گاز و پاپ!
...
سازمان ناتو یک گام تا تشکیل محور «ونزوئلا ـ پکن» و تبدیل «یوآن» چین به پول منطقهای فاصله داشت که نخست موشک کرة شمالی «شهید» شد، و پس از آن نشست چین با سران «آسه آن» در تایلند به صورتی که شاهد بودیم بر هم خورد! و روز گذشته نیز، دولت چین ناچار شد قطعنامة محکومیت دستپروردة خود، کرة شمالی را تأئید کند. و اینچنین بود که رویای محور طلائی ناتو به کابوس تبدیل شد. محور کذا به دلیل تعهد کلنل هوگو چاوز به کاتولیسیسم، عملاً یک پا در واتیکان داشت، و به دلیل حمایت چین از طالبان، پای دیگرش هم در جمکران بود. و خلاصه چتر فاشیسم یانکیها میرفت که از تهران تا ونزوئلا را تحت پوشش قرار دهد که دیوارهای دژ فاشیسم در غرب با صدائی خشک ترک برداشت!
در وبلاگ «پاپالله» گفتیم که پخش دیرهنگام خبر مربوط به انتشار مقالة کاردینال راتزینگر در ماهنامة فاشیستهای اطریشی، «دای آئولا» دژ فاشیسم بینالملل، واتیکان را به لرزه درآورده، و پیامد تزلزل این بنیاد متحجر را بزودی در ایران مشاهده خواهیم کرد.
امروز کاشف به عمل آمد که در آلمان و اطریش از مدتها پیش همه در جریان انتشار مقالة پاپ در ماهنامة «دای آئولا» قرار داشتند! و هفته نامة «در شپیگل» در تاریخ 16 مارس 2009 یک مقالة «نیک» در این باب منتشر کرده بود! ولی اهالی مرزپرگهر ظاهراً به اهمیت خبر مذکور پی نبردند! و اگر نویسندة این وبلاگ به طور اتفاقی در بخش پیامهای کاربران سایت فیگارو پرسه نمیزد فدائیان «خلیج همیشه پارس» و «خزر مال ایرانیان است و بس» و اهالی کمپینآش از خواب بیدار نمیشدند و متوجه نمیشدند چرا پرزیدنت احمدی نژاد در مصاحبة اخیر خود با «درشپیگل»، پاککن کذا را در جیب گذاشت و به وجود دو کشور اسرائیل و فلسطین در منطقه اعتراض نکرد!
حدود یکماه پیش، در تاریخ 16 مارس سال 2009، هفته نامة «درشپیگل» خبری منتشر میکند که تا همین تاریخ از مرزهای آلمان و اطریش فراتر نرفته: انتشار مقالة کاردینال راتزینگر در ماهنامة فاشیستها به نام «دای آئولا»! کلیسای کاتولیک بلافاصله به سنت خرقهپوشان وطنی به دروغ و ریا متوسل شده ادعا میکند، ماهنامة فاشیستها بدون اجازة کاردینال راتزینگر مقالة «مقدس» ایشان را منتشر کرده! و اینکه این مقاله پیشتر در مجلة «کومونیو» انتشار یافته بود و ... و از آنجا که برنامة فاشیستپروری آنگلوساکسونها در اروپا سیر قهقرائی طی میکند، «در شپیگل» بخشی از مکاتبات «رایسهگر»، سردبیر ماهنامة اطریشی و دبیرخانة کاردینال جوزف راتزینگر را با آرم مخصوص دفتر ایشان منتشر میکند:
«در تاریخ 18 سپتامبر 1997، رایسهگر از حضرتش، کاردینال جوزف راتزینگر برای انتشار مقالة ایشان، که در سال 1995 در مجلة کومونیو منتشر شده، اجازه میخواهد[...] دوازده روز بعد، منشی راتزینگر، عالیجناب ژوزف کلمانس به رایسهگر جواب مثبت میدهد: در پاسخ به نامة دوستانة شما [...]به نام کاردینال راتزینگر، به اطلاع میرساند که ایشان با انتشار مقالة خود [...] در ماهنامة آئولا موافقت کردهاند. مقالهای تحت عنوان: نقد دمکراسی!»
منبع: «لا لیبر بی»، مورخ 8 آوریل سالجاری
همچنانکه در وبلاگ «پاپالله» گفتیم نمایندة سبزها در مجلس اطریش، «کارل اولینگر» که گفته میشود از مخالفان فاشیستهاست در ماه فوریة 2009 خبر انتشار مقالة کاردینال راتزینگر را در این ماهنامة رسوای فاشیست فاش کرده. این مقاله تحت عنوان «فرایهایت اوند وارهایت»، یا «آزادی و حقیقت» به چاپ رسیده. سایت لوموند، در تاریخ 13 آوریل سالجاری به مطلب فوق، تحت عنوان «یک اکتشاف دردسرساز برای بندیکت شانزدهم» در «لا لیبر بی» لینک داده بود، ولی امروز لینک کذا را برداشت! البته ما بخشهای مهم مطلب «لا لیبر بی» را در این وبلاگ نقل کردیم و در هر حال ناپدید شدن لینک لوموند اهمیتی ندارد، چرا که هفتهنامة «در شپیگل» در ماه مارس این مطلب را به چاپ رسانده. یادآور شویم، «دای آئولا»، به دلیل انتشار اظهارات «والتر لوفتل» در نفی هلوکوست، چنان جنجالی به پا کرد که «اف.پی.او»، حزب فاشیستهای اطریش ناچار شد در برابر آن موضع گیری کند، چرا که حزب «شهید» هایدر از این ماهنامه حمایت مالی هم میفرمودند. حال پس از این مقدمة نسبتاً طولانی نگاهی داشته باشیم به تحولات اخیر در زمینة انرژی در اروپای غربی و چین.
روز گذشته، دولت روسیه با نصب یک انشعاب از خط لولة «سیبری شرقی ـ پاسیفیک» به سوی چین موافقت کرد. انشعاب مذکور در سال 15 میلیون تن نفت خام را از روسیه به چین انتقال خواهد داد. به گزارش نووستی، مورخ 13 آوریل 2009، ظرفیت انتقال این خط لوله میتواند به 80 میلیون تن در سال نیز افزایش یابد.
در گیرودار ائتلاف سیلویو برلوسکنی با فاشیستها، وزیر اقتصاد ایتالیا فرصت را مغتنم شمرده اعلام کرد میتوان از خط لولة «بلو ستریم»، بین روسیه و ترکیه در دریای سیاه انشعابی دو شاخه به سوی شمال و جنوب ایتالیا گرفت! حال آنکه «ساوت ستریم» برای رساندن نفت به جنوب ایتالیا باید از بلغارستان و یونان بگذرد، و برای تغذیة شمال ایتالیا باید از بلغارستان، سربی و مجارستان و اطریش عبور کند. در واقع وزیر اقتصاد ایتالیا با تکیه بر بحران مالی جهانی و 20 درصد سهام شرکت «اننی» در شرکت «گازپروم نفت» روسیه شکمشان را صابون زده بودند که حکومت اسلامی ترکیه را به مرکز توزیع انرژی اروپا تبدیل کرده، دست روسیه را برای صدور انرژی زیر سنگ اسلامگرایان آتاتورکی بگذارند. ولی گویا ایشان کمی کور خوانده بودند، چرا که شرکت گازپروم، بدون در نظر گرفتن کاهش بهای انرژی، با پرداخت 4 میلیارد و دویست میلیون دلار، 20 درصد سهام خود در«گازپروم نفت» را که در سال 2007 به بهای 3 میلیارد و هفتصد میلیون دلار به شرکت «اننی» ایتالیا فروخته بود، طبق مفاد قرارداد باز خرید کرد تا بتواند انحصار «گازپروم نفت» را به دست آورده، طرح «ساوت ستریم» را معلق کند. چون کشوری که از منابع گاز انحصاری روسیه استفاده میکند، نمیتواند مسیر خط لولة گاز را به دلخواه خود تغییر دهد! در نتیجه سیلویو برلوسکنی به بهانة همدردی با زلزلهزدگان سفر خود را به مسکو لغو کرد! و اما کشمکشهای مالی در غرب به صورت سرکوب به منطقه صادر میشود.
از پاکستان آغاز کنیم که بهترین آزمایشگاه انسانستیزی شده. به گزارش «بیبیسی»، مورخ 14 آوریل 2009، دولت مستقل و مقتدر پاکستان که یک بمب اتم هم در جیبش گذاشتهاند، با اجرای احکام توحش در درة «سوات» موافقت کرده، چون «لاتالله» که بهترین حافظ منافع آنگلوساکسونها در منطقه به شمار میروند، دولت «محترم» را تحت فشار گذاشته بودند! البته سایت ناخداکلمب لاتالله را با احترامات فائقه، «محافظهکاران مذهبی» مینامد. باری در برابر موافقت رئیس جمهوری اسلامی پاکستان برای اجرای «احکام شریعت»، مولانا فضلالله، رهبر گروه «تحریک نفاذ شریعت محمدی» قول داده به عملیات مسلحانه علیه دولت پایان دهد!
میبینیم که دولت قدرقدرت پاکستان که برای تبدیل کشمیر به طویله با جمهوری هند جنگ و دعوا به راه انداخته، در واقع کجا ایستاده؟ این شبهدولت حتی از پس مشتی اوباش مسلح در داخل خاک خود نیز برنمیآید. در واقع اقدام دولت پاکستان پیامد سفر پر برکت اخیر هولبروک به منطقه است، و مسلماً تنش در مرزهای افغانستان را گسترش خواهد داد. این اسلام گرایان تندرو به گفتة «بیبیسی»، به ویژه در دو سال اخیر بر منطقة توریستی سوات مسلط شدهاند. ظاهراً آموزش نظامی و مخارج تجهیزات اینان از آسمان و به دست «سید و سادات» تأمین میشود، و سازمان ناتو هم اصلاً نقشی در این میان ندارد!
و اما در ترکیه اوضاع به مراتب اسفبارتر شده، چرا که «اوباشالله» فکل کراواتی آنکارا به سرکوب کردها پرداختهاند. به گزارش حنازرچوبه، مورخ 25 فروردینماه سالجاری، به نقل از منابع خبری ترکیه، مأموران امنیتی ترکیه طی یک عملیات گسترده در 12 استان این کشور «مخالفان» دولت ترکیه را دستگیر کردهاند! اکثر دستگیر شدگان از فعالان حزب جامعة دمکراتیک ترکیهاند که در مناطق کردنشین طرفداران فراوانی دارند. یکی از وکلای سابق عبدالله اوچالان نیز در بین دستگیرشدگان دیده میشود. حزب جامعة دمکراتیک ترکیه در انتخابات محلی، شهرداریهای بسیاری از مناطق کردنشین از جمله دیاربکر، بزرگترین شهر کردنشین ترکیه را به دست آورده و 20 نماینده هم در مجلس ترکیه دارد.
همچنانکه میبینیم در ترکیه بجز مدافعان دمکراسی هیچکس توطئه نمیکند! اسلام گرایان و ارتش ترکیه در یک جبهة مشترک به نوکری برای سازمان ناتو اشتغال دارند، بقیه هم بر ضد این مجموعة دینپرور و حماقتگستر «توطئه» میکنند. جالب این است که الگوی پیشنهادی ناتو برای حکومت جمکران در حد دولت «عدالت و توسعة» ترکیه هم نیست! راسموسن و شرکاء الگوی توحش نجمالدین اربکان، رهبر حزب «سعادت» را به ما ملت پیشنهاد میکنند، البته به صورت «غیررسمی»، همچنانکه مهرنیوز تأکید کرده بود.
مسلماً اگر به دلیل اخراج شرکت «اننی» از طرح «ساوت ستریم»، برنامة تبدیل ترکیه به مرکز توزیع انرژی به اروپا با شکست مواجه شده، سازمان ناتو باید بزودی دست و پای مسلمین فکلکراواتی خود را نیز در ترکیه جمع کند. خلاصه باز هم گز نکرده جر دادند، و اربکان بینوا را بیدلیل به تهران ارسال کردند، چرا که ایشان هم با دارودستة عبدالله گل جارو خواهند شد.
حال بهتر میتوان به دلائل واقعی «شعار مشترک» موسوی و کروبی برای برچیدن گشت ارشاد، و شاخ و شانه کشیدن «سرداران» پی برد. غرب به دلیل از دست دادن مواضع خود به وحشت افتاده و «بهترین» واکنشاش در برابر تضعیف در هند، کره و ترکیه، بلند کردن چماق بر علیه ملت ایران توسط اوباش نیروهای انتظامی است. هدف از نمایش مهوع میرحسین موسوی و کروبی جز ارعاب مردم ایران نیست. پس بهتر است با تحریم مسابقات مارگیری به اربابان حکومت جمکران در لندن و واشنگتن تفهیم کنیم که حکومت توحش دینی را در هیچ قالبی نمیپذیریم. نه در قالب خلقی و لاتی و خاکی که مهرورزی نمایندة آن است، و نه در قالب فاشیست چپنما، ملبس به پالتوی کشمیر با جنتلمنبازیهای عاریتی و خنک و مضحکی که موسوی به میدان آورده!
در وبلاگ «پاپالله» گفتیم که پخش دیرهنگام خبر مربوط به انتشار مقالة کاردینال راتزینگر در ماهنامة فاشیستهای اطریشی، «دای آئولا» دژ فاشیسم بینالملل، واتیکان را به لرزه درآورده، و پیامد تزلزل این بنیاد متحجر را بزودی در ایران مشاهده خواهیم کرد.
امروز کاشف به عمل آمد که در آلمان و اطریش از مدتها پیش همه در جریان انتشار مقالة پاپ در ماهنامة «دای آئولا» قرار داشتند! و هفته نامة «در شپیگل» در تاریخ 16 مارس 2009 یک مقالة «نیک» در این باب منتشر کرده بود! ولی اهالی مرزپرگهر ظاهراً به اهمیت خبر مذکور پی نبردند! و اگر نویسندة این وبلاگ به طور اتفاقی در بخش پیامهای کاربران سایت فیگارو پرسه نمیزد فدائیان «خلیج همیشه پارس» و «خزر مال ایرانیان است و بس» و اهالی کمپینآش از خواب بیدار نمیشدند و متوجه نمیشدند چرا پرزیدنت احمدی نژاد در مصاحبة اخیر خود با «درشپیگل»، پاککن کذا را در جیب گذاشت و به وجود دو کشور اسرائیل و فلسطین در منطقه اعتراض نکرد!
حدود یکماه پیش، در تاریخ 16 مارس سال 2009، هفته نامة «درشپیگل» خبری منتشر میکند که تا همین تاریخ از مرزهای آلمان و اطریش فراتر نرفته: انتشار مقالة کاردینال راتزینگر در ماهنامة فاشیستها به نام «دای آئولا»! کلیسای کاتولیک بلافاصله به سنت خرقهپوشان وطنی به دروغ و ریا متوسل شده ادعا میکند، ماهنامة فاشیستها بدون اجازة کاردینال راتزینگر مقالة «مقدس» ایشان را منتشر کرده! و اینکه این مقاله پیشتر در مجلة «کومونیو» انتشار یافته بود و ... و از آنجا که برنامة فاشیستپروری آنگلوساکسونها در اروپا سیر قهقرائی طی میکند، «در شپیگل» بخشی از مکاتبات «رایسهگر»، سردبیر ماهنامة اطریشی و دبیرخانة کاردینال جوزف راتزینگر را با آرم مخصوص دفتر ایشان منتشر میکند:
«در تاریخ 18 سپتامبر 1997، رایسهگر از حضرتش، کاردینال جوزف راتزینگر برای انتشار مقالة ایشان، که در سال 1995 در مجلة کومونیو منتشر شده، اجازه میخواهد[...] دوازده روز بعد، منشی راتزینگر، عالیجناب ژوزف کلمانس به رایسهگر جواب مثبت میدهد: در پاسخ به نامة دوستانة شما [...]به نام کاردینال راتزینگر، به اطلاع میرساند که ایشان با انتشار مقالة خود [...] در ماهنامة آئولا موافقت کردهاند. مقالهای تحت عنوان: نقد دمکراسی!»
منبع: «لا لیبر بی»، مورخ 8 آوریل سالجاری
همچنانکه در وبلاگ «پاپالله» گفتیم نمایندة سبزها در مجلس اطریش، «کارل اولینگر» که گفته میشود از مخالفان فاشیستهاست در ماه فوریة 2009 خبر انتشار مقالة کاردینال راتزینگر را در این ماهنامة رسوای فاشیست فاش کرده. این مقاله تحت عنوان «فرایهایت اوند وارهایت»، یا «آزادی و حقیقت» به چاپ رسیده. سایت لوموند، در تاریخ 13 آوریل سالجاری به مطلب فوق، تحت عنوان «یک اکتشاف دردسرساز برای بندیکت شانزدهم» در «لا لیبر بی» لینک داده بود، ولی امروز لینک کذا را برداشت! البته ما بخشهای مهم مطلب «لا لیبر بی» را در این وبلاگ نقل کردیم و در هر حال ناپدید شدن لینک لوموند اهمیتی ندارد، چرا که هفتهنامة «در شپیگل» در ماه مارس این مطلب را به چاپ رسانده. یادآور شویم، «دای آئولا»، به دلیل انتشار اظهارات «والتر لوفتل» در نفی هلوکوست، چنان جنجالی به پا کرد که «اف.پی.او»، حزب فاشیستهای اطریش ناچار شد در برابر آن موضع گیری کند، چرا که حزب «شهید» هایدر از این ماهنامه حمایت مالی هم میفرمودند. حال پس از این مقدمة نسبتاً طولانی نگاهی داشته باشیم به تحولات اخیر در زمینة انرژی در اروپای غربی و چین.
روز گذشته، دولت روسیه با نصب یک انشعاب از خط لولة «سیبری شرقی ـ پاسیفیک» به سوی چین موافقت کرد. انشعاب مذکور در سال 15 میلیون تن نفت خام را از روسیه به چین انتقال خواهد داد. به گزارش نووستی، مورخ 13 آوریل 2009، ظرفیت انتقال این خط لوله میتواند به 80 میلیون تن در سال نیز افزایش یابد.
در گیرودار ائتلاف سیلویو برلوسکنی با فاشیستها، وزیر اقتصاد ایتالیا فرصت را مغتنم شمرده اعلام کرد میتوان از خط لولة «بلو ستریم»، بین روسیه و ترکیه در دریای سیاه انشعابی دو شاخه به سوی شمال و جنوب ایتالیا گرفت! حال آنکه «ساوت ستریم» برای رساندن نفت به جنوب ایتالیا باید از بلغارستان و یونان بگذرد، و برای تغذیة شمال ایتالیا باید از بلغارستان، سربی و مجارستان و اطریش عبور کند. در واقع وزیر اقتصاد ایتالیا با تکیه بر بحران مالی جهانی و 20 درصد سهام شرکت «اننی» در شرکت «گازپروم نفت» روسیه شکمشان را صابون زده بودند که حکومت اسلامی ترکیه را به مرکز توزیع انرژی اروپا تبدیل کرده، دست روسیه را برای صدور انرژی زیر سنگ اسلامگرایان آتاتورکی بگذارند. ولی گویا ایشان کمی کور خوانده بودند، چرا که شرکت گازپروم، بدون در نظر گرفتن کاهش بهای انرژی، با پرداخت 4 میلیارد و دویست میلیون دلار، 20 درصد سهام خود در«گازپروم نفت» را که در سال 2007 به بهای 3 میلیارد و هفتصد میلیون دلار به شرکت «اننی» ایتالیا فروخته بود، طبق مفاد قرارداد باز خرید کرد تا بتواند انحصار «گازپروم نفت» را به دست آورده، طرح «ساوت ستریم» را معلق کند. چون کشوری که از منابع گاز انحصاری روسیه استفاده میکند، نمیتواند مسیر خط لولة گاز را به دلخواه خود تغییر دهد! در نتیجه سیلویو برلوسکنی به بهانة همدردی با زلزلهزدگان سفر خود را به مسکو لغو کرد! و اما کشمکشهای مالی در غرب به صورت سرکوب به منطقه صادر میشود.
از پاکستان آغاز کنیم که بهترین آزمایشگاه انسانستیزی شده. به گزارش «بیبیسی»، مورخ 14 آوریل 2009، دولت مستقل و مقتدر پاکستان که یک بمب اتم هم در جیبش گذاشتهاند، با اجرای احکام توحش در درة «سوات» موافقت کرده، چون «لاتالله» که بهترین حافظ منافع آنگلوساکسونها در منطقه به شمار میروند، دولت «محترم» را تحت فشار گذاشته بودند! البته سایت ناخداکلمب لاتالله را با احترامات فائقه، «محافظهکاران مذهبی» مینامد. باری در برابر موافقت رئیس جمهوری اسلامی پاکستان برای اجرای «احکام شریعت»، مولانا فضلالله، رهبر گروه «تحریک نفاذ شریعت محمدی» قول داده به عملیات مسلحانه علیه دولت پایان دهد!
میبینیم که دولت قدرقدرت پاکستان که برای تبدیل کشمیر به طویله با جمهوری هند جنگ و دعوا به راه انداخته، در واقع کجا ایستاده؟ این شبهدولت حتی از پس مشتی اوباش مسلح در داخل خاک خود نیز برنمیآید. در واقع اقدام دولت پاکستان پیامد سفر پر برکت اخیر هولبروک به منطقه است، و مسلماً تنش در مرزهای افغانستان را گسترش خواهد داد. این اسلام گرایان تندرو به گفتة «بیبیسی»، به ویژه در دو سال اخیر بر منطقة توریستی سوات مسلط شدهاند. ظاهراً آموزش نظامی و مخارج تجهیزات اینان از آسمان و به دست «سید و سادات» تأمین میشود، و سازمان ناتو هم اصلاً نقشی در این میان ندارد!
و اما در ترکیه اوضاع به مراتب اسفبارتر شده، چرا که «اوباشالله» فکل کراواتی آنکارا به سرکوب کردها پرداختهاند. به گزارش حنازرچوبه، مورخ 25 فروردینماه سالجاری، به نقل از منابع خبری ترکیه، مأموران امنیتی ترکیه طی یک عملیات گسترده در 12 استان این کشور «مخالفان» دولت ترکیه را دستگیر کردهاند! اکثر دستگیر شدگان از فعالان حزب جامعة دمکراتیک ترکیهاند که در مناطق کردنشین طرفداران فراوانی دارند. یکی از وکلای سابق عبدالله اوچالان نیز در بین دستگیرشدگان دیده میشود. حزب جامعة دمکراتیک ترکیه در انتخابات محلی، شهرداریهای بسیاری از مناطق کردنشین از جمله دیاربکر، بزرگترین شهر کردنشین ترکیه را به دست آورده و 20 نماینده هم در مجلس ترکیه دارد.
همچنانکه میبینیم در ترکیه بجز مدافعان دمکراسی هیچکس توطئه نمیکند! اسلام گرایان و ارتش ترکیه در یک جبهة مشترک به نوکری برای سازمان ناتو اشتغال دارند، بقیه هم بر ضد این مجموعة دینپرور و حماقتگستر «توطئه» میکنند. جالب این است که الگوی پیشنهادی ناتو برای حکومت جمکران در حد دولت «عدالت و توسعة» ترکیه هم نیست! راسموسن و شرکاء الگوی توحش نجمالدین اربکان، رهبر حزب «سعادت» را به ما ملت پیشنهاد میکنند، البته به صورت «غیررسمی»، همچنانکه مهرنیوز تأکید کرده بود.
مسلماً اگر به دلیل اخراج شرکت «اننی» از طرح «ساوت ستریم»، برنامة تبدیل ترکیه به مرکز توزیع انرژی به اروپا با شکست مواجه شده، سازمان ناتو باید بزودی دست و پای مسلمین فکلکراواتی خود را نیز در ترکیه جمع کند. خلاصه باز هم گز نکرده جر دادند، و اربکان بینوا را بیدلیل به تهران ارسال کردند، چرا که ایشان هم با دارودستة عبدالله گل جارو خواهند شد.
حال بهتر میتوان به دلائل واقعی «شعار مشترک» موسوی و کروبی برای برچیدن گشت ارشاد، و شاخ و شانه کشیدن «سرداران» پی برد. غرب به دلیل از دست دادن مواضع خود به وحشت افتاده و «بهترین» واکنشاش در برابر تضعیف در هند، کره و ترکیه، بلند کردن چماق بر علیه ملت ایران توسط اوباش نیروهای انتظامی است. هدف از نمایش مهوع میرحسین موسوی و کروبی جز ارعاب مردم ایران نیست. پس بهتر است با تحریم مسابقات مارگیری به اربابان حکومت جمکران در لندن و واشنگتن تفهیم کنیم که حکومت توحش دینی را در هیچ قالبی نمیپذیریم. نه در قالب خلقی و لاتی و خاکی که مهرورزی نمایندة آن است، و نه در قالب فاشیست چپنما، ملبس به پالتوی کشمیر با جنتلمنبازیهای عاریتی و خنک و مضحکی که موسوی به میدان آورده!
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت