پرچمسازی!
...
با زمزمه پیرامون محاکمة ژنرال مشارف در پاکستان و کشف چند تن مواد مخدر در خانة برادر حمید کرزای در افغانستان، آنهم توسط نظامیان بریتانیا، مسلماً در ایران نیز شاهد جانفشانیهای جنتلمنهای نزولخور «سیتی» خواهیم بود. دوران شیرین طالبانپروری گویا به پایان خود نزدیک میشود. البته دچار توهم نشویم طالبان منطقه میتوانند به «اتحاد جماهیر نوکری» با «پرچم سبز» تبدیل شوند تا ملتها را به گذراندن روزگار در «شرایط ویژه» عادت دهند. چون از قرار معلوم استعمار دست از اسلام و مقدسات نخواهد شست. در این راستا بعضیها پس از «عقیده سازی» در ایران پیرامون «تقلب» پای در مسیر «پرچم سازی» هم گذاشتهاند. پرچمی که رنگ آن همزمان نماد محفل سبزها و پرچم اسلام است. رنگی که دو محفل فاشیسم «بومی» و «دینی» را تداعی میکند.
تأکید میکنیم که شعار «تقلب» در «انتخابات» حکومت اسلامی یک شعار کاملاً انحرافی است. این شعار مزورانه چنین القاء میکند که در یک تئوکراسی «انتخابات» وجود دارد، و «آراء مردم» باید محترم شمرده شود. چنین دروغ بیشرمانهای را فقط از زبان فعلة فاشیسم میتوان شنید. ما از مطالبات غیردمکراتیک و شعارهای انحرافی هیچ گروهی حمایت نمیکنیم و نفی پرچم ایران با نشان شیروخورشید از سوی «فاشیست ـ مسلمانها» را نفی هویت تاریخی ایرانیان و در راستای سیاست حاکمیت اسرائیل میدانیم.
در پی شیون و زاری بنیامین نتانیاهو جهت شناسائی اسرائیل به عنوان «دولت یهود»، سازمان دینپرور ناتو رویای تشکیل «دولت مسلمان» در سر میپروراند. سه دهة پیش، کودتای مخملین سازمان ناتو پرچم ایران، نماد تداوم تاریخی ما را تغییر داد. دامنة این توهین سپس به افغانستان و عراق هم کشیده شد. امروز همین سازمان جنایتکار میکوشد با تأکید بر یک «دولت یهود»، کشورهای مسلمان نشین منطقه را با پرچم سبز، همچون پرچم لیبی به اتحاد جماهیر نوکری تبدیل کند. بعضیها هم مانند پاسدار اکبر یابو برشان داشته به سینه زنی برای «پرچم سبز» برخاستهاند. پاسدار اکبر یکی دیگر از همان مقالات شیوا و گوسالهپسند را با انشای دبستانی قلمی کرده و به سبک و سیاق خمینی دجال و حزب عوامفریب توده ذکر «مردم»گرفته.
فعلة فاشیسم میپندارند باز هم میتوانند با تبدیل «مردم» به رهبر فرضی، خود در جایگاه رهبری قرار گیرند و مردم ایران را به تماشاچی تبدیل کنند. البته اشکال از اربابان کودن و گوسالهپرورشان است. باری پاسدار اکبر میگوید، «ما از حقوق شما دفاع میکنیم، بگذارید ما هم از حقوق خودمان دفاع کنیم، مردم پرچم سبز را انتخاب کردهاند، ما هم پیرو مردمایم، هر پرچمی مردم بپسندند ما هم میپذیریم و ...» و ما هم به پاسداراکبر و کارفرمایاناش میگوئیم یک پاسدار بیمقدار حکومت جمکران که پیرو «رهبرآزاده» و شاگرد حاج فرجدباغ است، بهتر است دچار خود بزرگ بینی نشود و گندهگوئی نکند. اولاً «مردم» هیچ پرچمی برای جایگزین کردن پرچم ایران انتخاب نکردهاند، میرحسین موسوی به رنگ سبز ارادت دارد، چرا که همرنگ پرچم عربستان، پاکستان و لیبی است. میرحسین موسوی و طرفداراناش «کل مردم ایران» نیستند. ثانیاً اگر کسی تداوم تاریخی ایران را به زیر سئوال برده، اربابان حکومت اسلامیاند، نه مردم. و از همه مهمتر مطالبات مردم اگر در چارچوب دمکراتیک توجیه نشود، پذیرفتنی نیست. پس به همة گلهپرستان میگوئیم تکرار برنامة گلهپروری، به بهانة اتحاد و اجماع و وحدتکلمه و این مزخرفات امکانپذیر نخواهد بود. مطالبات ضددمکراتیک را نمیتوان با کوبیدن بر طبل مردم «توجیه» کرد. توسل به این ترفند فرسوده و نخنما حداقل در ایران دیگر کارساز نیست.
مردم ایران «پرچم» جدید انتخاب نکردهاند، پرچم ایران همان پرچمی است که مبارزان مشروطه به دست داشتند و تغییر هم نخواهد کرد. به بهانة حمایت از مطالبات مردم نمیتوان نماد هویت تاریخی یک ملت را نفی کرد. این عمل موهن سیسال پیش از سوی طالبان جمکران انجام گرفت، سپس دامنة آن به افغانستان و عراق کشیده شد. اگر گاوچرانها فاز دوم تغییر پرچم در ایران را در دستورکار قراردادهاند، سخت در اشتباهاند. برکناری اجباری اژهای و فروپاشی شبکة براندازی نرم در ایران شاهدی است بر این مدعا. به اربابان حکومت اسلامی و اوپوزیسیون خود فروختهاش اطمینان میدهیم جنبشمدنی را نمیتوانند «رنگ» کنند، نه با سبز، نه با هیچ رنگ دیگری. پرچم مبارزان صدر مشروطه، پرچم ایران باقی میماند.
«غیر از سیاست مشترک روس و انگلیس[...] انگلیسان در خفا یک سیاست خصوصی هم دارند که دل آزادیخواهان را از خود نمیرنجانند و تمام بدبختی آنها را به روسها نسبت میدهند.»
منبع: تاریخ مشروطه ایران
از دوران تزارها، انگلستان خود را مدافع آزادی در ایران نشان داده. آزادیخواهانی که الطاف سفارت شامل حالشان میشد، در واقع مزدورانی همچون تقیزاده بودند که هیچ ارتباطی با آزادی و آرمانهای مشروطه نداشتند. به یاد داشته باشیم که استعمارگر هرگز از آزادیخواه دفاع نکرده و نخواهد کرد، چرا که آزادی ملتها در تضاد با هرگونه سلطه قرار میگیرد. همچنانکه در وبلاگهای پیشین گفتیم، استعمار بریتانیا تلاش میکند شرایط دوران مشروطه را در ایران بازسازی کند، و به همین دلیل به شیوة سنتی خود باز گذشته و ضمن حمایت دروغین از «آزادیخواهان دروغین» میکوشد روسیه را هم طرفدار استبداد نشان دهد.
حاکمیت انگلستان امروز هم پای در همان مسیر سابق گذاشته و ادعا میکند روسیه روابطاش با ایران خوب شده، حال آنکه قراردادهای نفتی با چین منعقد میشود، و قراردادهای گازی و امنیتی با خادمان انگلستان در قطر و عمان! در وبلاگ «توتال، تلفن و تبریک» گفتیم که خارج از نارضایتی مردم ایران، جنجالهای اخیر به دلیل جایگزین شدن شرکت توتال با شرکت ملی نفت چین بر پا شده. همچنانکه شاهدیم جیره خواران سنتی شرکت توتال، داروستة بهرمانی جنایتکار با حمایت سفارتخانههای بیگانه هیاهوی «تقلب» به راه انداختند و بلافاصله دیگ احساسات غربیها به جوش آمده به دمیدن در بوقهایشان پرداختند. خلاصه اینروزها نگاههای سرشار از مهر و محبت اعضای سازمان ناتو به ملت ایران افتاده و میکوشند جیرهخواران خود را با رنگ سبز بر جنبشمدنی ایران تحمیل کنند.
اما خوشبختانه نازک افشار آزاد شد، و بزودی باران رحمت و رافت اسلامی بر کلوتیلد رایس نیز خواهد بارید. و «شبکه»، این شبکة «مخمل ـ ابریشم» که آخوند اژهای حین مبارزه با «صهیونیسم»، با کمک هاله اسفندیاری، جهانبگلو، و ... و رکسانا صابری با خون دل از آن مراقبت میکرد سرانجام برچیده خواهد شد. این است آنچه ما «شکست کودتا» میخوانیم: فروپاشی شبکة براندازی نرم و پیامدهای غیرقابل اجتناب آن در وزارت اطلاعات و دیگر لانههای استعمار در حکومت دست نشاندة جمکران. حکومتی که ریشه در کودتای کلنل آیرونساید اسلام پناه دارد.
خیانت به آزادیخواهان ایران از طریق حمایت دروغین از آنان، سیاست شناخته شدة انگلستان است که طی جنبش مشروطه نیز با آن آشنا شدهایم. این سیاست که بر آشوبهای خیابانی تکیه دارد، ویژة تولید و پرورش اوباش، عوامفریب و روسپیهای سیاسی است. تقیزاده، مصدق، خمینی، بازرگان، و ... محصول همین سیاست مزورانه بودند، و امروز همین سیاست است که میکوشد شیخ کروبی و میرحسینموسوی را به رهبر «جنبش مردمی» تبدیل کند. انتشار نامة فرضی کروبی به بهرمانی در رسانههای غرب در راستای همین سیاست تبدیل زباله به رهبر صورت میگیرد.
به گزارش حنازرچوبه مورخ 21 مردادماه 1388، آخوندکروبی ادعا کرده نامةکذا را با استناد به «تلفن خوانندگان» به دفتر روزینامة اعتمادملی نوشته. علامت تعجب هم نمیگذاریم، همچنانکه بارها در این وبلاگ گفتهایم، استعمار به دلیل ماهیت سلطهطلبیاش سفلهپرور است و برای اعمال سیاست خود همواره پستترین افراد را انتخاب میکند. کافی است نگاهی به عرصة سیاست کشورمان در داخل و خارج بیفکنیم.
علت انتشار نامة فرضی کروبی به اکبر بهرمانی همچنانکه گفتیم تخریب جهت گسترش بحران بوده. گورکنها از آنجا که نتوانستند برای مراسم روضه و زوزه تعداد کافی شهید کسب کنند، پنداشتند بجای شهید میتوانند با توسل به «شکنجه شده» جنجال بپا کنند. شکنجه شده نوع نرم «شهید» به شمار میرود هر چند که زمینة تخصصی شیخ کروبی لفت و لیس و دلالی با توسل به «شهید» باشد. باری کروبی سالها از برکت شهدا و معلولین جنگ استعماری به چپاول مشغول بوده و در این امر مقدس مهارت فراوان کسب کرده.
پس اگر «شکنجه شده» نوعی «شهید زنده» قلمداد شود دکان کروبی از کسادی خارج خواهد شد. با توجه به تعداد بازداشت شدگان، کروبی و موسوی چند هزار شهیدزنده در دست دارند که از طریق آنان میتوانند فروشگاههای زنجیرهای شهید را در شهرهای بزرگ افتتاح کرده و در سراسر جهان امتیاز افتتاح دکههای فروش آنرا واگذار کنند. میدانیم که طی آشوبهای اخیر حدود 4 هزار نفر دستگیر شده بودند که 3700 تن از آنان آزاد شدهاند. در نتیجه نان کارفرمایان موسوی و کروبی، به ویژه در بلاد غرب در روغن است. چرا که اینان شیفتة معنویاتاند تا حدی که سیاست را نیز به توهم دیانت وصله کردهاند.
گفتیم که سیاست بر واقعیت مادی در زمان و مکان مشخص پای میفشارد. به عبارت دیگر اهداف سیاسی نمیتواند در گسست با مادیات قرار گیرد. پس بهتر است فعالان جنبش مدنی در ایران اوضاع منطقه را به ویژه در بخشهای مسلماننشین روسیه، چچنی و اینگوشی مد نظر داشته باشند. از ماه ژوئن، تروریسم اسلامی برای ابتر کردن سیاستهای مدودف جهت عادیسازی شرایط در اینگوشی به ترور دولتمردان ضد شبکههای مافیا، و در چچنی به قتل فعالان حقوق بشر پرداخته. فعالانی که با فروشگاههای زنجیرهای حقوقبشر گاوچرانها هیچ ارتباطی ندارند. روشنتر بگوئیم طالبان در داخل مرزهای روسیه نیز به گسترش بحران اشتغال دارند. چرا که شکست اسرائیل در جنگ 33 روزه، و شکست ارتش ناتو در جنگ قفقاز باعث شد سازمان ناتو دو محور استراتژیک خود را از دست بدهد. در نتیجه تمام تلاش این سازمان برای جبران مافات بر روسیه و ایران متمرکز شده. پس تعجبی ندارد اگر شیپور حاکمیت انگلستان برای «حفظ وضع موجود» با کوبیدن بر طبل «بهبود روابط ایران و روسیه» سیاست «بازگشت به گذشته» در پیش گیرد.
سایت «بیبیسی»، مورخ سه شنبه 20 مردادماه سالجاری در مطلبی تحت عنوان گوسالهفریب «کارشناسان میگویند روابط ایران و روسیه پس از انتخابات نزدیکتر شده است»، یک بیبیگوزک تمام عیار تقدیم خواننده کرده. نویسندة بیبیگوزک کذا علیاصغر رمضانپور است، که از زبان کارشناسان روسی به ما میگوید، اتهامات ایران به غرب پیرامون مداخله در وقایع پس از انتخابات صحت دارد، و «کارکنان سفارتخانههای غربی تظاهرکنندگان را به ارتکاب تخلفات قانونی تشویق کردند.» به عبارت دیگر، نویسنده چنین القاء میکند که تظاهرکنندگان ایرانی صغیر و مهجور بودند و کارکنان سفارت آنها را «فریب» دادند!
بخش دوم بیبیگوزک کذا به «اقتصاد» میپردازد، و از آنجا که رهبر کبیر انقلاب «مید این یو.کی» بر خرکی بودن اقتصاد تأکید کرده بودند، «بیبیسی» هم یک تحلیل خرکی از روابط اقتصادی ایران و روسیه به خورد مخاطب صغیر و مهجور میدهد، بدون آنکه به حمایت بیقید و شرط گاوچرانها از احمدی نژاد، و چند برابر شدن میزان واردات از آمریکا به ایران اشاره کند. در واقع مقالة وزین و علمی و به ویژه «بیطرفانة» سایت کذا، چارچوب اقتصادی «انتخاب» مهرورزی، یعنی جایگزین شدن شرکت «توتال» با «شرکت ملی نفت چین» را بکلی نادیده گرفته. ولی امروز دوران شیرین مردمپروری دکتر محمد مصدق، قهرمان ملی کردن نفت و روزهای خوب جنگ سرد به سر آمده. در نتیجه، پیوند اقتصاد و سیاست را نمیتوان با نقل بیبیگوزک پنهان داشت. امروز دوران امام روشنضمیرتان هم به پایان رسیده و دیگر نمیتوان سیاست «معنوی» و گسسته از اقتصاد را به خورد ملت ایران داد. اقتصاد مال خر نیست، این سیاست بدون اقتصاد است که به خر تعلق دارد. آمار افزایش واردات ایران از آمریکا پس از «انتخاب» احمدینژاد را حضورتان تقدیم کنیم تا ببینید پس از «انتخابات»، روابط حکومت اسلامی با کدام کشور بهبود یافته؟!
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت