شنبه، اردیبهشت ۱۲، ۱۳۸۸


خشتک مقدس!
...

یافت مردی گورکن عمری دراز
سائلی گفت‌اش که چیزی گوی باز
تا چو عمری گور کندی در مغاک
چه عجایب دیده‌ای در زیر خاک

گویند هالوئی درهم و دیناری یافت و چند زرع پارچة «دبیت» خریده به درزی داد تا برای‌اش شلواری بدوزد. درزی وی را گفت با این قواره چند شلوار می‌توان دوخت. هالو گفت فقط برای یک شلوار پول دارم. پس درزی از سر رندی خشتک شلوار را باز گذاشت و دو زرع و نیم «دبیت» اضافه را به وی بازگرداند. هالو چون شلوار نو به پا کرد، در میانة میدان شهر سر پا نشست تا مردمان او را ببینند. غافل از اینکه خشتک شلوارش باز است و عورت‌اش نمایان! رهگذران خیره به وی می‌نگریستند و هالو می‌پنداشت شلوار دبیت‌اش ‌چشم مردمان خیره کرده. پس به عابران می‌گفت، دو زرع‌ و نیم‌اش هم در خانه است.

گفت این دیدم عجایب حسب حال
کاین سگ نفسم همی هفتاد سال
گورکندن دید و یک ساعت نمرد
یک دمم فرمان یک طاعت نبرد

برنامة «پرتاب استخوان» برای حکومت اسلامی، که با صدور بیانیة مضحک وزارت امور خارجة ایالات متحد آغاز شده، محور اصلی یک پروپاگاند «جنگ زرگری» است که در داخل کشور و خارج از مرزها شاخ و برگ فراوان یافته؛ از آن‌جمله است ارائة‌ چهرة دلپذیر از حکومت روضه خوان‌ها و کلنل چاوز که در وبلاگ «خزان عاظادی» به آن اشاره شد. بیانیة کذا دقیقاً عملکرد «دست مسیحائی» داشت، دستی که طبق افسانه‌های کتاب مقدس الاغ مردة لازار را جان دوباره بخشید. همچنانکه در وقوقیة‌ روز گذشته شاهد بودیم، آخوند احمد خاتمی دوباره به نشخوار شعارهای سازمان سیا پرداخت. همان شعارهائی که سی سال پیش در چنین روزهائی امام سیزدهم می‌جویدند و هسته‌اش را هم توی صورت امت اسلامی تف می‌فرمودند. همانطور که دیدیم این «نشخوار دینی» با موفقیت تمام در آندوره آغاز شد و چندین سال هم تداوم «مقدس» یافت. رسانة کیهان در ایران هم برای زنده کردن آخوند کروبی از الگوی همین پروپاگاند پیروی کرده.

ژنرال شریعتمداری که تا چندی پیش انجیر می‌جوید و کمر به تسخیر دوبارة جزیرة بحرین بسته بود، اکنون به دلیل کسادی بازار و نم کشیدن انبار باروت ارباب در ینگه دنیا،‌ کارش به تبلیغات برای آخوند کروبی، «شیخ افلاسات» کشیده. آورده‌اند که امروز در جمکران همه در منجلاب افلاس افتاده و برای نجات به سوی هر تخته پاره‌ای دست نیاز دراز می‌کنند. آری اینچنین بود که دربان سفارت سوئیس پاسدار شریعتمداری را نداد داد، دریاب شیخ افلاسات را، دریاب! می‌دانیم که سازمان سیا به کمتر از روضه‌خوان و نعلین در ایران رضایت نمی‌دهد. به عبارت دیگر گزینة مردم مصیبت‌زدة ایران به اراذل نارمک یا اوباش حوزة جاهل‌پرور محدود می‌ماند، اینهمه برای اینکه «بهترین» گزینه را امثال میرحسین موسوی بدانند. باری! فیلد مارشال با شنیدن نعرة گابریل، فرستادة ویژة خداوند نشئگی تریاک از سرشان پریده شتابان راهی محل کار خود در زندان اوین می‌شوند. ایشان همچنانکه سرود «سر اومد زمستون» زمزمه می‌کردند، مطلبی هم از بهر تحریک احساسات رقیق آخوند کروبی قلمی فرموده، با «اس.ام.اس» برای موسسة کیهان ارسال می‌کنند.

مطلب کذا همة جوانب امر را برای دریافت پاسخ مناسب از آخوند کروبی رعایت کرده بود. این مطلب کوتاه بود و به «طنز» گزنده پرداخته شده بود تا باعث خنده شود. و می‌دانیم که گورکن جماعت از طنز و خندة دیگران متنفر است. «خنده» فقط زمانی به دل گورکن‌‌الله می‌نشیند که برای «مسخره کردن» دیگران بر لبان‌شان نقش می‌بندد، یعنی آن‌زمان که گورکن جماعت زبان به لیچارگوئی و متلک‌پرانی می‌گشاید، تا خود گوید و خود خندد، و لات‌الله هم در حالیکه نیش تا بناگوش باز کرده برایش «تکبیر» بگوید!

گفت ای سگ در جوالت کرده خوش
همچو خاکی پایمال‌ات کرده خوش
نفس تو هم احول و هم اعورست
هم سگ و هم کاهل و هم کافرست

می‌دانیم که آخوند کروبی اخیراً یک بیانیه صادر فرموده از دولت خواسته بودند اعدام کودکان را متوقف کند! البته شیخ افلاسات زمانیکه دولت قدر قدرت اسلام کودکان دوازده سیزده ساله را از مدرسه راهی زندان و گورستان می‌کرد، هنوز زبان‌شان باز نشده بود. چرا که با عیال‌شان تازه به «دیگ پلو» مشرف شده بودند و مشغول حیف و میل در بنیاد شهید و دیگر نان‌دانی‌های حکومت نکبت و ادبار اسلام بودند. خلاصه آنروزها کروبی کور بود و کر، ‌ و از همه ‌جا هم بی‌خبر! در نتیجه بیانیه هم صادر نمی‌کرد.

همین کروبی زمانیکه ریاست «مجلس افلاسات» را بر عهده داشت و اکثریت مجلس هم به دست افلاس‌طلبان بود، برای مبارزه با آزادی بیان و ممانعت از تصویب قانون مطبوعات یک تکه کاغذ پاره از لیفة تنبانش کشید بیرون و «حکم حکومتی» را برای نمایندگان قرائت کرد تا نانی برای دارودستة بهزاد نبوی و محمدرضا خاتمی به تنور بچسباند و اینان را «طرفدار آزادی مطبوعات» قلمداد کند! خلاصه بگوئیم، کروبی از نظر پدرسوختگی و نوکری و خوش‌رقصی کم نظیر است،‌ به همین دلیل مورد پسند دربان سفارت قرار گرفته. و به همین دلیل به پاسدار شریعتمداری «وحی» شد که هوای کروبی را داشته باشد.

در نتیجه پاسدار شریعتمداری مقاله‌ای قلمی کردند که در آن به «کنایه» و تمثیل، البته به زبان ابتذال، ویژة اوباش و کلاه مخملی‌های جمکران، ‌ کروبی را «بی‌سواد» خواندند و فرمودند، «پیاده نظام دشمن» از سوی او بیانیه صادر می‌کند. البته همانطورکه می‌دانیم «دشمن»، همان دوست همیشگی حکومت اسلامی یعنی دولت اسرائیل است که پس از کودتای ظفرمند 22 بهمن 57 تا امروز، مانند آمریکا در جرگة «دوستان پنهان» لات‌الله درآمده. بگذریم! در این گیرودار هم ستاد کروبی به پیروی از اوباما «تغییر» را به عنوان شعار انتخاباتی برگزید و شیخ افلاسات به گردوخاک مشغول بود و نعلین به زمین می‌کشید و نفس‌کش می‌طلبید که «آزادی ما را شورای نگهبان نداده [...] این شعار برگرفته از نص صریح قرآن بوده و تغییر هم در چارچوب قانون اساسی نظام است و...» و مهملاتی از این قبیل.

گر کسی بستایدت اما دروغ
از دروغی نفس تو گیرد فروغ

بله کروبی هم مانند دیگر گورکن‌ها کم حافظه ‌است. گورکن‌ها می‌پندارند سابقة درخشان لات‌بازی‌های‌شان را مردم فراموش کرده‌اند، در نتیجه تا آنجا که بتوانند دروغ می‌بافند. کروبی پس از انتشار «طنز بازاری» کیهان، مانند الاغ مردة‌ لازار جان دوباره گرفت و لاف فراوان زده و گزافه‌ بسیار گفته. لاف‌وگزاف یا بهتر بگوئیم هذیانات و گنده‌گوئی شیخ افلاسات در سایت «پیک ایران» مورخ دوازدهم اردیبهشت‌ماه سالجاری، تحت عنوان «پاسخ کروبی به حسین شریعتمداری» منتشر شده.

این «پاسخ» سراپا ابتذال چنان به مذاق محافل فاشیسم بین‌الملل خوش آمده که سایت رعایای الیزابت دوم نیز به آن دخیل بسته. چرا که این «پاسخ» که به نام کروبی انتشار یافته در واقع از قلم بیانیة‌ نویس مفلوک ساواک تراوش کرده. ویژگی پاسخ مذکور حضور همزمان چندین نوع زبان تهدید و تمجید، «انتقاد از طنز» و مداحی و گسترش مقدسات است. به عبارت دیگر، جوابیة مذکور یک مداحی تؤام با تهدید است که همة ویژگی‌های انسان‌ستیزی را در خود دارد. روشن‌تر بگوئیم، این «پاسخ» همانند اسطوره‌های مقدس، قانون‌گریز، طنزستیز و زمان‌گریز است. هر چند در مجموع فقط زبان توهین به مخاطب در آن چشم‌گیر می‌شود. پاسخ کذا با «زبان قرآن»، «زبان افشاگری»، «زبان لجن پراکنی» به اتحاد جماهیرشوروی، ‌و زبان «تحقیر» آغاز شده، و به زبان تمجید ابلهانه از نیم قرن مبارزات فرضی نویسنده و «پدر» وی، زبان خودستائی و تمجید و مداحی از «یاران امام» و «اصلاح‌طلبان»، که سوابق درخشان‌شان را همه می‌شناسیم، و نهایت امر به مداحی از صدر اسلام، فقه مترقی، راه علی و خط امام و خلاصه زبان لات‌الله بازار می‌انجامد.

نیست روی آن که این سگ به شود
کز دروغی این چنین فربه شود
[...]‌
بود در آخر که پیری بود کار
جان خرف درمانده تن گشته نزار

کروبی یا بهتر بگوئیم همان ساواکی مفلوک که در واقع این پاسخ سراپا حماقت و ابتذال را به رشتة تحریر درآورده، در ابتدا سعی دارد خود را مؤدب و بزرگوار نشان دهد! ولی به یکباره مانند امام سیزدهم قلاده پاره می‌کند: «من سعیدی سیرجانی نیستم‌ها! به من می‌گویند کروبی! من از دانشگاه تهران لیسانس گرفته‌ام، من یار امام بودم، تو اصلاً امام را دیده‌ای؟ و...» و ما می‌بینیم که در مرزپرگهر، قرارگرفتن در ردة نزدیکان یک لات جیره‌خوار سفارت‌خانة انگلستان به آخوندکروبی و همپالکی‌های‌اش امتیاز و برتری اجتماعی نیز اعطاء می‌کند! و خلاصه پاسدار شریعتمداری و کسانیکه برخلاف «رمزی‌کلارک»، افتخار دیدار با روح‌الله خمینی را نیافته ‌و از یاران وی نبوده‌اند، سریعاً در شمار رده‌های پست اجتماعی قرار می‌گیرند، و حق طنزپردازی در مورد آخوند کروبی و یاران‌اش را ندارند. هر چند که این دو گروه یکدیگر را بهتر می‌شناسند و می‌دانند که «طنز» در قاموس‌شان همان «توهین» است.

می‌دانیم که کروبی منفور و پلید نیز به نوبة خود مشتی اوباش و چپاولگر از قبیل کرباسچی را به دور خود گرد آورده و محفلکی تشکیل داده و خلاصه بگوئیم از سیرجانی، نویسنده هم برتر شده، چون سعیدی سیرجانی، نه تنها لباس فریب و مزدوری بیگانه بر تن نداشت و از حمایت اوباش‌الله بازار بی‌بهره بود، که برخلاف تفاله‌های نخبة جمکران، اهل قلم هم به شمار می‌رفت و به همین دلیل وجودش اصولاً زائد تشخیص داده شد. در صورتیکه امثال کروبی هر چه بیشتر، بهتر! در درازمدت وجود پلیدشان جامعه را به نابودی خواهد کشاند، و نوکر صفتی و مجیزگوئی و پفیوزی و فریب را بجای انسانی‌ات، وجدان، آزادی و آزادگی خواهند نشاند.

بله شیخ مفلوک بجای آنکه به طریق قانونی متوسل شود و به دلیل توهین و افترای «فرضی» علیه روزی‌نامة کیهان و شخص شریعتمداری در برابر مقامات قضائی در «حکومت ایده‌آل اسلامی» خود اقامة دعوی کند، دست به جنجال و هیاهو زده و در کمال بلاهت درصدد «پاسخگوئی» نیز برآمده! آنهم چه پاسخ‌گوئی‌ای! «پاسخ» برای دفاع از خط امام؛ پاسداری از انقلاب؛ پیروی از «راه علی»!‌ همان راه و روشی که گورکن‌ها طی سه دهه آنرا بخوبی به ما ملت معرفی کرده‌اند. خلاصه بگوئیم پاسخ کذا برای کوبیدن بر طبل توحش اسلام است؛ برای دفاع از قرآن و احکام فقهی «مترقی» است؛ برای رحم و عطوفت فرضی اربابان دین در برابر انسان‌ها‌، به ویژه در برابر کودکان است!

بله، پاسخ کذا دقیقاً از الگوی نامه‌های سرگشادة پاسداراکبر پیروی می‌کند که در پوشش «اعتراض» به حاکمیت، عملاً جهت تبلیغ برای توحش اسلامی به رشتة تحریر در می‌آید. نامة کروبی هم به بهانة پاسخ به کیهان، ضمن تأکید بر مقدسات طالبان شیعی مسلک، مقدسات نوینی به انواع موجود در این حکومت دست‌نشانده می‌افزاید. از امروز «بیت امام» و «نوة امام» و خلاصه اعضای قبیلة خمینی دجال همگی «تقدس» یافته‌اند! درست عین خود کروبی و ابوی محترم و یاران‌‌شان! چرا که آخوند کروبی نه به خاطر خود که برای «دفاع از کرامت» یاران‌شان وارد معرکة ابله‌فریب کیهان شده‌اند.

بنده دارد در جهان این سگ بسی
بندگی سگ کند آخر کسی

به ادعای کروبی در فقه از اعدام کودکان سخنی به میان نیامده، پس نباید کودکان را اعدام کرد! البته این احکام را آخوند کروبی در سال‌های پربرکت نخست وزیری میرحسین موسوی که بس کودکان در همین زندان اوین اعدام ‌می‌شدند، نمی‌شناختند! پس ما به این شیخ بینوا که به قول خودش «لیسانس» هم دارد می‌گوئیم، در فقه پویای سرکار از «بیکینی» و کفش پاشنه سوزنی هم سخنی به میان نیامده! پس چرا شما و دیگر کفتارها هر روز مزاحم زندگی مردم می‌شوید؟ جالب اینجاست که در این «فقه» از استعمار هم سخنی به میان نیامده؛ از پدیده‌های ناشناخته برای نعلین‌های تاریک‌اندیش و بیسواد حوزه‌های علمیه هم در فقه مترقی شیعه هیچ نیامده. اصلاً در این قرآن که دهه‌ها پس از مرگ محمد جانشینان‌اش آنرا گردآوری کردند، و در آن هر چه دل‌شان خواست گنجانده‌اند، از این مسائل سخنی نرفته! و از همه مهم‌تر در قرآن و فقه کذا از پرکردن روسپی‌خانه‌های امارات و عربستان توسط مقامات حکومت اسلامی هم حرفی به میان نیامده! پس تکلیف چیست؟ آنجا که منافع‌تان حکم می‌کند، این فقه و این قرآن همه چیز را گفته؛ آنجا که چون الاغ در گل می‌نشینید مسائل از قلم «فقه» و شریعت‌تان افتاده؟! حتماً به همین دلیل است که آخوند محتشمی‌پور و مشارکت‌چی‌ها نان تجارت برده و قاچاق مواد مخدر کوفت می‌کنند، حق و حساب شیخ اصلاحات را هم می‌پردازند تا زمانیکه قلاده‌اش را اوباش کیهان‌نشین می‌کشند، بتواند دست به جنجال و هیاهو بردارد و با ترویج الگوی کدخدا منشی، مراجعه به قانون و دفاع از حق اجتماعی را در عمل و به صورت آشکار نفی کرده، هیاهو و لات‌بازی را بجای قوة قضائیه بنشاند:

«[کیهان] به سراغ فردی آمده که هرگز [...] داعی [داعیة] دفاع از خویش نداشته و همواره کوشش کرده [...] حق ناحق شدة اشخاص را با وساطت و میانجیگری و میانداری و میانه روی و ریش سفیدی به آنان بازگرداند و همواره با این روش از جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی و راه امام پاسداری کرده است [...]»

وقتی می‌گوئیم حکومت جمکران فاقد «نظم قانونی» است و یک دستگاه آشوب و سرکوب بیش نیست دلیل دارد. در این حکومت امثال کروبی شخصاً بجای کل قوة قضائیه نشسته‌اند؛ احقاق حق می‌کنند؛ افتخار هم می‌کنند! چون فقط با توسل به این روش‌های فراقانونی است که لات‌الله قادر است از حکومت و راه امام‌، و ....و همة ابزار سرکوب «پاسداری» کرده‌ و مفتخر باشد. باید به این شیخک بی‌نوا گفت، کروبی‌ای که ما ملت می‌شناسیم چگونه می‌تواند به خود حق دهد که در چنین جایگاهی قرار گیرد؟ اشخاص به چه «مناسبت» برای احقاق حق خود به کروبی مراجعه می‌کنند؟ مگر آخوند کروبی قاضی و دادستان است؟ نه! به نظر می‌رسد کروبی و شرکاء که خود را هنوز در دامان 13 قرن پیش و در جایگاه خلیفة مسلمانان می‌بینند دستی هم در قوة فاسد قضائیه داشته باشند، اگر نه کسی برای احقاق حق خود به آخوند کروبی متوسل نخواهد شد.

با چنین عمری به جهل آراسته
کی شود این نفس سگ پیراسته

در هر حال باید حضور پاسدار شریعتمداری و کارفرمایان‌شان عرض کنیم، آب در هاون نکوبید! این شیوة پروپاگاند فاشیست‌ها دیگر برای ما ملت شناخته شده ‌است و انتشار مزخرفاتی از این دست کارساز فعلة فاشیسم در جمکران نخواهد شد. دیگر گذشت آن زمان که نعلین‌ها با چسبیدن به دم علی و محمد می‌توانستند جیب مردم را بزنند. دیگر گذشت آنزمان که سازمان سیا مدافع «خط امام» شده بود و اوباش‌الله را برای تسخیر سفارت آمریکا بسیج می‌کرد. ساواک جمکران بهتر است بجای سر پا نشستن در میدان و تدریس فقه و لجن‌پراکنی به اتحاد شوروی سابق و ارگان حزب کمونیست این کشور، آنهم از زبان شیخ افلاسات، از میانة میدان «تقدس» فروشی برخیزد، به خانه بازگردد و فکری برای دوختن خشتک‌اش بکند.


...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت