شاه و کیهان!
...
ما از مطالبات «غیرصنفی» دانشجویان و دیگر گروهها حمایت نمیکنیم! مطالبات ما بر اساس اعلامیة جهانی حقوق بشر شکل گرفته و شعار پوچ «تغییر» در آن جائی نخواهد داشت. چرا که، تغییراتی که ما میطلبیم کاملاً «تعریف» شده و از چارچوب مشخص برخوردار است! ما اسرائیل را به رسمیت میشناسیم و از بازگشت ارتش این کشور به مرزهای قانونیاش نیز استقبال میکنیم. ما خواهان گسترش هر چه بیشتر روابط با کشورهای حاشیة خزر به ویژه با روسیه هستیم. و از اینرو، حاکمیت انگلستان اگر رویای بهرهبرداری از منابع نفتی خزر در بخش ایران را در سر میپروراند باید بداند که با توسل به «شاه» و تداوم دور باطل «شیخ و شاه» نمیتواند به اهداف خود در ایران دست یابد! چرا که ما به عنوان یک جنبش لائیک از سلطنت شیعه حمایت نخواهیم کرد؛ چنین سلطنتی نمیتواند از دین جدا باشد. ما «تغییر» برای «تغییر» را نیز نمیپذیریم، و خواهان تدوین یک قانون اساسی انسانمحور مبتنی بر «اعلامیة جهانی حقوق بشر» هستیم که متضمن «جدائی دین از سیاست» باشد.
به گدائی به در خانة شاه آمدهایم!
پاسدار شریعتمداری که نتوانست از طریق زدن نعل وارونه برای «شیخ کروبی» نانی به تنور بچسباند، با توسل به همان شیوة متداول دست نیاز به سوی «شاه» دراز کرده! میبینیم که انگلستان بیدلیل سفیر خود را در جمکران «تغییر» نداد! سفیر ناخداکلمب برای فراهم آوردن زمینة «چنج» به تهران ارسال شده. برنامة چنج کذا در داخل با سخنرانی میرحسین موسوی در دانشگاه بابلسر آغاز شد. و در خارج از مرزها، نشستهای احترام به ادیان و تجلیل از مقدسات اینک جای خود را به نشستهای دفاع از سکولاریسم داده، آنهم در کشور کانادا! کشوری که زیرنگین حاکمیت سلطنتی انگلستان به قومپروری و دینستائی مشغول است و سابقة درخشانی در آخوند نوازی دارد و از مراکز تجمع نانخورهای حکومت جمکران به شمار میرود! گزارش این نشستها نیز در سایت تودهایهای نعلینپرست «زمانه» منتشر میشود. بله، مسلماً معجزهای به وقوع پیوسته!
یکشب ناخدا کلمب آقا امام زمان را در خواب دید که میگفت، «شاه» را که بردید بازگردانید، اگر نه به همه خواهم گفت که ساکن لندنام، نه چاه جمکران! این بگفت و ناپدید شد! ناخدا کلمب وحشتزده از خواب پرید. خیس عرق بود، قلباش توگوئی درگوشهایاش میطپید. به خود گفت: کلمب! قوی و آهنین دل باش ... ولی ناگهان امام زمان همچون یک «پروژکتور» سوار بر اسب در برابرش ظاهر شد! کلمب که این بدید نعرهای زده از هوش برفت. پس چون به هوش آمد با خود اندیشید، پر بی ربط نمیگه! یکبار شاه را بردیم، سیسال شیخ را برای «مبارزه» با آمریکا و اسرائیل بر سریر قدرت نشاندیم. حال وقت آن رسیده که شاه را برای «دوستی» با آمریکا و اسرائیل بازگردانیم، تا شیخ بتواند در پناه ما، به قول آقای خمینی همچنان در جایگاه «ضدامپریاس» و مخالف شاه یاوهگوئی کند.
و به دلیل چنین «معجزاتی» است که دانشجویان وابسته به گروههای سرکوبگر اسلامی در دانشگاه بابلسر با سرقت مطالبات دمکراتیک ما مردم، از جمله «تغییر قانون اساسی»، به جنگ زرگری با دانشجویان بسیجی پرداختهاند. به همچنین گروههای سیاسی حکومتی: دفتر تحکیم وحدت، جاما، جامعة زنان انقلاب اسلامی ایران، جنبش مسلمانان مبارز، حزب ملت ایران، ادوار تحکیم وحدت، شورای فعالان ملی ـ. مذهبی و نهضت عاظادی با صدور بیانیه، ضمن تأکید بر شرکت فعال در انتخابات خواهان دمکراسی، آزادی بیان و «تغییر» البته در «قوة مجریه» شدهاند. علامت تعجب نمیگذاریم، روند صدور بیانیههای ابلهپسند و عوامفریب از سوی فعلة فاشیسم در ایران کاملاً شناخته شده است. در ماه مارس سال 1977 نیز، به محض انتشار سخنان جیمیکارتر پیرامون حمایت از حقوق بشر ، پادوهای بیگانه بلافاصله دست به قلم بردند!
نامة سرگشاده، بیانیه، و ... خلاصه باب مکاتبات و مراسلات بین حاکمیت و مخالفنمایان از جمله سنجابی و علیاصغرحاج سید جوادی باز شد و این گفتگوهای دوستانه به آشوب، سرکوب و سرانجام به کودتای 22 بهمن 1357 انجامید. جناب دکترسنجابی به پاس خدماتشان در دولت شیخ مهدی بازرگان حدود دو ماه در جایگاه وزیر امورخارجه انجام وظیفه کردند و ... و سرانجام به افتخار مرگ در ایالات متحد نائل آمدند. حاج سید جوادی هم خط اماماش را در پاریس دنبال میکند. بگذریم و بازگردیم به پروپاگاند کیهان، مورخ 16 اردیبهشتماه سالجاری برای رضا پهلوی.
پاسدار شریعتمداری در مطلبی کوتاه تحت عنوان «احترام»، نه تنها سخن از بازگشت رضاپهلوی به میان آورده، که ادعا میکند مردم ایران فقط به دلیل «تبلیغات حکومت اسلامی» از سلطنت پهلوی خاطرة بدی دارند. مطلب کذا به بهانة متلکپرانی به رضا پهلوی، لگدی هم نثار هندوها و اعتقاداتشان میکند! میدانیم که در چارچوب حفظ منافع برتریطلبان هریتیج کلاب، سرپرست کیهان مأمور دفاع از اسلام و مقدسات و افتخارات اسلامی است. پیشتر هم محمد خاتمی در همین سنگر برای اربابان انجام وظیفه کرده. شهلا شرکت و معصومه ابتکار نیز دستپروردگان خاتمی در همین موسسة استعماریاند.
در هر حال پاسدار شریعتمداری در همان چارچوب اسرائیلستیزی ظاهری، پهلویها را نیز به اسرائیل و آمریکا پیوند میزند، حال آنکه در دوران سلطنت پهلوی اول اصلاً کشوری به نام اسرائیل هنوز وجود نداشت! و کودتای سوم اسفند یک کودتای انگلیسی بود. البته هراس و دستپاچگی سرپرست کیهان کاملاً قابل درک است، نتیجة آنهم مانند صدور بیانیة مضحک سخنگوی سفارت گورکنها در روسیه که در وبلاگ «دیپلماسی ننهحسن» به آن اشاره کردیم، نشان از تزلزل و سردرگمی شدید در حاکمیت جمکران دارد. چرا که حاکمیت نعلینها خط تبلیغاتی خود را از اطلاعات و کیهان میگیرد. و امروز کیهان آشفته و پریشان، از طریق واژگوننمائی خواهان بازگشت «شاه» و ایجاد روابط «شاه» با آمریکا و اسرائیل شده، تا صورتک مبارزه از چهرة پلید شیوخ برداشته نشود. از اینرو پاسدار شریعتمداری سراسیمه و دستپاچه «گفت و شنود» کذا را تنظیم کرده بدون آنکه در نظر داشته باشد، کشور اسرائیل تقریباً همزمان با پاکستان ایجاد شده:
«[بعد] از آنهمه نوکری برای آمریکا و اسرائیل [...] که پدر و پدربزرگش مرتکب شدهاند [رضا پهلوی انتظار دارد] مردم خاطرة خوبی از آنها داشته باشند؟[...]»
پاسدار شریعتمداری سپس میافزاید رضا پهلوی اظهار داشته: «وقتی به ایران میروم که مورد احترام باشم». ترجمة پروپاگاند کذا به زبان فارسی چنین است: یا امام غریب! یا امام رضا! ما را از درگاه خودت ناامید مکن! «رضا» را به ما بازگردان! البته روز اول ماه مه، آخوند احمد خاتمی هم گوشه چشمی به شاه و آمریکا نشان داد و تلویحاً گفت عادیسازی روابط با آمریکا را به رضا پهلوی محول کنید:
«شما در پی مذاکره با ایران نیستید شما در پی خواب و خیال دورة شاه هستید که بیائید و در این کشور غارتگری کنید.»
بله طی سه دهة اخیر آمریکا در ایران غارت نکرده، منافع جنگ با عراق و تحریم اقتصادی به بانکهای غرب در سوئیس و امارات سرازیر نشده! آمریکا فقط در دورة «شاه» غارت میکرد، نه در دورة «شیخ»! میدانیم که آخوندها «مستقل»، و به گفتة خمینی بسیار «ضدامپریاس» هستند! «شیخ» که نمیتواند با «امپریاس» مذاکره کند! نعلین فقط «جنگ» میکند تا جیب ارباباناش را بیشتر پر کند. گفتیم که گورکنها سه دهه شعار مبارزه با آمریکا دادند، و جنگ و تحریم را باعث «پیشرفت» دانستند، تا دست آنگلوساکسونها برای تاراج ایران بازتر باشد. اینک که همه از نوکری اینان برای غرب آگاه شدهاند از مذاکرة مستقیم با آمریکا هراس دارند! چون همین شعار فرسوده را هم از دست خواهند داد. حال آنکه دولت کوبا آشکارا به مذاکره با آمریکا مشغول است و فیدل کاسترو هم رسماً از تمدید تحریمهای اقتصادی کشورش توسط آمریکا انتقاد میکند.
فیگارو، مورخ سوم ماه مه 2009، به واکنش فیدل کاسترو به تمدید تحریمهای اقتصادی کشورش توسط آمریکا اشاره دارد. فیدل کاسترو در سایت «کوبا دیبیت» مینویسد:
«پرزیدنت اوباما باید شرمنده باشد از اینکه پس از 50 سال تروریسم بر ضد جزیرة کمونیست کوبا، باز هم این کشور را در فهرست کشورهای تروریست قرار داده. آنها چنان در جنایات و دروغهای خود غرق شدهاند که اوباما هم نتوانست خود را از این دسیسهها برهاند.»
میبینیم که تحریم اقتصادی فقط برای نوکران آمریکا در جمکران باعث «پیشرفت» و «افتخار» است. تاکنون هیچ دولتی از تحریم اقتصادی استقبال نکرده، چرا که تحریمها در واقع اعمال فشار بر تودههای مردم است. دلیل استقبال گورکنها از تحریم اقتصادی و دلیل گریزشان از مذاکره با آمریکا نیز ریشه در مزدوریشان برای گاوچرانها دارد. در نتیجه، ملاقاتهای سران حکومت گورکنها با آمریکائیها باید پنهان از دیدگان مردم صورت گیرد. همچنانکه اکبر بهرمانی آنقدر با «الکساندر هیگ» در «اشکآباد» ملاقات کرد که سرو صدای «هیگ» بلند شد و گفت، پنهانکاری خوب نیست! بگذریم! حال که دوام پنهانکاری میسر نیست، شیپورهای آنگلوساکسونها در داخل و خارج ذکر «شاه» گرفتهاند، و ناخدا کلمب در پی سازمان دادن به «آشوب» در ایران است. حضرات میپندارند به همان ترتیب که طی سدة اخیر، شیخ را در پناه کودتا و آشوب از گزند روزگار در امان نگاه داشته، و با کودتا و آشوب در رأس هرم قدرت هم قرار دادهاند، میتوانند همین بازی را تکرار کنند و با ایجاد آشوب و بازگرداندن «شاه» این انگلهای اجتماع را برای شورش و براندازی در آب نمک بخوابانند.
به همین دلیل است که آنگلوساکسونها در پی گسترش بحران و ایجاد آشوب در ایران برآمدهاند تا بتوانند از طریق استقرار سلطنت به روابط پنهان آمریکا با حاکمیت ایران پایان دهند، و برقراری روابط مذکور به حساب شیوخ گذاشته نشود. به این ترتیب «شیخ» همچنان در جایگاه «اوپوزیسیون شاه» باقی خواهد ماند و سجادة الیزابت دوم همچنان در ایران پابرجا و استوار میماند. سخنرانی معروف رضا پهلوی در مجلس عوام انگلستان نیز در چارچوب همین پروژه قرار گرفته.
دلیل پافشاری آنگلوساکسونها بر سیاست حمایت بیدریغ از «شیخ» یا از «شاه» حفظ و گسترش «مقدسات» است. پیشتر گفتیم که در چارچوب نظام سلطنت هیچ تقابلی میان شیخ و شاه وجود ندارد، ایندو مکمل یکدیگراند، و هر دو برخوردار از پشتیبانی سپاه. ولی در سلطنت استعماری، اتحاد طبیعی این سه پایة حکومت فئودال گسسته شده و نیروهای نظامی تحت کنترل کامل استعمار به سرکوب میپردازند تا پس از ایجاد شورش، اعلام بیطرفی کرده و شیخ یا شاه را به تنهائی در رأس حاکمیت قرار دهند. این شیوة استعماری در کشورمان تاکنون برای آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک کارساز بوده، ولی علیرغم نارضایتی شدید مردم ایران، و به ویژه علیرغم بسیج دانشجونمایان انجمنهای اسلامی و شاخکهای متعدد آن، تحکیم وحدت و شرکاء برای سرقت و تحریف مطالبات دمکراتیک مردم باید به کارفرمایان حکومت جمکران در لندن و واشنگتن تفهیم شود که سخت کور خواندهاند.
با ایجاد تزلزل در محور «واشنگتن ـ پکن»، سیاست اسلام پروری در منطقه عملاً با شکست روبرو شده. دولت مائوئیست نپال در مرز چین و هند سقوط کرد، و پاکستان ناچار شد به توافق خود با طالبان در درة سوات پایان دهد. نخست وزیر ترکیه، فردی را به معاونت خود برگزیده که برخلاف معمول نمایندة مجلس نیست، بلکه زمینة اصلی کار وی برقراری مذاکرات صلح بین سوریه و اسرائیل بوده! همزمان با این تغییرات است که رهبر کردهای ترکیه در مصاحبه با روزنامة «ملیت» اعلام میکند، جدائیطلبی از مطالبات کردهای ترکیه حذف شده. پس از سفر احمدی نژاد به سوریه و ملاقات وی با سران حماس و جهاد اسلامی، دو فرستادة آمریکا نیز وارد سوریه شدهاند. و خالد مشعل در مصاحبة خود با نیویورک تایمز اعلام کرد، نابودی اسرائیل دیگر از اهداف حماس به شمار نمیرود. هر چند کیهان و فارسنیوز مصاحبة رهبر حماس را تحریف کردهاند، ولی متن فارسی این مصاحبه در سایت نووستی موجود است و تحریف پاسداران مفلوک جمکران واقعیت را تغییر نمیدهد.
به گزارش نووستی، مورخ 15 اردیبهشتماه سالجاری، خالد مشعل در مصاحبه با نیویورک تایمز اعلام داشت، اساسنامة سازمان حماس که در آن از نابودی اسرائیل سخن به میان آمده متعلق به شرایط 20 سال پیش است و با واقعیتهای امروز همخوانی ندارد. خالد مشعل همچنین از تشکیل دولت واحد فلسطینی استقبال کرد. در این شرایط بیسابقه، پافشاری بعضیها بر تداوم سیاستهای دوران جنگ سرد در کشور ایران فقط نشان حماقت و افلاسشان میتواند باشد.
به گدائی به در خانة شاه آمدهایم!
پاسدار شریعتمداری که نتوانست از طریق زدن نعل وارونه برای «شیخ کروبی» نانی به تنور بچسباند، با توسل به همان شیوة متداول دست نیاز به سوی «شاه» دراز کرده! میبینیم که انگلستان بیدلیل سفیر خود را در جمکران «تغییر» نداد! سفیر ناخداکلمب برای فراهم آوردن زمینة «چنج» به تهران ارسال شده. برنامة چنج کذا در داخل با سخنرانی میرحسین موسوی در دانشگاه بابلسر آغاز شد. و در خارج از مرزها، نشستهای احترام به ادیان و تجلیل از مقدسات اینک جای خود را به نشستهای دفاع از سکولاریسم داده، آنهم در کشور کانادا! کشوری که زیرنگین حاکمیت سلطنتی انگلستان به قومپروری و دینستائی مشغول است و سابقة درخشانی در آخوند نوازی دارد و از مراکز تجمع نانخورهای حکومت جمکران به شمار میرود! گزارش این نشستها نیز در سایت تودهایهای نعلینپرست «زمانه» منتشر میشود. بله، مسلماً معجزهای به وقوع پیوسته!
یکشب ناخدا کلمب آقا امام زمان را در خواب دید که میگفت، «شاه» را که بردید بازگردانید، اگر نه به همه خواهم گفت که ساکن لندنام، نه چاه جمکران! این بگفت و ناپدید شد! ناخدا کلمب وحشتزده از خواب پرید. خیس عرق بود، قلباش توگوئی درگوشهایاش میطپید. به خود گفت: کلمب! قوی و آهنین دل باش ... ولی ناگهان امام زمان همچون یک «پروژکتور» سوار بر اسب در برابرش ظاهر شد! کلمب که این بدید نعرهای زده از هوش برفت. پس چون به هوش آمد با خود اندیشید، پر بی ربط نمیگه! یکبار شاه را بردیم، سیسال شیخ را برای «مبارزه» با آمریکا و اسرائیل بر سریر قدرت نشاندیم. حال وقت آن رسیده که شاه را برای «دوستی» با آمریکا و اسرائیل بازگردانیم، تا شیخ بتواند در پناه ما، به قول آقای خمینی همچنان در جایگاه «ضدامپریاس» و مخالف شاه یاوهگوئی کند.
و به دلیل چنین «معجزاتی» است که دانشجویان وابسته به گروههای سرکوبگر اسلامی در دانشگاه بابلسر با سرقت مطالبات دمکراتیک ما مردم، از جمله «تغییر قانون اساسی»، به جنگ زرگری با دانشجویان بسیجی پرداختهاند. به همچنین گروههای سیاسی حکومتی: دفتر تحکیم وحدت، جاما، جامعة زنان انقلاب اسلامی ایران، جنبش مسلمانان مبارز، حزب ملت ایران، ادوار تحکیم وحدت، شورای فعالان ملی ـ. مذهبی و نهضت عاظادی با صدور بیانیه، ضمن تأکید بر شرکت فعال در انتخابات خواهان دمکراسی، آزادی بیان و «تغییر» البته در «قوة مجریه» شدهاند. علامت تعجب نمیگذاریم، روند صدور بیانیههای ابلهپسند و عوامفریب از سوی فعلة فاشیسم در ایران کاملاً شناخته شده است. در ماه مارس سال 1977 نیز، به محض انتشار سخنان جیمیکارتر پیرامون حمایت از حقوق بشر ، پادوهای بیگانه بلافاصله دست به قلم بردند!
نامة سرگشاده، بیانیه، و ... خلاصه باب مکاتبات و مراسلات بین حاکمیت و مخالفنمایان از جمله سنجابی و علیاصغرحاج سید جوادی باز شد و این گفتگوهای دوستانه به آشوب، سرکوب و سرانجام به کودتای 22 بهمن 1357 انجامید. جناب دکترسنجابی به پاس خدماتشان در دولت شیخ مهدی بازرگان حدود دو ماه در جایگاه وزیر امورخارجه انجام وظیفه کردند و ... و سرانجام به افتخار مرگ در ایالات متحد نائل آمدند. حاج سید جوادی هم خط اماماش را در پاریس دنبال میکند. بگذریم و بازگردیم به پروپاگاند کیهان، مورخ 16 اردیبهشتماه سالجاری برای رضا پهلوی.
پاسدار شریعتمداری در مطلبی کوتاه تحت عنوان «احترام»، نه تنها سخن از بازگشت رضاپهلوی به میان آورده، که ادعا میکند مردم ایران فقط به دلیل «تبلیغات حکومت اسلامی» از سلطنت پهلوی خاطرة بدی دارند. مطلب کذا به بهانة متلکپرانی به رضا پهلوی، لگدی هم نثار هندوها و اعتقاداتشان میکند! میدانیم که در چارچوب حفظ منافع برتریطلبان هریتیج کلاب، سرپرست کیهان مأمور دفاع از اسلام و مقدسات و افتخارات اسلامی است. پیشتر هم محمد خاتمی در همین سنگر برای اربابان انجام وظیفه کرده. شهلا شرکت و معصومه ابتکار نیز دستپروردگان خاتمی در همین موسسة استعماریاند.
در هر حال پاسدار شریعتمداری در همان چارچوب اسرائیلستیزی ظاهری، پهلویها را نیز به اسرائیل و آمریکا پیوند میزند، حال آنکه در دوران سلطنت پهلوی اول اصلاً کشوری به نام اسرائیل هنوز وجود نداشت! و کودتای سوم اسفند یک کودتای انگلیسی بود. البته هراس و دستپاچگی سرپرست کیهان کاملاً قابل درک است، نتیجة آنهم مانند صدور بیانیة مضحک سخنگوی سفارت گورکنها در روسیه که در وبلاگ «دیپلماسی ننهحسن» به آن اشاره کردیم، نشان از تزلزل و سردرگمی شدید در حاکمیت جمکران دارد. چرا که حاکمیت نعلینها خط تبلیغاتی خود را از اطلاعات و کیهان میگیرد. و امروز کیهان آشفته و پریشان، از طریق واژگوننمائی خواهان بازگشت «شاه» و ایجاد روابط «شاه» با آمریکا و اسرائیل شده، تا صورتک مبارزه از چهرة پلید شیوخ برداشته نشود. از اینرو پاسدار شریعتمداری سراسیمه و دستپاچه «گفت و شنود» کذا را تنظیم کرده بدون آنکه در نظر داشته باشد، کشور اسرائیل تقریباً همزمان با پاکستان ایجاد شده:
«[بعد] از آنهمه نوکری برای آمریکا و اسرائیل [...] که پدر و پدربزرگش مرتکب شدهاند [رضا پهلوی انتظار دارد] مردم خاطرة خوبی از آنها داشته باشند؟[...]»
پاسدار شریعتمداری سپس میافزاید رضا پهلوی اظهار داشته: «وقتی به ایران میروم که مورد احترام باشم». ترجمة پروپاگاند کذا به زبان فارسی چنین است: یا امام غریب! یا امام رضا! ما را از درگاه خودت ناامید مکن! «رضا» را به ما بازگردان! البته روز اول ماه مه، آخوند احمد خاتمی هم گوشه چشمی به شاه و آمریکا نشان داد و تلویحاً گفت عادیسازی روابط با آمریکا را به رضا پهلوی محول کنید:
«شما در پی مذاکره با ایران نیستید شما در پی خواب و خیال دورة شاه هستید که بیائید و در این کشور غارتگری کنید.»
بله طی سه دهة اخیر آمریکا در ایران غارت نکرده، منافع جنگ با عراق و تحریم اقتصادی به بانکهای غرب در سوئیس و امارات سرازیر نشده! آمریکا فقط در دورة «شاه» غارت میکرد، نه در دورة «شیخ»! میدانیم که آخوندها «مستقل»، و به گفتة خمینی بسیار «ضدامپریاس» هستند! «شیخ» که نمیتواند با «امپریاس» مذاکره کند! نعلین فقط «جنگ» میکند تا جیب ارباباناش را بیشتر پر کند. گفتیم که گورکنها سه دهه شعار مبارزه با آمریکا دادند، و جنگ و تحریم را باعث «پیشرفت» دانستند، تا دست آنگلوساکسونها برای تاراج ایران بازتر باشد. اینک که همه از نوکری اینان برای غرب آگاه شدهاند از مذاکرة مستقیم با آمریکا هراس دارند! چون همین شعار فرسوده را هم از دست خواهند داد. حال آنکه دولت کوبا آشکارا به مذاکره با آمریکا مشغول است و فیدل کاسترو هم رسماً از تمدید تحریمهای اقتصادی کشورش توسط آمریکا انتقاد میکند.
فیگارو، مورخ سوم ماه مه 2009، به واکنش فیدل کاسترو به تمدید تحریمهای اقتصادی کشورش توسط آمریکا اشاره دارد. فیدل کاسترو در سایت «کوبا دیبیت» مینویسد:
«پرزیدنت اوباما باید شرمنده باشد از اینکه پس از 50 سال تروریسم بر ضد جزیرة کمونیست کوبا، باز هم این کشور را در فهرست کشورهای تروریست قرار داده. آنها چنان در جنایات و دروغهای خود غرق شدهاند که اوباما هم نتوانست خود را از این دسیسهها برهاند.»
میبینیم که تحریم اقتصادی فقط برای نوکران آمریکا در جمکران باعث «پیشرفت» و «افتخار» است. تاکنون هیچ دولتی از تحریم اقتصادی استقبال نکرده، چرا که تحریمها در واقع اعمال فشار بر تودههای مردم است. دلیل استقبال گورکنها از تحریم اقتصادی و دلیل گریزشان از مذاکره با آمریکا نیز ریشه در مزدوریشان برای گاوچرانها دارد. در نتیجه، ملاقاتهای سران حکومت گورکنها با آمریکائیها باید پنهان از دیدگان مردم صورت گیرد. همچنانکه اکبر بهرمانی آنقدر با «الکساندر هیگ» در «اشکآباد» ملاقات کرد که سرو صدای «هیگ» بلند شد و گفت، پنهانکاری خوب نیست! بگذریم! حال که دوام پنهانکاری میسر نیست، شیپورهای آنگلوساکسونها در داخل و خارج ذکر «شاه» گرفتهاند، و ناخدا کلمب در پی سازمان دادن به «آشوب» در ایران است. حضرات میپندارند به همان ترتیب که طی سدة اخیر، شیخ را در پناه کودتا و آشوب از گزند روزگار در امان نگاه داشته، و با کودتا و آشوب در رأس هرم قدرت هم قرار دادهاند، میتوانند همین بازی را تکرار کنند و با ایجاد آشوب و بازگرداندن «شاه» این انگلهای اجتماع را برای شورش و براندازی در آب نمک بخوابانند.
به همین دلیل است که آنگلوساکسونها در پی گسترش بحران و ایجاد آشوب در ایران برآمدهاند تا بتوانند از طریق استقرار سلطنت به روابط پنهان آمریکا با حاکمیت ایران پایان دهند، و برقراری روابط مذکور به حساب شیوخ گذاشته نشود. به این ترتیب «شیخ» همچنان در جایگاه «اوپوزیسیون شاه» باقی خواهد ماند و سجادة الیزابت دوم همچنان در ایران پابرجا و استوار میماند. سخنرانی معروف رضا پهلوی در مجلس عوام انگلستان نیز در چارچوب همین پروژه قرار گرفته.
دلیل پافشاری آنگلوساکسونها بر سیاست حمایت بیدریغ از «شیخ» یا از «شاه» حفظ و گسترش «مقدسات» است. پیشتر گفتیم که در چارچوب نظام سلطنت هیچ تقابلی میان شیخ و شاه وجود ندارد، ایندو مکمل یکدیگراند، و هر دو برخوردار از پشتیبانی سپاه. ولی در سلطنت استعماری، اتحاد طبیعی این سه پایة حکومت فئودال گسسته شده و نیروهای نظامی تحت کنترل کامل استعمار به سرکوب میپردازند تا پس از ایجاد شورش، اعلام بیطرفی کرده و شیخ یا شاه را به تنهائی در رأس حاکمیت قرار دهند. این شیوة استعماری در کشورمان تاکنون برای آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک کارساز بوده، ولی علیرغم نارضایتی شدید مردم ایران، و به ویژه علیرغم بسیج دانشجونمایان انجمنهای اسلامی و شاخکهای متعدد آن، تحکیم وحدت و شرکاء برای سرقت و تحریف مطالبات دمکراتیک مردم باید به کارفرمایان حکومت جمکران در لندن و واشنگتن تفهیم شود که سخت کور خواندهاند.
با ایجاد تزلزل در محور «واشنگتن ـ پکن»، سیاست اسلام پروری در منطقه عملاً با شکست روبرو شده. دولت مائوئیست نپال در مرز چین و هند سقوط کرد، و پاکستان ناچار شد به توافق خود با طالبان در درة سوات پایان دهد. نخست وزیر ترکیه، فردی را به معاونت خود برگزیده که برخلاف معمول نمایندة مجلس نیست، بلکه زمینة اصلی کار وی برقراری مذاکرات صلح بین سوریه و اسرائیل بوده! همزمان با این تغییرات است که رهبر کردهای ترکیه در مصاحبه با روزنامة «ملیت» اعلام میکند، جدائیطلبی از مطالبات کردهای ترکیه حذف شده. پس از سفر احمدی نژاد به سوریه و ملاقات وی با سران حماس و جهاد اسلامی، دو فرستادة آمریکا نیز وارد سوریه شدهاند. و خالد مشعل در مصاحبة خود با نیویورک تایمز اعلام کرد، نابودی اسرائیل دیگر از اهداف حماس به شمار نمیرود. هر چند کیهان و فارسنیوز مصاحبة رهبر حماس را تحریف کردهاند، ولی متن فارسی این مصاحبه در سایت نووستی موجود است و تحریف پاسداران مفلوک جمکران واقعیت را تغییر نمیدهد.
به گزارش نووستی، مورخ 15 اردیبهشتماه سالجاری، خالد مشعل در مصاحبه با نیویورک تایمز اعلام داشت، اساسنامة سازمان حماس که در آن از نابودی اسرائیل سخن به میان آمده متعلق به شرایط 20 سال پیش است و با واقعیتهای امروز همخوانی ندارد. خالد مشعل همچنین از تشکیل دولت واحد فلسطینی استقبال کرد. در این شرایط بیسابقه، پافشاری بعضیها بر تداوم سیاستهای دوران جنگ سرد در کشور ایران فقط نشان حماقت و افلاسشان میتواند باشد.
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت