«شیرین» و خرمن!
...
بله! تأکید میکنیم که پرتاب کفش به سوی جرج بوش را از سوی آن خبرنگار عراقی به هیچ عنوان تأئید نمیکنیم. در وبلاگ دیروز هم در این مورد توضیح کافی دادهایم. سخنرانی محمد خاتمی و علی خامنهای که در وبلاگ «سیندرلا در سیسیل» به آنها اشاره کردیم به ترتیب از سایت «اطلاعات نت» و «پایگاه اطلاعات رسانی مقام رهبری»، که از این پس به ده زبان زندة دنیا مهمل خواهد گفت استخراج شده بود! البته سخنان این دو را به طور کامل بررسی نکردیم چرا که خاتمی، خامنهای و ... در واقع سخنگوی استعمارند. متن سخنرانیهایشان را ساواک جمکران تهیه میکند و همة این ترهات پراکنیها بر اصل اساسی و جادوئی «ترادف کلی» استوار شده. سخنرانیهای متعدد خامنهای و دیگر مقامات حکومت جمکران در واقع فضاسازی و ایجاد دوقطب کاذب برای جذب شوتوپرتها از طریق تحریک احساسات است. اربابان حکومت اسلامی میپندارند اینبار هم عدهای از «لج» خامنهای فریب شبیهسازی «انتخابات» در یک حکومت الهی را خواهند خورد و در این به اصطلاح «رأیگیری» شرکت خواهند کرد و رسانههای اسلام فروش غرب باز هم میتوانند برای این حکومت دست نشاندة سازمان سیا کسب «مشروعیت» کنند.
«کسب مشروعیت» برای حکومت اسلامی در واقع «توجیه» توحش «مقدس» است. و اینگونه توحش را در چارچوب مقدسات دینی میتوان توجیه کرد: قتل فرزند توسط پدر، قصاص، سنگسار، قتل زنان به دست مردان، در جایگاه پدر، برادر و یا همسر! به زبان سادهتر، در چارچوب روابط خانوادگی و قومی است که چنین توحشی کاملاً پذیرفته شده است، و به همین دلیل «زنان چپنمای جمکران» دفاع از حقوق زن را دفاع از حقوق «خواهران» خود میخوانند!
در این راستا مراجعه شود به مقالة «آسیه امینی» در سایت اکبربهرمانی در تبعید، یا همان «روز آنلاین»، مورخ 26 آذرماه سالجاری، تحت عنوان «جواز خواهرانگی». «خواهر» امینی در مقالة خود با لحن حق به جانبی فرمودهاند، برای ما گرایش سیاسی زنان تفاوتی نمیکند ما از حقوق همة «خواهران» خود دفاع میکنیم. به عبارت دیگر، در قاموس ایشان زن هنوز به درجة «انسان» مستقل و آزاد در اجتماع دست نیافته، بلکه همچنان میباید در چارچوب روابط خانوادگی در جا بزند تا جواز «خواهرانگی» از دستهای مقدس دیگر «خواهران» دینی دریافت دارد! البته فواید «خواهر» خواندن «زن» ایرانی در این است که شخصیت وی را به صورت کامل تحت سلطه و زیر سایة پدر، مادر و برادر قرار خواهد داد. این «خواهر» نگونبخت از یکسو به عنوان دختر تحت قیمومت پدر و برادر است و از سوی دیگر، زمانیکه به خانة «بدبختی» روانه شود، به عنوان زن، تحت قیمومت شوهر قرار خواهد گرفت، و به این ترتیب زنجیر اسارت احکام دین همانطور که استعمار و آخوندجماعت خواستار آن است بر دست و پای او محکم و محکمتر میشود. این است ویژگی «جواز» اهدائی آسیه امینی؛ «کسب مشروعیت» برای به زندان افکندن «زن» در ساختار خانواده به صورتیکه دو قیمومت همزمان بر او تحمیل شود.
البته آسیه امینی و شرکاء در این تلاش مقدس تنها نیستند، شیرین عبادی، وزغ خوشالحان محفل نوبل نیز به «کسب مشروعیت» برای این نظام توحش اشتغال دارد. وی در سخنرانی اخیر خود به مناسبت سالگرد تصویب اعلامیة جهانی حقوق بشر میگوید آنچه 60 سال پیش به عنوان اعلامیة جهانی حقوق بشر در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید در واقع با آنچه 14 سدة پیش در صحرای حجاز مطرح شده، هیچ تقابلی ندارد! به گفتة ایشان «روشنفکران دینی» عدم تقابل اسلام با «اعلامیة جهانی حقوق بشر» را ثابت کردهاند! تعجب نکنیم! اگر به قرآن مراجعه کردهاید و اعلامیة کذا را نیافتهاید به این دلیل است که شما جزو «روشنفکران دینی ما» نیستید! بله، هر کسی نمیتواند در قرآن، که چندین دهه پس از مرگ محمد و بر اساس حدیث و روایت و منافع سیاسی این قبیله و آن دسته و جماعت ساخته و پرداخته شده، اعلامیة جهانی حقوق بشر را کشف کند! مگر نشنیدهاید، «کار هر بز نیست خرمن کوفتن، گاو نر میخواهد و مرد کهن»؟ و برای یافتن اعلامیة جهانی حقوق بشر در قرآن به همان «گاونر» و «مردکهن» نیازمندیم که خوشبختانه هر دو در وجود ذیجود شیرین عبادی و روشنفکران دینی تجلی یافته.
خداوند جبرئیل را فرمود تا اعلامیة جهانی حقوق بشر را به محمد، «آخرین فرستادة خود» وحی کند. پیامبر گرامی که نوشتن نمیدانستند هنگام خروج از غار حری مفاد اعلامیه را زیر لب تکرار میفرمودند تا رسیدند به خیمة مقدس خویش. سراغ سلمان پارسی را گرفتند، خدیجه فرمود، رفته سلمانی. پس پیامبر شام مختصری میل کردند، چون به فرمان خامنهای «ساده زیستی» پیشه کرده بودند! ایشان سپس متن اعلامیه را برای خدیجه آنقدر تکرار کردند تا سلمان از راه رسید و با دست مبارک خود اعلامیة کذا را بر لوحی از استخوان شتر حک کرد. و این استخوان زمانیکه شیرین عبادی در سفر حج به «عبادت» مشغول بود، و ضمن رجم شیطان به شیعه بودن خود نیز افتخارها میکرد، «کشف» شد. افسوس که امام سیزدهم زمین را از وجود پلیدشان پاک کردهاند! در غیر اینصورت امروز در کمال «نزاکت» عربده میزدند: هر چه کفش دارید بر سر آمریکا بزنید.
«کسب مشروعیت» برای حکومت اسلامی در واقع «توجیه» توحش «مقدس» است. و اینگونه توحش را در چارچوب مقدسات دینی میتوان توجیه کرد: قتل فرزند توسط پدر، قصاص، سنگسار، قتل زنان به دست مردان، در جایگاه پدر، برادر و یا همسر! به زبان سادهتر، در چارچوب روابط خانوادگی و قومی است که چنین توحشی کاملاً پذیرفته شده است، و به همین دلیل «زنان چپنمای جمکران» دفاع از حقوق زن را دفاع از حقوق «خواهران» خود میخوانند!
در این راستا مراجعه شود به مقالة «آسیه امینی» در سایت اکبربهرمانی در تبعید، یا همان «روز آنلاین»، مورخ 26 آذرماه سالجاری، تحت عنوان «جواز خواهرانگی». «خواهر» امینی در مقالة خود با لحن حق به جانبی فرمودهاند، برای ما گرایش سیاسی زنان تفاوتی نمیکند ما از حقوق همة «خواهران» خود دفاع میکنیم. به عبارت دیگر، در قاموس ایشان زن هنوز به درجة «انسان» مستقل و آزاد در اجتماع دست نیافته، بلکه همچنان میباید در چارچوب روابط خانوادگی در جا بزند تا جواز «خواهرانگی» از دستهای مقدس دیگر «خواهران» دینی دریافت دارد! البته فواید «خواهر» خواندن «زن» ایرانی در این است که شخصیت وی را به صورت کامل تحت سلطه و زیر سایة پدر، مادر و برادر قرار خواهد داد. این «خواهر» نگونبخت از یکسو به عنوان دختر تحت قیمومت پدر و برادر است و از سوی دیگر، زمانیکه به خانة «بدبختی» روانه شود، به عنوان زن، تحت قیمومت شوهر قرار خواهد گرفت، و به این ترتیب زنجیر اسارت احکام دین همانطور که استعمار و آخوندجماعت خواستار آن است بر دست و پای او محکم و محکمتر میشود. این است ویژگی «جواز» اهدائی آسیه امینی؛ «کسب مشروعیت» برای به زندان افکندن «زن» در ساختار خانواده به صورتیکه دو قیمومت همزمان بر او تحمیل شود.
البته آسیه امینی و شرکاء در این تلاش مقدس تنها نیستند، شیرین عبادی، وزغ خوشالحان محفل نوبل نیز به «کسب مشروعیت» برای این نظام توحش اشتغال دارد. وی در سخنرانی اخیر خود به مناسبت سالگرد تصویب اعلامیة جهانی حقوق بشر میگوید آنچه 60 سال پیش به عنوان اعلامیة جهانی حقوق بشر در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید در واقع با آنچه 14 سدة پیش در صحرای حجاز مطرح شده، هیچ تقابلی ندارد! به گفتة ایشان «روشنفکران دینی» عدم تقابل اسلام با «اعلامیة جهانی حقوق بشر» را ثابت کردهاند! تعجب نکنیم! اگر به قرآن مراجعه کردهاید و اعلامیة کذا را نیافتهاید به این دلیل است که شما جزو «روشنفکران دینی ما» نیستید! بله، هر کسی نمیتواند در قرآن، که چندین دهه پس از مرگ محمد و بر اساس حدیث و روایت و منافع سیاسی این قبیله و آن دسته و جماعت ساخته و پرداخته شده، اعلامیة جهانی حقوق بشر را کشف کند! مگر نشنیدهاید، «کار هر بز نیست خرمن کوفتن، گاو نر میخواهد و مرد کهن»؟ و برای یافتن اعلامیة جهانی حقوق بشر در قرآن به همان «گاونر» و «مردکهن» نیازمندیم که خوشبختانه هر دو در وجود ذیجود شیرین عبادی و روشنفکران دینی تجلی یافته.
خداوند جبرئیل را فرمود تا اعلامیة جهانی حقوق بشر را به محمد، «آخرین فرستادة خود» وحی کند. پیامبر گرامی که نوشتن نمیدانستند هنگام خروج از غار حری مفاد اعلامیه را زیر لب تکرار میفرمودند تا رسیدند به خیمة مقدس خویش. سراغ سلمان پارسی را گرفتند، خدیجه فرمود، رفته سلمانی. پس پیامبر شام مختصری میل کردند، چون به فرمان خامنهای «ساده زیستی» پیشه کرده بودند! ایشان سپس متن اعلامیه را برای خدیجه آنقدر تکرار کردند تا سلمان از راه رسید و با دست مبارک خود اعلامیة کذا را بر لوحی از استخوان شتر حک کرد. و این استخوان زمانیکه شیرین عبادی در سفر حج به «عبادت» مشغول بود، و ضمن رجم شیطان به شیعه بودن خود نیز افتخارها میکرد، «کشف» شد. افسوس که امام سیزدهم زمین را از وجود پلیدشان پاک کردهاند! در غیر اینصورت امروز در کمال «نزاکت» عربده میزدند: هر چه کفش دارید بر سر آمریکا بزنید.
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت