خر و خرافه!
...
چارچوب تحرکات و تحولات سیاسی همچنانکه گفتیم همواره اقتصادی است. و در همین راستا است که میتوان دلیل تغییر مسیر ناگهانی قوة قضائیة حکومت اسلامی را جستجو کرد. در واقع جناح نفتخواران آمریکا که به حزب جمهوریخواه وابسته است در سیاست خود تجدید نظر کرده و به نفع روسیه، عربستان را از جایگاه نخستین صادر کنندة نفت جهان کنار گذاشته. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی این نخستین بار است که چنین تحولی در بازار انرژی رخ میدهد. و به همین دلیل نمایندة جناح طالبانپرور حزب دمکرات، هیلاری کلینتون بزودی راهی مسکو خواهد شد. خبر مربوط به کاهش صدور نفت عربستان و سفر هیلاری کلینتون همزمان در سایت نووستی انتشار یافت. به گزارش نووستی، مورخ 9 سپتامبر 2009، برای تحقق چنین امری عربستان صادرات نفت خود را به میزان 2 میلیون و 750 هزار بشکه در روز کاهش خواهد داد. یادآور شویم نشست اعضای اوپک روز گذشته در وین، پایتخت اطریش برگزار شد. پیش از ادامة مطلب بهتر است در پاسخ به یکی از خوانندگان گرامی «مدافع اجماع مخالفان حکومت» چند نکته را توضیح دهیم.
هدف ما جایگزین کردن حکومت اسلامی با حکومت «اسلام خوب» نیست. به همین دلیل ما با شعار مرگ بر دیکتاتور و سر دادن اللهاکبر مخالفایم. این شعارها فقط با هدف انحراف جنبشمدنی از مسیر واقعیت ساخته و پرداخته شده. «مرگ بر دیکتاتور» همانقدر موذیانه است که شعار «اللهاکبر». اولی را به قصد ایجاد «اجماع پیرامون مرگ» سر میدهند، دومی را جهت ایجاد «اجماع پیرامون توهم» یا بهتر بگوئیم برای اجماع پیرامون «باورها.» همانطورکه در وبلاگ «کباب و سیاست» اشاره شد، باورها از «ذهنیت» انسان سرچشمه میگیرد، مبهم است و هیچ ارتباطی با منطق ندارد، در نتیجه بهترین ابزار برای سرکوب مطالبات انسانی و نفی دمکراسی خواهد بود. از اینرو پروپاگاند استعمار به بهانة مخالفت با استبداد بر محور «مرگ» و «توهم» متمرکز شده.
چه کسانی خواهان دوام و بقای دیکتاتوراند؟ هیچکس. همه با دیکتاتور مخالفاند. اما دیکتاتور در چارچوب تبلیغات آنگلوساکسونها کیست؟ کسی که «خدا»را باور ندارد و اسلامیات حکومت جمکران را تهدید میکند. چه کسانی اسلامیات نظام را تهدید میکنند؟ همانها که جمهوریات نظام را پایمال کردهاند: خامنهای، احمدی نژاد و... پس برای ابراز مخالفت با اینان باید شعار «الله اکبر» سر داد! این است دور باطل پروپاگاند سازمان سیا و «ام. آی. 6» که با دستگیری مشاوران کروبی و موسوی شدت یافته و ممکن است نهایت امر به اعدام و یا ترور این مهرههای سوختة استعمار هم منجر شود.
پس حضور «مدافعان اجماع» بگوئیم تا زمانیکه گروههای مدعی مخالفت با نظام توحش «پیشنهادات دمکراتیک» نداشته باشند، هیچ اجماعی در کار نخواهد بود. همچنانکه بارها در این وبلاگ گفتهایم ما خواهان استقرار یک حاکمیت دمکراتیک و انسانمحور در ایران هستیم. هدف ما به هیچ عنوان جایگزین کردن استبداد موجود با یک استبداد دیگر نیست. به همین دلیل تا به حال با هیچیک از گروههای مخالف احمدی نژاد و حتی مخالفان حکومت اسلامی همصدا نشدهایم، و اگر مطالبات اینان همچنان ضدمکراتیک و انسانستیز باقی بماند، هیچگاه همصدا نخواهیم شد؛ این «کنارهگیری» ادامه خواهد یافت حتی اگر کار به دستگیری رهبران طاعون سبز و حذف فیزیکیشان بیانجامد. در این راستا شرکت در مراسم حماقت پرور «روزقدس» از نظر ما پای گذاشتن در بیراهة دینپروری و حمایت از استبداد سیاسی است.
در مسیر همین تحلیل است که اربابان حکومت اسلامی در لندن و واشنگتن برای دوام و بقای نظام توحش دینی تلاش دارند مهرورزی را در ترادف با «پهلوی اول» قرار دهند تا به خیال خود یک آخوند «مدرس» را هم در جایگاه رهبری مخالفاناش بگذارند. و دقیقاً به همین دلیل است که باز هم دکان نامهنگاری فعلة فاشیسم رونق یافته. سازمان مجاهدین انقلاب برای آخوند صادق لاریجانی نامه مینویسد تا شیخ صادق، بر «ادامة وضع موجود» تأکید کند. همکاران جنایتکار موسوی و کروبی را دستگیر میکنند تا میرحسین به عنوان بیانیه، زیارتنامه صادر کرده در رسانهها به مناجات مشغول شود! نهایتاً، قلادة حاج فرج دباغ را باز میکنند تا به بهانة «انتقاد از استبداد دینی»، با درهم آمیختن ناله و نفرین به همة زبانهای ابتذال به مداحی و ستایش «خدا» مشغول شود و شکر نعمت بجای آورد که پفیوزی و نوکری را به حداعلی رسانده. خلاصه بگوئیم، سازمان دین پرور سیا و دکان «ام. آی. 6» آرزوی رونق دکان روسپیهای «خدا فروش» را در سر میپرورانند و دولت مائوئیست چین هم در این امر خیر شریک شده. البته این روزها ستارة بخت و اقبال دولت کذا رو به افول گذارده. چرا که هم دکان صادرات اسلحه به جمکران را میباید تعطیل کند، و هم دکة بمبسازی در نطنز را!
دلیل هم اینکه برای دولت جدید ژاپن اولویت همکاری با چین جای خود را به همکاری با آمریکا و روسیه و کرة جنوبی سپرده. افشای صدور اسلحه از خاک چین به جمکران و توقیف کشتی استرالیائی توسط امارات پیامد همین تغییرات کلان استراتژیک در اقیانوس آرام است. به گزارش نووستی، مورخ 19 شهریورماه 1388، روزنامة ژاپنی «سانکی» خبر صادرات اسلحه و تجهیزات موشکی به جمکران را به نقل از رسانههای کرة جنوبی منتشر کرده.
ماجرا از اینقرار است که در تاریخ 30 ماه مه 2009 یک کشتی بندر کرة شمالی را ترک میکند، دو ماه بعد، در تاریخ اول ژوئیه در بندر شانگهای پهلو میگیرد. سپس یک کشتی استرالیائی از شانگهای راهی ایران میشود. پس از توقیف کشتی کذا توسط امارات، پلیس محلی در آن 10 کانتینر حاوی موشکهائی که نوع آنها مشخص نشده مییابد! میدانیم که حکومت اسلامی به ادعای سرداران سپاه مزدوری خودکفاست! در هر حال چین با توسل به کرة شمالی و با همکاری استرالیا تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل را نقض کرده و همة کاسه کوزهها بر سر کرة شمالی شکسته خواهد شد. البته پس از توقیف کشتی کذا مقامات استرالیا اظهار داشتند «روحشان» از این تجارت پرسود خبر نداشته. ولی ما اطمینان داریم که جسمشان، خصوصاً جیبشان مسلماً در جریان بوده. در هر حال چینیها همچنان خفقان گرفتهاند ولی از تجلیل و ستایش «حجاب بانوان ورزشکار» حکومت جمکران لحظهای غافل نمیشوند و حنازرچوبه هم در انتشار مزخرفاتشان کوتاهی نمیکند. اما مقارن ارسال موشکهای چینی برای گورکنها کشتی «آرکتیک سی» هم ناپدید شد.
به گزارش رسانههای غرب، کشتی مذکور بار چوب از فنلاند به مقصد الجزایر میبرد، ملوانان آن اکثراً روس بودند و دو هفتهای میشد که هیچکس خبری از آن نداشت! زمانی که خبر ناپدید شدن کشتی کذا انتشار یافت، هیلاری کلینتون هم به سیر و سفر مشغول بود و آخرین مرحله از مسافرتاش «دماغة سبز» بود! کشتی کذا هم در همان حوالی ناگهان «پیدا» شد!
شایع کردهاند که روسیه میخواست از طریق این کشتی برای گورکنها موشک «اس ـ. 300» بفرستد. کار به مصاحبة «روگزین»، نمایندة دائم روسیه در ناتو کشید. روگزین اعلام کرد اگر بخواهیم برای ایران سلاح ارسال کنیم راه دریای خزر و کشورهای حاشیة خزر کوتاهتر است. البته یک نکتة مهم را همواره میباید مد نظر داشته باشیم و آن اینکه رسانههای غرب برای پنهان داشتن روابط کارفرمایان خود با حکومت جمکران میکوشند به هر ترتیب ممکن و حتی غیرممکن و مضحک روسیه را مدافع گورکنها جلوه دهند. حال آنکه دولت روسیه نمیتواند در مرزهای خود از طالبان دستنشاندة آنگلوساکسونها حمایت کند. و فروش سلاح روسی به حکومت اسلامی فقط در چارچوب توافق با فرماندهی ناتو در پنتاگون صورت میگیرد. همچنین حکومت اسلامی اجازهاش مانند ذخائر ارزیاش به دست اربابان غربی است و نمیتواند هر چه میخواهد، از هر کجا که دوست دارد ابتیاع کند. فروش سلاح و تجهیزات نظامی چین به گورکنها با توافق ضمنی پنتاگون امکانپذیر شده بود. توقیف کشتی استرالیائی در واقع پایان این «توافق» بود. البته ایالات متحد از زبان این کارشناس و آن کارشناس در بنیاد «کارنگی» و غیره همچنان از زبان گورکنها اعلام میکرد که مذاکرهای با گروه «1 + 5» در کار نخواهد بود!
باری پس از اینکه داستان فروش موشک روسی خریداری نیافت، گفتند مافیای روس قصد فروش موشک به گورکنها را داشته ولی اسرائیل مانع شده! و خلاصه داستان موشکهای فرضی تبدیل شد به یک ماجرای پلیسی و مهیج که در آن اسرائیل نقش پلیس ماهر و کارکشته و زرنگ و روسیه، نقش دزد ناشی را ایفا میکرد. روز گذشته هم شایع شد که پلیس کارکشته و زرنگ دزدکی به دیدار دزد ناشی رفته! خلاصه در همین گیرودار بود که هارت وپورتهای مهرورزی هم تو زرد از آب درآمد! جناب مهرورزی که خیلی یابو برشان داشته بود، ابتدا فرمودند، «مذاکره بیمذاکره!» بعد گفتند یک بسته آماده کردهایم بیایند بگیرند. تا اینکه روز گذشته منوچهر متکی شخصاً بستةکذا را زیر بغل زده راهی سفارتخانههای اربابان شدند و تصاویری که سایت پیکایران از شرفیابی متکی به بارگاه ارباب منتشر کرده نشان میدهد که وزیر امورخارجة گورکنها از اینکه به آستان مقدس ارباب راه یافته سخت مشعوف بوده.
اگر اوضاع به همین منوال ادامه یابد چینیها باید کارمندان خود را از نطنز خارج کنند و به این ترتیب جهش و پرش هستهای احمدی نژاد هم به پایان خواهد رسید.
باری، دولت چین به این سادگیها حاضر نیست لقمة چرب نطنز را رها کند. به گزارش حنازرچوبه، مورخ 19 شهریورماه 1388، سخنگوی وزارت امورخارجة چین، «جیانگیو» در جمع خبرنگاران در پکن گفته، کشورش برای حل «جامع» و «بلند مدت» مسئله هستهای بستة پیشنهادی ایران را بررسی خواهد کرد! به هر حال مشروح سخنان خوشخیالانة جیانگیو با کد: 675500 در سایت حنازرچوبه موجود است. واژههای «جامع» و «بلندمدت» تلویحاً به معنای تداوم کشاکش و بحرانی است که طی آن دولت چین بتواند گورکنها را همچون کرة شمالی و پاکستان به سلاح هستهای مجهز کند، البته اینبار چینیها سخت کور خواندهاند. در سیاست آمریکا یک چرخش ناگهانی پیش آمده که نه تنها برای چین که برای انگلستان نیز پیامدهای منفی خواهد داشت. جنتلمنهای نزولخور «سیتی» هم برای جبران مافات لاتبازی را در ایران شدت بخشیدهاند.
از یکسو قلادة منوچهر متکی را بازکردهاند تا به روسیه پارس کند، و از سوی دیگر افسار قوة قضائیه جمکران را رها کردهاند تا با دستگیری طرفداران و نزدیکان موسوی و کروبی بحران و تنش را در جامعه افزایش دهد، شاید روز قدس تکه نانی به کف آرند و به خفت سق بزنند. چندی پیش سران چهار کشور حاشیة خزر در قزاقستان با یکدیگر ملاقات کردند، برای این دیدار از گورکنها دعوت به عمل نیامده بود. البته دلیلی هم وجود نداشت که نوکران آمریکا در قزاقستان حضور یابند، چرا که مسائل دریای خزر در این ملاقات مطرح نمیشد. باری، چندین روز گذشت و گورکنها اصلاً در جریان نبودند تا اینکه مصاحبة رابرت گیتس در تاریخ 16 شهریورماه از شبکة الجزیره پخش شد و مشخص شد آبمنگلها فعلاً نمیتوانند بمب داشته باشند و امید جنتلمنهای نزولخور نقش بر آب شده. فردای همانروز بود که متکی، پس از مراجعه به سایت «بیبیسی»، ضمن دریافت استوارنامة «نورباخ رستموف» سفیر جدید قزاقستان اعلام داشت:
«اجلاس چهار کشور حاشیه خزر طی روزهای اخیر را علیه منافع خود میدانیم.»
به عبارت دیگر، متکی نه تنها نمیدانست اجلاس کذا پیرامون خزر نبوده که از تاریخ دقیق آنهم بیخبر بود! البته ما تعجب نمیکنیم، وزارت امور خارجة گورکنها یک طویلة تمام عیار است. چندی پیش هم سخنگوی سفارت جمکران در مسکو دسته گل مشابهی آب داده بود که حکایت از حماقت دیپلماتهای حکومت امام سیزدهم داشت. سخنان متکی با کد: 672908 در حنازرچوبه، مورخ 17 شهریورماه تحت عنوان مضحک «هشدار ایران به قزاقستان» انتشار یافت! سخنگوی وزارت امورخارجة روسیه در پاسخ به وزیر از همهجا بیخبر امورخارجة جمکران اظهار داشت، 4 کشور حاشیه خزر نشستهای بسیاری برگزار میکنند، حضور ایران فقط برای مسائل خزر الزامی است، و در اجلاس قزاقستان مسائل خزر بررسی نمیشد. این بود پیامد دمجنبانی برونمرزی گورکنها برای ارباب در لندن! و اما در داخل مرزها خوش خدمتی آبمنگلها برای ارباب از ابعاد وسیعتری برخوردار شده. چرا که اینان باید به هر ترتیب ممکن دارودستة موسوی و کروبی و آیات عظام را در جایگاه اوپوزیسیون بنشانند.
به این منظور نوابغ اتاقهای فکر پوچ بهترین راه حل را «شبیهسازی» احمدی نژاد با پهلوی اول یافتهاند. قوة قضائیه به لاتبازی و دستگیری همپالکیهای حکومت پرداخته، مخالفنمایان هم در داخل و خارج مرزها دستهای خون آلودشان را به سوی آسمان برده از خدشهدار شدن «اسلام» به درگاه «خدا» مینالند. پیشقراول لشکر عملة فاشیسم طبق معمول همان حاج فرج دباغ است که از طریق وصله پینه کردن مغول، حزب بعث، «انتخابات» و نام «شهدا»، یک لحاف چلتیکة بازاری سرهم کرده تا همة جنایات حکومت را به پای خامنهای بنویسد، خود را نیز از جرگة جلادان جدا کند و «خدا» را شکر فراوان بگذارد. حال آنکه در این ابتذالنامه آنچه میبینیم در واقع وصفالحال حاج فرج دباغها است که سی سال شریک جنایت بودند و امروز شکایت از «جهالت» دارند. اما چه کسی جاهلتر از آنکه میگوید خرافة «دین» از «خرافه» بهتر است؟ چه کسی نادانتر از فیلسوف سرگذر که نمیداند به کار بردن عبارت مضحک «قوم اشغال شده» نشان از بیسوادی نویسنده دارد:
«سالها اعوان و انصار شما زیر چتر حمایت و ولایت شما [...] امنیت و عدالت را از مردم ربودند[...] دهانشان را بستند چون قومی اشغال شده به اسارتشان گرفتند [...] آزادیشان را به تاراج بردند [...] به نام دین خرافه فروختند[...] دانشگاه را به دست جهال سپردند[...] درس غلامی و غمناکی به مردم دادند [...] شرع و قانون را زیرپا گذاشتند [...] علم جهل و تعصب را برافراشتند، نادانان را برکشیدند و دانایان را فروکوفتند [...] این ستمهای آشکار[...] آتشی در وجدان رعیت افروخت که کاشانه ولایت را بسوخت [...] وجدانهای بیدار [...] بر حقوق شهروندی خود [...] غیرت ورزیدند [...] ولی ما صدای خندة خدا را شنیدیم که در فضا پیچید. او از ما راضی بود. دعای ما را شنید و جانیان و بانیان را رسوا کرد[...]»
بله این است خلاصة انقلاب 22 بهمن 1357 که حاج فرج دباغ یکی از قهرمانان اصلی آن بود، در ضمن باید از فرصت به دست آمده استفاده کرد و عبارت «قوم اشغال شده» را نیز به گنجینة ادب فارسی و کلمات قصار فلاسفة عرصة بینوائی فرهنگی افزود. ولی همة این مزخرفبافیهای معنوی و خداجویانه دلایل مادی و واقعی دارد. خارج از مسئلة صادرات نفت روسیه، از تاریخ هفتم سپتامبر 2009، دکان تجهیز طالبان منطقه نیز تعطیل میشود. از این تاریخ ایالات متحد تدارکات نظامیان خود در افغانستان را از طریق روسیه صورت خواهد داد. به گزارش نووستی مورخ 8 سپتامبر 2009 ، آمریکا از آسمان روسیه برای تدارکات خود استفاده میکند تا محمولههای نظامی در فرودگاه روستوف تحت نظارت روسیه تخلیه شود. همچنین نصب سپر دفاعی در اروپای شرقی، و الحاق گرجستان و اوکراین به ناتو نیز منتفی خواهد شد.
پیامد این تحولات چیست؟ دیگر اعضای ناتو که حق استفاده از این تسهیلات را ندارند تحرکاتشان قانونمند خواهد شد و دکان تجهیز طالبان به سلاحهای آمریکائی را میباید تعطیل کنند. خدا خدا کردن میرحسین موسوی، آیات عظام و دیگر فعلة فاشیسم همچون حاج فرج دباغ دلیل دارد. اوباشالله که بر امواج متعفن طالبانپروری حزب دمکرات آمریکا در کشورمان به قدرت رسیدند، امروز موجودیتشان به خطر افتاده.
هدف ما جایگزین کردن حکومت اسلامی با حکومت «اسلام خوب» نیست. به همین دلیل ما با شعار مرگ بر دیکتاتور و سر دادن اللهاکبر مخالفایم. این شعارها فقط با هدف انحراف جنبشمدنی از مسیر واقعیت ساخته و پرداخته شده. «مرگ بر دیکتاتور» همانقدر موذیانه است که شعار «اللهاکبر». اولی را به قصد ایجاد «اجماع پیرامون مرگ» سر میدهند، دومی را جهت ایجاد «اجماع پیرامون توهم» یا بهتر بگوئیم برای اجماع پیرامون «باورها.» همانطورکه در وبلاگ «کباب و سیاست» اشاره شد، باورها از «ذهنیت» انسان سرچشمه میگیرد، مبهم است و هیچ ارتباطی با منطق ندارد، در نتیجه بهترین ابزار برای سرکوب مطالبات انسانی و نفی دمکراسی خواهد بود. از اینرو پروپاگاند استعمار به بهانة مخالفت با استبداد بر محور «مرگ» و «توهم» متمرکز شده.
چه کسانی خواهان دوام و بقای دیکتاتوراند؟ هیچکس. همه با دیکتاتور مخالفاند. اما دیکتاتور در چارچوب تبلیغات آنگلوساکسونها کیست؟ کسی که «خدا»را باور ندارد و اسلامیات حکومت جمکران را تهدید میکند. چه کسانی اسلامیات نظام را تهدید میکنند؟ همانها که جمهوریات نظام را پایمال کردهاند: خامنهای، احمدی نژاد و... پس برای ابراز مخالفت با اینان باید شعار «الله اکبر» سر داد! این است دور باطل پروپاگاند سازمان سیا و «ام. آی. 6» که با دستگیری مشاوران کروبی و موسوی شدت یافته و ممکن است نهایت امر به اعدام و یا ترور این مهرههای سوختة استعمار هم منجر شود.
پس حضور «مدافعان اجماع» بگوئیم تا زمانیکه گروههای مدعی مخالفت با نظام توحش «پیشنهادات دمکراتیک» نداشته باشند، هیچ اجماعی در کار نخواهد بود. همچنانکه بارها در این وبلاگ گفتهایم ما خواهان استقرار یک حاکمیت دمکراتیک و انسانمحور در ایران هستیم. هدف ما به هیچ عنوان جایگزین کردن استبداد موجود با یک استبداد دیگر نیست. به همین دلیل تا به حال با هیچیک از گروههای مخالف احمدی نژاد و حتی مخالفان حکومت اسلامی همصدا نشدهایم، و اگر مطالبات اینان همچنان ضدمکراتیک و انسانستیز باقی بماند، هیچگاه همصدا نخواهیم شد؛ این «کنارهگیری» ادامه خواهد یافت حتی اگر کار به دستگیری رهبران طاعون سبز و حذف فیزیکیشان بیانجامد. در این راستا شرکت در مراسم حماقت پرور «روزقدس» از نظر ما پای گذاشتن در بیراهة دینپروری و حمایت از استبداد سیاسی است.
در مسیر همین تحلیل است که اربابان حکومت اسلامی در لندن و واشنگتن برای دوام و بقای نظام توحش دینی تلاش دارند مهرورزی را در ترادف با «پهلوی اول» قرار دهند تا به خیال خود یک آخوند «مدرس» را هم در جایگاه رهبری مخالفاناش بگذارند. و دقیقاً به همین دلیل است که باز هم دکان نامهنگاری فعلة فاشیسم رونق یافته. سازمان مجاهدین انقلاب برای آخوند صادق لاریجانی نامه مینویسد تا شیخ صادق، بر «ادامة وضع موجود» تأکید کند. همکاران جنایتکار موسوی و کروبی را دستگیر میکنند تا میرحسین به عنوان بیانیه، زیارتنامه صادر کرده در رسانهها به مناجات مشغول شود! نهایتاً، قلادة حاج فرج دباغ را باز میکنند تا به بهانة «انتقاد از استبداد دینی»، با درهم آمیختن ناله و نفرین به همة زبانهای ابتذال به مداحی و ستایش «خدا» مشغول شود و شکر نعمت بجای آورد که پفیوزی و نوکری را به حداعلی رسانده. خلاصه بگوئیم، سازمان دین پرور سیا و دکان «ام. آی. 6» آرزوی رونق دکان روسپیهای «خدا فروش» را در سر میپرورانند و دولت مائوئیست چین هم در این امر خیر شریک شده. البته این روزها ستارة بخت و اقبال دولت کذا رو به افول گذارده. چرا که هم دکان صادرات اسلحه به جمکران را میباید تعطیل کند، و هم دکة بمبسازی در نطنز را!
دلیل هم اینکه برای دولت جدید ژاپن اولویت همکاری با چین جای خود را به همکاری با آمریکا و روسیه و کرة جنوبی سپرده. افشای صدور اسلحه از خاک چین به جمکران و توقیف کشتی استرالیائی توسط امارات پیامد همین تغییرات کلان استراتژیک در اقیانوس آرام است. به گزارش نووستی، مورخ 19 شهریورماه 1388، روزنامة ژاپنی «سانکی» خبر صادرات اسلحه و تجهیزات موشکی به جمکران را به نقل از رسانههای کرة جنوبی منتشر کرده.
ماجرا از اینقرار است که در تاریخ 30 ماه مه 2009 یک کشتی بندر کرة شمالی را ترک میکند، دو ماه بعد، در تاریخ اول ژوئیه در بندر شانگهای پهلو میگیرد. سپس یک کشتی استرالیائی از شانگهای راهی ایران میشود. پس از توقیف کشتی کذا توسط امارات، پلیس محلی در آن 10 کانتینر حاوی موشکهائی که نوع آنها مشخص نشده مییابد! میدانیم که حکومت اسلامی به ادعای سرداران سپاه مزدوری خودکفاست! در هر حال چین با توسل به کرة شمالی و با همکاری استرالیا تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل را نقض کرده و همة کاسه کوزهها بر سر کرة شمالی شکسته خواهد شد. البته پس از توقیف کشتی کذا مقامات استرالیا اظهار داشتند «روحشان» از این تجارت پرسود خبر نداشته. ولی ما اطمینان داریم که جسمشان، خصوصاً جیبشان مسلماً در جریان بوده. در هر حال چینیها همچنان خفقان گرفتهاند ولی از تجلیل و ستایش «حجاب بانوان ورزشکار» حکومت جمکران لحظهای غافل نمیشوند و حنازرچوبه هم در انتشار مزخرفاتشان کوتاهی نمیکند. اما مقارن ارسال موشکهای چینی برای گورکنها کشتی «آرکتیک سی» هم ناپدید شد.
به گزارش رسانههای غرب، کشتی مذکور بار چوب از فنلاند به مقصد الجزایر میبرد، ملوانان آن اکثراً روس بودند و دو هفتهای میشد که هیچکس خبری از آن نداشت! زمانی که خبر ناپدید شدن کشتی کذا انتشار یافت، هیلاری کلینتون هم به سیر و سفر مشغول بود و آخرین مرحله از مسافرتاش «دماغة سبز» بود! کشتی کذا هم در همان حوالی ناگهان «پیدا» شد!
شایع کردهاند که روسیه میخواست از طریق این کشتی برای گورکنها موشک «اس ـ. 300» بفرستد. کار به مصاحبة «روگزین»، نمایندة دائم روسیه در ناتو کشید. روگزین اعلام کرد اگر بخواهیم برای ایران سلاح ارسال کنیم راه دریای خزر و کشورهای حاشیة خزر کوتاهتر است. البته یک نکتة مهم را همواره میباید مد نظر داشته باشیم و آن اینکه رسانههای غرب برای پنهان داشتن روابط کارفرمایان خود با حکومت جمکران میکوشند به هر ترتیب ممکن و حتی غیرممکن و مضحک روسیه را مدافع گورکنها جلوه دهند. حال آنکه دولت روسیه نمیتواند در مرزهای خود از طالبان دستنشاندة آنگلوساکسونها حمایت کند. و فروش سلاح روسی به حکومت اسلامی فقط در چارچوب توافق با فرماندهی ناتو در پنتاگون صورت میگیرد. همچنین حکومت اسلامی اجازهاش مانند ذخائر ارزیاش به دست اربابان غربی است و نمیتواند هر چه میخواهد، از هر کجا که دوست دارد ابتیاع کند. فروش سلاح و تجهیزات نظامی چین به گورکنها با توافق ضمنی پنتاگون امکانپذیر شده بود. توقیف کشتی استرالیائی در واقع پایان این «توافق» بود. البته ایالات متحد از زبان این کارشناس و آن کارشناس در بنیاد «کارنگی» و غیره همچنان از زبان گورکنها اعلام میکرد که مذاکرهای با گروه «1 + 5» در کار نخواهد بود!
باری پس از اینکه داستان فروش موشک روسی خریداری نیافت، گفتند مافیای روس قصد فروش موشک به گورکنها را داشته ولی اسرائیل مانع شده! و خلاصه داستان موشکهای فرضی تبدیل شد به یک ماجرای پلیسی و مهیج که در آن اسرائیل نقش پلیس ماهر و کارکشته و زرنگ و روسیه، نقش دزد ناشی را ایفا میکرد. روز گذشته هم شایع شد که پلیس کارکشته و زرنگ دزدکی به دیدار دزد ناشی رفته! خلاصه در همین گیرودار بود که هارت وپورتهای مهرورزی هم تو زرد از آب درآمد! جناب مهرورزی که خیلی یابو برشان داشته بود، ابتدا فرمودند، «مذاکره بیمذاکره!» بعد گفتند یک بسته آماده کردهایم بیایند بگیرند. تا اینکه روز گذشته منوچهر متکی شخصاً بستةکذا را زیر بغل زده راهی سفارتخانههای اربابان شدند و تصاویری که سایت پیکایران از شرفیابی متکی به بارگاه ارباب منتشر کرده نشان میدهد که وزیر امورخارجة گورکنها از اینکه به آستان مقدس ارباب راه یافته سخت مشعوف بوده.
اگر اوضاع به همین منوال ادامه یابد چینیها باید کارمندان خود را از نطنز خارج کنند و به این ترتیب جهش و پرش هستهای احمدی نژاد هم به پایان خواهد رسید.
باری، دولت چین به این سادگیها حاضر نیست لقمة چرب نطنز را رها کند. به گزارش حنازرچوبه، مورخ 19 شهریورماه 1388، سخنگوی وزارت امورخارجة چین، «جیانگیو» در جمع خبرنگاران در پکن گفته، کشورش برای حل «جامع» و «بلند مدت» مسئله هستهای بستة پیشنهادی ایران را بررسی خواهد کرد! به هر حال مشروح سخنان خوشخیالانة جیانگیو با کد: 675500 در سایت حنازرچوبه موجود است. واژههای «جامع» و «بلندمدت» تلویحاً به معنای تداوم کشاکش و بحرانی است که طی آن دولت چین بتواند گورکنها را همچون کرة شمالی و پاکستان به سلاح هستهای مجهز کند، البته اینبار چینیها سخت کور خواندهاند. در سیاست آمریکا یک چرخش ناگهانی پیش آمده که نه تنها برای چین که برای انگلستان نیز پیامدهای منفی خواهد داشت. جنتلمنهای نزولخور «سیتی» هم برای جبران مافات لاتبازی را در ایران شدت بخشیدهاند.
از یکسو قلادة منوچهر متکی را بازکردهاند تا به روسیه پارس کند، و از سوی دیگر افسار قوة قضائیه جمکران را رها کردهاند تا با دستگیری طرفداران و نزدیکان موسوی و کروبی بحران و تنش را در جامعه افزایش دهد، شاید روز قدس تکه نانی به کف آرند و به خفت سق بزنند. چندی پیش سران چهار کشور حاشیة خزر در قزاقستان با یکدیگر ملاقات کردند، برای این دیدار از گورکنها دعوت به عمل نیامده بود. البته دلیلی هم وجود نداشت که نوکران آمریکا در قزاقستان حضور یابند، چرا که مسائل دریای خزر در این ملاقات مطرح نمیشد. باری، چندین روز گذشت و گورکنها اصلاً در جریان نبودند تا اینکه مصاحبة رابرت گیتس در تاریخ 16 شهریورماه از شبکة الجزیره پخش شد و مشخص شد آبمنگلها فعلاً نمیتوانند بمب داشته باشند و امید جنتلمنهای نزولخور نقش بر آب شده. فردای همانروز بود که متکی، پس از مراجعه به سایت «بیبیسی»، ضمن دریافت استوارنامة «نورباخ رستموف» سفیر جدید قزاقستان اعلام داشت:
«اجلاس چهار کشور حاشیه خزر طی روزهای اخیر را علیه منافع خود میدانیم.»
به عبارت دیگر، متکی نه تنها نمیدانست اجلاس کذا پیرامون خزر نبوده که از تاریخ دقیق آنهم بیخبر بود! البته ما تعجب نمیکنیم، وزارت امور خارجة گورکنها یک طویلة تمام عیار است. چندی پیش هم سخنگوی سفارت جمکران در مسکو دسته گل مشابهی آب داده بود که حکایت از حماقت دیپلماتهای حکومت امام سیزدهم داشت. سخنان متکی با کد: 672908 در حنازرچوبه، مورخ 17 شهریورماه تحت عنوان مضحک «هشدار ایران به قزاقستان» انتشار یافت! سخنگوی وزارت امورخارجة روسیه در پاسخ به وزیر از همهجا بیخبر امورخارجة جمکران اظهار داشت، 4 کشور حاشیه خزر نشستهای بسیاری برگزار میکنند، حضور ایران فقط برای مسائل خزر الزامی است، و در اجلاس قزاقستان مسائل خزر بررسی نمیشد. این بود پیامد دمجنبانی برونمرزی گورکنها برای ارباب در لندن! و اما در داخل مرزها خوش خدمتی آبمنگلها برای ارباب از ابعاد وسیعتری برخوردار شده. چرا که اینان باید به هر ترتیب ممکن دارودستة موسوی و کروبی و آیات عظام را در جایگاه اوپوزیسیون بنشانند.
به این منظور نوابغ اتاقهای فکر پوچ بهترین راه حل را «شبیهسازی» احمدی نژاد با پهلوی اول یافتهاند. قوة قضائیه به لاتبازی و دستگیری همپالکیهای حکومت پرداخته، مخالفنمایان هم در داخل و خارج مرزها دستهای خون آلودشان را به سوی آسمان برده از خدشهدار شدن «اسلام» به درگاه «خدا» مینالند. پیشقراول لشکر عملة فاشیسم طبق معمول همان حاج فرج دباغ است که از طریق وصله پینه کردن مغول، حزب بعث، «انتخابات» و نام «شهدا»، یک لحاف چلتیکة بازاری سرهم کرده تا همة جنایات حکومت را به پای خامنهای بنویسد، خود را نیز از جرگة جلادان جدا کند و «خدا» را شکر فراوان بگذارد. حال آنکه در این ابتذالنامه آنچه میبینیم در واقع وصفالحال حاج فرج دباغها است که سی سال شریک جنایت بودند و امروز شکایت از «جهالت» دارند. اما چه کسی جاهلتر از آنکه میگوید خرافة «دین» از «خرافه» بهتر است؟ چه کسی نادانتر از فیلسوف سرگذر که نمیداند به کار بردن عبارت مضحک «قوم اشغال شده» نشان از بیسوادی نویسنده دارد:
«سالها اعوان و انصار شما زیر چتر حمایت و ولایت شما [...] امنیت و عدالت را از مردم ربودند[...] دهانشان را بستند چون قومی اشغال شده به اسارتشان گرفتند [...] آزادیشان را به تاراج بردند [...] به نام دین خرافه فروختند[...] دانشگاه را به دست جهال سپردند[...] درس غلامی و غمناکی به مردم دادند [...] شرع و قانون را زیرپا گذاشتند [...] علم جهل و تعصب را برافراشتند، نادانان را برکشیدند و دانایان را فروکوفتند [...] این ستمهای آشکار[...] آتشی در وجدان رعیت افروخت که کاشانه ولایت را بسوخت [...] وجدانهای بیدار [...] بر حقوق شهروندی خود [...] غیرت ورزیدند [...] ولی ما صدای خندة خدا را شنیدیم که در فضا پیچید. او از ما راضی بود. دعای ما را شنید و جانیان و بانیان را رسوا کرد[...]»
بله این است خلاصة انقلاب 22 بهمن 1357 که حاج فرج دباغ یکی از قهرمانان اصلی آن بود، در ضمن باید از فرصت به دست آمده استفاده کرد و عبارت «قوم اشغال شده» را نیز به گنجینة ادب فارسی و کلمات قصار فلاسفة عرصة بینوائی فرهنگی افزود. ولی همة این مزخرفبافیهای معنوی و خداجویانه دلایل مادی و واقعی دارد. خارج از مسئلة صادرات نفت روسیه، از تاریخ هفتم سپتامبر 2009، دکان تجهیز طالبان منطقه نیز تعطیل میشود. از این تاریخ ایالات متحد تدارکات نظامیان خود در افغانستان را از طریق روسیه صورت خواهد داد. به گزارش نووستی مورخ 8 سپتامبر 2009 ، آمریکا از آسمان روسیه برای تدارکات خود استفاده میکند تا محمولههای نظامی در فرودگاه روستوف تحت نظارت روسیه تخلیه شود. همچنین نصب سپر دفاعی در اروپای شرقی، و الحاق گرجستان و اوکراین به ناتو نیز منتفی خواهد شد.
پیامد این تحولات چیست؟ دیگر اعضای ناتو که حق استفاده از این تسهیلات را ندارند تحرکاتشان قانونمند خواهد شد و دکان تجهیز طالبان به سلاحهای آمریکائی را میباید تعطیل کنند. خدا خدا کردن میرحسین موسوی، آیات عظام و دیگر فعلة فاشیسم همچون حاج فرج دباغ دلیل دارد. اوباشالله که بر امواج متعفن طالبانپروری حزب دمکرات آمریکا در کشورمان به قدرت رسیدند، امروز موجودیتشان به خطر افتاده.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت