شبنامه و «شدنی»!
...
وندر آن جایگه تاج عیان،
سر آن جایگه تاج کیان،
جای پای عرب برهنهپائی دیدم
نسبت تاج شه و پای عرب سنجیدم
آنچه بایست بفهمم ز جهان فهمیدم
بعد از آن هر چه که دیدم ز فلک خندیدم
چارچوب «اقتصادی ـ استراتژیک» جنجال در ایران را مذاکرات هستهای، تهدید نظامی اسرائیل، تداوم شهرکسازی و در یک جمله، ممانعت از استقرار صلح در منطقه تشکیل میدهد. میدانیم که استقرار صلح تهدیدی است برای منافع سازمان ناتو که برخلاف نوکراناش در جهان اسلام، سیاستاش هیچ ارتباطی با دیانتاش ندارد. برای تداوم همین سیاست جنگطلبانه است که ایران به صحنة آشوب و جنجال تبدیل شده. آشوبی که به ظاهر ریشه در دفاع از ارزشهای «اسلامی» دارد و در واقع با همکاری کل حکومت اسلامی در راه دفاع از منافع استعماری غرب به راه افتاده.
بازیافت زباله یا تبدیل موسوی و کروبی به اوپوزیسیون حکومت جمکران بخشی است از همین برنامة گوسالهفریب. نوابغ متخصص هدایت افکار عمومی برای اینکه ببینند مردم ایران چه واکنشی نسبت به تهدید ایندو بوزینه و شرکایشان نشان میدهند، هر روز بر دامنة تهدید خود میافزایند و تعطیلی روزنامة «ابتذال ملی» در همین راستا صورت پذیرفته. کسی هم بجز آشوبطلبان روزمزد ساواک در برابر دفتر این روزینامه تظاهرات نکرد. از سوی دیگر بازداشت کنیزکان بازار تهران دردی دوا ننمود، و مجبور شدند خواهر هاله سحابی را «آزاد» کنند. حال نوبت به تهدید شیخ کروبی از سوی آخوند سعیدی، نماینده خامنهای فرا رسیده، البته اینهمه فقط برای دامن زدن به بحران و «حفظ کیان اسلام!»
چه فضائی! سخن از موت و فنا گوئی بود
چه هوائی! عفن و مردهنما بوئی بود
گاه آوازة یک پروازی
رسد از جغدی و گه آوازی
(میرزاده عشقی)
«اسلام شدنی»، آخرین تیر در ترکش فعلة فاشیسم است که از سوی احمد سلامتیان به عنوان «خواست مردم ایران » مطرح شده! خلاصه روسپیهای سیاسی، همچنانکه گفتیم سیاستشان عین دیانتشان باقی مانده.
پس از توقیف چند تن مواد مخدر در خانة برادر حمید کرزای، امروز نیز 320 کیلو کوکائین متعلق به «جنتلمنها» در آبهای اسپانیا توقیف شد. مصیبت وارده را به جنتلمنهای نزولخور «سیتی» و جیمزباندهای زحمتکش مقیم افغانستان و کلمبیا تسلیت میگوئیم. تلاشهای صمیمانة حاکمیت انگلستان در راه استقرار «دمکراسی» در افغانستان مسلماً برگ زرینی است در تاریخچة مافیا.
سی سال پیش در اوج نارضایتی مردم ایران، روزنامة مسعودیها، شیپور روتاری کلاب لندن، با انتشار مقالة مضحک «رشیدی مطلق» نعلینهای قم را در جایگاه رهبری ناراضیان قرارداد. اینبار نیز ساواک جمکران با تکیه بر نفرت مردم از حکومت میکوشد با پخش شبنامههای گوسالهپسند، همان جایگاه را برای «آیات عظام» فراهم آورد. البته آنزمان در برابر نعلینها یک «شاهنشاه» وجود داشت؛ امروز نعلینها در برابر نعلین «رهبری» قرار گرفتهاند. در نتیجه ساواک از زبان یک گروه «آیاتعظام» ناشناس برضد «رهبر» شبنامه پخش میکند، و رسانههای جمکران نیز مستقیماً و یا از زبان آیات عظام طرفدار رهبر برای موسوی و کروبی، رهبران حزب تقلب و تجاوز شاخوشانه میکشند.
در اینکه مردم ایران ناراضیاند، تردیدی نیست. در اینکه حکومت جمکران نوکر آمریکاست نیز به همچنین. در نتیجه طبیعی است که ساواک لات و اوباش را به صحنه ارسال کند. فراموش نکنیم که هدف نهائی ساواک گسترش قانونشکنی است. اگر اجرای قانون هدف بود «ابتذال ملی» تعطیل نمیشد، جریمه میشد! تا شیخ کروبی بداند نوکری و مزدوری برای بیگانگان مقرون به صرفه نیست. اگر اجرای قانون هدف بود، پیش از برگزاری کودتای 22 خردادماه، شیخ کروبی را به جرم شکستن در ورودی دانشگاه محاکمه میکردند و برای موسوی هم پنج روز فرصت عقیدهسازی و «انقلاب» خیابانی فراهم نمیآوردند. هدف این حکومت و مخالفنمایاناش فقط قانونشکنی و ایجاد آشوب در جامعه است.
پیش از ادامة مطلب یادآور شویم، ما به هیچ عنوان «در کنار مردم» نیستیم، ما «برای مردم» هستیم و روی سخن این وبلاگ فقط با طرفداران دمکراسی است. عملة آشوبطلب ساواک، لات و اوباش «پیرو خط امام»، عملة تحکیم وحدت و اراذل مدافع «اسلامیات» و «جمهوریات» نظام توحش در مطالب این وبلاگ بیجهت به دنبال خطوط فکریشان نگردند. ما بارها گفتهایم و امروز هم میگوئیم برپائی تظاهرات غیرمجاز و درگیری با نیروهای انتظامی به بهانة واهی «مخالفت» با تقلب و تجاوز و ... فقط برای گسترش خشونت و تحکیم پایههای حکومت با هدف سرکوب جنبشمدنی سازمان داده میشود! حکومت دستنشاندة سازمان ناتو همچون اربابان جنایتکارش از گسترش جنبش آزادیخواهانة ملت ایران به هراس افتاده، از اینرو میکوشد با شایعهپراکنی، «عقیدهسازی» کند و با «سربازگیری»، مخالفان واقعی حکومت را سرکوب نماید.
طفلک اوباما چقدر بر طبل «چنج» کوبید! سازمان مفلوک ناتو نفسهای آخر را میکشد و به دلیل کهولت و کاهلیات قادر نیست در شیوة کار خود «تغییر» ایجاد کند! روشنتر بگوئیم سازمان سگان اطلسپوش «چنج» پذیر نیست. و میبینیم که چنج بی چنج! پروپاگاند این سازمان در کشورمان دقیقاً بر همان الگوی سیسال پیش منطبق است: شایعهپراکنی و ایجاد ابهام جهت «عقیده سازی»، «سربازگیری» و ارائة «تصویر دلپذیر» از روسپیهای سیاسی مدافع اسلام. اینهمه با هدف فراهم آوردن زمینة شورش و براندازی. سه محور این پروپاگاند استعماری را «اعتراض به تقلب»، «اعتراض به تجاوز» و «دفاع از حق مردم» تشکیل میدهد، البته روی کاغذ!
حجرة مخالفت با تقلب را به میرحسین موسوی، و دکان اعتراض به تجاوز را به شیخ مهدی کروبی واگذار کردهاند، چرا که اولی در تقلب، و دومی در تجاوز مهارت خود را به اثبات رسانده! سوپر مارکت دفاع از حق مردم نیز در اختیار آیات عظام قرار گرفته، چون کارخانةرجاله پروری از قدیم امتیاز انحصاری تجاوز به حقوق مردم را در همة زمینهها به آخوند جماعت واگذار کرده. خلاصه بگوئیم مالکیت دکان پررونق فروش «خدا و مردم» حق مسلم دستاربندان است که از همراهی و همیاری حزب «توده» و دیگر عوامگرایان گلهپرور داسالله برخوردار شده. همچنانکه از شهریور 1320 تاکنون شاهد اتحاد شوم چپنمایان و فاشیستها بودهایم.
همانطور که گفتیم، سازمان ناتو همچون پائیز رویائی 1357، از طریق ساواک منفور شایعات دستساز خود را ابتدا از قول «دستاربندان ناشناس» به صورت «شبنامه» در داخل کشور پخش میکند، سپس «خبر» پخش شبنامة کذا را در بوقهای خود میگذارد. به این ترتیب همه «باور» خواهند کرد که «مراجع بلندپایة روحانیت شیعه» در ایران با استبداد مخالفاند و حق با فوکویاما بوده! و از آنجا که مراجع کذا نام و نشان ندارند و تعدادشان هم مشخص نیست، بیانیة کذا ابهام را در اذهان عمومی به ویژه در بین روحانیت صدچندان میکند. چرا که هیچکس نمیداند چه کسانی بیانیه صادر کردهاند، در نتیجه کل روحانیت با حفظ ابهام کامل باز هم «در کنار مردم» قرار خواهد گرفت. و هر چه دامنة ابهام وسعت گیرد، شایعه کارسازتر خواهد بود. این شیوه را «عقیدهسازی» نامند. میرحسین موسوی و شیخ کروبی نیز برای به راه انداختن سیرک خود پیرامون «تقلب» و «تجاوز» از همین الگو پیروی کردند.
همچنانکه گفتیم آبمنگلها در راه حفظ منافع اربابانشان در لندن و واشنگتن جنگ زرگری به راه انداختهاند. آنگلوساکسونها در چارچوب سیاست «بازیافت زباله» تلاش میکنند میرحسین موسوی و کروبی، دو تن از جنایتکاران مورد اعتماد خود را به عنوان «مخالفان استبداد» به ما ملت حقنه کنند. طبیعی است که در چنین روندی «روحانیت» نیز از جایگاه ویژهای برخوردار خواهد شد. در این راستا ساواک مفلوک جمکران به روش معمول در سال 1357 «پخش شبنامه» را از سر گرفته و از قول «روحانیون سرشناس» و به ویژه «ناشناس» بر ضد خامنهای «بیانیه» میصدورد. سپس بیانیههای کذا در نیویورکتایمز، بیبیسی، رادیوفردا و دیگر رادیو همبونهها به عنوان «خبر موثق» منعکس میشود. کنیزکان و غلامان ارسالی حکومت به ینگهدنیا هم صحت این شبنامهها را «تأئید» میکنند! و به این ترتیب شایعة تولیدی آبدارخانة سازمان سیا جهت کسب وجهه برای روحانیت تبدیل میشود به «خبر موثق». البته خبر موثق فقط برای شوتوپرتهائی که با پروپاگاند گوسالهفریب و عوامپسند استعمار بیگانهاند.
در دوران شیرین ریاست جمهوری جیمیکارتر که جنگ سرد به اوج خود رسیده بود و پنتاگون برای «جهاد» با اتحاد جماهیرشوروی خیز برمیداشت، به موازات پخش شبنامهها توسط ساواک، ورق پارههای حکومت از «راهپیمائی طلاب» در قم و مشهد و ... نیز به ما «خبر موثق» میدادند! و ما هم مانند دیگر شوتوپرتها میپنداشتیم همه جای کشور شلوغ شده. حال آنکه، هر چند نارضایتی مردم از حکومت واقعیت داشت، «شلوغیها» بیشتر رسانهای بود! امروز نیز ملت ایران از حکومت توحش اسلامی و عدالت علوی کارد به استخواناش رسیده، به همین دلیل بعضیها پنداشتهاند یکبار دیگر میتوانند نفرت مردم را از فاشیسم استعماری به ابزار دوام و بقای این حاکمیت تبدیل کنند. به همین دلیل دست موسوی و کروبی را برای گسترش جنجال و هیاهو و شایعهپراکنی بازگذاشتهاند.
در راستای جفتکپرانیهای شیخ کروبی، «تعطیل» رسانة حزب «ابتذال ملی» توسط قوة قضائیه، «تهدید» کروبی و موسوی به «مجازات» و «بازداشت» توسط آیاتعظام طرفدار رهبر زمینة گسترش نارضایتی را فراهم میآورد. به این مجموعة دلپذیر عقیدهسازی و سربازگیری میباید انتشار سخنان مضحک موسوی در تأئید شیخ کروبی، سخنان آخوند صانعی جلاد، دادستان دادگاههای «انقلاب» و از همه مهمتر، «خط دادن» عملة تحکیم وحدت به حکومت را نیز بیفزائیم. عملة فاشیسم شیونکنان میگوید، اگر کروبی را بازداشت کنید خون بپا میکنیم! اینان تلویحاً آمادگی خود را برای ایجاد آشوب در دانشگاهها و کشاندن آشوب به خیابان اعلام کردهاند. در این گیرودار، حاج سلامتیان، یکی از پامنبریهای بنیصدر «خواست مردم» را به ارباباناش در فرانسه اعلام کرده، میگوید مردم این اسلام را نمیخواهند، «اسلام شدنی» را میخواهند! البته مزخرفگوئی امثال سلامتیان، همچون هذیانات حبیبالله پیمان جای تعجب ندارد، اینان برای تأمین منافع اقتصادی ارباب است که سیاستشان عین دیانتشان شده، و اینگونه است که قانون اساسی توحش را مترقی میبینند و «اسلام شدنی» میطلبند.
«اسلام شدنی» چیست؟ همان اسلامی است که میرحسین موسوی بر طبل آن میکوبد: خط امام! یا در واقع «خط ریچارد پرل». روشنتر بگوئیم خط سینه زنی دروغین برای فلسطین، جنگ زرگری با اسرائیل و از همه مهمتر خط تداوم بحران هستهای که به اسرائیل امکان میدهد، همزمان با شهرکسازی در خارج از مرزهای قانونی خود به بهانة «ما از بمب ایرانیها میترسیم»، ضمن تهدید ملت ایران به تهاجم نظامی، کل منطقه را در بحران دائم نگاهدارد.
بحرانی که به دهان کارفرمایان اسلامپناه «گاردین» سخت شیرین و گوارا آمده. و اینان تا روز گذشته زمزمة «پذیرش ایران مجهز به بمب اتمی» را همچنان ادامه دادند. بله این آبنبات جادوئی، تاکنون میلیاردها دلار اسلحه به کشورهای منطقه، از جمله به کشور ایران سرازیر کرده. چنین دکان پر رونقی را که تعطیل نمیکنند! برای حفظ همین دکان بود که بنیامین نتانیاهو تا روز 17 اوت، حاضر نبود شهرکسازی غیرقانونی را تعطیل کند و گورکنها هم در مورد مذاکرات هستهای خفقان گرفته بودند، چون به ادعای خود در حال تهیة «بستة پیشنهادی» برای «حل مشکلات جهان» بودند! بله برای پرکردن جیب تفنگفروشهای غرب لازم آمده بود حکومت «مستقل» جمکران و دولت قدرقدرت اسرائیل به گردنکشی برای اربابان خود در لندن و واشنگتن تظاهر کنند. و در راه تداوم همین سیاست «شیرین» بود که میبایست نتانیاهو شهرک بسازد، گورکنها جفنگ ببافند و ضمن تأکید بر «استقلال» دروغین خود از شرکت در مذاکرات هستهای گروه 1+5 هم خودداری کنند!
افسوس که همة شیرینیهای افسانهای، مانند افسانههای شیرین روزی به پایان میرسد و افسانهپرستان را در خماری رها میکند. امروز آبنبات سحرآمیز از دهان اسلامپناهان اسرائیلپرست بیرون کشیده شد. بنیامین نتانیاهو در واشنگتن اعلام داشت، برنامة شهرک سازی را به حال تعلیق درمیآورد و شیمون پرز هم در مسکو صرافی «ما نگران بمب اتمی ایران هستیم» را تعطیل کرد! همزمان با این مواضع «نوین» رهبران اسرائیل بود که جام جمکران در تاریخ 18 اوت 2009، به نقل از سلطانیه از آمادگی ایران برای شرکت در مذاکرات هستهای گروه 1+5 خبر داد. و فرانسپرس، با اشک و آه این خبر «جانگداز» را در ساعت 12 و 48 دقیقه به وقت پاریس مخابره کرد. ولی پس از چند ساعت، همان «فرانسپرس» از زبان همین سلطانیه خبر رسانة رسمی حکومت اسلامی را تکذیب کرد! میبینیم که در مورد شرکت ایران در مذاکرات، خارج از مرزهای ایران تصمیمگیری میشود. این است نمایهای از اقتدار و استقلال حکومت اسلامی!
به شبنامه نویسان ساواک، کارفرمایان رادیوهمبونهها، اربابان اسلامپناه نیویورکتایمز و از همه مهمتر به پادوهای ایرانینمایشان در غرب میگوئیم، از یکسو، تکرار کودتای مخملین 1357 امکانپذیر نخواهد بود، و از سوی دیگر، «اسلام» به عنوان دین «برنامة سیاسی» نیست که مردم ایران نوع «شدنی» آن را بخواهند. اسلام در ایران باید در کنار دیگر ادیان قرارگیرد، و نهایتاً آیات عظام حق فضولی در سیاست را نخواهند داشت. اینان باید سرشان را به فروش پوچییات الهی خارج از عرصة سیاست گرم کنند. افسوس که کلنل آیرونسایدی نیست تا دوباره الاغ مردههای لازار را با یک چرخش دست زنده کند! این روزها زنده کردن الاغ مردة لازار، دست مسیحائی میطلبد، نه شبنامة «ساواکیائی!»
سر آن جایگه تاج کیان،
جای پای عرب برهنهپائی دیدم
نسبت تاج شه و پای عرب سنجیدم
آنچه بایست بفهمم ز جهان فهمیدم
بعد از آن هر چه که دیدم ز فلک خندیدم
چارچوب «اقتصادی ـ استراتژیک» جنجال در ایران را مذاکرات هستهای، تهدید نظامی اسرائیل، تداوم شهرکسازی و در یک جمله، ممانعت از استقرار صلح در منطقه تشکیل میدهد. میدانیم که استقرار صلح تهدیدی است برای منافع سازمان ناتو که برخلاف نوکراناش در جهان اسلام، سیاستاش هیچ ارتباطی با دیانتاش ندارد. برای تداوم همین سیاست جنگطلبانه است که ایران به صحنة آشوب و جنجال تبدیل شده. آشوبی که به ظاهر ریشه در دفاع از ارزشهای «اسلامی» دارد و در واقع با همکاری کل حکومت اسلامی در راه دفاع از منافع استعماری غرب به راه افتاده.
بازیافت زباله یا تبدیل موسوی و کروبی به اوپوزیسیون حکومت جمکران بخشی است از همین برنامة گوسالهفریب. نوابغ متخصص هدایت افکار عمومی برای اینکه ببینند مردم ایران چه واکنشی نسبت به تهدید ایندو بوزینه و شرکایشان نشان میدهند، هر روز بر دامنة تهدید خود میافزایند و تعطیلی روزنامة «ابتذال ملی» در همین راستا صورت پذیرفته. کسی هم بجز آشوبطلبان روزمزد ساواک در برابر دفتر این روزینامه تظاهرات نکرد. از سوی دیگر بازداشت کنیزکان بازار تهران دردی دوا ننمود، و مجبور شدند خواهر هاله سحابی را «آزاد» کنند. حال نوبت به تهدید شیخ کروبی از سوی آخوند سعیدی، نماینده خامنهای فرا رسیده، البته اینهمه فقط برای دامن زدن به بحران و «حفظ کیان اسلام!»
چه فضائی! سخن از موت و فنا گوئی بود
چه هوائی! عفن و مردهنما بوئی بود
گاه آوازة یک پروازی
رسد از جغدی و گه آوازی
(میرزاده عشقی)
«اسلام شدنی»، آخرین تیر در ترکش فعلة فاشیسم است که از سوی احمد سلامتیان به عنوان «خواست مردم ایران » مطرح شده! خلاصه روسپیهای سیاسی، همچنانکه گفتیم سیاستشان عین دیانتشان باقی مانده.
پس از توقیف چند تن مواد مخدر در خانة برادر حمید کرزای، امروز نیز 320 کیلو کوکائین متعلق به «جنتلمنها» در آبهای اسپانیا توقیف شد. مصیبت وارده را به جنتلمنهای نزولخور «سیتی» و جیمزباندهای زحمتکش مقیم افغانستان و کلمبیا تسلیت میگوئیم. تلاشهای صمیمانة حاکمیت انگلستان در راه استقرار «دمکراسی» در افغانستان مسلماً برگ زرینی است در تاریخچة مافیا.
سی سال پیش در اوج نارضایتی مردم ایران، روزنامة مسعودیها، شیپور روتاری کلاب لندن، با انتشار مقالة مضحک «رشیدی مطلق» نعلینهای قم را در جایگاه رهبری ناراضیان قرارداد. اینبار نیز ساواک جمکران با تکیه بر نفرت مردم از حکومت میکوشد با پخش شبنامههای گوسالهپسند، همان جایگاه را برای «آیات عظام» فراهم آورد. البته آنزمان در برابر نعلینها یک «شاهنشاه» وجود داشت؛ امروز نعلینها در برابر نعلین «رهبری» قرار گرفتهاند. در نتیجه ساواک از زبان یک گروه «آیاتعظام» ناشناس برضد «رهبر» شبنامه پخش میکند، و رسانههای جمکران نیز مستقیماً و یا از زبان آیات عظام طرفدار رهبر برای موسوی و کروبی، رهبران حزب تقلب و تجاوز شاخوشانه میکشند.
در اینکه مردم ایران ناراضیاند، تردیدی نیست. در اینکه حکومت جمکران نوکر آمریکاست نیز به همچنین. در نتیجه طبیعی است که ساواک لات و اوباش را به صحنه ارسال کند. فراموش نکنیم که هدف نهائی ساواک گسترش قانونشکنی است. اگر اجرای قانون هدف بود «ابتذال ملی» تعطیل نمیشد، جریمه میشد! تا شیخ کروبی بداند نوکری و مزدوری برای بیگانگان مقرون به صرفه نیست. اگر اجرای قانون هدف بود، پیش از برگزاری کودتای 22 خردادماه، شیخ کروبی را به جرم شکستن در ورودی دانشگاه محاکمه میکردند و برای موسوی هم پنج روز فرصت عقیدهسازی و «انقلاب» خیابانی فراهم نمیآوردند. هدف این حکومت و مخالفنمایاناش فقط قانونشکنی و ایجاد آشوب در جامعه است.
پیش از ادامة مطلب یادآور شویم، ما به هیچ عنوان «در کنار مردم» نیستیم، ما «برای مردم» هستیم و روی سخن این وبلاگ فقط با طرفداران دمکراسی است. عملة آشوبطلب ساواک، لات و اوباش «پیرو خط امام»، عملة تحکیم وحدت و اراذل مدافع «اسلامیات» و «جمهوریات» نظام توحش در مطالب این وبلاگ بیجهت به دنبال خطوط فکریشان نگردند. ما بارها گفتهایم و امروز هم میگوئیم برپائی تظاهرات غیرمجاز و درگیری با نیروهای انتظامی به بهانة واهی «مخالفت» با تقلب و تجاوز و ... فقط برای گسترش خشونت و تحکیم پایههای حکومت با هدف سرکوب جنبشمدنی سازمان داده میشود! حکومت دستنشاندة سازمان ناتو همچون اربابان جنایتکارش از گسترش جنبش آزادیخواهانة ملت ایران به هراس افتاده، از اینرو میکوشد با شایعهپراکنی، «عقیدهسازی» کند و با «سربازگیری»، مخالفان واقعی حکومت را سرکوب نماید.
طفلک اوباما چقدر بر طبل «چنج» کوبید! سازمان مفلوک ناتو نفسهای آخر را میکشد و به دلیل کهولت و کاهلیات قادر نیست در شیوة کار خود «تغییر» ایجاد کند! روشنتر بگوئیم سازمان سگان اطلسپوش «چنج» پذیر نیست. و میبینیم که چنج بی چنج! پروپاگاند این سازمان در کشورمان دقیقاً بر همان الگوی سیسال پیش منطبق است: شایعهپراکنی و ایجاد ابهام جهت «عقیده سازی»، «سربازگیری» و ارائة «تصویر دلپذیر» از روسپیهای سیاسی مدافع اسلام. اینهمه با هدف فراهم آوردن زمینة شورش و براندازی. سه محور این پروپاگاند استعماری را «اعتراض به تقلب»، «اعتراض به تجاوز» و «دفاع از حق مردم» تشکیل میدهد، البته روی کاغذ!
حجرة مخالفت با تقلب را به میرحسین موسوی، و دکان اعتراض به تجاوز را به شیخ مهدی کروبی واگذار کردهاند، چرا که اولی در تقلب، و دومی در تجاوز مهارت خود را به اثبات رسانده! سوپر مارکت دفاع از حق مردم نیز در اختیار آیات عظام قرار گرفته، چون کارخانةرجاله پروری از قدیم امتیاز انحصاری تجاوز به حقوق مردم را در همة زمینهها به آخوند جماعت واگذار کرده. خلاصه بگوئیم مالکیت دکان پررونق فروش «خدا و مردم» حق مسلم دستاربندان است که از همراهی و همیاری حزب «توده» و دیگر عوامگرایان گلهپرور داسالله برخوردار شده. همچنانکه از شهریور 1320 تاکنون شاهد اتحاد شوم چپنمایان و فاشیستها بودهایم.
همانطور که گفتیم، سازمان ناتو همچون پائیز رویائی 1357، از طریق ساواک منفور شایعات دستساز خود را ابتدا از قول «دستاربندان ناشناس» به صورت «شبنامه» در داخل کشور پخش میکند، سپس «خبر» پخش شبنامة کذا را در بوقهای خود میگذارد. به این ترتیب همه «باور» خواهند کرد که «مراجع بلندپایة روحانیت شیعه» در ایران با استبداد مخالفاند و حق با فوکویاما بوده! و از آنجا که مراجع کذا نام و نشان ندارند و تعدادشان هم مشخص نیست، بیانیة کذا ابهام را در اذهان عمومی به ویژه در بین روحانیت صدچندان میکند. چرا که هیچکس نمیداند چه کسانی بیانیه صادر کردهاند، در نتیجه کل روحانیت با حفظ ابهام کامل باز هم «در کنار مردم» قرار خواهد گرفت. و هر چه دامنة ابهام وسعت گیرد، شایعه کارسازتر خواهد بود. این شیوه را «عقیدهسازی» نامند. میرحسین موسوی و شیخ کروبی نیز برای به راه انداختن سیرک خود پیرامون «تقلب» و «تجاوز» از همین الگو پیروی کردند.
همچنانکه گفتیم آبمنگلها در راه حفظ منافع اربابانشان در لندن و واشنگتن جنگ زرگری به راه انداختهاند. آنگلوساکسونها در چارچوب سیاست «بازیافت زباله» تلاش میکنند میرحسین موسوی و کروبی، دو تن از جنایتکاران مورد اعتماد خود را به عنوان «مخالفان استبداد» به ما ملت حقنه کنند. طبیعی است که در چنین روندی «روحانیت» نیز از جایگاه ویژهای برخوردار خواهد شد. در این راستا ساواک مفلوک جمکران به روش معمول در سال 1357 «پخش شبنامه» را از سر گرفته و از قول «روحانیون سرشناس» و به ویژه «ناشناس» بر ضد خامنهای «بیانیه» میصدورد. سپس بیانیههای کذا در نیویورکتایمز، بیبیسی، رادیوفردا و دیگر رادیو همبونهها به عنوان «خبر موثق» منعکس میشود. کنیزکان و غلامان ارسالی حکومت به ینگهدنیا هم صحت این شبنامهها را «تأئید» میکنند! و به این ترتیب شایعة تولیدی آبدارخانة سازمان سیا جهت کسب وجهه برای روحانیت تبدیل میشود به «خبر موثق». البته خبر موثق فقط برای شوتوپرتهائی که با پروپاگاند گوسالهفریب و عوامپسند استعمار بیگانهاند.
در دوران شیرین ریاست جمهوری جیمیکارتر که جنگ سرد به اوج خود رسیده بود و پنتاگون برای «جهاد» با اتحاد جماهیرشوروی خیز برمیداشت، به موازات پخش شبنامهها توسط ساواک، ورق پارههای حکومت از «راهپیمائی طلاب» در قم و مشهد و ... نیز به ما «خبر موثق» میدادند! و ما هم مانند دیگر شوتوپرتها میپنداشتیم همه جای کشور شلوغ شده. حال آنکه، هر چند نارضایتی مردم از حکومت واقعیت داشت، «شلوغیها» بیشتر رسانهای بود! امروز نیز ملت ایران از حکومت توحش اسلامی و عدالت علوی کارد به استخواناش رسیده، به همین دلیل بعضیها پنداشتهاند یکبار دیگر میتوانند نفرت مردم را از فاشیسم استعماری به ابزار دوام و بقای این حاکمیت تبدیل کنند. به همین دلیل دست موسوی و کروبی را برای گسترش جنجال و هیاهو و شایعهپراکنی بازگذاشتهاند.
در راستای جفتکپرانیهای شیخ کروبی، «تعطیل» رسانة حزب «ابتذال ملی» توسط قوة قضائیه، «تهدید» کروبی و موسوی به «مجازات» و «بازداشت» توسط آیاتعظام طرفدار رهبر زمینة گسترش نارضایتی را فراهم میآورد. به این مجموعة دلپذیر عقیدهسازی و سربازگیری میباید انتشار سخنان مضحک موسوی در تأئید شیخ کروبی، سخنان آخوند صانعی جلاد، دادستان دادگاههای «انقلاب» و از همه مهمتر، «خط دادن» عملة تحکیم وحدت به حکومت را نیز بیفزائیم. عملة فاشیسم شیونکنان میگوید، اگر کروبی را بازداشت کنید خون بپا میکنیم! اینان تلویحاً آمادگی خود را برای ایجاد آشوب در دانشگاهها و کشاندن آشوب به خیابان اعلام کردهاند. در این گیرودار، حاج سلامتیان، یکی از پامنبریهای بنیصدر «خواست مردم» را به ارباباناش در فرانسه اعلام کرده، میگوید مردم این اسلام را نمیخواهند، «اسلام شدنی» را میخواهند! البته مزخرفگوئی امثال سلامتیان، همچون هذیانات حبیبالله پیمان جای تعجب ندارد، اینان برای تأمین منافع اقتصادی ارباب است که سیاستشان عین دیانتشان شده، و اینگونه است که قانون اساسی توحش را مترقی میبینند و «اسلام شدنی» میطلبند.
«اسلام شدنی» چیست؟ همان اسلامی است که میرحسین موسوی بر طبل آن میکوبد: خط امام! یا در واقع «خط ریچارد پرل». روشنتر بگوئیم خط سینه زنی دروغین برای فلسطین، جنگ زرگری با اسرائیل و از همه مهمتر خط تداوم بحران هستهای که به اسرائیل امکان میدهد، همزمان با شهرکسازی در خارج از مرزهای قانونی خود به بهانة «ما از بمب ایرانیها میترسیم»، ضمن تهدید ملت ایران به تهاجم نظامی، کل منطقه را در بحران دائم نگاهدارد.
بحرانی که به دهان کارفرمایان اسلامپناه «گاردین» سخت شیرین و گوارا آمده. و اینان تا روز گذشته زمزمة «پذیرش ایران مجهز به بمب اتمی» را همچنان ادامه دادند. بله این آبنبات جادوئی، تاکنون میلیاردها دلار اسلحه به کشورهای منطقه، از جمله به کشور ایران سرازیر کرده. چنین دکان پر رونقی را که تعطیل نمیکنند! برای حفظ همین دکان بود که بنیامین نتانیاهو تا روز 17 اوت، حاضر نبود شهرکسازی غیرقانونی را تعطیل کند و گورکنها هم در مورد مذاکرات هستهای خفقان گرفته بودند، چون به ادعای خود در حال تهیة «بستة پیشنهادی» برای «حل مشکلات جهان» بودند! بله برای پرکردن جیب تفنگفروشهای غرب لازم آمده بود حکومت «مستقل» جمکران و دولت قدرقدرت اسرائیل به گردنکشی برای اربابان خود در لندن و واشنگتن تظاهر کنند. و در راه تداوم همین سیاست «شیرین» بود که میبایست نتانیاهو شهرک بسازد، گورکنها جفنگ ببافند و ضمن تأکید بر «استقلال» دروغین خود از شرکت در مذاکرات هستهای گروه 1+5 هم خودداری کنند!
افسوس که همة شیرینیهای افسانهای، مانند افسانههای شیرین روزی به پایان میرسد و افسانهپرستان را در خماری رها میکند. امروز آبنبات سحرآمیز از دهان اسلامپناهان اسرائیلپرست بیرون کشیده شد. بنیامین نتانیاهو در واشنگتن اعلام داشت، برنامة شهرک سازی را به حال تعلیق درمیآورد و شیمون پرز هم در مسکو صرافی «ما نگران بمب اتمی ایران هستیم» را تعطیل کرد! همزمان با این مواضع «نوین» رهبران اسرائیل بود که جام جمکران در تاریخ 18 اوت 2009، به نقل از سلطانیه از آمادگی ایران برای شرکت در مذاکرات هستهای گروه 1+5 خبر داد. و فرانسپرس، با اشک و آه این خبر «جانگداز» را در ساعت 12 و 48 دقیقه به وقت پاریس مخابره کرد. ولی پس از چند ساعت، همان «فرانسپرس» از زبان همین سلطانیه خبر رسانة رسمی حکومت اسلامی را تکذیب کرد! میبینیم که در مورد شرکت ایران در مذاکرات، خارج از مرزهای ایران تصمیمگیری میشود. این است نمایهای از اقتدار و استقلال حکومت اسلامی!
به شبنامه نویسان ساواک، کارفرمایان رادیوهمبونهها، اربابان اسلامپناه نیویورکتایمز و از همه مهمتر به پادوهای ایرانینمایشان در غرب میگوئیم، از یکسو، تکرار کودتای مخملین 1357 امکانپذیر نخواهد بود، و از سوی دیگر، «اسلام» به عنوان دین «برنامة سیاسی» نیست که مردم ایران نوع «شدنی» آن را بخواهند. اسلام در ایران باید در کنار دیگر ادیان قرارگیرد، و نهایتاً آیات عظام حق فضولی در سیاست را نخواهند داشت. اینان باید سرشان را به فروش پوچییات الهی خارج از عرصة سیاست گرم کنند. افسوس که کلنل آیرونسایدی نیست تا دوباره الاغ مردههای لازار را با یک چرخش دست زنده کند! این روزها زنده کردن الاغ مردة لازار، دست مسیحائی میطلبد، نه شبنامة «ساواکیائی!»
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت