«دوربان» و دیدهبان!
...
باراک اوباما با وجود اینکه برای رعایت حال دولت ترکیه، برخلاف وعدههای انتخاباتیاش از شناسائی جنایات عثمانی بر علیه ارامنه خودداری کرد، امروز هدف دشنام و ناسزای روزنامة حریت نیز قرار گرفت! اینهمه به این دلیل که اخیراً محافلی در ترکیه همچون سگهار به جان مخالفان افتادهاند، ولی گویا متوجه شدهاند که ای دل غافل! دیگر نمیتوان با خیال راحت به آمریکا تکیه کرد و در داخل به سرکوب مردم پرداخت!
البته آخوند اژهای در جمکران به دلیل جمود ذهنی، ویژة نعلینها، هنوز از درک این واقعیت تلخ عاجز مانده و میپندارد این آمریکا، همان آمریکای دوران جیمی کارتر است! همچنانکه گفتیم استعمار سفلهپرور است و به ویژه در ایران سفلهپروری را به اوج رسانده. کافی است نیم نگاهی به کاندیداهای ریاست جمهوری چاه جمکران، به ویژه به کاندیدای «محور طبل» بیافکنیم. همانکه برای تغییر مواضع ارباباناش افتضاح اخیر را در ژنو به راه انداخت.
یک روز پس از تصویب سندپایانی کنفرانس «دوربان 2»، که تعطیلی دکان احترام به مقدسات را نوید میدهد، سازمان دیدهبان حقوق بشر از تحریم کنندگان این نشست درخواست کرد با پیوستن به جامعة جهانی و امضای این سند نشان دهند که خود را متعهد به مبارزه با نژادپرستی میبینند! بله نشست دوربان نه تنها احمدی نژاد را وادار کرد که دولت اسرائیل و هلوکوست را تلویحاً به رسمیت بشناسد، که سازمان دیدهبان حقوق بشر را نیز در موضع انفعالی قرار داد. در واقع حضرات انتظار نداشتند که سند پایانی با اجماع شرکتکنندگان به تصویب برسد! اینان همچنان رویای تداوم سیاست «گلههای مقدس» بومی، دینی و قومی را در سر میپروراندند.
از اینرو، در نشست دوربان 2، بجز احمدینژاد نخبگان دیگری هم از اهالی مرزپرگهر برای دفاع از قانون اساسی متحجر حکومت اسلامی و در واقع دمیدن در تنور پرسود «مقدسات» حضور داشتند؛ سایت نعلین پرست زمانه با یکی از هم اینان به نام «فاخته زمانی» مصاحبهای هم ترتیب داده! فاخته زمانی از طرفداران «فدرالیسم الهی» یا تجزیة عملی کشور ایران است، البته تجزیه طلبی خود را تکذیب میکند، چرا که اگر کسی که از سوی سازمان ملل به عنوان مدافع حقوق بشر به ما حقنه میشود تجزیه طلبی خود را تأئید کند، سازمان محترم ملل را در محضور قرار خواهد داد! در هر حال، ما فرض میکنیم که فردی به نام فاخته زمانی تجزیه طلب نیست، و به عنوان مدافع حقوق مردم آذربایجان فعالیت میکند و سایت زمانه نیز به عنوان مدافع حقوق بشر با او مصاحبه کرده.
«زمانه» ابتدا عکس رنگی فاخته زمانی را با موهای رنگ کرده و «مش» شده و ظاهر آدمیزاد به شما نشان میدهد تا بدانید و آگاه باشید طرف «روسری» به سر ندارد، و اطمینان حاصل کنید که از «روشنفکران» و «آزادیخواهان» برونمرزی است! چون وجود این یک تکه پارچه بر سر زنهای شهری اگر میتواند نشان از بسیاری مسائل و تعلقات و تحمیلها داشته باشد، عدم وجود آن، به زعم بینوایان فرهنگی، اثبات روشنفکری و آزادیخواهی شده! به همین دلیل است که شیرین عبادی در خارج از مرزها بدون روسری، با موهای رنگ شده و آرایش تند ظاهر میشود! البته این روزها یقهاش را هم کمی باز کرده تا ثابت کند بر غلظت آزادیخواهیاش افزوده شده! ولی در هر حال عبادی از فاخته زمانی چند سال نوری عقب است، چرا که عینک ذرهبینی به چشم ندارد! این مختصر را گفتیم تا سایت روزآنلاین دفعة آینده عکس عبادی را با عینک منتشر کند، که «ژست» تحفة محفل نوبل هم کامل شود! بگذریم و بازگردیم به سخنان فاخته زمانی در سایت زمانه تا با ابعاد گستردة پروپاگاند فاشیسم بینالملل بیشتر آشنا شویم و ببینیم نه تنها محمد «مقدس» است و به زعم فعلة فاشیسم کسی حق ندارد کاریکاتور ایشان را بکشد، که مردم آذربایجان هم مقدس شدهاند!
آری! محفل فاشیسم است و همین مقدسات! و مدافعان ایرانینمای حقوق بشر، به رهبری شیرین عبادی از قضای روزگار همه باید بر طبل مقدسات بکوبند تا همزمان با گسترش سرکوب در ایران دکان اربابانشان در غرب هر چه بیشتر رونق یابد. به این ترتیب جوایز بیشتری از این کلاب و آن انستیتو به فعلة فاشیسم تعلق خواهد گرفت. فاخته زمانی هم به سازمان رسوای ملل دعوت شده بود تا در پوشش انتقاد از سرکوب اقلیتها در ایران، در واقع خواهان حق برگزاری نماز جماعت و محدودیت «آزادی بیان» شود! بله حقوق بشر مطلوب سازمان ملل همان «حقوق دینی» است که به تقویت توحش میانجامد:
«حتی قانون اساسی را هم اجرا نمیکنند. و اجازه نمیدهند سنیهائی که در آذربایجان غربی زندگی میکنند به صورت عمومی نماز برگزار کنند[...]»
گویا این مدافع حقوق و آزادیها، مانند گورکنهای جمکران فقط «حقوق بشردینی» را به رسمیت میشناسد، چرا که این حقوق بشر تولید آبدارخانة سازمان سیا، به حفظ «مقدسات» اهمیت فراوان میدهد و به همین دلیل اعلامیة جهانی حقوق بشر را مردود شمرده؛ «حقوق فردی» را نفی میکند. حقوق بشر ویراست فاشیستها حقوق گلههای مقدس «دینی»، «بومی» و «قومی» است! گلههائی که «تقدس» را از بیبیگوزکهای «دین» به «زبان» و «تعلقات قومی» گسترش میدهند و خلاصة مطلب کل جامعه را در هالهای از تقدس فرو میافکنند. بر پایة همین روند گسترش تقدس است که فاخته زمانی آزادی تخیل را نفی کرده کاریکاتور و فیلم را «توهین به آذربایجانیها» معرفی میکند:
«ما در اینجا هستیم تا در مورد نژادپرستی که در ایران علیه آذربایجانیها صورت میگیرد اعتراض کنیم. در مورد آن کاریکاتوری که در روزنامة دولتی ایران به آذربایجانیها توهین شده بود، صحبت کنیم [...] فیلمهای تحقیرآمیزی علیه آذربایجانیها میبینیم [...]»
بله ساختن فیلم و هر چه که «آزادی ذهن» در آن نقشی داشته باشد «محکوم» است، چرا که فاخته زمانی میپندارد آذربایجانیها مقدساند. به این ترتیب اگر بخواهیم، در چارچوب مطالبات فاشیسم بینالملل، حقوق اقوام ایرانی را رعایت کنیم، میباید «طنز» نیز از رسانهها حذف شود. چرا که اگر ساختن فیلم و ترسیم کاریکاتور «توهین» به شمار آید بقیة اقوام از کرد و فارس و بلوچ هم تقدس خواهند یافت و دیگر هیچکس حق ندارد آنها را در کاریکاتور، یا در فیلم و یا در رمان به سخره گیرد. و اینچنین است که نان فاشیستها در روغن خواهد بود! چون اگر «طنز» را از جامعه حذف کنیم، در واقع زمینه برای تحمیل همه جانبة تقدسها و تحکیم پایههای یک حاکمیت فاشیست فراهم میآید.
اگر امروز حکومت توحش جمکران رسم کاریکاتور یا نوشتن رمان را در مورد «مقدسات دینی» و آخوند جماعت ممنوع کرده، مدافعان دروغین حقوق اقلیتها تحت عنوان حمایت از «آزادی» میخواهند «مقدسات قومی» را نیز بر همین «مقدسات دینی» بیافزایند! به همین دلیل است که امثال فاخته زمانی بجای آنکه از سرکوب فرهنگی در آذربایجان انتقاد کنند، در واقع خواهان محدودیتهای نوین در راه «آزادی بیان» میشوند. البته زمینة این مطالبات بیشرمانه را هم ساواک جمکران فراهم میآورد. جنجال رسانهای پیرامون سوسک کذا را که فراموش نکردهایم! روند انتشار کاریکاتور در یک رسانة جمعی را هم نیک میشناسیم.
کاریکاتور را سرپرست رسانه به کاریکاتوریست سفارش میدهد، تا واکنش مطلوب به کاریکاتور کذا را برانگیزد. سرپرست رسانه در جمکران تحت نظارت ساواک منفور فعالیت دارد، مطالب و محتوی رسانه هم از قبل میباید به تائید وزارتخانة ارشاد گوسفندان گمراه به راه راست رسیده باشد. همة این مراحل طی میشود تا امثال فاخته زمانی به غلط در جایگاه مدافع حقوق مردم آذربایجان قرار گیرند. طرف مربوطه چنان از مرحلة حقوقی پرت است که میپندارد قانون اساسی جمکران، به اقوام ایرانی «حق تحصیل» به زبان خودشان را داده! حال آنکه حق «آموزش زبان» کردی یا آذری با حق تحصیل به زبان کردی و آذری تفاوت بسیار دارد! فاخته زمانی ضمن ارائة تفسیر شکمی از قانون اساسی جمکران میگوید، همة کتابهای درسی ما به زبان فارسی است:
«در قانون اساسی [...] به تمام اقوام حق یادگیری زبان خودشان را دادهاند، ولی ما در کتابهای درسی حتی یک درس هم به هیچ زبانی به غیر از فارسی نداریم.»
بله این حقوقدانان و این نوابغ متخصص تفسیر قانون اساسی جمکران هنوز متوجه نشدهاند که اقوام در مدارس به زبان فارسی تحصیل میکنند، در ضمن میتوانند از حق یادگیری و آموزش، حق انتشار رسانههای مکتوب، صوتی و تصویری و حق نشر کتاب به زبان خود نیز برخوردار شوند. درست است که این حقوق رعایت نمیشود ولی قانون شکنی حکومت اسلامی به امثال فاخته زمانی و دیگر تجزیهطلبان، مجوز «تحریف» قانون اساسی را نمیدهد!
به عنوان مثال، حق «آموزش زبان کردی» نمیتواند حق تحصیل به زبان کردی تلقی شود. در اینصورت کسی که در کردستان تحصیلات دبستانی و دبیرستانی خود را به اتمام میرساند میباید در همان کردستان هم به دانشگاه برود؛ در همان کردستان کار کند، و نهایت امر در همان کردستان هم بمیرد! این فرد دیگر ایرانی نیست؛ چرا که در دیگر نقاط کشور ایران کسی به زبان کردی سخن نمیگوید! به عنوان نمونه یک دبیر فیزیک کرد هرگز نمیتواند در یک دبیرستان تهران تدریس کند! در واقع بر اساس تفسیر مزورانة امثال فاخته زمانی از قانون اساسی یک کرد ایرانی یا در کردستان زندگی خواهد کرد یا در کشورهای خارجی! ارتباط این فرد با همة ایرانیان غیرکرد گسسته خواهد شد. به همچنین است در مورد آذریها و دیگر اقوام. اگر این مواضع حمایت از تجزیة کشور ایران نیست، چیست؟
فرض کنیم که یک نظام فدرال بر کشور ایران حاکم باشد. این نظام الزاماً میباید یک زبان رسمی داشته باشد، چرا که در غیراینصورت مأموران دولت مرکزی فقط در بخشهای فارسی زبان میتوانند به مأموریت بروند و برای رفتن به آذربایجان و کردستان و بلوچستان هم حتماً باید مترجم بگیرند! میبینیم که هدف از «فدرالیسم» در واقع تجزیة ایران به چند کشور با زبان و مذهب متفاوت است، نه تأمین حقوق اقوام مختلف. همانطور که در وبلاگ «فدرالیسم الهی» توضیح دادیم، برای اینکه کردها، آذریها و دیگر اقوام ایرانی از حق آموزش زبان خود برخوردار شوند هیچ نیازی به استقرار فدرالیسم نیست!
در هر حال بررسی سخنان فاخته زمانی را در همینجا به پایان میبریم و به کارفرمایاناش در غرب یادآور میشویم، این فرد که خود را آذربایجانی میداند، از نظر حقوقی و در چارچوب مقررات سازمانهای بینالمللی دفاع از حقوق بشر، صلاحیت دفاع از حقوق آذریها را ندارد! سازمانهای دفاع از حقوق بشر با پذیرفتن فاخته زمانی به عنوان مدافع حقوق زندانیان آذری در واقع مقررات خود را نیز نقض کرده، بر بیاعتباری خود افزودهاند. البته ما از سازمان ملل و سازمانهای مدعی دفاع از حقوق بشر در بلاد غرب انتظار دفاع از این حقوق را نداریم، چرا که به گواهی تاریخ، فعالیت این سازمانها در مورد ایران همواره در راستای گسترش سرکوب ملت ایران جهت تأمین منافع آمریکا و هم پیماناناش در غرب بوده. حال باز گردیم به نشست «دوربان 2» که حضور احمدی نژاد در آن بهانهای شد برای تحریم این نشست توسط ایالات متحد، کانادا، استرالیا، زلاندنو، اسرائیل و هلند؛ به عبارت دیگر مهمترین دولتهای مدافع تبعیض، نژادپرستی و خشونت سرمایهسالاری.
این کشورها به بهانة اینکه این نشست «ممکن است» به نام مبارزه با نژادپرستی به یک نشست ضداسرائیلی تبدیل شود آنرا تحریم کردند! اما دلیل واقعی تحریم این بود که سند پایانی این نشست با تأکید مجدد بر آزادیها از جمله «آزادی بیان»، شمشیر دودم «توهین به مقدسات» را نیز از دست همین حضرات خارج میکرد! و اینان دیگر نمیتوانستند با انتشار یک کاریکاتور در دانمارک لات و اوباش را در کشورهای مسلمان نشین بسیج کرده، آزادی قلم و هنر و ادبیات را مستقیماً تهدید کنند! علت تحریم نشست «دوربان 2» توسط ایالات متحد و به ویژه هلند، مهمترین مرکز سرمایهسالاری جهانی، تعطیل شدن دکان پردرآمد چاپ کاریکاتور و پخش فیلمهای «توهین به مقدسات» بود، نه «حمایت» فرضی از یهودیان!
به گزارش سایت لوموند، مورخ 22 آوریل 2009، سندپایانی کنفرانس دوربان، در تاریخ 21 آوریل با تأئید کلیة شرکتکنندگان در این نشست به تصویب رسید! به گزارش فرستادة ویژة لوموند از ژنو، ممنوعیت «توهین به مقدسات» از سند حذف شد، و بجای آن ممنوعیت «ستیز» با اقوام و افراد مسلمان، یهودی، مسیحی، عرب و ... قرارگرفت، و بر آزادی گرایشهای دینی و غیردینی نیز تأکید شد. سندپایانی هیچ اشارهای به اسرائیل ندارد. پاراگراف اول سند بر «زنده نگاهداشتن یاد هلوکوست» و بر حق «آزادی عقیده» و «آزادی بیان» تأکید مجدد دارد. میبینیم که دلیل تحریم نشست دوربان 2 هیچ ارتباطی با کشور اسرائیل نداشته! تحریم کنندگان «دوربان 2» بیشرمانه دروغ میگویند! یک روز پس از تصویب سندپایانی نشست، «دیدهبان حقوق بشر» برای حفظ ظاهر از تحریمکنندگان دعوت کرد سند مذکور را امضاء کنند!
به گزارش سایت لوموند، مورخ 22 آوریل 2009، سازمان دیدهبان حقوق بشر با صدور بیانیهای از تحریمکنندگان و به ویژه از آمریکا درخواست کرد، «با پیوستن به امضاء کنندگان سند تعهد خود را برای مبارزه با تبعیض نژادی به اثبات رسانند! باشد که این کنفرانس برای تعهد خود در برابر قربانیان تبعیض نژادی در یادها زنده بماند، نه برای سخنرانی فتنهبرانگیز احمدی نژاد.»
بله اینجاست که متوجه میشویم تحریمکنندگان کنفرانس «دوربان 2»، در واقع نگران کسادی دکان پر برکت «مقدسات» خود بودند که سیسال است منطقه را با تکیه بر آن به مرکز تولید طالبان برای «حفظ مقدسات اسلام» و سرکوب مردم تبدیل کردهاند. سندپایانی دوربان نقطة پایانی بود بر سیاست گسترش «مقدسات» که با ریاست جمهوری جیمیکارتر به اوج خود رسید. تصویب این سند را حضور واتیکان، بنیاد بیلدربرگ، روتاری و هریتیج کلاب و ... و همة محافل فاشیسم بینالملل از صمیم قلب تسلیت عرض میکنیم!
البته آخوند اژهای در جمکران به دلیل جمود ذهنی، ویژة نعلینها، هنوز از درک این واقعیت تلخ عاجز مانده و میپندارد این آمریکا، همان آمریکای دوران جیمی کارتر است! همچنانکه گفتیم استعمار سفلهپرور است و به ویژه در ایران سفلهپروری را به اوج رسانده. کافی است نیم نگاهی به کاندیداهای ریاست جمهوری چاه جمکران، به ویژه به کاندیدای «محور طبل» بیافکنیم. همانکه برای تغییر مواضع ارباباناش افتضاح اخیر را در ژنو به راه انداخت.
یک روز پس از تصویب سندپایانی کنفرانس «دوربان 2»، که تعطیلی دکان احترام به مقدسات را نوید میدهد، سازمان دیدهبان حقوق بشر از تحریم کنندگان این نشست درخواست کرد با پیوستن به جامعة جهانی و امضای این سند نشان دهند که خود را متعهد به مبارزه با نژادپرستی میبینند! بله نشست دوربان نه تنها احمدی نژاد را وادار کرد که دولت اسرائیل و هلوکوست را تلویحاً به رسمیت بشناسد، که سازمان دیدهبان حقوق بشر را نیز در موضع انفعالی قرار داد. در واقع حضرات انتظار نداشتند که سند پایانی با اجماع شرکتکنندگان به تصویب برسد! اینان همچنان رویای تداوم سیاست «گلههای مقدس» بومی، دینی و قومی را در سر میپروراندند.
از اینرو، در نشست دوربان 2، بجز احمدینژاد نخبگان دیگری هم از اهالی مرزپرگهر برای دفاع از قانون اساسی متحجر حکومت اسلامی و در واقع دمیدن در تنور پرسود «مقدسات» حضور داشتند؛ سایت نعلین پرست زمانه با یکی از هم اینان به نام «فاخته زمانی» مصاحبهای هم ترتیب داده! فاخته زمانی از طرفداران «فدرالیسم الهی» یا تجزیة عملی کشور ایران است، البته تجزیه طلبی خود را تکذیب میکند، چرا که اگر کسی که از سوی سازمان ملل به عنوان مدافع حقوق بشر به ما حقنه میشود تجزیه طلبی خود را تأئید کند، سازمان محترم ملل را در محضور قرار خواهد داد! در هر حال، ما فرض میکنیم که فردی به نام فاخته زمانی تجزیه طلب نیست، و به عنوان مدافع حقوق مردم آذربایجان فعالیت میکند و سایت زمانه نیز به عنوان مدافع حقوق بشر با او مصاحبه کرده.
«زمانه» ابتدا عکس رنگی فاخته زمانی را با موهای رنگ کرده و «مش» شده و ظاهر آدمیزاد به شما نشان میدهد تا بدانید و آگاه باشید طرف «روسری» به سر ندارد، و اطمینان حاصل کنید که از «روشنفکران» و «آزادیخواهان» برونمرزی است! چون وجود این یک تکه پارچه بر سر زنهای شهری اگر میتواند نشان از بسیاری مسائل و تعلقات و تحمیلها داشته باشد، عدم وجود آن، به زعم بینوایان فرهنگی، اثبات روشنفکری و آزادیخواهی شده! به همین دلیل است که شیرین عبادی در خارج از مرزها بدون روسری، با موهای رنگ شده و آرایش تند ظاهر میشود! البته این روزها یقهاش را هم کمی باز کرده تا ثابت کند بر غلظت آزادیخواهیاش افزوده شده! ولی در هر حال عبادی از فاخته زمانی چند سال نوری عقب است، چرا که عینک ذرهبینی به چشم ندارد! این مختصر را گفتیم تا سایت روزآنلاین دفعة آینده عکس عبادی را با عینک منتشر کند، که «ژست» تحفة محفل نوبل هم کامل شود! بگذریم و بازگردیم به سخنان فاخته زمانی در سایت زمانه تا با ابعاد گستردة پروپاگاند فاشیسم بینالملل بیشتر آشنا شویم و ببینیم نه تنها محمد «مقدس» است و به زعم فعلة فاشیسم کسی حق ندارد کاریکاتور ایشان را بکشد، که مردم آذربایجان هم مقدس شدهاند!
آری! محفل فاشیسم است و همین مقدسات! و مدافعان ایرانینمای حقوق بشر، به رهبری شیرین عبادی از قضای روزگار همه باید بر طبل مقدسات بکوبند تا همزمان با گسترش سرکوب در ایران دکان اربابانشان در غرب هر چه بیشتر رونق یابد. به این ترتیب جوایز بیشتری از این کلاب و آن انستیتو به فعلة فاشیسم تعلق خواهد گرفت. فاخته زمانی هم به سازمان رسوای ملل دعوت شده بود تا در پوشش انتقاد از سرکوب اقلیتها در ایران، در واقع خواهان حق برگزاری نماز جماعت و محدودیت «آزادی بیان» شود! بله حقوق بشر مطلوب سازمان ملل همان «حقوق دینی» است که به تقویت توحش میانجامد:
«حتی قانون اساسی را هم اجرا نمیکنند. و اجازه نمیدهند سنیهائی که در آذربایجان غربی زندگی میکنند به صورت عمومی نماز برگزار کنند[...]»
گویا این مدافع حقوق و آزادیها، مانند گورکنهای جمکران فقط «حقوق بشردینی» را به رسمیت میشناسد، چرا که این حقوق بشر تولید آبدارخانة سازمان سیا، به حفظ «مقدسات» اهمیت فراوان میدهد و به همین دلیل اعلامیة جهانی حقوق بشر را مردود شمرده؛ «حقوق فردی» را نفی میکند. حقوق بشر ویراست فاشیستها حقوق گلههای مقدس «دینی»، «بومی» و «قومی» است! گلههائی که «تقدس» را از بیبیگوزکهای «دین» به «زبان» و «تعلقات قومی» گسترش میدهند و خلاصة مطلب کل جامعه را در هالهای از تقدس فرو میافکنند. بر پایة همین روند گسترش تقدس است که فاخته زمانی آزادی تخیل را نفی کرده کاریکاتور و فیلم را «توهین به آذربایجانیها» معرفی میکند:
«ما در اینجا هستیم تا در مورد نژادپرستی که در ایران علیه آذربایجانیها صورت میگیرد اعتراض کنیم. در مورد آن کاریکاتوری که در روزنامة دولتی ایران به آذربایجانیها توهین شده بود، صحبت کنیم [...] فیلمهای تحقیرآمیزی علیه آذربایجانیها میبینیم [...]»
بله ساختن فیلم و هر چه که «آزادی ذهن» در آن نقشی داشته باشد «محکوم» است، چرا که فاخته زمانی میپندارد آذربایجانیها مقدساند. به این ترتیب اگر بخواهیم، در چارچوب مطالبات فاشیسم بینالملل، حقوق اقوام ایرانی را رعایت کنیم، میباید «طنز» نیز از رسانهها حذف شود. چرا که اگر ساختن فیلم و ترسیم کاریکاتور «توهین» به شمار آید بقیة اقوام از کرد و فارس و بلوچ هم تقدس خواهند یافت و دیگر هیچکس حق ندارد آنها را در کاریکاتور، یا در فیلم و یا در رمان به سخره گیرد. و اینچنین است که نان فاشیستها در روغن خواهد بود! چون اگر «طنز» را از جامعه حذف کنیم، در واقع زمینه برای تحمیل همه جانبة تقدسها و تحکیم پایههای یک حاکمیت فاشیست فراهم میآید.
اگر امروز حکومت توحش جمکران رسم کاریکاتور یا نوشتن رمان را در مورد «مقدسات دینی» و آخوند جماعت ممنوع کرده، مدافعان دروغین حقوق اقلیتها تحت عنوان حمایت از «آزادی» میخواهند «مقدسات قومی» را نیز بر همین «مقدسات دینی» بیافزایند! به همین دلیل است که امثال فاخته زمانی بجای آنکه از سرکوب فرهنگی در آذربایجان انتقاد کنند، در واقع خواهان محدودیتهای نوین در راه «آزادی بیان» میشوند. البته زمینة این مطالبات بیشرمانه را هم ساواک جمکران فراهم میآورد. جنجال رسانهای پیرامون سوسک کذا را که فراموش نکردهایم! روند انتشار کاریکاتور در یک رسانة جمعی را هم نیک میشناسیم.
کاریکاتور را سرپرست رسانه به کاریکاتوریست سفارش میدهد، تا واکنش مطلوب به کاریکاتور کذا را برانگیزد. سرپرست رسانه در جمکران تحت نظارت ساواک منفور فعالیت دارد، مطالب و محتوی رسانه هم از قبل میباید به تائید وزارتخانة ارشاد گوسفندان گمراه به راه راست رسیده باشد. همة این مراحل طی میشود تا امثال فاخته زمانی به غلط در جایگاه مدافع حقوق مردم آذربایجان قرار گیرند. طرف مربوطه چنان از مرحلة حقوقی پرت است که میپندارد قانون اساسی جمکران، به اقوام ایرانی «حق تحصیل» به زبان خودشان را داده! حال آنکه حق «آموزش زبان» کردی یا آذری با حق تحصیل به زبان کردی و آذری تفاوت بسیار دارد! فاخته زمانی ضمن ارائة تفسیر شکمی از قانون اساسی جمکران میگوید، همة کتابهای درسی ما به زبان فارسی است:
«در قانون اساسی [...] به تمام اقوام حق یادگیری زبان خودشان را دادهاند، ولی ما در کتابهای درسی حتی یک درس هم به هیچ زبانی به غیر از فارسی نداریم.»
بله این حقوقدانان و این نوابغ متخصص تفسیر قانون اساسی جمکران هنوز متوجه نشدهاند که اقوام در مدارس به زبان فارسی تحصیل میکنند، در ضمن میتوانند از حق یادگیری و آموزش، حق انتشار رسانههای مکتوب، صوتی و تصویری و حق نشر کتاب به زبان خود نیز برخوردار شوند. درست است که این حقوق رعایت نمیشود ولی قانون شکنی حکومت اسلامی به امثال فاخته زمانی و دیگر تجزیهطلبان، مجوز «تحریف» قانون اساسی را نمیدهد!
به عنوان مثال، حق «آموزش زبان کردی» نمیتواند حق تحصیل به زبان کردی تلقی شود. در اینصورت کسی که در کردستان تحصیلات دبستانی و دبیرستانی خود را به اتمام میرساند میباید در همان کردستان هم به دانشگاه برود؛ در همان کردستان کار کند، و نهایت امر در همان کردستان هم بمیرد! این فرد دیگر ایرانی نیست؛ چرا که در دیگر نقاط کشور ایران کسی به زبان کردی سخن نمیگوید! به عنوان نمونه یک دبیر فیزیک کرد هرگز نمیتواند در یک دبیرستان تهران تدریس کند! در واقع بر اساس تفسیر مزورانة امثال فاخته زمانی از قانون اساسی یک کرد ایرانی یا در کردستان زندگی خواهد کرد یا در کشورهای خارجی! ارتباط این فرد با همة ایرانیان غیرکرد گسسته خواهد شد. به همچنین است در مورد آذریها و دیگر اقوام. اگر این مواضع حمایت از تجزیة کشور ایران نیست، چیست؟
فرض کنیم که یک نظام فدرال بر کشور ایران حاکم باشد. این نظام الزاماً میباید یک زبان رسمی داشته باشد، چرا که در غیراینصورت مأموران دولت مرکزی فقط در بخشهای فارسی زبان میتوانند به مأموریت بروند و برای رفتن به آذربایجان و کردستان و بلوچستان هم حتماً باید مترجم بگیرند! میبینیم که هدف از «فدرالیسم» در واقع تجزیة ایران به چند کشور با زبان و مذهب متفاوت است، نه تأمین حقوق اقوام مختلف. همانطور که در وبلاگ «فدرالیسم الهی» توضیح دادیم، برای اینکه کردها، آذریها و دیگر اقوام ایرانی از حق آموزش زبان خود برخوردار شوند هیچ نیازی به استقرار فدرالیسم نیست!
در هر حال بررسی سخنان فاخته زمانی را در همینجا به پایان میبریم و به کارفرمایاناش در غرب یادآور میشویم، این فرد که خود را آذربایجانی میداند، از نظر حقوقی و در چارچوب مقررات سازمانهای بینالمللی دفاع از حقوق بشر، صلاحیت دفاع از حقوق آذریها را ندارد! سازمانهای دفاع از حقوق بشر با پذیرفتن فاخته زمانی به عنوان مدافع حقوق زندانیان آذری در واقع مقررات خود را نیز نقض کرده، بر بیاعتباری خود افزودهاند. البته ما از سازمان ملل و سازمانهای مدعی دفاع از حقوق بشر در بلاد غرب انتظار دفاع از این حقوق را نداریم، چرا که به گواهی تاریخ، فعالیت این سازمانها در مورد ایران همواره در راستای گسترش سرکوب ملت ایران جهت تأمین منافع آمریکا و هم پیماناناش در غرب بوده. حال باز گردیم به نشست «دوربان 2» که حضور احمدی نژاد در آن بهانهای شد برای تحریم این نشست توسط ایالات متحد، کانادا، استرالیا، زلاندنو، اسرائیل و هلند؛ به عبارت دیگر مهمترین دولتهای مدافع تبعیض، نژادپرستی و خشونت سرمایهسالاری.
این کشورها به بهانة اینکه این نشست «ممکن است» به نام مبارزه با نژادپرستی به یک نشست ضداسرائیلی تبدیل شود آنرا تحریم کردند! اما دلیل واقعی تحریم این بود که سند پایانی این نشست با تأکید مجدد بر آزادیها از جمله «آزادی بیان»، شمشیر دودم «توهین به مقدسات» را نیز از دست همین حضرات خارج میکرد! و اینان دیگر نمیتوانستند با انتشار یک کاریکاتور در دانمارک لات و اوباش را در کشورهای مسلمان نشین بسیج کرده، آزادی قلم و هنر و ادبیات را مستقیماً تهدید کنند! علت تحریم نشست «دوربان 2» توسط ایالات متحد و به ویژه هلند، مهمترین مرکز سرمایهسالاری جهانی، تعطیل شدن دکان پردرآمد چاپ کاریکاتور و پخش فیلمهای «توهین به مقدسات» بود، نه «حمایت» فرضی از یهودیان!
به گزارش سایت لوموند، مورخ 22 آوریل 2009، سندپایانی کنفرانس دوربان، در تاریخ 21 آوریل با تأئید کلیة شرکتکنندگان در این نشست به تصویب رسید! به گزارش فرستادة ویژة لوموند از ژنو، ممنوعیت «توهین به مقدسات» از سند حذف شد، و بجای آن ممنوعیت «ستیز» با اقوام و افراد مسلمان، یهودی، مسیحی، عرب و ... قرارگرفت، و بر آزادی گرایشهای دینی و غیردینی نیز تأکید شد. سندپایانی هیچ اشارهای به اسرائیل ندارد. پاراگراف اول سند بر «زنده نگاهداشتن یاد هلوکوست» و بر حق «آزادی عقیده» و «آزادی بیان» تأکید مجدد دارد. میبینیم که دلیل تحریم نشست دوربان 2 هیچ ارتباطی با کشور اسرائیل نداشته! تحریم کنندگان «دوربان 2» بیشرمانه دروغ میگویند! یک روز پس از تصویب سندپایانی نشست، «دیدهبان حقوق بشر» برای حفظ ظاهر از تحریمکنندگان دعوت کرد سند مذکور را امضاء کنند!
به گزارش سایت لوموند، مورخ 22 آوریل 2009، سازمان دیدهبان حقوق بشر با صدور بیانیهای از تحریمکنندگان و به ویژه از آمریکا درخواست کرد، «با پیوستن به امضاء کنندگان سند تعهد خود را برای مبارزه با تبعیض نژادی به اثبات رسانند! باشد که این کنفرانس برای تعهد خود در برابر قربانیان تبعیض نژادی در یادها زنده بماند، نه برای سخنرانی فتنهبرانگیز احمدی نژاد.»
بله اینجاست که متوجه میشویم تحریمکنندگان کنفرانس «دوربان 2»، در واقع نگران کسادی دکان پر برکت «مقدسات» خود بودند که سیسال است منطقه را با تکیه بر آن به مرکز تولید طالبان برای «حفظ مقدسات اسلام» و سرکوب مردم تبدیل کردهاند. سندپایانی دوربان نقطة پایانی بود بر سیاست گسترش «مقدسات» که با ریاست جمهوری جیمیکارتر به اوج خود رسید. تصویب این سند را حضور واتیکان، بنیاد بیلدربرگ، روتاری و هریتیج کلاب و ... و همة محافل فاشیسم بینالملل از صمیم قلب تسلیت عرض میکنیم!
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت