پنجشنبه، شهریور ۲۶، ۱۳۸۸


هرسو شقایقان!
...
[...]
دیدم عصا و تخت سلیمان را
که موریانه‌ها
از پایه خورده بودند، اما هنوز او
با هیبت و مهابت خود ایستاده بود
زیرا که مردمان باور نداشتند که مرده‌ست

آنگلوساکسون‌های دوست‌داشتنی و نازنازی دو سوی آتلانتیک! اگر قصد دارید حکومت «اسلام‌پرست» جمکران را ضمن حفظ جایگاه «آیات عظام» با حکومت «ایران‌پرست» جایگزین کنید، سخت کورخوانده‌اید!

«هدف رژیم [اسرائیل] تنها سرزمین فلسطین نیست بلکه همة سرزمین‌های اسلامی را هدف قرار داده است [...] خوشبختانه قوانین اسلامی اجازه نمی‌دهد [آنان] به راحتی به اهداف خود برسند[...] امام خمینی ایرانی بود ولی هیچ تعصبی به ایرانی‌ات خود نداشت [...] لذا روز قدس را به عنوان روز وحدت مسلمین جهان در نظر گرفت[...]»

این بخشی است از سخن‌پراکنی زهرا مصطفوی، ‌ دختر روح‌الله خمینی در جمع «زنان نخبه» در پایتخت آفریقای جنوبی که با کد: 685054 در حنازرچوبه مورخ 25 شهریورماه سالجاری انتشار یافته. اما هدف از انتشار این مهملات در واقع ارسال پیام استعماری «ایران پرستی» و تعصب داشتن به «ایرانی‌ات» است! چرا که برای پیشبرد سیاست استعمار آنچه اهمیت دارد این است که حاکمیت ایران هر چه هست «تعصب» و «خشک‌فکری» در دستورکارش باشد، مهم نیست این تعصب به اسلام باشد یا به ایران، مهم «حکومت تعصب‌ها» است. چرا که تعصب ریشه در «باورها» و اعتقادات درونی دارد و همچون «باورها» منطق‌گریز و در نتیجه «انسان‌ستیز» خواهد بود.

باری، شیخ صادق لاریجانی که مبارزه با «تخلف» و «قانون‌شکنی» را در رأس امور قوة قضائیة جمکران قرار داده‌اند، می‌توانند هیئتی را مأمور بررسی منابع «درآمد» افراد قبیلة خمینی فرمایند تا مشخص شود چه میزان از بودجة دولت صرف پرداخت حقوق و مستمری و مزایا به تفاله‌های «امام» می‌شود. امام که نسبت به «ایرانی‌ات» خود «تعصب» نداشتند و فقط عشق اسلام و مسلمین به دل‌شان افتاده بود در ایران چه می‌کردند؟ حیف و میل ثروت‌های ملی ما و سر دادن زوزه برای اسلام؟ امروز هم تفاله‌های‌شان با برخورداری از ثروت ملی ما ایرانیان باید در رسانة حکومتی به ابزار اعمال سیاست استعمار تبدیل شده، راه مزدوری خمینی را ادامه دهند؟ زهرا مصطفوی، دبیرکل اتحادیة سازمان‌های حامی فلسطین بودجة اتحادیة کذا را از کجا تأمین می‌کند؟ با ثروت پدری، یا از بودجة دولت؟ این موجود یاوه‌گو را بوق‌های رسمی و نیمه‌رسمی حکومت جمکران که مأموریت‌شان در ایران، همچون اربابان این حکومت سفله‌پروری و «تبدیل زباله به نخبه» است، در جایگاه «زنان نخبه» قرار می‌دهند. چه کسی در حکومت اسلامی «نخبه» است؟ کسی که همچون زهرا رهنورد یا زهرا مصطفوی مزخرفات خمینی، مطهری و شریعتی را نشخوار کند! اما امروز دکان اسلام‌فروشی دیگر رونقی ندارد، در نتیجه بعضی‌ها به این نتیجة سرشار از نبوغ رسیده‌اند که «نفرت مردم» را از اسلام، خمینی و غیره به ابزار براندازی و کودتا تبدیل کنند. همچنانکه سه دهة پیش با تکیه بر نفرت مردم از شاه به نفع اسلام کودتا کردند.

رسانه‌های رسمی و نیمه‌رسمی حکومت جمکران همچون رادیوهمبونه‌های استعماری مدتی است پروپاگاند «تعصب» به «ایران» را آغاز کرده‌اند! به عنوان نمونه از زبان اعضای خانوادة «شهدای» جنگ به مقایسة رفتار حکومت فعلی و حکومت پهلوی با خانوادة زندانیان می‌پردازند. اما در رسانه‌های حکومتی از جمله حنازرچوبه، روند رایج پیوند مخالف‌نمایان حکومت جمکران از قماش شیخ مسعود بهنود به سلطنت طلبان، زدن نعل وارونه و تحریک افکار عمومی است. به عنوان نمونه مهملات زهرا مصطفوی برای تحریک افکارعمومی در مسیر تشویق «ایران‌پرستی» منتشر می‌شود. ‌

زهرا مصطفوی دبیرکل اتحادیة سازمان‌های حامی فلسطین است که برای شرکت در مراسم روز قدس به آفریقای جنوبی سفر کرده. دلیل استقرار حاجیه زهرا در چنین جایگاهی علاوه بر فهم و شعور و آگاهی «موروثی»، شامة قوی ایشان باید باشد که از فاصلة چندهزار کیلومتری «اهداف» آشکار و پنهان اسرائیل را شناسائی کرده، «قوانین اسلامی»‌ را مانعی در راه تحقق اهداف فرضی اسرائیل می‌خواند. با توجه به آنچه در وبلاگ «ابهام پرستی» مطرح کردیم، نیازی به توضیح نیست که سخن گفتن از «قوانین اسلامی» نشان از حماقت گوینده دارد. چرا که قانون توسط انسان، در زمان و مکان مشخص و برای حل مسائل انسان‌ها در زمان و مکان مشخص تدوین می‌شود نه برای یک مجموعة مبهم و فاقد مرز که آنگلوساکسون‌ها آنرا در تبلیغات‌شان «جهان اسلام» خوانده‌اند. قانون، برخلاف اسلام،‌ «صراحت» دارد و در هیچ حاکمیت بهنجاری برای نابودی یک کشور دیگر قانون وضع نمی‌کنند، ولی «قوانین اسلام» قوانین کشور خاصی نیست، اهداف استعمار است‌که در پس پردة باورهای مقدس خود را پنهان کرده.

در حاشیة وبلاگ «ابهام پرستی» یادآور شویم که بهزاد نبوی، پیش ‌از کودتای 22 بهمن‌ 1357 به جرم وارد کردن مواد منفجره دستگیر شده بود، ولی به دلیل برخورداری از مصونیت قضائی،‌ علیرغم ارتکاب چنین جرم سنگینی نه تنها تیرباران نشد که از الطاف شکنجه‌گران نیز بی‌نصیب ماند. این مختصر نه تنها برای شناخت چنین شخصیت «مومن» و «متعهد به ارزش‌های انقلاب» که برای آگاهی از ماهیت واقعی انقلاب کذا کفایت خواهد کرد. در واقع بهزاد نبوی جنایتکاری است که پس از کودتای ژنرال هویزر به عنوان «شخصیت انقلابی» در رأس هرم قدرت حکومت جمکران قرار گرفت و علاوه بر جنایت، به چپاول ملت ایران نیز همت گماشت. حال بپردازیم به وبلاگ امروز.

امروز باید بدترین روز حکومت «مستقل» آبمنگل‌ها باشد. چرا که هم پیشنهادشان در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ناکام ماند، هم ایالات متحد آشکارا با تجهیزشان به سلاح هسته‌ای مخالفت کرد. به همین دلیل «جف مورل»،‌ سخنگوی پنتاگون از انصراف ایالات متحد برای نصب سپر دفاعی در لهستان و جمهوری چک خبر داد. البته افلاس حکومت جمکران و اربابان‌ا‌ش در غرب به این مختصر ختم نمی‌شود. سپاه پاسداران هم برای تشویق غیرمستقیم «مردم» به شرکت در راهپیمائی «روز قدس»، البته با هدف ایجاد درگیری، یک بیانیه «صدوریده» که «بی‌بی‌سی» نیز در راستای سیاست بازارگرمی برای مراسم کذا و استقبال از آشوب در کشورمان آنرا با کمال میل منتشر کرده. پاسداران توحش گفته‌اند،‌ روز کذا با هر کس که با «نماد سبز» تظاهرات کند و «شعار انحرافی» بدهد «برخورد» خواهد شد.

خلاصه ممکن است فردا «معجزه» شود، و پاسداران بتوانند یک «کودتای سبز» به نفع گروه موسوی سازمان دهند. البته به شرط حمایت بیشتر «هیزاکسلنسی» و دیگر غلامان سفارت که صلح در منطقه را برنمی‌تابند. اگر فردا سپاه پاسداران توحش با عملة ساواک و تحکیم وحدت و شرکاء درگیر شد، برای ما بساط روضه و زوزه راه نیاندازید، چرا که برپائی تظاهرات با شعار نابودی اسرائیل، عضو سازمان ملل متحد یا هر کشور دیگر برخلاف قوانین و مقررات بین‌المللی است و فقط نشان از توحش و قانون‌شکنی شرکت کنندگان «محترم» دارد. خلاصه تظاهرات فردا برای «امت مسلمان» فرصتی خواهد بود تا توحش خود را در سطح جهانی به نمایش بگذارد.

گفتیم که برنامة‌ نصب ‌سپردفاعی و تجهیز گورکن‌ها به سلاح هسته‌ای در واقع دو بخش از برنامة آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک برای تهدید روسیه بود. آنگلوساکسون‌های این سوی آب، یعنی جنتلمن‌های نزولخور«سیتی» هم‌صدا با حزب کارگر اسرائیل از تجهیز نعلین‌ها به سلاح هسته‌ای پشتیبانی می‌کردند؛ گاوچران‌ها هم به بهانة تهدید اروپای شرقی توسط سلاح‌های اتمی و البته خیالی حکومت جمکران، ضمن تهدید نوکران‌شان در جمکران خواهان نصب سپر دفاعی در چک و لهستان بودند! البته در این گیرودار ابرقدرت چاه جمکران،‌ یک تنه در برابر شورای امنیت سازمان ملل «ایستاده» بود و به شیوة امام‌اش نفس‌کش می‌طلبید و عربده‌جوئی می‌کرد و دولت اسرائیل هم که یک تنه در برابر اربابان‌اش در غرب «ایستاده» بود، و برای تقویت حماس عرق می‌ریخت، بمباران می‌کرد و به شهرک‌سازی ادامه می‌داد. هفته‌ای یکبار هم مراتب ترس و وحشت خود را از «حکومت چاه جمکران» به کاخ سفید ابراز می‌داشت. در این میان انتشار مزخرفات امثال «سیمورهرش» در «نیویورکر» و دیگر بوق‌های جنگ‌فروشان گام به گام «خط ارعاب» ملت ایران را دنبال می‌کرد. بر اساس این پروپاگاند مضحک، نه تنها ارتش اسرائیل «مستقل» بود و از هیچ کس دستور نمی‌گرفت که ارتش آمریکا هم برای اجرای عملیات خود نیازمند ارتش اسرائیل شده بود!

تندیس گرگ پیری دیدم
فانوس دود خورده به کف داشت
کاینک دمیده صبح قیامت
دیدم که واژگانش
[...]
گویی که شاخ دارند
[...]
با گونه گونه گونه دروغش
و آن،
فانوس بی‌فروغش

خلاصه دو خط پروپاگاند جنگ‌فروشان، یکی بر طبل قدرت پوشالی حکومت چاه جمکران می‌کوفت و دیگری لاف قدرت ارتش اسرائیل می‌زد. ارتشی که تحت نظارت سازمان ناتو، ازکمک‌های مستقیم ارتش آمریکا برخوردار می‌شود. همچنانکه در جنگ 33 روزه شاهد بودیم، خلبانان آمریکائی به امر مقدس بمباران غیرنظامیان لبنان اشتغال داشتند. و اما نقش سبزها و سوسیالیست‌های اروپا در این میان از همه جالب‌تر است. اینان همچون فاشیست‌های سبز وطنی، از طرفداران اسلام راستین و افراط‌گرایان و طالبان‌اند. سوسیالیست‌ها و سبزها مدت‌ها بر ضد «باروسو» جیغ‌وفریاد به راه اندخته بودند، اما برای انتخاب رئیس جدید کمیسیون اروپا هیچ نامزدی معرفی نکردند تا «مانوئل باروسو» بتواند همچنان در جایگاه خود ابقاء شود!

[...]
دیدم فراخنای زمین را
در زیر پای روسپیان تنگ
دیدم که مسخ می‌شد انسان
وانگه به جای او
می‌رست خوک و خرچنگ

از سوی دیگر همین سوسیالیست‌های فرانسه که لیونل ژوسپن، نخست وزیر وقت را چندسال پیش برای سخنرانی و «تروریست» خواندن فلسطینی‌ها به منطقه ارسال کرده بودند اینک به گفتگو با «حماس» مشغول شده‌‌اند. این امر خیر در فرانسه بر عهدة «هوبر ودرین» از طرفداران خاتمی و از مدافعان طالبان گذارده شده. به گزارش فیگارو، مورخ 17 سپتامبر 2009، تابستان امسال «هوبر ودرین» در شهر ژنو با رهبران حماس از جمله با «اوسامه حمدان» دیدار و گفتگو کرده. همچنین «توماس پیکرینگ»، معاون اسبق وزارت امورخارجة آمریکا، «جر‌می گرین‌ستاک»، نمایندة‌ پیشین بریتانیا در سازمان ملل و «روپ‌رشت پولنز»، سرپرست کمیسیون امور خارجة مجلس آلمان، ‌در گفتگوهای دو روزه با نمایندگان حماس شرکت داشته‌اند!

نزدیکم و چه دور!
دورم ولی چه نزدیک
[...]
ای مرزهای جاری!
[...]
ای مرزها که فردا
هر سو
شقایقان
بر جای سیم‌های خاردار شما
خواهد رست
(شفیعی کدکنی)




...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت