هملت و ولایت!
...
به دلیل حضور نوآم چامسکی در جمع «فاشیست ـ مسلمانها»، از امروز همة تجمعاتی که نوآم چامسکی در آن حضور یابد تحریم خواهیم کرد.
شبکة اینترنت امکان «تقیه» برای هیچکس باقی نمیگذارد. در تاریخ 19 ژوئیه سالجاری، رسماً به نوآم چامسکی اطلاع دادیم که تجمع در برابر دفتر سازمان ملل به دعوت فاشیستها صورت گرفته. پس از این تماس خبر حضور چامسکی در تجمع کذا از روی بعضی سایتها ناپدید شد. ولی فردای همانروز این خبر دوباره پدیدار شد، در نتیجه ما هم در وبلاگ «ندا و نارنجها» اعلام کردیم، علیرغم حضور چامسکی تجمع نیویورک را تحریم میکنیم. روز گذشته از سوی یکی از خوانندگان گرامی این وبلاگ آدرس سایتی در اختیار ما قرار گرفت که تصاویر چامسکی را در محل تجمع فاشیستها روی خط گذاشته بود. یادآور شویم هیچیک از این تصاویر در سایتهای فارسی زبان آنگلوساکسونها وجود ندارد. فرانس پرس هم در فیگارو هیچ اشارهای به حضور «گلسرسبد» روشنفکران ایالات متحد در جمع «فاشیست ـ مسلمانهای» جمکران نکرده! البته ما تعجب نمیکنیم! به چند دلیل.
نخست اینکه در بلاد غرب، به ویژه در فرانسه هر کس دوران دبیرستان را گذرانده باشد میداند «روشنفکر دینی»، «آزادی دینی» و دیگر عبارات متناقض مشابه، فاقد انسجام منطقی است و به قول فرانسویها «سرپا نمیایستد.» دیگر اینکه برای حفظ پرستیژ ایالات متحد، مصلحت نیست که حضور چامسکی در جمع فاشیستهای ساکن ینگه دنیا در بوق و کرنا گذاشته شود. و خلاصه بگوئیم ابراز این الطاف ویژه فقط برای شیرینکردن کام بینوایان فقرفرهنگی در جهانسوم به ویژه در مناطق نفتخیز صورت میپذیرد. دلیلی ندارد کسی برای این مسائل پیشپاافتاده و پرستیز «بر باد ده» طبل بزند. ولی کور خواندهاند! ما نمیپذیریم فیلسوفی که به دلیل مخالفتاش با فاشیسم و حقوق بشرنسبی شهرت جهانی یافته این شهرت را در عمل به ابزار سرکوب ملت ایران تبدیل کند. همچنانکه گفتیم مرز ما با روشنفکران غرب منافع ملی ما است و از این مرز با تمام امکانات دفاع خواهیم کرد.
گفته بودیم که اطلاعات موجود روی شبکة مجازی را نمیتوان «پاک» کرد! ما متن اصلی پیام ارسالی برای دفتر چامسکی را به همراه یکی از تصاویر ایشان روی شبکه میگذاریم تا همه بدانند شخص نوآم چامسکی بیش از 40 سال است از آزادیها و اصولی دفاع میکند که خود در عمل ناقض آنهاست.
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی است
بیپرده بگوئیم مرکز تحقیقات نظامی ماساچوست در «ام.آی.تی» و شخص نوآم چامسکی در یک مسیر واحد گام برمیدارند: حمایت از فاشیسم اسلامی. به یاد داریم که مرکز کذا چندی پیش برای استقرار دمکراسی در ایران همایشی با شرکت مرضیه مرتاضی، شیخ بهنود و «برادر» فرخ نگهدار به راه انداخته بود. قرار بود چامسکی هم در نشست این جمع فرهیخته و اسلام فروش شرکت کند، ولی هیچ خبری در اینمورد منتشر نشد. اما اینبار دیگر امکان سکوت وجود ندارد.
ما مدارکمان روی شبکه میگذاریم تا روشن شود که ابزار تقیه و تکذیب و به ویژه «طفره» دیگر کارساز نخواهد شد. در هر حال ما این رخداد فرخنده را به فال نیک میگیریم چرا که با حضور چامسکی در جمع فاشیستها آخرین دژ عوامفریبی گاوچرانها نیز بر سرشان فروریخت. پیش از ادامة مطلب یادآور شویم در وبلاگهای «پدرپرستان» و «روح پوپر» از «نامهای به نصرت رحمانی»، سرودة نادر نادرپور استفاده شده. همچنین با پوزش از خوانندگان گرامی توضیح دهیم در وبلاگ «آوای اهریمن»، به اشتباه «فتحه» را بجای «ضمه» بکار بردیم؛ دژآئینان، باید د[و]ژآئینان خوانده شود. حال بپردازیم به اصل مطلب!
اصل مطلب هیاهوئی است که آنگلوساکسونها با توسل به انتخابات جمکران به راه انداختهاند تا از طریق «عقیده سازی»، جنایتکاران مورد اعتماد خود همچون موسوی، بهرمانی، منتظری و خاتمی را به «رهبر اوپوزیسیون» تبدیل کنند. بهترین ابزار عقیدهسازی همان «تظاهرات خیابانی» است. وقتی چند هزار نفر در خیابان شعار سردهند، حتی اگر شعار کذا از پایه و اساس دروغ باشد، اکثریت قریب به اتفاق رهگذران و مردم شاهد تظاهرات همان شعار دروغ را «باور» خواهند کرد. حال اگر در یک حکومت «مقدس» سرکوبگر که سیسال است به بهانة استقرار حکومت عدل اسلامی مردم را چپاول و سرکوب میکند، و برای کسب مشروعیت از ارباب، روزی پنج نوبت «انتخابات» هم برگزار میکند، در اعتراض به یکی از همین نمایشات، ناگهان چندین هزار نفر به خیابان بریزند، چه پیش خواهد آمد؟
پاسخ روشن است «همه» تقلب را «باور» میکنند. به عبارت دیگر پیرامون «تقلب» در انتخابات یک اجماع گسترده در ابعاد جهانی ایجاد میشود. چه کسی با «تقلب» و به ویژه با تقلب در «انتخابات» که یکی از ابزار دمکراسی است مخالف است؟ همه! حتی در عربستان که مرکز تقلب در انسانیات است، تقلب در انتخابات را محکوم خواهند کرد. چرا؟ چون «تقلب» در جامعة بشری یک «ضدارزش» تلقی میشود. هیچکس با رضایت خاطر به تقلب خود اعتراف نخواهد کرد. روشنتر بگوئیم، هر متقلبی میکوشد تقلب خود را پنهان دارد. اجماع پیرامون «نفی تقلب» در انتخابات، آنهم در حکومتی که خود محصول تقلب استعمار به شمار میرود، چنان وسیع و گسترده خواهد بود که قدرت هر گونه تفکر منطقی را از انسان سلب خواهد کرد. این است دلیل واقعی «تظاهرات» گروه موسوی در اعتراض فرضی به تقلب.
هیچکس از خود نخواهد پرسید، میرحسین موسوی که موجودیت خود را مدیون سیسال تقلب و تاراج و جنایت است، چگونه ناگهان مخالف تقلب از آب در آمده؟ هیچکس از خود نخواهد پرسید، در حکومتی که موجودیت انسان را به رسمیت نمیشناسد، اصولاً برگزاری انتخابات چه مفهومی دارد؟ و هیچکس از خود نمیپرسد نتیجة این انتخابات چه اهمیتی میتواند داشته باشد؟ چه تفاوتی بین موسوی و احمدی نژاد میتوان دید؟ جز اینکه احمدی نژاد در جنایت و تاراج هرگز به گرد میرحسین موسوی نخواهد رسید؟
عدم توسل به مجاری قانونی و دعوت از «مردم» به تظاهرات غیرمجاز برای برگزاری «جشن پیروزی» با چه هدفی صورت پذیرفت؟ با هدف دریافت شهید و برپائی مراسم سوگواری جهت «تولید انبوه» شهید! این روشی بود که در سال 1357 سازمان اسلام پرور ناتو را به نتیجة مطلوب رساند. ولی برخلاف ترهات فعلة فاشیسم از جمله مزخرفات فیروزآبادی خطاب به امام زماناش، تاریخ جز به صورت مضحکه تکرار نخواهد شد. در نتیجه امروز نه تنها نوآم چامسکی مدافع فاشیسم شده که نعلینها برای تداوم بحران بین ایران و اسرائیل به التماس و زاری افتادهاند. بهانة گورکنها شخص «رحیممشائی» است، ولی در پس پردة مخالفت با انتصاب «رحیممشائی» تمایل آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک برای «حفظ وضع موجود» را میباید ببینیم. حفظ این بحران آنچنان اهمیت دارد که کارفرمایان «گاردین» به چشمپوشی از احداث خط لولة «نابوکو» و کاهش پیوند ترکیه به اروپا هم رضایت دادهاند! چرا که تداوم بحران بین ایران و اسرائیل در میان مدت به جنگ منجر میشود. و چنین جنگی با توجه به اوضاع اسفبار عراق و افغانستان تجزیة کشور ایران را امکانپذیر خواهد کرد.
همچنانکه بارها در این وبلاگ گفتهایم تغییرات در کشور ایران، کل منطقه را تحت الشعاع قرار خواهد داد. حال با دلائل واقعی حمایت اعضای ناتو از میرحسین موسوی بیشتر آشنا میشویم. موسوی میبایست زمینة نوعی فدرالیسم را ایجاد میکرد تا به محض شعلهور شدن آتش جنگ، استانهای نفتخیز خوزستان و آذربایجان از یکسو و بلوچستان و کردستان و ... اعلام استقلال کنند. به این ترتیب نه تنها نفت جنوب نصیب آنگلوساکسونها میشد که اینان سهمی هم از نفت خزر میبردند و با ضمیمه کردن بلوچستان ایران به بلوچستان پاکستان، تجارت برده، سلاح و مواد مخدر را وسعت میدادند و خلاصه اگر موسوی را از صندوق مارگیری بیرون کشیده بودند نانشان حسابی در روغن بود. خوشبختانه کودتایشان شکست خورد. ولی اشتباه نکنیم، کل حکومت جمکران دستنشاندة استعمار است و برای تحقق اهداف استعمار از هیچ خیانت و جنایتی رویگردان نخواهد بود. کافی است نگاهی داشته باشیم به تبلیغات امروز «ساتاس» در دانشگاه سابق تهران.
«پیشوقوقیة» امروز را آخوند سعیدی، نمایندة خامنهای در سپاه ایراد کرده. آخوند سعیدی، ضمن مقایسة احمقانة براندازی 22 بهمن1357 با انقلاب فرانسه و روسیه چند انقلاب الهی هم ردیف کرده؛ از آنجمله است انقلاب اسلامی! شیخ سعیدی سپس از زبان فوکویاما، یکی از جغجغههای پنتاگون «ولایت فقیه» را عامل پایداری و استواری نظام خوانده میگوید، فوکویاما، برای نابودی «نظام» تخریب اصل ولایت فقیه را پیشنهاد کرده بود. به این ترتیب و بر اساس مزخرفات سعیدی، هر کس با ولایت فقیه مخالفت کند طرفدار فوکویاما خواهد بود! البته آخوند سعیدی برای تحریک افکار عمومی تأکید کرد، هیچ حکومتی بدون مشروعیت الهی نمیتواند مشروعیت داشته باشد. به عبارت دیگر حکومت الهی هیچ نیازی به مشروعیت مردمی ندارد. البته ما از این مطلب آگاه بودیم، احزاب «مردمپرست» و دارودستة خاتمی واژگون نمائی میکردند. سخنرانی سعیدی تلاشی است جهت ارائة تصویری مشابه تصویر «شاهنشاه» قدرقدرت و خدایگان و فرماندة سپاه از خامنهای مفلوک که دیگر هیچکس برایاش تره هم خرد نمیکند. پس چرندیات سعیدی را که در حنازرچوبه، با کد: 601122 انتشار یافته در همینجا به پایان میبریم، و میرویم به سراغ وقوقیة این هفته که توسط شیخ احمد خاتمی ایراد شده و در همان حنازرچوبه با کد 601250 انعکاس یافته.
در این خطبهها به دلیل تضعیف میزان دشمنی آمریکا، «ساتاس» به جنتلمنهای نزولخور «سیتی» متوسل شده تا حکومت قدرقدرت الهی به کمبود دشمن دچار نشود. میدانیم که «جاهل» و «جنتلمن» در عرصة چپاول کشورمان مثل دو کفة ترازو عمل میکنند. حال که خطر مذاکرات هستهای بین جاهل و گورکنها نظام مقدس را به افلاس افکنده، لازم است سید مهدی خاموشی یقة آنگلوساکسونهای این سوی آب را بچسبد. ولی سیدمهدی نه تنها یقة انگلستان، که پاچة آلمان را هم گرفته و اصرار دارد قتل یک زن مصری را تهاجم به «نوامیس» اسلام جلوه دهد! آنهم در شرایطی که هنوز تعداد قربانیان آشوبهای میرحسین موسوی و همکارانش مشخص نیست.
ولی یک موضوع مهم روشن شده، و آن اینکه دو «همسر شهید» که به جیغ و فریاد بر علیه احمدینژاد مشغول بودند، توسط نمایندة خامنهای «افشا» شدند!
به گزارش سایت زمانه، مورخ اول مردادماه سالجاری، جانشین نماینده خامنهای در سپاه، مجتبیذوالنور، نسبت به سوءاستفاده از نام جان باختگان جنگ هشدار داد. وی به طور خاص به همسران مهدی و حمید باکری اشاره کرد که هر دو ازدواج کرده و به عنوان «همسر شهید» به طرفداری از موسوی پرداختهاند. از قرار معلوم همسر مهدی باکری که اکنون همسر دوم یونسی، وزیر اطلاعات دوران خاتمی است با توسل به جسد همسرش «فعالیت سیاسی» میکند و خود را هنوز «همسر شهید» میداند. میبینیم که «شهید» چه فوایدی میتواند داشته باشد. البته در این گیرودار یکنفر در «عبرت نیوز» از اینکه «آبرو» و «حیثیت» خانوادة باکری برباد رفته جیغ و فریاد به آسمان برده، میگوید، «چه اشکالی دارد که زنی خود را در پناه مرد قرار دهد؟» اگر اشکال ندارد چرا روسپیها را سرزنش میکنید؟ آنها هم خود را در کوتاه مدت «در پناه مرد» قرار میدهند، مگر اشکالی دارد؟ نه! اگر «انتخاب آزاد» باشد از نظر ما هیچ اشکالی ندارد. اما عمل کسی که پس از جان باختن همسرش در جبهة جنگ ازدواج میکند و برای پیشبرد اهداف سیاسی جسد همسرش را وسیله قرار میدهد مهوع است. بگذریم.
همچنانکه گفتیم گورکنها و اوپوزیسیون دستسازشان در غرب شیوة تولید شهید و سوگواری قطرهای را برگزیدهاند تا بتوانند مراسم زوزه و روضه را تداوم بخشند. میدانیم که اینان مانند اربابانشان در ناتو مردارخواراند و از جسد تغذیه میکنند. به همین دلیل هم عمرشان طولانی شده. از دوران شهید بختالنصر و سردار آشوربانیپال گفتهاند، «عمر مردارخوران بسیار است.» بله شیخ احمد ضمن تأکید بر اقتدار نظام و طرفداری «مردم» از این حکومت منفور، از همه خواسته رهبر قدرقدرت جمکران را که مثل پرکاه در تندباد استوار و پابرجا در برابر امپریاس ایستادهاند، «محترم» نیز بشماراند.
بین خودمان بماند ما خیلی میخواهیم به گورکنها و اربابانشان بگوئیم با فوت کردن در آستین «رهبر»، آنهم در چنین شرایطی نمیتوانند از پرزیدنت مهرورزی تصویر «مرد نیرومند» ارائه دهند. در هر حال شیخاحمد نوعی سرمایة نوین برای ما ملت تعریف کرده که معنوی است و به عبارت دیگر هیچ و پوچ است. این «سرمایة فقر» ولایت فقیه نام دارد که به ادعای شیخاحمد پیش از ظهور خردجال «مردم ما» آنرا پذیرفته بودند. خلاصه بیچاره کسی که اصل ولایت فقیه را انکار کند، سروکارش با «مردم» شیخ احمد میافتد که شعارشان را نیز شیخ مهدی خاموشی در آستین دارد:
«مردم ما حتی قبل از اینکه نظام جمهوری اسلام و قانون اساسی امروزی وجود داشته باشد، ولایت فقیه را پذیرفتند و ولایت فقیه با جان و دل مردم ما عجین شده[...] کسی که منکر اصل ولایت فقیه باشد، مزة فقه را نچشیده است و هیچ چیز از اهل بیت درک نکرده[...] مردم تا آخرین نفس و تا آخرین قطرة خون خود پای اصل ولایت فقیه و مصداق آن ایستادهاند[...] و شعار سر میدهند، ای رهبر آزاده، آمادهایم، آماده[...]»
بله میبینیم که سفارتخانههای غرب ویراست نوینی از «تاریخ ایران» ارائه دادهاند تا به ما بگویند پیش از کودتای ژنرال هویزر «مردم ما» ولایت فقیه را پذیرفته بودند و خلاصه ما ملت را از مقدسات و مزخرفات گریزی نیست. ولی ما به شیخ مهدی خاموشی و ارباباناش میگوئیم، ما معتقدیم شما شکسته نفسی میکنید. پیش از تشکیل امپراطوری هخامنشی هم «مردم ما» ولایت فقیه را پذیرفته بودند، طفلک «هوپ شفر»، دبیرکل ناتو وقتی در حال ویراستاری همین تاریخ نوین بود که کارش به بیمارستان کشید. به ما گفتند یکی از شریانهای مغز مقدسشان دچار انسداد شده. هر که خربزه میخوره پای لرزش هم میشینه! کسی که سیاست انسداد اعمال میکند مزة انسداد را هم در کلة پوکش میچشد.
مردم ما حتی قبل از اینکه خداوند منان فلات ایران را با یک حرکت دست خلق کند، ولایت فقیه را پذیرفتند و ولایت فقیه با جان و دل «مردم ما» عجین شده[...] کسی که منکر اصل ولایت فقیه باشد، مزة فقه را نچشیده و تمام عمر را به سرگردانی و بطالت خواهد گذارند چون هرگز رمز جماع با مرغ و ماهی و سنگ و تیشه و ریشه را کشف نخواهد کرد و هرگز نمیفهمد با پای چپ وارد این حکومت شود یا با پای راست؟
شبکة اینترنت امکان «تقیه» برای هیچکس باقی نمیگذارد. در تاریخ 19 ژوئیه سالجاری، رسماً به نوآم چامسکی اطلاع دادیم که تجمع در برابر دفتر سازمان ملل به دعوت فاشیستها صورت گرفته. پس از این تماس خبر حضور چامسکی در تجمع کذا از روی بعضی سایتها ناپدید شد. ولی فردای همانروز این خبر دوباره پدیدار شد، در نتیجه ما هم در وبلاگ «ندا و نارنجها» اعلام کردیم، علیرغم حضور چامسکی تجمع نیویورک را تحریم میکنیم. روز گذشته از سوی یکی از خوانندگان گرامی این وبلاگ آدرس سایتی در اختیار ما قرار گرفت که تصاویر چامسکی را در محل تجمع فاشیستها روی خط گذاشته بود. یادآور شویم هیچیک از این تصاویر در سایتهای فارسی زبان آنگلوساکسونها وجود ندارد. فرانس پرس هم در فیگارو هیچ اشارهای به حضور «گلسرسبد» روشنفکران ایالات متحد در جمع «فاشیست ـ مسلمانهای» جمکران نکرده! البته ما تعجب نمیکنیم! به چند دلیل.
نخست اینکه در بلاد غرب، به ویژه در فرانسه هر کس دوران دبیرستان را گذرانده باشد میداند «روشنفکر دینی»، «آزادی دینی» و دیگر عبارات متناقض مشابه، فاقد انسجام منطقی است و به قول فرانسویها «سرپا نمیایستد.» دیگر اینکه برای حفظ پرستیژ ایالات متحد، مصلحت نیست که حضور چامسکی در جمع فاشیستهای ساکن ینگه دنیا در بوق و کرنا گذاشته شود. و خلاصه بگوئیم ابراز این الطاف ویژه فقط برای شیرینکردن کام بینوایان فقرفرهنگی در جهانسوم به ویژه در مناطق نفتخیز صورت میپذیرد. دلیلی ندارد کسی برای این مسائل پیشپاافتاده و پرستیز «بر باد ده» طبل بزند. ولی کور خواندهاند! ما نمیپذیریم فیلسوفی که به دلیل مخالفتاش با فاشیسم و حقوق بشرنسبی شهرت جهانی یافته این شهرت را در عمل به ابزار سرکوب ملت ایران تبدیل کند. همچنانکه گفتیم مرز ما با روشنفکران غرب منافع ملی ما است و از این مرز با تمام امکانات دفاع خواهیم کرد.
گفته بودیم که اطلاعات موجود روی شبکة مجازی را نمیتوان «پاک» کرد! ما متن اصلی پیام ارسالی برای دفتر چامسکی را به همراه یکی از تصاویر ایشان روی شبکه میگذاریم تا همه بدانند شخص نوآم چامسکی بیش از 40 سال است از آزادیها و اصولی دفاع میکند که خود در عمل ناقض آنهاست.
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی است
بیپرده بگوئیم مرکز تحقیقات نظامی ماساچوست در «ام.آی.تی» و شخص نوآم چامسکی در یک مسیر واحد گام برمیدارند: حمایت از فاشیسم اسلامی. به یاد داریم که مرکز کذا چندی پیش برای استقرار دمکراسی در ایران همایشی با شرکت مرضیه مرتاضی، شیخ بهنود و «برادر» فرخ نگهدار به راه انداخته بود. قرار بود چامسکی هم در نشست این جمع فرهیخته و اسلام فروش شرکت کند، ولی هیچ خبری در اینمورد منتشر نشد. اما اینبار دیگر امکان سکوت وجود ندارد.
ما مدارکمان روی شبکه میگذاریم تا روشن شود که ابزار تقیه و تکذیب و به ویژه «طفره» دیگر کارساز نخواهد شد. در هر حال ما این رخداد فرخنده را به فال نیک میگیریم چرا که با حضور چامسکی در جمع فاشیستها آخرین دژ عوامفریبی گاوچرانها نیز بر سرشان فروریخت. پیش از ادامة مطلب یادآور شویم در وبلاگهای «پدرپرستان» و «روح پوپر» از «نامهای به نصرت رحمانی»، سرودة نادر نادرپور استفاده شده. همچنین با پوزش از خوانندگان گرامی توضیح دهیم در وبلاگ «آوای اهریمن»، به اشتباه «فتحه» را بجای «ضمه» بکار بردیم؛ دژآئینان، باید د[و]ژآئینان خوانده شود. حال بپردازیم به اصل مطلب!
اصل مطلب هیاهوئی است که آنگلوساکسونها با توسل به انتخابات جمکران به راه انداختهاند تا از طریق «عقیده سازی»، جنایتکاران مورد اعتماد خود همچون موسوی، بهرمانی، منتظری و خاتمی را به «رهبر اوپوزیسیون» تبدیل کنند. بهترین ابزار عقیدهسازی همان «تظاهرات خیابانی» است. وقتی چند هزار نفر در خیابان شعار سردهند، حتی اگر شعار کذا از پایه و اساس دروغ باشد، اکثریت قریب به اتفاق رهگذران و مردم شاهد تظاهرات همان شعار دروغ را «باور» خواهند کرد. حال اگر در یک حکومت «مقدس» سرکوبگر که سیسال است به بهانة استقرار حکومت عدل اسلامی مردم را چپاول و سرکوب میکند، و برای کسب مشروعیت از ارباب، روزی پنج نوبت «انتخابات» هم برگزار میکند، در اعتراض به یکی از همین نمایشات، ناگهان چندین هزار نفر به خیابان بریزند، چه پیش خواهد آمد؟
پاسخ روشن است «همه» تقلب را «باور» میکنند. به عبارت دیگر پیرامون «تقلب» در انتخابات یک اجماع گسترده در ابعاد جهانی ایجاد میشود. چه کسی با «تقلب» و به ویژه با تقلب در «انتخابات» که یکی از ابزار دمکراسی است مخالف است؟ همه! حتی در عربستان که مرکز تقلب در انسانیات است، تقلب در انتخابات را محکوم خواهند کرد. چرا؟ چون «تقلب» در جامعة بشری یک «ضدارزش» تلقی میشود. هیچکس با رضایت خاطر به تقلب خود اعتراف نخواهد کرد. روشنتر بگوئیم، هر متقلبی میکوشد تقلب خود را پنهان دارد. اجماع پیرامون «نفی تقلب» در انتخابات، آنهم در حکومتی که خود محصول تقلب استعمار به شمار میرود، چنان وسیع و گسترده خواهد بود که قدرت هر گونه تفکر منطقی را از انسان سلب خواهد کرد. این است دلیل واقعی «تظاهرات» گروه موسوی در اعتراض فرضی به تقلب.
هیچکس از خود نخواهد پرسید، میرحسین موسوی که موجودیت خود را مدیون سیسال تقلب و تاراج و جنایت است، چگونه ناگهان مخالف تقلب از آب در آمده؟ هیچکس از خود نخواهد پرسید، در حکومتی که موجودیت انسان را به رسمیت نمیشناسد، اصولاً برگزاری انتخابات چه مفهومی دارد؟ و هیچکس از خود نمیپرسد نتیجة این انتخابات چه اهمیتی میتواند داشته باشد؟ چه تفاوتی بین موسوی و احمدی نژاد میتوان دید؟ جز اینکه احمدی نژاد در جنایت و تاراج هرگز به گرد میرحسین موسوی نخواهد رسید؟
عدم توسل به مجاری قانونی و دعوت از «مردم» به تظاهرات غیرمجاز برای برگزاری «جشن پیروزی» با چه هدفی صورت پذیرفت؟ با هدف دریافت شهید و برپائی مراسم سوگواری جهت «تولید انبوه» شهید! این روشی بود که در سال 1357 سازمان اسلام پرور ناتو را به نتیجة مطلوب رساند. ولی برخلاف ترهات فعلة فاشیسم از جمله مزخرفات فیروزآبادی خطاب به امام زماناش، تاریخ جز به صورت مضحکه تکرار نخواهد شد. در نتیجه امروز نه تنها نوآم چامسکی مدافع فاشیسم شده که نعلینها برای تداوم بحران بین ایران و اسرائیل به التماس و زاری افتادهاند. بهانة گورکنها شخص «رحیممشائی» است، ولی در پس پردة مخالفت با انتصاب «رحیممشائی» تمایل آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک برای «حفظ وضع موجود» را میباید ببینیم. حفظ این بحران آنچنان اهمیت دارد که کارفرمایان «گاردین» به چشمپوشی از احداث خط لولة «نابوکو» و کاهش پیوند ترکیه به اروپا هم رضایت دادهاند! چرا که تداوم بحران بین ایران و اسرائیل در میان مدت به جنگ منجر میشود. و چنین جنگی با توجه به اوضاع اسفبار عراق و افغانستان تجزیة کشور ایران را امکانپذیر خواهد کرد.
همچنانکه بارها در این وبلاگ گفتهایم تغییرات در کشور ایران، کل منطقه را تحت الشعاع قرار خواهد داد. حال با دلائل واقعی حمایت اعضای ناتو از میرحسین موسوی بیشتر آشنا میشویم. موسوی میبایست زمینة نوعی فدرالیسم را ایجاد میکرد تا به محض شعلهور شدن آتش جنگ، استانهای نفتخیز خوزستان و آذربایجان از یکسو و بلوچستان و کردستان و ... اعلام استقلال کنند. به این ترتیب نه تنها نفت جنوب نصیب آنگلوساکسونها میشد که اینان سهمی هم از نفت خزر میبردند و با ضمیمه کردن بلوچستان ایران به بلوچستان پاکستان، تجارت برده، سلاح و مواد مخدر را وسعت میدادند و خلاصه اگر موسوی را از صندوق مارگیری بیرون کشیده بودند نانشان حسابی در روغن بود. خوشبختانه کودتایشان شکست خورد. ولی اشتباه نکنیم، کل حکومت جمکران دستنشاندة استعمار است و برای تحقق اهداف استعمار از هیچ خیانت و جنایتی رویگردان نخواهد بود. کافی است نگاهی داشته باشیم به تبلیغات امروز «ساتاس» در دانشگاه سابق تهران.
«پیشوقوقیة» امروز را آخوند سعیدی، نمایندة خامنهای در سپاه ایراد کرده. آخوند سعیدی، ضمن مقایسة احمقانة براندازی 22 بهمن1357 با انقلاب فرانسه و روسیه چند انقلاب الهی هم ردیف کرده؛ از آنجمله است انقلاب اسلامی! شیخ سعیدی سپس از زبان فوکویاما، یکی از جغجغههای پنتاگون «ولایت فقیه» را عامل پایداری و استواری نظام خوانده میگوید، فوکویاما، برای نابودی «نظام» تخریب اصل ولایت فقیه را پیشنهاد کرده بود. به این ترتیب و بر اساس مزخرفات سعیدی، هر کس با ولایت فقیه مخالفت کند طرفدار فوکویاما خواهد بود! البته آخوند سعیدی برای تحریک افکار عمومی تأکید کرد، هیچ حکومتی بدون مشروعیت الهی نمیتواند مشروعیت داشته باشد. به عبارت دیگر حکومت الهی هیچ نیازی به مشروعیت مردمی ندارد. البته ما از این مطلب آگاه بودیم، احزاب «مردمپرست» و دارودستة خاتمی واژگون نمائی میکردند. سخنرانی سعیدی تلاشی است جهت ارائة تصویری مشابه تصویر «شاهنشاه» قدرقدرت و خدایگان و فرماندة سپاه از خامنهای مفلوک که دیگر هیچکس برایاش تره هم خرد نمیکند. پس چرندیات سعیدی را که در حنازرچوبه، با کد: 601122 انتشار یافته در همینجا به پایان میبریم، و میرویم به سراغ وقوقیة این هفته که توسط شیخ احمد خاتمی ایراد شده و در همان حنازرچوبه با کد 601250 انعکاس یافته.
در این خطبهها به دلیل تضعیف میزان دشمنی آمریکا، «ساتاس» به جنتلمنهای نزولخور «سیتی» متوسل شده تا حکومت قدرقدرت الهی به کمبود دشمن دچار نشود. میدانیم که «جاهل» و «جنتلمن» در عرصة چپاول کشورمان مثل دو کفة ترازو عمل میکنند. حال که خطر مذاکرات هستهای بین جاهل و گورکنها نظام مقدس را به افلاس افکنده، لازم است سید مهدی خاموشی یقة آنگلوساکسونهای این سوی آب را بچسبد. ولی سیدمهدی نه تنها یقة انگلستان، که پاچة آلمان را هم گرفته و اصرار دارد قتل یک زن مصری را تهاجم به «نوامیس» اسلام جلوه دهد! آنهم در شرایطی که هنوز تعداد قربانیان آشوبهای میرحسین موسوی و همکارانش مشخص نیست.
ولی یک موضوع مهم روشن شده، و آن اینکه دو «همسر شهید» که به جیغ و فریاد بر علیه احمدینژاد مشغول بودند، توسط نمایندة خامنهای «افشا» شدند!
به گزارش سایت زمانه، مورخ اول مردادماه سالجاری، جانشین نماینده خامنهای در سپاه، مجتبیذوالنور، نسبت به سوءاستفاده از نام جان باختگان جنگ هشدار داد. وی به طور خاص به همسران مهدی و حمید باکری اشاره کرد که هر دو ازدواج کرده و به عنوان «همسر شهید» به طرفداری از موسوی پرداختهاند. از قرار معلوم همسر مهدی باکری که اکنون همسر دوم یونسی، وزیر اطلاعات دوران خاتمی است با توسل به جسد همسرش «فعالیت سیاسی» میکند و خود را هنوز «همسر شهید» میداند. میبینیم که «شهید» چه فوایدی میتواند داشته باشد. البته در این گیرودار یکنفر در «عبرت نیوز» از اینکه «آبرو» و «حیثیت» خانوادة باکری برباد رفته جیغ و فریاد به آسمان برده، میگوید، «چه اشکالی دارد که زنی خود را در پناه مرد قرار دهد؟» اگر اشکال ندارد چرا روسپیها را سرزنش میکنید؟ آنها هم خود را در کوتاه مدت «در پناه مرد» قرار میدهند، مگر اشکالی دارد؟ نه! اگر «انتخاب آزاد» باشد از نظر ما هیچ اشکالی ندارد. اما عمل کسی که پس از جان باختن همسرش در جبهة جنگ ازدواج میکند و برای پیشبرد اهداف سیاسی جسد همسرش را وسیله قرار میدهد مهوع است. بگذریم.
همچنانکه گفتیم گورکنها و اوپوزیسیون دستسازشان در غرب شیوة تولید شهید و سوگواری قطرهای را برگزیدهاند تا بتوانند مراسم زوزه و روضه را تداوم بخشند. میدانیم که اینان مانند اربابانشان در ناتو مردارخواراند و از جسد تغذیه میکنند. به همین دلیل هم عمرشان طولانی شده. از دوران شهید بختالنصر و سردار آشوربانیپال گفتهاند، «عمر مردارخوران بسیار است.» بله شیخ احمد ضمن تأکید بر اقتدار نظام و طرفداری «مردم» از این حکومت منفور، از همه خواسته رهبر قدرقدرت جمکران را که مثل پرکاه در تندباد استوار و پابرجا در برابر امپریاس ایستادهاند، «محترم» نیز بشماراند.
بین خودمان بماند ما خیلی میخواهیم به گورکنها و اربابانشان بگوئیم با فوت کردن در آستین «رهبر»، آنهم در چنین شرایطی نمیتوانند از پرزیدنت مهرورزی تصویر «مرد نیرومند» ارائه دهند. در هر حال شیخاحمد نوعی سرمایة نوین برای ما ملت تعریف کرده که معنوی است و به عبارت دیگر هیچ و پوچ است. این «سرمایة فقر» ولایت فقیه نام دارد که به ادعای شیخاحمد پیش از ظهور خردجال «مردم ما» آنرا پذیرفته بودند. خلاصه بیچاره کسی که اصل ولایت فقیه را انکار کند، سروکارش با «مردم» شیخ احمد میافتد که شعارشان را نیز شیخ مهدی خاموشی در آستین دارد:
«مردم ما حتی قبل از اینکه نظام جمهوری اسلام و قانون اساسی امروزی وجود داشته باشد، ولایت فقیه را پذیرفتند و ولایت فقیه با جان و دل مردم ما عجین شده[...] کسی که منکر اصل ولایت فقیه باشد، مزة فقه را نچشیده است و هیچ چیز از اهل بیت درک نکرده[...] مردم تا آخرین نفس و تا آخرین قطرة خون خود پای اصل ولایت فقیه و مصداق آن ایستادهاند[...] و شعار سر میدهند، ای رهبر آزاده، آمادهایم، آماده[...]»
بله میبینیم که سفارتخانههای غرب ویراست نوینی از «تاریخ ایران» ارائه دادهاند تا به ما بگویند پیش از کودتای ژنرال هویزر «مردم ما» ولایت فقیه را پذیرفته بودند و خلاصه ما ملت را از مقدسات و مزخرفات گریزی نیست. ولی ما به شیخ مهدی خاموشی و ارباباناش میگوئیم، ما معتقدیم شما شکسته نفسی میکنید. پیش از تشکیل امپراطوری هخامنشی هم «مردم ما» ولایت فقیه را پذیرفته بودند، طفلک «هوپ شفر»، دبیرکل ناتو وقتی در حال ویراستاری همین تاریخ نوین بود که کارش به بیمارستان کشید. به ما گفتند یکی از شریانهای مغز مقدسشان دچار انسداد شده. هر که خربزه میخوره پای لرزش هم میشینه! کسی که سیاست انسداد اعمال میکند مزة انسداد را هم در کلة پوکش میچشد.
مردم ما حتی قبل از اینکه خداوند منان فلات ایران را با یک حرکت دست خلق کند، ولایت فقیه را پذیرفتند و ولایت فقیه با جان و دل «مردم ما» عجین شده[...] کسی که منکر اصل ولایت فقیه باشد، مزة فقه را نچشیده و تمام عمر را به سرگردانی و بطالت خواهد گذارند چون هرگز رمز جماع با مرغ و ماهی و سنگ و تیشه و ریشه را کشف نخواهد کرد و هرگز نمیفهمد با پای چپ وارد این حکومت شود یا با پای راست؟
یادش به خیر شهید هملت، اگر مزة فقه را چشیده بود عمری را به شک و تردید سپری نمیکرد و مدام از خود نمیپرسید، بودن یا نبودن، بلکه مصمم و استوار از جای برخاسته فریاد میزد: ای رهبر وامانده، درماندهایم، درمانده
پیش از شما
به سان شما
بیشمارها
با تارعنکبوت
نوشتند روی باد
کاین دولت خجستة جاوید زنده باد!
شفیعیکدکنی
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت