کباب و سیاست!
...
«عدهاى در برخورد با لیبرالیسم به تمامیتخواهی متوسل شدهاند [...] من هميشه تلاش كردهام تا از حضور دين در عرصة سياست دفاع كنم.»
این سخنان مبهم و متناقض از آخوند محمد خاتمی است که در سایت «رادیوفتوی»، مورخ 16 شهریورماه سالجاری منتشر شده. محمد خاتمی و دیگر آیات عظام مدافع «حق مردم» که پارسکردن را با علوم سیاسی اشتباه گرفتهاند، بهتر است مواضع خود را در رابطه با اعلامیة جهانی حقوقبشر مشخص کنند تا حداقل برای خودشان روشن شود که از نظر تفکر اجتماعی در کنار خامنهای و مصباح یزدی قرار میگیرند؛ این مطلب برای ما مشخص است. گاوچرانها بیهوده میکوشند هیتلر اردکان را مدافع آزادی جلوه دهند. محمد خاتمی به گواهی سخناناش یک «فاشیست ـ مسلمان» مفلوک بیش نیست که همچون میرحسین موسوی «آینده» را در «بازگشت به گذشته» میجوید. هیتلر اردکان، به گواهی کارنامة سیاسیاش طی سه دهة اخیر یک جنایتکار مزدور بیگانه است که دیر یا زود میباید پاسخگوی جنایاتاش باشد. تلاش غرب برای تبدیل این جانور وحشی به سخنگوی مخالفان حکومت اسلامی فقط نشان از حماقت است.
آری! این سازمان نازنازی و اسلامپناه «سیا» و این «ام. آی. 6» عدالتپرور و دینگستر چقدر برای «اوپوزیسیونسازی» و تبدیل «فاشیست ـ مسلمانها» به گزینة معتبر سیاسی رنج و مشقت بر وجود نازنین خود هموار میکنند! از یکسو برای سگهای هار خود مجوز «تجمع غیرمجاز» صادر میکنند تا دست اینان برای «شایعهپراکنی» و «عقیدهسازی» پیرامون «تقلب» در انتخابات یک نظام تئوکراتیک باز باشد و بتوانند با کشاندن مردم از همه جا بیخبر به خیابانها سربازگیری کنند. از سوی دیگر، با دستگیری اوباشالله ساواک نمایش «اعترافات» به راه میاندازند، تا سخنرانیهای رهبر مفلوک در راستای همین «اعترافات» تنظیم شود، و میرحسین موسوی و شیخ کروبی و آخوند منتظری بتوانند ذکر اسلام «خوب» و «خطامام» گرفته، اوباشالله ساکن غرب نیز پامنبریشان را بخوانند. و نهایتاً محمد خاتمی، رهبر فاشیستها به افتخار ایفای نقش «مخالف فاشیسم» نائل آید؛ البته در رادیو فردا و بیبیسی.
به راستی که طرحی است سرشار از نبوغ و حماقت! حتماً فوکویاما، پاسدار شریعتمداری، هاله اسفندیاری و کارفرمایان شیخ مسعود بهنود و شیخ صادق صبا برای ارائة چنین نمایش مبتذلی «عقلهایشان» را سر هم کردهاند که نتیجه اینچنین درخشان و رسوا از آب درآمده و نخبگان اوپوزیسیون حکومتی را دقیقاً در کنار کودتاچیان گابن قرار داده. این است شاهکار استعمار سفلهپرور و ابلهنواز غرب.
بله امروز هم سری به سایت آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک زدیم و به زندهیاد احمد کسروی درود فرستادیم که میگوید، «پیوند دستاربندان و اوباش، پیوندی است دیرین.» در سایت رادیوفردا تصویر خاتمی با یک تیتر گوسالهفریب چشم را آزار میداد. و کمی پائینتر هم اوباشالله، داماد آخوند مشکینی مدافع «دمکراسی» شده بود! البته اوباشالله در سایت کذا حضور «خانوادگی» دارد. میدانیم که گاوچرانها نیز به «کیان خانواده» اهمیت فراوان میدهند، چون «خانواده» بهترین مکان رشد و نمو «باورها» به شمار میرود. به همین دلیل است که پروپاگاند استعمار کوشش خود را بر تقویت و گسترش «باورها» متمرکز کرده. «باورها» منطقستیزاند و میتوانند در تضاد با دمکراسی و هنجارهای دمکراتیک قرار گیرند.
باورها هیچ پایه و اساس «مستدل» و «منطقی» ندارند. به عنوان نمونه بر اساس باورها، «پدر و مادر خیرخواه فرزنداند.» حال آنکه چنین نیست. نخست اینکه روابط خانوادگی «غریزی» و «طبیعی» است و هیچ پایه و اساس منطقی نمیتواند داشته باشد، دیگر اینکه خانواده، اگر خارج از نظارت قوانین انسانمحور قرار گیرد به نوعی مسلخ کودکان تبدیل خواهد شد. همچنانکه در ایران شاهدیم «پدر» مالک جان فرزند و همسر خود به شمار میرود و هیچ قانونی برای مقابله با این «حق طبیعی» در برابر خود نمیبیند. «طبیعی» است که چنین توحشی کمتر شامل حال فرزندان ذکور میشود، چرا که در جوامع پدرسالار، اولویت با جنس مذکر است. در چنین جوامعی وقتی قوانین هم بر اساس «باورها» تدوین شود، مانند نمونة حکومتهای اسلامی جمکران، عربستان، پاکستان و ... توحش قوانین، مشوق توحش حاکم بر خانواده خواهد شد. پس لازم است از صدرحاج سیدجوادی منفور و شرکاء که با «نهجالبلاغه» و حدیث و روایت «قانون اساسی» حکومت جمکران را تدوین کردهاند سپاسگزار باشیم. گویا آب و هوای «قزوین» برای تحکیم «باورها» مناسب است که چنین تحفهای را به جامعة ایران تحویل داده. البته برادر محترمشان را در فرانسه فراموش نکردهایم که در سنگر امامشان لنگر انداخته و به عنوان «نویسنده» هر ششماه یک مقالة شیوا، ابلهپسند، وزین و گوساله فریب قلمی میکنند و ضمن «نبرد با اسرائیل» بر حفظ شعائر «دین مبین» تأکید میفرمایند.
حاج سیدجوادیها از فدائیان «باورها» در سیاستاند. البته فکر نکنید این عزیزان همچون مروارید خلیج فارس یا خاویار کاسپین کمیاب و نادراند. ابداً! خوشبختانه از این قماش نخبگان فراوان داریم و از این جهت میباید سپاسگزار سازمان سیا باشیم که ایالات متحد را به مرکز تولید و پرورش نخبگان «باورپرست» تبدیل کرده. خلاصه اگر شیادان از آب کره میگیرند، این سازمان شریف از فاضلاب کره میگیرد، آنهم کرة مؤنث و مذکر! یکی از همین کرهها «ابراهیم نوروزی» نام دارد که متولد «قزوین» بوده، مانند ابراهیم نابکار «بیبیگوزکها» فریبکار و همچون آبراهام یزدی شارلاتان است. حاج ابراهیم نوروزی فرمودهاند، 28 مرداد 1332 روز «مرگ دمکراسی» در ایران بود. به عبارت دیگر قانونشکنی و لاتبازیهای مصدق، عربده جوئیهای فدائیان اسلام و تهاجم اوباش به دفاتر روزنامههای مخالف که با موافقت ضمنی نخست وزیر محبوب و به ویژه خوشخدمتیهای ایشان به انگلستان صورت میگرفت میباید از طرف ایرانیان «اوج دمکراسی» تلقی شود.
حتماً ممنوعیت مدارس مختلط نیز در همین دوره شاهدی است بر این مدعا! و اما جالب اینجاست که حضرت نوروزی مصدق را به عنوان «رهبر رویائی» با مهاتما گاندی و نلسونماندلا به قیاس کشیدهاند. البته ما تعجب نمیکنیم! لجن پراکنی به گاندی و نلسونماندلا برای تولیدات سازمان سیا «واجب شرعی» است. در هر حال، وبلاگ «سربازکوچک» به سایتی که «باورهای» پرفسور ابراهیم نوروزی را منعکس کرده لینک داده.
بله این «باورها» محور اصلی تبلیغات استعماری را تشکیل میدهد و در چارچوب همین پروپاگاند توحشگستر است که لوطی و عنترهای نوسواد حکومت جمکران در داخل و خارج مرزها تلاش دارند جنایتکارانی چون بهزاد نبوی، ابطحی، حجاریان و شرکاء را به عنوان مدافعان آزادی و دمکراسی به ما حقنه کنند. ریزهخواران گنجشکمغز و مخالفنمای حکومت جمکران قصد القاء این دروغ بزرگ را دارند که صرف مخالفت با خامنهای یعنی طرفداری از دمکراسی، یا اینکه هر کس در زندان اوین باشد حتماً طرفدار دمکراسی است! حال آنکه چنین ادعائی فقط ریشه در «باورها» دارد. اولاً هر کس مخالف خامنهای و یا حتی مخالف حکومت اسلامی هم باشد الزاماً طرفدار دمکراسی نیست و آزادیخواه هم نمیتواند به شمار آید، و به همچنین است در مورد زندانیان سیاسی.
یادآور شویم «زندانی سیاسی» به کسی اطلاق میشود که به دلیل ابراز «مسالمتآمیز» عقاید خود زندانی شده. تا آنجا که ما میدانیم نه بهزاد نبوی نه دیگر بازیگران سریال مهوع «اعترافات» با حکومت اسلامی مخالفتی نداشتهاند. اینان سه دهه است در جنایات این حکومت شریکاند و امروز هم با اعترافات مزورانهشان خط تبلیغاتی سرکوب حکومت را تقویت میکنند. همچنانکه در مورد «اعترافات» فرضی حجاریان نیز مشاهده کردیم.
حجاریان چه گفت؟ همان مزخرفاتی که خامنهای تکرار کرد. همین مهملات در قالب وقوقیة هفته از صدای گوشخراش و سیمای جذام گرفتة جمکران هم پخش شد. پیام این پروپاگاند چیست؟ تقویت باورها پیرامون سه محور پوشالی. نخست اینکه «علم الهی» موجودیت واقعی دارد، دیگر آنکه علوم انسانی «غیرغربی» میتواند وجود داشته باشد، و نهایتاً اینکه این نوع «علوم انسانی» را میباید در قرآن و فقه و قوانین قصاص و سنگسار جستجو کنیم!
نخستین جرقههای این پروپاگاند احمقفریب ابتدا در «فارسنیوز» مورخ 7 شهریور 1388 رویت شد. فارسنیوز در واقع بلندگوی «فاکسنیوز» است و به همین دلیل در حماقتگستری و ابتذال گوی سبقت را از کیهان، شیپور هریتیج کلاب هم ربوده. فارس نیوز شمارة 8806070854 در مطلبی تحت عنوان «نظم فیزیک جهان هستی در آیات قرآن موج میزند!» به نقل از «حسین امیدیانی»، عضو پیوستة انجمن فیزیک و نجوم کشور مزخرفاتی منتشر کرده که فقط در سمساری «فاکسنیوز» یافت میشود. امیدیانی میگوید، در قرآن آیات فراوانی از خلقت آسمانها، ستارگان و خورشید و ماه به میان آمده که ما آنها را با تعاریف علمی مطابقت میدهیم:
«ما با بیان توضیحات علمی و مطابقت آن با آیات قرآن سعی در آشنائی بازدیدکنندگان با عظمت جهان هستی و دوراندیشی قرآن کریم داریم.»
بهتر است بدانیم که امیدیانی «استاد دانشگاه» هم تشریف دارند و ظاهراً «فیزیک» درس میدهند! پس تعجب نکنیم که عرعریة حجاریان، با رهبریة خامنهای و به ویژه با وقوقیة آخوندکاشانی در مورد علوم انسانی از چنین همسوئی ایدهآلی برخوردار شود. این گروه همسرایان، محمدخاتمی را در رادیوفردا و بیبیسی در جایگاه مدافع علوم انسانی قرار میدهد. حال آنکه شیاد اردکان همچون حاج فرجدباغ، فقط به نشخوار جسته گریختة مهملات هابرماس و دیگر «باورسالاران» سازمان ناتو مشغول است. تمام سخنرانیهای به اصطلاح «فلسفی» خاتمی بدون استثناء تهاجم به انسانمحوری است چه در رنسانس، چه در مدرنیته. خاتمی در تمامی سخنرانیهای خود همچون خامنهای و دیگر سران گورکنها میکوشد ارتباط کلیسا را با فاشیسم در اروپا کتمان کند. خاتمی در کمال شیادی «نازیسم» را نیز سکولار میخواند!
در به اصطلاح دانشگاههای حکومت جمکران کدام نوع علوم انسانی تدریس میشود؟ فلسفة کلاسیک و فلسفة پستمدرن! جامعه شناسی «دینی» و ... و خصوصاً فلسفة کلاسیک با توهمات دین و باورهای مقدس هیچ تضادی ندارد. پستمدرنیته هم که بر اصل جادوئی «ترادفکلی» پای میفشارد و سفسطهای بیش نیست. در نتیجه وقتی علی خامنهای و دیگر مقامات حکومت گورکنها از علوم انسانی انتقاد به عمل میآورند و خاتمی به دفاع از این علوم برمیخیزد در واقع تفکر سیاسی در جامعه پای به یک دور باطل میگذارد. در این دور باطل فلسفة کلاسیک در هر حال «خوب» است و شبه فلسفة پستمدرن که «توهم» و باورها را بجای «منطق» نشانده هم خیلی «خوب» است! و با تکیه بر این دور باطل و استفاده از توهمات و باورها میتوان انواع و اقسام مزخرفات را به عنوان آرمان سیاسی به خورد ملت ایران داد. یادآور شویم که در این میان نقش جوانان «سوسیال ـ دمکرات» کشور سوئد و بنیاد اولاف پالمه بسیار چشمگیر است.
«شهید» اولاف پالمه در دوران جنگ 8 ساله خیلی برای صلح زحمت کشید و در راه صلح اسلحه فراوان فروخت. هر بار آتشبس اعلام میشد، ایشان سر و پا برهنه خود را به تهران میرساندند تا صلح را برقرار کنند، و عجیب بود که هر بار ایران را ترک میگفتند جنگ شدت بیشتری میگرفت. باری! به گزارش رادیوفردا، مورخ 15 شهریورماه سالجاری، بنیاد اولاف پالمه و جوانان «سوسیال ـ دمکرات» سوئد از باطبی، مهرانگیزکار و تیغکش فیلمساز جمکران برای شرکت در سمینار «حقوقبشر در ایران» دعوت کردهاند! الهه روانشاد هم گفتگوئی با فیلمساز جمکران ترتیب داده که ژرفای درک سیاسی وی را بخوبی نشان میدهد. داماد آخوند مشکینی «از طریق رشد دمکراسیخواهی» در کل خاورمیانه بجای «خیال بمب» دمکراسی را مستقر میکند! اگر ارتباط بین «خیال بمب» و «دمکراسی» را کشف کردید ما را هم در جریان بگذارید تا نادان از جهان نرویم. بله! ارتش ناتو بیچاره شد! مخملباف برای نبرد با «خیال بمب» قیام کرده و دارد «تمرین دمکراسی» میکند. دمکراسی کذا هم قانون و اینحرفها ندارد، کافی است یک «رئیسجمهور چهارساله» را بجای رهبر و ولی فقیه بنشانید:
«از طریق رشد دموکراسیخواهی در ایران میتوانیم در افغانستان، عراق، لبنان و کلاً خاورمیانه شرایطی ایجاد کنیم که دموکراسی جای خیال بمب اتمی را بگیرد. ما با فرهنگ استبداد داریم مبارزه میکنیم. ما داریم دموکراسی را تمرین میکنیم [...] آرزوی ما این است که به جای رهبر[...] و این تیپ آدمها، یک رئیس جمهور چهار ساله داشته باشیم که اگر نپسندیدیم بتوانیم عوضش کنیم»
فعلاً یک فیلمساز و سیاستمدار 4 ساله پیدا کردهایم که با دخترش در «رادیوفردا» به مهملگوئی و دروغبافی مشغول است و هیچکدام را هم نمیپسندیم؛ شرایطی هم ایجاد کردهاند که نمیتوانیم عوضشان کنیم. پارلمان اروپا هم بداند که با لاتپروری و چاقوکشنوازی دیگر نمیتواند برای ملت ایران رهبرسازی کند. فعلاً همین برایمان کافی است!
بیبیسی، مورخ 6 سپتامبر 2009، در گزارشی تحت عنوان «باورهای غلط در بارة راههای پیشگیری از حاملگی در بریتانیا» مینویسد:
«20 درصد از زنان [...] در این نظر سنجی گفتهاند که شنیدهاند [...] نان[...] و حتی پوست مرغ را میتوان به جای کاندوم استفاده کرد[...] برخی دیگر گفتهاند که شنیدهاند خوردن [...] کباب، شکلات یا چیپس برای جلوگیری از بارداری مناسب است [...]»
باتوجه به تیتر مطلب کذا، کارفرمایان شیخ صادق صبا به زبان بیزبانی به ما میگویند که «باور درست» هم وجود دارد! حال آنکه چنین نیست. «باور» نه درست است نه غلط. باور و توهم از ذهنیت انسان سرچشمه میگیرد. ذهنیت انسانها مبهم است و ابهام را نمیتوان سنجید یا به قیاس کشید. بگذریم! همین بیبیسی، در گزارش دیگری به نقل از محمدخاتمی مینویسد، 300 میلیارد دلارمان را با ندانمکاری از بین بردهاند، از پایگاه فاشیسم و توتالیتاریسم که هر دو غربی است میخواهند با لیبرالیسم مقابله کنند و اعتقاداتمان را از ما بگیرند و ...
البته ما هر چه گشتیم 300 میلیارد دلار خاتمی را نیافتیم، چرا که این مبالغ در توهمات شیاد اردکان وجود دارد نه در واقعیت. ارز حاصل از چپاول نفت در دست احمدی نژاد نیست که هر جور مایل باشد آنرا خرج کند، این پولها در بانکهای غربی است. پس بهتر است از حامیان غربیتان پرسوجوی 300 میلیارد دلار را بکنید. چون اگر پول ما ملت را بالا کشیدهاند در عوض تریبونهای استعمار را به رایگان در اختیار عملة فاشیسم قرار میدهند تا فرهیختگانی از قماش جنابعالی سیاست ارباب را در قالب گزافهگوئیهای شخصی و در مقام «واقعیات» به خورد شوت و پرتها بدهید:
«در خود غرب [...] اگر رگههای تقابل با دین را میبینیم بعد از آن تجربة هولناکی بود که به نام دین علیه آزادی و هر اندیشة جدید مطرح شد.»
این بخش از سخنان شیاد اردکان را به دقت بخوانیم تا متوجه شویم در «باورهای» ژرف، بلندمرتبه و مبهم ایشان انقلاب فرانسه که در سال 1789 میلادی دست بنیاد مذهب و کشیشهای پلید را از قدرت سیاسی و اقتصادی کوتاه کرد در واقع پس از ظهور هیتلر، و در اوائل قرن بیستم صورت گرفته! خلاصه به نظر میرسد خاتمی هم شنیده که با خوردن کباب و چیپس و شکلات میتوان فیلسوف و سیاستمدار شد، ولی ظاهراً «کاندوم» را با کباب اشتباه گرفته.
البته باورهای خاتمی با توهمات خسرو ناقد در همسوئی کامل قرار میگیرد. ایشان هم به «دین» چنگ انداخته، توصیه کردهاند برای پیشرفت و ترقی میباید خرافات را از دین حذف کرد. به عبارت دیگر مزخرفات پرتو نوریعلا که در وبلاگ «امپراتوری باورها» به آن اشاره شد فعلاً مدروز است. همة متفکران بازار فاشیسم همچون داش صفار هرندی خواهان دستاندازی به ذهن و ضمیر انسان هستند و میخواهند آنرا مطابق میل خود تغییر دهند! ولی داشصفار وزیر ارشاد جمکران است و اینان متفکران و فرهیختگان مقیم فرنگ:
«دفع خرافات و طرد مبلغان خرافهپرستی و پاک گرداندن دین از غبار خرافات، نخستین گام هوادار اصلاحات اجتماعی در راه سازگاری سنت و تجدد است [...] امیرکبیر در 150 سال پیش از این خواهان آن بود و در راه آن جان سپرد.»
«پیرایش» دین از کهنهاندیشی و بدآموزی و دفع خرافات از دین به معنای دفع خرافه از یک مجموعه خرافات است! روشنتر بگوئیم قرار است خرافه را با خرافة نوین جایگزین کنند. و ظاهراً این مهمترین نسخهای است که این فیلسوف دلسوخته برای جامعة ایران میتواند بنویسد! این است سخنان گهربار خسرو ناقد که در تاریخ 12 شهریورماه 1388 در روزنامة اعتماد منتشر شد و از آنجا که خیلی خیلی روشنفکرانه و از نظر مغلطه «عمیق» بود فردای همانروز در سایت آخوندپرور زمانه هم افتخار انتشار یافت. نمیدانیم خسرو ناقد در مورد نظرسنجی «باورهای غلط در بارة راههای پیشگیری از حاملگی در بریتانیا» شرکت کرده یا خیر؟ بهتر است در مقالة بعدی ایشان نظرشان را در مورد شیوههای بارداری هم اعلام کنند، به طور مثال بفرمایند آیا برای پیشگیری از بارداری میتوان به شیوههای امیرکبیر متوسل شد یا خیر؟
این سخنان مبهم و متناقض از آخوند محمد خاتمی است که در سایت «رادیوفتوی»، مورخ 16 شهریورماه سالجاری منتشر شده. محمد خاتمی و دیگر آیات عظام مدافع «حق مردم» که پارسکردن را با علوم سیاسی اشتباه گرفتهاند، بهتر است مواضع خود را در رابطه با اعلامیة جهانی حقوقبشر مشخص کنند تا حداقل برای خودشان روشن شود که از نظر تفکر اجتماعی در کنار خامنهای و مصباح یزدی قرار میگیرند؛ این مطلب برای ما مشخص است. گاوچرانها بیهوده میکوشند هیتلر اردکان را مدافع آزادی جلوه دهند. محمد خاتمی به گواهی سخناناش یک «فاشیست ـ مسلمان» مفلوک بیش نیست که همچون میرحسین موسوی «آینده» را در «بازگشت به گذشته» میجوید. هیتلر اردکان، به گواهی کارنامة سیاسیاش طی سه دهة اخیر یک جنایتکار مزدور بیگانه است که دیر یا زود میباید پاسخگوی جنایاتاش باشد. تلاش غرب برای تبدیل این جانور وحشی به سخنگوی مخالفان حکومت اسلامی فقط نشان از حماقت است.
آری! این سازمان نازنازی و اسلامپناه «سیا» و این «ام. آی. 6» عدالتپرور و دینگستر چقدر برای «اوپوزیسیونسازی» و تبدیل «فاشیست ـ مسلمانها» به گزینة معتبر سیاسی رنج و مشقت بر وجود نازنین خود هموار میکنند! از یکسو برای سگهای هار خود مجوز «تجمع غیرمجاز» صادر میکنند تا دست اینان برای «شایعهپراکنی» و «عقیدهسازی» پیرامون «تقلب» در انتخابات یک نظام تئوکراتیک باز باشد و بتوانند با کشاندن مردم از همه جا بیخبر به خیابانها سربازگیری کنند. از سوی دیگر، با دستگیری اوباشالله ساواک نمایش «اعترافات» به راه میاندازند، تا سخنرانیهای رهبر مفلوک در راستای همین «اعترافات» تنظیم شود، و میرحسین موسوی و شیخ کروبی و آخوند منتظری بتوانند ذکر اسلام «خوب» و «خطامام» گرفته، اوباشالله ساکن غرب نیز پامنبریشان را بخوانند. و نهایتاً محمد خاتمی، رهبر فاشیستها به افتخار ایفای نقش «مخالف فاشیسم» نائل آید؛ البته در رادیو فردا و بیبیسی.
به راستی که طرحی است سرشار از نبوغ و حماقت! حتماً فوکویاما، پاسدار شریعتمداری، هاله اسفندیاری و کارفرمایان شیخ مسعود بهنود و شیخ صادق صبا برای ارائة چنین نمایش مبتذلی «عقلهایشان» را سر هم کردهاند که نتیجه اینچنین درخشان و رسوا از آب درآمده و نخبگان اوپوزیسیون حکومتی را دقیقاً در کنار کودتاچیان گابن قرار داده. این است شاهکار استعمار سفلهپرور و ابلهنواز غرب.
بله امروز هم سری به سایت آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک زدیم و به زندهیاد احمد کسروی درود فرستادیم که میگوید، «پیوند دستاربندان و اوباش، پیوندی است دیرین.» در سایت رادیوفردا تصویر خاتمی با یک تیتر گوسالهفریب چشم را آزار میداد. و کمی پائینتر هم اوباشالله، داماد آخوند مشکینی مدافع «دمکراسی» شده بود! البته اوباشالله در سایت کذا حضور «خانوادگی» دارد. میدانیم که گاوچرانها نیز به «کیان خانواده» اهمیت فراوان میدهند، چون «خانواده» بهترین مکان رشد و نمو «باورها» به شمار میرود. به همین دلیل است که پروپاگاند استعمار کوشش خود را بر تقویت و گسترش «باورها» متمرکز کرده. «باورها» منطقستیزاند و میتوانند در تضاد با دمکراسی و هنجارهای دمکراتیک قرار گیرند.
باورها هیچ پایه و اساس «مستدل» و «منطقی» ندارند. به عنوان نمونه بر اساس باورها، «پدر و مادر خیرخواه فرزنداند.» حال آنکه چنین نیست. نخست اینکه روابط خانوادگی «غریزی» و «طبیعی» است و هیچ پایه و اساس منطقی نمیتواند داشته باشد، دیگر اینکه خانواده، اگر خارج از نظارت قوانین انسانمحور قرار گیرد به نوعی مسلخ کودکان تبدیل خواهد شد. همچنانکه در ایران شاهدیم «پدر» مالک جان فرزند و همسر خود به شمار میرود و هیچ قانونی برای مقابله با این «حق طبیعی» در برابر خود نمیبیند. «طبیعی» است که چنین توحشی کمتر شامل حال فرزندان ذکور میشود، چرا که در جوامع پدرسالار، اولویت با جنس مذکر است. در چنین جوامعی وقتی قوانین هم بر اساس «باورها» تدوین شود، مانند نمونة حکومتهای اسلامی جمکران، عربستان، پاکستان و ... توحش قوانین، مشوق توحش حاکم بر خانواده خواهد شد. پس لازم است از صدرحاج سیدجوادی منفور و شرکاء که با «نهجالبلاغه» و حدیث و روایت «قانون اساسی» حکومت جمکران را تدوین کردهاند سپاسگزار باشیم. گویا آب و هوای «قزوین» برای تحکیم «باورها» مناسب است که چنین تحفهای را به جامعة ایران تحویل داده. البته برادر محترمشان را در فرانسه فراموش نکردهایم که در سنگر امامشان لنگر انداخته و به عنوان «نویسنده» هر ششماه یک مقالة شیوا، ابلهپسند، وزین و گوساله فریب قلمی میکنند و ضمن «نبرد با اسرائیل» بر حفظ شعائر «دین مبین» تأکید میفرمایند.
حاج سیدجوادیها از فدائیان «باورها» در سیاستاند. البته فکر نکنید این عزیزان همچون مروارید خلیج فارس یا خاویار کاسپین کمیاب و نادراند. ابداً! خوشبختانه از این قماش نخبگان فراوان داریم و از این جهت میباید سپاسگزار سازمان سیا باشیم که ایالات متحد را به مرکز تولید و پرورش نخبگان «باورپرست» تبدیل کرده. خلاصه اگر شیادان از آب کره میگیرند، این سازمان شریف از فاضلاب کره میگیرد، آنهم کرة مؤنث و مذکر! یکی از همین کرهها «ابراهیم نوروزی» نام دارد که متولد «قزوین» بوده، مانند ابراهیم نابکار «بیبیگوزکها» فریبکار و همچون آبراهام یزدی شارلاتان است. حاج ابراهیم نوروزی فرمودهاند، 28 مرداد 1332 روز «مرگ دمکراسی» در ایران بود. به عبارت دیگر قانونشکنی و لاتبازیهای مصدق، عربده جوئیهای فدائیان اسلام و تهاجم اوباش به دفاتر روزنامههای مخالف که با موافقت ضمنی نخست وزیر محبوب و به ویژه خوشخدمتیهای ایشان به انگلستان صورت میگرفت میباید از طرف ایرانیان «اوج دمکراسی» تلقی شود.
حتماً ممنوعیت مدارس مختلط نیز در همین دوره شاهدی است بر این مدعا! و اما جالب اینجاست که حضرت نوروزی مصدق را به عنوان «رهبر رویائی» با مهاتما گاندی و نلسونماندلا به قیاس کشیدهاند. البته ما تعجب نمیکنیم! لجن پراکنی به گاندی و نلسونماندلا برای تولیدات سازمان سیا «واجب شرعی» است. در هر حال، وبلاگ «سربازکوچک» به سایتی که «باورهای» پرفسور ابراهیم نوروزی را منعکس کرده لینک داده.
بله این «باورها» محور اصلی تبلیغات استعماری را تشکیل میدهد و در چارچوب همین پروپاگاند توحشگستر است که لوطی و عنترهای نوسواد حکومت جمکران در داخل و خارج مرزها تلاش دارند جنایتکارانی چون بهزاد نبوی، ابطحی، حجاریان و شرکاء را به عنوان مدافعان آزادی و دمکراسی به ما حقنه کنند. ریزهخواران گنجشکمغز و مخالفنمای حکومت جمکران قصد القاء این دروغ بزرگ را دارند که صرف مخالفت با خامنهای یعنی طرفداری از دمکراسی، یا اینکه هر کس در زندان اوین باشد حتماً طرفدار دمکراسی است! حال آنکه چنین ادعائی فقط ریشه در «باورها» دارد. اولاً هر کس مخالف خامنهای و یا حتی مخالف حکومت اسلامی هم باشد الزاماً طرفدار دمکراسی نیست و آزادیخواه هم نمیتواند به شمار آید، و به همچنین است در مورد زندانیان سیاسی.
یادآور شویم «زندانی سیاسی» به کسی اطلاق میشود که به دلیل ابراز «مسالمتآمیز» عقاید خود زندانی شده. تا آنجا که ما میدانیم نه بهزاد نبوی نه دیگر بازیگران سریال مهوع «اعترافات» با حکومت اسلامی مخالفتی نداشتهاند. اینان سه دهه است در جنایات این حکومت شریکاند و امروز هم با اعترافات مزورانهشان خط تبلیغاتی سرکوب حکومت را تقویت میکنند. همچنانکه در مورد «اعترافات» فرضی حجاریان نیز مشاهده کردیم.
حجاریان چه گفت؟ همان مزخرفاتی که خامنهای تکرار کرد. همین مهملات در قالب وقوقیة هفته از صدای گوشخراش و سیمای جذام گرفتة جمکران هم پخش شد. پیام این پروپاگاند چیست؟ تقویت باورها پیرامون سه محور پوشالی. نخست اینکه «علم الهی» موجودیت واقعی دارد، دیگر آنکه علوم انسانی «غیرغربی» میتواند وجود داشته باشد، و نهایتاً اینکه این نوع «علوم انسانی» را میباید در قرآن و فقه و قوانین قصاص و سنگسار جستجو کنیم!
نخستین جرقههای این پروپاگاند احمقفریب ابتدا در «فارسنیوز» مورخ 7 شهریور 1388 رویت شد. فارسنیوز در واقع بلندگوی «فاکسنیوز» است و به همین دلیل در حماقتگستری و ابتذال گوی سبقت را از کیهان، شیپور هریتیج کلاب هم ربوده. فارس نیوز شمارة 8806070854 در مطلبی تحت عنوان «نظم فیزیک جهان هستی در آیات قرآن موج میزند!» به نقل از «حسین امیدیانی»، عضو پیوستة انجمن فیزیک و نجوم کشور مزخرفاتی منتشر کرده که فقط در سمساری «فاکسنیوز» یافت میشود. امیدیانی میگوید، در قرآن آیات فراوانی از خلقت آسمانها، ستارگان و خورشید و ماه به میان آمده که ما آنها را با تعاریف علمی مطابقت میدهیم:
«ما با بیان توضیحات علمی و مطابقت آن با آیات قرآن سعی در آشنائی بازدیدکنندگان با عظمت جهان هستی و دوراندیشی قرآن کریم داریم.»
بهتر است بدانیم که امیدیانی «استاد دانشگاه» هم تشریف دارند و ظاهراً «فیزیک» درس میدهند! پس تعجب نکنیم که عرعریة حجاریان، با رهبریة خامنهای و به ویژه با وقوقیة آخوندکاشانی در مورد علوم انسانی از چنین همسوئی ایدهآلی برخوردار شود. این گروه همسرایان، محمدخاتمی را در رادیوفردا و بیبیسی در جایگاه مدافع علوم انسانی قرار میدهد. حال آنکه شیاد اردکان همچون حاج فرجدباغ، فقط به نشخوار جسته گریختة مهملات هابرماس و دیگر «باورسالاران» سازمان ناتو مشغول است. تمام سخنرانیهای به اصطلاح «فلسفی» خاتمی بدون استثناء تهاجم به انسانمحوری است چه در رنسانس، چه در مدرنیته. خاتمی در تمامی سخنرانیهای خود همچون خامنهای و دیگر سران گورکنها میکوشد ارتباط کلیسا را با فاشیسم در اروپا کتمان کند. خاتمی در کمال شیادی «نازیسم» را نیز سکولار میخواند!
در به اصطلاح دانشگاههای حکومت جمکران کدام نوع علوم انسانی تدریس میشود؟ فلسفة کلاسیک و فلسفة پستمدرن! جامعه شناسی «دینی» و ... و خصوصاً فلسفة کلاسیک با توهمات دین و باورهای مقدس هیچ تضادی ندارد. پستمدرنیته هم که بر اصل جادوئی «ترادفکلی» پای میفشارد و سفسطهای بیش نیست. در نتیجه وقتی علی خامنهای و دیگر مقامات حکومت گورکنها از علوم انسانی انتقاد به عمل میآورند و خاتمی به دفاع از این علوم برمیخیزد در واقع تفکر سیاسی در جامعه پای به یک دور باطل میگذارد. در این دور باطل فلسفة کلاسیک در هر حال «خوب» است و شبه فلسفة پستمدرن که «توهم» و باورها را بجای «منطق» نشانده هم خیلی «خوب» است! و با تکیه بر این دور باطل و استفاده از توهمات و باورها میتوان انواع و اقسام مزخرفات را به عنوان آرمان سیاسی به خورد ملت ایران داد. یادآور شویم که در این میان نقش جوانان «سوسیال ـ دمکرات» کشور سوئد و بنیاد اولاف پالمه بسیار چشمگیر است.
«شهید» اولاف پالمه در دوران جنگ 8 ساله خیلی برای صلح زحمت کشید و در راه صلح اسلحه فراوان فروخت. هر بار آتشبس اعلام میشد، ایشان سر و پا برهنه خود را به تهران میرساندند تا صلح را برقرار کنند، و عجیب بود که هر بار ایران را ترک میگفتند جنگ شدت بیشتری میگرفت. باری! به گزارش رادیوفردا، مورخ 15 شهریورماه سالجاری، بنیاد اولاف پالمه و جوانان «سوسیال ـ دمکرات» سوئد از باطبی، مهرانگیزکار و تیغکش فیلمساز جمکران برای شرکت در سمینار «حقوقبشر در ایران» دعوت کردهاند! الهه روانشاد هم گفتگوئی با فیلمساز جمکران ترتیب داده که ژرفای درک سیاسی وی را بخوبی نشان میدهد. داماد آخوند مشکینی «از طریق رشد دمکراسیخواهی» در کل خاورمیانه بجای «خیال بمب» دمکراسی را مستقر میکند! اگر ارتباط بین «خیال بمب» و «دمکراسی» را کشف کردید ما را هم در جریان بگذارید تا نادان از جهان نرویم. بله! ارتش ناتو بیچاره شد! مخملباف برای نبرد با «خیال بمب» قیام کرده و دارد «تمرین دمکراسی» میکند. دمکراسی کذا هم قانون و اینحرفها ندارد، کافی است یک «رئیسجمهور چهارساله» را بجای رهبر و ولی فقیه بنشانید:
«از طریق رشد دموکراسیخواهی در ایران میتوانیم در افغانستان، عراق، لبنان و کلاً خاورمیانه شرایطی ایجاد کنیم که دموکراسی جای خیال بمب اتمی را بگیرد. ما با فرهنگ استبداد داریم مبارزه میکنیم. ما داریم دموکراسی را تمرین میکنیم [...] آرزوی ما این است که به جای رهبر[...] و این تیپ آدمها، یک رئیس جمهور چهار ساله داشته باشیم که اگر نپسندیدیم بتوانیم عوضش کنیم»
فعلاً یک فیلمساز و سیاستمدار 4 ساله پیدا کردهایم که با دخترش در «رادیوفردا» به مهملگوئی و دروغبافی مشغول است و هیچکدام را هم نمیپسندیم؛ شرایطی هم ایجاد کردهاند که نمیتوانیم عوضشان کنیم. پارلمان اروپا هم بداند که با لاتپروری و چاقوکشنوازی دیگر نمیتواند برای ملت ایران رهبرسازی کند. فعلاً همین برایمان کافی است!
بیبیسی، مورخ 6 سپتامبر 2009، در گزارشی تحت عنوان «باورهای غلط در بارة راههای پیشگیری از حاملگی در بریتانیا» مینویسد:
«20 درصد از زنان [...] در این نظر سنجی گفتهاند که شنیدهاند [...] نان[...] و حتی پوست مرغ را میتوان به جای کاندوم استفاده کرد[...] برخی دیگر گفتهاند که شنیدهاند خوردن [...] کباب، شکلات یا چیپس برای جلوگیری از بارداری مناسب است [...]»
باتوجه به تیتر مطلب کذا، کارفرمایان شیخ صادق صبا به زبان بیزبانی به ما میگویند که «باور درست» هم وجود دارد! حال آنکه چنین نیست. «باور» نه درست است نه غلط. باور و توهم از ذهنیت انسان سرچشمه میگیرد. ذهنیت انسانها مبهم است و ابهام را نمیتوان سنجید یا به قیاس کشید. بگذریم! همین بیبیسی، در گزارش دیگری به نقل از محمدخاتمی مینویسد، 300 میلیارد دلارمان را با ندانمکاری از بین بردهاند، از پایگاه فاشیسم و توتالیتاریسم که هر دو غربی است میخواهند با لیبرالیسم مقابله کنند و اعتقاداتمان را از ما بگیرند و ...
البته ما هر چه گشتیم 300 میلیارد دلار خاتمی را نیافتیم، چرا که این مبالغ در توهمات شیاد اردکان وجود دارد نه در واقعیت. ارز حاصل از چپاول نفت در دست احمدی نژاد نیست که هر جور مایل باشد آنرا خرج کند، این پولها در بانکهای غربی است. پس بهتر است از حامیان غربیتان پرسوجوی 300 میلیارد دلار را بکنید. چون اگر پول ما ملت را بالا کشیدهاند در عوض تریبونهای استعمار را به رایگان در اختیار عملة فاشیسم قرار میدهند تا فرهیختگانی از قماش جنابعالی سیاست ارباب را در قالب گزافهگوئیهای شخصی و در مقام «واقعیات» به خورد شوت و پرتها بدهید:
«در خود غرب [...] اگر رگههای تقابل با دین را میبینیم بعد از آن تجربة هولناکی بود که به نام دین علیه آزادی و هر اندیشة جدید مطرح شد.»
این بخش از سخنان شیاد اردکان را به دقت بخوانیم تا متوجه شویم در «باورهای» ژرف، بلندمرتبه و مبهم ایشان انقلاب فرانسه که در سال 1789 میلادی دست بنیاد مذهب و کشیشهای پلید را از قدرت سیاسی و اقتصادی کوتاه کرد در واقع پس از ظهور هیتلر، و در اوائل قرن بیستم صورت گرفته! خلاصه به نظر میرسد خاتمی هم شنیده که با خوردن کباب و چیپس و شکلات میتوان فیلسوف و سیاستمدار شد، ولی ظاهراً «کاندوم» را با کباب اشتباه گرفته.
البته باورهای خاتمی با توهمات خسرو ناقد در همسوئی کامل قرار میگیرد. ایشان هم به «دین» چنگ انداخته، توصیه کردهاند برای پیشرفت و ترقی میباید خرافات را از دین حذف کرد. به عبارت دیگر مزخرفات پرتو نوریعلا که در وبلاگ «امپراتوری باورها» به آن اشاره شد فعلاً مدروز است. همة متفکران بازار فاشیسم همچون داش صفار هرندی خواهان دستاندازی به ذهن و ضمیر انسان هستند و میخواهند آنرا مطابق میل خود تغییر دهند! ولی داشصفار وزیر ارشاد جمکران است و اینان متفکران و فرهیختگان مقیم فرنگ:
«دفع خرافات و طرد مبلغان خرافهپرستی و پاک گرداندن دین از غبار خرافات، نخستین گام هوادار اصلاحات اجتماعی در راه سازگاری سنت و تجدد است [...] امیرکبیر در 150 سال پیش از این خواهان آن بود و در راه آن جان سپرد.»
«پیرایش» دین از کهنهاندیشی و بدآموزی و دفع خرافات از دین به معنای دفع خرافه از یک مجموعه خرافات است! روشنتر بگوئیم قرار است خرافه را با خرافة نوین جایگزین کنند. و ظاهراً این مهمترین نسخهای است که این فیلسوف دلسوخته برای جامعة ایران میتواند بنویسد! این است سخنان گهربار خسرو ناقد که در تاریخ 12 شهریورماه 1388 در روزنامة اعتماد منتشر شد و از آنجا که خیلی خیلی روشنفکرانه و از نظر مغلطه «عمیق» بود فردای همانروز در سایت آخوندپرور زمانه هم افتخار انتشار یافت. نمیدانیم خسرو ناقد در مورد نظرسنجی «باورهای غلط در بارة راههای پیشگیری از حاملگی در بریتانیا» شرکت کرده یا خیر؟ بهتر است در مقالة بعدی ایشان نظرشان را در مورد شیوههای بارداری هم اعلام کنند، به طور مثال بفرمایند آیا برای پیشگیری از بارداری میتوان به شیوههای امیرکبیر متوسل شد یا خیر؟
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت