یکشنبه، شهریور ۲۲، ۱۳۸۸


«شیر» و شلوار!
...
همچنانکه در وبلاگ‌های پیشین گفتیم اربابان حکومت جمکران در لندن و واشنگتن برای کسب وجهه جهت حکومت آبمنگل‌ها سخت به «حضورمردم» در خیابان نیاز دارند. در این راستا، پاسدار شریعتمداری با توسل به سايت وزارت امورخارجة اسرائیل، از ما دعوت می‌کند با شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران!» در تجمع استحماری قدس شرکت کنیم. سرپرست کیهان همچنین از زبان علیرضا نوری‌زاده به ما می‌گوید، روز کذا، براي مبارزه عليه رژيم به خیابان‌ها بیائیم. و بالاخره شریعتمداری برای کشاندن شوت وپرت‌ها به خیابان، پای گروه رجوی، نهضت عاظادی و طرفداران افراطی كروبي و موسوي را به میان کشیده. بوق هریتیج کلاب برای تحریک افکار عمومی می‌گوید، تعداد طرفداران اینان انگشت‌شمار است و فقط «برای خوش خدمتی به اسرائیل» می‌خواهند به تظاهرات جمعیت انبوه مخالفان اسرائیل خدشه وارد کنند. خلاصه بگوئیم «روز قدس» برای گورکن‌ها بازتولید نمایشات 22 خردادماه است، در مفهوم تأئید حکومت جمکران.

مژده به اهالی مرزپرگهر! دو خبر خوش! ستارة بخت یک «رهبر نوین» برای انقلاب آیندة‌ این مرزوبوم درخشیدن گرفت، و به همچنین بنیامین نتانیاهو که گم شده بود و همه در مسکو دنبالش بودند، ‌ در تهران پیدا شد!

و اما یک خبر خیلی خیلی خوش دیگر هم داریم، که گفته‌اند «تا سه نشه بازی نشه!» بله خبر خوش سوم اهدای جایزة‌ «شیر نقره‌ای» جشنوارة ونیز به حاجیه شیرین نشاط، یکی از زن‌ستیزترین مبلغین «اسلام خوب» در ینگه دنیا است. شیرین نشاط، 52 سال پیش در ولایت صدرحاج سیدجوادی و بهزاد نبوی، یعنی همان قزوین متولد شده و تا سال 1990، یعنی تا سن 43 سالگی به شهرت جهانی دست نیافته بود. دلیل اینکه هنوز پای به «ایران اسلامی» نگذاشته و استعدادش شکوفا نشده بود.

در سال 1990 میلادی جنگ استعماری با عراق به پایان رسیده، اکبر بهرمانی رئیس جمهور چاه جمکران است و شیخ مهدی بازرگان را به عنوان سفیر به فرنگ ارسال کرده. شیخ مهدی از این فرودگاه به آن فرودگاه به شیادی مشغول است و از ایرانیان مقیم فرنگ می‌خواهد به «میهن اسلامی» و «آغوش اسلام» باز گردند چرا که به زعم ایشان وضع خیلی خوب است! رهبرشان مرده بود، رئیس جمهور خوب و مرغوب داشتند،‌ و همة‌امکانات برای پیشرفت و ترقی فراهم آمده بود. تشکل غیرانتفاعی «ستور فرانت آرت اند آرکی‌تکچر»، دکة محل کسب‌وکار شیرین نشاط هم فرصت را مغتنم شمرده این هنرمند «ناشناس» را به چاه جمکران ارسال می‌کند. و اینجاست که ناگهان «گابریل» شخصاً بر شیرین جان نازل شده استعداد هنری را در او می‌دمد.

نتیجة ملاقات جبرئیل با شیرین مانند پیامد ملاقات گابریل با «مریم باکره» جنجال برانگیز است:‌ یک سری «پرتره» به نام «زنان‌ الله» تصویر زنانی را به نمایش می‌گذارد که به «لوح» تبدیل شده‌اند. لوحی که دست‌غیر بر آن حجابی از واژگان فارسی افکنده. به عبارت دیگر زنان به «مکان» تهاجم تبدیل شده‌اند،‌ «مکان تجلی نماد قدرت الهی»، «مکان تجلی زبان»! پیش از ادامة جزئیات این «شیرین‌کاری» مبتذل لازم است یک پرانتز باز کنیم و در مورد «خط» و «زبان»‌ نکاتی را یادآور شویم.

در جوامع پدرسالار، برای زبان منشاء الهی قائل‌اند. و می‌دانیم که در ادیان ابراهیمی نخستین کسی که سخن می‌گوید، خداوند است که به جهان «فرمان» می‌دهد تا به وجود آید. بعدها همین خداوند فرامین خود را در قالب «وحی» به پیامبران می‌رساند و یا همچون قصة «ده فرمان» موسی با «آتش الهی» آنرا بر لوح سنگی می‌نویسد. این روایات همه و همه یک پیام دارد، و آن اینکه «کلام» آسمانی است نه انسانی. البته این امر به ادیان ابراهیمی محدود نمی‌ماند، در برخی از قبائل آمازون،‌ کلام فقط متعلق به مردان است. مردان سخن می‌گویند، و زنان برای بیان مقاصد خود هلهله می‌کنند. به عبارت دیگر در این قبائل «زبان زنان» فاقد «نظم» خطی و ساختاری می‌شود. نیازی به توضیح نیست که وقتی منشاء زبان «قدرت آسمانی» و یا همچون مورد برخی قبائل «قدرت مردانه» معرفی شود، به طریق اولی «نوشتار» به عنوان «شواهد» و «اسناد» گفتار، تأکیدی خواهد بود «دوباره» بر سرچشمة زبان به عنوان نماد قدرت آسمانی یا زمینی.

حال پیام تصاویر به اصطلاح هنری «زنان الله» را بهتر می‌توان دریافت: زنان در واقع لوح مردان‌اند. همچنانکه در قرآن، کتاب مقدس مسلمانان، خداوند می‌گوید: «زنان کشتزار و مزارع شما هستند»، هر چه می‌خواهید در آن کشت کنید. باری حاجیه نشاط هم در سال 1990 همین آیه را به صورت دیگری تکرار فرمودند: «زنان الواح شما هستند»، هر چه می‌خواهید بر آن‌ها بنویسید! اما شیرین نشاط به این مختصر اکتفا نکرد، و در شاهکار اخیر خود به ما می‌گوید تنها راه آزادی زن ایرانی «مرگ» است. تصدیق می‌فرمائید که برای ارسال چنین پیام «حیات‌‌بخشی» می‌بایست حتماً به این هنرمند مرگ‌فروش جایزه هم می‌دادند. که دادند!

شیرین نشاط ضمن مصاحبه با رادیوفردا، مورخ 21 شهریورماه 1388 ویراست نوینی از تاریخ معاصر ایران نیز ارائه می‌دهد که بیشتر به مزخرفات عبدالعلی بازرگان از «انتخابات» در صحرای عربستان شباهت دارد. نشاط با مطالعة حدیث و روایات پارسی‌پور تحت عنوان «زنان بدون مردان» کشف کرده که در دوران نخست‌وزیری محمد مصدق ایرانیان به ویژه زنان برای «دمکراسی» مبارزه می‌کردند و در افتضاحات اخیر هم «برای دمکراسی» پشت سر فاشیست‌های گروه موسوی سینه می‌زدند. البته باید به پارسی‌پور، متخصص امور «صیغه» و شوهرداری و پهن‌کردن رختخواب تبریک بگوئیم که توانسته آشوب‌های دوران مصدق برای چپاول هر چه بیشتر ما ملت را تلاش ایرانیان برای دستیابی به دمکراسی جا بزند. اینهم از معجزات «اسلام خوب» است، به ویژه که طی جنبش مشروطه نام محمد مصدق در بین مشروطه خواهان اصولاً به چشم نمی‌خورد. یادآور شویم که مصدق در این دوران حدود 27 سال داشته! بگذریم و بازگردیم به سخنان شیوا و شیرین نشاط که می‌پندارد کودتای 28 مرداد بر علیه مصدق بوده نه بر علیه ملت ایران:

«فکر می‌کنم داستان اصلی فیلم زنان بدون مردان، مسئلة کوشش ایرانیان بخصوص زنان در سال های زمان 1332 خورشیدی برای دستیابی به دموکراسی و آزادی بود [...] در طول اتفاقات اخیر در تابستان امسال، ایرانیان باز هم در پی دستیابی به آزادی و دموکراسی بودند [...] لازم است ما به تاریخ برگردیم و دورة کودتای علیه دکتر مصدق را ببینم و شباهت‌های آن را با اتفاقات اخیر در کشورمان به دقت مرور کنیم.»


حاجیه نشاط پس از دریافت جایزه طی مصاحبه با «بی‌بی‌سی» در مورد فیلم کذا چنین می‌فرمایند:

«این فیلم بیشتر حالت سمبلیک دارد [...] این زن در میان آن همه هیاهو وقتی خود را رها می‌کند و چادرش بر زمین می‌افتد نشان می‌دهد که او تنها راه آزادی را در مرگ می‌بیند.»

مهملات این «آزادیخواه» مرگ‌فروش را در همینجا به پایان می‌بریم، برای آشنائی بیشتر با این تحفة هنرمندنمای قزوین به وبلاگ «سرباز کوچک» مراجعه فرمائید. ما هم می‌پردازیم به پروپاگاند انسان‌ستیز استعمار تا به دلائل واقعی اهدای جایزه به ایرانی‌نمایان پی ببریم.

همچنانکه گفتیم هدف استعمار، «تخریب انسان» است و برای رسیدن به چنین هدفی راه‌های فراوان وجود دارد که بهترین آن‌ها «ترویج دین» به شمار می‌رود. چرا که پیام دین، نفی زن،‌ نفی مادیات‌ و به ویژه سرکوب نیازهای انسانی است. خلاصه بگوئیم گریز از واقعیت زندگی و تشویق مرگ‌پرستی پیام اصلی و پایه‌ای در ادیان ابراهیمی است. به همین دلیل برای پیشبرد اهداف استعماری در کشورمان آمیختن «دیانت به سیاست» از دیرباز الزامی شده. البته نه سیاست واقعی به عنوان تأمین‌کنندة منافع ملی که سیاست مبهم و ضدملی عوام‌پسندانة «مردم» که آنرا «مردم» به نام «دیانت» در خیابان تعیین می‌کنند، و دیانتی که به عنوان ابهام آسمانی و مقدس از سوی همین «مردم» به زور چماق بر ملت ایران تحمیل می‌شود.

شاهدیم که رهبر فرزانه، هم‌صدا با آیات عظام، میرحسین موسوی و حاج فرج دباغ ذکر همین «خدا» و «مردم» را گرفته‌اند. همچنین به یاد داریم که اینان «انقلاب‌شان» هم «به نام خدا» بود و بر «مردم» تکیه داشت، جنگ‌شان هم به نام خدا بود و بر «مردم» تکیه داشت، ولی قربانی این «خدا» و آن «مردم» همواره ملت ایران بوده. امروز هم به نام خدا، آنگلوساکسون‌ها اصرار دارند فناوری نظامی هسته‌ای را با همکاری چین در اختیار نوکران خود در جمکران قرار دهند، و به همین دلیل مانع از بهره‌مندی ایران از فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای می‌شوند. به دلیل فعالیت چینی‌ها در نطنز البته تحت نظارت سازمان ناتو، نیروگاه بوشهر، که مرکز تولید برق است هنوز نتوانسته کار خود را آغاز کند. چرا؟ چون سیاست آنگلوساکسون‌ها هنوز همان سیاستی است‌که دسترسی روسیه به آب‌های خلیج فارس را تهدید منافع خود می‌دید. و برای تداوم همین سیاست است که عملاً کشور ایران به صحنة درگیری بین دو جناح اوباش شهری تبدیل شده که از سال 1357 با دست‌های مقدس سازمان سیا به قدرت رسیده‌اند، البته اینبار هم «به نام خدا» و با تکیه بر همان «مردم» جهت تداوم بحران مصنوعی با اسرائیل.

بله نتانیاهو به همین دلیل به تهران آمده بود. نخست برای سازمان دادن به راهپیمائی «روز قدس» و تنظیم بیانیة شماره 6 «کمیتة کارگری دفاع از آراء مردم» که در سایت اخبار روز، مورخ 20 شهریورماه 1388 انتشار یافته. کمیتة کذا هم‌صدا با چپ‌نمایان ریزه‌خوار اسرائیل برای شرکت گسترده در مراسم استعماری «روزقدس» فراخوان داده،‌ می‌گوید «برای اعتراض به حکومت کودتا» به خیابان‌ها بیائید.

همچنانکه پیشتر گفتیم حکومت آبمنگل‌ها و اربابان‌اش در لندن و واشنگتن برای تکمیل کودتای ناکام 22 خردادماه به «حضور مردم» نیاز دارند و به همین دلیل است که مخالف‌نمایان در این مورد خفقان اختیار کرده‌اند، و ساواک هم به نام یک کمیتة مجعول کارگری فراخوان می‌دهد. در واقع ساواکی‌های جمکران فراموش کرده‌اند که اگر کسی کارگر باشد در هر حال نمی‌تواند از میرحسین موسوی حمایت کند. موسوی همان کسی است که با لغو قانون کار،‌ حقوق کارگران را به صدر اسلام بازگرداند. صدور چنین فراخوانی فقط از ذهن علیل ساواکی‌های جمکران می‌تواند نشأت گیرد که گویا دستورات مستقیم را از نتانیاهو دریافت کرده‌ باشند.

همچنانکه گفتیم و البته خبرگزاری‌های غرب هم گفتند نخست وزیر اسرائیل یک روز ناپدید شد و همه گفتند، حتماً رفته روسیه! برای لجن‌پراکنی به روسیه از هیچ کاری فروگذار نباید کرد،‌ چون گاوچران‌ها می‌خواهند در ساحل خزر خیمه و خرگاه برپا کنند، ولی حاضر نیستند دست از آخوند و اسلام بشویند. می‌گویند خزر را می‌خواهیم، اما با حفظ نکبت و ادبار آبمنگل‌ها. به همین دلیل هم دست به کار ساخت‌وپرداخت یک رهبر نوین شده‌اند که عزت و اقتدارش از خامنه‌ای مفلوک خیلی بیشتر است. رهبر آیندة نظام مقدس «حاج منصور» نام دارد، ‌ که از نظر دریدگی و وقاحت هم‌پای خمینی است.

امروز حاج منصور دومین گام سرنوشت ساز در راه دستیابی به رهبری حکومت اسلامی را برداشت. به گزارش پیک ایران، ایشان یعنی همان «حاج منصور» در مسجد ارک تهران تیمسار دکتر محسن رضائی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و نامزد «خوش تیپ» انتخابات چاه‌جمکران را به باد ناسزا گرفتند و ظاهراً آب هم از آب تکان نخورد! چه نشسته‌اید که بجای بیرون انداختن حاج منصور، «فیلد مارشال» رضائی، «قهرمان جنگ» مسجد را ترک فرمودند. می‌دانیم که نخستین گام حاج منصور برای استقرار در جایگاه رهبری حکومت اوباش، هتاکی به شهردار تهران بود که با موفقیت کامل انجام گرفته بود. از مطلب دور افتادیم، بازگردیم به حضور نتانیاهو در تهران!

داستان گم شدن کشتی «آرکتیک سی» و ماجرای موشک‌های «اس ـ 300» را که به یاد داریم! همچنین می‌دانیم که بر اساس «بی‌بی‌گوزک‌های» رسانه‌ای، روسیه و سپس مافیای روس قصد ارسال موشک های کذا به جمکران را داشتند که اسرائیل، در نقش پلیس زرنگ و باهوش و زیرک مانع این عمل پلید می‌شود. خلاصه امروز هم کمک‌های پلیسی اسرائیل باعث شد محل توزیع «تنبان‌های موهن» در جمکران کشف شود.

به گزارش فارس‌نیوز، ‌مورخ 22 شهریورماه 1388، سرهنگ میرائی‌، رئیس پلیس نظارت بر اماکن عمومی اعلام داشت، سه نفر از عوامل واردکننده و توزیع‌کنندة «شلوارهای موهن» شناسائی و دستگیر شدند. جناب سرهنگ در جمع خبرنگاران فرمودند، به محض اطلاع از موضوع پلیس اقدامات ویژه‌ای را در دستورکار قرارداد ولی هیچ شلواری به دست نیامد! ما هم روش کار را تغییر دادیم و توانستیم به یکی از خریداران «شلوارهای موهن» دست پیدا کنیم که با ما همکاری کرد و یکی از فروشگاه‌های عرضه‌کنندة این شلوارها را شناسائی کردیم.

گویا خریدار همان نتانیاهو بوده که پس شنیدن خبر تهدید «موشکی ـ الهی» محتاج تعویض تنبان شده بود. در هر حال هویت خریدار ‌«فوق‌محرمانه» است و برای ما فاش نخواهد شد. فقط می‌توانیم بدانیم که سرهنگ میرائی با هماهنگی مراجع قضائی به این فروشگاه رفته و 2 نفر از رابط‌های واردکنندة شلوارهای کذا را شناسائی و دستگیر کرده‌اند. بله! فکر نکنید شیخ صادق لاریجانی، ‌رئیس قوة قضائیه بیکار نشسته! ابداً ایشان علاوه بر تنظیم نمایش مهوع اعترافات، برای دستگیری 48 شلوار موهن با پلیس هماهنگی می‌فرمایند. این بساط برای جمع‌آوری 48 عدد «شلوار موهن» صورت گرفته که از یکی از کشورهای حوزة خلیج فارس به میهن اسلامی وارد شده ‌و ارکان نظام را همانطور که دیدیم مورد تهدید جدی قرار داده بود:

«[...] واردكنندة اين شلوارها هيچ سوءنيت و يا غرض‌ورزي از اين عمل خود نداشته و متوجه توهين‌آميز بودن اين شلوارها نشده است [...] واردكنندة اين شلوارها به دستگاه قضائي معرفي شده و در حال حاضر بازداشت شده ‌است اما ديگر افراد مرتبط فعلاً با قرار قانوني آزاد هستند. اين افراد سوءنيتي در ارائه اين شلوارها نداشته‌اند [...] از 48 شلوار موهن وارد شده در كشور تنها 3 شلوار فروخته شده است و تمام اين شلوارها از واحدهاي صنفي پوشاك جمع‌آوري شده‌اند [...]»


می‌بینیم که وارد کنندة‌ بی‌غرض را بازداشت کرده‌اند! ولی هیچ نگران نباشید! در زندان‌های جمکران قاچاقچی‌ها همچون «بزرگان» نظام محترم‌اند. وضعیت زندانیان سیاسی هم امروز مشخص شد. جلائی‌پور، ‌ جلاد مهاباد به حنازرچوبه گفته، در زندان با پسرم هیچ بدرفتاری نشده! بله با بیانیه‌های «طاعون سبز»، نامه‌های آخوندکروبی و اظهارات اخیر جلائی‌پور پروندة تمامی وحشیگری‌های حکومت جمکران از تاریخ کشور زدوده شد. در زندان‌های این حکومت توحش که 70 میلیون ایرانی را شبانه‌روز شکنجه می‌دهد، با زندانی اصلاً بدرفتاری نمی‌شود. شاهدیم که «زندانیان تزئینی» در چنین شرایطی چه دردها را که دوا نمی‌کنند! با توجه به نام رئیس پلیس ناجا، سرهنگ میرائی، که مرگ و میر در نام‌شان نهادینه شده، و با توجه به سناریوی جذاب «شلوار موهن» شاید دست‌اندرکاران جشنوارة ونیز یک «شیر شلوارطلائی» هم به جناب سرهنگ اهدا کنند.

[...] از 48 شلوار موهن وارد شده در كشور تنها 3 شلوار فروخته شده [...] فکر می‌کنم داستان شلوارهای موهن مسئلة کوشش ایرانیان برای دستیابی به دموکراسی و آزادی بود [...] در طول اتفاقات اخیر در تابستان امسال، ایرانیان باز هم در پی دستیابی به شلوارهای موهن بودند [...] لازم است ما به تاریخ برگردیم و دورة کودتای 22 بهمن را ببینم و شباهت‌های آن را با اتفاقات اخیر در کشورمان به دقت مرور کنیم. این فیلم بیشتر حالت سمبلیک دارد [...] این زن در میان آن همه هیاهو وقتی چادرش بر زمین می‌افتد و شلوارش پدیدار می‌شود، نشان می‌دهد که او تنها راه آزادی را در پوشیدن این شلوار موهن می‌بیند.



...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت