گوربان و «دوربان»!
...
همای بر همه مرغان از آن شرف دارد
که استخوان خورد و جانور نیازارد
همچنان که در وبلاگ «کوفته و کیهان» گفته بودیم اصولاً پاسدار شریعتمداری ترجیح میدهد پیام اربابان خود را از طریق انتشار مقالات مضحک و ابلهپسند در کیهان «ابلاغ» کند، چرا که مخاطباناش همه ابله و مسخرهاند. بازجوی ساواک جمکران با مقالة «آنجا چه خبر است؟» در واقع پیام اربابان را به قوة قضائیه رساند تا قوة کذا «از بدنامی نظام» جلوگیری کند! میدانیم که حکومت اسلامی در توحش و قساوت در تاریخ بشر نام نیکو از خود بر جای گذاشته، و نمیباید چنین نام نیکی خدشهدار شود! به همین دلیل قوة قضائیه که از ارباب حرفشنوی دارد بلافاصله دست بهکار شد و رکسانا صابری را به 8 سال زندان محکوم کرد. به این ترتیب جنجال رسانهای مطلوب هریتیج کلاب نیز به راه افتاد.
وقتی جنجال رسانهای به راه میافتد در واقع برای تحریک افکار عمومی و به بیراهه کشاندن آن است. جنجال پیرامون محکومیت «شبهخبرنگار» کذا در واقع چندین و چند هدف را دنبال میکرد. نخست، ارعاب مردم ایران و ارائة تصویر قدرتمدار از حکومت کذا که ابراز تأسف هیلاری کلینتون و اوباما نیز چاشنی صحنة آن بود! از روزی که حکم کذا صادر شده شبکههای تلویزیونی غرب به بمباران مردم با تصاویر رکسانا، پدرش، هیلاری کلینتون و اوباما مشغول شدهاند. البته دلفین مینوئی هم در «فیگارو» یک روضة امام حسین برای این «شهید» راه خبرنگاری خوانده بود که اشک از چشم خواننده سرازیر میکرد!
و اما هدف اصلی پروپاگاند هریتیج کلاب، لجنپراکنی و لاتبازی در «نشست دوربان» از طریق ارائة «تصویر دلپذیر» از احمدینژاد بود! بله، در این راستا احمدی نژاد که در حکومت گورکنها رئیس قوه مجریه است و حق دخالت به امور قوای مقننه و قضائیه را ندارد، یک نامة کشکی به قوة قضائیه نوشته خواستار رعایت «عدالت» در مورد حسین درخشان و رکسانا صابری میشود. ولی فکر نکنید که فقط احمدینژاد در این میان «نانی به کف آورده» و در سوئیس مورد استقبال گرم و نرم قرار گرفت. ابداً! دیگر سگهای آستان مقدس عموسام نیز از این استخوان بیبهره نماندهاند.
روزنامة «جمهوری اسلامی» که میرحسین موسوی «منبع الهام» ترهات آن به شمار میرود، بلافاصله نامة احمدینژاد را در هوا قاپیده، به تبلیغات برای قوة قضائیة جمکران، یا همان ستون اصلی سرکوب استعماری مشغول میشود. این روزینامه بجای اینکه به احمدی نژاد بگوید حق دخالت در امور قوة قضائیه را ندارد، مینویسد، مگر تاکنون قوة قضائیه عدالت را رعایت نکرده؟! بله، همانطور که ملاحظه میکنیم در این گیرودار قلم به مزدهای ساواک از فرصت استفاده کرده، و در میانة دعوا «نرخ» خود را هم آشکارا تعیین میکنند؛ بر «عدالت» این رکن اساسی در سرکوب و تاراج استعماری مهر تأئید میگذارند.
آگاه از سیاست کابینه کس نشد
نبود عجب که نیست معین مرام خر
حال سایت «تابناک» که مطلب «مهرورزی با رکسانا در سکوت حسین» را منتشر کرده میتواند دلیل خفقان پاسدار شریعتمداری در مورد جریان رکسانا صابری را بهتر دریابد! در واقع، پس از ارسال نامة کذا به قوة قضائیه، شبکههای تلویزیونی در غرب بمباران مردم با تصاویر احمدینژاد را آغاز کردند تا همه بدانند و آگاه باشند که این احمدی نژاد که برای شرکت در نشست «دوربان» وارد سوئیس شده، قرار است خیلی «دوست داشتنی» و متمدن باشد. در نتیجه، برای «تخریب» نشست دوربان هر چه جفنگیات به هم ببافد و تحویل مردم دنیا بدهد، «حق دارد!» همچنین اتحادیة اروپا حق دارد ضمن اعتراض به مهملات دلقک نارمک، از این مترسک پوشالی یک «دشمن خطرناک» بسازد. دشمنی که جهان باید با او مبارزه کند! اینچنین بود که برای تخریب نشست دوربان، محفل فاشیسم بینالملل با همکاریهای صمیمانة آمریکا، انگلستان و دیگر محافل فاشیستپرور آغوش به روی «گوربان» گشودند. یادآور شویم که «گوربان» پاسدار و نگهبان «گور» است و در حکومت گورکنها به وفور یافت میشود.
آنگلوساکسونها با گنجاندن تقاضاهای مضحک و ابلهانة نوکرانشان در پیشنویس کنفرانس دوربان نه تنها اهداف واقعی این نشست را زیر سم ستوران خود، شیوخ کازینونشین خلیج «همیشه فارس»، و دیگر رهبران اتحاد جماهیر نوکری لگدمال کردند، که مفتگوئیهای تحفة نارمک به اینان فرصت داد تا خود را مدافع آزادی بیان و پشتیبان یهودیان نیز جا بزنند.
البته نقش اساسی سازمان «نظارت بر حقوق بشر» را نمیباید در این میان نادیده گرفت. مواضع مضحک این سازمان در مورد حکومت اسلامی درست همان مواضع حکومت جمکران در برابر اسرائیل است! الهه هیکس ـ همانکه از نارنگی ترسیده بود ـ در رادیو آمریکا همان ترهاتی را تکرار میکند که روضهخوانها با نشخوار آن باعث برهم خوردن نشست «دوربان 1» شدند. آمریکا و اسرائیل نشست «دوربان 1» را ترک کردند، چرا که نوکرانشان در جمکران توحش دولت اسرائیل را «نژادپرستی» خوانده خواهان مبارزه با نژادپرستی اسرائیل شده بودند. و امسال همین سخنان ابلهانه را از زبان پادوهای ایرانینمای ایالات متحد میشنویم. الهه هیکس، سرکوب مخالفان سیاسی در ایران را در ترادف با نژادپرستی قرار داده میگوید:
«عملکرد [حکومت اسلامی] در سرکوب مخالفان سیاسی بیعدالتی بزرگی در راه مبارزه با نژاد پرستی به شمار میآید.»
منبع: اطلاعات نت.
بله فعلة فاشیسم برای تخریب نشست «دوربان» به تحریف پرداخته و تعریف نوینی هم از نژادپرستی ارائه دادهاند که بر اساس آن حکومت اسلامی به دلیل نژاد پرستی بهائیان را سرکوب میکند! فدراسیونهای ریز و درشت جهانی هم از احمدی نژاد «عدالتپرور» تقاضا کردهاند به تبعیضهای شدید در ایران رسیدگی کند! از همه جالبتر سخنان عبدالکریم لاهیجی است. میدانیم که ایشان به دلیل ایرانی بودن از نظر حقوقی حق ندارند به مسائل حقوق بشر در ایران، در چارچوب فعالیتهای یک سازمان مدافع حقوق بشر بپردازند، چرا که نمیتوانند در مورد کشور متبوع خویش نگرش منطقی و برخورد بیطرفانه داشته باشند. ولی گویا با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی مرزهای مفاهیم و حدود قانون و مقررات در جهان غرب زیر آوار همان دیوار برلن دفن شده! در چنین شرایطی ایالات متحد و شرکاء دیگر نمیتوانند ژست دفاع از حقوق بشر و آزادی بیان بگیرند.
این چنین بدزندهگانی مرده به!
صدای آمریکا، رادیوفردا و دیگر بوقهای سازمان سیا، با حمایت آشکار از «حقوق بشر نسبی» و مخالفت با «آزادی بیان» همچنان بر طبل فاشیسم در ایران میکوبند. پیامآور فاشیسم هم کسی نیست جز اعضای مفلوک «محور موازی» که تحت رهبری حاکمیت فرانسه در نشست «دوربان» گویا شرکت فعال دارند! البته فراموش نکنیم که لوطیهای آنگلوساکسون و شرکاء رونق معرکة اخیر خود را مدیون حضور پرزیدنت احمدی نژاد در نشست مذکورند. مستر پرزیدنت که پیشتر در دانشگاه کلمبیا تبحر و تخصص خود را در لودگی و لاتبازی در عمل به اثبات رساندهاند، اینبار ارتقاء رتبه یافته مامور ابتر کردن اهداف نشست «دوربان» شدهاند. البته در این معرکه شیوخ کازینونشین هم برای «حفظ وضع موجود»، با طرح «احترام به ادیان»، در کنار مهرورزی به ورجه، ورجه در لجنزار فاشیسم مشغولاند.
پس برای آشنائی بیشتر با لجنزار فاشیسم و سرکوب فرهنگی بهتر است به مواضع مترقی «پنکلاب» یا همان انجمن جهانی قلم نگاهی داشته باشیم. چه نشستهاید که این سازمان برای انتشار آثار ادبی از یک نویسنده «مجوز اخلاقی» میطلبد! به عبارت دیگر اگر کسی شعری بسراید باید حتماً از غربال گزینش «پنکلاب» عبور کند، در غیراینصورت سرودههایاش نمیباید منتشر شود! به این میگویند دفاع از آزادی بیان توسط فعلة فاشیسم. آری! حضرات به مجلة ادبی «دوتیکی» برای انتشار سرودههای «رادووان کارازیچ» اعتراض فرمودهاند! البته به دلائلی بس فاشیستپسند و ابله فریب. نخست اینکه سراینده «متهم» به نسلکشی است! در نتیجه به زعم اهالی «پنکلاب» در «سلوواکی» کسی حق ندارد آثار هنری وی را منتشر کند! دیگر اینکه مجلة ادبی ناشر سرودههای کارازیچ سوابق سیاسی وی را منعکس نکرده!
جانم برایتان بگوید، به این ترتیب و بر اساس این منطق بلاهتپرور و احمقپسند هیچ ناشری نمیباید حق انتشار آثار هنرمندانی را داشته باشد که برخلاف اخلاقیات متعارف رفتار کردهاند. به عنوان نمونه رمانهای «سلین» و یا «رنو کامو»، به دلیل تعلق خاطر اینان به فاشیسم نمیباید منتشر شود! یا آثار ارنست رنان که از طرفداران برتری نژادی بوده هرگز نباید چاپ شود. و یا آثار آلتوسر، نظریهپرداز معروف سوسیالیسم غرب که همسرش را به قتل رساند نیز میباید ممنوع شود و ... و هر نویسنده و هنرمندی باید نخست از نظر «اخلاقی» مورد تأئید محفل «پنکلاب» قرار گیرد تا ناشران بتوانند آثار وی را منتشر کنند! در صورتیکه ایجاد چنین محدودیتهائی برای نویسنده، شاعر و به طور کلی برای هنرمندان و متفکران در تضاد با «آزادی بیان» قرار میگیرد.
و اما «رادیوفردا»، مورخ 19 آوریل 2009، که این گزارش اسفبار را منعکس کرده در راستای اعتراض «پنکلاب» توضیح میدهد که، محتوی سرودههای کارازیچ «خشن» است! میبینیم که رادیوفردا با اینهمه پزوافاده و «دمکراسیپروری» و لاف و گزاف و گنده گوئی از نظر فهم و شعور درست کنار «داش صفار هرندی» نشسته، و تحت نظارت ایشان به ارشاد و ممیزی جهانیان مشغول است. البته ما پیشتر هم به دفعات گفتهایم که مدافعان سرکوب و سانسور در غرب نشستهاند و با شعار دفاع از «آزادیبیان» و «حقوق بشر» در واقع مشوق سرکوبها و نقضحقوق بشر در ایران و دیگر کشورهای جهان سوماند:
«سازمان جهانی نویسندگان [...] انتشار اشعار رادووان کارادجیچ، رهبر سابق صربهای بوسنی را که متهم به [...] جنایت علیه بشریت [...] است محکوم کرد [...] مرکز قلم جمهوری اسلوواکی که زیر مجموعة سازمان جهانی قلم است در بیانیهای مجلة ادبی دوتیکی را از نقطه نظر اخلاقی مورد نکوهش قرار داده.»
البته ما یادآور میشویم که سازمان جهانی نویسندگان بسیار کار بدی کرده! چون سرودن شعر ارتباطی به «اخلاقیات» و «اتهام» جنایت ندارد! «آزادی بیان»، هنری و علمی نمیتواند در مرز و حدودی که مشتی فکلکراواتی نانخور سرمایهسالاری غرب در دفتر و دستکهایشان برای مردم جهان تعیین میکنند، محدود بماند. سازمان جهانی کذا بجای ژستهای غلطانداز و مضحک بهتر است مواضع واقعی و وابستگیهای پایهای خود را مشخص کند، و بیجهت شعار دفاع دروغین از آزادی بیان سر ندهد. مردم دنیا که همه احمق نیستند.
آیا این سازمان به اصطلاح «جهانی» میتواند توضیح دهد به چه دلیل خاطرات جنایتکاری به نام جیمی کارتر که جنایاتاش نه تنها «اتهام» نیست که به تأئید شخصیت معروفی چون نوآم چامسکی نیز رسیده، میتواند منتشر شود؟ سازمان جهانی قلم میتواند توضیح دهد به چه دلیل شرکای جیمی کارتر، همچون «الگور» و ... میتوانند به عنوان روشنفکر آثار خود را منتشر کنند؟ مسلم است که نه! ولی ما نیک میدانیم به چه دلیل محفل پوسیدة «پنکلاب» به انتشار آثار «الگور» اعتراض نمیکند! دلیل روشن است نان «پنکلابها» و دیگر دفتردستکهای روشنفکرنمایان و مدافعان دروغین آزادی بیان در گرو همین جنایات است!
سگ و دربان چو یافتند غریب
این گریبانش گیرد، آن دامن
ما به اهالی «پنکلاب» در سراسر جهان میگوئیم بهتر است بساط شیادی را برچینید، چرا که کارفرمایان شما هم دیگر نمیتوانند خود را به دروغ مدافع «آزادی بیان» جا بزنند.
کس نیاید به زیر سایة بوم
ور همای از جهان شود معدوم
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت