شنبه، اردیبهشت ۰۵، ۱۳۸۸


کاه و افتخار!
...
دهخدا می‌گوید، رسم است که چون بچه ‌گاو بمیرد در پوست او کاه پر کرده در نظر گاو آرند تا آنرا بچه خیال کند و شیر دهد.

صاحب‌طبعان ستایش جاه کنند
تا در دل جاه پروران راه کنند
دلجوئی گاو نیست شیر است مراد
گوسالة مرده را چو پر کاه کنند
ناظم هروی

در آستانة سفر به اصطلاح غیرمنتظرة هیلاری کلینتون به عراق و تعیین سفیر جدید آمریکا در این کشور، ده‌ها تن نظامی و غیرنظامی عراقی و ایرانی با بمب منفجر شدند تا دولت آمریکا خاطرة‌ شیرین «جنگ» را همزمان در ایران و عراق زنده نگاه دارد. اعزام زائران ایرانی از طرف دولت صرفاً برای کشتار آنان صورت پذیرفته. یادآور شویم که هم‌زمان با این فجایع، در تاریخ 4 اردیبهشت‌ماه، پاسگاه پلیس در جادة روانسر در کرمانشاه نیز هدف حملة‌ مسلحانه قرار گرفت و 10 تن از نیروهای انتظامی در این درگیری به قتل رسیدند. به گزارش مهرنیوز، مورخ 5 اردیبهشت‌ماه سالجاری، تلاش برای دستگیری مهاجمان ادامه دارد! بله این است خط سیاسی ایالات متحد در ایران که شیپورهای‌اش در کیهان نیز از طریق واژگون‌نمائی به آن اشاره دارند:

«آیا دولت جدید آمریکا [...] علیه [حکومت اسلامی ایران] که خواسته‌های [آمریکا] را به چالش کشانده سرجنگ نخواهد داشت؟ به یقین دارد [...] پاسخ منفی [...] چه با ژست روشنفکری و چه از سر ساده لوحی [...] اسیر شدن در چنبرة فریب دشمن است.»

این بخشی است از مقالة شیوای حسام‌الدین برومند، تحت عنوان «چنبرة فریب» که در کیهان مورخ 24 فروردین‌ماه سالجاری انتشار یافته، و آشکارا از تمایل آمریکا برای تداوم روابط پنهان با حکومت اسلامی آنهم شعار نبرد با آمریکا و اسرائیل پرده برمی‌دارد. خط سیاسی کیهان همچنانکه پیشتر هم گفته‌ایم خط سیاسی افراط‌گرایان آمریکاست و خط مستقلی نیست. دهخدا می‌گوید، «گوساله به زور میخ می‌جهد؛ یعنی حکم عرض دارد که قائم به غیر است.» انفجارهای اخیر در بین زائران ایرانی در عراق را نیز می‌توان در چارچوب همین سیاست بررسی کرد.

کشتار زائران ایرانی در عراق ابزاری است برای اعمال سیاست مطلوب ایالات متحد در ایران و در کل منطقه. روال این است که وزارت امور خارجة هر کشور اتباع خود را از سفر به مناطق ناآرام برحذر دارد، اما در حکومت اسلامی چنین نیست. وزارت امور خارجه، حتی برای حفظ ظاهر، یک بیانیه هم صادر نمی‌کند! حکومت اسلامی برای تقویت و تداوم سیاست جنگ افروزی ایالات متحد ایرانیان را به عراق اعزام می‌کند تا هدف حملات دست‌پروردگان ارباب قرار گرفته تکه، تکه شوند.

بله اعزام زائران ایرانی به عراق در واقع زمینه‌سازی جهت تداوم همان سیاست «موج انسانی» است که در جنگ 8 ساله با صدام حسین اعمال می‌شد. در چارچوب چنین سیاستی حکومت اسلامی همزمان با سرکوب، کشتار و به ویژه سرکوب دانشجویان، هزاران جوان ایرانی را به مناطق مین‌گذاری شده ‌فرستاد تا منافع اربابا‌ن‌اش از طریق فروش سلاح و چپاول نفت ارزان تأمین شود. همین حکومت امروز بجای بسیجیان، مردم عادی را در برابر بمب‌گذاران قرار می‌دهد. البته دلیل موجه هم دارد: مردم می‌خواهند به زیارت بروند! ما هم می‌دانیم که بسیاری از مردم می‌خواهند به زیارت بروند، ولی اگر همین مردم بدانند که قرار است پیش پای وزیر امورخارجة ایالات متحد و سفیر جدید آمریکا در عراق مثل گوسفند قربانی شوند مسلماً از زیارت منصرف خواهند شد! در ثانی مردم خیلی کارها دوست دارند بکنند، چرا دولت زمانیکه به زمینه‌سازی سیاست‌های آمریکا می‌رسد فقط «مردم‌دوست» می‌‌شود؟

مگر در تمام مدتی که سفر به نجف و کربلا «مجاز» نبود اتفاقی افتاد؟ وزارت کشور و وزارت امورخارجه اگر خود را به خریت زده‌اند، دیگران که کور و ابله نیستند. چرا مردم حتماً در گروه‌های کثیر صد یا صدوپنجاه نفره می‌باید به زیارت بروند؟ مگر امکان تقسیم زائران به دسته‌های ده نفره وجود ندارد؟ این مسافرت‌های نان‌وآبدار را کدامیک از «نهادهای» نظام مقدس سازمان می‌دهد؟ چرا تروریست‌ها به گلة همراه اکبر بهرمانی حمله نکردند، و مردم عادی را هدف قرار می‌دهند؟ پاسخ این پرسش‌ها روشن است. به همان دلیل که طی 8 سال «جنگ تفریحی»، محله‌های پرجمعیت تهران هدف بمب قرار می‌گرفت تا تعداد بیشتری از غیرنظامیان به قتل برسند، ‌ دامنة ارعاب مردم گسترده‌تر شود و دست پاسداران منفور هم برای سرکوب بازتر!

اعزام گروه‌های کثیر زائران ایرانی به عراق دقیقاً در راستای تقویت همین سیاست صورت می‌گیرد. به عبارت دیگر مسئلة «خواست مردم» مطرح نیست، تعداد کثیری از همین مردم نیز خواهان تدوین یک قانون اساسی انسان‌محور و استقرار یک حاکمیت دمکراتیک در کشورشان هستند، چرا خواست اینان به هیچ گرفته می‌شود؟ جواب روشن است، «خواست» وزارت امورخارجة آمریکا برای تداوم تنش از اولویت‌های ابدی نظام مقدس جمکران بوده و خواهد بود. در نتیجه هیچ اهمیتی ندارد که صدها زن و مرد و کودک ایرانی برای تأمین اهداف مقدس گاوچران‌ها در پوشش «زیارت» به کشتارگاه عراق فرستاده شوند. مگر در همین کشور عراق خارج از چپاول نفت و سرقت آثار باستانی چه می‌گذرد؟

آنگلوساکسون‌ها برای استقرار دمکراسی و نابودی سلاح‌های کشتار جمعی به عراق آمدند و طی شش سال اقامت پربرکت خود علاوه بر قتل نیم میلیون عراقی، ده ‌هزار شبه نظامی را تحت فرماندهی جنایتکاری به نام مقتدی‌صدر قراردادند تا در کنار اوباش مسلح تحت نظارت آخوند حکیم به کشتار و غارت مردم عراق بپردازد. همزمان با این فعالیت‌های خیرخواهانه ده‌ها گروه تحت عنوان سلفی، وهابی، القاعده، و ... تحت نظارت اشغالگران آموزش دیده‌اند تا دامنة ارعاب و سرکوب مردم گسترش یابد. و عجیب است که هدف این گروه‌های «ضدامپریالیست» فقط غیرنظامیان در کشور عراق‌ است. بازار و یا محله‌های پرجمعیت و فقیرنشین شیعه، اماکن مقدس شیعیان یا مساجد سنی‌ها و محل تجمع کردها، «هدف» تعریف شده! بهتر بگوئیم در همة نقاطی که جان نگروپونته با دقت فراوان انتخاب می‌کند تا از طریق تخریب و ایجاد وحشت «فدرالیسم»، ویراست سازمان سیا یا همان «فدرالیسم الهی» بتواند بر کشور عراق حاکم شود،‌ و این کشور را در واقع به سه کشور سنی، شیعه و کرد تجزیه کند. البته در اینصورت تجزیة ایران نیز اجتناب ناپذیر خواهد شد، به ویژه که در پاکستان، ایالات متحد با همراهی چین، اعمال سیاست «دولت طالبان‌تر در بطن دولت طالبان» را آغاز کرده.

در درة «سوات» یک توده ابر متحرک به نام طالبان «دولت مستقل» تشکیل داده. درست مثل یک «ابر ملخ» که گاه به سرعت خود را به مناطق دیگر می‌رساند، و پس از ابراز نگرانی «رابرت گیتس» و هیلاری کلینتون، دولت پاکستان با یک جلسة اضطراری «توده ابر طالبان» را باز می‌گرداند به درة‌ سوات! در نتیجه، نه دولت پاکستان و نه هیچ دولت دیگری پاسخگوی تحرکات این گروه نخواهد بود! تجهیزات و امکانات‌شان هم مانند پاسداران حکومت امام سیزدهم از آسمان فرو می‌ریزد، بدون اینکه حتی یک دلار در برابر آن پرداخت شود. آن پنج میلیارد دلار، حاصل «نشست توکیو»، که حکومت جمکران نیز در آن حضور داشت، برای تقویت طالبان درة سوات نبوده. ابداً! فکر بد نکنیم! آمریکا فقط از دمکراسی حمایت می‌کند!

مگر ندیدیم هیلاری کلینتون برای رفع تحریم‌های کوبا چه گفت؟ کلینتون اظهار داشت، مردم کوبا باید از همان دمکراسی‌‌ای برخوردار شوند که کوبائی‌های ساکن ایالات متحد برخوردارند! هیلاری کلینتون نمی‌تواند در مورد چین و ایران مطالبات مشابهی را مطرح کند. چرا که سیاست آمریکا در منطقة خاورمیانه با تکیه بر حاکمیت چین بر محور جنگ، تحمیل مقدسات و ایجاد آشوب استوار شده، و چنین سیاستی برای رسیدن به اهداف خود نیازمند تولید انبوه «شهید» است. قتل‌عام زائران ایرانی در عراق دلیل دارد! بله آمریکا بی‌دلیل جنایت نمی‌کند. جنایت باید منافعی داشته باشد و کشتار زائران ایرانی منافع فراوان دارد. با توسل به این جنایات چند محور سیاسی وابسته به آمریکا همزمان در کشورمان تقویت می‌شود.

از یکسو محور «روابط پنهان» و عربدة ‌«نبرد با آمریکا»، به رهبری علی خامنه‌ای نان‌اش در روغن می‌افتد؛ از سوی‌ دیگر محور مدافع «مصالحه با آمریکا» و «نبرد با وهابی ـ سلفی و...» به رهبری اکبر بهرمانی سرافراز خواهد شد. نهایت امر محور ابراز نوکری که احمدی نژاد در رأس آن قرارگرفته نیز حرفی برای گفتن خواهد داشت. این محور اخیر نقش همان پسرک در حکایت سعدی را بر عهده دارد که در مقابل دریافت چند سکه «طبل» می‌زد تا صدای گ.. درویش به گوش کسی نرسد. این محور را «محور طبل» می‌نامیم تا از تکرار نام دلقک نارمک هم پرهیز کرده باشیم.

بله «محور طبل»، هم در داخل و هم در خارج باید بر طبل کذا بکوبد. مزخرف‌گوئی احمدی نژاد در نشست «دوربان 2» یکی از همین ضربات برونمرزی بود که در پی ضربة داخلی ارائة «الگوی مصرف» فرود آمد. «الگوی مصرف»، شعار رهبر فرهیخته در واقع برای ماستمالی کردن «الگوی تولید» داخلی تنظیم شده. به همین دلیل در همة وقوقیه‌ها و به ویژه در سخنان آخوندصافی و مهملات دیگر نعلین‌های جیره‌‌خوار ناخداکلمب «الگوی مصرف» تکرار و بازتکرار می‌شود، تا هیچکس از نابودی تولید داخلی و گسترش واردات به ویژه واردات برنج توسط دولت امام‌زمان سخنی به میان نیاورد.

حکومت اسلامی جهت توجیه واردات برنج، ابتدا بازار تولید داخلی را کساد می‌کند. به عنوان نمونه برای از بین بردن بازار برنج طارم، ‌ این برنج را با برنج‌های وارداتی مخلوط کرده آنرا به عنوان برنج طارم به فروش می‌رساند. طبیعی است که مردم از خرید «برنج طارم» خودداری خواهند کرد، در نتیجه دولت هم برنج‌ طارم را به بهانة اینکه مشتری ندارد از تولید کننده نمی‌خرد! و به این ترتیب تولید این نوع برنج در داخل رو به نابودی می‌گذارد.

ولی در مورد گندم کار دولت ‌چپاولگر بسیار ساده است، چون از پرداخت یارانه به کشاورزان و خرید گندم داخلی خودداری کرده، گندم را از خارج وارد می‌کند. آخوند صافی و دیگر سگ‌های ‌هار سفارت‌کذا هم خفقان اختیار می‌کنند، چرا که نابودی تولیدات داخلی و رونق واردات نه تنها از جمله ارزش‌های دینی است که باعث سربلندی اسلام نیز می‌شود. به گزارش مهرنیوز، مورخ 22 فروردین‌ماه سالجاری، دولت احمدی نژاد در سال 1387، شش میلیون تن گندم وارد کرده که حدود یک ششم آن آمریکائی است! بنا بر مصوبة نمایندگان ویژة احمدی نژاد، در سالجاری واردات گندم به هفت میلیون تن افزایش خواهد یافت. البته این افزایش خارج از افزایش 200 درصدی واردات از آمریکاست!

سازمان سیا با استقرار حکومت اسلامی در ایران مشتی اوباش و کلاه مخملی را در رأس هرم قدرت قرار داد. رفتار اجتماعی کلاه مخملی‌ها بر دو قطب متضاد استوار است، قطب «عربده‌جوئی» و قطب «ابراز چاکری» و نوکری! عربده‌جوئی، همچنانکه پیشتر هم گفتیم از آغاز بهار «عاظادی» همزمان در جماران و در خیابان جریان یافت، حال آنکه نوکری و چاکری در نهان و در رابطه با ایالات متحد ابراز می‌شد. اگر تا پیش از ظهور احمدی‌نژاد زبان حکومت در داخل، به زبان پرخاش،‌ خشونت و تهدید محدود مانده بود، با استخراج این پدیدة نوین از نارمک، «زبان حقارت» و «زبان نوکری» هم به زبان ابتذال حکومت افزوده شد. امروز احمدی‌نژاد در «شهریار» تعریف نوینی از دولت، به عنوان «نوکر مردم» ارائه داده می‌گوید، دولت به نوکری مردم افتخار می‌کند. حال آنکه می‌دانیم این دولت در واقع نوکر گاوچران‌هاست که مانند عبادی و پارسی‌پور به اپیدمی «افتخار»‌ مبتلا شده! افتخار به مذهب؛ افتخار به زن بودن و خانه نشینی،‌ و بالاخره افتخار به نوکری، یا بهتر بگوئیم «افتخار به حماقت.»

البته ما به غلط می‌پنداشتیم که نقش دولت ادارة امور کشور و مردم است؛ احمدی‌نژاد می‌گوید کارش نوکری است! روند رشد ابتذال و خشونت در یک جامعة استعمارزده «مدیریت جامعه» را نیز با «نوکری» در ترادف قرار داده. زبان این سیاست یک زبان چندگانة آمیخته به ابتذال، «خشونت» و «حقارت» ویژة‌ کلاه مخملی‌های مرزپرگهر است که از سی‌سال پیش به دست مقدس سازمان سیا برای گسترش جنگ و بحران در رأس هرم قدرت قرار گرفته‌اند. و در چارچوب همین زبان ابتذال است که در کیهان، شیپور «هریتیج کلاب» امثال حسام‌الدین برومند «روشنفکری» را «ژست» می‌خوانند!

باید به گاوچران‌ها و به ویژه به جیره خواران‌شان در جمکران که در صف مدرک‌ گرفتن از دانشگاه‌ از سر و کول یکدیگر بالا می‌روند، بگوئیم، بر خلاف آنچه پنداشته‌اید روشنفکری اصلاً «ژست» نیست! اگر فراموش کرده‌اید حضورتان عرض کنیم که روشنفکر باید از «سواد»،‌ «شعور» و «آزادی تفکر» هم برخوردار باشد!‌ روشنفکری «ژست» نیست! سردادن زوزة نبرد با آمریکا و اسرائیل و نانخوردن از دست‌ اینان را «ژست» می‌نامند. ژستی که پس از سه‌دهه دیگر فرسوده شده. پس بهتر است حکومت جمکران کارگاه صادرات زائر و واردات انبوه شهید و مجروح را تعطیل کند، چرا که شیردادن گاو هم دوره‌ای دارد! این گاوی که ما می‌بینیم دیگر باید به سلاخ‌خانة تاریخ فرستاده شود.




0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت