پنجشنبه، اسفند ۰۱، ۱۳۸۷



نعلین و مادلن!

...
همسوئی تبلیغات عملة ‌سازمان سیا در ینگه دنیا با همکاران‌شان در رسانه‌های رسمی حکومت اسلامی، به ویژه در اطلاعات و کیهان کاملاً طبیعی است. چرا که منافع حاکمیت آمریکا در همسوئی کامل با منافع حاکمیت اسلامی در ایران قرار گرفته. بنابراین برای ما تعجب‌آور نیست که پاسدار شریعتمداری، مخالفان حکومت اسلامی را از زبان سالیوان، جلاد ویتنام مشتی مزدور و خودفروخته بخواند، یا اینکه پاسدار سازگارا همپالکی خود،‌ خامنه‌ای، یک فاشیست پادوی استعمار غرب را «کمونیست» معرفی کند! کل این تبلیغات ساخته و پرداختة سازمان سیا است، و محور اصلی آن انکار نقش آمریکا، در مقام فرماندة سازمان ناتو در کودتای 22 بهمن است.

فعلة‌ فاشیسم می‌توانند، کودتای 22 بهمن را همچنان «انقلاب» بخوانند، واقعیت کودتا همچنان پا برجاست. در دوران سلطنت هم‌ کودتای 28 مرداد، «قیام شاه و مردم»، و کودتای کلنل آیرون‌ساید بر علیه جنبش مشروطه،‌ بنیانگذاری ایران نوین نامیده می‌شد. امروز مشخص است که دو کودتای مذکور برای تأمین منافع استعمار غرب صورت گرفت. بزودی اجماع جهانی پیرامون «انقلاب شکوهمند» بهمن 1357 نیز به پایان خواهد ‌رسید و سگ‌های عموسام به ناچار از معلق زدن باز خواهند ایستاد. آنهنگام است که صورتک «سوسیالیسم» از چهرة امثال «دکتر» بیات‌زاده فرو خواهد افتاد و علامت صلیب شکسته بجای آن نمایان می‌شود. بی‌دلیل نبود که سردار نجار در مسکو ناچار شدند از مبارزه با فاشیسم تجلیل به عمل آورند، و پایه و اساس حکومت ایران را از کلنل میرپنج تا پاسدار احمدی نژاد با همین «تجلیل‌ها» نفی کنند!

ولی‌ مگر سازمان ناتو به این سادگی از فاشیسم آنهم از نوع «اسلامی ـ نفتی» آن دست برمی‌دارد؟ ابداً! حضرات برای تداوم حکومت نکبت و ادبار اسلامی، رویای تشکیل «شورای رهبری» در سر می‌پرورانند، به این بهانه که علی خامنه‌ای از ابتدا خواهان تشکیل چنین شورائی بوده و اصلاً نمی‌خواسته رهبر اوباش‌الله بشود. گویا به دلیل ابراز تمایل خمینی به قبول رهبری از طرف ایشان، خامنه‌ای مفلوک هم بر امت اسلام منت گذاشته‌اند! البته همچون دیگر عملیات «نبش‌قبر»، ابراز تمایل خمینی به خامنه‌ای فقط پس از مرگ وی به اطلاع مردم همیشه در صحنه رسیده! آنهم توسط اکبر بهرمانی،‌ متخصص نبش قبر و گفتگو با اجساد! به نظر می‌رسد اجرای طرح شورای رهبری و حفظ حکومت اسلامی نیز به عهدة حاکمیت فرانسه قرار گرفته. که گفته‌اند کار را که کرد، آنکه تمام کرد! هیچکس هم به حاکمیت فرانسه ظن بد نخواهد برد! همه خواهند گفت، ‌ حاکمیت لائیک که از آخوند و حکومت دین طرفداری نمی‌کند! ولی همه اشتباه می‌کنند، تمام دمکراسی‌های غرب بدون استثناء حامی دیکتاتوری در کشورهای جهان سوم‌اند، ‌چرا که بدون دیکتاتور، سرکوب و در نتیجه چپاول کار سختی خواهد بود. به همین دلیل است که فرانسه به محل تولید و پرورش دیکتاتوری نعلین برای ایران تبدیل شده. خمینی هم طی چند ماه اقامت در فرانسه تبدیل به «رهبر کبیر انقلاب» شد! مریم مقدس هم گویا در همین خاک پاک فرانسه بر «خواهر» برنادت ظاهر شده! فیلم‌ مزخرف «آهنگ برنادت» هم هر سال به مناسبت «میلاد مسیح» به خورد «هم‌میهنان مسیحی»‌ داده شد، و بسیاری از آنان را از مسیحیت بیزار کرد! بگذریم و بازگردیم به سردار نجار خودمان.

همزمان با ادای احترام «اجباری» وزیر دفاع حکومت اسلامی به بنای یاد بود «سرباز گمنام» در مسکو، حاکمیت فرانسه فعالیت‌های استعماری خود را به نفع محمد خاتمی آغاز کرد. در این راستا تلویزیون دولتی فرانسه،‌ «کانال 3» تبلیغات انتخاباتی محمد خاتمی را عهده‌دار شده. بله، این حاکمیت لائیک فرانسه‌ سخت شیفتة ریش و نعلین است، و به مصداق مرگ خوب است ولی برای همسایه، حکومت آخوند را برای ملت ایران می‌پسندد. دیشب، کانال کذا یک برنامه پخش می‌کرد به نام «ایران و غرب» که از بخت خوش موفق به تماشای آن شدم. البته صدای تلویزیون را بسته بودم که «تفسیر» نشنوم. در نتیجه مقداری فیلم بریده، بریده که گهگاه هم به زبان فرانسه زیرنویس داشت بر اکران ظاهر می‌شد.

فیلم کذا یک زوج سیاسی محبوب را به نمایش گذارده بود: محمدخاتمی و مادلن البرایت! بله، در این فیلم اکثر اوقات محمدخاتمی و مادلن را در حال حرافی مشاهده می‌کردیم. در عوض هیچ صحنه‌ای از جنگ یوگسلاوی، جنگ عراق و کشتار غیرنظامیان در دوران پرافتخار کلینتون در این فیلم وجود نداشت. جنگ‌ها همه متعلق به خانوادة بوش بود، و این «پدروپسر» جنگ به راه انداخته بودند، در حالیکه دوران کلینتون فقط فرش بمب بر سر مردم در عراق و یوگسلاوی می‌گستراندند تا جنگ داخلی به راه بیافتد. تصدیق می‌کنید که میان جنگ افروزی و برافروختن آتش جنگ داخلی تفاوت‌ از زمین تا آسمان است. جنگ داخلی، ‌ به «خواست مردم» به راه می‌افتد و «مردمی» است! باری در فیلم کذا، دوران کلینتون، دوران چرخش و گردش در سازمان ملل و سخنرانی در چمنزار کاخ سفید بود. دوران خاتمی هم هیچ نشانی از قتل‌های زنجیره‌ای و سرکوب و ارعاب نداشت. روزهای «خوبی» بود که همه در صلح و صفا در کنار «سید اردکانی» زندگی می‌کردند، به ویژه کارفرمایان کلینتون و البرایت.

بله!‍ برنامة کذا در واقع یک فیلم تبلیغاتی تمام عیار بود برای ارائة چهرة ‌متمدن و دلپذیر از حزب دمکرات و محمد خاتمی، البته با چاشنی مادلن البرایت. چرا که پشت سر هر مرد موفقی یک زن ایستاده! آنهم زنی چون مادلن البرایت که هیچ شباهتی به «زن» ندارد. البرایت شبیه شاگردان مغازة فرش فروشی در بازار تهران است، که هر فرشی بخواهید به دوش گرفته و برایتان می‌آورند و اگر آنرا نخواهید فرش کذا را با صبر و حوصله لوله می‌کنند و هر فرش دیگری را که بخواهید برایتان می‌گسترانند. فقط مادلن البرایت بجای فرش تبریز و اصفهان، «فرش بمب» باز و بسته می‌کند. این حرفه‌ای است که اجداداش از دوران پیامبری ابراهیم فراگرفته و نسل به نسل به فرزندان خلف خود منتقل کرده‌اند. چرا که همة فرزندان ابراهیم اهل پادوئی برای تفنگ‌فروش‌های ینگه دنیا نیستند. از مطلب دورافتادیم، بازگردیم به فیلم پرماجرای مادلن البرایت و محمد خاتمی. یک وسترن، با نعلین و مادلن!

مقداری تصویر جنگ و مرگ لابلای «سخن‌پراکنی‌های البرایت و خاتمی» پراکنده شده بود. البرایت فقط حرف می‌زد و صورتش دیده می‌شد. این پری پیکر افسانه‌ای فقط یکبار با پیراهن آبی روشن در سازمان ملل کنار کلینتون می‌دوید. و اما محمد خاتمی که نقش «قهرمان» اصلی را ایفا می‌کرد، نشسته، ایستاده و در حال «خرامیدن» در سازمان ملل مشاهده می‌شد! خاتمی در حال مصاحبه، خاتمی در حال سخنرانی در سازمان ملل، خاتمی درحال مصاحبه با کریستین امانپور، و بهتر بگوئیم خاتمی در حال دم جنبانی برای ارباب. آنچه محمد خاتمی را به ارزش می‌گذاشت، البته به زعم «فیلمساز»، ‌ از یکسو همجواری محمدخاتمی با مقامات آمریکا در سازمان ملل بود:‌ خاتمی در همان مکانی بود که بیل کلینتون و «مادلن»، پری پیکر دولت کلینتون حضور داشتند. از سوی دیگر، در حالیکه همة بازیگران فیلم در ایران حضور داشتند، و در فضای ریش و نعلین شناور بودند،‌ محمد خاتمی یک مصاحبة طولانی با خبرنگار فرانسوی داشت، آنهم در یک صحنة غیر اسلامی! بدون پرچم با آرم عنکبوت، بدون تصاویر خمینی و خامنه‌ای، ‌ و خصوصاً بدون چادرسیاه و ریش و نعلین، البته به استثنای شخص خاتمی که به تنهائی جهان اسلام هستند!

هنرپیشگان فیلم کذا به دو بخش کاملاً مجزا تقسیم شده بودند: تل مردم، و گلة مقامات. در میان مقامات، ‌محمد خاتمی جایگاه ویژه‌ای داشت، چرا که او را فقط دو بار در ایران مشاهده کردیم، ابتدا هنگام ابراز تفقد به کودکان و دریافت دسته گل، سپس هنگام مصاحبه با کریستین امانپور. زمانیکه ـ به گواهی زیرنویس ـ تأکید می‌کرد، قتل غیرنظامیان حتی اگر اسرائیلی هم باشند از نظر او خرابکاری به شمار می‌رود. بقیة این «فیلم» پرماجرا، محمد خاتمی را یا به همراه نژاد حسینیان، ‌ مدافع معروف منطقة آشوب و قاچاق اسلحه و مواد مخدر در مرز ایران و پاکستان نشان می‌داد، و یا تنهای تنها خارج از جهان اسلام!

نقش اول «گروه» به تل مردمی واگذار شده بود که به نوبة خود به دو دسته تقسیم می‌شدند: تل ریش و تل چادرسیاه! تل ریش را در حال سوزاندن تصاویر شاه، می‌دیدیم در حالیکه تل چادرسیاه،‌ در حال شعار دادن برضد شاه بود! سپس تل ریش تبدیل شد به پاسدار و بسیجی در جبهة جنگ، و تل چادرسیاه هم گروه عزادارانی بود که شعار می‌دادند، یا زنانی که به صورت پراکنده در گورستان بر مزار شهدای جنگ نان وآبدار 8 ساله پرسه می‌زدند. سپس پاسداران و بسیجیان در جبهة جنگ با عراق را در حال اجرای مراسم نماز روی تپه مشاهده می‌کردیم! لابلای این تصاویر نیز از دیدن خمینی، «ژنرال» محسن رضائی، رفیق دوست، اکبر بهرمانی، خامنه‌ای، محمدجواد ظریف، محسن امین زاده، و مادلن البرایت، پریروی مه‌پیکر محفل تفنگ‌فروش‌های دمکرات لذت می‌بردیم!

برنامة کذا با سوزاندن تصاویر شاه در خیابان‌های کشور آغاز شد، تا به ما یادآوری کند،‌ مردم شاه را دوست نداشتند. سپس صحنة عزاداری و سینه زنی برای مرگ خمینی به ما یادآوری کرد که همین مردم خمینی را خیلی خیلی دوست داشتند. سپس نوبت به تصاویر جنگ با عراق رسید، ‌ سرباز، قرآن، مراسم نماز جماعت روی تپه آنهم درگیرودار جنگ و سخنان ژنرال محسن رضائی، رفیق‌دوست، رفسنجانی، محمد جواد ظریف و خصوصاً اکبربهرمانی که درمجلس خبرگان، به گواهی زیرنویس می‌گفت، خمینی شخصاً خامنه‌ای را برای جانشینی خود انتخاب کرده! و از همه مهم‌تر تصویر علی خامنه‌ای بود که ظاهراً در همان مجلس و در همان تاریخ پشت تریبون خبرگان قرار گرفته اعلام می‌کند، «من مخالفم!» و اینجا بود که متوجه شدیم سازگارا حق دارد، این خامنه‌‌ای چقدر «کمونیست» بوده! چون از همان روزها می‌خواست به پیروی از فرم حاکمیت در اتحاد شوروی یک «شورای رهبری» تشکیل دهد! و بعد متوجه شدیم اکبر بهرمانی هم اصلاً کمونیست است، چرا که این صحبت‌های خامنه‌ای را تکرار می‌کند. و از همه مهم‌تر کشف کردیم که کانال 3،‌ که سال‌هاست همزمان خط تبلیغات اسرائیل‌پرستی و اسرائیل‌ستیزی را گام به گام دنبال می‌کند از همة این‌ها کمونیست‌تر است. و از آنجا که همین کانال به کمک تصاویر البرایت به ارائة تصویر دلپذیر از خاتمی پرداخت، معلوم شد که البرایت و خاتمی هر دو کمونیست‌اند. و برخلاف سازگارا از خدا نمی‌ترسند.

همان دانشجوی محقق که به پاسدار سازگارا کمونیست بودن خامنه‌ای را اطلاع داده بود، بزودی اسناد محرمانه دال بر کمونیست بودن خاتمی، البرایت، سرکوزی و رابرت گیتس را هم منتشر خواهد کرد. آنوقت است که سالیوان به پاسدار شریعتمداری خواهد گفت، همة مخالفان حکومت اسلامی را به صد دلار می‌توان خرید! می‌بینیم که اگر امثال سالیوان برای خرید مخالفان نعلین‌ها باید صددلار پول نقد بپردازند، نعلین‌ها جهت خوش‌خدمتی در بارگاه مقدس سازمان سیا، نه تنها هر روز صدهامیلیون دلار ثروت ملی را تقدیم اربابان سالیوان می‌کنند، که زمین ادب هم می‌بوسند. این نکتة پیش پا افتاده را گویا سالیوان از پاسدار شریعتمداری پنهان داشته، چون می‌دانست که ایشان از مقربان درگاه‌اند و خوب «معلق» می‌زنند!



نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت