جمعه، اسفند ۱۶، ۱۳۸۷



عرعریه و هیتلر!


...
«ما جامعة آزاد می‌خواهیم[...] نمی‌توانیم به دنبال لیبرالیسم باشیم [...]طرفداران آزادی ضد فاشیسم هستند[...] تلاشی که امروز باید صورت گیرد این است که باید به فکر حقایق متعالی زندگی بود. [...] اوج سلامت و خوشبختی از یک زندگی مادی این است که ترس و غم در آن نباشد [...] امیدواریم با ظهور حضرت مهدی[...] شاهد جامعه‌ای صلح آمیز [...] باشیم؛ زیرا همة مشکلات دلهره‌ها و بدبختی‌ها ناشی از ترس و غم است»

پس از گذشت حدود 12 سال از شعبدة «اصلاح‌طلبی»، این است «برنامة مدون سیاسی» و عوامفریبانة محمد خاتمی برای ملت ایران. برنامه‌ای که هیچ ارتباطی با واقعیات مادی زندگی انسان‌ها ندارد! مردم بر اساس سخنان ایشان می‌باید از حقایق متعالی تغذیه کنند و حتماً تا ظهور آنحضرت هم صبر لازم است. زمانیکه آنحضرت ظهور فرمودند ترس و غم از بین می‌رود، و همة ما به اوج خوشبختی می‌رسیم! آزادی‌های فردی هم نمی‌توانیم داشته باشیم، ولی طرفداران آزادی ضد فاشیسم به شمار می‌روند و ... و این سخنان گهربار و بلاهت گستر، بخش اصلی «عرعریة» سیدشیاد در جمع نخبگان استان فارس است. و از آنجا که این «برنامه» هیچ ارتباطی با واقعیات مادی زندگی بشر ندارد، اتحادیة اروپا هم برنامة «سیاسی» محمد خاتمی را خیلی پسندیده!

و به همین دلیل است که «خاویر سولانا» رسماً به نفع محمد خاتمی وارد فعالیت‌های انتخاباتی جمکران می‌شود. به گزارش حنازرچوبه، مورخ 16 اسفندماه سالجاری،‌ کد خبر 384692، شیرین عبادی ضمن دیدار با مسئول امور خارجة اتحادیه اروپا،‌ گزارشی هم از وضعیت حقوق بشر در ایران به حضور ایشان تقدیم داشته! به گزارش حنازرچوبه ماه گذشته نیز عبادی در مورد حقوق بشر با برنار کوشنر، ‌ وزیر امور خارجة فرانسه گفتگو کرده بود. می‌دانیم که هم کوشنر و هم سولانا از طرفداران پروپاقرص حقوق بشر به شمار می‌روند! و به همین دلیل نیز از جنگ در یوگسلاوی و عراق حمایت کرده‌اند، چرا که حقوق بعضی از انواع بشر را فقط می‌توان با جنگ و کشتار دیگران تأمین کرد. و اصلاً به همین دلیل لازم آمده که امور حقوق بشر در کشور ایران تحت نظارت چنین بشرهائی قرار گیرد. البته شیرین عبادی ادعا می‌کند که هیچ کاری با سیاست ندارد، ولی می‌بینیم که دروغ هم خوب می‌گوید. چرا که رعایت حقوق بشر در ایران به مسئول امور خارجة اتحادیة اروپا یا وزیر امورخارجة فرانسه هیچگونه ارتباطی ندارد. باری اگر امکان بیرون کشیدن خاتمی از صندوق‌های مارگیری نیست، برای تأمین حقوق بشر مطلوب اتحادیة اروپا و استقرار «دمکراسی سرگذر» در کشور ایران، فعلة مؤنث فاشیسم مناسب به نظر می‌رسند.

بهترین راه برای تکرار «حماسة» ابله‌فریب دوم خرداد این است که شیرین عبادی در رأس «جمهوری» چاه جمکران قرار گیرد، ‌ چرا که عبادی نوع مؤنث محمد خاتمی است. بله بهترین گزینه برای تکرار دوران شیرین نفس‌کش‌طلبی روسپی‌های سیاسی و استقرار «دمکراسی خیابانی» یا گسترش سرکوب و ارعاب ما مردم، جایگزین کردن مهرورزی با حاجیه شیرین عبادی است. عبادی پروردة همان دستگاه سفله پروری است که بیش از یک سده است در کشورمان پیوسته زباله را به قهرمان تبدیل کرده. شیرین عبادی تمامی ویژگی‌های فعلة فاشیسم، از جمله دین‌فروشی، زورپرستی و آشوب‌طلبی را دارا است.

عبادی در زمان شاه مجیزگوی حزب رستاخیز بود، در زمان خمینی مدافع «انقلاب» شد، و در دوران محمد خاتمی، قهرمان کودتای ناکام 18 تیر، عبادی «مدافع حقوق زنان» از آب درآمد! به همین دلیل افشاگری پیرامون «مجیزگوئی‌های» عبادی در دوران پهلوی به دستور «ریاست جمهور» متوقف ماند تا به مصداق، «خر پیشین پل پسین باشد»، شیرین عبادی هم در صورت لزوم بتواند بجای مهرورزی بنشیند!

البته وظیفة واقعی شیرین عبادی در درجة نخست، جنجال آفرینی جهت تبدیل فعلة ساواک به مخالف حکومت بوده. پاسدار اکبرگنجی و دیگر مخالف‌نمایان فرنگ نشین حکومت، همگی تولید کارگاه عبادی و شرکاء به شمار می‌روند. وظیفة دیگری که بر عهدة عبادی محول شده «بومی و اسلامی» کردن مطالبات زنان ایران است. به همین دلیل یک جایزة‌ نوبل صلح هم برایش ابتیاع کرده‌اند تا جای تردید در صلح‌طلبی وی باقی نماند! فرح پهلوی هم در تلویزیون دولتی فرانسه از اهدای جایزة کذا به شیرین عبادی ابراز مسرت و خشنودی کرد و گفت، «این بهترین هدیة تولد من بود!» به این ترتیب نظر مساعد سلطنت طلبان به این فاشیست مدعی دفاع از حقوق بشر نیز رسماً اعلام شد.

تظاهرات 22 خرداد از شاهکارهای محفل همین موجود منفور به شمار می‌رود که هم‌صدا با محافل استعماری و آخوندها بر طبل «حضور زنان» می‌کوبد تا «حقوق» و مطالبات زنان ایران را به بیراهه بکشاند. کمپین آش نذری در تداوم همین حرکت موذیانه به راه افتاد، و شاهدیم که محافل استعماری از توزیع رایگان جایزه به شیرین عبادی و دارودستة وی هیچگونه دریغی ندارند، و روزی نیست که بوق‌های استعمار در آستین پارة آخوندپرستان مؤنث فوت نکنند.

تصور کنیم که شیرین عبادی کاندیدای انتخابات گورکن‌ها شود، حال بر اساس چنین فرضی منطق را به ‌کار گیریم تا ببینیم پیامد نامزدی تحفة محفل نوبل برای ما ملت چه خواهد بود. در درجة نخست، ‌ جنجال و هیاهو! چرا که عبادی در ظاهر مخالف تندروی و سرکوب و دشمن خامنه‌ای به شمار می‌رود، البته بازهم در ظاهر، ‌ چرا که شیرین عبادی موقعیت خود را مانند خامنه‌ای و دیگر مقامات جمکران مدیون سرکوب استعماری است. علی‌خامنه‌ای، همچنانکه می‌دانیم منفور خاص و عام شده و زمان رفتن‌اش فرا رسیده، به همین دلیل با سخنرانی اخیر خود پیرامون فلسطین تیر خلاص را به کلة پوک و «مقدس» خود شلیک کرد. چنین است رسم سرای درشت، پدرسالاران پوشالی و دست نشاندة استعمار می‌باید با دست خود گورشان را حفر ‌کنند. از مطلب دور افتادیم، بازگردیم به پیامدهای نامزدی فرضی شیرین عبادی برای شرکت در «رختخوابات» چاه جمکران.

گفتیم که چنین خبری جنجال به پا خواهد کرد. پس از فروکش کردن جنجال، شورای نگهبان بلافاصله ایشان را فاقد صلاحیت اعلام کرده، با نامزدی‌شان مخالفت می‌کند. اینجاست که شرایط متفاوتی می‌تواند به وجود آید. در بهترین حالت، شخص رهبری وارد صحنه شده همان کاری را خواهند کرد که برای محمد معین انجام دادند. در اینصورت، مقام معظم، در زمرة عزیزان و نورچشمان بین‌الملل فاشیسم و به ویژه نظر کردة‌ شخص خاویر سولانا خواهند شد. چرا؟

چون اتحادیة اروپا با شیرین عبادی، همان برنامة آشوب، سرکوب، ارعاب و براندازی ناکام دوران خاتمی را در ابعاد بسیار گسترده‌تری می‌تواند پیگیری کند، تا از این طریق بتواند چپاول ثروت‌های ما را گسترش داده، همزمان مردم ایران و منافع ایرانیان را به سپر بلای اتحادیة اروپا در تقابل با روسیه تبدیل نماید. چون بر خلاف ادعای رسانه‌های غرب، دعوای ناتو با روسیه به هیچ عنوان پایان نگرفته. اروپا همچنان خواهان احداث خط لولة نابوکو است، در حالیکه روسیه گاز کشورهای حاشیة خزر را پیش‌خرید کرده و اگر خط لولة نابوکو احداث شود، هیچ گازی در این خطوط جریان نخواهد یافت. از سوی دیگر خط لولة «باکو ـ جیهان» به دلیل جنگ قفقاز و شکسته شدن محور «تفلیس ـ تل‌آویو» منتفی شده، و خلاصه اتحادیة اروپا تمام تلاش خود را به خرج می‌دهد تا یک منبع انرژی رایگان به دست آورد، و بهترین منبع برای تأمین رایگان نفت و گاز کشور گل‌وبلبل است. گرفتاری اساسی اروپا با روسیه این است که در برابر دریافت انرژی از روسیه می‌باید دلار بپردازد، و این دلارهای پرداختی از چرخة اقتصادی اروپا خارج شده به اقتصاد روسیه تزریق می‌شود. حال آنکه در مورد حکومت «مستقل» اسلامی، همانطور که می‌دانیم اصلاً چنین نیست.

طبق روال سنتی، غرب نفت و گاز را از ایران به بهای نازل دریافت می‌کند، و ارز حاصل از چپاول را نیز در بانک‌ها‌ی خود ذخیره خواهد کرد. حکومت مفلوک اسلامی هم هیچ نظارتی بر این ذخیرة‌ ارزی ندارد! فقط می‌تواند معادل آن از بانک‌های غرب وام گرفته هر نوع کالائی که غرب مایل است به این «دولت» بفروشد خریداری کند. این است دلیل جنجال و هیاهوی اتحادیة اروپا برای «تنوع» کشورهای صادر کنندة انرژی به اروپای غربی! در واقع اشکال بر سر «مادیات» است. به همین دلیل لازم است ما ملت به «معنویات» مشغول باشیم و علاوه بر وق‌وقیه‌های هفتگی‌ در ستایش «معنویت»، عرعریه‌های محمد خاتمی و شرکاء را نیز در باب عدالت و اخلاق و اصول طلائی و نقره‌ای قانون اساسی توحش جمکران به گوش جان بشنویم.

محمدخاتمی که رهبر فاشیست‌مسلمان‌های جمکران و از مدافعان بر حق «دمکراسی سرگذر» به شمار می‌رود، به عادت معهود دست به سرقت شعار آزادی‌خواهان زده تا ضمن تحریف این شعارها به تخریب لیبرالیسم نیز بپردازد. البته تخریب چارچوب فلسفی لیبرالیسم در مقطعی که بر آزادی‌های فردی تکیه می‌کند. چرا که آزادی‌های فردی در تقابل با سیاست گله‌داری و گوسفند‌پروری و مردم‌پرستی و توده‌پروری فاشیست‌ها قرار می‌گیرد. در نتیجه در چارچوب اسلام نمی‌توان از آزادی‌های فردی دفاع کرد! به همین دلیل نوابغی که برای محمد خاتمی متن سخنر‌انی‌های‌اش را قلمی می‌کنند فکر بکری به سرشان زده، و آن اینکه، مخالفت با فاشیسم را به عرعریه‌های عوامفریبانه و سراپا متناقض سید شیاد اردکان بیافزایند.

بله، آورده‌اند که سید شیاد در جمع نخبگان استان فارس به سختی از مخالفان آزادی انتقاد کرده آنان را فاشیست خوانده! متن سخنرانی احمق‌نواز و بلاهت‌پرور خاتمی در ایلنا و گویانیوز منتشر شده. خاتمی در سخنرانی خود از دروغگوئی انتقاد کرده ولی آشکارا به تحریف اصل 56 قانون اساسی حکومت اسلامی پرداخته، می‌گوید:

«از افتخارات قانون اساسی ما این است که در اصل 56 انسان حاکم بر سرنوشت خود دانسته شده است و به این معناست که حاکمیت برآمده از رأی مردم است و هیچ قدرتی نمی‌تواند بدون رأی مردم سرکار بیاید.»

در حالیکه همین اصل 56 قانون اساسی در مورد حاکمیت مطلقة خداوند صراحت کامل دارد. خاتمی سپس شیره را خورده و می‌گوید شیرین است! ایشان کشف کرده‌اند که طرفداران آزادی ضد فاشیسم هستند! گویا این فیلسوف کبیر تازه به این اکتشافات نائل شده‌ باشند! البته محمد خاتمی لیبرالیسم را نمی‌پذیرد! و مشخص نیست آزادی مورد نظر ایشان ریشه در کجا می‌تواند داشته باشد؟ ولی اگر به ادامة سخنان خاتمی بپردازیم می‌بینیم که آزادی کذا هیچ ارتباطی با قانون هم نخواهد داشت! خاتمی «آزادی» را در لات‌سالاری می‌داند.

به زعم اربابان خاتمی «آزادی» به معنای محدود کردن قدرت است! به این ترتیب اگر آزادی گسترش یابد قدرت کاهش خواهد یافت! در صورتیکه در جوامعی که دمکراسی را در عمل تجربه می‌کنند، و دمکراتیک خوانده می‌شوند به هیچ عنوان چنین نیست! در یک جامعة دمکراتیک فقط زمانیکه حاکمیت از قدرت کافی جهت اجرای قوانین برخوردار باشد می‌تواند آزادی‌های اجتماعی و فردی را تأمین کند. حال آنکه در مردم‌سالاری‌های خیابانی که ماشالله قصاب‌ها «آزادانه» سیاست آن را در کوی و برزن تعیین می‌کنند، «قدرت» دولت را «آزادی‌های» اوباش به چالش می‌طلبد. در واقع، سید شیاد، همچون دیگر «آزادیخواه‌نمایان» استعماری، شورش را با آزادی اشتباه گرفته! این تعریف فاشیست‌ها و آشوب‌طالبان پادوی استعمار از آزادی و قدرت است. می‌بینیم که در قاموس اینان حدود قدرت و آزادی را حرکت تل موهومی به نام «مردم» تعیین می‌کند، تلی که هیچ ارتباطی با مردم به عنوان شهروندان یک کشور نخواهد داشت:‌

«مردم‌سالاری به معنای این است که قدرت ناشی از مردم و تحت نظارت مردم است و این موضوع در اهداف متعالی انقلاب ما متبلور بوده است و ما باید از این اصل دفاع کنیم»


اینجاست که مچ خاتمی و اربابان پوپولیست‌اش باز می‌شود. در یک دمکراسی، قدرت به هیچ عنوان نمی‌تواند تحت «نظارت مردم» قرار گیرد. در جوامع دمکراتیک قدرت تحت «نظارت قوانین انسان‌محور» است، و اگر از حدود خود تجاوز کند آزادی‌های دمکراتیک را محدود می‌کند. به عبارت دیگر بر خلاف ترهات خاتمی، ‌ مردم‌سالاری، حکومت مردم بر مردم نیست! به طور مثال، شاید مردم بخواهند گروه دیگری از مردم را نابود کنند، دولت دمکرات باید دستشان را باز بگذارد؟ نه! خاتمی مهمل‌گوئی می‌کند و عملاً دست به تحریف و تخریب دمکراسی زده. در یک دمکراسی، قوانین دمکراتیک بر مردم حاکم است، نه پدیدة موهومی به نام «خواست مردم!» در یک دمکراسی مردم مجریان قانون نیستند! ساده‌تر بگوئیم، دولت منتخب مردم، در چارچوب قوانین انسان‌محور، حدود آزادی‌های فردی و اجتماعی را برای مردم مشخص می‌کند. آنچه خاتمی و اربابان‌اش در غرب می‌طلبند شعارهای معنوی، ایجاد آشوب و هرج‌ومرج با اوباش لباس‌شخصی جهت سرکوب و چپاول ما ملت است. این هرج‌ومرج را هم جامعة آزاد می‌خوانند:

«ما جامعة آزاد می‌خواهیم [...] آنچیزی که ما می‌خواهیم و متمایز با جوامع دیگر است اخلاق است. و در جامعه ما باید اخلاق حاکم باشد، چرا که اخلاق مهم‌ترین محتوای دین خداست»

بله تاکنون قرار بود اسلام حاکم باشد، بعد نوبت به اسلام‌های دیگر از قماش «واقعی»، «حقیقی»، «ناب محمدی» و «مترقی» رسید. این روزها قرعه به نام «اخلاق» خورده. «اخلاق» مطلوب سید شیاد، در فریب، دروغ و «تحریف»‌ خلاصه می‌شود، ‌ به ویژه تحریف اصل 56 قانون اساسی که هیچ ارتباطی با «آزادی انسان» ندارد، چرا که طبق اصل کذا:

حاكميت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست[...] ملت اين حق خداداد را از طرقي كه در اصول بعد مي‌آيد اعمال مي‌كند.
یکشنبه 01 دی 1387 - 21 دسامبر 2008
[...]
قانون اساسی اجماع طلائی آسید حاجی ممد و آسید حاجی میرمیتی

http://www.cyrusnews.com/news/fa/?mi=5&ni=32445
http://www.hoqouq.com/law/article56.html

منبع: وبلاگ رامین مولائی









نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت