خرخریه!
...
«از خطرات جدائي دين از سياست اين است که وقتي سياست از دين جدا شد از اخلاق جدا ميشود.»
منبع: کلمات قصار علی خامنهای در وقوقیة امروز
همة گروههای مخالفنما در مورد «راهپیمائی روز قدس» خفقان اختیار کردهاند، چرا؟ چون برپائی این مراسم به نوعی «بازتولید» شرایط 22 خردادماه خواهد بود. به همین دلیل محافل نزدیک به سفارت میگویند، شرکت در این راهپیمائی با نماد سبز و شعارهای متفاوت به طرفداران حکومت نشان میدهد که اکثریت با مخالفان رژیم است و خلاصه نه شما که «ما یه روز پیروز میشیم». به موازات همین تبلیغات مزورانه، ساتاس از زبان رهبرمفلوک حکومت، مخالفان را از چنین کاری منع میکند، چون واکنش شوتپرتها به سخنان خامنهای مشخص است. همه از لج خامنهای «روز قدس» تجمع کرده و ایجاد «تفرقه» خواهند کرد. اگر درگیری پیش آید، روند شهیدسازی و روضه و زوزه و سوگواری شتاب میگیرد؛ اگر هم کار به درگیری نکشد، رسانههای غرب ادعا میکنند میلیونها ایرانی برای حمایت از حکومت اسلامی و مخالفت با اسرائیل تظاهرات کردند. خلاصة مطلب اربابان این حکومت بازهم نیازمند «حضور مردم» در صحنه شدهاند:
«مردم مراقب باشند که برخی از اجتماعات روز قدس برای ایجاد تفرقه استفاده نکنند»
این دعوت غیرمستقیم خامنهای است از «طرفداران طاعون سبز» برای شرکت در راهپیمائی کذا. مهملات رهبر در حنازرچوبه، مورخ 20 شهریورماه 1388 با کد خبر: 676093 انتشار یافته. حکومت توحش جمکران بر دو پدیدة موهوم و انسانستیز «خدا» و «مردم» تکیه دارد. مخالفنمایان این حکومت در داخل و خارج از مرزها برای بخش «خدائی» آن تبلیغات میکنند، و همچون حاج فرج دباغ میکوشند برای رونق بازار توهمی به نام «دین»، آنرا بجای «تفکر» و «اندیشه» نشانده در کمال بیشرمی ادعا کنند که «خدا» خوب است، و «دین» هم با خرافه تفاوت دارد. جناح حکومتی هم جهت بازارگرمی برای حکومت دینی به «مردم» متوسل شده. دلیل روشن است، «خدا» آفریدة ذهنیت و توهم انسان بوده، فاقد عینیات است، «تل فاقد هویت» مردم نیز اگر چه زمینی است، به دلیل ابهامی که بر موجودیتاش سایه افکنده از همان ابهام الهی برخوردار خواهد شد. در شرایط فعلی سیاست استعمار با تکیه بر این دو ابهام آسمانی و زمینی بر ملت ایران اعمال میشود. و به همین دلیل علی خامنهای، همصدا با «بیبیسی» و رادیوفردا با زدن نعلوارونه و در چارچوب شایعهپراکنیهای محافل سفارتپناه شما را به شرکت در مراسم روز قدس دعوت میکند.
البته سفارتپناهان به شما میگویند با نماد و شعارهای طاعون سبز در این مراسم شرکت کنید تا جمعیت انبوه شما طرفداران دولت را به هراس افکند! اما خامنهای شما را از ایجاد تفرقه منع میکند، چرا که ارباباناش میدانند هر چه رهبر بگوید شما از لج او عکس آنرا انجام خواهید داد. نتیجه همان است که اربابان این حکومت میطلبند: ازدحام مردم در خیابان، و ایجاد درگیری و شهید سازی. اگر درگیری نشود، «حضور میلیونی مردم» به حساب تأئید همان «مردم» از حکومت توحش و طرفداریشان از رهبر مفلوک و فرزانه گذاشته خواهد شد. از اینروست که وقوقیة این هفته بر محور «مردم» متمرکز شده. البته همین «مردم» به گفتة خامنهای در «انتخابات» نیز شرکت خواهند کرد، و خلاصه تا این «مردم» هستند، حکومت توحش پابرجا خواهد ماند:
«مردم باید بیدار باشند و بدانند اگر مسیر حرکت جامعه و نظام غیر از این باشد و مسائلی نظیر شکاف عظیم طبقاتی، استفاده از آزادی در جهت فساد و فحشاء و احساس ضعف و عقب نشینی در مقابل زورگویان جهانی به وجود آید اینها نشانة بیماری نظام اسلامی است[...]»
خوشبختانه هیچیک از این نشانهها را در نظام اسلامی نمیبینیم! بله هممیهنان مراقب باشید از «آزادیهای» موجود در حکومت مترقی «غارحری» سوءاستفاده نکنید که «مردم» با چوب و چماق به حسابتان رسیدگی خواهند کرد. باید از اینکه اربابان علیخامنهای هنوز نگفتهاند، نفسکشیدن، زنده ماندن و راه رفتن روی دوپا غربی است از آستان مقدس سازمان سیا سپاسگزار باشید و مزاحم پیشرفتهای «نظام» و ترقی «مردم» و مخالفنمایان نشوید. چرا که اینان وظیفه دارند برای تأمین منافع آمریکا و اسرائیل شبانه روز «کار» کنند و «پوچیات» ببافند. ابتذالنامة حاج فرج را که دیدیم، کافی است نگاهی به مزخرفات عبدالعلی بازرگان بیاندازیم که از «انتخابات» در دوران «علی» داد سخن میدهد!
عبدالعلی بازرگان، فرزند خلف شیخ مهدی است که پس از لفتولیس کافی در میهن اسلامی اینک در بارگاه ارباب لنگر انداخته و به تبلیغ برای اسلام اشتغال دارد. سایت «اطلاعات نت» یک مقالة شیوا تحت عنوان «علی و انتخابات» از این متفکر عرصة شارلاتانیسم و گوسالهفریبی منتشر کرده که در آن نکات مهمی به چشم میخورد. از جمله اینکه در آن زمان، علی با «پوپولیسم» مخالف بوده. اگر چه این پدیده پس از انقلاب صنعتی اروپا بروز کرده ولی به زعم پسر شیخ مهدی، آنحضرت با پدیدههای ناشناخته نیز آشنائی داشتهاند چرا که عبدالعلی بازرگان همچون پدرش از ریزهخواران گروه برژینسکی است. از اینرو همچون دیگر گورکنها وظیفه دارد پدیدههای معاصر را در صدر اسلام دفن کرده و تحجر صدراسلام را به زمان حال منتقل کند. وی هم «عبد» علی است، هم سوداگر و «بازرگان»:
«مسلماً در نظامات قبیلهای چهارده قرن قبل در میان مردم بیسواد عربستان صندوق و برگه رای یا کارت الکترال[...] وجود نداشته است، اما تحقق بخشیدن به مردمسالاری در هر زمان و مکانی شیوة خاص خود را طلب میکند. مهم روح این رفتار است که باید رعایت شود وگرنه وجود صندوق رأی [...] مردمسالاری را تضمین نمیکند.»
آری! همچنانکه شاهدیم بر اساس مزخرفات ایشان در صدر اسلام «روح» مردمسالاری رعایت میشد! چون عبدالعلی بازرگان ساکن ینگه دنیاست و مسلماً باید حافظ منافع اربابان باشد، که هست. همین موجود منفور بود که چندی پیش در کانادا تبلیغ «عرفان» به راه انداخته بود و امروز هم در باب مخالفت یک شخصیت افسانهای با پوپولیسم قلم را به دستهای جنایتکارش آلوده کرده:
«[علی] از بیعت با تودههای انقلاب کردة مردم که سیلوار به سوی او آمده بودند امتناع کرد تا [...] از شیوههای پوپولیستی و سوار شدن بر موج احساسات تحریک شده حذر کرده باشد [...] صحنههائی که از روز انتخابات (بیعت عمومی) در نهجالبلاغه گزارش شده [...] نمایشی است از حضور باشکوه تمامی ملت[...]»
نمیدانستیم نهجالبلاغه کتاب تاریخ است، تاریخیات دارد، و از حضور «ملت» صحرای عربستان «گزارش» دقیق به دست داده! ولی به صراحت میتوانیم بگوئیم کسی که پدرش نخست وزیر خیابانی بوده و نان پوپولیسم و «حضور ماشاالله قصاب» زهرمار کرده از این گندهگوئیها نمیکند. اگر عبدالعلی بازرگان فراموش کرده پدرش کیست، یا خودش را به خریت زده ما به او میگوئیم! مهدی بازرگان سر در همان آخوری داشته که امروز سرکار از آن تغذیه میکنید و با زبان الکن خود همچون حاج فرج دباغ برایاش تبلیغات به راه انداختهاید. کسی که ادعا میکند در صحرای عربستان مردمسالاری رعایت میشد، نه تنها اسلام را نمیشناسد که انتخابات در ساختار دمکراتیک را هم با «بیعت» قبایل نیمهوحشی و چادرنشین اشتباه گرفته. چنین اشتباهاتی اگر نشان از نادانی نباشد، مسلماً اثبات شیادی و مزدوری خواهد بود. البته قوم و قبیلة بازرگان دهههاست که مزدوری را موروثی کرده بنابراین ردیف کردن چنین ترهاتی توسط امثال عبدالعلی بازرگان برای هیچکس تعجبآور نخواهد بود. همچنانکه تبلیغات ساتاس و وقوقیههای جمعه ما را متعجب نمیکند. پس عبد علی را رها میکنیم و میرویم به سراغ خود علی، یا همان رهبر فرزانه. ایشان فرمودهاند، اگر سیاست از دین جدا شود، سیاستمداران به دروغ و فریب متوسل میشوند! میدانیم که در حکومت اسلامی کسی دروغ نمیگوید! اما همین خامنهای که به خواست اربابان بر «سیاست دینی» پای میفشارد ذکر «مردم» گرفته و نظارت بر همة امور را بر عهدة آنان گذارده.
این «مردم» همه فن حریفاند؛ کار و زندگی هم ندارند. از صبح تا شب به «جامعه» زل زدهاند که از «راه راست» منحرف نشود. لازم است هر گاه انحرافی مشاهده کردند بلافاصله چاقو و چماق را برداشته «تجمع خود جوش» در خیابان به راه اندازند تا ملت ایران بداند «مردم» از این شرایط خشمگین شدهاند و هیچکس حتی سردار احمدی مقدم هم جلودارشان نیست. از این گذشته «مردم» باید چارچشمی مراقب مسئولان باشند و به آنها نصیحت کنند، که دچار لغزش نشوند! «مردم» باید مراقب مسیر حرکت جامعه باشند، «مردم» باید بدانند که «شکاف عظیم طبقاتی» بازتاب اشکالات «نظام» است، «مردم» باید بدانند که احساس ضعف نظام و استفاده از آزادی در راه فساد نیز حاکی از بیماری نظام است! و خلاصه بگوئیم «مردم» کذا باید همة وظایف نهادهای قانونی و به اصطلاح «انتخابی» را بر اساس درک و برداشت خود رأساً بر عهده گیرند. معلوم نیست وظیفة سه قوه در این حکومت عصرحجر چیست؟ اگر همة امور به دست «مردم» یا همان چماقداران حکومتی در سطح کوچه و خیابان اجرا میشود؛ «انتخابات» برپا کردنتان دیگر چیست؟ البته مشخص است که چنین مردمی همان ارکان نظام یا چاقوکشها و چماقداران حکومتاند که سی سال است برای تأمین منافع غرب، در مورد همة امور کشور مستقیماً «تصمیم» میگیرند:
«مردم به وسائل و روشهای گوناگون مسئولان را نصیحت کنند تا مبادا آنها دچار لغزش و انحراف شوند چرا که انحراف و لغزش مسئولان برای نظام، کشور و مردم خطرناک است[...]»
«وسائل» باید همان چماق و چوب و نیشچاقو تحلیل شود که در حکومت اسلامی برای «نصیحت» مورد استفاده قرار میگیرد! خامنهای همچنین از «مردم» خواسته با جمهوری اسلامی «تقلبی» مبارزه کنند. جمهوری اسلامی «تقلبی» همان است که شعارهای روحالله خمینی را تضعیف کند. به عنوان نمونه اگر کسی گفت، اقتصاد مال خر نیست، «مردم» باید با او برخورد کرده «سیلی» و «تودهنی» به او بزنند. چون امام راحل متخصص زدن «سیلی» و «تودهنی» بودند و خیلی اینکار را با «ظرافت» انجام میدادند. به این ترتیب که ساواک «مردم» را به خیابان میآورد تا به مردم واقعی و رهگذران حمله کنند و نشاط انقلابی «پایدار» بماند:
«مردم مراقب باشند که برخی، با تحرکاتی که در 10 سال گذشته هم گاهی انجام دادهاند اما با هوشیاری مردم مهار شده است برای ملت یک جمهوری اسلامی تقلبی درست نکنند و شعارهای همیشه جذاب و پر طراوت و پر ثمر امام و انقلاب را تضعیف نسازند.»
پس از برشمردن وظایف «مردم» خامنهای به سراغ «جوانان» میرود که باید برای تداوم نظام توحش کوشش کنند. «جوانان» همان عملة ساواک در دانشگاههای حکومتاند که با ایجاد بحران در دانشگاه و کشاندن آن به خیابان نقش کمکی برای «مردم» کذا ایفا میکنند. به این عمل در حکومت جمکران میگویند، اقتدار علمی، اقتصادی، سیاسی و بینالمللی:
«جوانان عزیز باید با هوشیاری و احساس مسئولیت برای استمرار این نظام تلاش کنند چرا که اقتدار علمی، اقتصادی، سیاسی و بینالمللی نظام اسلامی مایه عزت و افتخار همه ملت به ویژه جوانان پرنشاط کشور بوده و خواهد بود»
این بود محوراصلی مطالبات استعمار غرب از ملت ایران که ساتاس آنرا در قالب وقوقیه ویژة رهبر فرزانه تنظیم کرده بود. البته گویا سیدمهدی خاموشی و شرکاء در ساتاس فراموش کردهاند که با تکیه بر عرعریة «شهیدزنده»، حجاریان چند روز پیش برای همین جانور وحشی در مورد علوم انسانی چه مهملاتی به هم بافته بودند! که از قدیم گفتهاند «دروغگو، کم حافظه است.» باری، امروز شرایط تغییر کرده و رهبر فرزانه اقتدار سیاسی و اقتصادی میطلبند. شاید اقتصاد در نظام چاه جمکران هیچ ارتباطی با علوم «انسانی» نداشته باشد! میدانیم که روحالله بیدلیل نگفته بود «اقتصاد مال خر است»؛ در حکومت اسلامی، اقتصاد از جمله «علوم خریه» است، و خلاصة مطلب چون گورکنها از دیرباز سیاستشان عین دیانتشان بوده، بنابراین تردید نداشته باشیم که اقتصادشان هم عین سیاستشان معنوی خواهد شد. فقط میماند دو گوش دراز که تا چند صباح دیگر بر معنویاتشان خواهد روئید!
منبع: کلمات قصار علی خامنهای در وقوقیة امروز
همة گروههای مخالفنما در مورد «راهپیمائی روز قدس» خفقان اختیار کردهاند، چرا؟ چون برپائی این مراسم به نوعی «بازتولید» شرایط 22 خردادماه خواهد بود. به همین دلیل محافل نزدیک به سفارت میگویند، شرکت در این راهپیمائی با نماد سبز و شعارهای متفاوت به طرفداران حکومت نشان میدهد که اکثریت با مخالفان رژیم است و خلاصه نه شما که «ما یه روز پیروز میشیم». به موازات همین تبلیغات مزورانه، ساتاس از زبان رهبرمفلوک حکومت، مخالفان را از چنین کاری منع میکند، چون واکنش شوتپرتها به سخنان خامنهای مشخص است. همه از لج خامنهای «روز قدس» تجمع کرده و ایجاد «تفرقه» خواهند کرد. اگر درگیری پیش آید، روند شهیدسازی و روضه و زوزه و سوگواری شتاب میگیرد؛ اگر هم کار به درگیری نکشد، رسانههای غرب ادعا میکنند میلیونها ایرانی برای حمایت از حکومت اسلامی و مخالفت با اسرائیل تظاهرات کردند. خلاصة مطلب اربابان این حکومت بازهم نیازمند «حضور مردم» در صحنه شدهاند:
«مردم مراقب باشند که برخی از اجتماعات روز قدس برای ایجاد تفرقه استفاده نکنند»
این دعوت غیرمستقیم خامنهای است از «طرفداران طاعون سبز» برای شرکت در راهپیمائی کذا. مهملات رهبر در حنازرچوبه، مورخ 20 شهریورماه 1388 با کد خبر: 676093 انتشار یافته. حکومت توحش جمکران بر دو پدیدة موهوم و انسانستیز «خدا» و «مردم» تکیه دارد. مخالفنمایان این حکومت در داخل و خارج از مرزها برای بخش «خدائی» آن تبلیغات میکنند، و همچون حاج فرج دباغ میکوشند برای رونق بازار توهمی به نام «دین»، آنرا بجای «تفکر» و «اندیشه» نشانده در کمال بیشرمی ادعا کنند که «خدا» خوب است، و «دین» هم با خرافه تفاوت دارد. جناح حکومتی هم جهت بازارگرمی برای حکومت دینی به «مردم» متوسل شده. دلیل روشن است، «خدا» آفریدة ذهنیت و توهم انسان بوده، فاقد عینیات است، «تل فاقد هویت» مردم نیز اگر چه زمینی است، به دلیل ابهامی که بر موجودیتاش سایه افکنده از همان ابهام الهی برخوردار خواهد شد. در شرایط فعلی سیاست استعمار با تکیه بر این دو ابهام آسمانی و زمینی بر ملت ایران اعمال میشود. و به همین دلیل علی خامنهای، همصدا با «بیبیسی» و رادیوفردا با زدن نعلوارونه و در چارچوب شایعهپراکنیهای محافل سفارتپناه شما را به شرکت در مراسم روز قدس دعوت میکند.
البته سفارتپناهان به شما میگویند با نماد و شعارهای طاعون سبز در این مراسم شرکت کنید تا جمعیت انبوه شما طرفداران دولت را به هراس افکند! اما خامنهای شما را از ایجاد تفرقه منع میکند، چرا که ارباباناش میدانند هر چه رهبر بگوید شما از لج او عکس آنرا انجام خواهید داد. نتیجه همان است که اربابان این حکومت میطلبند: ازدحام مردم در خیابان، و ایجاد درگیری و شهید سازی. اگر درگیری نشود، «حضور میلیونی مردم» به حساب تأئید همان «مردم» از حکومت توحش و طرفداریشان از رهبر مفلوک و فرزانه گذاشته خواهد شد. از اینروست که وقوقیة این هفته بر محور «مردم» متمرکز شده. البته همین «مردم» به گفتة خامنهای در «انتخابات» نیز شرکت خواهند کرد، و خلاصه تا این «مردم» هستند، حکومت توحش پابرجا خواهد ماند:
«مردم باید بیدار باشند و بدانند اگر مسیر حرکت جامعه و نظام غیر از این باشد و مسائلی نظیر شکاف عظیم طبقاتی، استفاده از آزادی در جهت فساد و فحشاء و احساس ضعف و عقب نشینی در مقابل زورگویان جهانی به وجود آید اینها نشانة بیماری نظام اسلامی است[...]»
خوشبختانه هیچیک از این نشانهها را در نظام اسلامی نمیبینیم! بله هممیهنان مراقب باشید از «آزادیهای» موجود در حکومت مترقی «غارحری» سوءاستفاده نکنید که «مردم» با چوب و چماق به حسابتان رسیدگی خواهند کرد. باید از اینکه اربابان علیخامنهای هنوز نگفتهاند، نفسکشیدن، زنده ماندن و راه رفتن روی دوپا غربی است از آستان مقدس سازمان سیا سپاسگزار باشید و مزاحم پیشرفتهای «نظام» و ترقی «مردم» و مخالفنمایان نشوید. چرا که اینان وظیفه دارند برای تأمین منافع آمریکا و اسرائیل شبانه روز «کار» کنند و «پوچیات» ببافند. ابتذالنامة حاج فرج را که دیدیم، کافی است نگاهی به مزخرفات عبدالعلی بازرگان بیاندازیم که از «انتخابات» در دوران «علی» داد سخن میدهد!
عبدالعلی بازرگان، فرزند خلف شیخ مهدی است که پس از لفتولیس کافی در میهن اسلامی اینک در بارگاه ارباب لنگر انداخته و به تبلیغ برای اسلام اشتغال دارد. سایت «اطلاعات نت» یک مقالة شیوا تحت عنوان «علی و انتخابات» از این متفکر عرصة شارلاتانیسم و گوسالهفریبی منتشر کرده که در آن نکات مهمی به چشم میخورد. از جمله اینکه در آن زمان، علی با «پوپولیسم» مخالف بوده. اگر چه این پدیده پس از انقلاب صنعتی اروپا بروز کرده ولی به زعم پسر شیخ مهدی، آنحضرت با پدیدههای ناشناخته نیز آشنائی داشتهاند چرا که عبدالعلی بازرگان همچون پدرش از ریزهخواران گروه برژینسکی است. از اینرو همچون دیگر گورکنها وظیفه دارد پدیدههای معاصر را در صدر اسلام دفن کرده و تحجر صدراسلام را به زمان حال منتقل کند. وی هم «عبد» علی است، هم سوداگر و «بازرگان»:
«مسلماً در نظامات قبیلهای چهارده قرن قبل در میان مردم بیسواد عربستان صندوق و برگه رای یا کارت الکترال[...] وجود نداشته است، اما تحقق بخشیدن به مردمسالاری در هر زمان و مکانی شیوة خاص خود را طلب میکند. مهم روح این رفتار است که باید رعایت شود وگرنه وجود صندوق رأی [...] مردمسالاری را تضمین نمیکند.»
آری! همچنانکه شاهدیم بر اساس مزخرفات ایشان در صدر اسلام «روح» مردمسالاری رعایت میشد! چون عبدالعلی بازرگان ساکن ینگه دنیاست و مسلماً باید حافظ منافع اربابان باشد، که هست. همین موجود منفور بود که چندی پیش در کانادا تبلیغ «عرفان» به راه انداخته بود و امروز هم در باب مخالفت یک شخصیت افسانهای با پوپولیسم قلم را به دستهای جنایتکارش آلوده کرده:
«[علی] از بیعت با تودههای انقلاب کردة مردم که سیلوار به سوی او آمده بودند امتناع کرد تا [...] از شیوههای پوپولیستی و سوار شدن بر موج احساسات تحریک شده حذر کرده باشد [...] صحنههائی که از روز انتخابات (بیعت عمومی) در نهجالبلاغه گزارش شده [...] نمایشی است از حضور باشکوه تمامی ملت[...]»
نمیدانستیم نهجالبلاغه کتاب تاریخ است، تاریخیات دارد، و از حضور «ملت» صحرای عربستان «گزارش» دقیق به دست داده! ولی به صراحت میتوانیم بگوئیم کسی که پدرش نخست وزیر خیابانی بوده و نان پوپولیسم و «حضور ماشاالله قصاب» زهرمار کرده از این گندهگوئیها نمیکند. اگر عبدالعلی بازرگان فراموش کرده پدرش کیست، یا خودش را به خریت زده ما به او میگوئیم! مهدی بازرگان سر در همان آخوری داشته که امروز سرکار از آن تغذیه میکنید و با زبان الکن خود همچون حاج فرج دباغ برایاش تبلیغات به راه انداختهاید. کسی که ادعا میکند در صحرای عربستان مردمسالاری رعایت میشد، نه تنها اسلام را نمیشناسد که انتخابات در ساختار دمکراتیک را هم با «بیعت» قبایل نیمهوحشی و چادرنشین اشتباه گرفته. چنین اشتباهاتی اگر نشان از نادانی نباشد، مسلماً اثبات شیادی و مزدوری خواهد بود. البته قوم و قبیلة بازرگان دهههاست که مزدوری را موروثی کرده بنابراین ردیف کردن چنین ترهاتی توسط امثال عبدالعلی بازرگان برای هیچکس تعجبآور نخواهد بود. همچنانکه تبلیغات ساتاس و وقوقیههای جمعه ما را متعجب نمیکند. پس عبد علی را رها میکنیم و میرویم به سراغ خود علی، یا همان رهبر فرزانه. ایشان فرمودهاند، اگر سیاست از دین جدا شود، سیاستمداران به دروغ و فریب متوسل میشوند! میدانیم که در حکومت اسلامی کسی دروغ نمیگوید! اما همین خامنهای که به خواست اربابان بر «سیاست دینی» پای میفشارد ذکر «مردم» گرفته و نظارت بر همة امور را بر عهدة آنان گذارده.
این «مردم» همه فن حریفاند؛ کار و زندگی هم ندارند. از صبح تا شب به «جامعه» زل زدهاند که از «راه راست» منحرف نشود. لازم است هر گاه انحرافی مشاهده کردند بلافاصله چاقو و چماق را برداشته «تجمع خود جوش» در خیابان به راه اندازند تا ملت ایران بداند «مردم» از این شرایط خشمگین شدهاند و هیچکس حتی سردار احمدی مقدم هم جلودارشان نیست. از این گذشته «مردم» باید چارچشمی مراقب مسئولان باشند و به آنها نصیحت کنند، که دچار لغزش نشوند! «مردم» باید مراقب مسیر حرکت جامعه باشند، «مردم» باید بدانند که «شکاف عظیم طبقاتی» بازتاب اشکالات «نظام» است، «مردم» باید بدانند که احساس ضعف نظام و استفاده از آزادی در راه فساد نیز حاکی از بیماری نظام است! و خلاصه بگوئیم «مردم» کذا باید همة وظایف نهادهای قانونی و به اصطلاح «انتخابی» را بر اساس درک و برداشت خود رأساً بر عهده گیرند. معلوم نیست وظیفة سه قوه در این حکومت عصرحجر چیست؟ اگر همة امور به دست «مردم» یا همان چماقداران حکومتی در سطح کوچه و خیابان اجرا میشود؛ «انتخابات» برپا کردنتان دیگر چیست؟ البته مشخص است که چنین مردمی همان ارکان نظام یا چاقوکشها و چماقداران حکومتاند که سی سال است برای تأمین منافع غرب، در مورد همة امور کشور مستقیماً «تصمیم» میگیرند:
«مردم به وسائل و روشهای گوناگون مسئولان را نصیحت کنند تا مبادا آنها دچار لغزش و انحراف شوند چرا که انحراف و لغزش مسئولان برای نظام، کشور و مردم خطرناک است[...]»
«وسائل» باید همان چماق و چوب و نیشچاقو تحلیل شود که در حکومت اسلامی برای «نصیحت» مورد استفاده قرار میگیرد! خامنهای همچنین از «مردم» خواسته با جمهوری اسلامی «تقلبی» مبارزه کنند. جمهوری اسلامی «تقلبی» همان است که شعارهای روحالله خمینی را تضعیف کند. به عنوان نمونه اگر کسی گفت، اقتصاد مال خر نیست، «مردم» باید با او برخورد کرده «سیلی» و «تودهنی» به او بزنند. چون امام راحل متخصص زدن «سیلی» و «تودهنی» بودند و خیلی اینکار را با «ظرافت» انجام میدادند. به این ترتیب که ساواک «مردم» را به خیابان میآورد تا به مردم واقعی و رهگذران حمله کنند و نشاط انقلابی «پایدار» بماند:
«مردم مراقب باشند که برخی، با تحرکاتی که در 10 سال گذشته هم گاهی انجام دادهاند اما با هوشیاری مردم مهار شده است برای ملت یک جمهوری اسلامی تقلبی درست نکنند و شعارهای همیشه جذاب و پر طراوت و پر ثمر امام و انقلاب را تضعیف نسازند.»
پس از برشمردن وظایف «مردم» خامنهای به سراغ «جوانان» میرود که باید برای تداوم نظام توحش کوشش کنند. «جوانان» همان عملة ساواک در دانشگاههای حکومتاند که با ایجاد بحران در دانشگاه و کشاندن آن به خیابان نقش کمکی برای «مردم» کذا ایفا میکنند. به این عمل در حکومت جمکران میگویند، اقتدار علمی، اقتصادی، سیاسی و بینالمللی:
«جوانان عزیز باید با هوشیاری و احساس مسئولیت برای استمرار این نظام تلاش کنند چرا که اقتدار علمی، اقتصادی، سیاسی و بینالمللی نظام اسلامی مایه عزت و افتخار همه ملت به ویژه جوانان پرنشاط کشور بوده و خواهد بود»
این بود محوراصلی مطالبات استعمار غرب از ملت ایران که ساتاس آنرا در قالب وقوقیه ویژة رهبر فرزانه تنظیم کرده بود. البته گویا سیدمهدی خاموشی و شرکاء در ساتاس فراموش کردهاند که با تکیه بر عرعریة «شهیدزنده»، حجاریان چند روز پیش برای همین جانور وحشی در مورد علوم انسانی چه مهملاتی به هم بافته بودند! که از قدیم گفتهاند «دروغگو، کم حافظه است.» باری، امروز شرایط تغییر کرده و رهبر فرزانه اقتدار سیاسی و اقتصادی میطلبند. شاید اقتصاد در نظام چاه جمکران هیچ ارتباطی با علوم «انسانی» نداشته باشد! میدانیم که روحالله بیدلیل نگفته بود «اقتصاد مال خر است»؛ در حکومت اسلامی، اقتصاد از جمله «علوم خریه» است، و خلاصة مطلب چون گورکنها از دیرباز سیاستشان عین دیانتشان بوده، بنابراین تردید نداشته باشیم که اقتصادشان هم عین سیاستشان معنوی خواهد شد. فقط میماند دو گوش دراز که تا چند صباح دیگر بر معنویاتشان خواهد روئید!
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت