جمعه، شهریور ۱۳، ۱۳۸۸


ژرژ و «ابوالفضل»!
...


فیگارو، ‌ مورخ 4 سپتامبر 2009 در مطلبی تحت عنوان «پژوهشگران فرانسه در ایران» به قلم «ژرژ مالبرونو»‌ می‌نویسد:

«مدت‌ها پیش از بازداشت کلوتیلد رایس، ‌سرویس‌های ویژة وزارت دفاع به سفیر فرانسه در ایران،‌ برنار پوله‌تی درمورد اعزام پژوهشگران جوان برای تهیة گزارش پیرامون مسائل حساس هشدار داده بودند.»


به گفتة مالبرونو، هشدار سرویس‌های «امنیتی‌ ـ نظامی» به سال گذشته بازمی‌گردد. زمانیکه یک دانشجوی مرتبط با «مرکز تحقیقات پاریس» چندین هفته پیرامون نفوذ رو به گسترش سپاه پاسداران در اقتصاد ایران کار کرده بود. مالبرونو می‌افزاید، سپاه پاسداران تحت فرماندهی «رهبر» و «شورای عالی امنیت ملی» مدیریت برنامة هسته‌ای ایران را بر عهده دارد. ما هم به ناچار سخنان ژرژ مالبرونو را در همینجا قطع کرده می‌گوئیم، برنامة هسته‌ای گورکن‌ها، با تأئید سازمان ناتو، تحت نظارت چینی‌ها قرار گرفته، و رهبر و شورای عالی امنیت ملی و فرماندهان مفلوک سپاه پاسداران فقط نقش «تزئینی» دارند. بگذریم! مالبرونو در مقالة خود تلویحاً از سخنان نیکولا سرکوزی انتقاد کرده، می‌گوید این سخنان می‌تواند به ضرر کلوتیلد رایس تمام شود. به یاد داریم که نیکولا سرکوزی گفته بود، «رهبران فعلی ایران شایستة ایرانیان نیستند.» همچنین به یاد داریم که رئیس جمهور فرانسه از «شهامت» آیات عظام نیز تقدیر کرده بود.

در این وبلاگ به کرات گفته‌ایم و باز هم می‌گوئیم «تشویق قانون‌شکنی» محور سیاست استعمار است. استقبال اعضای سازمان ناتو از روسپی‌های خدافروش در ایران دلیل دارد. و شاهدیم که ساواک جمکران نیز هیچ مزاحمتی برای «آیات عظام» ایجاد نمی‌کند، چرا که دست‌های مقدس استعمار حامی دستاربندان است، چرا که اینان مصداق بارز قانون‌شکنی در کشوراند. هدف سیاست استعمار چیست؟ تحریف مفاهیم «انسان‌محور» جهت «تخریب انسان.»

در نتیجه، بوق‌های استعمار می‌کوشند از یکسو، آزادی‌های اجتماعی و فردی را در ترادف با «قانون شکنی» و هرج و مرج، و از سوی دیگر، دمکراسی را در تضاد با «اخلاقیات» قرار دهند. به این ترتیب است که حسینعلی منتظری و شرکاء در رسانه‌های غرب تبدیل می‌شوند به «مدافعان آزادی!» حال‌ آنکه آخوند منتظری و همپالکی‌های‌اش نه تنها با اعلامیة جهانی حقوق بشر و دمکراسی مخالف‌اند که طی این سه دهه هرگز با احکام توحش شریعت همچون سنگسار، قصاص، شلاق، تعدد زوجات و حجاب مخالفت نکرده‌اند. اینان اگر با توحش شریعت مخالف بودند، هرگز «لباس فریب» برتن نمی‌کردند. در هر حال، برای ما هیچ اهمیتی ندارد که در حکومت اسلامی چه کسی «رهبر» باشد. اگر کارفرمایان شیخ صادق صبا از سال گذشته به دسیسه و زمینه‌چینی برای استقرار آخوند منتظری در جایگاه «ولی فقیه» اشتغال داشته و ناکام مانده‌اند، ‌ کار بیهوده کرده و «ریگ در روغن ریخته‌اند.»

مشکل ما با حکومت اسلامی جمکران شخص «رهبر» نیست، قانون اساسی این حکومت است که باید تغییر کرده و «انسان‌محور» شود. اگر نه تفاوت خامنه‌ای با منتظری و دیگر نعلین‌ها در واقع تفاوت بین «طاعون» و «وبا» است. پس یکبار دیگر به اربابان حکومت اسلامی در لندن و واشنگتن گوشزد می‌کنیم،‌ ملت ایران به دنبال «رهبر» نمی‌گردد، این شما هستید که به «ولی فقیه» و «حکومت اسلامی» و آخوند دل باخته‌اید. نغمة شوم «اجتهاد» و «اسلام ضداستبداد» از آبدارخانة سازمان تقدس پرور و اسلام‌پناه «سیا» به گوش می‌رسد، نه از ایران.

در همین چارچوب است که «ژرژ مالبرونو» تأکید می‌کند، «ایرانیان» از انتشار عکس کلوتیلد رایس پس از خروج از اوین هیچ خوش‌شان نیامده، چون کلوتیلد رایس جام شامپاین به دست داشته! باید ببینیم کدام «ایرانیان» از انتشار این عکس ناراحت شده‌اند؟ زن‌نمایان حکومتی و آخوندهای اهل‌تقیه،‌ یا مردم ایران؟

روشن است که مالبرونو هم «ایرانیان» را متعصب، ‌متعهد و مکتبی می‌پسندد. در هر حال دو پیام در ارتباط با مقالة کذا منتشر شده. در پیام اول چنین آمده: «شاید آقای سرکوزی خود را متخصص حل مسائل ایران می‌انگارند. پس برای معرفی خود به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری این کشور منتظر چه هستند؟» پیام دوم می‌گوید: «محقق در امور هسته‌ای ایران؟ فرانسه که می‌گفت، یک معلم بی‌گناه زبان فرانسه ...!» بله به نظر می‌رسد سریال کلوتیلد رایس با انتشار مقالة اخیر ژرژ مالبرونو به مرحلة جدیدی وارد می‌شود و مسلماً در نمایشات مهوع اعترافات نیز تغییر و تحولاتی در راه است. چرا که کلوتیلد رایس و «خانوم افشار» در همان دادگاه «متهمین به براندازی» محاکمه می‌شدند. حال که ژرژ مالبرونو تلویحاً به «مأموریت مخفی» رایس برای «تحقیقات» در مورد برنامة هسته‌ای گورکن‌ها اشاره ‌کرده، ممکن است جرم فرضی دیگر متهمین براندازی نیز یک درجه سنگین‌تر شود.

به همین دلیل است که ابوالفضل فاتح، دنده کمک ارسالی از انگلستان و «قهرمان» کودتای ناکام «کربلای 22 خردادماه» از منچستر به مجیزگوئی برای خامنه‌ای نشسته. ابوالفضل فاتح از همان محصولات مرغوب تولیدی استعمار است که «خدمت» و بندگی را از انجمن اسلامی و ایسنا آغاز کرده و پلکان «ترقی» و «پیشرفت» در امر مقدس مداحی، مجیزگوئی و بادمجان دورقاب‌چینی را یکی پس از دیگری پیموده تا رسیده به منچستر!

منچستر مرکز فعالیت بورسیه‌های حکومت جمکران و جاسوس‌های اسلام ناب محمدی است. اینان می‌کوشند به طرق مختلف کارگران و دانشجویان مسلمان مقیم منچستر را به تشیع علوی «دعوت» کنند. در ضمن همة این عزیزان به جاسوسی و خبرچینی مشغول‌اند. خلاصه بگوئیم منچستر یکی از مهم‌ترین مراکز تولید طالبان خارج از جهان اسلام به شمار می‌رود. کسانیکه مأموریت خود را با موفقیت در این شهر کپک زده به پایان می‌رسانند، ارتقاء درجه یافته به لندن اعزام می‌شوند.

باری! ابوالفضل فاتح هنوز در منچستر مانده، و از آنجا به عشوه و کرشمه برای سردار جعفری و قربان صدقه رفتن رهبری مشغول است. مزخرفات‌اش نیز در حنازرچوبه و گویانیوز منعکس می‌شود. حسن ابوالفضل هزارة سوم این است که به بهانة گلایه از سردار جعفری و شرکاء، زبان فارسی را به ابزار ابراز ذلت و حقارت، زبونی و پستی و درماندگی و بندگی و مزخرف‌گوئی تبدیل کرده:

«ایمان دارم یکی از ریشه‌های اصلی تهاجمات ناجوانمردانه، جنگ قدرت و یکی از اهداف آن مایوس کردن فرزندان امام از نظام و حتی خالی کردن اطراف رهبری معظم از حامیان صادق و مستقل با هدف شوم یکسره کردن کار نظام از سوی متحجرین است [...] و امید دارم ایشان با تیزبینی مانع از این روند ناصواب شوند[...]»


بله می‌بینیم که «ابوالفضل» فاتح نیز به صف پیروان و خیرخواهان خامنه‌ای پیوسته و از «مرگ نظام» بسیار بیمناک است. البته نگرانی ابولفضل فاتح کاملاً بجاست. فروپاشی این نظام تحجر و توحش، ده‌ها ابوالفضل فاتح را که از برکت سرکوب و کشتار مردم ایران «فاتح» خاک انگلستان و آمریکا شده‌اند به خاک سیاه می‌نشاند. چرا که امثال حاج ابوالفضل، همچنانکه می‌بینیم مسائل سیاسی را با تکیه بر «ایمان» بررسی می‌‌فرمایند، در نتیجه هیچ نیازی به «استدلال منطقی» نخواهند داشت. به همین دلیل است که از «مقربان درگاه» استعمار هم هستند. با تکیه بر همین «ایمان» است که «فاتح» مخالفان فرضی نظام توحش جمکران را «متحجر» می‌خواند و به درگاه رهبری شیون و زاری می‌کند که «تیزبین» باشند و نگذارند این «متحجرین» نظام مترقی سنگسار و قصاص و حجاب و تعدد زوجات را سرنگون کنند. مزخرفات ابوالفضل «سریال کربلا» در گویانیوز مورخ 12 شهریورماه سالجاری منعکس شده. بخشی از شیون‌وزاری فاتح نیز با کد 665353 در سایت حنازرچوبه، مورخ 12 شهریورماه 1388،‌ تحت عنوان «قسم می‌خورم برای پس از انتخابات برنامه نداشتیم» انتشار یافته. و مسلم است که باید «دم خروس» را نادیده گرفته، قسم «ابوالفضل» فاتح را بپذیریم.

این شهید مظلوم همچنین سوگند یاد کرده که نه میرحسین موسوی و نه اعضای ستاد انتخاباتی‌اش با هیچ مقام خارجی ملاقاتی نداشته‌اند! مگر برای سازمان دادن به کودتا کسی با شما بینوایان می‌باید ملاقات ‌کند؟ «هیز اکسلنسی گاس» احمق نیستند! خودشان می‌دانند برای کودتا با چه افراد و گروه‌هائی می‌باید تماس گرفته شود. برای برقراری چنین تماس‌هائی از افراد بومی و مطمئن استفاده می‌کنند، روال کار این است. مگر برای کودتای 22 بهمن 57، «مقام خارجی» با خمینی تماس گرفت؟ خیر! چرا که خمینی فقط «ابزار کار» بود. شما بینوایان که طرف صحبت نیستید. از این گذشته مگر هر کس با «مقام خارجی» ملاقات کند قصد توطئه و براندازی نظام مقدس را دارد؟ این «نظام» را مقام خارجی مستقر کرده، و سی سال است که برای حفظ همین نظام منفور، بهترین فرزندان این آب و خاک را به دست دژخیمان خود سپرده. حال مشتی پادوی اجنبی به یکدیگر «تهمت» ملاقات با مقام خارجی می‌زنند؟

کدام «مقام خارجی» حاضر است آشکارا با مقامات این حکومت قدرقدرت و اوپوزیسیون رسوای‌اش ملاقات کند؟ کدام احمقی حاضر است با حکومتی که از بدو استقرار مسئول تدارکات روسپی‌خانه‌های عربستان و امارات و قاچاق اسلحه و مواد مخدر بوده مستقیماً در تماس باشد؟ تاکنون عکسی از ملاقات ولایتی با کارمندان وزارت امورخارجة فرانسه یا انگلستان در رسانه‌ها منتشر شده؟ مسلم است که خیر! چرا؟ چون اربابان نمی‌خواهند روابط خود را با این «حکومت خیابانی» آشکار کنند. سران این حکومت حتی از معمرقذافی آدمخوار هم کمترند. به همین دلیل است که بوق‌های این حکومت برای ارائة تصویر دلپذیر از میرحسین موسوی، تلاش می‌کنند او را به «اربابان» منسوب کرده و همپالکی‌های‌اش را به دروغ مدافع دمکراسی بخوانند.

حضرت ابوالفضل! بهتر است پیش از ردیف کردن مهملاتی از قبیل «چپ خط امام»، بدانید که دیگران می‌دانند میرحسین موسوی کیست و در کدام «خط» فعال است. در هر حال برای بازگشت به آغوش رهبری هنوز دیر نشده. وقوقیة امروز آخوند کاشانی را در حنازرچوبه آویزة گوش کنید:

«ما شما را امت وسط قرار دادیم [...] به این معنا که آنهائی که می‌دوند باید برگردند به سمت شما و کسانی که مانده‌اند باید به سوی شما بدوند[...]»


پس شما هم بدوید به سوی رهبری که رهبری هم دوان دوان به سوی شما می‌آیند!



...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت