرورزی است، و دولت برانداز نیز دارودستة خاتمی را گویند. ولی هر دو در واقع هم بیکفایتاند و هم برانداز، چرا که آمریکا، رهبر واقعیشان در عراق و افغانستان گیر افتاده و بزودی در پاکستان هم زمینگیر خواهد شد. ولی بین خودمان بماند تاکنون شنیدهاید که حاکمیتی از «دولت برانداز» حمایت کند؟ دولت برانداز همان دولت کودتاگر است، و برادر بهزاد نبوی به دلیل حماقت ذاتی یکبار دیگر بند را حسابی آب دادهاند. اصولاً جیرهخواران استعمار اینروزها پنهانکاری و ملاحظه را دیگر کنار گذاشتهاند.
امروز فارس نیوز به نقل از معاون فرهنگی سازمان اوقاف گزارش داد که، «بزودی گلبانگ اذان در مساجد کشور به صورت زنده اجرا خواهد شد!» از این پس نه تنها اذان در مساجد به صورت زنده اجرا خواهد شد، که روند گسترش سیاست استعمار غرب هم درخیابانها به صورت زنده اعمال میشود. آنهم توسط عملة ساواک!
در تجمع امروز دانشجونمایان فردی به نام احمدی، ضمن انتقاد از برقراری روابط با مصر میگوید، «ما از دولت نهم انتظار داشتیم اسرائیل را نابود کند! اسرائیل سرنوشتی جز اسلواکی و یوگسلاوی نخواهد داشت؛ اولمرت و شیمون پرز خودشان گفتند!» البته برادر احمدی که متخصص امور سیاسی هم هستند، نمیدانند که یوگسلاوی را ارتش ناتو تجزیه کرد، و اینکه جنگ در منطقه فقط به تقویت سازمان جنایتکار ناتو منجر خواهد شد. شاید هم میدانند و خود را به خریت زدهاند که اینگونه سر چهارراهها محبوب خاص و عام شوند. چرا که مردم ایران به دلیل پیوند فرهنگی با ملانصرالدین به الاغ جماعت علاقة فراوانی دارد، به ویژه اگر این قماش الاغ مانند احمدیها دانشجو و سیاستمدار هم از کار درآیند و سخنان حکیمانه بر زبان رانند:
«دولت انقلابی نهم بایستی [...] با ادبیات امام علیه استکبار جهانی دست به عمل بزند ادبیات تنشزدائی ادبیات اسلام آمریکائی است[...]»
یک سر دیگر از اللهکرمهای حاضر در محل به نام «لنگری» نیز از سوی «جوانان ایرانی» آمادة نبرد با اسرائیل بودند. ولی از همه مهمتر سخنان فردی به نام شهبازی است، که خواهان «انتقال مرزهای مبارزه» به مرز اسرائیل شده، تا حاکمیت الله در جهان اسلام مستقر شود! این شهبازی باید مانند انواع اللهکرم به زندگی در باغ وحش علاقة فراوان داشته باشد.
حال بازگردیم به انقلابی سابق، سروستانی خودمان که مستندساز هم شدهاند! این هنرمند «ایرانی»، در مصاحبة خود با رادیوفردا خیلی «ذکر» انقلاب گرفته و مدام از «انقلابیدن» خود برایمان قصه میگوید: «من انقلاب کردم، من در خیابان بودم، من اینجا بودم، من آنجا بودم، من مرگ بر شاه گفتم، و...» و خلاصه بگوئیم اصلاً سرنگونی حکومت پهلوی آنهم در مرز اتحاد جماهیرشوروی، فقط به دلیل حضور ایشان صورت گرفته، بدون دخالت بیگانه! فریادهای انقلابی سروستانی در خیابانها و خوی استکبارستیز و سازشناپذیر امام سیزدهم همة اینکارها را کرد! ولی اینهمه فقط نشان از بیانصافی رادیو فردا دارد، چرا که این رادیوی بدجنس، نخستین «جرقههای انقلاب» که از تجمع رفقای تودهای زیر پل سیدخندان برخاست، و نقش این جرقهها در سرنگونی رژیم شاه را بکلی از قلم انداخته!
خانم سروستانی از شدت مهر و علاقه به «انقلاب شکوهمند»، امروز به «مخالف» تبدیل شده، و در سوئد رحل اقامت افکندهاند. این انقلابی سابق، و این مخالف فعلی حکومت جمکران که در «یخآباد» سوئد سکونت دارند، روزی راهی ایران شدند، ولی در فرودگاه «انقلاب» مورد شکنجه و بازجوئی قرار گرفتند! خلاصة کلام ایشان یک هنرمند مؤنث خارج نشیناند که پس از سی سال به درخواست سوئد به یاد آوردهاند که تعدد زوجات عمل بسیار بدی است! ولی نمیدانیم این هنرمند چرا ناگهان از لج ملایان یک مستند به نام «شهبانو و من» ساختهاند! در هر حال، طبق روال معمول باید جایزهای هم به ایشان تعلق گیرد! اصولاً این غربیها در پخش جوایز رایگان به استعدادهای شکوفا و گمنام جمکران استاد شدهاند. خلاصه بگوئیم خانم سروستانی که یکی از افتخارات ایران زمین در سوئد به شمار میروند، پیش از مصاحبه با اهالی رادیوفردا یک ملاقات هم با فرح پهلوی داشتهاند، و «مهم» همین است! چرا که گزارش رادیوفردا از زبان «خواهر» سروستانی به ما تفهیم میکند، که هنرمند گرانمایه از انقلاب خود سخت پشیماناند و ضمن تهیة مستند از فرح پهلوی چنین «احساس» فرمودهاند که فرح پهلوی هم از کردة خود پشیمان است! و خلاصة مطلب «هر دو ایرانیاند!»
میدانیم که اصولاً اهالی مرزپرگهر، به دلیل بهرهمندی از یک سده حکومت «نظامی ـ استعماری» که در قالب «شیخ و شاه» بر کشور ایران تحمیل شده به شدت احساساتی شدهاند، همه چیز را هم خیلی زود «احساس» میکنند! چرا که طی این سدة نکبتبار، چماق چندین نوع پرستش را همزمان نوشجان کردهاند. پرستش «خدا، شاه، میهن»؛ پرستش قهرمانانی از قماش مصدقالسلطنه؛ و همزمان پرستش مرگ و قهرمانان جاودانهای چون حسین در کربلا! البته پرستش نوع اول با موزیک و سرودهای «ملی ـ میهنی» توأم بود، ولی پرستش نوع دوم بدون موزیک است؛ فقط زوزه و روضه و ضجة «متن» دارد. و در مرز این دو پرستش هم موسیقی ایرانی جای گرفته! و جای تعجب نیست که «موسیقی» هم رفته، رفته جای خود را به نوحه، روضه، گریه و سوگواری داده باشد.
بله نیاکان ما از قمرالملوک وزیری، دلکش و ویگن آغاز کردند، که هم صدائی داشتند و هم هنری، تا نوبت رسید به جدیدترها! «دویدیم و دویدیم دو تا خاتونی دیدیم»؛ رسیدیم به ستار و داریوش و ... که متخصص «روضههای مدرن» هستند. گویا هنوز در قید حیات باشند. در کالیفرنیا میخوانند ـ روضههایشان را! پس به بانو سروستانی باید حق داد، هر کس دیگری هم بجای ایشان بود احساساتی میشد، و عین ایشان همه چیز را آناً «احساس» میکرد، از جمله تغییر عقیدة فرح پهلوی را! خلاصه زمینه برای اجرای پروژة برادر مکفال مساعد به نظر میرسد، پس بهتر است «برادران» در جمکران دست به کار شده عربدهجوئی و لاتبازی را از سر بگیرند، با پوشیدن کفن و زوزة جهاد، و با فریاد مرگ بر این، و مرگ برآن زمینة بازگشت «شاه» را فراهم آورند که «شیخ» هر روز بیش از پیش بیچاره و درمانده میشود. دلیل هم اینکه، شاه، میتواند شهبانو داشته باشد، ولی شیخ نمیتواند «شیخبانو» داشته باشد. و این مسئله در استراتژی جهانی اهمیت بسیار دارد. دلیل احضار شیخ بحرین به مسکو همین فقدان شهبانو است. گذشته از این، پرزیدنت مدودف از مایکلجکسون هیچ خوشش نمیآید! ایشان خوش سلیقه و از طرفداران گروه «دیپ پرپل» به شمار میروند.
هر گامی که سازمان جنگ طلب ناتو به عقب بر میدارد؛ هر روز که به کنفرانس صلح مسکو نزدیکتر میشویم؛ زوزة سگهای هار استعمار در ایران بیشتر اوج میگیرد. تعلیق روند عضویت گرجستان و اوکراین در سازمان ناتو، قطع مذاکرات صلح هند با پاکستان و لغو سفر گیلانی، نخست وزیر پاکستان به هنگکنگ، پس از امضای توافقنامة امنیتی عراق با ایالات متحد، سنگهای متعددی بود که هر یک چون صخره بر سر حکومت گورکنها و اربابانشان فرود آمد. چرا که برخلاف اظهارات ابلهانة آخوند جنتی در وقوقیة هشتم آذرماه سالجاری ـ وقوقیة کذا مانند دیگر انواع آن توسط «سازمان تبلیغات اسلامی» یا همان «سازمان» تدوین شده بود ـ شش ماه دیگر هیچ رفراندومی در عراق برپا نخواهد شد! ولی به موجب همین توافقنامه، دولت آمریکا متعهد شده که از خاک عراق برای تهاجم به همسایگان این کشور استفاده نخواهد کرد. به عبارت دیگر گورکنها رؤیای تهاجم نظامی آمریکا به کشورمان را به گور خواهند برد. البته تعهدات آمریکا در توافقنامة امنیتی با عراق در واقع تعهد در برابر روسیه، چین و هند است، نه در برابر دولت دستنشاندة عراق. در نتیجه سپاه پاسداران منافع استعمار و اربابان دیگر نمیتوانند سناریوی «گروگانگیری» تکرار کنند، و دعوتنامة رسمی برای سازمان سیا و پنتاگون بفرستند.
همانطور که در وبلاگ «خاموشی در بحرین» گفتیم، آنگلوساکسونها رؤیای احیای شمشیر دو لبة «اسلام ـ اتحاد جماهیر شوروی» را هنوز در سر میپرورانند. و به همین دلیل است که خیابانهای تهران دوباره صحنة تاخت و تاز عملة استعمار شده، عملهای که همان شعارهای پوسیده و نخنمای سیسال پیش را که صدها بار دولتمردان جمکران رسماً استفراغ کردهاند، در خیابانها با ولع تمام میبلعد! البته به دلیل جمعآوری رهبران اوباش، این روزها ساواک مجبور شده عملة استعمار را تحت عنوان «دانشجویان معترض» راهی خیابانها کند. خلاصه، به زعم ناخداکلمب «دانشجو» در فضای اجتماعی امروز هنوز میتواند از همان وجهة دوران جنگ سرد بهرهمند شود! حداقل میتوان اذعان داشت که «برداشت» اطاق فکر امپراطوری کهنهپرستی چنین بوده! در نتیجه امروز یک گلة افسارگسیخته از کفنپوشان دانشجونما را در برابر وزارت امورخارجة گورکنها جمع کردند، تا عربدة «جهاد» با اسرائیل و آمریکا سر دهند!
از آنجا که کهولت باعث خرفتی و فراموشی میشود، ما به کارخانة رجاله پروری یادآوری میکنیم که عربدهجوئی و لاتبازی با نقاب «دانشجو» اصلاً دیگر خریداری ندارد. و دلیل ناکامی کودتای 18 تیر این بود که مردم ایران از جنجال و هیاهوی دانشجونمایان و جیرهخواران ساواک دیگر پشتیبانی نمیکنند و به خیابانها نخواهند آمد. دیگر سازمان ناتو نمیتواند یک کودتای جدید را در بستهبندی «انقلاب پرشکوه» به مردم حقنه کند. ولی خوب از آنجا که برای خرفتی هنوز درمانی پیدا نشده، پادوهای ناخداکلمب هنوز به همان آهنگ سیسال پیش میرقصند.
به گزارش فارسنیوز، مورخ دهم آذرماه سالجاری، صدها تن از دانشجونمایان در برابر وزارت امورخارجه تجمع کرده، از یک و نیم میلیارد مسلمان درخواست کردند تا به جنایات اسرائیل در فلسطین و سکوت اعراب اعتراض کنند. سازمان تبلیغات اسلامی هم شعارهای دانشجونمایان را به دو زبان فارسی و عربی تدوین کرده بود، تا فعلة ساواک به دو زبان زوزه بکشند. اینهم از «پیشرفت و ترقی» حکومت روضهخوانهای جمکران. باز هم بگوئید آخوند با پیشرفت مخالف است! سازمان سیدمهدی خاموشی سی سال وقت گذاشت تا چند شعار پلاسیدة دوران ریاست جمهوری جیمیکارتر را به زبان عربی سره ترجمه کند. مسلماً «برادران» در ساواک خیلی زحمت کشیده و عرق ریختهاند، شاید بهتر بود مستر محمدعلی رامین این مهملات را به زبان مادری خود «انگلیسی ـ دزفولی» ترجمه میکردند! و اما توسریهائی که نصیب طالبان منطقه شده فقط «از نتایج سحر است!»
اتفاقاً «سازمان» سید مهدی هم شعارها را متناسب با ابعاد شکست اربابان آنگلوساکسون تهیه و تنظیم کرده بود: نبرد با آمریکا، نبرد با اسرائیل، بستن تنگة هرمز و خلاصه گندهگوئیهای دوران طلائی «نعمت الهی» دوباره بر سرزبانها بود. دانشجونمایان همان شعارهای دوران جنگ با عراق را سر داده، به مقام معظم رهبری اطلاع میدادند که، «ما برای جهاد آمادهایم»! رهبرفرزانه هم گریهکنان میفرمودند، «افسوس که آن دولت بیدار بخفت.» ولی نمیباید فراموش کرد که مهمترین دلیل عربدهجوئی عمال استعمار در ایران تضعیف دولت اسرائیل است. همانطورکه گفتیم فاشیستها همزمان زورپرست و سلطهطلباند. در نتیجه از تضعیف رهبر خود به هراس افتاده تلاش میکنند جایگزینی برای «رهبر فرسوده» بیابند. چرا که «رهبر» در ضمائر فاشیستها «پدر پرقدرت» را تداعی میکند. پدری که نماد زمینی قدرت الهی است. در عرصة سیاست، این جایگزینی یک مجموعه را شامل میشود و به نوع رهبر بستگی دارد. اگر رهبر کذا سازمان ناتو باشد، حکومتهای دستنشاندهاش از طریق جنگ و بحران تقویت میشوند، تا زمان براندازی فرا رسد. یعنی زمانیکه دیگر تقویت حکومت دست نشانده امکانپذیر نباشد.
امروز «برادر» بهزاد نبوی که مانند دیگر عملة استعمار در هوش و ذکاوت شهرة شهراند، فرمودهاند حکومت «از دولت بیکفایت حمایت میکند، چون میگوید دولت برانداز نمیخواهد.» البته دولت بیکفایت همین دارودستة مهرورزی است، و دولت برانداز نیز دارودستة خاتمی را گویند. ولی هر دو در واقع هم بیکفایتاند و هم برانداز، چرا که آمریکا، رهبر واقعیشان در عراق و افغانستان گیر افتاده و بزودی در پاکستان هم زمینگیر خواهد شد. ولی بین خودمان بماند تاکنون شنیدهاید که حاکمیتی از «دولت برانداز» حمایت کند؟ دولت برانداز همان دولت کودتاگر است، و برادر بهزاد نبوی به دلیل حماقت ذاتی یکبار دیگر بند را حسابی آب دادهاند. اصولاً جیرهخواران استعمار اینروزها پنهانکاری و ملاحظه را دیگر کنار گذاشتهاند.
امروز فارس نیوز به نقل از معاون فرهنگی سازمان اوقاف گزارش داد که، «بزودی گلبانگ اذان در مساجد کشور به صورت زنده اجرا خواهد شد!» از این پس نه تنها اذان در مساجد به صورت زنده اجرا خواهد شد، که روند گسترش سیاست استعمار غرب هم درخیابانها به صورت زنده اعمال میشود. آنهم توسط عملة ساواک!
در تجمع امروز دانشجونمایان فردی به نام احمدی، ضمن انتقاد از برقراری روابط با مصر میگوید، «ما از دولت نهم انتظار داشتیم اسرائیل را نابود کند! اسرائیل سرنوشتی جز اسلواکی و یوگسلاوی نخواهد داشت؛ اولمرت و شیمون پرز خودشان گفتند!» البته برادر احمدی که متخصص امور سیاسی هم هستند، نمیدانند که یوگسلاوی را ارتش ناتو تجزیه کرد، و اینکه جنگ در منطقه فقط به تقویت سازمان جنایتکار ناتو منجر خواهد شد. شاید هم میدانند و خود را به خریت زدهاند که اینگونه سر چهارراهها محبوب خاص و عام شوند. چرا که مردم ایران به دلیل پیوند فرهنگی با ملانصرالدین به الاغ جماعت علاقة فراوانی دارد، به ویژه اگر این قماش الاغ مانند احمدیها دانشجو و سیاستمدار هم از کار درآیند و سخنان حکیمانه بر زبان رانند:
«دولت انقلابی نهم بایستی [...] با ادبیات امام علیه استکبار جهانی دست به عمل بزند ادبیات تنشزدائی ادبیات اسلام آمریکائی است[...]»
یک سر دیگر از اللهکرمهای حاضر در محل به نام «لنگری» نیز از سوی «جوانان ایرانی» آمادة نبرد با اسرائیل بودند. ولی از همه مهمتر سخنان فردی به نام شهبازی است، که خواهان «انتقال مرزهای مبارزه» به مرز اسرائیل شده، تا حاکمیت الله در جهان اسلام مستقر شود! این شهبازی باید مانند انواع اللهکرم به زندگی در باغ وحش علاقة فراوان داشته باشد.
حال بازگردیم به انقلابی سابق، سروستانی خودمان که مستندساز هم شدهاند! این هنرمند «ایرانی»، در مصاحبة خود با رادیوفردا خیلی «ذکر» انقلاب گرفته و مدام از «انقلابیدن» خود برایمان قصه میگوید: «من انقلاب کردم، من در خیابان بودم، من اینجا بودم، من آنجا بودم، من مرگ بر شاه گفتم، و...» و خلاصه بگوئیم اصلاً سرنگونی حکومت پهلوی آنهم در مرز اتحاد جماهیرشوروی، فقط به دلیل حضور ایشان صورت گرفته، بدون دخالت بیگانه! فریادهای انقلابی سروستانی در خیابانها و خوی استکبارستیز و سازشناپذیر امام سیزدهم همة اینکارها را کرد! ولی اینهمه فقط نشان از بیانصافی رادیو فردا دارد، چرا که این رادیوی بدجنس، نخستین «جرقههای انقلاب» که از تجمع رفقای تودهای زیر پل سیدخندان برخاست، و نقش این جرقهها در سرنگونی رژیم شاه را بکلی از قلم انداخته!
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت