سه‌شنبه، اسفند ۱۳، ۱۳۸۷



مردم و بی‌شعور!

...
با توسل به حسن‌ شهرت نوآم چامسکی نمی‌توان پیرامون شیرین عبادی «اجماع» به وجود آورد. جان شیرین عبادی ـ اگر وابستگی‌های محفلی‌اش را با بزرگواری نادیده انگاریم ـ همانقدر ارزش دارد که جان هر ایرانی دیگر. این مختصر محض اطلاع امضاءکنندگان بیانیه برای حفظ جان شیرین عبادی عرض شد، تا بدانند پیرامون یک آشوب طلب به نام عبادی که مدافع فاشیسم یا همان حقوق بشر نسبی است، نمی‌توانند «اجماع» ایجاد کنند و ریزه‌خواری از سفرة استعمار را به عنوان «رهبر مدافعان حقوق بشر در ایران» به ما معرفی نمایند. در ضمن یادآور شویم که نوآم چامسکی ـ حتی اگر بیانیة کذا را امضا کرده باشد ـ از مخالفان «حقوق بشر نسبی» است و در کتاب «چتر قدرت» مخالفت خود را با نسبیت انسان‌ها صریحاً ابراز کرده. فکر می‌کنیم همین مختصر کفایت کند که بدانیم مرز منافع ملی ما ایرانیان کجا مشخص می‌شود. حال بپردازیم به وبلاگ امروز.

در پی بروز شکاف در پنتاگون پیرامون کشورمان، جهت تشدید و گسترش سرکوب گویا قرار شده نکبت روحانیت از دولت کنار برود و روحانی‌جماعت دوباره در کنار «مردم» برای خود جایگاه امن و مطمئن پیدا کند. به عبارت دیگر منافع استعمار ایجاب می‌کند که بازگردیم به دوران خوب گذشته. همانروزها که نعلین‌ها در جایگاه اوپوزیسیون قرار گرفتند و از همین موضع منافع آنگلوساکسون‌ها را هم بخوبی تأمین می‌کردند. بله دیگر روضه خوان‌ها در «دولت» جائی ندارند و باید به تل موهوم و نامشخصی به نام «مردم» بپیوندند، تا همزمان بجای «دولت» و «قانون» نشسته از این جایگاه ممتاز با ایجاد بحران و آشوب سیاست استعمار را بر ملت ایران اعمال کنند. به این ترتیب هیچکس مسئولیتی در قبال سرکوب «مردم ایران» نخواهد داشت. هر بار سگ‌های هار سازمان ناتو به سرکوب ایرانیان بپردازند، روحانیت به نفع «مردم» یک بیانیة ابلهانه صادر خواهد کرد و ابلهان می‌پندارند آخوندجماعت «آزادیخواه» شده و با سرکوب مردم هم مخالف!

این «سیاست کهن» و تکراری فاشیسم تلاش دارد آخوندجماعت را از صحنة سیاست دور کند تا این قشر مفتخور و انگل جامعه هم از گزند روزگار در امان بماند، ‌ و هم با انتقاد از دولت برای خود کسب وجهه کند. می‌دانیم که انگل‌های دستاربند همواره از الطاف ویژة ناخداکلمب برخوردار شده‌اند. در لحظات سرنوشت‌ساز پارازیت‌های دستاربند همواره «در کنار مردم» بوده‌اند تا مطالبات مردم را به نام خود ثبت کرده و تحت نظارت اربابان آنرا به بیراهه بکشانند. به همین دلیل است که میرحسین موسوی سیاست نوین آنگلوساکسون‌ها را در دانشگاه تهران به اطلاع اعضای انجمن‌های اسلامی می‌رساند، تا این تشکل‌های سرکوبگر «نقشة راه» را خوب بشناسند. طبق فرامین اربابان موسوی، «مردم» روحانیت را دوست دارند، و همین مردم خواهان دخالت در حریم خصوصی افراد هستند! چرا که اخیراً نهاد ریاست جمهوری اقدام به تأسیس دفتر حقوق شهروندی کرده و این امر به مذاق اربابان میرحسین موسوی که با احداث خط لولة صلح نیز مخالف‌اند خوش نیامده. و اما همین «مردم»، که خواهان نقض حریم خصوصی‌اند، دیگر روحانیت دولتی را نمی‌خواهند:

«در جامعه ما[...] مردم مدافع ارزش‌ها [...] هستند [..] در عین حال این اعتقاد موجب نمی‌شود که آنها موافق دخالت و تجسس نهادها [...] در زندگی شخصی[نباشند] نیستند[...] جامعه [...] دوست دارد به مقدسات‌اش احترام گذاشته شود [...] مردم و جامعه به روحانیت احترام می‌گذارند [...] جامعه دوست ندارد روحانیت دولتی شود.»
منبع: فارس‌نیوز، مورخ 13 اسفندماه سالجاری.

همانطور که گفتیم آغاز به کار نیروگاه بوشهر همة نوکران سنتی آنگلوساکسون‌ها را به هراس افکنده، چرا که آزمایش مجازی این نیروگاه نشان عقب‌نشینی آمریکا و متحدان‌اش به ویژه اسرائیل بود. همچنانکه پیشتر هم گفتیم سیاست محور «واشنگتن ـ تل‌آویو‌ ـ تهران» تبدیل کل منطقه به یک بازار مکاره مشابه عربستان بود. ایجاد یک اتحاد جماهیر نوکری که پیوسته آمادة جهاد و شهادت در راه تأمین منافع ناتو باشد فقط با یکدست شدن منطقه در چنین چارچوب اقتصادی‌ای امکانپذیر می‌شد.‌

دیدیم که سیاست مذکور به دلیل عدم موفقیت پنتاگون در جنگ‌افروزی و گسترش جنگ به کل منطقه چگونه شکست خورد. فروپاشی محورهای تولید و پرورش خرابکار در چند ناحیة مختلف پیامد همین شکست به شمار می‌رود. از آن جمله است محور «پکن ـ اسلام آباد ـ تهران» و محور «تهران ـ تل آویو ـ قاهره» که مسیر تغذیه و تجهیز خربکاران اسلامگرا برای تأمین منافع غرب به شمار می‌رفت. به همین دلیل است که «نهضت عاظادی»، میرحسین موسوی،‌ و دیگر پادوهای شناخته شدة استعمار دوباره سر از سوراخ برآورده، ذکر «مردم، مردم» گرفته‌اند و با شعارهای پوچ به عوامفریبی کمر همت بسته‌اند.

میرحسین موسوی که مانند دیگر گروه‌های سیاسی جمکران مسئول تأمین مایحتاج روسپی‌خانه‌های عربستان و شیخ نشین‌هاست، و در واقع نان قاچاق مواد مخدر، اسلحه و برده فروشی می‌خورد تا از «دین اسلام» خود دفاع کند و عنوان «هنرمند» را هم یدک بکشد، در همایش 66‌امین سالگرد تأسیس انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران، سخنان بسیار حکیمانه‌ای ایراد کرده که نه تنها حماقت و پوپولیسم خود که خط سیاسی اربابان‌اش را نیز کاملاً برملا می‌کند.

سخنان ابلهانة موسوی در دانشگاه تهران ثابت کرد که سیاست به ظاهر نوین آمریکا در ایران همچنان بر قانون‌شکنی و سرکوب مردم استوار شده. طی سه دهة اخیر این سرکوب از طریق ساواک و نعلین اعمال می‌شد، اکنون همین سیاست از طریق ساواک و پدیده‌ای به نام «مردم» تداوم خواهد یافت. البته نقش انجمن‌های اسلامی را فراموش نکنیم. این تشکل‌های وابسته به ساواک و شهربانی عامل ایجاد آشوب و سرکوب در دانشگاه به شمار می‌روند و در مواقع سرنوشت‌ساز با کمک نیروهای «امنیتی ـ نظامی» آشوب را از دانشگاه به سطح جامعه می‌کشانند. همچنانکه در دوران سلطنت شاهد بودیم.

روشن‌تر می‌گوئیم، عملکرد انجمن‌های اسلامی در دانشگاه همان عملکرد «طلاب» در حوزه‌های علمیه است. هر دو تشکل بازوی سرکوب استعماراند. و از آنجا که «دانشگاه» بهترین محل بحران‌آفرینی است، سیاست‌های استعمار از جمله تحرکات براندازانه، همواره از دانشگاه آغاز می‌شود. بی‌دلیل نیست که مهرة سوختة استعمار، میرحسین موسوی در دانشگاه رسماً نقض حریم خصوصی افراد و احترام به مقدسات را به عنوان «خواست مردم» مطرح می‌کند! چرا که در واقع این خواستة آمریکاست که نظم و امنیت قانونی بر کشور ایران حاکم نشود و سیاست کشور ایران توسط مشتی تیغ‌کش به اصطلاح «فدائی اسلام» که در رسانه‌های دولتی «مردم» نام گرفته‌اند، در سطح کوچه و خیابان و سرگذر تعیین شود.

واژة «مردم» مانند «باورها، دین و هویت» از کلیدواژه‌های ادبیات فاشیسم به شمار می‌رود، چرا که به دلیل عدم برخورداری از چارچوبی مشخص، به راحتی می‌تواند تبدیل به واژه‌ای منطق‌ستیز، ‌ قانون‌گریز و در واقع انسان‌ستیز شود. بله! «مردم» مجموعة انسان‌هاست، ولی زمانیکه بجای «قانون» می‌نشیند، انسان‌ستیز خواهد شد. دلیل ارادت حکومت نعلین به «مردم»، امت و مستضعفان و ... این است که با توسل به «مردم»، یا «مستضعفان» و غیره، امور کشور در دست «مردم» و در واقع در دست لباس شخصی‌ها قرار می‌گیرد و از دولت سلب مسئولیت خواهد ‌شد. در چنین شرایطی هیچ‌کس پاسخگو و مسئول توحش و قانون‌شکنی‌ها نخواهد بود.

به همین دلیل مقامات حکومت نعلین، این روزها ارادت فراوانی به «مردم» پیدا کرده‌اند و سازمان «محترم» سیا می‌پندارد اگر نعلین‌ها را از صحنة سیاست خارج کند، می‌تواند حکومت اسلامی را یک بار دیگر، و اینبار تحت عنوان «دمکراسی» به مردم ایران حقنه کند. به زعم این «سازمان» ما مردم هم با تداوم حکومت توحش مخالفتی نخواهیم داشت و همگی تحت «زعامت» شیرین عبادی، دمکراسی و حقوق بشر را در «اسلام واقعی» رؤیت خواهیم کرد! البته آن سازمان شریف سخت کور خوانده!

در وبلاگ «دیده‌بان و نارنگی» به بروز شکاف در پنتاگون اشاره کردیم و گفتیم بازتاب این شکاف در حاکمیت دست نشاندة پنتاگون در کشورمان به صورت بحران‌های دست‌ساز در دانشگاه‌ و دو‌ دستگی کاذب در محور استعماری «تهران ـ عربستان ـ واشنگتن» مشاهده می‌شود. پنتاگون همانطور که پیشتر هم گفتیم یک ساختار تصمیم گیرنده و غیردمکراتیک است که پاسخگوی تصمیمات خود نیست. دولت ایالات متحد در واقع نقابی است دمکراتیک بر چهرة این تشکیلات خودمختار! «جان‌کنت گالبرایت» در «فرهنگ رضایت‌طلبی» به تفصیل در مورد این تشکل نظامی خودمختار و غیرمسئول سخن گفته، ما هم در این وبلاگ‌ به کرات به مطالب وی اشاره داشته‌ایم پس تکرار مکررات نمی‌کنیم، و می‌پردازیم به واکنش گروه‌های سیاسی و نخبگان جمکران که طی سه دهة اخیر سرسپردگی‌شان به آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک به اثبات رسیده.

از نهضت عاظادی آغاز کنیم که از دیرباز افتخار پادوئی سازمان سیا را دارد. نهضت شیخ مهدی بازرگان که از طریق کودتای ژنرال هویزر به قدرت رسید، و طی 8 ماه با ماشاالله قصاب و زهرا خانوم دولت مشترک تشکیل داده بود، از نقض قانون و مقررات در کشور انتقاد کرده، از مشروعیت نظام و حقوق شهروندی هم سخن به میان آورده. البته به روال مرسوم فعلة فاشیسم این انتقادات در قالب یک «نامة سرگشاده» خطاب به هاشمی شاهرودی، رئیس قوه قضائیة جمکران مطرح شده. حقوق شهروندی مورد اشارة اینان در مرحلة برگزاری مراسم مرده‌پرستی و حق برگزاری نماز جماعت محدود می‌شود! ولی کودتاچی‌های نهضت عاظادی در واقع به تأسیس دفتر حقوق شهروندی در نهاد ریاست جمهوری اعتراض دارند، چرا که این «جنایت بزرگ» ممکن است دکان عبادی و اربابان را کساد کند. اصحاب کودتا می‌‌فرمایند:

«مشروعیت، اقتدار و ثبات یک نظام سیاسی با ساخت موشک و ماهواره فراهم نمی‌آید[...] تاسیس دفتر حقوق شهروندی در نهاد ریاست جمهوری تنها در راستای تبلیغات زود هنگام انتخاباتی و موجب وهن نظام و توهین آشکار به شعور ملت فرهیختة ایران و آرمان‌های انقلاب اسلامی ارزیابی می‌شود.»


بله، در تاریخچة پرافتخار این «نهضت» دیدیم چگونه مشروعیت و اقتدار یک نظام سیاسی همانند دولت موقت، که با اقتصاد هم هیچ ارتباطی ندارد،‌ توانست با حضور ماشاالله قصاب‌ها در خیابان، تهاجم به دفتر روزنامه‌ها و اعدام نویسندگان تأمین شود! این عملیات «مردمی» توهین به شعور ملت فرهیختة ایران نبود،‌ آرمان انقلاب بود! مشروعیت یک نظام سیاسی با ساخت موشک و ماهواره فراهم نمی‌آید، مشروعیت نظام با تخلیة پایگاه وحدتی و موشک‌باران شهرهای ایران و خرید سلاح توسط صادق طباطبائی در آلمان فراهم می‌‌شود. آنزمان که «مردم» در خیابان‌ها عربده می‌کشیدند و تحت عنوان حمایت از ارزش‌های انقلابی، ‌تصمیمات پنتاگون را به ضرب چماق به اطلاع ما ملت می‌رساندند! شاهدیم که نهضت عاظادی هم از عقب‌نشینی اربابان هول کرده، و درنامة‌ سرگشادة خود، با تکرار ترهات خمینی موجودیت اسرائیل را نیز به زیر سوال می‌برد. اینان فراموش کرده‌اند که چگونه با دست‌مقدس سازمان سیا به قدرت و مشروعیت رسیدند و با حمایت آن آستان‌مقدس اقتدار یافته سپاه پاسداران به راه انداختند. پس بپردازیم به عبدالله نوری، نمایندة خمینی در سپاه کذا که قرار بود «خیلی، خیلی دمکراسی و سکولاریسم» باشد.

آخوند عبدالله نوری در این گیرودار به سینه زدن برای ملا منتظری مشغول شده، تا مبادا نام پرافتخار ایشان از «تاریخ انقلاب» حذف شود! بله، این کودتای ژنرال هویزر که به دلیل «حضور مردم» در خیابان، و معلق زدن سگ‌های سیرک استعمار در سراسر جهان «انقلاب» خوانده شده، مبارز بزرگی به نام آخوند منتظری داشته که نام‌شان را می‌باید در صدر جیره‌خواران ناخداکلمب بنویسم، چون همانطور که میرحسین موسوی هم گفته، «مردم» روحانیت را دوست دارند! و می‌دانیم که عبدالله نوری به عنوان روحانی همواره «در کنار مردم» قرار داشته.

یکی دیگر از شخصیت‌های فرهیختة جمکران فردی است به نام «تارا عظیما» که نمی‌دانیم با نازی عظیما چه نسبتی دارد. در هر حال ایشان در سایت «عصرنو» فرموده‌اند:

«رأی دادن در انتخابات غیرآزاد پذیرش مشروعیت نظام نیست»

خلاصه بگوئیم، اینروزها دارودستة محمدخاتمی کارشان به تناقض‌گوئی گزافه کشیده. باید به تارا عظیما بگوئیم، اگر مشروعیت نظام را نمی‌پذیرید، اصلاً چرا در این «انتخابات غیر آزاد» شرکت می‌کنید؟ از این گذشته اگر انتخابات این نظام که خود غیرمشروع است، آزاد هم نیست، شمارش آراء مسلماً در کار نخواهد بود، چرا که نتیجة چنین انتخاباتی از پیش تعیین شده. در نتیجه رأی‌ سرکار هیچ اهمیتی نخواهد داشت. در صورتیکه «حضور» امثال شما در انتخابات این نظام «غیرمشروع»، در واقع مهر تأئیدی خواهد شد بر مشروعیت نظام!

البته ما می‌دانیم که بسیاری از اهالی مرزپرگهر از ترس در انتخابات شرکت می‌کنند. هیچ اشکالی هم ندارد، ترس از آدمخواران سازمان سیا کاملاً طبیعی است. ما هم اگر در ایران بودیم از سگ‌های هار استعمار می‌ترسیدیم. ولی ما از روی ترس واکنش نشان نمی‌دهیم! این تفاوت ماست با شما و همة آن‌ها که احساسات بر رفتارشان حاکم می‌شود و سخنان‌ بی‌اساس و غیرمنطقی بر زبان می‌رانند. رأی دادن در انتخابات غیرآزاد اگر پذیرش مشروعیت نظام نیست، پس چیست؟ نفی مشروعیت نظام است؟

این شبه انتخابات را باید تحریم کرد تا اربابان این حکومت در لندن و واشنگتن بدانند که با پنهان کردن آخوندها در پستو، نمی‌توانند توحش حکومت اسلامی را پنهان دارند. اینان باید بدانند که با تغییر شخص و شعار نمی‌توانند ما را بفریبند، باید بدانند که ما خواهان تغییر قانون اساسی جهت استقرار یک نظام دمکراتیک هستیم و با دخالت دین در امور سیاسی کشور، و آلودن جامعه به «مقدسات» مخالف‌ایم. و از همه مهم‌تر آن‌ها که جنبش مشروطه را با کودتای سوم اسفند به بیراهة مذهب کشیدند باید بدانند که اتحاد جماهیر شوروی دیگر وجود ندارد.



نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت