اشتباهات «اطلاعات»!
...
در آستانة سیامین سالگرد نخست وزیری مارگارت تاچر، با ورود سفیر جدید انگلستان به ایران خوشرقصیهای حکومت اسلامی برای ارباب شدت گرفت. امروز وزیر نفت گورکنها در برلن به چپاول نفت کشورمان توسط اروپا ابراز تمایل کرد. البته این ابراز نوکری طبق معمول در پوشش «مشارکت» با اروپا مطرح شده، همچنانکه میرحسین موسوی نیز برای این قماش «مشارکتها» با اروپا ابراز تمایل کرده. پس جای تعجب نیست که روزنامة اطلاعات، شیپور روتاریکلاب انگلستان در کشورمان در همسوئی کامل با رادیوفردا به تبلیغ برای میرحسین موسوی بپردازد و ضمن انتقاد از دمکراسی و رنسانس و لیبرالیسم، در مفهوم فلسفی آن، «اصالت فرد» را هم به «وحی الهی» ارتباط دهد!
اطلاعات بینالمللی که به مجلس تشخیص مصلحت نظام استعماری ارادت فراوان دارد، سخنرانیهای موسوی و محسن رضائی، اعضای ابدمدت محفل کذا را منتشر کرده. سخنان رضائی طبق معمول مضحک است، در حالیکه سخنرانیهای موسوی مضحکه را به بیشرمی و وقاحت میآمیزد. میرحسین موسوی که هنوز خود را در دوران شیرین نخست وزیری مارگارت تاچر میپندارد، با تکرار ترهات خمینی در مورد اسرائیل به جفتک انداختن بر ضد قوانین و مقررات بینالمللی پرداخته و از اتحاد جماهیر شوروی هم انتقاد میکند! این عملة آستان مقدس مک کارتیسم هنوز نمیداند جنگ سرد دیگر به پایان رسیده!
فدائیان آمریکا در جمکران هنوز رویای تداوم جنگ سرد را در ذهن علیلشان میپرورانند. آن روزهای خوبی که اتحاد جماهیر شوروی وجود داشت و سازمان سیا با شعار «نه شرقی، نه غربی» و چند روضهخوان و چماقدار چپنما نظیر میرحسین موسوی و بهزاد نبوی برایمان یک «حکومت اسلامی» پادوی وفادار سازمان سیا به راه انداخت تا به قول امام سیزدهمشان مدعی نبرد با «امپریاس» شود. ولی پیش ازادامة مطلب نگاهی خواهیم داشت به «کلیپ موسوی و عیالاش» که برای ایجاد حال تهوع روی «یوتوب» گذاشته شده.
کلیپ کذا عبارت است از چند صحنة تار و مبهم که موسیقی متن آن سرود «آفتابکاران» است. البته نویسندة این وبلاگ سرود کذا را برای نخستین بار دو سه روز پیش ضمن تماشای همین کلیپ شنید. در هر حال این سرود که با «سراومد زمستون» آغاز میشود، سرودی است سرشار از رنگهای شاد و شکوفائی و زیبائی طبیعت: لالههای بیدار، گل سرخ خورشید، گل آفتاب، گل گندم، جنگل ستاره، خندة نور و تفنگ! خلاصه از آن دست سرودها است که «نبردمسلحانه» را در کنار «زندگی» قرار داده. و به احتمالی ایدة اصلی آن میباید از گروههای چپ ربوده شده باشد. موزیک این سرود هم آنقدر شل و وارفته است که در مجموع سرود کذا انسان را فقط به یاد روضههای امام حسین میاندازد و از زندگی بیزار میکند. بخصوص که در کلیپ مذکور دوربین چند بار روی چهرة میرحسین موسوی و شیخ احمد خمینی «زوم» میکند. یکی دو بار هم موسوی و همسرش، زهره رهنورد را در جمع تلی از چادرسیاههای پیشرفته و مترقی میبینیم. زهره رهنورد همان زهرا رهنورد فعلی است که به دلیل الزامات اسلامی یکشبه اسمش از زهره به زهرا تبدیل شد. البته در مورد میرحسین موسوی تغییرات وسیعتر بود، میتوان گفت که همسر زهره رهنورد، مانند بعضی حشرات دگردیسی یافته از «ساواکی» به «انقلابی» تبدیل شدند.
«تییری کوویل» از اعضای «ایریس»، انستیتو روابط بینالمللی و استراتژیک فرانسه در مطلبی تحت عنوان «قهرمانان متعدد برای یک نظام واحد» در مورد میرحسین موسوی مینویسد:
«روشنفکران ایران سیاستهای سرکوب اجتماعی دوران نخستوزیری موسوی را به یاد دارند[...]»
وی ضمن اشاره به نارضایتی عمومی از موسوی میافزاید، در دوران نخستوزیری وی، برای افشاگری عکس همسرش را که مینی ژوپ بر تن داشت در بازار پخش کردند. این مقاله در مجلة «خطرهای بینالمللی»، شمارة 118، مورخ 15 آوریل 2009 انتشار یافته، به جزئیات آن نمیپردازیم. همین مختصر را آوردیم تا ماهیت واقعی زوج «موسوی ـ رهنورد» و قابلیت قابل تقدیرشان در «دگردیسی» و همرنگی با جماعت، یا همان نان را به نرخ روز خوردن، بیشرمی و پفیوزی روشنتر شود. و بدانیم دلیل حمایت بوقهای تبلیغاتی استعمار، نظیر اطلاعات، رادیو فردا، و ... از این فرد چیست. «رادیوفردا» یک تصویر دلفریب از این زوج انقلابی منتشر کرده تا زهرا رهنورد را در ترادف با همسر اوباما قرار دهد، و به نقش زنان در پیروزی انتخاباتی مردان اشاره کند! نقش زهرا رهنورد در کلیپ کذا بر سر کردن یک روسری گلمنگلی زیر چادر سیاه بود، و اگر سازمان سیا به ما ملت لطف کرده، اجازة پیشرفت و ترقی بدهد، ساواک جمکران نام موسوی را از صندوق مارگیری بیرون خواهد کشید. چرا که «تییری کوویل» هم مانند نویسندة این وبلاگ معتقد است، میرحسین موسوی را به عنوان یدکی احمدینژاد جلو کشیدهاند.
به همین دلیل است که این جانور موذی که مانند حکومت اسلامی از حمایت آمریکا برخوردار است، ضمن مصاحبه با مجلة «شپیگل» صورتک پوسیدة ضدآمریکائی را دوباره برچهرة پلید خود زده تا مخالفتاش را با تغییر قانون اساسی در پوشش مبارزه با آمریکا «توجیه» کند! البته موسوی در این مصاحبه چندین صورتک دارد که هر یک را برحسب پرسشهای خبرنگار اشپیگل بر چهره میگذارد. این مصاحبه که در اطلاعات بین المللی مورخ 15 اردیبهشتماه انتشار یافته در واقع تأئیدی است بر تداوم سیاستهای انگلستان در برنامة هستهای گورکنها.
به عنوان نمونه، موسوی با نقاب میهندوستی، همان مزخرفات احمدی نژاد را در مورد ایجاد مرکز تولید سوخت هستهای در خاک ایران تکرار میکند. میدانیم که فناوری بازیافت سوختهستهای در دسترس گورکنها نیست. پیشتر گفتیم که حتی کشور آلمان فاقد چنین فناوریای است و زبالة اورانیوم خود را با ترنهای ویژه به فرانسه میفرستد. ایجاد مرکز تولید سوخت هستهای در واقع بهانهای است برای پیروی از سیاستهای آنگلوساکسونهای جنگطلب. همانها که حدود یک سده است برای تأمین منافع خود در برابر روسیه، ملت ایران را به ابزار سیاسی تبدیل کردهاند، و برای پیشبرد چنین سیاستی همواره به گوسالههای ننهحسن متوسل شدهاند که علاوه بر گوسالگی به زیور مزدوری برای محفل فاشیسم نیز آراستهاند! درست مثل همین میرحسین موسوی. مصاحبة او با «شپیگل» وسعت حماقت و مزدوری این «شخصیت» سیاسی را آشکار میکند. از موسوی پرسیدهاند، چرا پس از 20 سال به سیاست بازگشتی؟ میگوید، من معتقدم میتوانم اوضاع را بهبود بخشم و به فساد پایان دهم!
البته ما که با دولت موسوی و سیاستهایاش بخوبی آشنائیم میدانیم که فساد اقتصادی را دولت میرحسین موسوی به اوج رساند، چرا که این جانور وحشی را برای تداوم «جنگ» و «تأمین نفت ارزان» برای غرب استخدام کرده بودند. مأموریتی که موسوی تحت نظارت سازمان سیا طی 8 سال به بهترین وجه به انجام رساند. امروز هم موسوی را از قفس بیرون کشیدهاند تا با شعارهای پوچ مردم را به پای صندوقهای انتخابات مضحک جمکران بیاورد: «گشت ارشاد جمع میکنیم! آزادی میدهیم! به فساد پایان میدهیم! تولید داخلی را تشویق میکنیم! تجارت را توسعه میدهیم! و ... و اسرائیل را به رسمیت نمیشناسیم ولی با آمریکا مذاکره میکنیم و ...»
و اگر میرحسین نمیداند، ما خوب میدانیم طی سی سال گذشته کدام دولتها از تنش در منطقه و به ویژه از تنش بین ایران و اسرائیل سود بردهاند. حال آنکه مردم ایران و مردم فلسطین از این تنش آسیبهای فراوان متحمل شدهاند. پس میرحسین موسوی بهتر است تمایلات ارباباناش را به حساب مردم ایران نگذارد. عربدة جمعآوری گشت ارشاد هم سر ندهد، ما که میدانیم نیروهای امنیتی از کجا دستور میگیرند.
نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی در ایران از دولت دستور نمیگیرند، و دولت ایران در مورد نفت نیز کوچکترین اختیاری ندارد! این گندهگوئیها از زبان میرحسین موسوی فقط نشاندهندة حماقت او است. موسوی خود برخاسته از فساد سیاسی اجتماعی و اقتصادی است؛ به کدام فساد میخواهد پایان بخشد؟ موسوی فرزند سرکوب و خفقان و کشتار است، حال به میانة میدان آمده تا «آزادی» بدهد؟ مگر آزادی ارث نداشتة پدرش است که میخواهد آنرا به مردم ایران بدهد؟ موسوی کیست که چنین گستاخانه در برابر ملت ایران سخن میگوید؟ کار ما مردم به جائی رسیده که امثال موسوی به ما آزادی بدهند؟ موسوی از آزادی چه میداند؟ آزادی تاراج سرمایههای ملی؟ آزادی سرکوب و کشتار جوانان ایران؟ یا آزادی مزدوری و تبدیل ملت ایران به سپر بلای غرب؟
بیجهت نیست که متن این مصاحبة ابلهانه پس از انتشار در رسانههای جمکران در اطلاعات بینالمللی هم منتشر شده. اطلاعات همزمان با انتشار این مصاحبه، از اعدام دلارا دارابی هم انتقاد کرده، تا خود را مخالف اعدام بنمایاند! ولی ما به یاد نداریم که این رسانة منفور با اعدام و احکام توحش قصاص مخالفتی کرده باشد. زوزه و روضة سراپا فریب شیپور روتاری کلاب لندن برای دلارا دارابی در راستای تبلیغات سیاسی برای میرحسین موسوی صورت میپذیرد. همچنانکه اعدام دلارا نیز در راستای همین تبلیغات صورت پذیرفت. در اینجا لازم است یک پرانتز باز کنیم تا اشارهای داشته باشیم به توضیحات ابلهانة جمشیدی، سخنگوی قوة قضائیه در مورد اعدام این زن جوان که قرار بود آزاد شود! ولی به دلیل رقابتهای انتخاباتی بین جنایتکاران جمکران اعدام شد تا جسدش وسیلة تبلیغات سیاسی برای این گروه و آن گروه شود. جمشیدی میگوید: «رئیس قوه قضائیه حکم صادر کرده بود، ولی دلارا دارابی اعدام شد، چون اولیای دم فشار آوردند.» اگر برای مجریان احکام قضائی فشار «اولیای دم» از حکم رئیس قوة قضائیه قدرت بیشتری دارد، پس وجود آخوند شاهرودی زائد است. بهتر است هر کس به میزان فشاری که میتواند بیاورد «عدالت اسلامی» را اجرا کند.
میبینیم که رئیس قوة قضائیه در حکومت قدرقدرت گورکنها کجا ایستاده! آخوند شاهرودی حکم صادر کرده که محکوم اعدام نشود، اولیای دم «فشار میآورند» و جان یکنفر دیگر فدای منافع استعمار و توحش اسلام میشود. حال بهتر میتوان دریافت چرا میرحسین موسوی «آزادیبخش» با تغییر قانون اساسی مخالفت میکند، و میگوید اگر این قانون تغییر کند «اسلام آمریکائی» حاکم میشود! نه اینکه موسوی با آمریکا هم خیلی مخالف است! یکی از افتخارات دولت موسوی وارد کردن برنج، به ویژه برنج آمریکائی طی دوران «دفاع مقدس» است.
زمانیکه بهزاد نبوی، همزمان وزیر اقتصاد و سخنگوی دولت بود، و خمینی و ماشاالله قصاب به «نبرد با آمریکا» در خیابان و «بالکن» مشغول بودند، دولت موسوی برنج آمریکائی وارد کرده بود و برنج کذا را با همان «انگ» معروف «مید. این. یو. اس» به مردم میفروخت! وقتی سروصدای مردم شوتوپرت از واردات برنج آمریکائی توسط دولت ضدامپریالیست بلند شد، بهزاد نبوی در سیمای کریه جمکران توضیح داد: «اگر میخواستیم، میتوانستیم کیسههای برنج را عوض کنیم که هیچکس نفهمد!» به عبارت دیگر نبوی تلویحاً میگفت، از وارد کردن برنج آمریکائی نمیترسیم! بله، این حضرات از بیشرمی و وقاحت کم نیاوردهاند، ولی امروز همین میرحسین موسوی خودفروخته در بابل از واردات برنج انتقاد میکند، و انتقاد مزورانهاش هم در همین روزینامة اطلاعات منعکس شده.
البته پروپاگاند اطلاعات به طبل زدن برای موسوی جنایتکار و سرازیر کردن اشک تمساح برای دلارا دارابی محدود نمیماند. اشتباه نکنیم، محور اصلی پروپاگاند این رسانة استعماری که پس از کودتای کلنل آیرونساید و تأسیس حوزة جاهلپرور قم پایهریزی شده، انتقاد از دمکراسی و به ویژه نفی انسانمحوری است. در این راستا امروز مطلبی در این ورقپارة استعماری انتشار یافته که «اصالت فرد» را به «وحی» پیوند میزند!
بله این آخرین اختراع محفل فاشیسم باید باشد که «اقلیت» را با «اصالت فرد» اشتباه گرفته و ادعا میکند، جامعه شناسی و روانشناسی از درک این مطلب عاجزاند، که اصالت فرد بر اصالت جمع اولویت دارد! نویسندة این ترهات جناب دکتر فیاضبخش، بدیل پروفسور حمید مولانا است. مولانا در کیهان چرندبافی میکند، فیاضبخش در اطلاعات. این نخبة فرهیخته فلسفة افلاطون را که بر حکومت تعداد قلیل «نخبگان» تأکید دارد، تحت عنوان ابداعات امام علی جا زده، و «تعداد اندک» را هم با «فرد» در ترادف قرار میدهد! پیشتر در مورد فلسفة افلاطون و نخبهگرائی وی توضیح دادهایم و گفتیم که این نخبهگرائی فلسفی چگونه به ابزار فاشیستها تبدیل شده. حاکمیت فاشیست زمانی که به دلیل فرسایش ابزار پوپولیسم و جمعگرائی و گلهپروری را از دست میدهد، دست به دامان نخبهگرائی افلاطونی و حکومت اقلیت ممتاز میشود، درست مثل حکومت جمکران.
این حکومت به دلیل شعارهای پوچ و عوامفریبانه تودههای هالو را در گامهای نخستین جذب کرد. ولی امروز پس از سیسال سرکوب هیچ جایگاهی در میان مردم ندارد، در نتیجه اوباشی که سی سال پیش با «عوامگرائی» به قدرت رسیدند و به جنایت و سرکوب پرداختند، اینک که تودهها را از دست دادهاند خود را اقلیت ممتاز و برتر به شمار میآورند! بیدلیل نیست که اطلاعات زبالهای به نام میرحسین موسوی را به عنوان فرهنگدوست، هنرمند و آزادیخواه به ما ملت حقنه میکند. امروز موسوی جزو همان اقلیت برتر است و همراهان قلیلی دارد، ولی نباید کوچکترین هراسی به دل راه دهد چرا که دست الهی روتاری کلاب لندن، به ویژه در روزینامه اطلاعات پشتیبان اوست. بله دکتر فیاضبخش، قلم به مزد روزینامه مسعودیها، تعداد اندک را با «اصالت فرد» در ترادف قرار داده و با تکیه بر سخنانی که به خلیفة چهارم نسبت میدهد چنین اختراعی را در دفتر مزدوری به نام خود به ثبت رسانده. ایشان از قول امامشان مینویسند:
«[علی] میفرماید [...] از کمی رهروان و همراهان بیم نکنید[بیمی به خود راه ندهید].»
البته نیازی به توضیح نیست که این سخنان مبهم مانند قانون اساسی جمکران میتواند برحسب شرایط و ذهنیت تفسیرهای متعددی داشته باشد. به عنوان نمونه برای سرقت بانک نیز شما نمیتوانید هزاران نفر را بسیج کنید، همه حاضر به سرقت مسلحانه نیستند. یا کسی که به دزدی میرود معمولاً یک یا دو نفر همدست بیشتر ندارد. خلاصه با تکیه بر چنین بیانات مبهمی نمیتوان علوم انسانی و نگرش انسانمحور را از نظر فلسفی به چالش طلبید. ولی قلم به مزدهای آستان مقدس مککارتیسم از چرندبافی و مهملگوئی و تحریف هیچ ابائی نداشته و ندارند:
«جامعه شناسی و روانشناسی نوین، هیچیک قادر به توجیه این بیان به وحی پیوند خورده نیست چرا که این بیان مستلزم به رسمیت شناختن قوهای است که اصالت فرد را بر اصالت جامعه مقدم میداند[..]»
مسلم است که جامعه شناسی و دیگر علوم انسانی چنین ترهاتی را توجیه نمیکنند، چون علم توهماتی از قماش «وحی» را به رسمیت نمیشناسد! علوم انسانی بنا بر تعریف با «انسان» سروکار دارد نه با مقدسات و توهمات ادیان ابراهیمی که به ابزار سلطه بر انسانها تبدیل شده. باری! کارفرمایان اطلاعات این قوة الهی را که تا چندی پیش جمعگرا بود، امروز به دلیل افلاس محفل فاشیسم بینالملل، با تکیه بر سخنان «علی» به «اصالت فرد» در برابر «جمع» تبدیل کردهاند تا توحش ولایت فقیه، حکومت نخبگان و همة ابزار سلطه را توجیه کنند.
همچنانکه گفتیم اربابان حکومت اسلامی چنین میپندارند که دوران نخست وزیری میرحسین موسوی را هیچکس به یاد ندارد و اگر کسی حرفی هم بزند فقط در مورد حماقت خمینی یا سخنان ابلهانة منتظری و یا در مورد تصفیة دانشگاه و اعدامها خواهد بود. روشنتر بگوئیم حضرات میپندارند هیچکس از ابعاد چپاول اقتصادی در دوران نخست وزیری این فاشیست چپنما حرفی به میان نخواهد آورد. چون به زعم اینان اشاره به جنگ با عراق شرایط اقتصادی را در آن دوره توجیه خواهد کرد و «اقتصاد» در پشت پردة جنگ پنهان میماند. خود میرحسین موسوی هم چنین خیال خامی در سر پرورانده که پیوسته تکرار میکند «اقتصاد جنگ» در دوران صلح اعمال نخواهد شد.
ولی ما به اربابان اطلاعات و رادیو فردا در دو سوی آتلانتیک و پادویشان میرحسین موسوی میگوئیم که سخت کور خواندهاید! هفتاد درصد جمعیت ایران کمتر از سی سال دارد و از کودتای 22 بهمن، جنگ با عراق و تداوم 8 سالة آن برای تبدیل کشور ایران به پشت جبهة طالبان آگاه نیست، ولی این عدم آگاهی شامل سی درصد جمعیت ایران نخواهد شد. و از همه مهمتر مردم ایران امروز با ادبیات فاشیسم و کلیدواژههای آن آشنائی کافی دارند و نیک میدانند هدف فاشیسم «نفی پویائی انسان» در زمان و مکان از طریق توسل به «مقدسات» است. به همین دلیل است که امروز برای آلودن اصالت فرد آنرا به «وحی» وصله میکند تا موجودیت انسان را به الهیت و تقدس الهی مرتبط کند. استعمار غرب بدون تکیه بر «مقدسات» دینی، بومی و قومی قادر نخواهد بود فاشیسم را بر ملت ایران تحمیل کند.
اطلاعات بینالمللی که به مجلس تشخیص مصلحت نظام استعماری ارادت فراوان دارد، سخنرانیهای موسوی و محسن رضائی، اعضای ابدمدت محفل کذا را منتشر کرده. سخنان رضائی طبق معمول مضحک است، در حالیکه سخنرانیهای موسوی مضحکه را به بیشرمی و وقاحت میآمیزد. میرحسین موسوی که هنوز خود را در دوران شیرین نخست وزیری مارگارت تاچر میپندارد، با تکرار ترهات خمینی در مورد اسرائیل به جفتک انداختن بر ضد قوانین و مقررات بینالمللی پرداخته و از اتحاد جماهیر شوروی هم انتقاد میکند! این عملة آستان مقدس مک کارتیسم هنوز نمیداند جنگ سرد دیگر به پایان رسیده!
فدائیان آمریکا در جمکران هنوز رویای تداوم جنگ سرد را در ذهن علیلشان میپرورانند. آن روزهای خوبی که اتحاد جماهیر شوروی وجود داشت و سازمان سیا با شعار «نه شرقی، نه غربی» و چند روضهخوان و چماقدار چپنما نظیر میرحسین موسوی و بهزاد نبوی برایمان یک «حکومت اسلامی» پادوی وفادار سازمان سیا به راه انداخت تا به قول امام سیزدهمشان مدعی نبرد با «امپریاس» شود. ولی پیش ازادامة مطلب نگاهی خواهیم داشت به «کلیپ موسوی و عیالاش» که برای ایجاد حال تهوع روی «یوتوب» گذاشته شده.
کلیپ کذا عبارت است از چند صحنة تار و مبهم که موسیقی متن آن سرود «آفتابکاران» است. البته نویسندة این وبلاگ سرود کذا را برای نخستین بار دو سه روز پیش ضمن تماشای همین کلیپ شنید. در هر حال این سرود که با «سراومد زمستون» آغاز میشود، سرودی است سرشار از رنگهای شاد و شکوفائی و زیبائی طبیعت: لالههای بیدار، گل سرخ خورشید، گل آفتاب، گل گندم، جنگل ستاره، خندة نور و تفنگ! خلاصه از آن دست سرودها است که «نبردمسلحانه» را در کنار «زندگی» قرار داده. و به احتمالی ایدة اصلی آن میباید از گروههای چپ ربوده شده باشد. موزیک این سرود هم آنقدر شل و وارفته است که در مجموع سرود کذا انسان را فقط به یاد روضههای امام حسین میاندازد و از زندگی بیزار میکند. بخصوص که در کلیپ مذکور دوربین چند بار روی چهرة میرحسین موسوی و شیخ احمد خمینی «زوم» میکند. یکی دو بار هم موسوی و همسرش، زهره رهنورد را در جمع تلی از چادرسیاههای پیشرفته و مترقی میبینیم. زهره رهنورد همان زهرا رهنورد فعلی است که به دلیل الزامات اسلامی یکشبه اسمش از زهره به زهرا تبدیل شد. البته در مورد میرحسین موسوی تغییرات وسیعتر بود، میتوان گفت که همسر زهره رهنورد، مانند بعضی حشرات دگردیسی یافته از «ساواکی» به «انقلابی» تبدیل شدند.
«تییری کوویل» از اعضای «ایریس»، انستیتو روابط بینالمللی و استراتژیک فرانسه در مطلبی تحت عنوان «قهرمانان متعدد برای یک نظام واحد» در مورد میرحسین موسوی مینویسد:
«روشنفکران ایران سیاستهای سرکوب اجتماعی دوران نخستوزیری موسوی را به یاد دارند[...]»
وی ضمن اشاره به نارضایتی عمومی از موسوی میافزاید، در دوران نخستوزیری وی، برای افشاگری عکس همسرش را که مینی ژوپ بر تن داشت در بازار پخش کردند. این مقاله در مجلة «خطرهای بینالمللی»، شمارة 118، مورخ 15 آوریل 2009 انتشار یافته، به جزئیات آن نمیپردازیم. همین مختصر را آوردیم تا ماهیت واقعی زوج «موسوی ـ رهنورد» و قابلیت قابل تقدیرشان در «دگردیسی» و همرنگی با جماعت، یا همان نان را به نرخ روز خوردن، بیشرمی و پفیوزی روشنتر شود. و بدانیم دلیل حمایت بوقهای تبلیغاتی استعمار، نظیر اطلاعات، رادیو فردا، و ... از این فرد چیست. «رادیوفردا» یک تصویر دلفریب از این زوج انقلابی منتشر کرده تا زهرا رهنورد را در ترادف با همسر اوباما قرار دهد، و به نقش زنان در پیروزی انتخاباتی مردان اشاره کند! نقش زهرا رهنورد در کلیپ کذا بر سر کردن یک روسری گلمنگلی زیر چادر سیاه بود، و اگر سازمان سیا به ما ملت لطف کرده، اجازة پیشرفت و ترقی بدهد، ساواک جمکران نام موسوی را از صندوق مارگیری بیرون خواهد کشید. چرا که «تییری کوویل» هم مانند نویسندة این وبلاگ معتقد است، میرحسین موسوی را به عنوان یدکی احمدینژاد جلو کشیدهاند.
به همین دلیل است که این جانور موذی که مانند حکومت اسلامی از حمایت آمریکا برخوردار است، ضمن مصاحبه با مجلة «شپیگل» صورتک پوسیدة ضدآمریکائی را دوباره برچهرة پلید خود زده تا مخالفتاش را با تغییر قانون اساسی در پوشش مبارزه با آمریکا «توجیه» کند! البته موسوی در این مصاحبه چندین صورتک دارد که هر یک را برحسب پرسشهای خبرنگار اشپیگل بر چهره میگذارد. این مصاحبه که در اطلاعات بین المللی مورخ 15 اردیبهشتماه انتشار یافته در واقع تأئیدی است بر تداوم سیاستهای انگلستان در برنامة هستهای گورکنها.
به عنوان نمونه، موسوی با نقاب میهندوستی، همان مزخرفات احمدی نژاد را در مورد ایجاد مرکز تولید سوخت هستهای در خاک ایران تکرار میکند. میدانیم که فناوری بازیافت سوختهستهای در دسترس گورکنها نیست. پیشتر گفتیم که حتی کشور آلمان فاقد چنین فناوریای است و زبالة اورانیوم خود را با ترنهای ویژه به فرانسه میفرستد. ایجاد مرکز تولید سوخت هستهای در واقع بهانهای است برای پیروی از سیاستهای آنگلوساکسونهای جنگطلب. همانها که حدود یک سده است برای تأمین منافع خود در برابر روسیه، ملت ایران را به ابزار سیاسی تبدیل کردهاند، و برای پیشبرد چنین سیاستی همواره به گوسالههای ننهحسن متوسل شدهاند که علاوه بر گوسالگی به زیور مزدوری برای محفل فاشیسم نیز آراستهاند! درست مثل همین میرحسین موسوی. مصاحبة او با «شپیگل» وسعت حماقت و مزدوری این «شخصیت» سیاسی را آشکار میکند. از موسوی پرسیدهاند، چرا پس از 20 سال به سیاست بازگشتی؟ میگوید، من معتقدم میتوانم اوضاع را بهبود بخشم و به فساد پایان دهم!
البته ما که با دولت موسوی و سیاستهایاش بخوبی آشنائیم میدانیم که فساد اقتصادی را دولت میرحسین موسوی به اوج رساند، چرا که این جانور وحشی را برای تداوم «جنگ» و «تأمین نفت ارزان» برای غرب استخدام کرده بودند. مأموریتی که موسوی تحت نظارت سازمان سیا طی 8 سال به بهترین وجه به انجام رساند. امروز هم موسوی را از قفس بیرون کشیدهاند تا با شعارهای پوچ مردم را به پای صندوقهای انتخابات مضحک جمکران بیاورد: «گشت ارشاد جمع میکنیم! آزادی میدهیم! به فساد پایان میدهیم! تولید داخلی را تشویق میکنیم! تجارت را توسعه میدهیم! و ... و اسرائیل را به رسمیت نمیشناسیم ولی با آمریکا مذاکره میکنیم و ...»
و اگر میرحسین نمیداند، ما خوب میدانیم طی سی سال گذشته کدام دولتها از تنش در منطقه و به ویژه از تنش بین ایران و اسرائیل سود بردهاند. حال آنکه مردم ایران و مردم فلسطین از این تنش آسیبهای فراوان متحمل شدهاند. پس میرحسین موسوی بهتر است تمایلات ارباباناش را به حساب مردم ایران نگذارد. عربدة جمعآوری گشت ارشاد هم سر ندهد، ما که میدانیم نیروهای امنیتی از کجا دستور میگیرند.
نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی در ایران از دولت دستور نمیگیرند، و دولت ایران در مورد نفت نیز کوچکترین اختیاری ندارد! این گندهگوئیها از زبان میرحسین موسوی فقط نشاندهندة حماقت او است. موسوی خود برخاسته از فساد سیاسی اجتماعی و اقتصادی است؛ به کدام فساد میخواهد پایان بخشد؟ موسوی فرزند سرکوب و خفقان و کشتار است، حال به میانة میدان آمده تا «آزادی» بدهد؟ مگر آزادی ارث نداشتة پدرش است که میخواهد آنرا به مردم ایران بدهد؟ موسوی کیست که چنین گستاخانه در برابر ملت ایران سخن میگوید؟ کار ما مردم به جائی رسیده که امثال موسوی به ما آزادی بدهند؟ موسوی از آزادی چه میداند؟ آزادی تاراج سرمایههای ملی؟ آزادی سرکوب و کشتار جوانان ایران؟ یا آزادی مزدوری و تبدیل ملت ایران به سپر بلای غرب؟
بیجهت نیست که متن این مصاحبة ابلهانه پس از انتشار در رسانههای جمکران در اطلاعات بینالمللی هم منتشر شده. اطلاعات همزمان با انتشار این مصاحبه، از اعدام دلارا دارابی هم انتقاد کرده، تا خود را مخالف اعدام بنمایاند! ولی ما به یاد نداریم که این رسانة منفور با اعدام و احکام توحش قصاص مخالفتی کرده باشد. زوزه و روضة سراپا فریب شیپور روتاری کلاب لندن برای دلارا دارابی در راستای تبلیغات سیاسی برای میرحسین موسوی صورت میپذیرد. همچنانکه اعدام دلارا نیز در راستای همین تبلیغات صورت پذیرفت. در اینجا لازم است یک پرانتز باز کنیم تا اشارهای داشته باشیم به توضیحات ابلهانة جمشیدی، سخنگوی قوة قضائیه در مورد اعدام این زن جوان که قرار بود آزاد شود! ولی به دلیل رقابتهای انتخاباتی بین جنایتکاران جمکران اعدام شد تا جسدش وسیلة تبلیغات سیاسی برای این گروه و آن گروه شود. جمشیدی میگوید: «رئیس قوه قضائیه حکم صادر کرده بود، ولی دلارا دارابی اعدام شد، چون اولیای دم فشار آوردند.» اگر برای مجریان احکام قضائی فشار «اولیای دم» از حکم رئیس قوة قضائیه قدرت بیشتری دارد، پس وجود آخوند شاهرودی زائد است. بهتر است هر کس به میزان فشاری که میتواند بیاورد «عدالت اسلامی» را اجرا کند.
میبینیم که رئیس قوة قضائیه در حکومت قدرقدرت گورکنها کجا ایستاده! آخوند شاهرودی حکم صادر کرده که محکوم اعدام نشود، اولیای دم «فشار میآورند» و جان یکنفر دیگر فدای منافع استعمار و توحش اسلام میشود. حال بهتر میتوان دریافت چرا میرحسین موسوی «آزادیبخش» با تغییر قانون اساسی مخالفت میکند، و میگوید اگر این قانون تغییر کند «اسلام آمریکائی» حاکم میشود! نه اینکه موسوی با آمریکا هم خیلی مخالف است! یکی از افتخارات دولت موسوی وارد کردن برنج، به ویژه برنج آمریکائی طی دوران «دفاع مقدس» است.
زمانیکه بهزاد نبوی، همزمان وزیر اقتصاد و سخنگوی دولت بود، و خمینی و ماشاالله قصاب به «نبرد با آمریکا» در خیابان و «بالکن» مشغول بودند، دولت موسوی برنج آمریکائی وارد کرده بود و برنج کذا را با همان «انگ» معروف «مید. این. یو. اس» به مردم میفروخت! وقتی سروصدای مردم شوتوپرت از واردات برنج آمریکائی توسط دولت ضدامپریالیست بلند شد، بهزاد نبوی در سیمای کریه جمکران توضیح داد: «اگر میخواستیم، میتوانستیم کیسههای برنج را عوض کنیم که هیچکس نفهمد!» به عبارت دیگر نبوی تلویحاً میگفت، از وارد کردن برنج آمریکائی نمیترسیم! بله، این حضرات از بیشرمی و وقاحت کم نیاوردهاند، ولی امروز همین میرحسین موسوی خودفروخته در بابل از واردات برنج انتقاد میکند، و انتقاد مزورانهاش هم در همین روزینامة اطلاعات منعکس شده.
البته پروپاگاند اطلاعات به طبل زدن برای موسوی جنایتکار و سرازیر کردن اشک تمساح برای دلارا دارابی محدود نمیماند. اشتباه نکنیم، محور اصلی پروپاگاند این رسانة استعماری که پس از کودتای کلنل آیرونساید و تأسیس حوزة جاهلپرور قم پایهریزی شده، انتقاد از دمکراسی و به ویژه نفی انسانمحوری است. در این راستا امروز مطلبی در این ورقپارة استعماری انتشار یافته که «اصالت فرد» را به «وحی» پیوند میزند!
بله این آخرین اختراع محفل فاشیسم باید باشد که «اقلیت» را با «اصالت فرد» اشتباه گرفته و ادعا میکند، جامعه شناسی و روانشناسی از درک این مطلب عاجزاند، که اصالت فرد بر اصالت جمع اولویت دارد! نویسندة این ترهات جناب دکتر فیاضبخش، بدیل پروفسور حمید مولانا است. مولانا در کیهان چرندبافی میکند، فیاضبخش در اطلاعات. این نخبة فرهیخته فلسفة افلاطون را که بر حکومت تعداد قلیل «نخبگان» تأکید دارد، تحت عنوان ابداعات امام علی جا زده، و «تعداد اندک» را هم با «فرد» در ترادف قرار میدهد! پیشتر در مورد فلسفة افلاطون و نخبهگرائی وی توضیح دادهایم و گفتیم که این نخبهگرائی فلسفی چگونه به ابزار فاشیستها تبدیل شده. حاکمیت فاشیست زمانی که به دلیل فرسایش ابزار پوپولیسم و جمعگرائی و گلهپروری را از دست میدهد، دست به دامان نخبهگرائی افلاطونی و حکومت اقلیت ممتاز میشود، درست مثل حکومت جمکران.
این حکومت به دلیل شعارهای پوچ و عوامفریبانه تودههای هالو را در گامهای نخستین جذب کرد. ولی امروز پس از سیسال سرکوب هیچ جایگاهی در میان مردم ندارد، در نتیجه اوباشی که سی سال پیش با «عوامگرائی» به قدرت رسیدند و به جنایت و سرکوب پرداختند، اینک که تودهها را از دست دادهاند خود را اقلیت ممتاز و برتر به شمار میآورند! بیدلیل نیست که اطلاعات زبالهای به نام میرحسین موسوی را به عنوان فرهنگدوست، هنرمند و آزادیخواه به ما ملت حقنه میکند. امروز موسوی جزو همان اقلیت برتر است و همراهان قلیلی دارد، ولی نباید کوچکترین هراسی به دل راه دهد چرا که دست الهی روتاری کلاب لندن، به ویژه در روزینامه اطلاعات پشتیبان اوست. بله دکتر فیاضبخش، قلم به مزد روزینامه مسعودیها، تعداد اندک را با «اصالت فرد» در ترادف قرار داده و با تکیه بر سخنانی که به خلیفة چهارم نسبت میدهد چنین اختراعی را در دفتر مزدوری به نام خود به ثبت رسانده. ایشان از قول امامشان مینویسند:
«[علی] میفرماید [...] از کمی رهروان و همراهان بیم نکنید[بیمی به خود راه ندهید].»
البته نیازی به توضیح نیست که این سخنان مبهم مانند قانون اساسی جمکران میتواند برحسب شرایط و ذهنیت تفسیرهای متعددی داشته باشد. به عنوان نمونه برای سرقت بانک نیز شما نمیتوانید هزاران نفر را بسیج کنید، همه حاضر به سرقت مسلحانه نیستند. یا کسی که به دزدی میرود معمولاً یک یا دو نفر همدست بیشتر ندارد. خلاصه با تکیه بر چنین بیانات مبهمی نمیتوان علوم انسانی و نگرش انسانمحور را از نظر فلسفی به چالش طلبید. ولی قلم به مزدهای آستان مقدس مککارتیسم از چرندبافی و مهملگوئی و تحریف هیچ ابائی نداشته و ندارند:
«جامعه شناسی و روانشناسی نوین، هیچیک قادر به توجیه این بیان به وحی پیوند خورده نیست چرا که این بیان مستلزم به رسمیت شناختن قوهای است که اصالت فرد را بر اصالت جامعه مقدم میداند[..]»
مسلم است که جامعه شناسی و دیگر علوم انسانی چنین ترهاتی را توجیه نمیکنند، چون علم توهماتی از قماش «وحی» را به رسمیت نمیشناسد! علوم انسانی بنا بر تعریف با «انسان» سروکار دارد نه با مقدسات و توهمات ادیان ابراهیمی که به ابزار سلطه بر انسانها تبدیل شده. باری! کارفرمایان اطلاعات این قوة الهی را که تا چندی پیش جمعگرا بود، امروز به دلیل افلاس محفل فاشیسم بینالملل، با تکیه بر سخنان «علی» به «اصالت فرد» در برابر «جمع» تبدیل کردهاند تا توحش ولایت فقیه، حکومت نخبگان و همة ابزار سلطه را توجیه کنند.
همچنانکه گفتیم اربابان حکومت اسلامی چنین میپندارند که دوران نخست وزیری میرحسین موسوی را هیچکس به یاد ندارد و اگر کسی حرفی هم بزند فقط در مورد حماقت خمینی یا سخنان ابلهانة منتظری و یا در مورد تصفیة دانشگاه و اعدامها خواهد بود. روشنتر بگوئیم حضرات میپندارند هیچکس از ابعاد چپاول اقتصادی در دوران نخست وزیری این فاشیست چپنما حرفی به میان نخواهد آورد. چون به زعم اینان اشاره به جنگ با عراق شرایط اقتصادی را در آن دوره توجیه خواهد کرد و «اقتصاد» در پشت پردة جنگ پنهان میماند. خود میرحسین موسوی هم چنین خیال خامی در سر پرورانده که پیوسته تکرار میکند «اقتصاد جنگ» در دوران صلح اعمال نخواهد شد.
ولی ما به اربابان اطلاعات و رادیو فردا در دو سوی آتلانتیک و پادویشان میرحسین موسوی میگوئیم که سخت کور خواندهاید! هفتاد درصد جمعیت ایران کمتر از سی سال دارد و از کودتای 22 بهمن، جنگ با عراق و تداوم 8 سالة آن برای تبدیل کشور ایران به پشت جبهة طالبان آگاه نیست، ولی این عدم آگاهی شامل سی درصد جمعیت ایران نخواهد شد. و از همه مهمتر مردم ایران امروز با ادبیات فاشیسم و کلیدواژههای آن آشنائی کافی دارند و نیک میدانند هدف فاشیسم «نفی پویائی انسان» در زمان و مکان از طریق توسل به «مقدسات» است. به همین دلیل است که امروز برای آلودن اصالت فرد آنرا به «وحی» وصله میکند تا موجودیت انسان را به الهیت و تقدس الهی مرتبط کند. استعمار غرب بدون تکیه بر «مقدسات» دینی، بومی و قومی قادر نخواهد بود فاشیسم را بر ملت ایران تحمیل کند.
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت