سه‌شنبه، اردیبهشت ۰۱، ۱۳۸۸

گوربان و «عاظادی»!
...
پس از گذشت سی‌سال از استقرار «لات‌سالاری» ماشالله قصاب‌ها در ایران، ایالات متحد می‌کوشد از طریق اوباش حکومت جمکران، عربده‌جوئی و نفس‌کش‌طلبی را بر مجامع بین‌المللی نیز حاکم کند.

استقرار حکومت‌ اوباش شیعی‌مسلک در ایران و گسترش سرکوب ما ملت چنان به دهان ایالات متحد و هم‌پیمانان‌‌اش در سازمان ناتو شیرین آمده که اینان به هوس جهانی کردن لات‌سالاری افتاده‌اند. فواید توسل به اوباش در مجامع جهانی این است که لات‌الله به دلیل «هنجارگریزی» و «قانون شکنی» ایجاد تنش کرده مانع هرگونه پویائی و تغییر و تحول در وضع موجود می‌شود. به عبارت دیگر ایالات متحد می‌خواهد همان شرایطی را که از طریق استقرار حکومت اوباش سی سال است بر ملت ایران تحمیل کرده از این پس در وسعت جهانی بر سازمان‌ها و مجامع بین‌المللی حاکم کند. این است دلیل حضور و عربده‌های احمدی‌نژاد در نشست دوربان: تأمین شرایط مطلوب محافل افراطی یا بهتر بگوئیم خوش‌رقصی برای فاشیسم بین‌الملل.

البته نقش سازمان ملل را در این میان نمی‌باید نادیده گرفت. این سازمان رسوا که همواره عصای دست آمریکا بوده با پذیرفتن احمدی نژاد در نشست «دوربان» ثابت کرد که در هم‌سوئی کامل با آنگلوساکسون‌ها، خواهان نافرجام ماندن نشست مذکور شده است. به همین دلیل پس از پایان این معرکة موفقیت‌آمیز لوطی هم دست نوازشی به سروگوش عنتر دست‌آموز خود کشیده.

به گزارش حنازرچوبه، ‌ مورخ 31 فروردین ماه سال‌جاری، کد خبر 445690، احمدی‌نژاد با رمزی کلارک، حقوقدان و مدافع حقوق بشر دیدار کرد و خواستار «بسیج همة اراده‌ها برای حل مشکلات امروز بشریت شد!» احمدی نژاد مزخرفات دیگری هم ردیف کرده و خواهان پیوستن همه به «جبهة عدالت» شده. مهرورزی از آنجا که خود برای آمریکائی‌ها خوب «معلق» می‌زند، به غلط می‌پندارد همه افتخار دارند «سگ دست‌آموز» سازمان سیا باشند. به همین دلیل هم در حضور لوطی یعنی همان رمزی کلارک «شیر» شده و می‌غرد:

«فکر می‌کنم مشکلات امروز جهان به اندازه‌ای زیاد شده است که باید همه اراده‌ها برای حل آن بسیج شوند [...] هر انسان صلح دوست و عدالت خواهی باید به جبهة عدالت خواهی بپیوندد[...] مسئولان فعلی دولت آمریکا نباید فرصت‌ها را از دست بدهند[...]»


بله تعجب نکنیم، احمدی‌نژاد «فکر» هم می‌کند. البته مشکلات جهان در واقع مشکلات احمدی نژاد است که پوست خربزه را در همان ژنو زیر پایش گذاشته‌اند و هنوز نفهمیده و ابلهانه همچنان بر طبل «عدالت» می‌کوبد! می‌دانیم که «عدالت» مطلوب احمدی‌نژاد در واقع افزایش واردات از ایالات متحد و مهمل‌گوئی در همة‌ زمینه‌ها است. خلاصه احمدی نژاد در دیدار با پیشوای یانکی نهضت عاظادی، مقداری مهمل می‌گوید و ضمن «نصیحت» به آمریکا از درگاه ارباب گدائی ملاقات و گشودن باب دوستی نیز کرده. لوطی نیز از فرصت استفاده نموده زبان به ستایش از ‌عنتر خود می‌‌گشاید، و پس از تأکید بر بهترین خاطرة خود که همان ملاقات با خمینی باشد می‌گوید، سخنان شما خیلی مهم بود! در آمریکا خیلی‌ها حاضراند به شما کمک کنند که فناوری لات‌بازی هسته‌ای خود را بهینه کرده و از برگزاری همة نشست‌های بین‌المللی که برای دفاع از حقوق انسان‌ها بر پا می‌شود با جفتک‌اندازی‌های‌تان ممانعت به عمل ‌آورید.

لوطی کلارک در ادامة سخنان خود از «انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست» نیز دفاع کرده، می‌گوید چرا بعضی‌ها سلاح هسته‌ای داشته باشند؟ در این لحظة سرنوشت‌ساز که عنتر منتظر دریافت مجوز برای «جهش» و «پرش» در عرصة هسته‌ای است، ناگهان لوطی به یاد می‌آورد که تجهیز گورکن‌ها به سلاح هسته‌ای دیگر امکان‌پذیر نیست پس سخنان خود را اینچنین «کامل» می‌کند:

«بهترین خاطرات من مربوط به دیدار با آیت‌الله خمینی است [...] اسرائیل و برخی کشورها سلاح پیشرفتة هسته‌ای در اختیار دارند، این حق ایران است که از انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای بهره‌مند شود.»


بله! رمزی کلارک پس از نشست دوربان 2، دوزاری‌اش افتاد ولی دوزاری «گوربان» هرگز نخواهد افتاد! بگذریم «گوربان» پیش از سخنرانی ابلهانة خود در باب نژادپرستی، از نظام سرمایه‌داری هم انتقاد کاملی به عمل آورده. می‌دانیم که احمدی‌نژاد اگر خودش در همة زمینه‌ها تخصص نداشته باشد، «پروفسور» مولانا که حدود نیم قرن سابقة «خدمت» در موسسة استعماری کیهان و سازمان سیا را یدک می‌کشند، درست مثل دانشمند بزرگ «امیر طاهری» در زمینه های فراوانی تخصص دارند! از جمله در زمینة مسائل اقتصادی! البته هیچ اهمیتی ندارد که خمینی گفته «اقتصاد مال خر است!» طبق فرامین سازمان سیا گورکن‌ها وظیفه دارند با انتقاد از سرمایه‌سالاری، به عنوان نظام سلطه، به تبلیغ برای توحش اسلامی بپردازند و «اقتصاد توحیدی» را «ارزشی» کنند!

هر چند ادغام «اقتصاد» که بر مادیات پای می‌فشارد و «توحید» ‌که ریشه در معنویت و باورهای غیرمادی دارد خود نشانة فاشیسم و مرزشکنی در عالم مفاهیم است،‌ ولی نباید فراموش کرد که «اقتصاد توحیدی» همان گ..زی است که پروفسور بنی‌صدر، پیشتر در بازار مسگرها داده بودند! بگذریم و بازگردیم به احمدی‌نژاد که به گفتة حنازرچوبه، همین روزها راه حل بحران اقتصاد جهانی را نیز به ما ارائه خواهند داد و ما به وجود چنین نابغه‌ای افتخار خواهیم کرد!

ابر اگر آب زندگی بارد
هرگز از شاخ بید بر نخوری
با فرومایه روزگار مبر
کز نی بوریا شکر نخوری

فراموش نکنیم که احمدی نژاد مانند همة گورکن‌ها متخصص ارائة «راه حل» معجزه آسا و ضربتی است، راه‌حلی که همواره با «حذف» فیزیکی توأم است. اگر به یاد داشته باشیم چندی پیش یکی از فعلة مؤنث فاشیسم که توسط ساواک از اعماق زباله‌دان به نمایندگی مسجد جمکران منصوب شده بود و اگر اشتباه نکنیم «عشرت شایق» نام داشت، برای حل مشکل زنان خیابانی پیشنهاد کرد، چند تا را اعدام کنند تا «مشکل» حل شود! بله این است فواید استقرار لات و اوباش در حاکمیت. همین احمدی نژاد هم پیشنهاد کرده بود «اراذل و اوباش» را به کویر و معادن «تبعید» کنند تا «آدم» شوند! از شما چه پنهان ما نخست پنداشتیم گورکن‌ها قصد دارند پایتخت‌شان را از تهران به کویر منتقل کنند هر چند اطمینان داریم که اینان هرگز «آدم» نخواهند شد. اصولاً شنیدن این صحبت‌ها از زبان مهرورزی و همپالکی‌های‌اش یک شوخی تلخ بیش نیست. کسی که نان استعمار سق می‌زند بهتر است از این شکرخوری‌ها نکند. بگذریم!

احمدی نژاد پیش از سخنرانی مضحک خود،‌ خواهان «تغییر» نظام جهانی نیز شده و می‌گوید، در ایران «فرهنگ انسانی» حاکم است! آزادی به حداکثر خود رسیده و همه در برابر قانون برابراند. البته مهرورزی کاملاً حق دارد. سنگسار و قصاص و شلاق و قطع عضو همان «فرهنگ» انسان‌نمایان جمکران است که برای اعمال آن با حمایت آمریکا از آزادی کامل برخوردار شد‌ه‌اند، و همة اینان نیز در برابر قانون برابرند، چون در واقع هیچ قانونی جز توحش در جمکران اعمال نمی‌شود. در نتیجه نوکران آمریکا در سازمان سیا از صلاحیت کافی جهت ارائة‌ راه‌حل برای مشکلات جهانی برخوردار می‌شوند:

«مشکلات کنونی اقتصادی در جهان، ناشی از اندیشه‌های این نظام اقتصادی است [حکومت اسلامی] بزودی دیدگاه‌ها و راهکارهای خود را برای مقابله با بحران [...] به روسای کشورها ارائه خواهد کرد [...] ما نظام ناعادلانه را نمی‌پذیریم و خواهان تغییر این نظام هستیم [...] امروز در ایران به علت حاکمیت فرهنگ انسانی، آزادی در بالاترین حد خود جاری است و همة افراد حتی رهبری [...] در برابر قانون یکسانند[...]»

همان منبع

البته فکر نکنید پریشان‌گوئی به گورکن‌های درونمرزی محدود می‌شود، ‌به هیچ عنوان! گورکن‌های برونمرزی نیز در مهمل‌بافی از همتایان ساکن جمکران هیچ کم و کسری ندارند. همین پارسی‌پور بهترین نمونة چرندبافی و گسترش ابتذال است. البته پارسی‌پور با استفاده از مطالب «ویکی‌پدیا» و شعارهای فمینیست‌های دینی چرندیات خود را می‌بافد. این نخبة فرهیخته گاهی نیز از نبوغ شخصی چاشنی می‌کند، تا سایت «زمانه» کارش کساد نشود. پارسی‌پور به پیروی از فعلة فاشیسم به «افتخار کردن» پرداخته، ضمن ارائة یک تعریف نوین و مضحک از «شاعر» می‌گوید، مهم‌ترین وظیفة زن این است که «مادر» و «خانه‌دار» باشد!

این ترهات در سایت زمانه مورخ 31 فرودینماه سالجاری انتشار یافته و پارسی پور برای ردیف کردن آن‌ها از «لائوتسو» نیز الهام گرفته. به گفتة پارسی‌پور، لائوتسو می‌گوید، هر کس ماهی را خوب سرخ کند به طوری که پوست آن جدا نشود، می‌تواند جهان را اداره کند! البته پارسی‌پور ضمن نسخه‌برداری از دائره‌المعارف متوجه نشده که لائوتسو در واقع اشاره به «عدم امکان» اداره کردن جهان توسط یکنفر دارد! در هر حال در چارچوب نگرش «لائوتسو»، خوب سرخ کردن ماهی برای ادارة «جهان» به هیچ عنوان کفایت نمی‌کند! و ما معتقدیم که کمی «مطالعه» جهت اجتناب از مهمل‌بافی مسلماً لازم است، چرا که سرودن شعر هم صرفاً ردیف کردن واژگان نیست:

«شاعر به کسی گفته می‌شود که تسلط کامل بر مجموعة واژگان یک زبان داشته باشد [به طوری‌ که] بتواند واژگان را به زینت وزن و البته ـ گاهی قافیه بیاراید.»


ما هم به پارسی‌پور و احمدی‌نژاد «افتخار» می‌کنیم که هم به واژگان زبان فارسی «تسلط» دارند هم می‌توانند پروپاگاند مبتذل غرب را اینچنین استادانه به «زینت» وزن و قافیة‌ بلاهت و حماقت بیارایند.

سی سال پیش در چنین روزهائی بود که سرکوب مردم کرد در شهر نقده آغاز شد. در این روزهای فرخندة بهار «عاظادی»، شیخ مهدی بازرگان،‌ پادوی بارگاه رمزی کلارک نخست وزیر بودند و ماشالله قصاب‌ها و زهراخانوم‌ها در خیابان‌های مرکز تهران برای حفظ ارکان «دولت انقلاب» هر روز مردم‌سالاری‌دینی تدریس می‌کردند. این «لات‌سالاری»، همان «فضای سیاسی باز» مطلوب حزب دمکرات آمریکا بود که جیمی‌کارتر خواهان آن شده بود و پادوهای آمریکا در جمکران می‌پندارند که هنوز دوام چنین سیاستی امکانپذیر است. چرا که امروز هدف آنگلوساکسون‌ها همچنان که گفتیم حضور نظامی در سواحل خزر است. حوزة خزر،‌ هم نفت دارد هم می‌تواند از طریق رودخانة ولگا به عنوان مسیر تجارت و انتقال انرژی به اروپا مورد استفاده قرار گیرد. برگزاری نشست «فدرالیسم الهی» دلیل داشت!

در این راستا یکی از پژوهشگران وفادار استعمار، با استناد بر کشک و پشم یک کتاب «علمی» منتشر کرده‌اند که «مستر» علی‌اصغر رمضانپور در سایت «بی‌بی‌سی»، مورخ 31 فروردین‌ماه سال‌جاری آنرا تحت عنوان «نقش ساسانیان در حملة اعراب به ایران» به اهالی مرز پرگهر به عنوان «نوبر بهار» معرفی کرده‌اند.

بله بعضی‌ها پس از «مطالعة بسیار» کشف کرده‌اند که اعراب در زمان ساسانیان با بخش‌هائی از حکومت ساسانی در ارتباط بوده‌اند! اینکه احتیاج به مطالعه نداشت! امپراطوری ساسانی با مردم مناطق دیگر در ارتباط بوده! ولی «پیام» این مطالعات آن نیست که می‌نماید! بلکه مطالعات کذا در واقع به ما می‌گوید:

«حکومت ساسانی شکلی شبیه به یک کنفدراسیون داشته.»


شاهد از غیب رسید! ما «پیش از اسلام» کنفدراسیون بودیم، و حال که از این حکومت نکبت و ادبار اسلامی متنفریم حتماً می‌باید یک کنفدراسیون مانند حکومت ساسانیان تشکیل دهیم تا آمریکا بتواند در «فدراسیون» گیلان و مازندران حضور یابد! به گفتة «پورشریعتی»، استاد بخش مطالعات ایرانی خانواده‌های بزرگ اشکانی و ساسانی با یکدیگر همکاری داشتند و کنفدراسیون کذا نتیجة این «همکاری» بوده! نمی‌دانستیم کنفدراسیون خانوادگی هم وجود دارد! حتماً طایفة قریش و قبیلة بنی‌هاشم هم در صحرای حجاز یک کنفدراسیون دینی به راه انداخته بودند و هنوز آخوند مصباح یزدی این «حقایق» را برای‌مان فاش نکرده! بله از «همکاری» خانواده‌های بزرگ نوعی «کنفدراسیون» ایجاد می‌شود. و خانواده‌های اشکانی مدتی با ساسانیان همکاری کردند و کنفدراسیون ساسانی را ساختند بعد هم به همکاری خود پایان داده باعث سقوط ساسانیان شده‌اند!

همانطور که می‌بینیم یکنفر به نام «پورشریعتی» که از قضای روزگار «استاد» بخش مطالعات ایرانی دانشگاه اوهایو تشریف دارند یک‌شبه ره صد ساله رفته تمام تحقیقات و مطالعات شرق‌شناسی چون کریستن‌سن را مردود شمرده ادعا می‌کنند امپراطوری ساسانی یک حکومت متمرکز نبوده!

کتیبه‌های ساسانی را فراموش کنید! به ویژه کتیبه‌های مربوط به سخنان «کرتیر»، مؤبد بزرگ دربار که سخن از «پالایش» مذهبی ایران می‌گوید، کتیبه‌هائی که هنوز موجود است و ثابت می‌کند که تمرکز سیاسی در دوران ساسانی چندان راه افراط پیمود که تمرکز دینی و دین دولتی زرتشت را بر مردم تحمیل کرد و دست موبدان زرتشتی را نه تنها برای قلع و قمع مانویان و مزدکیان باز گذاشت که به دلیل رسمیت یافتن دین مسیح در امپراتوری رم، سرکوب مسیحیان نیز در دستورکار موبدان قرار گرفت. برای دانستن این مسائل نیازی به مطالعة آثار کریستین‌سن نیست، اسناد و شواهد تاریخی موجود است. با «مطالعات» و «کشف» و «الهام» نمی‌توان یک «کتاب تاریخ» نوشت که با مطالب موجود در کتیبه‌های تاریخی در تضاد قرار گیرد!

البته از آنجا که «هنر تحریف» تاریخ نزد ایرانیان است و بس،‌ پروانه پورشریعتی چنین معجزاتی کرده و موفق به اختراع کنفدراسیون ساسانی هم شده. ایشان سپس اختراع خود را کشف فرموده و دانشگاه اوهایو هم اختراعات و اکتشافات این نخبة سرزمین گل‌وبلبل را به عنوان مطالعات «علمی» منتشر کرده. سپس ناخدا کلمب در حالیکه به دریاچة خزر زل زده و آب از دهان‌اش سرازیر شده بود این شاهکار جدید را به طرفداران فدرالیسم الهی تقدیم کرده و می‌گوید، اگر «ممالک محروسه» متعلق به دوران قاجار به کارتان نمی‌آید از تحقیقات بسیار علمی «پورشریعتی» استفاده کنید که فدرالیسم و کنفدراسیون، هر دو برای ما مفید است!

بله حضرات می‌پندارند هنوز کالای بنجل تولید «مراکز مطالعات کشکی ایران» در داخل خریدار دارد و هر چه آکادمی‌های غرب تف کنند، برای ایرانی حکم آب‌حیات خواهد داشت. به همین دلیل است که ایرانی‌نمایان ساکن غرب، با تحریف تاریخ ما برای‌مان از نو «تاریخ» می‌نویسند و هر روز گذشتة ما را به اقتضای منافع اقتصادی‌ کارفرمایان‌شان تغییر می‌دهند. بی‌دلیل نیست که همة نخبگان و فرهیختگان ایرانی‌نما به «تاریخ» و «فرهنگ ایران» اینچنین علاقمند شده‌اند! در داخل مرزها سرداران با چماق بر سر مردم می‌کوبند تا «ارزش‌های دینی» حفظ شود و کسی راه تاراج کشور را سد نکند، در خارج چماق «مطالعات» استادان زپرتی و بیسواد آکادمی‌های ریز و درشت‌شان را بر سر ایرانی‌ها فرود می‌آورند. نمونه‌اش مزخرفاتی است که پورشریعتی ردیف کرده.

این استاد بینوا که «تاریخ» ایران را به حساب خود بررسی هم کرده چنان با «علم تاریخ» بیگانه است که حتی قادر نیست فرسایش یک حاکمیت چندصد ساله را به دلیل گذشت زمان دریابد. پورشریعتی پس از ارائة فرضیة مضحک اتحاد خانواده‌های اشکانی با ساسانیان، ادعا می‌کند تزلزل در این اتحاد باعث شکست ساسانیان شد. ایشان درست مثل امام‌شان «بی‌بی‌گوزک» را بجای تاریخ گرفته‌اند. در قاموس فعلة فاشیسم تحولات تاریخی دلیل ندارد، پیش می‌آید! اتحاد متزلزل «می‌شود» و ساسانیان شکست می‌خورند! حتماً به ارادة الهی! حتماً چون طرف مقابل ساسانیان تازیان مسلمان بودند که ارواح شکم‌تان «دین بر حق» هم داشتند، و به همین دلیل توانستند بر ساسانیان پیروز شوند!

اصلاً اگر نظر ما را بخواهید اتحاد فرضی اشکانیان با ساسانیان هم به ارادة الهی متزلزل شد تا چهارده سده بعد یک استاد فکسنی دانشگاه اوهایو ‌به ما بگوید امپراطوری ساسانی نوعی کنفدراسیون بوده! نه جانم! شرم حضور را کنار بگذارید! کریستن‌سن مهمل گفته! امپراطوری ساسانی اصلاً یک «حکومت اسلامی» بوده، اردشیر پنهانی مسلمان شده بود، تازیان هم آنگلوساکسون‌های محتاج نفت خزر بودند، و به همین دلیل اتحاد اشکانیان و ساسانیان متزلزل شد:

«اوج همکاری‌های [...] اشکانی و ساسانی در زمان پیروزی ساسانیان [بر] رومیان است و با تزلزل در اتحاد این خانواده‌ها زمان شکست ساسانیان فرا می‌رسد و دوره‌ای از تغییر و بی‌ثباتی حکومت ایران را فرا می‌گیرد[...] که [طی 4 سال] هشت پادشاه و ملکه [برتخت می‌نشینند]»


این ترهات فقط یک عبارت «به ارادة پروردگار» کم دارد، تا بتوان این «تحولات تاریخی» را نیز جزو «بی‌بی‌گوزک‌های» قرآن قرار داد. ولی در عالم واقعیت پس از حدود چهار سده ‌سلطنت «از 226 تا 651 میلادی»، جنگ قدرت در خاندان ساسانی به حدی شدت یافت که وارثین تاج و تخت همگی نابود شدند و کار بجائی رسید که به طور «موقت» زنان بر تخت سلطنت می‌نشستند: پوران‌دخت و آذرمیدخت.

توصیة ما به فدائیان فدرالیسم در ایران این است که از پورشریعتی بخواهند در مورد هخامنشیان هم «مطالعاتی» صورت دهد، و کتابی تحت عنوان «نقش هخامنشیان در حملة اسکندر به ایران» بنویسد و هر چه «گیرشمن» و دیگران در مورد هخامنشیان گفته‌اند رد کرده، بگوید:

امپراطوری هخامنشی شکلی شبیه به یک کنفدراسیون داشته که نتیجة همکاری سیاسی خانواده‌های بزرگ پارس‌ و ماد بوده و خانواده‌های ماد در بر سرکار آمدن یا سقوط بیشتر پادشاهان هخامنشی موثر بوده‌اند [...] اوج همکاری‌های [...] پارس‌ها و مادها در زمان پیروزی داریوش بر مصر است. و با تزلزل در دین و ایمان این خانواده‌ها اتحادشان هم سست شده به خواست خداوند زمان شکست هخامنشی فرا می‌رسد.

فکر می‌کنم مشکلات امروز آنگلوساکسون‌ها به اندازه‌ای زیاد شده که باید همه اراده‌ها برای حل آن بسیج شوند [...] مسئولان فعلی دولت آمریکا نباید فرصت‌ها را از دست بدهند[...] مشکلات کنونی اقتصادی در جهان، ناشی از اندیشه‌های این نظام اقتصادی است[...] ما نظم قانونی را نمی‌پذیریم و خواهان تغییر این نظام هستیم [...] امروز در ایران به علت حاکمیت اسلامی،‌ آزادی در توحش به بالاترین حد خود جاری است و همة افراد حتی رهبری [...] در برابر قانون جنگل یکسان‌اند[...]




نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ آدردرایو

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

نسخة پی‌دی‌اف ـ ایشیو

نسخة پی‌دی‌اف ـ مدیافایر

نسخة پی‌دی‌اف ـ فایل باکس

...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت