دوشنبه، مرداد ۱۹، ۱۳۸۸


آتش و برهوت!
...
کدام باد درین دشت تخم نفرت کاشت
کدام دست درین خاک زهر نفرین ریخت

ما با «فاشیست ـ‌ مسلمان‌ها»، و دیگر گروه‌های پوپولیست جمکران صرفاً به دلیل مخالفت‌شان با احمدی‌نژاد هم‌صدا نخواهیم شد. ما با «مردمی شدن نفت»، «فدرالیسم» و «حکومت مردم بر مردم» و حکومت «خلق‌ها» مخالف‌ایم. در نتیجه هیچ بیانیه‌ای بر ضد احمدی‌نژاد امضاء نکرده و نخواهیم کرد. ما با «کل حکومت اسلامی» مخالف‌ایم، نه با بخشی از آن.

پیش از ادامة مطلب سخنی خواهیم داشت با خوانندگان گرامی این وبلاگ. به دلیل کمبود وقت، پاسخ به پیام‌های شما همواره در همین وبلاگ داده می‌شود. اما پیام‌های شما را منتشر نمی‌کنیم، تا ساواکی‌های «شریف» و دوست داشتنی جمکران از لذت فضولی و جاسوسی محروم شوند. از اینرو نگران عدم انتشار پیام‌های‌تان نباشید. در ضمن پیام مورخ 15 مردادماه سالجاری در سایت نووستی، بخش «نامه‌های شما» متعلق به نویسندة این وبلاگ است. حال بپردازیم به انتشار نامة بیشرمانة آخوندکروبی به اکبر بهرمانی که در سایت «بی‌بی‌سی» و دیگر رادیو «همبونه‌های پر از چرک و کثافت و مرض» نیز منعکس شده.

لات‌بازی‌های آخوند کروبی جهت «تخریب‌انسان» همچنان ادامه دارد. ایشان که پیش از مسابقات مارگیری برنامة تخریب و گسترش‌ تقدس را با پاسدار شریعتمداری در کیهان آغازیده بودند، اکنون از طریق شایعه پراکنی به تخریب بازداشت شدگان پس از «افتضاحات» پرداخته‌اند. هدف این شیخ سفارت‌پناه القاء این دروغ بزرگ به مردم است که همة بازداشت‌شدگان «جوان» مورد تجاوز قرار گرفته‌اند. اشکال شیخ کروبی این است که هم خودش ابله است، هم مشاوران‌ا‌ش، هم رابطین‌اش در ساواک. شاهدیم که وزارت دادگستری برای ممانعت از شایعه‌پراکنی این شیخ مزدور هیچ اقدامی صورت نمی‌دهد. دست شیخ‌مهدی و شرکاء برای «تشویش اذهان‌عمومی» کاملاً باز گذاشته شده. سایت «بی‌بی‌سی» هم شایعات مخرب کروبی را در بوق و کرنا گذاشته، چرا که کارفرمایان «بی‌بی‌سی» و حکومت مفلس جمکران در ایران هدف واحدی دارند: تخریب انسان.

چگونه اینهمه باران
چگونه اینهمه آب
که آسمان و زمین را به یکدگر پیوست
به خشک‌سال دل و جان ما نمی ‌نفشاند

گفته می‌شود، یعنی شیخ صادق صبا در «بی‌بی‌سی»، مورخ 18 مردادماه سالجاری چنین نقل می‌کند که آخوند کروبی یک نامة مهروموم شده برای اکبر بهرمانی ارسال کرده و از او خواسته پیرامون «شایعة تجاوز به جوانان» در بازداشتگاه تحقیق کند. به گفتة تولة آخوند کروبی، از آنجا که پس از 10 روز هیچ پاسخی به نامة کذا داده نشده،‌ متن نامه روی سایت اعتمادملی قرار گرفته. فرض می‌کنیم که چنین نامه‌ای در واقع نوشته شده و اکبر بهرمانی به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت و رئیس مجلس خبرگان پاسخی به آن نداده. مهدی کروبی به چه دلیل بجای پیگیری این شایعه از مجاری قانونی، نامة مذکور را منتشر کرده؟

این عمل مزورانه با ادعای میرحسین موسوی پیرامون «تقلب» فرضی در انتخابات جمکران چه تفاوتی دارد؟ کروبی به چه دلیل می‌تواند آزادانه شایعه‌پراکنی کند؟ ساواک جمکران و اربابان‌اش در غرب چه وقت بر جفتک‌پرانی‌های شیخ کروبی نقطة پایان خواهند گذاشت؟ آیا این شیخ کودن پس از سی‌سال مشارکت در جنایات حکومت جمکران امروز می‌خواهد به ما بگوید، تجاوز به زندانی و بدرفتاری با فعالان سیاسی از دورة احمدی نژاد آغاز شده؟ می‌خواهد بگوید «تجاوز» فقط شامل حال جوانان می‌شود؟ کروبی می‌خواهد بگوید هر جوانی که پس از آشوب‌های اخیر از بازداشتگاه‌های حکومت توحش جان سالم به در برده مورد تجاوز قرار گرفته؟ می‌دانیم که چنین حرفی نمی‌تواند صحت داشته باشد.

تجاوز به زندانی سیاسی یکی از انواع شکنجه است که با هدف درهم شکستن مقاومت وی صورت می‌گیرد. این ابزار به هیچ عنوان پیر و جوان نمی‌شناسد. تجاوز به زندانی به او تفهیم می‌کند که به مرتبة «شیئی» تنزل یافته، ‌ و دیگری صاحب‌اختیار و مالک جسم اوست. البته زندانی در کنار تجاوز و دیگر شکنجه‌های جسمی، ‌ شکنجه‌های دیگری هم متحمل می‌شود. و حکومت اسلامی در ایران، به دلیل اهمیت کشورمان از نظر استراتژیک، فرهنگی و اقتصادی، در این زمینة خاص یکی از پیشرفته‌ترین حکومت‌های جهان به شمار می‌رود. در واقع استعمار غرب، پیشرفته‌ترین ابزار و موثرترین روش‌های «تخریب انسان» ‌را در اختیار حاکمیت ایران قرار می‌د‌هد. نامه‌نگاری‌های ابلهانة کروبی را دقیقاً در همین راستا می‌باید بررسی کنیم.

از دیرباز، انتشار نامه و «مقاله» در مرزپرگهر پایه و اساس برنامه‌های جنجال‌آفرینی و ایجاد آشوب بوده. از آن‌جمله است انتشار مقالة مضحک «رشیدی مطلق»‌ در روزی‌نامة «اطلاعات» که پس از حدود یکسال به کودتای مخملین 22 بهمن 1357 انجامید. ظاهراً هدف اربابان شیخ کروبی از انتشار چنین نامه‌ای تکرار همین برنامة رویائی بوده. و انعکاس مهملات کروبی در «بی‌بی‌سی» دلیلی «موجه» دارد. پس بپردازیم به محورهای این پروپاگاند مهوع.

محور اصلی همچنانکه گفتیم تخریب شخصیت و روحیة جوانانی است که طی درگیری‌های اخیر بازداشت شده‌اند. پیش از ادامة مطلب این نکته را یادآور شویم افراد و گروه‌هائی که به ویژه در خارج از مرزها بر طبل «شرکت در انتخابات» می‌کوبیدند، همچون حزب توده، همگی وابسته به محفل کودتای 22 بهمن‌ و از پیروان خط امام‌اند. پیشتر در این وبلاگ گفته بودیم که به دلیل تضعیف ایالات متحد دولت ایران ناچار است در شیوة ادارة کشور تغییرات گسترده‌ای ایجاد کند و بسیج دارودستة اکبر بهرمانی جهت شرکت در انتخابات یک هدف ویژه را دنبال می‌کرد: ایجاد آشوب و بحران برای کند شدن روند تغییرات غیرقابل اجتناب.

درست است که بسیاری از ایرانیان، ‌ به دلیل عدم رضایت از شرایط کشور، ‌ندانسته پای به میدان آشوب گذاردند، و در کمال تأسف به قربانیان اصلی آشوب‌ها تبدیل شدند، ولی محفل کودتای 22 بهمن نتوانست ناراضیان را در جبهة توحش «خط امام»،‌ یا بهتر بگوئیم طاعون سبز میرحسین موسوی گرد آورد. به همین دلیل میرحسین موسوی به تکرار مزخرفات امام روشن‌ضمیراش مشغول شد، و قوة قضائیة جمکران «تیارت» یونس را آغاز کرد. واژة «تیارت» را «ارحام صدر» کمدین معروف تئاتر اصفهان در یکی نمایش‌های خود به کار برد. گویا مردم کوچه و بازار در اصفهان تئآتر را «تیارت» می‌خواندند. همچنانکه مردم تهران «شارژه دافر»‌را «شازده دافر» می‌گفتند. این مختصر را گفتیم تا هم‌میهنان در اصفهان و حومه، به ویژه در نجف‌آباد به دلیل «توهین به مقدسات‌شان» تظاهرات نکنند. بله «تیارت» یونس و جاسوس‌ ناشناس ادامة آشوب محفل کودتا است که تحت نظارت «غلامبچگان» سفارت در قوة کذا اجرا می‌شود. پس از اجرای هر پرده از این مراسم مهوع همة دست‌اندرکاران گرد دیگ پلوی سفارت به «وحدت کلمه» می‌رسند و پس از صرف غذا آورغ‌اش در قالب بیانیة اتحادیة اروپا و خفقان شاهرودی به «امت اسلام» تقدیم می‌شود.

در تیارت یونس، گفته شد «کلوتیلد رایس» جاسوسی می‌کرد و شرکت وی در تظاهرات اقدام بر علیه امنیت نظام است! بسیار خوب. ما هم می‌پذیرم که شرکت یک ایرانی در تظاهرات غیرمجاز جرم است، و شرکت یک بیگانه در چنین تظاهراتی اقدام بر علیه نظم عمومی است، و اگر کسی در کشور فرانسه چنین عملی مرتکب شود، حد‌اقل مجازات وی «اخراج از خاک فرانسه» خواهد بود. اما در جمکران روند مسائل متفاوت است.

چه شد، چگونه شد آخر که دست رحمت ابر
که خار و خاک بیابان خشک را جان داد
لهیب تشنگی جاودانة‌ ما را
به جرعه‌ای ننشاند

از آنجا که حکومت جمکران، از طریق قانون شکنی، توسط امام روشن ضمیرشان «در خیابان» و سرگذر تشکیل شده، عملکرد همة‌ نهادهای آن «خیابانی‌» و «قانون‌گریز» است. در نتیجه «عدالت» هم سرگذر اجرا می‌شود. در کدام کشور بهنجار محاکمات «جاسوس» و «برانداز» را از تلویزیون پخش می‌کنند؟ در کدام کشور ده‌ها نفر را به جرم شرکت در تظاهرات غیرمجاز و اقدام بر علیه امنیت ملی دستگیر می‌کنند، شکنجه می‌دهند و به قتل می‌رسانند، ولی به سردمداران این عملیات نازک‌تر از گل هم نمی‌گویند؟ در کدام کشور دنیا اعتبار بالاترین مرجع قانونی توسط سردمداران آشوب و انواع نعلین‌های عالیقدر در رسانه‌ها مخدوش می‌شود و قوة قضائیه کوچکترین واکنشی به قانون‌شکنی آشکار نشان نمی‌دهد؟‌ در کدام کشور هر لات و اوباشی اجازه دارد آشکارا قضاوت قاضی را فاقد اعتبار بخواند یا برای قوة قضائیه تعیین تکلیف کند؟ این معجزات را فقط در حکومت مقتدر اسلام‌ناب محمدی می‌توان مشاهده کرد! چون در حکومت اسلامی جمکران سردمداران آشوب سر در آخور واتیکان، محفل سبزها و دیگر محافل فاشیسم از جمله محفل نوبل دارند.

نه هیچ از این همه خون
که تیغ کینه ز دل‌های گرم ریخت به خاک
امید معجزه‌ای
که ارغوان شکوفان مهربانی را
به دشت خاطر غمگین ما برویاند
نه هیچ از اینهمه آتش
که جاودانه درین خاکدان زبانه کشید
امید آنکه تر و خشک را بسوزاند

در حکومت اسلامی است که محمد خاتمی از «مایکل‌لدین»، ‌ طراح کودتا در ایران مستقیماً دستور می‌گیرد و در کمال وقاحت می‌گوید،‌ اگر می‌خواهید ما نتیجة انتخابات را بپذیریم باید یک رفراندوم برپا کنید تا مردم بگویند انتخابات را قبول دارند یا نه؟ اگر مردم پذیرفتند، ما هم می‌پذیریم؟ چرا حضرت مایکل لدین چنین پیشنهادی می‌دهد؟ چون اگر رفراندوم کذا برگذار شود، هیچکس این مضحکه را تحریم نخواهد کرد. واکنش مردم ایران، متأسفانه قابل پیش‌بینی است. همة مخالفان حکومت نکبت و ادبار صحرای کربلا «از لج خامنه‌ای» و «از لج احمدی‌نژاد» با دارودستة اکبر بهرمانی هم‌صدا خواهند شد. و باز هم وزارت کشور می‌تواند نتایج مخدوش اعلام کند و باز هم محفل کودتا فریاد تقلب به آسمان خواهد برد و تظاهرات گسترده‌تری را سازمان خواهد داد تا بتواند تعداد شهدا و زندانیان را افزایش دهد. به این ترتیب وارد دور جهنمی «آشوب، سرکوب، براندازی» خواهیم شد و خداوند و سازمان ناتو از ما راضی و خرسند خواهند بود.

بپرس و باز بپرس
بپرس و باز از این قصة دراز بپرس
بپرس و باز از این راز جانگداز بپرس
چه شد، چگونه شد آخر که بذر خوبی را
نه خون، نه آب،‌ نه آتش، ‌ یکی به کار نخورد

پس بازگردیم به «تیارت» یونس و بیانیة اتحادیة اروپا. اتحادیة کذا می‌گوید اگر یک تبعة این اتحادیه در ایران محاکمه شود مانند این است که همة اتباع این اتحادیه محاکمه شوند! این بیانیة بیشرمانه بر پایة اساس‌نامة سازمان جنایتکار ناتو صدوریده شده. منشور پیمان آتلانتیک شمالی می‌گوید، اعلان جنگ به یک عضو این سازمان به منزلة‌ اعلان جنگ به همة اعضای آن است. ولی ارتکاب جرم یک تبعة فرانسه در‌ ایران ـ فرض می‌کنیم از نظر حقوقی جرم به اثبات رسیده باشد ـ و محاکمة او چه ارتباطی با جنگ دارد؟ هیچ! اشکال جای دیگری است!

بگو کزین برهوت‌‌غربت ظلمانی
چگونه باید راهی به روشنائی برد؟
[...]
کدام روزنه را می‌توان گشود و گذشت
کدام پنجره را می‌توان شکست و گریخت

اشکال این است که فوکایاما می‌گوید، دمکراسی غربی است؛ سگ‌های‌هار جمکران از ابراهیم یزدی، شیرین عبادی، محمدخاتمی و محسن رضائی‌ تا بهزاد نبوی و مصباح یزدی نیز آشکارا بر غربی بودن دمکراسی صحه می‌گذارند، و می‌پذیرند که «انسان» غربی است. در نتیجه، غیرغربی انسان نخواهد بود. بیانیة اتحادیة اروپا در واقع بر همین توهین بزرگ به ملت ‌ایران پای می‌فشارد.

این بیانیه تلویحاً می‌گوید: «انسان»‌ باید توسط انسان و طبق قوانین و مقررات انسانی محاکمه شود. روشن‌تر بگوئیم، بیانیة اتحادیه به زبان دیپلماتیک می‌گوید، انسان را فقط انسان می‌تواند محاکمه کند نه «انسان‌ستیز.» اینجاست که ارتباط جنگ با بیانیة اتحادیة اروپا روشن می‌شود: محاکمة یک انسان در یک حکومت انسان‌ستیز با قوانین و مقررات انسان‌ستیز، به مثابه جنگ و ستیزه با اوست. این بیانیه به مراتب از «کاپیتولاسیون» که امام روشن‌ضمیر بر علیه آن زوزه سر داده بودند موهن‌تر است. سخنگوی وزارت امور خارجة گورکن‌ها به خطا آنرا با کاپیتولاسیون به قیاس کشیده!

کاپیتولاسیون، در تمامی کشورهای عضو سازمان ناتو جاری است از جمله در انگلستان. بر اساس این «قانون» هیچ کشوری حق ندارد نظامیان آمریکا را محاکمه کند، چرا که فرماندة سازمان ناتو آمریکاست. در واقع کاپیتولاسیون ملهم از مقررات نظامی است که می‌گوید، در میدان جنگ، جز «فرمانده» هیچکس صلاحیت رسیدگی به تخلفات نظامیان تحت فرماندهی خود را ندارد. حال آنکه صدور بیانیة اتحادیة اروپا، به برتری انسان و قوانین انسان محور بر قوانین انسان‌ستیز الهی تکیه دارد. وقتی همة نخبگان حکومت جمکران، و لوطی و عنترهائی که به عنوان اوپوزیسیون در فرنگ انباشته، ‌ حقوق بشر را در آیات انسان‌ستیز قرآن رویت می‌کنند، اتحادیة اروپا هم «حق» خواهد داشت چنین بیانیه‌ای صادر کند. مگر مشتی کرکس و کفتار می‌توانند «انسان» را طبق قوانین جنگل محاکمه کنند؟ مسلماً خیر! پس گورکن‌ها هم نمی‌توانند انسان را طبق قوانین انسان‌ستیز دین خود محاکمه کنند. این استدلال کاملاً منطقی است. وقتی «دمکراسی» و انسان‌محوری را در کمال حماقت غربی می‌خوانید، غربی‌ها هم به درستی شما را «انسان‌ستیز» به شمار می‌آورند، و جای رنجیدن نیست. حال بازگردیم به نامة شیخ کروبی و «شایعة‌ شکنجة جوانان.»

این نامة مهوع می‌گوید در بازداشتگاه با «حالتی وحشیانه» به «جوانان» تجاوز شده و اینان به مشکلات جدی روحی و جسمی دچار شده‌اند. به عبارت دیگر اگر به جوانان با حالتی وحشیانه تجاوز نمی‌کردند، اینان پس از آزادی خوشحال و خندان ‌بودند! نامة کروبی چنین القاء می‌کند که تجاوز به زندانی برای کسب لذت صورت می‌گیرد و به همین دلیل فقط به جوانان تجاوز شده. یا اینکه طی سی سال گذشته گویا هیچکس در زندان‌های اسلام‌راستین «به حالتی وحشیانه» مورد تجاوز قرار نگرفته، کسی زیر شکنجة دژخیمان ساواک جان نسپرده، و اینکه خلاصه، به قول حسین باستانی فقط 10 سال است که وحشیگری در زندان رایج شده. اگر نه تا سال 1378 زندان‌های جمکران از هتل ریتز و ماریوت هم بهتر بود. می‌گوئید نه؟ از آقای امیر انتظام و دیگر زندانی‌های «تزئینی» ساواک جمکران بپرسید. همین شمس‌الوازلین از غذاهای زندان اوین چه تعریفی‌ می‌کرد! گویا هر روز از رستوران «ماکسیم» فرانسه برای‌اش غذا می‌آوردند. البته می‌دانیم که در زندان‌های حکومت توحش در همواره بر همین پاشنه چرخیده، گروهی واقعاً زندانی بودند و گروهی دیگر ادای زندانی‌ها را در می‌آوردند.

با توجه به اینکه شکنجه و تجاوز در زندان‌های جمکران «روزمره‌گی» داشته شیخ کروبی که این نامة ابلهانه را به قصد تخریب جوانان منتشر کرده در واقع برای شبه‌زندانیان جمکران مشکل بزرگی ایجاد می‌کند. همین «جوانان» نازنین که پس از اعترافات تلویزیونی راهی ینگه دنیا شده و اوپوزیسیون به راه انداخته‌اند طبق نامة کروبی همه مورد تجاوز قرار گرفته‌اند! این نکتة پیش‌پاافتاده از دیدگان تیز بین شیخ مهدی و مشاورکودن‌اش پنهان مانده بود! اگر اخیراً به همة جوانان تجاوز شده، پیشتر هم به همة جوانان تجاوز شده! فقط مشخص نیست چرا بعضی‌از این «جوانان» که شکنجه شده و اعترافات تلویزیونی هم کرده‌اند نه تنها به افسردگی دچار نشده‌اند که بلبل زبانی هم می‌کنند!

بالاخره شما که نمی‌توانید بگوئید پاسدار اکبر، افشاری و ...که جرم‌شان بسیار سنگین هم بوده، مورد شکنجه و تجاوز قرار نگرفته‌اند! فقط ما متوجه نمی‌شویم چرا زندان این افراد را خرد نکرده؟ البته ما در پی پاسخ به این پرسش‌ها نیستیم. شیخ کروبی هم مثل اربابان‌اش در باتلاق حماقت افتاده و هر چه بیشتر دست و پا می‌زند، بیشتر فرو می‌رود.

امروز هیلاری کلینتون اظهار داشت «ما پنهانی از مخالفین حمایت می‌کردیم.» هیلاری گویا از فروش اسلحه به کشورهای آفریقا چنان به وجد آمده بود که فراموش کرده با این سخنان از براندازی بهمن 1357 هم پرده برمی‌دارد، و همه می‌فهمند آشوب طلبان پنهانی از سوی آمریکا حمایت می‌شده‌اند، در حالیکه رسانه‌های رسمی آمریکا هر روز بر حمایت کاخ سفید از شاه ایران تأکید می‌کردند!

بزرگوار ابرا! به هر بهانه مبار
که خشک‌سال دل و جان غم گرفتة ما
به خشک‌سال دیار دگر نمی‌ماند
نه خون، نه آب، نه آتش
مگر زلال سرشک
گیاه مهری ازین سرزمین برویاند
(فریدون مشیری)


...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت