شنبه، مرداد ۱۰، ۱۳۸۸


جاسوس‌الله!
...

خواهم که مزدا را نمازی گرم بگذارم
وانگاه در آئینة آن جام
از پشت هر دیواربست این شکنجه‌گاه اهریمن
در ژرف این شب باز جویم حال یاران را
[...]

«ما هرگاه بر آدمی بعد از آنکه او را رنج و زیانی رسید، ‌ رحمت می‌فرستیم، در این‌صورت برای محو آیات و رسولان حق مکر و سیاست به کار برند. بگو مکر و سیاست الهی کامل‌تر و سریع‌تر است که رسولان ما مکرهای شما را خواهند نوشت.»

در نمایشات «اعتراف‌گیری»، کیفرخواست معاون دادستان عمومی به نمایندگی از مدعی‌العموم با آیة 21 از سورة یونس آغاز شده. آبمنگل‌ها می‌پندارند امروز هم می‌توان با نمایشات مهوع «بی‌دادگاه‌های» حکومتی سرکوب‌های دلچسب سال‌های 1332 و 1360 را تکرار کرده، از کودتائی به کودتای دیگر پرید و همپالکی‌ها را در جایگاه اوپوزیسیون قرار داد. در این راستا قوة قضائیه، فارس‌نیوز، کیهان و دیگر ستون‌های پوسیدة نظام «مقدس» تلاش می‌کنند به پیروی از اوامر چامسکی در «رادیوفردا»، تحفة اسلام‌پرست محفل نوبل و دیگر «فاشیست‌ـ مسلمان‌های» ساکن ینگه دنیا را به عنوان مدافعان حقوق بشر و دمکراسی به ملت ایران حقنه کنند، تا خشونت و مرگ بر جنبش‌مدنی تحمیل شود. شعار مرگ، به ویژه شعار «مرگ بر دیکتاتور» موذیانه‌ترین شعاری است که به بهانة مخالفت با دیکتاتور تلاش در تخریب جنبش‌مدنی دارد. این شعار از طریق ایجاد «اجماع» پیرامون «مرگ» جنبش مدنی را به بیراهة خشونت می‌کشاند.

اما نگاه کن
خورشید در سپیدی آفاق مرده است
افسون برف، چشم درختان ساده را
در خواب کرده است

تأکید می‌کنیم که تمامی شعارهای خشونت‌گستر، ‌ به ویژه شعار «مرگ بر دیکتاتور» باید از ادبیات جنبش‌مدنی زدوده شده، جای خود را به «درود بر آزادی بسپارد.» دلیل هم اینکه «دیکتاتور»، بنابرتعریف «آزادی ستیز» است، بنابراین درود فرستادن بر آزادی تلویحاً «مرگ بر دیکتاتور» را شامل می‌شود، ولی عکس قضیه صادق نیست. به عبارت دیگر سر دادن شعار «مرگ بر دیکتاتور»‌ نمی‌تواند نشان از آزادیخواهی گوینده داشته باشد.

سی سال پیش روح‌الله خمینی می‌گفت،‌ «شاه دیکتاتور است»، ‌ و مردم هم فریاد «مرگ برشاه»‌ سرداده بودند،‌‌ ولی آیا خمینی دیکتاتور نبود؟ چرا! هر دیکتاتوری می‌تواند خواهان مرگ دیکتاتور دیگری شود، و‌ هر شارلاتانی هم می‌تواند همچون خمینی برای مردمفریبی ذکر «آزادی» بگیرد، ولی هیچ دیکتاتوری خشونت را محکوم نخواهد کرد. همة فاشیست‌ها، همة سلطه‌طلبانی که به دروغ ادعای آزادیخواهی می‌کنند،‌ و به ویژه همة جیره‌خواران حکومت جمکران در ینگه‌دنیا خواهان خشونت‌اند:

«اگر کسی می‌خواد مبارزه کنه و تغییر رژیم بده باید بلند بشه بره تهران و بجنگه و اینو بهش میگن مبارزه و ما هم ازش پشتیبانی می‌کنیم.»


این بخشی است از «سخنرانی» مبتذل و ابلهانة پاسداراکبر، سوگلی حرم حاج‌عباس‌میلانی که در سیرک تابستانی عموسام در نیویورک ایراد شده و سایت «عصرنو» هم آنرا منعکس کرده! به کارفرمایان حاج عباس میلانی یادآور شویم «جنگ» درکار نیست که شکم‌تان را برای آن صابون بزنید. جنبش‌مدنی از طریق مسالمت‌آمیز به مطالبات خود دست خواهد یافت.‌

افسون برف، چشم درختان ساده را
در خواب کرده است
وین روستائیان صبور پیاده را
در روزگار پیری، ‌ با مرکب خیال
تا شهر نوجوانی موهوم برده ‌است
اما دل زمین
درآرزوی گریة باران است.

حکومت آب‌منگل‌ها که پس از شکست کودتای طاعون سبز، مثل الاغ کور در باتلاق افتاده می‌کوشد با برگزاری نمایشات مضحک «محاکمه» و انتشار «اعترافات» همدستان‌اش راه را برای تحقق پروژة‌ استعماری رابرت مک‌فال یعنی همان «گذار به دمکراسی در ایران» هموار کند. پیشتر این طرح گوساله‌پسند را بررسی کردیم و گفتیم دمکراسی ویراست مک‌فال جز فاشیسم هیچ نیست. این پروژة استحماری ملت ایران را در برابر دو ‌گزینة انسان‌ستیز قرار می‌دهد که همان تداوم دور باطل «شیخ و شاه» است، و رابرت مک‌فا‌ل با نبوغ ذاتی خود «فاشیسم» را نیز به آن افزوده تا چنین وانمود کند که فاشیسم هیچ ارتباطی با مقدسات «دینی» و «بومی» ندارد، و نوع دیگری است از حکومت! البته جای تعجب نیست. حاکمیت ایالات متحد هرگز خواهان استقرار دمکراسی در ایران نبوده و دلیل ندارد که امروز سیاست خود را «تغییر» دهد. همچنانکه شاهد بودیم محور سخنان برژینسکی، چامسکی و فوکویاما همان محور سخنرانی مضحک اوباما در قاهره بود.

به عبارت دیگر حاکمیت ایالات متحد از زبان رئیس جمهور، مقام امنیتی و روشنفکران‌‌اش می‌کوشد از طریق تحمیل دین و معنویات بر «سیاست»، در پیوند سیاست با پدیده‌های مادی از جمله موجودیت «انسان» گسست ایجاد کند. استعمار چنین القاء کرده که سیاست ابعاد «مادی» ندارد، و اهداف سیاسی می‌باید «دینی» شده با منافع ملی که «اقتصادی» است در تضاد قرار گیرد. اینچنین است که حکومت اسلامی برای تأمین منافع اربابان‌اش در غرب جهت «توجیه» جنگ و کشتار مردم‌ ایران به «منافع اسلام» متوسل می‌شود. روشن‌تر بگوئیم این حکومت مفلوک، انسان‌ستیزی خود و اربابان‌اش را با کوبیدن بر طبل اسلام یک «ارزش والا» جلوه می‌دهد. «منافع اسلام» چیست؟ منافع اسلام، همان منافع اربابان حکومت‌های اسلامی است که در لندن و واشنگتن نشسته‌اند، و برای تداوم و گسترش چپاول خود به پدیدة‌ جادوئی «ابهام» نیاز دارند.

نبود «صراحت» و «شفافیت» را ابهام خوانند. حال آنکه نیازهای مادی انسان در جامعه فاقد هرگونه ابهام است. خوراک، پوشاک، ‌ مسکن، ‌ بهداشت و آموزش و همچنین آزادی‌های فردی و اجتماعی نیازمند تفاسیر علما و آیات عظام نیست. چرا که این نیازها و آزادی‌ها «انسانی» است، ارتباطی با نعلین‌ها ندارد که به دلیل خدا‌محوری «انسان‌ستیز» به شمار می‌روند. گذشته از «خدا» که مهم‌ترین «ابهام» جهت انسان‌ستیزی است، ‌ استعمار برای تأمین منافع خود به پدید‌ه‌های ‌«مبهم» دیگری نیز متوسل می‌شود که مهم‌ترین‌شان «میهن» و «مردم» است. ولی اینبار حکومت اسلامی جاسوس «مبهم» نیز پیدا کرده، و از او اعترافات مطلوب را گویا به دست آورده! یادآور شویم وجه مشترک پدیده‌های «مبهم» همان انسان‌ستیزی‌شان است. پس بازگردیم به معرکة «اعترافات» در «بی‌دادگاه‌های» جمکران تا ببینیم در پس پردة ابهام «اعترافات» چه اهداف صریح و روشنی قابل رؤیت است.

پس از شکست «کودتای انتخابات»، حکومت آبمنگل‌ها برای «متهمان» فرضی اغتشاش و آشوب دادگاه تشکیل داده تا ضمن خط‌ونشان کشیدن برای کارگران،‌ زنان و دانشجویان، همپالکی‌های‌ آشوب‌طلب‌ا‌ش را به عنوان مدافع دمکراسی و حقوق بشر معرفی کرده و همزمان اربابان‌اش در ینگه دنیا را طرفدار اینان جلوه دهد و در عمل با یک تیر چندین و چند نشان بزند. بله بر اساس کیفرخواست کذا فاشیست‌های جنایت‌کاری همچون بهزاد نبوی، میردامادی و حجاریان که همچون حکومت آبمنگل‌ها سر در آخور عموسام و دولت اسرائیل دارند، ‌ در واقع «آزادیخواه» بوده و به همین دلیل هم می‌خواستند نظام مقدس نکبت و ادبار را سرنگون کنند!

البته سردمداران آشوب، یعنی میرحسین‌موسوی و شیخ مهدی کروبی در کنار متهمان حضور به هم نرسانده‌اند. اینان همچون گاو حاج میرزا آغاسی از این مراسم سوگواری به آن مراسم سوگواری در حرکت‌اند. علیرغم آگاهی از مقررات وزارت کشور، موسوی و کروبی هرگز در چارچوب مقررات یعنی یک هفته پیش از برگزاری مراسم خود از وزارت کشور تقاضای مجوز نمی‌کنند. این رفتار مزورانه اهداف مشخصی را دنبال می‌کند، که مهم‌ترین آن‌ها،‌ انحراف افکار عمومی از اهداف واقعی تظاهراتی است که اینان به راه می‌اندازند.

گروه موسوی و کروبی سعی در تشویق تظاهرات غیرمجاز و به ویژه «بی‌هدف» دارد. به عبارت دیگر اینان می‌کوشند تظاهرات سیاسی را به هوچی‌گری و آشوب‌های خیابانی تقلیل داده، برپائی مراسم مرده‌پرستی را «فعالیت سیاسی» جلوه دهند. ولی در واقع تحرکات گروه موسوی با هدف سرکوب تجمعات صنفی کارگران،‌ معلمان، پرستاران و دیگر اقشار که مطالبات‌شان ارتباطی به «انتخابات» و «تقلب» و مسائل حکومتی ندارد برگزار می‌شود. بله، در پی هیاهوی گروه موسوی «یک جاسوس» هم توسط حکومت دستگیر شده و اعتراف کرده که برای کودتای مخملی از تشکل‌های زنان، دانشجویان و سندیکاهای کارگری استفاده می‌شود! این «جاسوس» نامرئی همانطور که می‌توان حدس زد نام و نشانی هم ندارد. سعید مرتضوی به دلائل «امنیتی» مشخصات جاسوس کذا را افشا نمی‌کند! ولی به راستی که آبمنگل‌ها جاسوس خیلی «خوبی» دستگیر کرده‌اند، چون اعترافات‌اش برای سرکوب مردم ایران و ارائة تصویر دلپذیر از گاوچران‌ها بسیار مفید به فایده است. و به همین دلیل اعترافات این جاسوس «نامرئی» مانند «عهدنامة یثرب» معتبر و «موثق» شمرده خواهد شد.

بر اساس اعترافات مفصل این جاسوس الهی، فعلة فاشیسم از قماش شیرین عبادی، حاج فرج دباغ،‌ پاسدار اکبر، حقیقت‌جو و دیگر جیره‌خواران ارسالی ساواک به ینگه دنیا شیفتگان دمکراسی‌اند و آمریکا به همین دلیل آن‌ها را خیلی دوست دارد! واقعاً چه جاسوس خری بوده که چنین اعترافاتی کرده! جاسوس‌الله از هم‌صدائی برژینسکی، چامسکی و فوکویاما با گورکن‌ها خبر نداشته؟ او نمی‌داند برای استقرار حکومت اسلامی در عراق و افغانستان، آمریکا و شرکاء ایندو کشور را اشغال کرده‌اند؟ نه! چون نقش این جاسوس نیز مانند حکومت اسلامی تبلیغ برای گاوچران‌هاست. همانطور که می‌بینیم، گورکن جماعت «جاسوس» دستگیر می‌کند تا از زبان وی گاوچران‌ها را مدافع آزادی، و پادوهای‌شان را «روشنفکر» و مدافع سکولاریسم معرفی کند. به گفتة جاسوس «کذا» پاسدار‌اکبر طرفدار دمکراسی است، و حاج ‌عباس‌میلانی مانند مهرنوش احمدی خراسانی چپ‌گراست! خلاصه معاون دادستان، کیفرخواست کذا را از شکم همان ماهی کتب‌ مقدس باید بیرون کشیده باشد، چرا که تمام مطالبات یهوه برای سرکوب انسان در آن به چشم می‌خورد.

در دور دست شب
[...]
مرغ عقیقین‌بال زرین‌پیکر آتش
[...] می‌زند پرپر
امشب تن از آلودگی در چشمة مهتاب می‌شویم
خواهم که مزدا را نمازی گرم بگذارم

حضرت جاسوس همچنین گفته‌اند کودتای مخملی بر مدل «انتخابات» تکیه می‌کند و ... و اما پیش از نقل این اعترافات مهیج و ابلهانه، سعید مرتضوی در یک مقدمة طولانی و مضحک دست گدائی به سوی ارباب دراز کرده می‌گوید، بشتابید برای سرمایه‌گذاری! شهر امن و امان است، هر که نفس بکشد، از زن و دانشجو و کارگر و غیره به عنوان «طرفدار کودتای مخملی» سروکارش با ما خواهد بود. ما هم به سعید مرتضوی می‌گوئیم کودتائی که شکست خورد ابداً مخملی نبود، بخشی از سپاه پاسداران به همراه شبه نظامیان گروه بهزاد نبوی در آن شرکت داشتند و همه از تحرکات حکومت مزدور و مستقل جمکران با خبر بودند. بی‌جهت صحنه سازی نکنید!

گذشته از رهبر مفلوک‌تان، رحیم‌صفوی، فیروزآبادی، ‌ محسن رضائی، علائی، محسن‌آرمین، احمدی نژاد و به ویژه محمد خاتمی در این توطئه شریک‌اند. مزخرف‌گوئی کافی است! تمام طرح‌های اربابان‌تان شکست خورده. سخت اشتباه می‌کنید اگر می‌پندارید با ارائة اعترافات ساخته و پرداختة ساواک منفور جنبش‌مدنی را از میدان به در می‌کنید. ملت ایران، ‌ برخلاف شما، جیره‌خوار استعمار نیست. آنکه رفتنی است حکومت مفلوکی است که دادستان‌اش با «بی‌بی‌گوزک» یونس و مزخرفات الهی کیفرخواست تنظیم می‌کند. حتماً جاسوس‌تان هم در شکم‌ ماهی بغل دست یونس نشسته بوده و اعتراف می‌کرده. بی‌دلیل نیست که از اعترافات‌اش رایحة خوش ماهی گندیده به مشام می‌رسد.

هر گوشه‌ای از این حصار پیر
صد بیژن آزاده در بند است
خون سیاووش جوان در ساغر افراسیاب پیر
می‌جوشد
خونی که با هر قطره‌اش
صد صبح پیوند است

اربابان‌تان در کودتا شکست خوردند، ابتدا سعی کردند از موسوی، کروبی و بهرمانی چهرة مرد نیرومند در تقابل با رهبری ارائه دهند. در گام بعد خواستند احمدی نژاد بدبخت را در این جایگاه قرار دهند، و نهایت امر همه نعلین‌ها را برای مخالفت با خامنه‌ای وارد میدان کردند، نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که گاوچران‌ها دریافتند باید با کسانی مذاکره کنند که تصویر واقعی‌شان به عنوان جنایتکار، متقلب و سرکوبگر بر جهانیان آشکار شده و پایه‌های قدرت‌شان در داخل به لرزه درآمده. امروز چه کسی می‌پذیرد که 40 میلیون ایرانی چنین حکومتی را تأئید کرده‌ باشند؟‌ فقط همان جاسوس ابله و ناشناس همسفر «یونس» که اظهارات ابلهانة سرکار را تأئید خواهد کرد! شاید هم جاسوس مبهم یکی از همان 3 «کوهنورد» آمریکائی بوده که امروز خبر دستگیری‌شان در سراسر جهان پخش شد!

ما هرگاه بر مزدوران‌مان پس از شکست کودتا رنج و زیانی رسید،‌ سه آمریکائی برای کوهنوردی می‌فرستیم. بگو مکر و سیاست عموسام دیگر کامل‌تر و سریع‌تر نیست، که ایرانیان پیشتر مکرهای او را بر شبکة مجازی نوشته‌اند.

درگردش آور باز
آن جام پیوند آن آئینة جم را
بارد گر ای موبد آتشگه خاموش
(شفیعی کدکنی، نادر نادرپور)


...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت