یکشنبه، اردیبهشت ۱۳، ۱۳۸۸


خشتک‌سالاری!
...

جان پسر گوش به هر خر مکن
بشنو و باور مکن
تجربه را باز مکرر مکن

«[کریستین امانپور] گفت امیدوارم که ایرانیان در انتخابات آیندة ایران شرکت کنند و به این روند سیاسی ادامه دهند.»


به گزارش رادیوفردا، مورخ 12 اردیبهشت‌ماه ‌سالجاری، کریستین امانپور در مراسم «توزیع جوایز رایگان» خواهان شرکت فعال مردم ایران در انتخابات جمکران شد و شیرین عبادی را مایة «افتخار» مردم ایران شمرد! در ضمن همزمان با بیانات شیرین ایشان، کیهان جمکران نیز در پاسخ به شیخ کروبی، بازجوئی و جنایت را «ثواب» و مایة افتخار دانسته. «افتخار» و «حضور مردم» در انتخابات جمکران اگر برای ملت ایران جز افزایش سرکوب هیچ دستاوردی نخواهد داشت برای کارفرمایان کریستین امانپور منافع فراوان دارد. و بی‌دلیل نبود که اکبر بهرمانی با عجز و لابه می‌گفت، «عدم شرکت در انتخابات به نفع نیست!» شیخ اکبر حق داشت، تحریم انتخابات جمکران به نفع آمریکا و شرکاء تمام نخواهد شد. به همین دلیل علیرغم محتوی انسان‌ستیز «پاسخ» آخوندکروبی به سرپرست کیهان بعضی‌ها در نعلین شیخ افلاسات «نور دمکراسی» رویت کرده‌اند! البته دلیل چنین اکتشافاتی را باید در «نفت» و «فدرالیسم» جستجو کنیم.

ایران به روزگار تجدد چه داشت گر
مفتی و شیخ و مفتخور و روضه‌خوان نبود

طبق برنامة استعماری کروبی قرار است نفت «مردمی» شود. البته «مردمی شدن» نفت تداوم ملی شدن نفت به نفع آنگلوساکسون‌هاست، همان‌ها که در پی جایگزین کردن محور «تفلیس ـ باکو ـ جیهان» برآمده‌اند. می‌دانیم که این محور سال گذشته در جنگ قفقاز فروپاشید. و حال که زمزمة کنار رفتن ساکاشویلی به گوش می‌رسد، گورکن‌ها می‌باید هم بجای خود نوکری کنند و هم بجای ساکاشویلی! باشد که محورهای نوینی از ایران، به ویژه از آذربایجان به ترکیه کشیده شود. به عبارت دیگر از نعلین کروبی رایحة خوش «چپاول بیشتر نفت» به مشام می‌رسد. بالاخره پس از ملی شدن نفت و چپاول آن توسط کنسرسیوم وقت آن رسیده که نفت «مردمی» شود، تا به قول علی خامنه‌ای، بازهم ورق برگردد و اینبار با فدرالیسم، باز هم «مردم را روی کار بیاورند!» لازمة گسترش چپاول استعماری، گسترش خشونت است و برای افزایش خشونت لازم است بر تقدس‌ها افزوده شود.

شده آن کار که باید نشود، می‌باید
کرد کاری که دگر بدتر از این‌ها نشود

در این راستا، ‌ در پی صدور بیانیة وزارت امور خارجة ایالات متحد، انتشار طنز کیهان و «پاسخ» آخوند کروبی به طنز کذا، «گفتگوی خشتک‌های مقدس» در داخل و خارج مرزها در همة سطوح آغاز شده. همچنانکه گفتیم هدف ایالات متحد، حمایت از آخوند کروبی به عنوان مدافع اصلاحات جهت گسترش دامنة مقدسات است. به همین دلیل است که امروز پاسدار شریعتمداری در کیهان پاسخی «از هر جهت شایسته و در خور» به «اعتراض» مزورانة شیخ افلاسات منتشر کرده. پاسخی که از نظر خشونت‌طلبی، قانون‌گریزی و انسان‌ستیزی دقیقاً با «پاسخ» آخوند کروبی هم‌سوئی دارد. بله بی‌جهت نیست که قلادة تیمسار شریعتمداری را باز کرده‌اند تا هر چه در توان دارد برای گسترش «زبان افتخار»، «زبان خشونت»، «زبان مقدسات» و در واقع توهین به ملت ایران به کار بندد.

«نفت مردمی»، الزاماتی دارد از جمله گسترش «گفتمان خشونت» که در قاموس آخوند کروبی و همپالکی‌های‌اش گسترش «گفتمان دمکراتیک» خوانده می‌شود! برای گسترش همین قماش «گفتمان» است که پاسدار شریعتمداری با کروبی گفتگوی رسانه‌ای به راه انداخته، گل می‌گوید و گل می‌شنود و بازجوئی برای ساواک جمکران را هم باعث افتخار خود می‌خواند.

در تزویر و ریا باز شد اینبار چنان
بایدش بست پس از بسته شدن وا نشود

بله! پاسدار شریعتمداری در جوابیة خود «بازجو» بودن را «ثواب» و افتخار دانسته، و از اینکه چنین افتخاری نصیب‌اش نشده ابراز تأسف هم می‌کند. می‌بینیم که افتخار کردن شیرین عبادی به شیعه بودن ریشه در کدام محفل دارد: «محفل افتخار»! محفلی که «بودن» را امتیاز و افتخار می‌شمارد: سفید پوست بودن، مسیحی بودن و ... و هرآنچه که اکتسابی است و فرد «حق انتخاب» آنرا ندارد باعث افتخار فعلة فاشیسم است. ولی سرپرست کیهان در افتخار کردن از اربابان خود در هریتیج کلاب گوی سبقت را ربوده چرا که اینان به دین و نژاد «برتر» خود افتخار می‌کنند، نه به جنایات‌شان! روشن‌تر بگوئیم شکنجه، تجاوز و گاه قتل انسان‌هائی که در ایران مورد بازجوئی قرار می‌گیرند در قاموس پاسدار شریعتمداری «افتخار» دارد! مسلماً قاتل زیبا کاظمی هم باید به شدت مفتخر باشد، چرا که مرگ کاظمی هم در پی بازجوئی پرافتخار ایشان پیش آمده! بگذریم! این نمونه را توضیح دادیم تا بگوئیم گفتگوی پاسدار شریعتمداری و آخوند کروبی پروپاگاندی است که برای تأمین منافع ایالات متحد و جهت تحمیل شدیدتر «مقدسات» بر ملت ایران به راه افتاده.

رد پای این پروپاگاند استعماری را در مقالات شیوای خارج‌نشینان مخالف‌نما نیز می‌توان مشاهده کرد. آن‌ها که به گورکن‌های درونمرزی چشمک می‌زنند، و با آنان هم‌صدائی می‌کنند، یا تلویحاً به تأئید کروبی و عطاالله ‌مهاجرانی می‌پردازند و خلاصه اگر کسی اهالی مرزپرگهر را نیک بشناسد متوجه خواهد شد که فعلة فاشیسم در خارج به صورت زیرجلکی به هم‌پالکی‌های‌شان در جمکران پیوسته‌اند. البته به استثنای حضرت احمد تقوائی که رودربایستی را کنار گذاشته آشکارا از آخوند کروبی جنایتکار به عنوان «ناجی» یاد می‌کنند!

سایت اخبار روز مورخ دوازدهم اردیبهشت‌ماه 1388، مطلبی از جناب احمد تقوائی منتشر کرده که در آن شیخ کروبی، فاشیست شناخته ‌شدة حکومت اسلامی مدافع دمکراسی معرفی می‌شود! به همین دلیل نویسندة بسیار محترم از ایرانیان می‌خواهد در انتخابات شرکت کنند تا احمدی‌نژاد رأی نیاورد. به عبارت دیگر ایشان با تکرار سخنان اکبر بهرمانی و آخوند احمد خاتمی در وق‌وقیه‌های چهارم و یازدهم اردیبهشت‌ماه سالجاری تلویحاً تأکید می‌کنند که ساواک جمکران آراء مردم را می‌شمارد. از فرمایشات‌ ایشان می‌باید نتیجه گرفت که دفعة پیش هم احمدی نژاد با رأی مردم انتخاب شده، چرا که مخالفان وی در انتخابات شرکت نکردند! خلاصه، ملت آزادة‌ ایران! اگر اینبار هم در انتخابات شرکت نکنید حتماً احمدی‌نژاد دوباره با رأی مردم «انتخاب» خواهد شد! از اینرو جناب تقوائی توصیه می‌کنند که با حضور گستردة خود در این «انتخابات» به کروبی رأی بدهیم، تا بتوانیم به سوی دروازه‌های طلائی «دمکراسی» راهی بگشائیم!

کار با شیخ حریفان به مدارا نشود
نشود یکسره تا یکسره رسوا نشود

ذوق‌زده نشویم! آقای تقوائی و شرکاء انتظار دارند مردم در برابر حوزه‌های مارگیری تجمع کنند تا خبرنگاران غربی مشروعیت مردمی این حکومت را بار دیگر نزد افکار عمومی غرب به اثبات برسانند. آنگاه ساواک نام کاندیدای مطلوب سازمان سیا را از صندوق‌ها استخراج کرده و ایشان به ما اجازه خواهند داد در مورد دمکراسی صحبت کنیم! بله، قرار نیست در ایران دمکراسی تحقق یابد چون قرار نیست قانون توحشی که صدر حاج‌سیدجوادی‌ها و کاتوزیان‌ها تدوین کرده‌اند، تا بر اساس آن در کشور ایران احکام توحش قصاص و سنگسار صادر شود، تغییر کند. چرا؟ چون همین صدر حاج‌سیدجوادی و کاتوزیان دیگر نمی‌توانند هم‌صدا با توله آخوندها، و نوبل صلح و بازاری‌ها ـ کسانی که از این قانون دفاع می‌کنند ـ بر ضد اعدام کودکان بیانیه صادر کنند! و تا این قانون اساسی خدامحور، به یک قانون انسان‌محور تبدیل نشود، نمی‌توان یک حاکمیت دمکراتیک در ایران مستقر کرد.

هر چند بعضی‌ها «مصلحت» دیده‌اند که آخوند کروبی به ملت ایران «لطف» کرده اجازه دهد «گفتمان دمکراسی» گسترش یابد! حتماً به زعم آقای تقوائی شیخ پلیدی چون کروبی که همین دیروز آن مزخرفات را در مورد صدر اسلام و «راه علی» و غیره ردیف کرده و خود را پیرو کدخدامنشی و مدافع خط امام می‌خواند و برای قوم و قبیلة خمینی و یاران خود هم تقدس قائل شده بود، هم ادبیات دمکراتیک را می‌شناسد، هم می‌داند جامعة مدنی چیست! احمد تقوائی ادعا می‌کند همة نهادهای رهبری، نیروهای نظامی و رسانه‌های حکومتی با کروبی مخالف‌اند، چون می‌دانند اگر کروبی انتخاب شود،‌ «نوکر بی‌اختیار رهبری» نخواهد بود.

تعجب نکنیم! گویا جناب تقوائی با سابقة این شیخ فریبکار و بندة قدرت آشنائی ندارند! یا اینکه آخوند کروبی پوست انداخته، و یک آخوند کروبی نوین، دمکرات و مدافع جامعة مدنی از زیر جلد آن نعلین فاشیست در آمده و مراتب نوکری خود را هم از طریق «مهاجرانی» به اربابان ابراز کرده. می‌دانیم که چندی پیش آخوند کروبی، عطاالله مهاجرانی را که از «مهاجران» خوب به شمار می‌رود، به عنوان مسئول امور ایرانیان خارج از کشور برگزیده! مهاجرانی همان کسی است که با «آخوند دستغیب»، جنایتکار شهید روابط عاشقانه و عرفانی برقرار کرده بود تا بتواند به عنوان نمایندة شیراز به مسجد جمکران راه یابد. در هر حال به گفتة آقای احمد تقوائی، کروبی، تنها راه نجات است و اگر به او رأی ندهیم حتماً باز هم «لولو» می‌آید و ما را خواهد خورد.

احمد تقوائی در مقالة خود چنین القاء می‌کند که در حکومت اسلامی جمکران، مانند حکومت‌های دمکراتیک «انتخابات» می‌تواند وجود داشته باشد، و اینکه آراء مردم در چنین حکومتی تعیین کننده است و نتیجة انتخابات را در عمل رقم می‌زند، ‌ و از همه مهمتر اینکه در حکومتی که قانون اساسی آن آشکارا انسان‌ستیز و نافی دمکراسی است یک دستاربند متعهد به همین قانون اساسی، می‌تواند راه‌گشای دمکراسی و جامعة‌ مدنی شود، چرا؟ چون به ادعای ایشان، فاصلة کروبی از همة نامزدها با حاکمیت بیشتر است! برای اثبات اینکه یک فاشیست می‌تواند مدافع «دمکراسی»‌ باشد دلیلی منطقی‌تر از این مسلماً نمی‌توان یافت:

«پیروزی مجدد آقای احمدی‌نژاد یک فاجعة بزرگ ملی [است] در حال حاضر [...] آقای کروبی تنها شخصیتی است که قادر است از تحقق چنین فاجعه‌ای جلوگیری کرده و [...] فضای مساعدی را برای رشد جامعة مدنی و گسترش گفتمان دمکراسی فراهم آورد[...] هیچیک از نهادهای اساسی نظام [...] در صفوف حامیان کروبی قرار ندارند[...]»


اینگونه سخنان ابله‌پسند نشان می‌دهد که ایالات متحد به «حضور مردم» در معرکة انتخابات نیاز پیدا کرده. روشن‌تر بگوئیم فقط آخوند بهرمانی و دیگر نعلین‌های جمکران نیستند که جهت کسب مشروعیت مردمی برای حکومت توحش نیازمند «حضورمردم» در پای صندوق‌های مارگیری شده‌اند! آمریکا برای دوام این حکومت ایران‌ستیز، دست نیاز به سوی خیلی‌ها دراز کرده که همه از صراحت آقای تقوائی برخوردار نیستند! حضرت تقوائی در مقالة خود تحت عنوان «سرنوشت دمکراسی و انتخابات ریاست جمهوری»، در واقع پیشنهاد می‌کنند، از لج خامنه‌ای هم که شده به کروبی رأی بدهید! چرا که به زعم ایشان کروبی طرفدار دمکراسی است، و دلیل آنکه خامنه‌ای با او مخالف است! نمی‌دانستیم مخالفت علی خامنه‌ای با کروبی را می‌باید الزاماً نشان آزادیخواهی شیخ افلاسات بدانیم! خامنه‌ای با خیلی‌ها مخالف است، که در اعمال‌شان هیچ نشانه‌ای از دمکراسی نمی‌توان دید. این نوع ادعاهای سیاسی و مضحک فقط یک دلیل می‌تواند داشته باشد: آمریکا خواهان تکرار سناریوی مهوع دوم خرداد در ایران است.

کار عمامه در این ملک کله برداری است
نیست آسوده کس ار شیخ مکلا نشود

احمد تقوائی می‌گوید برنامه کروبی بسیاری از مطالبات دمکراتیک را در خود گنجانده، از جمله انتقال نفت از دولت به مردم! پیش از پرداختن به برنامة شیادی کروبی می‌باید به جناب تقوائی بگوئیم، اولاً ما به هیچ عنوان خواهان انتقال مالکیت نفت به مردم نشده‌ایم، این مطالبات حزب انگلیسی «توده» و جبهة منفور مصدق است که خوش‌رقصی برای آنگلوساکسون‌ها با خون‌شان عجین شده. ثانیاً اگر کسی برنامة سیاسی ارائه می‌دهد و اهدافی را مشخص می‌کند، باید در برنامة خود توضیح دهد از چه طریق به اهداف خود دست خواهد یافت. صرف شعار دادن کافی نیست. آخوند کروبی از چه طریق و در کدام چارچوب می‌خواهد قانون اساسی را تغییر دهد؟ چارچوب حقوق شهروندی مطلوب ایشان از نظر حقوقی چیست؟ نکند همان حقوق شهروندی «علوی» در مدینه باشد؟ نیازی به پاسخ نیست. برنامة کروبی یک شیادی صرف برای کشاندن مردم به پای صندوق‌های مارگیری است. این «شبه برنامه» یا بهتر بگوئیم این مجموعة شعارهای پوچ، از پیش تأئید آمریکا را هم دریافت کرده. و سفر «غیررسمی» نجم‌الدین اربکان به تهران برای اعلام حمایت ارباب از همین برنامه‌های پوچ بود:

«کروبی تغییر قانون اساسی و اصلاح آن بر پایة حقوق شهروندی، پایان دادن به انحصار دولت بر رسانه‌های گروهی، انتقال مالکیت نفت از دولت به مردم، پایان دادن به اعدام کودکان [...] را در برنامة خود جای داده[...]»

طفلک این نجم‌الدین اربکان چقدر زحمت کشید! در عوض گورکن‌ها همزمان با بمباران مناطق کردنشین عراق، آخوند مقتدی صدر را از قفس بیرون کشیدند و به ترکیه فرستادند تا مناطق نفتخیز کردستان عراق را از چنگ کردها درآورد! فکر بد نکنیم هیچ توطئه‌ای در کار نیست! نه در ترکیه، نه در پاکستان، نه در عراق و نه در ایران! «گفتگوی» پاسدار شریعتمداری با کروبی هم یک گپ دوستانه بین خشتک‌های مقدس است. تا همزمان با جانفشانی‌های کروبی برای «تغییر قانون اساسی» در یک چارچوب نامشخص و مبهم، مقدسات و خشونت و افتخار در سراسر کشور گسترش یابد! حال باز گردیم به بررسی پاسخ شریعتمداری به شیخ کروبی که در کیهان مورخ 13 اردیبهشت‌ماه سال‌جاری تحت عنوان «آقای کروبی شما را چه می‌شود؟!» انتشار یافته.

بس نمایش که پس پردة سالوس و ریاست
حیف! بالا نرود پرده تماشا نشود
سلب آسایش ما مردم از اینهاست، چرا
سلب آسایش و آرامش از اینها نشود

زبان مطلب کذا دقیقاً مانند مطلب کروبی مجموعه‌ای است از زبان‌های قدرت در حکومت اسلامی: زبان ابراز حقارت و بندگی، زبان تمجید از جنایت و کشتار در ایران همزمان با انتقاد از جنایات اسرائیل در فلسطین، تأکید بر مقدسات و نفی و حقیر شمردن مطالبات انسانی، و از همه مهم‌تر توهین به مدافعان دمکراسی در ایران که پاسدار شریعتمداری آنان را «جرثومه‌های فساد و تباهی» نامیده، و برای گرم کردن تنور کروبی ادعا می‌کند اینان با کروبی «ائتلاف» کرده‌اند! همان کروبی مفلوکی که به زعم شریتعمداری «لباس مقدس» روحانیت بر تن دارد، و گویا بر اساس ترهات پاسدار شریعتمداری قصد خروج از نظام کرده!

بله این مطالب مضحک به این دلیل عنوان می‌شود که پاسدار شریعتمداری هم به پیروی از فرامین ارباب، مانند کریستین امانپور خواهان حضور فعال مردم ایران در انتخابات است، تا شیخ کروبی را به عنوان «رئیس جمهور مردمی» از صندوق بیرون آورند! در راستای چنین اهداف مقدسی است که این پاسدار جنایتکار همة مطالبات منطقی ما ملت را خواست اطرافیان کروبی معرفی می‌کند، و‌ آنان را هم مظهر تباهی می‌خواند:

«برای کیهان افتخار بزرگی است که علیه دشمنان اسلام و امام و انقلاب قلم زده [...] کسانیکه فرهنگ شهادت را خشونت آفرین [دانسته][...] قوانین اسلام را غیرقابل اجرا معرفی می‌کردند! شهادت امام حسین را [...] نتیجه خشونت‌طلبی جدش [...] می‌نامیدند[...] انقلاب اسلامی را عامل عقب افتادگی می‌نامیدند[...] می‌نوشتند منشاء خشونت همین احکام فقهی است [...] حجاب [...] زنان مظهر عقب افتادگی است و...»


و خلاصه بگوئیم، بیش از این نمی‌توان برای آخوند کروبی نعل وارونه زده، بازار گرمی کرد. تا آنجا که ما می‌دانیم اطرافیان کروبی هیچ تفاوتی با خود کروبی و دیگر گورکن‌های جمکران ندارند. و هیچیک از آنان خواهان استقرار دمکراسی در ایران نبوده و نیست. شاید پاسدار شریعتمداری به دلیل «باورهای» شخصی خود به توهم دچار شده‌اند؛ شاید بی‌احتیاطی کرده و یک یا دو بست زیادی چسبانده‌اند، و به بحر مکاشفه و الهام فرو رفته و با کریستین امانپور هم‌صدا شده‌اند. چرا که اگر مردم ایران انتخابات مسخرة جمکران را تحریم کنند، نه تنها نان شریعتمداری‌ها آجر خواهد شد که آجر کذا بر فرق اربابان حکومت اسلامی در لندن و واشنگتن فرود خواهد آمد! بی‌دلیل نیست که احمد تقوائی، کریستین امانپور، آخوند بهرمانی، پاسدار شریعتمداری، و ... گروه هم‌سرایان تشکیل داده و همه با زبان بی‌زبانی می‌گویند:

امیدواریم که مردم در انتخابات آیندة ایران شرکت کنند، و به این روند سیاسی ادامه دهند که نان عموسام همچنان در روغن شناور بماند.

تا که عمامه کفن یا که چماق تکفیر
نشکند جبهه‌شان حل معما نشود
[...]
کاش پوتین زند اردنگ به نعلین آن‌سان
که بیک ذلتی افتد که دگر پا نشود




0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت