کتاب آزادی!
...
وطن! به خاک تو سوگند عشق ما پاک است
اگرچه سینة ما در غم تو صد چاک است
بگو به دیومنش دشمنات، که ای ناپاک!
هنوز کاوه و آرش بسی در این خاک است
تصویر فوق، پرچم با نشان «شیروخورشید زرین» است، پرچم رسمی کشورمان پس از صدور فرمان مشروطه. این پرچم همچنانکه گفتیم یادآور آرمانهای مشروطه و مبارزات مشروطه خواهان ایران است. آرمانهائی که به دلیل خیانت ایرانینمایان، به دلیل تقابل و سپس تفاهم روسیه و انگلستان هرگز تحقق نیافت، و نهایتاً کودتای کلنل آیرونساید آن را به حالت «تعلیق» درآورد.
سکولاریسم، اگر خارج از چارچوب «انسانمحور» اعلامیةجهانی حقوقبشر قرارگیرد به سرعت به دیکتاتوری تبدیل خواهد شد. به عبارت دیگر «جدائی دین از سیاست»، برای دستیابی به دمکراسی «لازم» است، ولی به هیچ عنوان «کافی» نیست.
پیش از ادامة مطلب لازم است به «سانسور در اینترنت» توسط گاوچرانها اشارة مختصری داشته باشیم. سایت «فتوباکت»، کاریکاتورهای وبلاگ ناهید رکسان پیرامون «زندان ابوغریب»، ارتباط نفت با حجاب، و کاریکاتورهائی که بر ضدنازیسم و کوکلوکسکلانها بوده از روی شبکه حذف کرده! از این پس هیچ تصویری در این سایت گذارده نخواهد شد. این را گفتیم تا روشن شود سیاست یهودستیزی و اسلامپرستی در واقع سیاست حزب منفور «دمکرات» آمریکاست و سانسور در اینترنت از آغاز ریاست جمهوری اوباما شدت گرفته.
برکناری رئیس آژانس انرژی اتمی چین را به گورکنها، علیاکبر اعتماد و شرکت «آرهوا» از صمیم قلب تسلیت میگوئیم، و امیدواریم غم اولشان باشد! همچنانکه گفتیم، آشوبهای اخیر ریشه در مسائل پیشپاافتادة اقتصادی و «مادی»دارد. دعوا بین دو گروه از آبمنگلهاست که یکی جیرهخوار سنتی شرکت نفتی توتال و دیگری، پادوی چین و فرانسه برای تجهیز ایران به سلاح اتمی است. برکناری آقازاده، نخستین گام برای ابتر کردن این برنامه بود، و همچنانکه شاهدیم ادامة این شکست به پکن هم رسید. ناله و زاری و شیون «کارشناس» همه فنحریف «رادیو فرانسه» پیرامون «عدم صلاحیت» متخصصین ایرانی و خطر ایجاد نیروگاه هستهای در ایران، ریشه در همین «مسائل» دارد. اکنون به دلائل واقعی «تأخیر» در راه اندازی نیروگاه بوشهر پی میبریم.
هنوز ترکش میهن ذخیره دارد تیر
هنوز خطة ایران به بیشه دارد شیر
هنوز هست فرانک، که آرد افریدون
هنوز هست نژادی که برکشد شمشیر
گورکنها در تداوم مزدوری برای غرب میخواستند از طریق چین و با کمک فرانسه ایران را به «پاکستان دوم» تبدیل کنند. تا زمانیکه امید تجهیز ایران به سلاح هستهای وجود داشت رادیو فرانسه «صلاحیت» متخصصین ایرانی را به زیر سئوال نمیبرد، اژهای وزیر اطلاعات بود، کلوتیلد رایس هم، از آنجا که از قضای روزگار پرستار فارسی زبان داشت، فارسی بلد بود و در سن 24 سالگی در دانشگاه «تدریس» میکرد! و باز هم از قضای روزگار، پدرش «کارمند» عالیرتبة سازمان انرژی اتمی فرانسه بود و خلاصه قبیلة «رایس» به کنار، همزمانی چند «از قضای روزگار» نیز حتماً از قضای روزگار است! یادآور شویم ریشة نام قبیلة «رایس» ژرمانیک است، و برحسب محل اقامت اعضاء آن به صور متفاوت نوشته میشود. پروندهشان هم در دست قاضی «صلواتی» است! خلاصه بگوئیم فکر بد نکنید، فکرتان را هم خسته نکنید. نگاهی به عراق و افغانستان بیاندازید، «حسننیت» اعضای سازمان ناتو را به چشم میبینید: تاراج، سرکوب و کشتار. پس گزارشگران انساندوست سازمان ملل! بجای سرازیر کردن اشک تمساح برای ایرانیان و رد گم کردن، بهتر است سری به زندانهای عراق، افغانستان، عربستان و دیگر مراکز «تفریح» آنگلوساکسونها بزنید.
دریده پهلوی ما دشنة پدر، آری
به خون خویش بغلطیده بس پسر، آری
هزار خرمن آتش ز حیله برپا شد،
سیاوش دل ما میکند گذر، آری
همچنین از «کارمندان» بسیار «شریف» آکادمیهای ینگهدنیا و شرکای اروپائیشان که همچون الی ویزل، در «خماری جنگ» دهندره میکنند و جهت اعتراض به سفر احمدینژاد به نیویورک دست به «گلهسازی» زدهاند، میپرسیم در دوران ریاست «جمهوری» علی خامنهای خواب بودید یا نشئة جنگ؟ مسلماً نشئة جنگ بودید. روزی که علی خامنهای در نیویورک از «لیموزین» کذا پیاده شد، هیچیک از اعضای گروههای به اصطلاح مخالف و هیچیک از فعالان به اصطلاح «فرهنگی» برای اعتراض به این حکومت سفاک بیانیه صادر نکرده بود. لوطی و عنترهای پنتاگون هم اصلاً نمیدانستند جوانان ایران در دو جبهه به مسلخ فرستاده میشوند، در جبهة «راه قدس از کربلا میگذرد» و در زندانها. کسی از سرکوب روزانة مردم ایران توسط گشتهای «یازهرمارالله» خبر نداشت. چرا؟ چون هنوز «برنار مدوف» از پرداخت سودسهام الیویزل، سپیلبرگ و هم قبیلهایهایشان عاجز نمانده بود. و خلاصه احدی در «انتخاب» علیخامنهای با 90 درصد آراء تردید نداشت، چرا که خمینی «امام» بود، میرحسین موسوی نخست وزیر، و جنگ با عراق میبایست ادامه یابد. در نتیجه ایام به کام کفتاران بود.
خامنهای در سازمان ملل، مطالبات ارباباناش را به عنوان «خواست مردم» ایران مطرح کرده گفت، «ما در راه خدا انقلاب کردیم و...» و خلاصه سیاستمان عین دیانتمان است! به عبارت دیگر، «اقتصاد مال خر است.» به همین دلیل امروز ژنرال محسن رضائی، نامزد «خوشتیپ» انتخابات آبمنگلها که دکترای اقتصاد هم دارند، فرمودهاند، سیاست باید از اقتصاد تفکیک شود!
به گزارش نووستی، مورخ 23 مردادماه سالجاری، به نقل از مهرنیوز، محسن رضائی از یکماه پیش جمعی از حقوقدانان را مسئول پیگیری «مراجعات مردمی» در مورد بازداشتشدگان «بیگناه» کرده، و تاکنون تعدادی از افراد هم آزاد شدهاند!
میدانیم که در حکومت اسلامی جرم وجود ندارد، بلکه شما را به دلیل «گناهانتان» دستگیر و مجازات میکنند. و بزرگترین «گناه» در حکومت توحش جمکران، «انسان بودن» است. اگر چنین جرم سنگینی مرتکب شدهاید، از چنگال خون آلود و «عیسوی» محسنآقا و گروه حقوقدانانشان برای شما هیچ کاری بر نمیآید. ولی اصل مسئله بازداشتشدگان نیست، اصل «اقتصاد» است که دو جناح آبمنگلها را به جان یکدیگر انداخته و خلاصه دعوا بر سر تقسیم وزارتخانههاست. مهرنیوز از فیلد مارشال رضائی پرسیده، کابینة احمدینژاد ائتلافی خواهد بود؟ دکتر رضائی فرمودهاند، اقتصاد نباید در سیاست وارد شود! محسنآقا در جایگاه «مورخ» و «پیشگو» توضیح دادهاند، طی سدة اخیر دهها «حادثه» پیش آمده که در آینده نیز پیش خواهد آمد، بنابراین باید کشور را به صورتی اداره کنیم که حوادث سیاسی وارد مباحث اقتصادی نشود!
بله! از آنجا که به گفتة امام روشنضمیر موسوی، اقتصاد مال خر است، کشور را باید به گونهای اداره کنند که حوادث سیاسی فقط وارد «مباحث دینی» شود که آنهم «معنوی» و کشکی است. و همچنانکه طی دو ماه اخیر شاهد بودیم دهها نعلین در مسائل سیاسی دخالت کردند، فتوی دادند و دم جبناندند، تا منافع ارباب حفظ شود. ولی در انعقاد قراردادهای خفتبار نفتی با دولت چین و برنامة واردات قاچاق از امارات هیچ وقفهای پیش نیامد، چرا که عرصة اقتصادی از عرصة سیاسی «تفکیک» شده تا مشتی نعلین خودفروخته پس از دریافت حقوحساب صرفاً برای «قانونشکنی» در کنار مردم قرار گیرند:
«باید در کشورمان مسائل سیاسی از اقتصادی تفکیک شود[...]»
باید از این اقتصاددان چاه جمکران بپرسیم اقتصاد را چگونه میشود از سیاست تفکیک کرد، زمانیکه «چارچوب سیاست» را اقتصاد تشکیل میدهد؟ جدائی سیاست از اقتصاد به معنای فروپاشی چارچوب سیاست است. سیاست اگر با اقتصاد پیوند نداشته باشد، همان «هیچوپوچی» است که طی سدة اخیر بر ملت ایران اعمال شده: جنجال پیرامون منافع ملی، برای حفظ منافع استعمار.
شاهدیم که در خارج از ایران نیز مخالفنمایان صادراتی پیرو همین شیوة استعماریاند. به محض اینکه جنجال رسانهای آغاز میشود، اوپوزیسیون نیز مانند نعلینها برای مخالفت با «شاه» در کنار مردم قرار میگیرد. شاه کیست؟ در ذهن علیل عنترهای ریچاردپرل، خامنهای «سلطان» است. در تبلیغات گوسالهپسند اربابان حکومت اسلامی نیز «نظام شاهنشاهی» دینستیز خوانده میشود! همچنانکه در وبلاگ «اجنبی مآبی» گفتیم شیوخ جمکران برای تداوم دور باطل حکومت «شیخوشاه»، و بازارگرمی برای سلطنت از طریق «واژگون نمائی» در کمال حماقت ادعا میکنند، سلطنت مخالف «دین» است!
البته این ادعای ابلهانه در واقع تکرار مزخرفات «فوکویاما» است که عنوان میکند «دین» ضد استبداد است! حال آنکه دین به عنوان بنیاد سلطة الهی بر انسان نه تنها ضداستبداد نیست که طی تاریخ مهمترین بنیاد حامی استبداد بوده، و در کشورهای تحت ستم بهترین نقاب برای چپاول استعمار به شمار میرود.
همچنانکه شاهدیم، گورکنها تلاش دارند فاشیستهای پیرو خط امام از قماش موسوی را نیز «سکولار» جلوه دهند! اربابان آبمنگلها قیاس به نفس کرده، ما را ابله میانگارند. جریان از این قرار است که حکومت اسلامی و اوپوزیسیون ساختگیاش در داخل و خارج مرزها برای تحریف مطالبات صدرمشروطه میکوشند به دور باطل حکومت شیخوشاه تداوم بخشند. پیشتر نیز گفتیم حنازرچوبه، رسانة رسمی این حکومت برای ارائة چهرة دلپذیر از محمدخاتمی و اکبربهرمانی، آنان را مورد تأئید رضا پهلوی قلمداد میکند، و خلاصه آخوندهای «درباری آینده» را به ملت ایران معرفی کرده. وقوقیههای امروز و سخنان نمایندگان خامنهای در نهادهای سرکوب همه و همه در راستای همین پروپاگاند مضحک و ابلهانه تنظیم شده.
در این راستا، جیره خواران شرکت «توتال» هم نقش «ضداستبداد» ایفا میکنند. شیخ کروبی ادعا کرده 20 سال است از حقوق بشر دفاع میکند. این شیخ پلید و مزور میپندارد، سه دهه شکنجه و آدمکشی در ایران را میتواند با قانونشکنی و جنجال پیرامون شکنجة بازداشتشدگان پس از آشوبهای اخیر لاپوشانی کرده و در جایگاه مدافع حقوق بشر هم بنشیند. همچنانکه گفتیم این بساط به دلیل بلاهت مشاوراناش ایجاد شده که آشوب و جنجال را با فعالیت سیاسی اشتباه گرفتهاند.
تاریخ معاصر ایران شاهدی است براین مدعا که استعمار همواره با توسل به دستاربندان «قانونشکنی» کرده، آشوب و بحران به راه انداخته تا اینان را به دروغ ضد «استبداد سلطنت» جلوه دهد و منافع خود را حفظ کند. بدون توسل به ترکیب جادوئی «شیخوشاه» اعمال چنین سیاستهائی امکانپذیر نمیبود. و اکنون که «شیخ» تضعیف شده، لازم است «شاه» به میدان بیاورند. در نتیجه نعلینها از یکسو خود را مخالف «نظام شاهنشاهی» معرفی میکنند و از سوی دیگر به تأئید ضمنی کودتای کلنل آیرونساید پرداخته فقط از کودتای 28 مرداد انتقاد میکنند! گویا پس از 28 مرداد 1332 حاکمیت ایران دینستیز بوده!
مسلماً حسینة ارشاد به دلیل «دین ستیزی» حکومت مذکور به فعالیت مخرب خود ادامه میداد تا مزخرفات مطهری و شریعتی را به عنوان «نظریة علمی» به خورد جوانان ایران بدهد و حسین و فاطمه را به الگوی جوانان این مملکت تبدیل کند. بله اگر افلاس آنگلوساکسونها همچنان ادامه یابد مسلماً بوزینههای سازمان سیا از شریعتی و مطهری برایمان لنین و تروتسکی میسازند. چون ما را در زمرة چارپایان قرار دادهاند. پس تعجب نکنیم که وقوقیة امروز ضمن تکرار ترهات فوکویاما، حکومت پس از کودتا را «سوار بر گردة مردم» بخواند:
«چرا [...] نخبگان در برابر کسانی که نظام الهی اسلامی را [به] نظام شاهنشاهی تشبیه میکنند ساکتاند[...] آمریکا با کودتای 28 مرداد، سالیان طولانی و سیاه دینستیزی، اخلاقستیزی و استقلال ستیزی را برگرده این مردم سوار کرد ولی سرانجام مردم[ملت] بپا خواست و رژیم دستنشاندة آنها را بیرون کرد[...]»
بله اعضای سازمان ناتو به زبان بیزبانی از «مردم» میخواهند بازهم بپا خواسته و حکومت دستنشاندة آنان را بیرون کنند، و یک شاه «سکولار» طرفدار محمد خاتمی و اکبربهرمانی بجایش بنشانند. چرا که حکومت قدرقدرت نعلینها نمیتواند مثل آنروزهای خوب دیگر جنگافروزی کند، و الویت سیاسی خود را «پاک کردن» اسرائیل از نقشة جغرافیا بداند. امروز دندانهای حکومت توحش ریخته ولی همچنان به نشخوار ترهات اربابان ادامه میدهد؛ مأمور است و معذور.
بهتر است به سیدمهدیخاموشی و آخوند احمد خاتمی بگوئیم، مردم الاغ نیستند که کسی برگردهشان سوار شود. الاغ کسانی هستند که مردم را با چارپایان به قیاس میکشند، همان دستاربندانی که جز سواری دادن به استعمار هیچ وظیفة دیگری برای خود نشناختهاند. اولاً کودتای 28 مرداد به همت محمد مصدق، دستاربندان و اوباش «فدائیان اسلام» میسر شد تا «اسلام» خدشهدار نشود و حاکمیت انگلستان بتواند باز هم جیب ما را بزند. همچنانکه طی آشوبهای پس از «انتخابات» نیز چنین کرد. ثانیاً اربابانتان اینبار کور خواندهاند، دیگر نمیتوانند با توسل به روسپیهای سیاسی همچون خمینی و مهدی بازرگان در خیابان برای ملت ایران حکومت تشکیل دهند.
در نتیجه سرکار و دیگر اوباشالله سفارت کذا راه فرار ندارید، گام به گام در برابر ملت ایران عقبنشینی خواهید کرد. ما شما کفتارهای دینفروش را نه با یک حکومت دینستیز، که با حاکمیتی دمکراتیک جایگزین خواهیم کرد. پس بیهوده بر طبل شاهنشاهی و سکولاریسم نکوبید. شاهنشاهی، یک نظام فئودال و متکی بر ارزشهای «مقدس» دین است، و هیچ ارتباطی هم با سکولاریسم ندارد. اگر کسی ریش خود را میزند و عبا و عمامه ندارد سکولار نیست. در ضمن سکولاریسم الزاماً قرار نیست ما را به دمکراسی رهنمون شود!
مبارزان مشروطه برای رهائی از زنجیر توحش احکام «شریعت» خواهان ایجاد «عدالتخانه» بودند، استقرار جمهوری نیز از خواستههای مشروطه طلبان بود. پس از خروج روسیه از ایران، نعلینهایجیرهخوار انگلستان از جمله «مدرس» هم با «جمهوری» مخالفت کردند، هم با جدائی دین از سیاست. به یاد داریم که دیانت آخوند مدرس عین سیاستاش شده بود، یعنی سیاستاش هم مانند دیناش توسط کارخانة رجاله پروری تعیین میشد.
روسها پس از انقلاب اکتبر، ایران را به دست انگلستان سپردند و جیرهخواران سفارت، برای تأمین منافع اربابان خود «دیانتشان عین سیاستشان شد» و کشورمان را به صحنة آشوب و هرج و مرج تبدیل کردند، و در این مسیر مقدس به اشغال نظامی نیز تن دادند. با هر آشوب و جنجال استعماری که به بهانة دفاع از «منافع ملی» و طرفداری از «نظم نوین هیتلر» به راه افتاد، حضور استعماری در ایران تقویت شد، و «تعلیق آرمانهای مشروطه» شدت گرفت. اوج این سیاست 8 سال جنگ استعماری بین ایران و عراق بود که دوران «درخشان» نخست وزیری میرحسین موسوی و عصرطلائی امام روشنضمیرشان بود. امروز این سیاست به آخر خط رسیده. تلاش برای کودتای 22 خرداد نیز با شکست روبرو شد، در نتیجه اربابان این حکومت ناشیانه میکوشند از طریق «بازتولید» شرایط صدر مشروطه یک کودتای نرم را سازماندهی کنند. البته اینجا را هم کور خواندهاند.
سرود میهن ما شعر ناب آزادی است
کتاب برتر ایران کتاب آزادی است
(م. بادکوبهای)
آرمانهای جنبش مشروطه همچنان پا برجاست. فداکاریهای مجاهدان صدرمشروطه فراموش نشده. وظیفة هر ایرانی آزاده گام برداشتن در مسیر تحقق آرمان اصلی جنبش مشروطه، یعنی «قانون بجای شریعت» است. قانون، برخلاف «شریعت» مقدس نیست، چرا که منبع الهی ندارد. قانون، برخلاف شریعت، زمان ستیز و مکان گریز نیست. قانون را انسانها در مکان مشخص و با در نظر گرفتن نیازهای زمان تدوین میکنند. به عبارت دیگر، قانون منبع «انسانی» و «زمینی» دارد و در خدمت انسان و نیازهای مادی انسان است. و به همین دلیل است که میتواند «نظم» و «عدالت انسانی» را بر جامعه حاکم کند. به یاد داشته باشیم، رهائی از چنگ «احکام قضائی دین» و ایجاد «عدالتخانه» از مهمترین مطالبات مشروطهخواهان بود.
اگرچه سینة ما در غم تو صد چاک است
بگو به دیومنش دشمنات، که ای ناپاک!
هنوز کاوه و آرش بسی در این خاک است
تصویر فوق، پرچم با نشان «شیروخورشید زرین» است، پرچم رسمی کشورمان پس از صدور فرمان مشروطه. این پرچم همچنانکه گفتیم یادآور آرمانهای مشروطه و مبارزات مشروطه خواهان ایران است. آرمانهائی که به دلیل خیانت ایرانینمایان، به دلیل تقابل و سپس تفاهم روسیه و انگلستان هرگز تحقق نیافت، و نهایتاً کودتای کلنل آیرونساید آن را به حالت «تعلیق» درآورد.
سکولاریسم، اگر خارج از چارچوب «انسانمحور» اعلامیةجهانی حقوقبشر قرارگیرد به سرعت به دیکتاتوری تبدیل خواهد شد. به عبارت دیگر «جدائی دین از سیاست»، برای دستیابی به دمکراسی «لازم» است، ولی به هیچ عنوان «کافی» نیست.
پیش از ادامة مطلب لازم است به «سانسور در اینترنت» توسط گاوچرانها اشارة مختصری داشته باشیم. سایت «فتوباکت»، کاریکاتورهای وبلاگ ناهید رکسان پیرامون «زندان ابوغریب»، ارتباط نفت با حجاب، و کاریکاتورهائی که بر ضدنازیسم و کوکلوکسکلانها بوده از روی شبکه حذف کرده! از این پس هیچ تصویری در این سایت گذارده نخواهد شد. این را گفتیم تا روشن شود سیاست یهودستیزی و اسلامپرستی در واقع سیاست حزب منفور «دمکرات» آمریکاست و سانسور در اینترنت از آغاز ریاست جمهوری اوباما شدت گرفته.
برکناری رئیس آژانس انرژی اتمی چین را به گورکنها، علیاکبر اعتماد و شرکت «آرهوا» از صمیم قلب تسلیت میگوئیم، و امیدواریم غم اولشان باشد! همچنانکه گفتیم، آشوبهای اخیر ریشه در مسائل پیشپاافتادة اقتصادی و «مادی»دارد. دعوا بین دو گروه از آبمنگلهاست که یکی جیرهخوار سنتی شرکت نفتی توتال و دیگری، پادوی چین و فرانسه برای تجهیز ایران به سلاح اتمی است. برکناری آقازاده، نخستین گام برای ابتر کردن این برنامه بود، و همچنانکه شاهدیم ادامة این شکست به پکن هم رسید. ناله و زاری و شیون «کارشناس» همه فنحریف «رادیو فرانسه» پیرامون «عدم صلاحیت» متخصصین ایرانی و خطر ایجاد نیروگاه هستهای در ایران، ریشه در همین «مسائل» دارد. اکنون به دلائل واقعی «تأخیر» در راه اندازی نیروگاه بوشهر پی میبریم.
هنوز ترکش میهن ذخیره دارد تیر
هنوز خطة ایران به بیشه دارد شیر
هنوز هست فرانک، که آرد افریدون
هنوز هست نژادی که برکشد شمشیر
گورکنها در تداوم مزدوری برای غرب میخواستند از طریق چین و با کمک فرانسه ایران را به «پاکستان دوم» تبدیل کنند. تا زمانیکه امید تجهیز ایران به سلاح هستهای وجود داشت رادیو فرانسه «صلاحیت» متخصصین ایرانی را به زیر سئوال نمیبرد، اژهای وزیر اطلاعات بود، کلوتیلد رایس هم، از آنجا که از قضای روزگار پرستار فارسی زبان داشت، فارسی بلد بود و در سن 24 سالگی در دانشگاه «تدریس» میکرد! و باز هم از قضای روزگار، پدرش «کارمند» عالیرتبة سازمان انرژی اتمی فرانسه بود و خلاصه قبیلة «رایس» به کنار، همزمانی چند «از قضای روزگار» نیز حتماً از قضای روزگار است! یادآور شویم ریشة نام قبیلة «رایس» ژرمانیک است، و برحسب محل اقامت اعضاء آن به صور متفاوت نوشته میشود. پروندهشان هم در دست قاضی «صلواتی» است! خلاصه بگوئیم فکر بد نکنید، فکرتان را هم خسته نکنید. نگاهی به عراق و افغانستان بیاندازید، «حسننیت» اعضای سازمان ناتو را به چشم میبینید: تاراج، سرکوب و کشتار. پس گزارشگران انساندوست سازمان ملل! بجای سرازیر کردن اشک تمساح برای ایرانیان و رد گم کردن، بهتر است سری به زندانهای عراق، افغانستان، عربستان و دیگر مراکز «تفریح» آنگلوساکسونها بزنید.
دریده پهلوی ما دشنة پدر، آری
به خون خویش بغلطیده بس پسر، آری
هزار خرمن آتش ز حیله برپا شد،
سیاوش دل ما میکند گذر، آری
همچنین از «کارمندان» بسیار «شریف» آکادمیهای ینگهدنیا و شرکای اروپائیشان که همچون الی ویزل، در «خماری جنگ» دهندره میکنند و جهت اعتراض به سفر احمدینژاد به نیویورک دست به «گلهسازی» زدهاند، میپرسیم در دوران ریاست «جمهوری» علی خامنهای خواب بودید یا نشئة جنگ؟ مسلماً نشئة جنگ بودید. روزی که علی خامنهای در نیویورک از «لیموزین» کذا پیاده شد، هیچیک از اعضای گروههای به اصطلاح مخالف و هیچیک از فعالان به اصطلاح «فرهنگی» برای اعتراض به این حکومت سفاک بیانیه صادر نکرده بود. لوطی و عنترهای پنتاگون هم اصلاً نمیدانستند جوانان ایران در دو جبهه به مسلخ فرستاده میشوند، در جبهة «راه قدس از کربلا میگذرد» و در زندانها. کسی از سرکوب روزانة مردم ایران توسط گشتهای «یازهرمارالله» خبر نداشت. چرا؟ چون هنوز «برنار مدوف» از پرداخت سودسهام الیویزل، سپیلبرگ و هم قبیلهایهایشان عاجز نمانده بود. و خلاصه احدی در «انتخاب» علیخامنهای با 90 درصد آراء تردید نداشت، چرا که خمینی «امام» بود، میرحسین موسوی نخست وزیر، و جنگ با عراق میبایست ادامه یابد. در نتیجه ایام به کام کفتاران بود.
خامنهای در سازمان ملل، مطالبات ارباباناش را به عنوان «خواست مردم» ایران مطرح کرده گفت، «ما در راه خدا انقلاب کردیم و...» و خلاصه سیاستمان عین دیانتمان است! به عبارت دیگر، «اقتصاد مال خر است.» به همین دلیل امروز ژنرال محسن رضائی، نامزد «خوشتیپ» انتخابات آبمنگلها که دکترای اقتصاد هم دارند، فرمودهاند، سیاست باید از اقتصاد تفکیک شود!
به گزارش نووستی، مورخ 23 مردادماه سالجاری، به نقل از مهرنیوز، محسن رضائی از یکماه پیش جمعی از حقوقدانان را مسئول پیگیری «مراجعات مردمی» در مورد بازداشتشدگان «بیگناه» کرده، و تاکنون تعدادی از افراد هم آزاد شدهاند!
میدانیم که در حکومت اسلامی جرم وجود ندارد، بلکه شما را به دلیل «گناهانتان» دستگیر و مجازات میکنند. و بزرگترین «گناه» در حکومت توحش جمکران، «انسان بودن» است. اگر چنین جرم سنگینی مرتکب شدهاید، از چنگال خون آلود و «عیسوی» محسنآقا و گروه حقوقدانانشان برای شما هیچ کاری بر نمیآید. ولی اصل مسئله بازداشتشدگان نیست، اصل «اقتصاد» است که دو جناح آبمنگلها را به جان یکدیگر انداخته و خلاصه دعوا بر سر تقسیم وزارتخانههاست. مهرنیوز از فیلد مارشال رضائی پرسیده، کابینة احمدینژاد ائتلافی خواهد بود؟ دکتر رضائی فرمودهاند، اقتصاد نباید در سیاست وارد شود! محسنآقا در جایگاه «مورخ» و «پیشگو» توضیح دادهاند، طی سدة اخیر دهها «حادثه» پیش آمده که در آینده نیز پیش خواهد آمد، بنابراین باید کشور را به صورتی اداره کنیم که حوادث سیاسی وارد مباحث اقتصادی نشود!
بله! از آنجا که به گفتة امام روشنضمیر موسوی، اقتصاد مال خر است، کشور را باید به گونهای اداره کنند که حوادث سیاسی فقط وارد «مباحث دینی» شود که آنهم «معنوی» و کشکی است. و همچنانکه طی دو ماه اخیر شاهد بودیم دهها نعلین در مسائل سیاسی دخالت کردند، فتوی دادند و دم جبناندند، تا منافع ارباب حفظ شود. ولی در انعقاد قراردادهای خفتبار نفتی با دولت چین و برنامة واردات قاچاق از امارات هیچ وقفهای پیش نیامد، چرا که عرصة اقتصادی از عرصة سیاسی «تفکیک» شده تا مشتی نعلین خودفروخته پس از دریافت حقوحساب صرفاً برای «قانونشکنی» در کنار مردم قرار گیرند:
«باید در کشورمان مسائل سیاسی از اقتصادی تفکیک شود[...]»
باید از این اقتصاددان چاه جمکران بپرسیم اقتصاد را چگونه میشود از سیاست تفکیک کرد، زمانیکه «چارچوب سیاست» را اقتصاد تشکیل میدهد؟ جدائی سیاست از اقتصاد به معنای فروپاشی چارچوب سیاست است. سیاست اگر با اقتصاد پیوند نداشته باشد، همان «هیچوپوچی» است که طی سدة اخیر بر ملت ایران اعمال شده: جنجال پیرامون منافع ملی، برای حفظ منافع استعمار.
شاهدیم که در خارج از ایران نیز مخالفنمایان صادراتی پیرو همین شیوة استعماریاند. به محض اینکه جنجال رسانهای آغاز میشود، اوپوزیسیون نیز مانند نعلینها برای مخالفت با «شاه» در کنار مردم قرار میگیرد. شاه کیست؟ در ذهن علیل عنترهای ریچاردپرل، خامنهای «سلطان» است. در تبلیغات گوسالهپسند اربابان حکومت اسلامی نیز «نظام شاهنشاهی» دینستیز خوانده میشود! همچنانکه در وبلاگ «اجنبی مآبی» گفتیم شیوخ جمکران برای تداوم دور باطل حکومت «شیخوشاه»، و بازارگرمی برای سلطنت از طریق «واژگون نمائی» در کمال حماقت ادعا میکنند، سلطنت مخالف «دین» است!
البته این ادعای ابلهانه در واقع تکرار مزخرفات «فوکویاما» است که عنوان میکند «دین» ضد استبداد است! حال آنکه دین به عنوان بنیاد سلطة الهی بر انسان نه تنها ضداستبداد نیست که طی تاریخ مهمترین بنیاد حامی استبداد بوده، و در کشورهای تحت ستم بهترین نقاب برای چپاول استعمار به شمار میرود.
همچنانکه شاهدیم، گورکنها تلاش دارند فاشیستهای پیرو خط امام از قماش موسوی را نیز «سکولار» جلوه دهند! اربابان آبمنگلها قیاس به نفس کرده، ما را ابله میانگارند. جریان از این قرار است که حکومت اسلامی و اوپوزیسیون ساختگیاش در داخل و خارج مرزها برای تحریف مطالبات صدرمشروطه میکوشند به دور باطل حکومت شیخوشاه تداوم بخشند. پیشتر نیز گفتیم حنازرچوبه، رسانة رسمی این حکومت برای ارائة چهرة دلپذیر از محمدخاتمی و اکبربهرمانی، آنان را مورد تأئید رضا پهلوی قلمداد میکند، و خلاصه آخوندهای «درباری آینده» را به ملت ایران معرفی کرده. وقوقیههای امروز و سخنان نمایندگان خامنهای در نهادهای سرکوب همه و همه در راستای همین پروپاگاند مضحک و ابلهانه تنظیم شده.
در این راستا، جیره خواران شرکت «توتال» هم نقش «ضداستبداد» ایفا میکنند. شیخ کروبی ادعا کرده 20 سال است از حقوق بشر دفاع میکند. این شیخ پلید و مزور میپندارد، سه دهه شکنجه و آدمکشی در ایران را میتواند با قانونشکنی و جنجال پیرامون شکنجة بازداشتشدگان پس از آشوبهای اخیر لاپوشانی کرده و در جایگاه مدافع حقوق بشر هم بنشیند. همچنانکه گفتیم این بساط به دلیل بلاهت مشاوراناش ایجاد شده که آشوب و جنجال را با فعالیت سیاسی اشتباه گرفتهاند.
تاریخ معاصر ایران شاهدی است براین مدعا که استعمار همواره با توسل به دستاربندان «قانونشکنی» کرده، آشوب و بحران به راه انداخته تا اینان را به دروغ ضد «استبداد سلطنت» جلوه دهد و منافع خود را حفظ کند. بدون توسل به ترکیب جادوئی «شیخوشاه» اعمال چنین سیاستهائی امکانپذیر نمیبود. و اکنون که «شیخ» تضعیف شده، لازم است «شاه» به میدان بیاورند. در نتیجه نعلینها از یکسو خود را مخالف «نظام شاهنشاهی» معرفی میکنند و از سوی دیگر به تأئید ضمنی کودتای کلنل آیرونساید پرداخته فقط از کودتای 28 مرداد انتقاد میکنند! گویا پس از 28 مرداد 1332 حاکمیت ایران دینستیز بوده!
مسلماً حسینة ارشاد به دلیل «دین ستیزی» حکومت مذکور به فعالیت مخرب خود ادامه میداد تا مزخرفات مطهری و شریعتی را به عنوان «نظریة علمی» به خورد جوانان ایران بدهد و حسین و فاطمه را به الگوی جوانان این مملکت تبدیل کند. بله اگر افلاس آنگلوساکسونها همچنان ادامه یابد مسلماً بوزینههای سازمان سیا از شریعتی و مطهری برایمان لنین و تروتسکی میسازند. چون ما را در زمرة چارپایان قرار دادهاند. پس تعجب نکنیم که وقوقیة امروز ضمن تکرار ترهات فوکویاما، حکومت پس از کودتا را «سوار بر گردة مردم» بخواند:
«چرا [...] نخبگان در برابر کسانی که نظام الهی اسلامی را [به] نظام شاهنشاهی تشبیه میکنند ساکتاند[...] آمریکا با کودتای 28 مرداد، سالیان طولانی و سیاه دینستیزی، اخلاقستیزی و استقلال ستیزی را برگرده این مردم سوار کرد ولی سرانجام مردم[ملت] بپا خواست و رژیم دستنشاندة آنها را بیرون کرد[...]»
بله اعضای سازمان ناتو به زبان بیزبانی از «مردم» میخواهند بازهم بپا خواسته و حکومت دستنشاندة آنان را بیرون کنند، و یک شاه «سکولار» طرفدار محمد خاتمی و اکبربهرمانی بجایش بنشانند. چرا که حکومت قدرقدرت نعلینها نمیتواند مثل آنروزهای خوب دیگر جنگافروزی کند، و الویت سیاسی خود را «پاک کردن» اسرائیل از نقشة جغرافیا بداند. امروز دندانهای حکومت توحش ریخته ولی همچنان به نشخوار ترهات اربابان ادامه میدهد؛ مأمور است و معذور.
بهتر است به سیدمهدیخاموشی و آخوند احمد خاتمی بگوئیم، مردم الاغ نیستند که کسی برگردهشان سوار شود. الاغ کسانی هستند که مردم را با چارپایان به قیاس میکشند، همان دستاربندانی که جز سواری دادن به استعمار هیچ وظیفة دیگری برای خود نشناختهاند. اولاً کودتای 28 مرداد به همت محمد مصدق، دستاربندان و اوباش «فدائیان اسلام» میسر شد تا «اسلام» خدشهدار نشود و حاکمیت انگلستان بتواند باز هم جیب ما را بزند. همچنانکه طی آشوبهای پس از «انتخابات» نیز چنین کرد. ثانیاً اربابانتان اینبار کور خواندهاند، دیگر نمیتوانند با توسل به روسپیهای سیاسی همچون خمینی و مهدی بازرگان در خیابان برای ملت ایران حکومت تشکیل دهند.
در نتیجه سرکار و دیگر اوباشالله سفارت کذا راه فرار ندارید، گام به گام در برابر ملت ایران عقبنشینی خواهید کرد. ما شما کفتارهای دینفروش را نه با یک حکومت دینستیز، که با حاکمیتی دمکراتیک جایگزین خواهیم کرد. پس بیهوده بر طبل شاهنشاهی و سکولاریسم نکوبید. شاهنشاهی، یک نظام فئودال و متکی بر ارزشهای «مقدس» دین است، و هیچ ارتباطی هم با سکولاریسم ندارد. اگر کسی ریش خود را میزند و عبا و عمامه ندارد سکولار نیست. در ضمن سکولاریسم الزاماً قرار نیست ما را به دمکراسی رهنمون شود!
مبارزان مشروطه برای رهائی از زنجیر توحش احکام «شریعت» خواهان ایجاد «عدالتخانه» بودند، استقرار جمهوری نیز از خواستههای مشروطه طلبان بود. پس از خروج روسیه از ایران، نعلینهایجیرهخوار انگلستان از جمله «مدرس» هم با «جمهوری» مخالفت کردند، هم با جدائی دین از سیاست. به یاد داریم که دیانت آخوند مدرس عین سیاستاش شده بود، یعنی سیاستاش هم مانند دیناش توسط کارخانة رجاله پروری تعیین میشد.
روسها پس از انقلاب اکتبر، ایران را به دست انگلستان سپردند و جیرهخواران سفارت، برای تأمین منافع اربابان خود «دیانتشان عین سیاستشان شد» و کشورمان را به صحنة آشوب و هرج و مرج تبدیل کردند، و در این مسیر مقدس به اشغال نظامی نیز تن دادند. با هر آشوب و جنجال استعماری که به بهانة دفاع از «منافع ملی» و طرفداری از «نظم نوین هیتلر» به راه افتاد، حضور استعماری در ایران تقویت شد، و «تعلیق آرمانهای مشروطه» شدت گرفت. اوج این سیاست 8 سال جنگ استعماری بین ایران و عراق بود که دوران «درخشان» نخست وزیری میرحسین موسوی و عصرطلائی امام روشنضمیرشان بود. امروز این سیاست به آخر خط رسیده. تلاش برای کودتای 22 خرداد نیز با شکست روبرو شد، در نتیجه اربابان این حکومت ناشیانه میکوشند از طریق «بازتولید» شرایط صدر مشروطه یک کودتای نرم را سازماندهی کنند. البته اینجا را هم کور خواندهاند.
سرود میهن ما شعر ناب آزادی است
کتاب برتر ایران کتاب آزادی است
(م. بادکوبهای)
آرمانهای جنبش مشروطه همچنان پا برجاست. فداکاریهای مجاهدان صدرمشروطه فراموش نشده. وظیفة هر ایرانی آزاده گام برداشتن در مسیر تحقق آرمان اصلی جنبش مشروطه، یعنی «قانون بجای شریعت» است. قانون، برخلاف «شریعت» مقدس نیست، چرا که منبع الهی ندارد. قانون، برخلاف شریعت، زمان ستیز و مکان گریز نیست. قانون را انسانها در مکان مشخص و با در نظر گرفتن نیازهای زمان تدوین میکنند. به عبارت دیگر، قانون منبع «انسانی» و «زمینی» دارد و در خدمت انسان و نیازهای مادی انسان است. و به همین دلیل است که میتواند «نظم» و «عدالت انسانی» را بر جامعه حاکم کند. به یاد داشته باشیم، رهائی از چنگ «احکام قضائی دین» و ایجاد «عدالتخانه» از مهمترین مطالبات مشروطهخواهان بود.
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت