روژلب و نعلین!
...
به گزارش فرانس پرس، کریستیان گالاک، سخنگوی خاویر سولانا امروز اعلام کرد، مذاکرة گروه 1 + 5 با ایران اول اکتبر آغاز میشود. حکومت طالبان شیعه در آستانة فروپاشی است. مگر اینکه روز قدس «دست خدا» از آستین کارخانة رجالهپروری به درآید و کاری بکند. فعلاً که تریبون را دادهاند به شیخ آذر نفیسی و آخوند منتظری و شرکاء. اولی با اسلامی که از پدر و مادرش «یاد گرفته» دقیقاً همان مزخرفاتی را بازتولید میکند که دومی با نقل افسانة «خلخال زن یهودی» در خطبة 27 نهجالبلاغه!
بله در آستانة فروپاشی حکومت منفور طالبان جمکران، آخوند منتظری در راستای خوش خدمتی برای اربابان دینپناه و اسلامفروششان در غرب برای نجات اسلام، با توسل به «مردم» دست به دامن علمای قم و نجف و غیره شده، میگوید اسلام در خطر است:
«مردم مىگويند [...] چرا مراجع محترم و علماى دين كه حافظ دين و مذهب [...] و مدافع حقوق مردم و مبين احكام شريعت و از جمله امر به معروف و نهى از منكر و اظهار مخالفت با خلافها و بدعتها هستند، در مقابل [...] كارهاى خلافى كه به نام دين و مذهب انجام مىشود به پيروى از دستور پيامبر اسلام (ص) اظهار علم و مخالفت صريح با بدعتها نمىكنند؟ و آيا اينهمه مظالم و حقكشىها و جنايات از بيرون آوردن خلخال از پاى يك زن يهودى [...] كمتر است [...]»
بله اسلام در خطر است و «مردم» هم نگران اسلام شدهاند، در نتیجه مرتجعین سرشناس حکومت اسلامی، آذرنفیسی در ینگه دنیا و حسینعلی منتظری در قم تحرکات مزورانة خود را از سر گرفتهاند. ما ابتدا حضور حضرت آیتالله عرض میکنیم آن «مردم» از طرف خودشان سخن میگویند. ما با این «مردم» مخالفایم، چرا که توهمات و باورهای اینان در باب خرافات دین و شریعت و خلخال زن یهودی و غیره را قبول نداریم چون این توهمات در تضاد با اعلامیة جهانی حقوقبشر قرار میگیرد. ما نگران ملت ایران و منافع ایرانیانایم که بسیاری از آنان نه مسلماناند، نه دل خوشی از آخوند جماعت دارند و اصولاً اهل «دیانت» هم نیستند. با صدور این بیانیههای مضحک فقط سوابق سیاه شما دستاربندان جنایتکار و سیاستپیشه در ذهن ایرانیان سیاهتر خواهد شد. این دکة دینفروشی را تعطیل کنید شاید پس از حکومت اسلامی جائی در این کشور برایتان باقی بماند.
البته فکر نکنید در این گیرودار که حکومت محتضر جمکران در یک قدمی مرگ قرارگرفته فقط دستاربندان و ریش و پشم و نعلین نگران شدهاند، به هیچ عنوان آخوندهای مونث ساکن ینگه دنیا هم با روژلب و کرمپودر و موی رنگ شده به تشویش و نگرانی افتادهاند:
«[آذر نفیسی به بیبیسی فارسی گفت] دفاع از حق هر کسی که حقش پایمال شده دفاع از حق نوع مسلمانی است که من میخواهم باشم. اسلامی که من از پدر و مادرم یاد گرفتم اسلامی بود که باید با دوستان مروت داشت و با دشمنان مدارا.»
بله اسلام خوب همین است که حاجیه آذر نفیسی، استاد سابق دانشگاههای «علامه طباطبائی» و «آزاد» به شما معرفی میکند. این اسلام خوب سالها پس از کودتای 22 بهمن 1357 در ایران حاکم بوده و بعداً «اسلام بد» بجای آن آمده است. آذر نفیسی هم به همین دلیل از جمکران راهی ینگه دنیا شد تا تبدیل شود به روشنفکر، نویسنده، همهفن حریف و به ویژه مدافع اسلامی که از پدر و مادرش «یاد گرفته!»
آذر نفیسی را که میشناسیم، از نخبگان ساخته و پرداختة محافل استحماری ویژة حقنه شدن به اوباش شهری است که به برکت کودتای 22 بهمن به «مقامات» تبدیل شده و ضمن زهرمار کردن ویسکی رو به لندن و واشنگتن نماز میگذارند. سخن کوتاه کنیم آذرجان همچون حاجیه شیرین نشاط، ویژة تازه به دوران رسیدههای حکومت تحجر «دستچین» شدهاند. امروز آذر نفیسی جیغوفریاد به راه انداخته که، همان «اسلام خوب» که پاپاجان و مامان جانم به من معرفی کردند میخواهم. مگر کسی در آمریکا مانع از «دینداری» آذر نفیسی شده؟ گاوچرانها که امام جماعت مؤنث هم تقدیم حضور مسلمین کردهاند دیگر چه میخواهید؟ تمام راههای «پیشرفت» و«ترقی» و به ویژه «شکوفائی فرهنگی» به روی شما مسلمین فرهیخته باز است!
چرا نمیگذارید آذر نفیسی چند پیک «اسلام خوب» بالا بیاندازد و دو سه رکعت ویسکی مغرب بجای آورد؟ این احمدی نژاد از فاصلة چند هزار کیلومتری مانع از دینداری و دینفروشی آذر نفیسی در ینگه دنیا شده! به این میگویند عظمت و اقتدار و استقلال! امروز تمام سایتهای فارسی زبان به ویروس دو ابهام آسمانی و زمینی، یعنی همان «خدا» و «مردم» دچار شدهاند که از ترکیبشان ابهام سوم یعنی دین اسلام به دست میآید. خلاصه یکی «شکر خدا» بجا میآورد، دیگری میگوید «صدای مردم»، «صدای خداست» و ... اما روی سایتهای ایرانینمایان 3 ابهام «خدا» و «مردم» و «اسلام» به صورت بیانیه در قم و سخنرانی در واشنگتن خودنمائی میکند. چه میشود کرد، مصریها «اهرام ثلاثه» دارند، که به راستی شگفتانگیز است، ما هم «ابهام ثلاثه» داریم که انصافاً مهوع است و نفرتانگیز!
اما بجز «ابهام ثلاثه» که فصل مشترکی است میان رسانههای حکومتی جمکران و رسانههای مخالفنمایان این حکومت نفرت و توحش، «افلاس ثلاثه» نیز در این ورقپارهها به چشم میخورد. افلاس نخست همان عجز و درماندگی حکومت اسلامی و ارباباناش جهت تبدیل موسوی و کروبی به رهبر مخالفان حکومت است. افلاس دوم التماس و لابة رسانههای حکومت برای تحریک افکار عمومی و تشویق شوتوپرتوهالو به شرکت در مراسم استعماری روز قدس است. در حالیکه لوطی و عنترهای جیرهخوار حکومت جمکران در بلاد غرب میکوشند به جماعت شوتوپرتوهالو وانمود کنند که تجمع روز کذا «ابراز قدرت» در برابر حکومت است! خلاصه بگوئیم، عملة حکومت در فرنگ به تکرار همان تبلیغات محافل سفارتی در داخل کشور مشغولاند. و بالاخره میرسیم به افلاس سوم که در بطن خود سه گانه است و ریشه در مزدوری، بیسوادی و شیادی دارد.
افلاس سوم در داخل مرزها تلاش میکند گروه فاشیستهای جنایتکار و همدست حکومت همچون دارودستة بهزاد نبوی، موسوی و محمد خاتمی را به عنوان «سکولار» و یا «مدافع دمکراسی» به ما معرفی کند. حال آنکه همین افلاس در بلاد غرب ادعا میکند سلطنت پهلوی «استبداد سکولار» بوده! سخنگوی افلاس سوم در غرب همان پاسدار فقر فرهنگی است که «احساس» رهبری مخالفان همچون یابو برش داشته و ضمن مهملبافی و چرندگوئی به نشخوار مزخرفات حاج فرج دباغ و تبلیغ برای آخوند منتظری مشغول است.
فکر نکنید بیانیة اخیر آخوند حسینعلی منتظری در واقع پاسخی است به اطلاعیة دفتر شاهزاد رضا پهلوی، ابداً چنین نیست. عالیجناب سایمون گاس دست نوازشی به سروگوش حسینعلی منتظری کشیدهاند. درست است که هیزاکسلنسی پیشتر در یونان مأموریت داشته و زمینة کودتا را نیک میشناسند، ولی در کشور یونان یک سنت چپ هم وجود دارد که برخلاف اصحاب ساواکی و غیرساواکی داسالله هیچ ارتباطی با آخوند و مسجد و فتوی ندارد! بیجهت نبود ماجراجوئی به نام اسکندر مقدونی امپراطوری هخامنشی را شکست داد و اعلیحضرتشان هم بجای جنگیدن فرار فرمودند. این اسکندر هم کمونیست و سکولار بوده، درست مثل پوتین و مدودف. بهتر است بگوئیم نظریهپرداز کمونیسم اصلاً ارسطو بوده! چه اشکالی دارد؟ مگر تولهآخوندهای با دستار و بیدستار در صحرای عربستان «مردمسالاری» رویت نکردهاند؟ مگر به ادعای عبدالعلی بازرگان خلیفة چهارم «انتخابات» برگزار نمیکرد؟ ما هم میگوئیم ارسطو مدافع حقوق کارگران و مخالف سرمایهسالاری بوده! فکر نکنید ما نمیتوانیم همچون آذر نفیسی مهمل ببافیم!
پیش از ادامة مطلب در مورد بحران دستساز هستهای توضیح دهیم که دولت ایران در چارچوب مقررات منع گسترش سلاحهای هستهای حقوق مشخصی دارد و موضوع مذاکرات با گروه 1 +5 این حقوق مسلم نیست، بلکه باید مشخص شود که فعالیتهای هستهای دولت ایران «نظامی» نیست. به عبارت دیگر دولت چین میباید دست از فعالیتهای خود در نطنز بردارد. یا روشنتر بگوئیم سازمان ناتو میباید پروژة تبدیل ایران به پاکستان دوم را بایگانی کند. بحران هستهای در واقع جهت ممانعت از کار نیروگاه بوشهر به راه افتاد و همچنان که در وبلاگ «شیر و شلوار» هم گفتیم مزدوری حکومت مستقل جمکران برای اربابان در لندن و واشنگتن باعث شده ملت ایران به سپر بلای سازمان ناتو در برابر روسیه تبدیل شود. به یاد داشته باشیم که روسیه همسایة ایران است و هیچ کشوری نمیتواند همسایگان خود را تغییر دهد. ولی در ایران از آنجا که همة مسائل معنوی است و واقعیتها نادیده گرفته میشود، همسایة جغرافیائی و واقعی جای خود را به همسایة معنوی یا سازمان ناتو سپرده. شعارهای پوشالی دشمنی حکومت جمکران با اسرائیل در همین چارچوب قرار گرفته.
هیچ دلیلی وجود ندارد که حکومت اسلامی ـ این حکومت سی سال است دم از استقلال میزند ـ منافع ملی ما ایرانیان را فدای منافع آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک کند؛ البته هیچ دلیلی ندارد جز مزدوری حکومت اسلامی برای غرب. منافع ملی ایران هرگز از طریق ایجاد تنش با همسایگان و یا کمک به بیگانه برای اشغال نظامی کشورهای همسایه تأمین نشده و نمیشود. ولی شاهدیم که حکومت اسلامی پس از همکاریهای صمیمانه با طالبان در پاکستان و افغانستان به همکاری صمیمانهتر با ارتش ناتو در افغانستان و عراق مشغول است. همچنین شاهدیم که حکومت جمکران همگام با دولت مصر از استقرار صلح در فلسطین نیز ممانعت میکند. پس تعجبی ندارد که خاخامهای منفور در اروپا و آمریکا ناگهان از راهپیمائی «روز قدس» استقبال کنند، یا اصحاب کلیسای کاتولیک و آنگلیکن که از جنگ تغذیه میکنند مدافع حقوق فلسطینیان شوند. دعوا مثل همیشه بر سر پول و نفوذ استراتژیک ابرقدرتهاست و «بینالملل گورکن»، جارو جنجال خیابانی یعنی بخش معنوی آنرا اجرا میکند. چرا راه دور برویم؟ مگر تظاهرات مخالفان بیمة درمانی در آمریکا و طرفداران تحقیقات پیرامون رخدادهای 11 سپتامبر در نیویورک ریشه در کجا دارد؟
آیا میتوان گفت که گروهی پس از 8 سال ناگهان کشف کردهاند که آنچه رسانهها از رخدادهای کذا به خوردشان دادهاند دروغ بوده، و بعضیها قصد لشکرکشی به افغانستان و عراق را داشتهاند؟ مگر طی دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون کور بودند؟ مگر نمیدیدند هدف از بمباران غیرنظامیان یوگسلاوی چیست، یا چرا تحریم اقتصادی بر عراق تحمیل میشود، و غیرنظامیان عراقی پیوسته هدف بمباران آنگلوساکسونها قرار میگیرند؟ صغیر بودند و متوجه نشدند که انفجار دفتر فدرال در اوکلاهما برای تحمیل شرایط جنگی در داخل بوده؟ ایالات متحد که جمکران نیست. همة این مسائل در مقالات و کتابها مطرح شده. پس چرا امروز کار به تظاهرات میکشد؟ به دلیل اینکه حزب دمکرات به بهانة تأمین بیمة درمانی برای 45 میلیون آمریکائی قصد باجگیری از نفتخواران را دارد و بس! ما که شرایط دارندگان خوشبخت بیمة درمانی در ینگه دنیا را خوب میشناسیم؛ جاروجنجال بر سر مسائل دیگری است. همچنانکه صدور بیانیههای مضحک آخوند منتظری و سخنرانی آذرنفیسیها ریشه در مسائل دیگری دارد.
به گزارش بیبیسی، مورخ 22 شهریورماه 1388، روز شنبه 21 شهریورماه سالجاری آذر نفیسی و همسر سابق آیدین آغداشلو در گردهمائی بهائیان ساکن واشنگتن سخنرانی کردند. البته این سخنرانی در ظاهر برای «حمایت از بهائیان ایران» صورت گرفته ولی در واقع تکرار مهملات گوسالهفریب آشپرستان جمکران است که خواهان صدور فتوی، جهت دستیابی زنان و «پیروان ادیان» به حقوق برابر شدهاند. هدف اینان تشدید هرجومرج از طریق جایگزین کردن «قانون» با «فتوی» است. چرا که در چارچوب قانون اساسی حکومت اسلامی نه زنان میتوانند حقوق برابر با مردان داشته باشند، نه اقلیتهای مذهبی و نه حتی مسلمانان سنی مذهب میتوانند از امتیازات شیعیمسلکان «خودی» برخوردار باشند. قانون اساسی حکومت اسلامی همچنانکه بارها در این وبلاگ اشاره کردهایم به دلیل اتکاء بر حدیث و روایت و نهجالبلاغه، در تضاد کامل با حقوق انسانی قرار میگیرد.
در نتیجه آذر نفیسی هرگز از حقوق پایمال شدة ملت ایران سخنی به میان نخواهد آورد، بلکه در چارچوب سیاست گلهپروری و قومگرائی و قبیله نوازی استعمار فقط از اقلیتهای مذهبی، زنان، بهائیان و «گروههای محروم از حقوقشان» سخن خواهد گفت. چرا؟ چون به این ترتیب در میانمدت میتوان به فدرالیسم الهی دست یافت. مجموعهای که به مراتب انسانستیزتر از حاکمیت فعلی خواهد بود، چرا که از گلههای سنی، شیعه، کرد، بلوچ، مسیحی، یهودی، بهائی و ... تشکیل میشود که نه تنها در تضاد بطنی با یکدیگر قرار میگیرند که هریک در عمق خود به سرکوب عناصر غیرمذهبی و غیرخودی اقدام خواهند کرد، و به این ترتیب دامنة توحش گسترش مییابد. همچنانکه اسلام خوب نفیسی میگوید، «با دوستان مروت، با دشمنان مدارا!»
«دوستان» کیستاند؟ آنها که شما در باورها و توهمات خود «دوست» به شمار میآورید، به همچنین است در مورد «دشمنان!» اینجاست که روژلب آذرنفیسی و نعلینآخوند منتظری در سنگر واحدی قرار میگیرند: سنگر ابهام! همان ابهامی که بر ماجرای «خلخال زن یهودی» نیز سایه افکنده و میخواهد به ما بباوراند که علی، شخصیت افسانهای شیعیان مدافع حق و حقوق یک زن یهودی موهوم بوده! میدانیم که نعلینها ادعا میکنند یهودیان دشمن پیامبر اسلام و مسلمین بودهاند! چون یک زن یهودی با پیامبرشان خیلی بدرفتاری کرده! حال آنکه پیامبر گرامی اسلام دارائی همة غیرمسلمانان به ویژه یهودیان را غصب میفرمودند! آذر نفیسی هم در سخنرانی خود در واقع «بیبیگوزک» خلخال زن یهودی را بازتولید میکند و تلویحاً میگوید، همانطور که علی با دشمنان مدارا میکرد، ما هم باید با دشمنان مدارا کنیم! بله، این همان اسلامی است که ایشان از پدرومادرشان «یاد» گرفتهاند و میخواهند از این اسلام به عنوان حق مسلمانی خود دفاع کنند. البته ما هر چه به این سخنان عجیب دقت میکنیم متوجه نمیشویم، چرا حاجیه نفیسی برای دفاع از اسلام و مسلمانی خود، حقوق بهائیان را بهانه کرده، و چگونه به خود اجازه میدهد آیندة ملت ایران را هم پیشگوئی کند؟ پیشگوئی را هم از پدرومادرش «یاد» گرفته یا از آخوند منتظری:
«اگر میخواهید بدانید که چقدر مردم ایران این روزها از آزادی برخوردارند، به وضعیت بهائیان نگاه کنید. اگر میخواهید بدانید که چقدر مردم ایران در آینده از آزادی برخوردار خواهند بود، وضعیت اقلیتها، زنان و گروههای محروم از حقوقشان را ملاک قرار دهید [...] دفاع از حق هر کسی که حقش پایمال شده دفاع از حق نوع مسلمانی است که من می خواهم باشم.»
اگر میخواهید بدانید که چقدر مردم ایران این روزها از آزادی برخوردارند، به وضعیت ایرانیان نگاه کنید. اگر میخواهید بدانید که چقدر مردم ایران در آینده از آزادی برخوردار خواهند بود به فالگیر سرگذر مراجعه کنید [...] مردم مىگويند [...] چرا مراجع محترم و علماى دين كه حافظ دين و مذهب [...] و مدافع منافع استعماراند با كارهاى خلافى كه با تکیه بر قانون اساسی ـ شاهکار خودشان ـ انجام میگیرد مخالفت صريح نمىكنند؟ آيا اين همه سفسطه و پفیوزی و پدرسوختگی از بيرون آوردن خلخال از پاى يك زن يهودى توسط سربازان معاويه كمتر است؟ دفاع از حق هر کسی که حق نداشتهاش پایمال شده، دفاع از حق نوع مسلمانی است که من میخواهم باشم: مزور، دینفروش، ریزه خوار استعمار [...]
حال باید پرسید، چرا دستاربندان جنایتکار و اوباش فرهیختة مدافع دين و مذهب سکوت اختیار نمیکنند؟ جواب روشن است: اینان به خطا میپندارند هنوز به پایان راه نرسیدهاند.
بله در آستانة فروپاشی حکومت منفور طالبان جمکران، آخوند منتظری در راستای خوش خدمتی برای اربابان دینپناه و اسلامفروششان در غرب برای نجات اسلام، با توسل به «مردم» دست به دامن علمای قم و نجف و غیره شده، میگوید اسلام در خطر است:
«مردم مىگويند [...] چرا مراجع محترم و علماى دين كه حافظ دين و مذهب [...] و مدافع حقوق مردم و مبين احكام شريعت و از جمله امر به معروف و نهى از منكر و اظهار مخالفت با خلافها و بدعتها هستند، در مقابل [...] كارهاى خلافى كه به نام دين و مذهب انجام مىشود به پيروى از دستور پيامبر اسلام (ص) اظهار علم و مخالفت صريح با بدعتها نمىكنند؟ و آيا اينهمه مظالم و حقكشىها و جنايات از بيرون آوردن خلخال از پاى يك زن يهودى [...] كمتر است [...]»
بله اسلام در خطر است و «مردم» هم نگران اسلام شدهاند، در نتیجه مرتجعین سرشناس حکومت اسلامی، آذرنفیسی در ینگه دنیا و حسینعلی منتظری در قم تحرکات مزورانة خود را از سر گرفتهاند. ما ابتدا حضور حضرت آیتالله عرض میکنیم آن «مردم» از طرف خودشان سخن میگویند. ما با این «مردم» مخالفایم، چرا که توهمات و باورهای اینان در باب خرافات دین و شریعت و خلخال زن یهودی و غیره را قبول نداریم چون این توهمات در تضاد با اعلامیة جهانی حقوقبشر قرار میگیرد. ما نگران ملت ایران و منافع ایرانیانایم که بسیاری از آنان نه مسلماناند، نه دل خوشی از آخوند جماعت دارند و اصولاً اهل «دیانت» هم نیستند. با صدور این بیانیههای مضحک فقط سوابق سیاه شما دستاربندان جنایتکار و سیاستپیشه در ذهن ایرانیان سیاهتر خواهد شد. این دکة دینفروشی را تعطیل کنید شاید پس از حکومت اسلامی جائی در این کشور برایتان باقی بماند.
البته فکر نکنید در این گیرودار که حکومت محتضر جمکران در یک قدمی مرگ قرارگرفته فقط دستاربندان و ریش و پشم و نعلین نگران شدهاند، به هیچ عنوان آخوندهای مونث ساکن ینگه دنیا هم با روژلب و کرمپودر و موی رنگ شده به تشویش و نگرانی افتادهاند:
«[آذر نفیسی به بیبیسی فارسی گفت] دفاع از حق هر کسی که حقش پایمال شده دفاع از حق نوع مسلمانی است که من میخواهم باشم. اسلامی که من از پدر و مادرم یاد گرفتم اسلامی بود که باید با دوستان مروت داشت و با دشمنان مدارا.»
بله اسلام خوب همین است که حاجیه آذر نفیسی، استاد سابق دانشگاههای «علامه طباطبائی» و «آزاد» به شما معرفی میکند. این اسلام خوب سالها پس از کودتای 22 بهمن 1357 در ایران حاکم بوده و بعداً «اسلام بد» بجای آن آمده است. آذر نفیسی هم به همین دلیل از جمکران راهی ینگه دنیا شد تا تبدیل شود به روشنفکر، نویسنده، همهفن حریف و به ویژه مدافع اسلامی که از پدر و مادرش «یاد گرفته!»
آذر نفیسی را که میشناسیم، از نخبگان ساخته و پرداختة محافل استحماری ویژة حقنه شدن به اوباش شهری است که به برکت کودتای 22 بهمن به «مقامات» تبدیل شده و ضمن زهرمار کردن ویسکی رو به لندن و واشنگتن نماز میگذارند. سخن کوتاه کنیم آذرجان همچون حاجیه شیرین نشاط، ویژة تازه به دوران رسیدههای حکومت تحجر «دستچین» شدهاند. امروز آذر نفیسی جیغوفریاد به راه انداخته که، همان «اسلام خوب» که پاپاجان و مامان جانم به من معرفی کردند میخواهم. مگر کسی در آمریکا مانع از «دینداری» آذر نفیسی شده؟ گاوچرانها که امام جماعت مؤنث هم تقدیم حضور مسلمین کردهاند دیگر چه میخواهید؟ تمام راههای «پیشرفت» و«ترقی» و به ویژه «شکوفائی فرهنگی» به روی شما مسلمین فرهیخته باز است!
چرا نمیگذارید آذر نفیسی چند پیک «اسلام خوب» بالا بیاندازد و دو سه رکعت ویسکی مغرب بجای آورد؟ این احمدی نژاد از فاصلة چند هزار کیلومتری مانع از دینداری و دینفروشی آذر نفیسی در ینگه دنیا شده! به این میگویند عظمت و اقتدار و استقلال! امروز تمام سایتهای فارسی زبان به ویروس دو ابهام آسمانی و زمینی، یعنی همان «خدا» و «مردم» دچار شدهاند که از ترکیبشان ابهام سوم یعنی دین اسلام به دست میآید. خلاصه یکی «شکر خدا» بجا میآورد، دیگری میگوید «صدای مردم»، «صدای خداست» و ... اما روی سایتهای ایرانینمایان 3 ابهام «خدا» و «مردم» و «اسلام» به صورت بیانیه در قم و سخنرانی در واشنگتن خودنمائی میکند. چه میشود کرد، مصریها «اهرام ثلاثه» دارند، که به راستی شگفتانگیز است، ما هم «ابهام ثلاثه» داریم که انصافاً مهوع است و نفرتانگیز!
اما بجز «ابهام ثلاثه» که فصل مشترکی است میان رسانههای حکومتی جمکران و رسانههای مخالفنمایان این حکومت نفرت و توحش، «افلاس ثلاثه» نیز در این ورقپارهها به چشم میخورد. افلاس نخست همان عجز و درماندگی حکومت اسلامی و ارباباناش جهت تبدیل موسوی و کروبی به رهبر مخالفان حکومت است. افلاس دوم التماس و لابة رسانههای حکومت برای تحریک افکار عمومی و تشویق شوتوپرتوهالو به شرکت در مراسم استعماری روز قدس است. در حالیکه لوطی و عنترهای جیرهخوار حکومت جمکران در بلاد غرب میکوشند به جماعت شوتوپرتوهالو وانمود کنند که تجمع روز کذا «ابراز قدرت» در برابر حکومت است! خلاصه بگوئیم، عملة حکومت در فرنگ به تکرار همان تبلیغات محافل سفارتی در داخل کشور مشغولاند. و بالاخره میرسیم به افلاس سوم که در بطن خود سه گانه است و ریشه در مزدوری، بیسوادی و شیادی دارد.
افلاس سوم در داخل مرزها تلاش میکند گروه فاشیستهای جنایتکار و همدست حکومت همچون دارودستة بهزاد نبوی، موسوی و محمد خاتمی را به عنوان «سکولار» و یا «مدافع دمکراسی» به ما معرفی کند. حال آنکه همین افلاس در بلاد غرب ادعا میکند سلطنت پهلوی «استبداد سکولار» بوده! سخنگوی افلاس سوم در غرب همان پاسدار فقر فرهنگی است که «احساس» رهبری مخالفان همچون یابو برش داشته و ضمن مهملبافی و چرندگوئی به نشخوار مزخرفات حاج فرج دباغ و تبلیغ برای آخوند منتظری مشغول است.
فکر نکنید بیانیة اخیر آخوند حسینعلی منتظری در واقع پاسخی است به اطلاعیة دفتر شاهزاد رضا پهلوی، ابداً چنین نیست. عالیجناب سایمون گاس دست نوازشی به سروگوش حسینعلی منتظری کشیدهاند. درست است که هیزاکسلنسی پیشتر در یونان مأموریت داشته و زمینة کودتا را نیک میشناسند، ولی در کشور یونان یک سنت چپ هم وجود دارد که برخلاف اصحاب ساواکی و غیرساواکی داسالله هیچ ارتباطی با آخوند و مسجد و فتوی ندارد! بیجهت نبود ماجراجوئی به نام اسکندر مقدونی امپراطوری هخامنشی را شکست داد و اعلیحضرتشان هم بجای جنگیدن فرار فرمودند. این اسکندر هم کمونیست و سکولار بوده، درست مثل پوتین و مدودف. بهتر است بگوئیم نظریهپرداز کمونیسم اصلاً ارسطو بوده! چه اشکالی دارد؟ مگر تولهآخوندهای با دستار و بیدستار در صحرای عربستان «مردمسالاری» رویت نکردهاند؟ مگر به ادعای عبدالعلی بازرگان خلیفة چهارم «انتخابات» برگزار نمیکرد؟ ما هم میگوئیم ارسطو مدافع حقوق کارگران و مخالف سرمایهسالاری بوده! فکر نکنید ما نمیتوانیم همچون آذر نفیسی مهمل ببافیم!
پیش از ادامة مطلب در مورد بحران دستساز هستهای توضیح دهیم که دولت ایران در چارچوب مقررات منع گسترش سلاحهای هستهای حقوق مشخصی دارد و موضوع مذاکرات با گروه 1 +5 این حقوق مسلم نیست، بلکه باید مشخص شود که فعالیتهای هستهای دولت ایران «نظامی» نیست. به عبارت دیگر دولت چین میباید دست از فعالیتهای خود در نطنز بردارد. یا روشنتر بگوئیم سازمان ناتو میباید پروژة تبدیل ایران به پاکستان دوم را بایگانی کند. بحران هستهای در واقع جهت ممانعت از کار نیروگاه بوشهر به راه افتاد و همچنان که در وبلاگ «شیر و شلوار» هم گفتیم مزدوری حکومت مستقل جمکران برای اربابان در لندن و واشنگتن باعث شده ملت ایران به سپر بلای سازمان ناتو در برابر روسیه تبدیل شود. به یاد داشته باشیم که روسیه همسایة ایران است و هیچ کشوری نمیتواند همسایگان خود را تغییر دهد. ولی در ایران از آنجا که همة مسائل معنوی است و واقعیتها نادیده گرفته میشود، همسایة جغرافیائی و واقعی جای خود را به همسایة معنوی یا سازمان ناتو سپرده. شعارهای پوشالی دشمنی حکومت جمکران با اسرائیل در همین چارچوب قرار گرفته.
هیچ دلیلی وجود ندارد که حکومت اسلامی ـ این حکومت سی سال است دم از استقلال میزند ـ منافع ملی ما ایرانیان را فدای منافع آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک کند؛ البته هیچ دلیلی ندارد جز مزدوری حکومت اسلامی برای غرب. منافع ملی ایران هرگز از طریق ایجاد تنش با همسایگان و یا کمک به بیگانه برای اشغال نظامی کشورهای همسایه تأمین نشده و نمیشود. ولی شاهدیم که حکومت اسلامی پس از همکاریهای صمیمانه با طالبان در پاکستان و افغانستان به همکاری صمیمانهتر با ارتش ناتو در افغانستان و عراق مشغول است. همچنین شاهدیم که حکومت جمکران همگام با دولت مصر از استقرار صلح در فلسطین نیز ممانعت میکند. پس تعجبی ندارد که خاخامهای منفور در اروپا و آمریکا ناگهان از راهپیمائی «روز قدس» استقبال کنند، یا اصحاب کلیسای کاتولیک و آنگلیکن که از جنگ تغذیه میکنند مدافع حقوق فلسطینیان شوند. دعوا مثل همیشه بر سر پول و نفوذ استراتژیک ابرقدرتهاست و «بینالملل گورکن»، جارو جنجال خیابانی یعنی بخش معنوی آنرا اجرا میکند. چرا راه دور برویم؟ مگر تظاهرات مخالفان بیمة درمانی در آمریکا و طرفداران تحقیقات پیرامون رخدادهای 11 سپتامبر در نیویورک ریشه در کجا دارد؟
آیا میتوان گفت که گروهی پس از 8 سال ناگهان کشف کردهاند که آنچه رسانهها از رخدادهای کذا به خوردشان دادهاند دروغ بوده، و بعضیها قصد لشکرکشی به افغانستان و عراق را داشتهاند؟ مگر طی دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون کور بودند؟ مگر نمیدیدند هدف از بمباران غیرنظامیان یوگسلاوی چیست، یا چرا تحریم اقتصادی بر عراق تحمیل میشود، و غیرنظامیان عراقی پیوسته هدف بمباران آنگلوساکسونها قرار میگیرند؟ صغیر بودند و متوجه نشدند که انفجار دفتر فدرال در اوکلاهما برای تحمیل شرایط جنگی در داخل بوده؟ ایالات متحد که جمکران نیست. همة این مسائل در مقالات و کتابها مطرح شده. پس چرا امروز کار به تظاهرات میکشد؟ به دلیل اینکه حزب دمکرات به بهانة تأمین بیمة درمانی برای 45 میلیون آمریکائی قصد باجگیری از نفتخواران را دارد و بس! ما که شرایط دارندگان خوشبخت بیمة درمانی در ینگه دنیا را خوب میشناسیم؛ جاروجنجال بر سر مسائل دیگری است. همچنانکه صدور بیانیههای مضحک آخوند منتظری و سخنرانی آذرنفیسیها ریشه در مسائل دیگری دارد.
به گزارش بیبیسی، مورخ 22 شهریورماه 1388، روز شنبه 21 شهریورماه سالجاری آذر نفیسی و همسر سابق آیدین آغداشلو در گردهمائی بهائیان ساکن واشنگتن سخنرانی کردند. البته این سخنرانی در ظاهر برای «حمایت از بهائیان ایران» صورت گرفته ولی در واقع تکرار مهملات گوسالهفریب آشپرستان جمکران است که خواهان صدور فتوی، جهت دستیابی زنان و «پیروان ادیان» به حقوق برابر شدهاند. هدف اینان تشدید هرجومرج از طریق جایگزین کردن «قانون» با «فتوی» است. چرا که در چارچوب قانون اساسی حکومت اسلامی نه زنان میتوانند حقوق برابر با مردان داشته باشند، نه اقلیتهای مذهبی و نه حتی مسلمانان سنی مذهب میتوانند از امتیازات شیعیمسلکان «خودی» برخوردار باشند. قانون اساسی حکومت اسلامی همچنانکه بارها در این وبلاگ اشاره کردهایم به دلیل اتکاء بر حدیث و روایت و نهجالبلاغه، در تضاد کامل با حقوق انسانی قرار میگیرد.
در نتیجه آذر نفیسی هرگز از حقوق پایمال شدة ملت ایران سخنی به میان نخواهد آورد، بلکه در چارچوب سیاست گلهپروری و قومگرائی و قبیله نوازی استعمار فقط از اقلیتهای مذهبی، زنان، بهائیان و «گروههای محروم از حقوقشان» سخن خواهد گفت. چرا؟ چون به این ترتیب در میانمدت میتوان به فدرالیسم الهی دست یافت. مجموعهای که به مراتب انسانستیزتر از حاکمیت فعلی خواهد بود، چرا که از گلههای سنی، شیعه، کرد، بلوچ، مسیحی، یهودی، بهائی و ... تشکیل میشود که نه تنها در تضاد بطنی با یکدیگر قرار میگیرند که هریک در عمق خود به سرکوب عناصر غیرمذهبی و غیرخودی اقدام خواهند کرد، و به این ترتیب دامنة توحش گسترش مییابد. همچنانکه اسلام خوب نفیسی میگوید، «با دوستان مروت، با دشمنان مدارا!»
«دوستان» کیستاند؟ آنها که شما در باورها و توهمات خود «دوست» به شمار میآورید، به همچنین است در مورد «دشمنان!» اینجاست که روژلب آذرنفیسی و نعلینآخوند منتظری در سنگر واحدی قرار میگیرند: سنگر ابهام! همان ابهامی که بر ماجرای «خلخال زن یهودی» نیز سایه افکنده و میخواهد به ما بباوراند که علی، شخصیت افسانهای شیعیان مدافع حق و حقوق یک زن یهودی موهوم بوده! میدانیم که نعلینها ادعا میکنند یهودیان دشمن پیامبر اسلام و مسلمین بودهاند! چون یک زن یهودی با پیامبرشان خیلی بدرفتاری کرده! حال آنکه پیامبر گرامی اسلام دارائی همة غیرمسلمانان به ویژه یهودیان را غصب میفرمودند! آذر نفیسی هم در سخنرانی خود در واقع «بیبیگوزک» خلخال زن یهودی را بازتولید میکند و تلویحاً میگوید، همانطور که علی با دشمنان مدارا میکرد، ما هم باید با دشمنان مدارا کنیم! بله، این همان اسلامی است که ایشان از پدرومادرشان «یاد» گرفتهاند و میخواهند از این اسلام به عنوان حق مسلمانی خود دفاع کنند. البته ما هر چه به این سخنان عجیب دقت میکنیم متوجه نمیشویم، چرا حاجیه نفیسی برای دفاع از اسلام و مسلمانی خود، حقوق بهائیان را بهانه کرده، و چگونه به خود اجازه میدهد آیندة ملت ایران را هم پیشگوئی کند؟ پیشگوئی را هم از پدرومادرش «یاد» گرفته یا از آخوند منتظری:
«اگر میخواهید بدانید که چقدر مردم ایران این روزها از آزادی برخوردارند، به وضعیت بهائیان نگاه کنید. اگر میخواهید بدانید که چقدر مردم ایران در آینده از آزادی برخوردار خواهند بود، وضعیت اقلیتها، زنان و گروههای محروم از حقوقشان را ملاک قرار دهید [...] دفاع از حق هر کسی که حقش پایمال شده دفاع از حق نوع مسلمانی است که من می خواهم باشم.»
اگر میخواهید بدانید که چقدر مردم ایران این روزها از آزادی برخوردارند، به وضعیت ایرانیان نگاه کنید. اگر میخواهید بدانید که چقدر مردم ایران در آینده از آزادی برخوردار خواهند بود به فالگیر سرگذر مراجعه کنید [...] مردم مىگويند [...] چرا مراجع محترم و علماى دين كه حافظ دين و مذهب [...] و مدافع منافع استعماراند با كارهاى خلافى كه با تکیه بر قانون اساسی ـ شاهکار خودشان ـ انجام میگیرد مخالفت صريح نمىكنند؟ آيا اين همه سفسطه و پفیوزی و پدرسوختگی از بيرون آوردن خلخال از پاى يك زن يهودى توسط سربازان معاويه كمتر است؟ دفاع از حق هر کسی که حق نداشتهاش پایمال شده، دفاع از حق نوع مسلمانی است که من میخواهم باشم: مزور، دینفروش، ریزه خوار استعمار [...]
حال باید پرسید، چرا دستاربندان جنایتکار و اوباش فرهیختة مدافع دين و مذهب سکوت اختیار نمیکنند؟ جواب روشن است: اینان به خطا میپندارند هنوز به پایان راه نرسیدهاند.
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت