جمعه، شهریور ۰۶، ۱۳۸۸


شکاف عقلانی!
...
سه دهة پیش سازمان سیا برای ایجاد «کمربند سبز» و محاصرة شوروی سابق با حکومت‌های اسلامی، کودتای مخملین 22 بهمن 1357 را سازمان داد و در دو مرحله روابط آمریکا و اسرائیل را با حکومت دست‌نشاندة اسلامی به «روابط پنهان» تبدیل کرد. ابتدا شیخ مهدی بازرگان، نخست‌وزیر خیابانی کودتای کذا سفارت اسرائیل را تعطیل کرد، و در پی آن، پس از دیدار با برژینسکی در الجزایر زمینه‌ساز اشغال سفارت آمریکا در تهران شده، بعد هم استعفا داد. خلاصه قرار شد گورکن‌ها با اربابان خود در ظاهر قهر کنند. و سازمان سیا امروز قصد گسترش همین سیاست را دارد منتهی از طریق آشتی با نوکران وفادار خود. این سازمان جنایتکار می‌کوشد طالبان پروری را در چارچوب روابط دوستانه با مزدوران همیشه درصحنة‌ خود به منطقة قفقاز نیز بکشاند. قطار «ایران ـ پاکستان ـ ترکیه» به همین منظور «سوت» کشیده.

نصب سپر دفاعی ایالات متحد در اروپای شرقی منتفی شد! می‌دانیم که پنتاگون به‌ بهانة‌ مقابله با خطر نوکران‌اش در جمکران و در واقع فقط جهت تهدید روسیه قصد داشت در کشورهای چک و لهستان سپر دفاعی نصب کند و به همین منظور گاردین، هاآرتز، جروزالم پست و نیویورک‌تایمز تلاش می‌کردند یک بمب زیر عبای رهبر فرزانه بگذارند و با یک بمب، دو الاغ مردة لازار را زنده کنند. هم حکومت جمکران از خاک ذلتی که بر آن فروافتاده برخیزد و هم دولت نتانیاهو. از آنجا که چنین آرزوئی برآورده نشد، وال‌ستریت‌جورنال، بوق «روپرت مردخای» به فوت کردن در آستین پارة‌ «انقلاب و اتحاد میلیونی ملت مسلمان ایران» پرداخته،‌ ‌تلویحاً می‌گوید، «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند!» این پروپاگاند مهوع و گوساله‌پسند که در«مهرنیوز»، مورخ 6 شهریورماه 1388 نیز منتشر شده، تلویحاً می‌گوید که اگر‌ ابرقدرت آمریکا نتواند از عهدة حکومت «قدرقدرت» جمکران برآید، شما ملت ایران باید در برابر این حکومت تسلیم محض باشید!

وال‌ستریت در ادامة این مهملات مسیر مطلوب را نیز به نوکران جمکرانی نشان داده می‌گوید، روز 22 خردادماه سالجاری خودمان پشتیبانی بی‌قیدوشرط 40 میلیون ایرانی را برای‌تان تأمین کردیم پس شما که چنین قدرتی دارید به درخواست مذاکرة آمریکا پاسخ منفی بدهید تا دولت نتانیاهو هم بتواند تعهدات خود را در مورد توقف شهرک‌سازی زیرپا گذاشته و ما هم بتوانیم با ذخائر ارزی شما هزینة ساخت‌وساز شهرک‌های کذا را تأمین کنیم. به این ترتیب هم قدرت شما و هم قدرت دولت نتانیاهو در برابر آمریکا افزایش می‌یابد و هم دست هر دوی شما برای کشتار و سرکوب بازتر خواهد شد.

در نتیجه شما گورکن‌ها مردم ایران را سرکوب می‌کنید و برای اسرائیل شاخ‌وشانه می‌کشید، اسرائیل هم ضمن سرکوب صلح‌طلبان در داخل مرزها و شیون و زاری از دست شما، به تهدید لبنان و سوریه و فلسطین ادامه خواهد و اینچنین است که نان ما در روغن خواهد افتاد! چرا که با ذخائر ارزی شما اسرائیل را تجهیز می‌کنیم، سپس به امارات و عربستان و عراق تفنگ می‌فروشیم که با اسرائیل و ایران هسته‌ای مقابله کنند و خداوند از همة ‌ما راضی و خشنود خواهد بود. اما این بخش از پروپاگاند محفل «روپرت مرداک» به دلیل تهدیدهای روسیه پیشتر با شکست روبرو شده. پس روپرت‌مردخای باید در بوق‌ دیگری بدمد و بگوید، اکنون وقت دوستی و همکاری بین ایران و آمریکا فرا رسیده؛ روی یکدیگر را ببوسید و دست در دست یکدیگر اتحاد جماهیر طالبان را در خاورمیانه و قفقاز بر پا کنید!

مشخصات اتحاد جماهیر کذا چیست؟‌ اعمال سیاست کشک، ایجاد حکومت‌های «معنوی»، یا بهتر بگوئیم حکومت‌های فاقد نظم و برنامة سیاسی که همان حکومت‌های بدون حزب و سازمان و تشکل‌اند و ما آنرا حکومت آشوب می‌خوانیم. حکومت آشوب همان پدیده‌ای است که طی سی‌سال اخیر بر مردم ایران حاکم شده. حکومتی که هر روز پنج نوبت توطئه و کودتا کشف می‌کند و هر از گاه برای سرپا ماندن، یک «انقلاب جدید» می‌کند. همچنانکه حدود 9 ماه پس از انقلاب 22 بهمن، شاهد انقلاب 13 آبان بودیم تا جنگ با عراق به عنوان «نعمت‌الهی» نصیب ملت ایران شود، و افغانستان به کام جنگ داخلی فرو افتد. اینجا بود که الیزابت‌دوم برای اتحاد کلیسای آنگلیکن با کلیسای کاتولیک راهی واتیکان شد. این اتحاد شوم، به ظهور پدیدة‌ طالبان در افغانستان، و «اصلاح طلبان» در ایران انجامید. نیازی به توضیح نیست که در این دوران فرخنده بیل کلینتون از حزب دمکرات در کاخ سفید، و تونی‌بلر کاتولیک در شمارة 10 داونینگ‌ستریت لنگر انداخته و با اعزام جهادیون به خاک روسیه خواهان «استقلال» چچنی هم بودند. محمد خاتمی هم لبخند زنان به «اصلاحات» مشغول بود.

اصلاحات محمد خاتمی چه بود؟ قتل نویسندگان مدافع حقوق بشر، ‌ تصفیة سران فره‌وش ارتش همچون صیاد شیرازی، ترور شرکای قدیم همچون لاجوردی و ... و از همه مهمتر برپائی «تئاتر هسته‌ای»! این‌ اصلاحاتی بود که 8 سال به طول انجامید و سرانجام نوبت به مهرورزی رسید تا زمینة تهاجم نظامی به ایران را فراهم آورد.

در این دوران وانفسا بود که آخوند اژه‌ای برای عادی‌سازی کودتای مخملی هفته‌ای یکبار کودتای مخملین کشف می‌کرد و با دستگیری فرستادگان ارباب جاروجنجال به راه می‌انداخت: جهانبگلو، ‌ هاله اسفندیاری، و ... و بالاخره رکسانا صابری محصول همین سیاست عادی‌سازی کودتای مخملین در افکارعمومی بودند. کودتائی که پیشتر در 22 بهمن تجربه شده بود: جابجائی ظاهری قدرت با حفظ زیرساخت‌های «نظامی ـ امنیتی» در پس پردة تجمعات خیابانی. اما امروز حاکمیت آمریکا تعریف نوینی از کودتای کذا ارائه داده.

رادیو فردا، از زبان حاجیه شیرین عبادی «کودتای مخملی» را برای‌مان تعریف می‌کند. تحفة‌ محفل نوبل «آزادی احزاب» ‌را کودتای مخملی خوانده. به این ترتیب کارفرمایان رادیوفردا به نوکران‌شان در جمکران پیام می‌دهند که برای مبارزه با کودتای مخملی لازم است از ایجاد تشکل‌های سیاسی بکلی جلوگیری کنند. به عبارت دیگر گورکن‌ها باید به دوران نورانی امام روشن‌ضمیر بازگشته و با شعار «حزب فقط حزب‌الله»‌ طعم خوش سرکوب‌های مفید دوران نخست وزیری شیخ مهدی بازرگان را به ملت ایران بچشانند. چرا که فعلة‌ فاشیسم، ‌ به رهبری محمدخاتمی خواهان «بازگشت به ارزش‌های انقلاب» شده‌اند! و برای تحقق این امر خیر مهدی هاشمی و سرداران سپاه جان‌برکف دست گروه رجوی را به گرمی فشرده‌اند. مسیر حکومت جمکران کاملاً روشن شده: جناح حاکم، سرکوب مردم را با تکیه بر «امام‌زمان» ادامه می‌دهد در حالیکه اوپوزیسیون دست‌سازش به رهبری حسینعلی منتظری و آیات عظام برای «اسلام» و «نظام مقدس» سینه خواهند زد. البته نقش تاریک‌اندیشان نخبه و نعلین‌پرست را نمی‌باید از نظر دور داشت که هر فرصتی را برای ارسال نامة سرگشاده به حضور آیات عظام مغتنم می‌شمرند. بگذریم!

آیات عظام به ویژه، شخص حسینعلی منتظری که بجای «امت»‌ ذکر «توده‌های سیلی خورده» گرفته‌، اگر ریگی به کفش‌شان نبود و قصد مردمفریبی نداشتند، بجای استخراج مفاد اعلامیة‌ جهانی حقوق بشر از واژه‌های پوچ و مبهم قرآن، ‌ و صدور بیانیه‌های ابلهانة «اسلام دین کامل است» و غیره، حمایت خود را از اعلامیة‌جهانی حقوق‌بشر اعلام می‌کردند. این اعلامیه «انسان‌محور»‌ است و از نظر حقوقی فاقد هرگونه ابهام. در نتیجه «لااکراه فی‌الدین»‌ را «آزادی بیان» و «آزادی عقیده» نمی‌داند، چرا که «دین» و اعتقادات دینی «باور» است‌ نه «عقیده». دلیل هم روشن است، عقیدة انسان فقط با استدلال منطقی می‌تواند قابل توجیه باشد، حال آنکه «تقدس» و‌ «الهی‌ات» به دلیل انسان ستیزی، ‌ منطق‌گریز نیز می‌شود. خلاصه اسلام‌فروشان و نعلین‌پرستان باید چرندیات فوکویاما را فراموش کنند. همچنانکه رویای اتحاد با گروه رجوی را.

از قدیم گفته‌اند، لنگه کفش کهنه در بیابان غنیمت است. گورکن‌ها برای «حفظ نظام» دست به دامان سازمان مجاهدین خلق و برادر مسعود رجوی شده‌اند. می‌دانیم که این سازمان ارادت عجیبی به «اسلام ناب» و «ارزش‌های» کودتای 22 بهمن 1357 دارد و از نظر سرکوب سیاسی به مراتب از حکومت گورکن‌ها پیشرفته‌تر و کارسازتر است. گروه رجوی در همین پایگاه اشرف برای «زندانیان سیاسی» همة‌ امکانات لازم را فراهم آورده بود، و امروز می‌تواند تجربیات علمی و پیشرفت‌های خود را در زمینة «ذوب شدن در رهبری» در اختیار مهدی هاشمی و فرماندهان سپاه جان‌برکف استعمار بگذارد. چندی پیش در پاریس پس از بازداشت مریم رجوی، چند نمونة ذوب شدن در رهبری را مشاهده کردیم و متوجه شدیم که اگر برای «رهبر» مشکلی پیش آید، پیروان رهبری موظف‌اند ضمن جیغ زدن در خیابان «خودسوزی» هم بکنند!

خلاصه دریافتیم اگر سازمان مجاهدین خلق در ایران حاکمیت تشکیل دهد، مسلماً به دوران توحش خمینی افسوس خواهیم خورد. روح‌الله دکان استقلال، آزادی خود را «به نام خداوند بخشندة مهربان» آغاز کرد و اینک به دلیل کسادی دکان «امام روشن‌ضمیر»، چینی‌ها نطق افتتاحیة دکان ایشان را روی جیب پشت بلوجین‌های صادراتی به جمکران می‌دوزند. ولی در قرآن انواع مختلف «خداوند» موجود است. بستگی دارد کدامیک بیشتر به کار اربابان «جروزالم پست»، ‌«هاآرتز»‌ و گاردین، نیویورک‌تایمز و شرکاء می‌آید. از قرار معلوم نگاه پر مهر اینان به «خداوند»‌ برگزیدة مجاهدین خلق افتاده که نه تنها بخشنده و مهربان نیست که «درهم کوبندة ستمگران» است. و خلاصه وای به روزگارتان اگر گروه رجوی شما را «ستمگر» به شمار آورد، چنان با چماق الهی شما را در هم می‌کوبند که توحش‌خمینی و قتل‌عام دوران نخست‌وزیری میرحسین موسوی را بکلی فراموش کنید. ‌

اگر ارتش عراق یک بار دیگر برای «مذاکرات» به پایگاه اشرف «مراجعه» کند، مسعود و مریم هم با شعار «موسوی! رأی منو پس بده»‌ در برابر سازمان ملل اعتصاب غذا خواهند کرد، و مسلماً نوآم چامسکی هم برای افطار به آنان ملحق خواهد شد. می‌دا‌نیم که به گفتة نعلین‌ها،‌ ماه «مبارک» رمضان ماه «ضیافت خدا» است، چرا که از غذا خبری نیست! خداوند به شما می‌گوید، نیمه شب خواب‌آلود برخیزید و هر چه می‌توانید در شکم مبارک‌تان ذخیره کرده دوباره راهی رختخواب شوید! سپس تا برنامة روضه‌خوانی شجریان صبر کنید و به محض شنیدن بوق افطار مثل گرگ گرسنه به اغذیه و اشربه حمله‌ورشوید، که خداوند روزه‌داران را دوست دارد! چرا که رفتارشان به آدمیزاد هیچ شباهتی ندارد.

باری! روز گذشته راسموسن برای افطار وارد ترکیه شد. البته این افطار با افطارهای عادی تفاوت دارد، به چند دلیل. نخست اینکه «برادر» راسموسن از روزه خواران‌اند و فقط در این «ضیافت الهی» شریک روزه‌داران شده‌اند، چون مسائل مهمی در پیش است. علیرغم عملیات خرابکارانه در نیروگاه تولید برق و مخزن نفت سیبری، دولت روسیه با تجهیز گورکن‌ها به سلاح‌ اتمی موافقت نکرده. روز دوم سپتامبر 2009، نشست گروه 1 + 5 در فرانکفورت برای رسیدگی به پروندة‌ هسته‌ای گورکن‌ها تشکیل می‌شود و اوضاع در عراق و افغانستان بحرانی است. در عراق حزب نوری‌المالکی از گروه شیعی‌مسلکان حکیم جدا شد، و در افغانستان دست آمریکا برای بیرون کشیدن کرزای از صندوق‌های مارگیری باز نیست. در عربستان، منبع تأمین مالی القاعده و طالبان، تصفیة نیروهای نظامی آغاز شده و امروز به شاهزاده «نایف» به زبانی که اربابان‌شان می‌فهمند گفته شد که دست‌و‌پای‌شان را باید جمع بفرمایند. و از همه مهم‌تر، بازداشت خانگی «حسن نمازی» در آمریکاست که اعتبار حزب دمکرات ینگه دنیا را به شدت متزلزل کرده.

حسن نمازی، متولد واشنگتن، از نورچشمی‌های بیل کلینتون و از «نیکوکاران» حزب دمکرات است. نمازی هم مانند پناه‌پور خمس وزکات‌اش را به حزب دمکرات پرداخت می‌کرد. فیگارو، مورخ 25 اوت 2009 خبر بازداشت نمازی را منتشر کرده. به فاصلة چند ساعت خبر مرگ ادوارد کندی و عبدالعزیز حکیم انتشار یافت و حزب دمکرات و نوکران‌اش در جمکران سوگوار شدند. اما بازداشت حسن نمازی برای حزب کذا به مراتب از مرگ ادوارد کندی جانگدازتر است چرا که این امر جایگاه باراک اوباما و معاون‌اش، جوزف بایدن را متزلزل خواهد کرد. می‌بینیم که افطار راسموسن در ترکیه دلیل دارد.

دبیرکل ناتو به احتمال زیاد خواهان نصب سپر دفاعی در ترکیه خواهد شد، که این کالای بنجل روی دست پنتاگون باد نکند. بعدها ممکن است تروریست‌ها سپر کذا را از ترکیه به دست گورکن‌ها برسانند، همانطور که طی جنگ 8 ساله پس از ماجرای طبس سلاح و تجهیزات آمریکا از افغانستان وارد خاک ایران می‌شد. البته این رویاهای شیرین سازمان ناتوست! آنچه در واقعیت شاهدیم یعنی «پارسیدن» فیلدمارشال فیروزآبادی به اربابان در اروپا نشان می‌دهد که راه فراری برای گورکن‌ها نمانده و هر چه بیشتر پارس کنند و جنگ زرگری به راه اندازند در ملاءعام به بعضی جاهای‌شا‌ن فشار بیشتری خواهد آمد. وقوقیة‌ این‌هفته در دانشگاه سابق تهران شاهدی است بر این مدعا.

آخوند صدیقی،‌ امام جمعة موقت تهران آب‌منگل‌ها را فرمودند تا در تریبون‌های رسمی «شکاف‌ها» را بیشتر نکنند. ایشان ضمناً به همه سفارش کردند به پیروی از رجائی، همواره در «دایرة ولایت» نفس بکشند. آخوند صدیقی که خود فقط در دایرة ولایت جفتک می‌اندازد و به دلیل محدود شدن دایرة‌ کذا هم راه نفس‌شان تنگ شده و هم سم‌اش ضرب دیده، شاخ و شانه‌ای «نمایشی‌» هم برای اسرائیل کشیدند. البته در حد همان دایرة ولایت، که امروز دیگر می‌رود تا به «نقطه» تبدیل شود. پس آخوند صدیقی ناچار شدند از «آستین امام زمان» برای تهدید اسرائیل استفاده کنند. به این ترتیب که دست خداوند را در آستین امام زمان کرده فرمودند، بزودی این دست از آن آستین «بر» خواهد آمد. از آنجا که شیخ صدیقی از جمله شاگردان آیت‌الله بهجت، متولی چاه جمکران بوده‌اند هر روز امام زمان را حمام کرده لباس می‌پوشاندند و خلاصه می‌دانند آستین «مبارک» ایشان کجاست:‌

«[خطیب نماز جمعه گفت] نباید در تریبون‌های رسمی [...] شکاف‌ها را بیشتر کنیم[...] شهید رجائی همواره در دایرة ولایت نفس می‌کشید [...] اینها [اسرائیلی‌ها] باید بدانند که دست انتقام الهی به همین زودی‌ها از آستین امام زمان برخواهد آمد»

منبع: ایسنا

خطیب نماز جمعه پس از اینکه دست خداوند را در آستین آنحضرت فرو بردند از این عمل «عقلانی» احساس غرور کرده، به نمازگزاران گفتند این معجزات روزه است که ارادة انسان را تقویت می‌کند و چنین اراده‌ای که از دین سرچشمه گرفته و با «عقل» هم‌سوئی داشته باشد جلوی غریزة کور و کر را می‌گیرد:

«[...] روزه [...] انسان را می‌سازد و اراده‌ای که از دین نشأت گرفته و با عقل هماهنگ باشد جلوی غریزة کور و کر را می‌گیرد[...]»

کد خبر: 8806 ـ 02942 همان منبع

ایشان کاملاً حق دارند! چنین اراده‌ای جلوی غریزة‌ کور و کر را می‌گیرد و به آن قدرت بیان می‌دهد. چرا که غریزه را نمی‌توان با ورد و خطبه «مهار» کرد. غریزه در قالب کلام غیرمنطقی تجلی می‌کند و مهملات تولیدی امثال هابرماس در مغرب زمین، یعنی همان «دین عقلانی» را تحویل مخاطب می‌دهد.





...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت