سه‌شنبه، اسفند ۰۶، ۱۳۸۷



جک‌عباس صفوی!

...
همزمان با بسیج لندن، پاریس و برلن در راه دفاع از «حقوق بشرنسبی»، ‌ و تأکید بر «باورها» و «توهمات»، اسرائیل هم به حمایت از ولایت فقیه و رهبری قیام کرده! به گزارش فارس‌نیوز، مورخ 5 اسفندماه سالجاری، «گیورا ایلاند»، رئیس پیشین شورای امنیت ملی اسرائیل فرموده‌اند: «کشور جمهوری اسلامی ایران در سایة رهبری خود شکست ناپذیر شده»! می‌بینیم که حکومت نعلین هزاران شیفته و فریفته پیدا کرده، هر چه کریه‌تر و پوسیده‌‌تر می‌شود، شمار دلدادگان‌اش هم افزایش می‌یابد!

در تأئید وبلاگ «باور و برلن» تأکید می‌کنیم، هیچ تفاوتی نمی‌کند که پس از برگزاری «رختخوابات»، ساواک جمکران چه کسی را «برندة» بخت‌آزمائی ریاست جمهوری اعلام کند! سازمان‌های «امنیتی ـ نظامی» جمکران هم عین نعلین‌ها «مستقل‌اند» و فقط از سازمان ناتو دستور می‌گیرند. به همین جهت در آستانة «انتخابات»، سگ‌های ‌هار حکومتی را روانة خیابان‌های شهر کرده‌اند تا با ایجاد مزاحمت برای رهگذران، مشتی هالو «برای تغییر» در برابر حوزه‌‌های رختخوابیه ردیف شوند و اربابان حکومت اسلامی با انتشار عکس‌های‌شان در مطبوعات غرب برای این حکومت مفلوک، «مشروعیت»، و برای برندة خوشبخت رختخوابات‌اش، در میان خلق‌الله مغرب زمین «محبوبیت» کسب کنند!

«اسرائیل و حماس و دیگر گروه‌های فلسطینی را مورد تحریم تسلیحاتی فوری و فراگیر قرار [دهید] تا دیگر نقض حقوق بشر در کار نباشد[...]»

منبع: بی‌بی‌سی، مورخ 5 اسفندماه سالجاری

این درخواست مضحک و ابلهانة‌ سازمان عفو بین‌الملل از شورای امنیت سازمان ملل است! بله دیدیم که با تحریم ایران و عراق هم نقض حقوق بشر در این دو کشور متوقف شد!‌ حال سازمان کذا خواهان اعمال همین تحریم بر اسرائیل و فلسطین شده تا در آن بلاد هم «حقوق بشر» رعایت شود! حقوق بشر در فلسطین مسلماً از قاچاق اسلحه و دلالی بخوبی تأمین خواهد شد، چون درآمدش به بانک‌های لندن سرازیر می‌شود! این همان «حقوق بشر» مطلوب استعمار در جهان سوم است: گسترش جنگ با اسلحة قاچاق! می‌دانیم که به محض اعمال تحریم، بازار سیاه رونق خواهد گرفت. و امروز که ناخداکلمب واقعاً به افلاس افتاده لازم آمده تا تنور فروش اسلحه در بازارسیاه از گذشته گرم‌تر شود. در نتیجه، برای تأمین مطالبات ناخداکلمب است که سازمان عفو بین‌الملل سخنگوی منافع ارباب شده. چه خوب شد که اتحاد شوروی فروپاشید و ما توانستیم از نزدیک با چهرة واقعی سازمان عفو بین‌الملل هم آشنا شویم.

بی‌جهت نیست که اخیراً در رأس این سازمان یک زن جهان سومی را قرار داده‌اند، که نام مبارک‌شان «ایرن زبیداخان» است و متن مصاحبة مسخره‌شان در سایت «عصرنو» انتشار یافته. این تحفة مؤنث استعمار در جهان سوم می‌گوید، ما هیچ مخالفتی با جنگ نداریم ولی «جنگ عراق» درست برنامه ریزی نشده بود! البته «زبیداخان» نمی‌داند که برنامة جنگ را یکروزه آماده نمی‌کنند. برنامة جنگ عراق برای تجزیة ایران در زمان شاه آماده شده بود، ‌ و همزمان با استقرار حکومت اسلامی نیز به اجرا درآمد. پس از پایان دوران ریاست جمهوری ریگان همین جنگ با هدف تجزیة عراق توسط جرج بوش (پدر) دنبال شد و در دوران نکبت‌بار ریاست جمهوری کلینتون ادامه یافت، تا اینکه در سال 2003 آنگلوساکسون‌ها به بهانة واهی مبارزه با سلاح‌های کشتارجمعی تهاجم وحشیانة خود را از راه زمین، هوا و دریا به ملت عراق آغاز کردند و بازهم برنامة تجزیه شکست خورد. در نتیجه «ژنرال فالون» دوست داشتنی و مدافع «حقوق بشرنسبی»، که «کله‌پز» منطقه بودند برخاستند و سگ جای‌شان نشست.

بله! این جنگ که بیش از سه دهه تداوم یافته از نظر «زبیداخان» فاقد برنامه ریزی بوده! می‌بینیم که سرمایه‌گذاری استعمار روی زنان جهان سوم دلیل دارد! درجة حماقت و بیشرمی اینان از همنوعان مذکرشان به مراتب بالاتر است. به عبارت دیگر اربابان هر چه در دهان اینان بگذارند، بی‌چون و چرا در برابر دوربین‌ها استفراغ خواهند کرد. کدام سازمان مدافع واقعی حقوق بشر از جنگ حمایت می‌کند، کدام سازمان مدافع حقوق بشر رسماً به شورای امنیت پیشنهاد «تحریم» کشورها را ارائه می‌دهد؟ سازمانی که خود از مدافعان قاچاق، دلالی وتجارت اسلحه است و اصلاً بی‌دلیل مدافع حقوق بشر شده.

با انتشار بیانیة سازمان عفو بین‌المل برای «تحریم» حماس و اسرائیل مشخص شد که سازمان کذا مانند لات‌الله در جمکران نان قاچاق اسلحه می‌جود! البته «ایرن زبیداخان» در جریان این مسائل پیش پا افتاده نیستند! ایشان را فقط روی یک صندلی «خالی» که از قضای روزگار جایگاه ریاست یک سازمان به اصطلاح غیردولتی بوده نشانده‌اند، تا همنوعان‌شان در بنگلادش به بنگلادشی بودن خود افتخار کنند! همانطور که عبادی مفلوک به «شیعه بودن» خود مفتخر شده، و خاتمی منفور هم به «اردکانی بودن‌اش»!

پیرامون وبلاگ«شپش، طنز و منطق» یادآور شویم که «شپش» در ردة واژگانی قرار می‌گیرد که در زبان فرانسه «پالندروم» خوانده می‌شود. ویژگی پالندروم‌ها این است که از چپ به راست و از راست به چپ نه شکل‌ و شمایل‌شان تغییر می‌یابد و نه معنا و مفهوم‌شان. البته واژه‌ها و عبارات «پالندورم» فراوان‌اند، ‌ ولی برای ما ایرانیان «شپش»، پالندرومی است بسیار بااهمیت؛ ‌ به چند دلیل! نخست اینکه در ادبیات‌مان آخوند را همیشه به شپش پیوند داده‌ایم، و در قاموس ما آخوند همواره «شپشو» بوده، شپشو هم باقی خواهد ماند. دیگر اینکه هر کس جیب خالی داشته باشد شپش در جیب‌اش به قاپ بازی مشغول می‌شود. ولی چه نشسته‌اید که شپش‌های ناخداکلمب متفاوت‌اند!

ناخداکلمب رویای بازگشت به قانون اساسی مشروطه و استقرار سلطنت صفویه را در سر می‌پروراند! به همین منظور، دو دست داشته، دو دست دیگر هم قرض کرده. با یک دست رضاپهلوی را به مجلس عوام می‌آورد، با دست دیگر لوحة‌ کوروش کبیر را به ایران می‌فرستد! با دست سوم سروگوش شاه عباس و «اسلام ایرانی» را نوازش می‌دهد، و با دست چهارم، به بهانة دفاع از حقوق بهائیان ایران،‌ به طبل زدن برای قانون اساسی مشروطه مشغول شده! بله، نهایت امر به دلیل مشغلة فراوان، حاکمیت ناخداکلمب سیرک «توهین به مقدسات» را هم به داخل مرزهای جمکران منتقل کرده!

هلند، دانمارک و شرکاء دیگر نمی‌توانند به تولیدات خود ادامه دهند، چون حکومت مفلوک نمی‌تواند مانند روزهای شیرین ریاست خاتمی، رفسنجانی و خامنه‌ای، لات‌الله را برای اجرای برنامة عربده و زوزه راهی خیابان‌ها کند. در نتیجه، اوباش‌الله سیرک توهین به مقدسات را در رسانه‌های داخلی به راه انداخته‌اند تا از این مفر نانی برای اصلاح‌طلبان به تنور بچسبانند. بی‌دلیل نیست که این روزها محسن آرمین و شرکاء که همه طرفدار محمد خاتمی‌اند، روزی پنج نوبت به پیامبر و ائمه «توهین» می‌‌فرمایند! بله این لات‌بازی جدیدی است که اوباش‌الله به راه انداخته‌ تا نزد شوت وپرت‌هائی که هم از پیامبر جان‌شان به لب رسیده و هم از دوازده امام، خودشیرینی کرده‌ باشند! البته می‌دانیم که این شوت‌وپرت‌ها به اندازة کافی هالو تشریف دارند تا باور کنند با تغییر اشخاص و شعارها سیاست استعمار هم تغییر خواهد کرد، و کمبودها بر طرف خواهد شد. حال آنکه با حضور «اصلاح‌طلبان» در قوة مجریه تنها کمبودی که برطرف می‌شود، کمبود ماشاالله قصاب در خیابان خواهد بود.

داوودی مهاجر در برلن نگفت، ولی کمپین آش اصلاً برای جبران همین «کمبودها» به راه افتاده! داوودی مهاجر و شرکاء به این فکر افتادند که راه چاره بیابند تا «حضور زنان» و آوای خوش «عربده» خیابان‌های شهر را پر کند. چرا که اوضاع اربابان حکومت نعلین به‌ ویژه اوضاع ناخداکلمب سخت خراب شده. به همین دلیل هر روز قلادة یکی از نمک‌پروردگان را باز می‌کنند تا پارس کند. آخرین نمونه ناطق نوری بود که قلاده‌اش را بکلی پاره کرد و احمدی‌نژاد مجبور شد برای جمع‌وجور کردن اوضاع صادق محصولی را روانة بحرین کند. بله، کارخانة رجاله پروری هر گاه منافع‌اش در ایران تهدید شود یکی از آخوندها را از قفس بیرون می‌کشد تا «احساس تکلیف» کرده، به روال مرسوم فتوی صادر کند!

ولی اینبار که ناطق نوری را از قفس بیرون کشیدند هیچ نتیجه‌ای نداد! دل سنگ آب می‌شود! ناخداکلمب بینوا فرصت سرخاراندن هم ندارد، خصوصاً که شپش به گیسوان مبارک‌اش افتاده! تعجب نکنید، به محض اینکه جک استرا در نمایشگاه «صفویه» آخرین سکه را از جیب‌اش در آورد تا به ما درس «شاه‌عباس ‌پرستی» و دین پروری بدهد، شپش‌ها بجای قاپ‌بازی در جیب خالی وزیر دفاع اسبق، و وزیر «عوامفریبی برای تمام فصول»، به سر ناخداکلمب افتادند تا گیسوان‌اش را مانند موی زنان منطقة العسیر عربستان براق و پرپشت کنند.

به گزارش فارس نیوز، مورخ 6 اسفندماه سال‌جاری، جک استرا، در مراسم افتتاح نمایشگاه «ایران در دوران شاه عباس» حضور یافته و در سخنرانی خود ضمن دفاع از پدیدة مضحک «جمهوری دینی»، با توسل به اصل جادوئی ترادف کلی، «دین» و «ایمان» را نیز در ترادف با یکدیگر قرار داده! مستر استرا یک «تاریخ نوین» هم در جا برای‌مان بازنویسی کرده که بر اساس آن حکومت مفلوک صفویه یک حاکمیت مقتدر بوده، مانند حاکمیت انگلستان! طبق سخنان ابله‌پسند جک استرا، در دوران صفویه و به ویژه در دورة شاه عباس، ایران و بریتانیا دو کشور مقتدر بودند که برای استقلال خود از «مذهب» استفاده کردند! و از همینجا نتیجه می‌گیریم که توسل به مذهب «وجه مشترک» ایران و بریتانیا است!

این سخنان گهربار را اگر یک مرحلة منطقی به پیش رانیم، بین امپراطوری انگلستان و کشورهای پاکستان، اسرائیل، حکومت اسلامی جمکران و همة حکومت‌هائی که پس از جنگ جهانی دوم بر اساس سیاست استعماری «یک کشور، یک مذهب» ایجاد شده‌اند، «وجه مشترک» خواهیم یافت! در نتیجه نقش استعمار بریتانیا هم در این میان ماست‌مالی می‌شود! جک استرا برای اثبات ترهات خود یک سکه از جیب‌اش درآورده و به حاضران می‌گوید، ببینید! روی این سکه یک علامت اختصاری به زبان لاتین دیده می‌شود به این معنا که «ملکة ‌انگلستان حافظ دین و ایمان است.» البته ما به جک استرا می‌گوئیم که حرف «اف» روی سکة کذا معرف واژة لاتین «فی‌دس»، به معنای «اعتماد» و «باورمذهبی» است، نه به معنای «ایمان» فردی! همچنین حضور ایشان عرض کنیم که در قرن 16، هانری هشتم، هم‌زمان با تشویق «رفرم»،‌ به تقویت نیروی دریائی انگلستان پرداخت تا شاه عباس‌کبیر و مقتدر بتواند برای بیرون راندن پرتقالی‌ها از بندر گامرون، دست به دامان «برادران شرلی» شود!

به گفتة استرا،‌ استقلال بریتانیا را «ایمان» حفظ کرده نه قدرت نظامی! ایشان در ادامه از فتوی خائنانة میرزای شیرازی هم حمایت کرده، می‌گویند قرارداد تنباکو هیچ خوب نبود باید لغو می‌شد! بله «لغو قرارداد» از جانب دولت مقتدر ایران برای انگلستان تجارت پرسودی بود، هم خسارت گرفت، هم سرکوب کرد، هم به ملت ایران مقدار قابل توجهی «استقلال» از عقل و شعور هدیه داد. لغو قرارداد تنباکو،‌ بانک شاهی را به انگلستان بدهکار کرد، ملی کردن نفت خسارات انگلستان در جنگ جهانی دوم را جبران کرد و ... و در عوض معنویات ما را حسابی تقویت کرد. این غربی‌ها علاقة عجیبی به حفظ «معنویات» در کشور ایران پیدا کرده‌اند،‌ چرا که منافع مادی «معنویات» کذا به بانک‌های غرب سرازیر می‌شود.

استرا از کودتای کلنل میرپنج و از کودتای 28 مرداد هم ابراز تأسف کرده. کودتای میرپنج به ادعای جک استرا «تقلید» از آتاتورک بوده و می‌دانیم که انگلستان از آتاتورک اصلاً هیچ حمایتی نکرده! البته کودتای 28 مرداد به زعم استرا بر«ضدمصدق» بوده، نه بر ضد منافع ملت ایران.

در ضمن به یاد داشته باشیم که آشوب‌طلبی و عوامفریبی محمد مصدق را این روزها «دمکراسی» می‌نامند. از همان دمکراسی‌ها که براساس «باورها» و «نگاه خلق‌الله» فقط در خیابان‌ها مستقر می‌شود، تا روسپی‌های سیاسی بتوانند با تکیه بر آن کسب وجهه کنند. استعمار فقط این قماش «دمکراسی خیابانی» و «حکومت سرگذر» را برای مردم ایران تجویز می‌کند، چون این نوع حکومت نیازی به قانون و مقررات ندارد. قانون و مقررات‌اش را ماشا‌الله قصاب‌ها با چماق اعمال می‌کنند.

دلیل بلبل‌زبانی‌های جک استرا این است که حاکمیت انگلستان تمایل پیدا کرده مرزهای خود را به سواحل خزر منتقل کند و همسایة روسیه باشد. در نتیجه از مداخله انگلستان در ایران ابراز تأسف می‌کند. به گفتة جک استرا دخالت استعمار بریتانیا‌ از سال 1820 آغاز شده و در سال 1950 نیز به پایان رسیده! به عبارت دیگر حاکمیت انگلستان در تبدیل یک جفت نعلین روانپریش به «رهبرکبیر انقلاب» و کودتای 22 بهمن هیچ نقشی نداشته! حتماً بنگاه خبرپراکنی «بی‌بی‌سی» هم مثل شاه عباس «مستقل» و «مقتدر» بوده!

ویژگی شاه عباس این بود که به هنرمندان کور علاقة فراوانی داشت، به همین دلیل نوازندگانی که در کاخ زپرتی عالی‌قاپو برای شاه عباس «کبیر» و اعضای حرمسرای‌شان موسیقی می‌نواختند، به فرمان شاه عباس بزرگ کور شده بودند تا نوامیس سلطان را نبینند! شاه عباس همچنین یک گروه غلام آدمخوار داشتند که متعدیان به مقام معظم «سلطنت شیعه» را زنده، زنده «میل» می‌فرمودند. شاه عباس کبیر طی دوران سلطنت شکوهمند خود سرشان را مرتباً گل می‌گرفتند و پای پیاده، البته «سوار» بردوش غلامان بینوا، از اصفهان راهی مشهد «مقدس» می‌شدند. بله، فواید شاه عباس یک طرف، فواید صفویه یک طرف! دوران صفویه همانطورکه پیشتر هم گفتیم دوران ایستائی، رکود و سقوط فرهنگی ایران بوده. کافی است نگاهی به کاخ‌های محقر دورة صفوی بیافکنیم تا «عظمت» صفویان را از دید جک استرا خوب درک کنیم:

«این نمایشگاه به ما یادآور می‌شود که [ایران] برای مدت‌های طولانی مهم‌ترین کشور منطقه بوده و امروز نیز اهمیت عظیم راهبردی برای حل مناقشات در [منطقه] دارد[...] هر چه ما ایران را بفهمیم برای روابط غرب با دیگران بهتر خواهد بود[...]»


از قدیم گفته‌اند «دل به دل راه داره»، شاه عباس‌پرستی جک استرا دلیل دارد. استرا هم باید از همان کورهای مورد علاقة شاه عباس باشد که به ساز جنتلمن‌های نزولخور سیتی می‌رقصد. این «هنرمند» کور از اشغال ایران توسط انگلستان و روسیه هم ابراز تأسف کرده! ولی نمی‌گوید به دلیل حمایت مستقیم انگلستان از فاشیسم بود که شمال ایران توسط ارتش سرخ اشغال شد! زمانی که ارتش روسیه شمال ایران را اشغال کرد مستشاران نظامی آلمان هنوز در شمال کشور تحت حمایت محافل انگلیسی فعال بودند. این نکات و بسیاری از جنایات انگلستان همانطور که می‌بینیم از «تاریخ نوین»، ویراست آقای جک استرا حذف شده.

ولی علیرغم شیرین‌زبانی‌های جک استرا و تبلیغات سایت فارسی ناخداکلمب برای شاه عباس و قانون اساسی مشروطه، می‌باید حضور اهالی کلمب‌آباد بگوئیم که قانون اساسی مشروطه مطالبات یک سدة پیش بوده. از این گذشته در «قانون» مذکور نقش بسیار «معتبر»، نظارت بر قوانین نیز برای آخوندها پیش‌بینی شده! به عبارت دیگر حق نعلین‌ها برای دخالت در سیاست محفوظ است. در هر حال مطالبات امروز ما با قانون اساسی سدة گذشته که گفته می‌شود آخوندهای نابکار، حتماً بدون حمایت انگلستان آنرا تحریف کرده‌اند، هیچ ارتباطی نمی‌تواند داشته باشد. چند روز پیش «گرهارد شرویدر» در ایران یک مرکز درمانی ویژة بیماران مبتلا به اختلالات عصبی را افتتاح کرد، ما هم از این فرصت استفاده کرده، به آنان که زمان و مکان را بکلی از یاد برده‌اند توصیه می‌کنیم حتماً سری به مرکز کذا بزنند!


نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت