چهارشنبه، مهر ۰۱، ۱۳۸۸


به باران!
...

گره می‌زنم تار ابریشم سرخگون را
به آوای تندر
به آوای باران
می‌آمیزم این شبنم پر تپش را
به دریای باران

در مورد وبلاگ «ملامتیان» و یکی از جنبه‌های ارجاعی آن توضیح دهیم که «ملامتیان» گروهی از صوفیان ایران بودند که مرکزشان خراسان‌ بزرگ‌ و طریقت‌شان تحت تأثیر مکتب سینیک‌های یونان باستان یا کلبی‌ها بود.

ملامتیان یا «ملامتیه»، صوفیان‌ ملهم از «سینیک‌ها»، فلاسفة کلبی یونان باستان را گویند. ملامتیان جویای نام نبوده و از شهرت و مال دنیا دوری می‌جستند. برخلاف‌ دیگر صوفیان‌، اینان هر چه‌ را نشان امتیاز بر دیگران‌ بود ناپسند تلقی کرده، به همین دلیل از پوشیدن خرقه‌ نیز ابا داشتند. رفتار و كردار «ملامتیان» شیوة زندگی فیلسوفان سینیک را تداعی می‌کرد. اینان به عوام‌گریزی، بی‌اعتنائی به باورها و هنجارهای «مردم» شهرت داشتند‌. سینیک‌ها هر چند به شدت پایبند اخلاقیات بودند، به گونه‌ای رفتار می‌کردند تا در باور توده‌ها «دین‌ستیز» و «شریعت‌گریز» جلوه کنند، و از این طریق مردمان از آنان گریزان ‌شوند.

مشهورترین فیلسوف «سینیک»، دیوژن است که حدود پنج قرن پیش از میلاد مسیح در یونان می‌زیست. می‌گویند دیوژن در یک بشکة چوبین مسکن گزیده بود. آورده‌اند که اسکندر به او گفت چه آرزوئی داری که برآورده کنم؟ پاسخ داد: کنار رو، و راه بر آفتاب مبند. همچنین گفته‌اند، اجتماع و هنجارهای جمع در نظر او چندان خوار و مسکین می‌نمود که در میانة روز فانوسی روشن به دست در خیابان‌های آتن می‌گشت و همگان را می‌گفت، «شاید انسانی بیابم.»

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

ما هم با شنیدن سخنرانی باراک اوباما در نیویورک و به ویژه پس از نمایش روحوضی قذافی حکمت دیوژن را دریافتیم.

ماه سپتامبر در نیویورک برای عشق و عاشقی ماه مناسبی است؛ هوای معتدل، آفتاب جانبخش و آواز «کوچه‌باغی» فلاکتیان در سازمان ملل! در چنین شرایط مناسبی است که بعضی‌ها همچون رئیس جمهور آمریکا شعلة عشق «چندجانبه گرائی» وجودشان را به آتش می‌کشد. باراک‌اوباما امروز در سخنرانی خود همچون بلبل عاشق چهچهه زنان فرمودند، دورة یک جانبه‌گرائی دیگر به پایان رسیده، پس همه کمک کنند که هر آنچه ما به صورت یکجانبه خراب کردیم جمع‌و‌جور شود، چرا که اکنون گاه «چندجانبه‌گرائی» فرا رسیده! به زبان روشن‌تر، ایشان تلویحاً می‌فرمایند، «ما به صورت یکجانبه تاراج می‌کنیم، دیگران جهت رفع و رجوع تخریب ناشی از تاراج ما روح همکاری از خود نشان دهند.» سخنان بیشرمانة اوباما در واقع بازتاب وقاحت سازمان جنایتکار ناتو است که این روزها برای زدن جیب ملت‌ها «چندجانبه‌گرا» هم شده و عطش همکاری به دلش افتاده. ولی قذافی، ‌نوکر فدائی گاوچران‌ها در مدح و ستایش این قماش چند جانبه‌گرائی به مراتب از ارباب فراتر رفت.

قذافی به بهانة انتقاد از یک جانبه‌گرائی و به ویژه نکوهش تهاجم نظامی به عراق در واقع به بازتاب مطالبات ارباب مشغول بود، و منشور ملل متحد را تحریف می‌کرد. قذافی تقاضا کرد چند میلیارد دلار به آفریقا بدهند که مهاجرت از آمریکای لاتین، آسیا و آفریقا به اروپا متوقف شود و حقوق‌بشر فروشان متجاوز به عراق و افغانستان، در خاک پاک خود، برای قلع و قمع آوارگان عراق و افغانستان به پلیس و جرمن شپرد و جرثقیل متوسل نشوند و پرستیژشان برباد نرود. رقص شکم قذافی 90 دقیقه به طول انجامید و ... و قرار بود پس از ایشان تریبون را به سرکوزی بسپارند. از آنجا که «هوا» بس دلپذیر است و تهویه مطبوع سازمان ملل نسیم عشق می‌پراکند، بازار عشق و عاشقی گرم خواهد بود. در چنین شرایطی تعجبی ندارد که احمدی نژاد، سرکوزی را درآغوش گرفته،‌ ضمن سرازیر کردن اشک شادی در گوش ایشان زمزمه کند: «وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم، که در طریقت ما کافری است رنجیدن!»

بله! مهروزری هم یکجانبه‌گرائی و خشونت را به طور کلی کنار گذاشت و مهرومحبت خود را به فرانسه نشان داد. قرار است «کلوتیلد رایس» در برابر هیچ و پوچ آزاد شود. شب گذشته کانال 2، رسانة رسمی دولت فرانسه با پرزیدنت مهرورزی مصاحبه کرد. مجری برنامه ضمن این مصاحبه «نامة» پدر کلوتیلد رایس را به ایشان داده و خلاصه تلویحاً خواهان آزادی وی شد. اینجا بود که مستر پرزیدنت ما اقتدار و استقلال حکومت جمکران را به جهانیان ثابت کردند. ایشان فرمودند، در زندان‌های فرانسه هم ایرانی وجود دارد! ایرانی زندانی، همان اوباش‌اللهی است که به جرم شرکت در قتل شاپور بختیار محکوم به زندان شد و تا چند ماه دیگر دورة‌ زندان‌اش به پایان می‌رسد و همچون دیگر آدمکش‌های حکومت جمکران از فرانسه اخراج خواهد شد. به عبارت دیگر پرزیدنت مهرورزی وعدة آزادی بی‌قید و شرط کلوتیلد رایس را به دولت فرانسه دادند. البته فکر نکنید در فرانسه کسی از مهرورزی برای ارائة چنین پیشنهاد سخاوتمندانه‌ای قدردانی خواهد کرد، ابداً!

رسانه‌های فرانسه تلاش خواهند کرد که به ویژه از زبان پرزیدنت‌شان به شدت از «پیشنهاد غیرقابل قبول» احمدی نژاد انتقاد کنند، تا زمانیکه دولت‌شان آن چاقوکش حکومت امام سیزدهم را چند ماه زودتر، یا حتی در موعد مقرر آزاد کرد، چنین وانمود کنند که احمدی‌نژاد موفق شد علیرغم مخالفت دولت فرانسه ارادة‌ خود را بر حاکمیت این کشور تحمیل کند! پیامد این امر چه خواهد بود؟ «تقویت توهم» اقتدار جناب مهرورزی و حکومت اسلامی! به این ترتیب به ما می‌گویند وقتی دولت فرانسه در برابر ارادة پرزیدنت احمدی‌نژاد سر تعظیم فرود می‌آورد شما ایرانیان دیگر جای خود دارید! این همان پیامی است که رادیو فردا، در پوشش انتشار سریال «تجاوز در زندان» به ما ارسال می‌کند، البته با زبان ابتذال آخوندی.

رادیو فردا می‌کوشد، «تجاوز» را پیامد شرکت در انتخابات و اعتراض به تقلب جلوه دهد،‌ حال آنکه سی‌سال است تجاوز در زندان‌های حکومت اسلامی به عنوان ابزار «تخریب انسان» مورد استفاده قرار می‌گیرد. همچنانکه در زندان «ابوغریب» عراق هم نمونه‌ای از کاربرد موفقیت‌آمیز این «ابزار» را مشاهده کردیم. پس بهتر است بوق‌های ایالات متحد و دیگر شیپورهای سازمان ناتو دم از «دمکراسی» و «حقوق بشر» نزنند. خوشبختانه جنگ سرد به پایان رسیده و نقاب فریب از چهرة کریه فاشیسم حاکم بر جهان به اصطلاح آزاد، یعنی ینگه دنیا و شرکاء فرو افتاده. روشن‌تر بگوئیم ستارة بخت پروپاگاند «گوساله فریب» رو به افول گذارده.

رادیوفردا، در راستای پروپاگاند گوساله فریب خود می‌نویسد، محمدخاتمی سخنان جرج سوروس را تکذیب کرد! می‌دانیم که شیعی‌مسلکان اهل «تقیه‌ا‌ند»، ولی اجرای احکام نجات‌بخش پفیوزی و خودانکاری روی اینترنت امکانپذیر نیست! محمد خاتمی بهتر است تکذیب‌نامة‌ خود را حضور جرج سوروس ارسال کند،‌ چون گزارش حنازرچوبه نقل سخنان سوروس بوده! البته خاتمی چنین جسارتی نمی‌کند، چرا که دامنة افتضاح گسترده‌تر خواهد ‌شد. و در اینصورت ممکن است جرج سوروس جزئیات بیشتری از بده‌بستان‌های خود به همراه مستندات و شواهد ملاقات با این پیرو خط‌ امام را منتشر سازد و کار از خاتمی به جلائی‌پور، خرازی و اعضای قبیلة ابراهیم یزدی، بهزاد نبوی، میرحسین موسوی و دیگر ریش‌سپیدان مفلوک جمکران بکشد.

خلاصه همانطورکه در جمکران دیدیم، پس از مدتی ساواکی‌ها معمولاً چشم بندشان را برداشته بازجو را در آغوش می‌گیرند، یا در رادیوفردا کروبی پس از خواندن آیات قرآن طرف را محکم بغل می‌کند! خاتمی هم می‌تواند چند روز بعد چشم بند خود را برداشته پاسدار شریعتمداری را سخت در آغوش بفشارد. هر چه باشد هر دو از اعضای شریف یک محفل‌اند. مسلماً خاتمی از جرج سوروس اصلاً دلخور نیست. حنازرچوبه و کیهان می‌توانند خاتمی را برای سخنان سوروس، وعده‌های جان‌کری و «نصایح» مادلن البرایت، مه‌پیکر سازمان ناتو ملامت کنند، اینان در «طریقت» مزدوری‌شان، جهت سلامت سر ارباب هر ملامت و فلاکتی را به جان خواهند ‌خرید. پس اینان را «فلاکتیان» خوانند!

در تقابل کامل با «ملامتیان»، فلاکتیان تشنة شهرت و جاه و مقام‌اند و برای رسیدن به مال و شهرت تن به هر پستی و ذلتی می‌دهند. جالب‌تر اینکه برای مشاهدة فلاکتیان اصلاً نیازی به چراغ و روشنائی نیست، اینان همچون اهریمن، تاریکی‌ها و ابهام و دروغ را برای سکونت برگزیده‌اند.

اگر چند کوتاه، اما
گره می‌زنم این صدا را،
درین کوچه آخر
به هیهای بالنده بالای یاران
(شفیعی کدکنی)



...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت