آئینههای بیمار!
...
یک شعر تازه دارم، شعری برای دیوار
شعری برای بختک، شعری برای آوار
آوار تبلیغات مهوع و بشردوستانة رسانههای غرب که بر سرما ملت فروریخته، هر روز سنگین و سنگینتر میشود. رادیو فردا، همصدا با سه تن از آبمنگلها، کروبی خاتمی و میرحسینموسوی دست به دامان «آیات عظام» شده تا مشتی نعلین را به عنوان مدافعان حقوحقوق ملت ایران معرفی کند و مطالبات ما را به پس گرفتن آراء فرضی موسوی از مهرورزی تقلیل دهد. در این راستا آخوند منتظری، همان آیتالله محبوب «بیبیسی» هم فتوی صدوریدهاند که «مشروعیت دولت» را «مردم» تعیین میکنند!
این آخوند منتظری از آن ناتوهاست که روز به روز زرنگتر و بلاتر و دمبریدهتر میشود! ایشان ما را مثل شاگردانشان در حوزة کذا کودن و ابله پنداشتهاند. پس حضور این آیتالله بسیار «ناتو» بگوئیم، حکومتی که خود مشروعیت ندارد نمیتواند دولت مشروع تشکیل دهد! بساطتان را جمع کنید! حکومت اسلامی در مجموع فاقد مشروعیت است. کورخواندهاید! هم شما، هم اربابان جنایتکارتان در دو سوی آتلانتیک که «مکمل» شما مزدوراناند.
تا این غبار میمرد، یک بار تا همیشه
باید که مینوشتم، شعری برای رگبار
دو زاویه را زمانی مکمل گویند که مجموعشان 180 درجه شود. زاویة 180 درجه یک خط راست و مستقیم است، مانند قطر یک دایره. مسلماً همه تعریف زوایای مکمل را میشناسند ولی هیچکس با تعریف نمازهای مکمل آشنا نیست. نمازهای مکمل هم مجموعشانهمان 180 درجه میشود، منتهی این 180 درجه «سیاسی ـ عبادی» است! به عبارت دیگر نمازگزاران از طریق سردادن شعارهای مکمل همه روی یک خط راست قرار میگیرند یا بهتر بگوئیم از «راه راست» به درون چاه هدایت میشوند. مراسم نمازهای مکمل به صورت جداگانه و متفاوت در جمکران و در بلاد غرب و با شعارهای مکمل برپا میشود. شعارهای مکمل باید گلة گمشده را به سوی مسیر مطلوب چندملیتیها هدایت کند: مسیر حماقت، پوچ پردازی و بیراهه.
برای برگزاری این مراسم لازم است ابتدا «ساتاس» در جمکران، طبق فرامین سازمان ناتو شما را به قول شیخ احمد خاتمی با «مزة فقه» آشنا کند، و از زبان دو جفت نعلین موجود مفلوکی به نام خامنهای را هم در رأس سپاه سرکوب و در جایگاه خدایگان قرارداده به شما تفهیم کند که بدون «ولایت فقیه»، ایران نمیتواند وجود داشته باشد! پیشتر قرار بود نقش مرد قدرتمند را مهرورزی ایفا کند، ولی به دلیل حضور «ویلیام برنز» در کشورهای حوزة کاسپین قرار شد خامنهای در جایگاه خود به عنوان همهکاره و هیچکاره ابقاء شود تا بینند بعد چه خواهد شد! پس ما هم از فرصت استفاده کرده پاسخ به یکی از خوانندگان گرامی این وبلاگ را در مورد «بهترین تاریخ مشروطیت» به فرصت دیگری موکول میکنیم!
نخستین پیامد بهجتاثر حضور «مستر» برنز در منطقه قتل «ناتالیا استمیرووا» و برچیده شدن دفتر حقوق بشر «بنیاد ساکاروف» در چچنی بود. به عبارت دیگر چنین گفتند که در چچنی نیازی به تحقیق پیرامون حقوق بشر آنهم از سوی یک سازمان غیرآمریکائی نیست. حقوق بشر ارث پدری گاوچرانهاست که با آن شرکت سهامی و فروشگاه زنجیرهای حقوق بشر بازکردهاند که «فرانچایز» دارد و «رقابت» را به هیچ عنوان برنمیتابد. پس خداوند جبرئیل را فرمود، هر کس به رقابت با «ما» برخیزد به سرنوشت «آنا پولیتکووسکایا» دچار خواهد شد. «آنا پولیتکووسکایا» در تاریخ 7 اکتبر 2006 در مسکو به قتل رسید، چون او هم مانند «استمیرووا» در مورد نقض حقوق بشر در چچنی تحقیق میکرد. بله مدافعان حقوقبشر در روسیه زمانی که خارج از فروشگاههای زنجیرهای حقوقبشر یانکیها فعالیت کنند به قتل میرسند. چون «حقوقبشر» دکان پر درآمدی است که در انحصار آنگلوساکسونها قرار گرفته. و به همین دلیل است که گاری کاسپاروف در کمال آزادی و استقلال «فعالیت» میکند و هیچکس هم مزاحم او نمیشود. پس قبل از اینکه به سرنوشت مدافعان حقوق بشر غیر آمریکائی دچار شویم، بهتر است از این مطلب در گذریم و از سقوط هواپیماهای توپولف و ایلیوشین که با تخریب کابین خلبان آغاز میشود نیز اصلاً صحبتی به میان نیاوریم.
پس از انتشار «آمارمؤثق» معلوم شد چچنها هم مانند ایرانیان فقط اسلام را میخواهند! پس حقوقبشرشان هم باید اسلامی باشد. از اینرو نمایندة «رمضان کادیروف» در اسلو با «زاکایف» ملاقات کرد و از این تروریست فرهیخته و مورد الطاف ویژة «وانسا ردگریو» و حاکمیت انگلستان درخواست کرد به چچنی بازگردد که همة «امکانات» از جمله امکان تعدد زوجات فراهم آمده. ولادیمیرپوتین هم بزرگترین مسجد مسلمانان را در شهر گروزنی برایشان ساخته که هر چقدر دوست دارند در برابر قادر متعال ابراز بندگی و بردگی کنند و به قولی «قامت بیقامتی» برافرازند.
این شهرواره زنده است، اما بر آن مسلط
روحی شبیه چیزی، چیزی شبیه مردار
چیزی شبیه لعنت، چیزی شبیه نفرین
چیزی شبیه نکبت، چیزی شبیه ادبار
خلاصه همین روزهاست که دستهای مقدس گاوچرانها یک «شیریناوف عبادیاف» و یک «اکبراوف گنجیاوف» شاگرد «حاج فرجدباغاوف» از چچنی استخراج کنند تا اینان دست به دست یکدیگر داده، «حقوق بشر اسلامی» را برای حکومت اسلامی «کادیروف» تدوین نمایند. و مسلماً «مسعوداوف بهنوداوف» هم هر هفته برای اهالی چچنستان چندین هزار مقاله در باب «دمکراسی دینی» منتشر خواهد کرد و از همه مهمتر نوآم چامسکی با آنان عکس یادگاری گرفته، از این «اوفها» به عنوان تنها مدافعان حقوقبشر در چچنی یاد خواهد کرد. میدانیم که ساکنین مناطق نفتخیز نمیتوانند دمکراسی داشته باشند، چون دمکراسی در راه چپاول مقدس نفت مانع جدی ایجاد میکند. از اینرو محفل نوبل در جایگاه «رهبر اوپوزیسیون» جمکران نشسته و حکومت گورکنها برای تقویت حماقت و تشویق توحش به «حافظان قرآن» بورس میدهد! این خبر خجسته امروز در فارس نیوز، شاخة توحش اسلامی فاکسنیوز منتشر شده بود.
بله! اگر کسی نمیتواند وارد انجمنهای اسلامی شود و با زدوبند و پدرسوختگی به عنوان بورسیه همة قوم و قبیلهاش را در بلاد آنگلوساکسونها اسکان دهد، میتواند برای سیر کردن شکماش حداقل چرندیات الهی را حفظ کرده از رنج اندیشیدن هم رها شود. چند سال دیگر پنجاه درصد جمعیت ایران «حافظ قرآن» و پنجاه درصد دیگرشان در فرنگستان «بورسیه» خواهند بود. استخراج و فروش نفت را هم خداوند بر عهده خواهد گرفت که «عادل» است و پشت دخل بانکهای غرب نشسته. چند سال دیگر هر جمعه حافظان قرآن در نماز جماعت شرکت کرده به زبان عربی شعار خواهند داد، ای رهبر فرزانه، آمادهایم، آماده! روز شنبه هم بورسیهها با شعار «آزادی» خیابانهای بلاد غرب را اشغال میکنند. اینگونه است که «دمکراسی» استقرار خواهد یافت البته در رادیوفردا و «بیبیسی» و به ویژه روی هوا!
روی هوا همه کار میتوان انجام داد به ویژه معجزه. این نوع معجزات فقط در رادیو همبونهها صورت میپذیرد. به عنوان نمونه پس از گذشت سه دهه سایت «بیبیسی» معجزات کرده به ما میگوید، همسر «روشنفکر» میرحسین موسوی در واقع «زهره» نام دارد و پس از «انقلاب» زهرا شده! بله، این پیشرفتها آسان به دست نمیآید. اگر نام میرحسین موسوی را از صندوق مارگیری بیرون کشیده بودند هرگز از طریق بیبیسی، مورخ 23 ژوئیه سالجاری نمیتوانستیم «کشف» کنیم که زهراخانوم در واقع زهره بوده و برادرش هم به جرم سوءاستفادة مالی و هزار پدرسوختگی و پشتهماندازی دیگر از ماه گذشته بازداشت شده! البته همچنانکه زهرا رهنورد تأکید کرده «برادرش» هرگز جرمی مرتکب نشده! چون برادر زهراخانوم مثل دیگر اعضای طایفة آبمنگلها از حقوق فراقانونی برخوردار است. و اگر جرماش هم به اثبات برسد، نه زهرا خانوم و نه «ملت ایران» مجرم بودن او را «باور» نخواهند کرد.
میدانیم که در حکومت آبمنگلها اصل بر «باورها» است نه بر واقعیت. به همین دلیل بود که پس از برگزاری یک «شبهانتخابات»، تظاهرات بر علیه «تقلب» به راه افتاد تا بدون کوچکترین سند و مدرکی، همه «باور» کنند تقلب شده و در حکومت چاه جمکران «همه» به موسوی «رأی» داده بودند که «خط توحش» و کج و معوج امام روشن ضمیرش را همچنان دنبال کند. این دروغ بزرگ امروز برای جهانیان به یک واقعیت غیر قابل انکار تبدیل شده و هر روز آیات عظام از جمله آخوند صانعی در رادیوهمبونهها برای «رفع تقلب» و آزادی بازداشت شدگان «خودی» فتوی میصدورند. در این گیرودار شیخ مهدی کروبی که برای برگزاری مراسم عزاداری و نوحهخوانی و شهید نوازی شکماش را حسابی صابون زده، سروصدایاش درآمده که، آقا! چند جسد بدهید، کسب و کارمان کساد نشود، بگذارید ما هم مزة شیرین «فقه» را بچشیم.
بله پس از اینکه روز گذشته آخوند احمد خاتمی مزة فقه را به «مردم ما» چشاند و در کمال «استقلال» جمهوری اسلامی را مستقر کرد، روز شنبه اربابان حکومت اسلامی در غرب مجوز چشیدن مزة «آزادی» و «فریدام» و «لیبرته» و «لیبرتا» و غیره را برای «مردم ما» صادر کردند. تا دمکراسی ما شود تکمیل، جمعیت میلیونی «مردم ما» در پایتختهای اروپائی به راه افتاده شعار پوچ سردادند: آزادی، آزادی و خلاصه هیچکس از «دمکراسی» سخنی به میان نیاورد. تعجبی هم ندارد، چرا که «آزادی» اینان در کنار استقلال و جمهوری اسلامی آبمنگلها ما را باز میگرداند به همان دوران رویائی و شیرین ریاست جمهوری جیمی کارتر که «مردم ما» در ایران، میگفتند «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»! و پس از گذشت سیسال، به دلیل پیشرفت فراوان امروز در داخل کشور «مردم ما» فقط میتوانند بگویند، «استقلال، جمهوری اسلامی!» و فقط در خارج از ایران است که «مردم ما» میتوانند، به اتفاق فاشیست سرشناسی به نام شیرین عبادی شعار پوچ «آزادی» سر دهند.
رادیوفردا از اینان به عنوان «حامیان حقوقبشر» یاد کرده. نمیدانستیم غرب مدافع حقوق بشر در ایران است. شما که اینچنین عشق حقوق بشر دارید، در عراق و افغانستان چه میکنید؟ اشغال نظامی، تخریب و کشتار مردم برای رعایت حقوق بشر است؟ نه! برای چپاول بیشتر است. گردانهای به اصطلاح آزادیخواه در غرب به همین منظور بسیج شدهاند تا فضای سیاسی دو قطبی شود و «فاشیست ـ مسلمانهای» محفل نوبل به جای مدافعان دمکراسی بنشینند.
همچنانکه میدانیم چنین شرایطی دستپخت محافل فاشیسم بینالملل است. کسانیکه شاهدند شرکتهای نوکیا، زیمنس و ... ابزار سانسور در اختیار حکومت اسلامی قرار میدهند؛ کسانیکه حمایت آشکار استعمار غرب را از این حکومت منفور میبینند، به چه دلیل در پایتختهای اروپائی تجمع میکنند؟ برای استقرار دمکراسی در ایران؟ نه! فقط برای فراهم آوردن زمینة سرکوب هر چه بیشتر ایرانیان در داخل مرزها! چرا؟ چون از این پس هر که در ایران از آزادی سخن به میان آورد بلافاصله به همکاری و همیاری با غرب متهم خواهد شد. این است فواید نمازهای مکمل: ایجاد ابزار مناسب برای حکومت اسلامی جهت «هدایت» مردم ایران به «راه راست.»
بله! این چنین است که امروز ایرانیان به اصطلاح آزادیخواه و در واقع آزادیستیز مراسم «عبادی ـ سیاسی» جمعة جمکران را تکمیل کردند:
ای رهبر فرزانه! بع بع،
آمادهایم، آماده! بع بع،
آزادی! بع بع،
فریدام! بع بع،
لیبرته! بع بع،
تقلب! بع بع،
همچنانکه گفتیم حضرات در واقع برای «عاظادی» تظاهرات میکردند! مثل همان روزهای خوش که،
یکی بود یکی نبود
توی چاه جمکران، موسوی نشسته بود
خره، خراطی میکرد
خاتمی زاری میکرد
رهبرک هاری میکرد
اوباما یاری میکرد
به گزارش فیگارو، مورخ 25 ژوئیه 2009، سنای ایالات متحد اعطای 55 میلیون میلیون دلار برای کمک به «اوپوزیسیون ایران» را تصویب کرد تا ارتباطات مجازی و رسانهای را توسعه دهد! البته این دلارها همه متعلق به ما ملت است که اینچنین سخاوتمندانه حیف و میل میشود. هدف از این تلاشهای موذیانه و بشردوستانه فقط گسترش سرکوب مردم ایران است. میدانیم که ایالات متحد از طرفداران پروپاقرص آزادی بیان در ایران به شمار میرود. حضور نوآم چامسکی در جمع فاشیستهای ایرانینما شاهدی است بر این مدعا. باری به منظور دفاع از چنین آزادیهائی، 30 میلیون دلار دراختیار «رادیو آزادی» قرار خواهد گرفت تا برنامههای بیشتری در ایران به زبان فارسی پخش کند و ابتذال و حماقت را هر چه بیشتر گسترش دهد.
در بین خواب و مرداب، چشم و دهان گشوده است
گمراهههای باطل، بنبستهای انکار
تا مرز بینهایت، تصویر خستگی را
تکرار میکنند این، آئینههای بیمار
امروز فریادهای «آزادی» اهالی مرزپرگهر در بلاد فرنگ در واقع برای «رادیو آزادی» بود. میدانیم که این رادیو از مدافعان سرسخت «آزادی» است. به همین دلیل به مصداق مثل معروف «بر عکس نهند نام زنگی کافور»، آنرا «آزادی» نام نهادهاند. گذشته از 30 میلیون دلار کذا قرار است 20 میلیون دلار هم صرف دستیابی ایرانیان به «اخبار و اطلاعات» شود! به عبارت دیگر سنای آمریکا میخواهد از اعمال سانسور توسط دولت ایران جلوگیری کند. نه اینکه دولت جمکران بدون کمک شرکتهای غربی سانسور را بر اینترنت اعمال میکند! بگذریم! سنای گاوچرانها 5 میلیون دلار در اختیار وزارت امور خارجه قرار میدهد تا موارد نقض حقوق بشر در ایران را گردآوری کرده منتشر کند! چون وزارت امور خارجة ایالات متحد هم از مدافعان سرسخت حقوق بشر در ایران است ولی به دلیل فروتنی بیش از حد به ما نگفته بود! این گاوچرانها به دلیل رفت و آمد و معاشرت با شیعیمسلکان «تقیه» و پدرسوختگی را نیک آموختهاند.
عشقت هوای تازه است، در این قفس که دارد
هر دفعه بوی تعلیق، هر لحظه رنگ تکرار
از عشق اگر نگیرم، جان دوباره، من نیز
حل میشوم در اینان، این جرمهای بیزار
حال بپردازیم به اصل مطلب یعنی جنبشمدنی که از همة مسائل مهمتر است. همچنانکه پیشتر گفتیم جنبش مدنی از حمایت بیگانگان نمیتواند برخوردار باشد. تمام تلاش اینان به بیراهه کشاندن جنبش ملت ایران است. رنگ سبز، شعار پوچ «پس گرفتن رأی»، شعار خشن و پیشنهادهای ابلهانه از جمله برگزاری رفراندوم برای «تعیین مشروعیت دولت» فقط جهت به انحراف کشاندن جنبش مدنی است. ما به پا خاستهایم تا حقوق انسانی خود را مطالبه کنیم، ما برای آزادی بهپا خاستهایم، برای آزاد زیستن. به یاد داشته باشیم که در این مبارزه جز ما، هیچکس با ما نخواهد بود. به یاد داشته باشیم که در این راه پرنشیب و فراز ما ملت تنهائیم. و به یاد داشته باشیم که آزادی جز در سایة یک حاکمیت دمکراتیک تأمین نخواهد شد. حاکمیت دمکراتیک با تجمع در خیابان و تکرار شعارهای پوچ به دست نمیآید. مطالبات خود را در چارچوب دمکراسی و اعلامیة جهانی حقوقبشر مطرح کنید. پیشنهاد مزورانة برپائی رفراندوم «حکومت اسلامی، آری یا نه» یک فریب بزرگ است. تنها رفراندومی که میتواند برگزار شود، همه پرسی تک گزینهای «برای دمکراسی» است. کسانیکه مخالف استقرار دمکراسی در کشور ایراناند در این همه پرسی شرکت نخواهند کرد. حقوقشان در هر حال در یک نظام دمکراتیک رعایت خواهد شد. رفراندوم «برای دمکراسی» یک پاسخ بیشتر ندارد: آری!
(غزل از حسین منزوی)
شعری برای بختک، شعری برای آوار
آوار تبلیغات مهوع و بشردوستانة رسانههای غرب که بر سرما ملت فروریخته، هر روز سنگین و سنگینتر میشود. رادیو فردا، همصدا با سه تن از آبمنگلها، کروبی خاتمی و میرحسینموسوی دست به دامان «آیات عظام» شده تا مشتی نعلین را به عنوان مدافعان حقوحقوق ملت ایران معرفی کند و مطالبات ما را به پس گرفتن آراء فرضی موسوی از مهرورزی تقلیل دهد. در این راستا آخوند منتظری، همان آیتالله محبوب «بیبیسی» هم فتوی صدوریدهاند که «مشروعیت دولت» را «مردم» تعیین میکنند!
این آخوند منتظری از آن ناتوهاست که روز به روز زرنگتر و بلاتر و دمبریدهتر میشود! ایشان ما را مثل شاگردانشان در حوزة کذا کودن و ابله پنداشتهاند. پس حضور این آیتالله بسیار «ناتو» بگوئیم، حکومتی که خود مشروعیت ندارد نمیتواند دولت مشروع تشکیل دهد! بساطتان را جمع کنید! حکومت اسلامی در مجموع فاقد مشروعیت است. کورخواندهاید! هم شما، هم اربابان جنایتکارتان در دو سوی آتلانتیک که «مکمل» شما مزدوراناند.
تا این غبار میمرد، یک بار تا همیشه
باید که مینوشتم، شعری برای رگبار
دو زاویه را زمانی مکمل گویند که مجموعشان 180 درجه شود. زاویة 180 درجه یک خط راست و مستقیم است، مانند قطر یک دایره. مسلماً همه تعریف زوایای مکمل را میشناسند ولی هیچکس با تعریف نمازهای مکمل آشنا نیست. نمازهای مکمل هم مجموعشانهمان 180 درجه میشود، منتهی این 180 درجه «سیاسی ـ عبادی» است! به عبارت دیگر نمازگزاران از طریق سردادن شعارهای مکمل همه روی یک خط راست قرار میگیرند یا بهتر بگوئیم از «راه راست» به درون چاه هدایت میشوند. مراسم نمازهای مکمل به صورت جداگانه و متفاوت در جمکران و در بلاد غرب و با شعارهای مکمل برپا میشود. شعارهای مکمل باید گلة گمشده را به سوی مسیر مطلوب چندملیتیها هدایت کند: مسیر حماقت، پوچ پردازی و بیراهه.
برای برگزاری این مراسم لازم است ابتدا «ساتاس» در جمکران، طبق فرامین سازمان ناتو شما را به قول شیخ احمد خاتمی با «مزة فقه» آشنا کند، و از زبان دو جفت نعلین موجود مفلوکی به نام خامنهای را هم در رأس سپاه سرکوب و در جایگاه خدایگان قرارداده به شما تفهیم کند که بدون «ولایت فقیه»، ایران نمیتواند وجود داشته باشد! پیشتر قرار بود نقش مرد قدرتمند را مهرورزی ایفا کند، ولی به دلیل حضور «ویلیام برنز» در کشورهای حوزة کاسپین قرار شد خامنهای در جایگاه خود به عنوان همهکاره و هیچکاره ابقاء شود تا بینند بعد چه خواهد شد! پس ما هم از فرصت استفاده کرده پاسخ به یکی از خوانندگان گرامی این وبلاگ را در مورد «بهترین تاریخ مشروطیت» به فرصت دیگری موکول میکنیم!
نخستین پیامد بهجتاثر حضور «مستر» برنز در منطقه قتل «ناتالیا استمیرووا» و برچیده شدن دفتر حقوق بشر «بنیاد ساکاروف» در چچنی بود. به عبارت دیگر چنین گفتند که در چچنی نیازی به تحقیق پیرامون حقوق بشر آنهم از سوی یک سازمان غیرآمریکائی نیست. حقوق بشر ارث پدری گاوچرانهاست که با آن شرکت سهامی و فروشگاه زنجیرهای حقوق بشر بازکردهاند که «فرانچایز» دارد و «رقابت» را به هیچ عنوان برنمیتابد. پس خداوند جبرئیل را فرمود، هر کس به رقابت با «ما» برخیزد به سرنوشت «آنا پولیتکووسکایا» دچار خواهد شد. «آنا پولیتکووسکایا» در تاریخ 7 اکتبر 2006 در مسکو به قتل رسید، چون او هم مانند «استمیرووا» در مورد نقض حقوق بشر در چچنی تحقیق میکرد. بله مدافعان حقوقبشر در روسیه زمانی که خارج از فروشگاههای زنجیرهای حقوقبشر یانکیها فعالیت کنند به قتل میرسند. چون «حقوقبشر» دکان پر درآمدی است که در انحصار آنگلوساکسونها قرار گرفته. و به همین دلیل است که گاری کاسپاروف در کمال آزادی و استقلال «فعالیت» میکند و هیچکس هم مزاحم او نمیشود. پس قبل از اینکه به سرنوشت مدافعان حقوق بشر غیر آمریکائی دچار شویم، بهتر است از این مطلب در گذریم و از سقوط هواپیماهای توپولف و ایلیوشین که با تخریب کابین خلبان آغاز میشود نیز اصلاً صحبتی به میان نیاوریم.
پس از انتشار «آمارمؤثق» معلوم شد چچنها هم مانند ایرانیان فقط اسلام را میخواهند! پس حقوقبشرشان هم باید اسلامی باشد. از اینرو نمایندة «رمضان کادیروف» در اسلو با «زاکایف» ملاقات کرد و از این تروریست فرهیخته و مورد الطاف ویژة «وانسا ردگریو» و حاکمیت انگلستان درخواست کرد به چچنی بازگردد که همة «امکانات» از جمله امکان تعدد زوجات فراهم آمده. ولادیمیرپوتین هم بزرگترین مسجد مسلمانان را در شهر گروزنی برایشان ساخته که هر چقدر دوست دارند در برابر قادر متعال ابراز بندگی و بردگی کنند و به قولی «قامت بیقامتی» برافرازند.
این شهرواره زنده است، اما بر آن مسلط
روحی شبیه چیزی، چیزی شبیه مردار
چیزی شبیه لعنت، چیزی شبیه نفرین
چیزی شبیه نکبت، چیزی شبیه ادبار
خلاصه همین روزهاست که دستهای مقدس گاوچرانها یک «شیریناوف عبادیاف» و یک «اکبراوف گنجیاوف» شاگرد «حاج فرجدباغاوف» از چچنی استخراج کنند تا اینان دست به دست یکدیگر داده، «حقوق بشر اسلامی» را برای حکومت اسلامی «کادیروف» تدوین نمایند. و مسلماً «مسعوداوف بهنوداوف» هم هر هفته برای اهالی چچنستان چندین هزار مقاله در باب «دمکراسی دینی» منتشر خواهد کرد و از همه مهمتر نوآم چامسکی با آنان عکس یادگاری گرفته، از این «اوفها» به عنوان تنها مدافعان حقوقبشر در چچنی یاد خواهد کرد. میدانیم که ساکنین مناطق نفتخیز نمیتوانند دمکراسی داشته باشند، چون دمکراسی در راه چپاول مقدس نفت مانع جدی ایجاد میکند. از اینرو محفل نوبل در جایگاه «رهبر اوپوزیسیون» جمکران نشسته و حکومت گورکنها برای تقویت حماقت و تشویق توحش به «حافظان قرآن» بورس میدهد! این خبر خجسته امروز در فارس نیوز، شاخة توحش اسلامی فاکسنیوز منتشر شده بود.
بله! اگر کسی نمیتواند وارد انجمنهای اسلامی شود و با زدوبند و پدرسوختگی به عنوان بورسیه همة قوم و قبیلهاش را در بلاد آنگلوساکسونها اسکان دهد، میتواند برای سیر کردن شکماش حداقل چرندیات الهی را حفظ کرده از رنج اندیشیدن هم رها شود. چند سال دیگر پنجاه درصد جمعیت ایران «حافظ قرآن» و پنجاه درصد دیگرشان در فرنگستان «بورسیه» خواهند بود. استخراج و فروش نفت را هم خداوند بر عهده خواهد گرفت که «عادل» است و پشت دخل بانکهای غرب نشسته. چند سال دیگر هر جمعه حافظان قرآن در نماز جماعت شرکت کرده به زبان عربی شعار خواهند داد، ای رهبر فرزانه، آمادهایم، آماده! روز شنبه هم بورسیهها با شعار «آزادی» خیابانهای بلاد غرب را اشغال میکنند. اینگونه است که «دمکراسی» استقرار خواهد یافت البته در رادیوفردا و «بیبیسی» و به ویژه روی هوا!
روی هوا همه کار میتوان انجام داد به ویژه معجزه. این نوع معجزات فقط در رادیو همبونهها صورت میپذیرد. به عنوان نمونه پس از گذشت سه دهه سایت «بیبیسی» معجزات کرده به ما میگوید، همسر «روشنفکر» میرحسین موسوی در واقع «زهره» نام دارد و پس از «انقلاب» زهرا شده! بله، این پیشرفتها آسان به دست نمیآید. اگر نام میرحسین موسوی را از صندوق مارگیری بیرون کشیده بودند هرگز از طریق بیبیسی، مورخ 23 ژوئیه سالجاری نمیتوانستیم «کشف» کنیم که زهراخانوم در واقع زهره بوده و برادرش هم به جرم سوءاستفادة مالی و هزار پدرسوختگی و پشتهماندازی دیگر از ماه گذشته بازداشت شده! البته همچنانکه زهرا رهنورد تأکید کرده «برادرش» هرگز جرمی مرتکب نشده! چون برادر زهراخانوم مثل دیگر اعضای طایفة آبمنگلها از حقوق فراقانونی برخوردار است. و اگر جرماش هم به اثبات برسد، نه زهرا خانوم و نه «ملت ایران» مجرم بودن او را «باور» نخواهند کرد.
میدانیم که در حکومت آبمنگلها اصل بر «باورها» است نه بر واقعیت. به همین دلیل بود که پس از برگزاری یک «شبهانتخابات»، تظاهرات بر علیه «تقلب» به راه افتاد تا بدون کوچکترین سند و مدرکی، همه «باور» کنند تقلب شده و در حکومت چاه جمکران «همه» به موسوی «رأی» داده بودند که «خط توحش» و کج و معوج امام روشن ضمیرش را همچنان دنبال کند. این دروغ بزرگ امروز برای جهانیان به یک واقعیت غیر قابل انکار تبدیل شده و هر روز آیات عظام از جمله آخوند صانعی در رادیوهمبونهها برای «رفع تقلب» و آزادی بازداشت شدگان «خودی» فتوی میصدورند. در این گیرودار شیخ مهدی کروبی که برای برگزاری مراسم عزاداری و نوحهخوانی و شهید نوازی شکماش را حسابی صابون زده، سروصدایاش درآمده که، آقا! چند جسد بدهید، کسب و کارمان کساد نشود، بگذارید ما هم مزة شیرین «فقه» را بچشیم.
بله پس از اینکه روز گذشته آخوند احمد خاتمی مزة فقه را به «مردم ما» چشاند و در کمال «استقلال» جمهوری اسلامی را مستقر کرد، روز شنبه اربابان حکومت اسلامی در غرب مجوز چشیدن مزة «آزادی» و «فریدام» و «لیبرته» و «لیبرتا» و غیره را برای «مردم ما» صادر کردند. تا دمکراسی ما شود تکمیل، جمعیت میلیونی «مردم ما» در پایتختهای اروپائی به راه افتاده شعار پوچ سردادند: آزادی، آزادی و خلاصه هیچکس از «دمکراسی» سخنی به میان نیاورد. تعجبی هم ندارد، چرا که «آزادی» اینان در کنار استقلال و جمهوری اسلامی آبمنگلها ما را باز میگرداند به همان دوران رویائی و شیرین ریاست جمهوری جیمی کارتر که «مردم ما» در ایران، میگفتند «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»! و پس از گذشت سیسال، به دلیل پیشرفت فراوان امروز در داخل کشور «مردم ما» فقط میتوانند بگویند، «استقلال، جمهوری اسلامی!» و فقط در خارج از ایران است که «مردم ما» میتوانند، به اتفاق فاشیست سرشناسی به نام شیرین عبادی شعار پوچ «آزادی» سر دهند.
رادیوفردا از اینان به عنوان «حامیان حقوقبشر» یاد کرده. نمیدانستیم غرب مدافع حقوق بشر در ایران است. شما که اینچنین عشق حقوق بشر دارید، در عراق و افغانستان چه میکنید؟ اشغال نظامی، تخریب و کشتار مردم برای رعایت حقوق بشر است؟ نه! برای چپاول بیشتر است. گردانهای به اصطلاح آزادیخواه در غرب به همین منظور بسیج شدهاند تا فضای سیاسی دو قطبی شود و «فاشیست ـ مسلمانهای» محفل نوبل به جای مدافعان دمکراسی بنشینند.
همچنانکه میدانیم چنین شرایطی دستپخت محافل فاشیسم بینالملل است. کسانیکه شاهدند شرکتهای نوکیا، زیمنس و ... ابزار سانسور در اختیار حکومت اسلامی قرار میدهند؛ کسانیکه حمایت آشکار استعمار غرب را از این حکومت منفور میبینند، به چه دلیل در پایتختهای اروپائی تجمع میکنند؟ برای استقرار دمکراسی در ایران؟ نه! فقط برای فراهم آوردن زمینة سرکوب هر چه بیشتر ایرانیان در داخل مرزها! چرا؟ چون از این پس هر که در ایران از آزادی سخن به میان آورد بلافاصله به همکاری و همیاری با غرب متهم خواهد شد. این است فواید نمازهای مکمل: ایجاد ابزار مناسب برای حکومت اسلامی جهت «هدایت» مردم ایران به «راه راست.»
بله! این چنین است که امروز ایرانیان به اصطلاح آزادیخواه و در واقع آزادیستیز مراسم «عبادی ـ سیاسی» جمعة جمکران را تکمیل کردند:
ای رهبر فرزانه! بع بع،
آمادهایم، آماده! بع بع،
آزادی! بع بع،
فریدام! بع بع،
لیبرته! بع بع،
تقلب! بع بع،
همچنانکه گفتیم حضرات در واقع برای «عاظادی» تظاهرات میکردند! مثل همان روزهای خوش که،
یکی بود یکی نبود
توی چاه جمکران، موسوی نشسته بود
خره، خراطی میکرد
خاتمی زاری میکرد
رهبرک هاری میکرد
اوباما یاری میکرد
به گزارش فیگارو، مورخ 25 ژوئیه 2009، سنای ایالات متحد اعطای 55 میلیون میلیون دلار برای کمک به «اوپوزیسیون ایران» را تصویب کرد تا ارتباطات مجازی و رسانهای را توسعه دهد! البته این دلارها همه متعلق به ما ملت است که اینچنین سخاوتمندانه حیف و میل میشود. هدف از این تلاشهای موذیانه و بشردوستانه فقط گسترش سرکوب مردم ایران است. میدانیم که ایالات متحد از طرفداران پروپاقرص آزادی بیان در ایران به شمار میرود. حضور نوآم چامسکی در جمع فاشیستهای ایرانینما شاهدی است بر این مدعا. باری به منظور دفاع از چنین آزادیهائی، 30 میلیون دلار دراختیار «رادیو آزادی» قرار خواهد گرفت تا برنامههای بیشتری در ایران به زبان فارسی پخش کند و ابتذال و حماقت را هر چه بیشتر گسترش دهد.
در بین خواب و مرداب، چشم و دهان گشوده است
گمراهههای باطل، بنبستهای انکار
تا مرز بینهایت، تصویر خستگی را
تکرار میکنند این، آئینههای بیمار
امروز فریادهای «آزادی» اهالی مرزپرگهر در بلاد فرنگ در واقع برای «رادیو آزادی» بود. میدانیم که این رادیو از مدافعان سرسخت «آزادی» است. به همین دلیل به مصداق مثل معروف «بر عکس نهند نام زنگی کافور»، آنرا «آزادی» نام نهادهاند. گذشته از 30 میلیون دلار کذا قرار است 20 میلیون دلار هم صرف دستیابی ایرانیان به «اخبار و اطلاعات» شود! به عبارت دیگر سنای آمریکا میخواهد از اعمال سانسور توسط دولت ایران جلوگیری کند. نه اینکه دولت جمکران بدون کمک شرکتهای غربی سانسور را بر اینترنت اعمال میکند! بگذریم! سنای گاوچرانها 5 میلیون دلار در اختیار وزارت امور خارجه قرار میدهد تا موارد نقض حقوق بشر در ایران را گردآوری کرده منتشر کند! چون وزارت امور خارجة ایالات متحد هم از مدافعان سرسخت حقوق بشر در ایران است ولی به دلیل فروتنی بیش از حد به ما نگفته بود! این گاوچرانها به دلیل رفت و آمد و معاشرت با شیعیمسلکان «تقیه» و پدرسوختگی را نیک آموختهاند.
عشقت هوای تازه است، در این قفس که دارد
هر دفعه بوی تعلیق، هر لحظه رنگ تکرار
از عشق اگر نگیرم، جان دوباره، من نیز
حل میشوم در اینان، این جرمهای بیزار
حال بپردازیم به اصل مطلب یعنی جنبشمدنی که از همة مسائل مهمتر است. همچنانکه پیشتر گفتیم جنبش مدنی از حمایت بیگانگان نمیتواند برخوردار باشد. تمام تلاش اینان به بیراهه کشاندن جنبش ملت ایران است. رنگ سبز، شعار پوچ «پس گرفتن رأی»، شعار خشن و پیشنهادهای ابلهانه از جمله برگزاری رفراندوم برای «تعیین مشروعیت دولت» فقط جهت به انحراف کشاندن جنبش مدنی است. ما به پا خاستهایم تا حقوق انسانی خود را مطالبه کنیم، ما برای آزادی بهپا خاستهایم، برای آزاد زیستن. به یاد داشته باشیم که در این مبارزه جز ما، هیچکس با ما نخواهد بود. به یاد داشته باشیم که در این راه پرنشیب و فراز ما ملت تنهائیم. و به یاد داشته باشیم که آزادی جز در سایة یک حاکمیت دمکراتیک تأمین نخواهد شد. حاکمیت دمکراتیک با تجمع در خیابان و تکرار شعارهای پوچ به دست نمیآید. مطالبات خود را در چارچوب دمکراسی و اعلامیة جهانی حقوقبشر مطرح کنید. پیشنهاد مزورانة برپائی رفراندوم «حکومت اسلامی، آری یا نه» یک فریب بزرگ است. تنها رفراندومی که میتواند برگزار شود، همه پرسی تک گزینهای «برای دمکراسی» است. کسانیکه مخالف استقرار دمکراسی در کشور ایراناند در این همه پرسی شرکت نخواهند کرد. حقوقشان در هر حال در یک نظام دمکراتیک رعایت خواهد شد. رفراندوم «برای دمکراسی» یک پاسخ بیشتر ندارد: آری!
(غزل از حسین منزوی)
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت