ابولپولانسکی!
...
ماجرای اسبی که
اپهئیوس، به یاری آتنا، ساخت
و درون آن، با نیرنگ اولیس [...] پر شد از سربازان
برای تاراج ترویا
اودیسه، بخش هشتم، 495 ـ 492
یکی از معروفترین اسطورههای یونان «جنگ ترویا» است که «هومر» در «اودیسه» و همچنین در «ایلیاد» به آن اشاره دارد. آوردهاند که پس از 10 سال محاصرة بیحاصل ترویا، یونانیان برای تسخیر این شهر به نیرنگ متوسل شدند. «اپهئیوس» یک اسب چوبین غول پیکر درست کرد و اولیس و سربازاناش در شکم آن پنهان شدند. آنگاه «سینون»، جاسوس یونانیها، موافقت مردم ترویا را برای آوردن اسب چوبی به داخل حصار شهر جلب کرد. علیرغم هشدارهای «لائوکن» و «کاساندر»، مردم اسب را به درون شهر آورده جشن بزرگی برپا میکنند. هنگامیکه اهالی ترویا به خواب میروند، سربازان یونانی از درون اسب بیرون آمده دروازههای شهر را میگشایند. سپاهیان یونان وارد ترویا شده همة مردان را به قتل میرسانند، زنان را به اسارت میگیرند و برای در امان بودن از هرگونه عمل انتقامجویانه، همة پسربچهها را نیز قتلعام میکنند. نیرنگ اولیس در جنگ ترویا باعث شد که شکست یونانیان به پیروزی تبدیل شود. در «نامهای به نصرت رحمانی»، سراینده همزمان به اسطورة یونان باستان و پیروزی در بازی شطرنج ارجاع میدهد.
طبق قواعد شطرنج، هنگامیکه یکی از بازیکنان مهرة پیادة خود را به آخرین خانه در حریم طرف مقابل میرساند، پیادهاش «وزیر» خواهد شد. در سرودة نادرپور، ارجاع به «جنگ ترویا» و «پیاده در خانه نشاندن»، کنایه از وزیر شدن پیادهها، یا ارتقاء جایگاه سربازان دشمن با توسل به فریب و نیرنگ است. میدانیم که در بازی شطرنج، علاوه بر شناخت قواعد بازی، پیش از حرکت هر مهره در چارچوب استراتژی خود میباید استراتژی حریف و تحرکات آیندة او را نیز پیشبینی کنیم. از این نظر بازی شطرنج به سیاست شباهت فراوان دارد.
البته این سیاست در ارتباط با واقعیات است و با «سیاست معنوی» گورکنها که 14 سدة پیش توسط محمد و علی و دیگران در چارچوب منافع آنگلوساکسونها تعیین شده هیچ ارتباطی ندارد. میدانیم که به ادعای محمدرضا خاتمی، سیاست گورکنها «عین دیانتشان» است، و به همین دلیل همیشه «بهترین راه» را بر میگزینند، البته بهترین راه در مسیر تحقق منافع استعمار. سیاست گورکنها هیچ وجه مشترکی با سیاست در مفهوم واقعی ندارد، همچنانکه «آزادی بیان» با «بیان آزاد»، که از اختراعات نوین بنیصدر است هیچ ارتباطی نمیتواند داشته باشد. «آزادی بیان»، چارچوب حقوقی و قانونی دارد حال آنکه «بیان آزاد» فاقد هرگونه چارچوب منطقی است، درست مثل نفسکش طلبی و عربده جوئیهای امام روشنضمیر!
باری، آقای بنیصدر که چندی پیش به دلیل استخراج حقوق بشر از قرآن، جوایزی هم از آکادمیهای دینپرور و اسلامنواز سوئد دریافت کردند، آزادی بیان و حقوق انسان را به صورت «واژگون» در قرآن رویت کرده میگویند، برای «بیان آزادی» به «دین» نیاز داریم! باید بگوئیم آن آزادیای که از طریق «دین» بیان میشود جز توحش هیچ نیست. هیچ دینی، به ویژه ادیان ابراهیمی آزادی انسان و آزادی بیان را به رسمیت نمیشناسد و از نظر حقوقی هم آنرا تعریف نکرده، چرا که دین به عنوان «باور» و «توهم» و «خرافه» فاقد مبنای حقوقی و منطقی است و در تضاد کامل با آزادیهای انسانی قرار میگیرد. ولی وقتی پای منافع غرب در میان آید، امثال بنیصدر، شیرین عبادی، و ... همه چیز را در منجلاب «دین» مشاهده خواهند کرد. بله، ابوالحسن بنیصدر که یکبار در ایران به زعم خود «انقلاب دینی» به راه انداخته، اخیراً نیز در سایت گویانیوز چنین انقلابی را در سطح جهانی به تمامی جهانیان توصیه میکند:
«بيشترين نياز، نياز به دين به مثابه بيان آزادی [...] است [یکی از حاضران] میپرسيد [چرا] رژيم ايران و طالبان و ديگر دين باوران خشونتگرا [...] به قرآن رجوع میدهند؟ پاسخ شنيد که از مشکلهای دنيای اسلام يکی اينست که در جريان بيگانه شدن دين در بيان قدرت، فقه [...] از قرآن و حقوق انسان بريده است [...] شريعت بريده از قرآن [...] تکليف محور گشته [...] اين شريعت [...] در نظر اقليتی، خشونتگرائی را جايگزين خشونتزدائی کرده [...] از آنجا که دينها گرفتار اين از خود بيگانگی شدهاند، بازگرداندن آنها به بيان آزادی، میتواند بزرگترين انقلاب در سطح جهان و در همه عصرها بگردد.»
اولاً از خودبیگانگی یا «الیهناسیون» مختص انسان است؛ دین، تا آنجا که ما میدانیم انسان نیست که از خودبیگانه شود! خلاصه قرار است سازمان ناتو با تکیه بر اتحاد جماهیر نوکری، دست در دست واتیکان و کلیسای آنگلیکن جهان را تحت انقیاد توحش و تحجر «دین» قرار دهد تا منافع سرمایهسالاری بهتر از اینها تأمین شود. البته وقتی میگوئیم جهان، به جهان سومیها به طور کلی، به ویژه اتباع کشورهای مسلماننشین و به طور اخص ایرانینمایان در سراسر جهان اشاره داریم. دلیل هم روشن است: اهمیت استراتژیک کشور ایران برای سازمان ناتو! فرماندة سازمان کذا همچنانکه میدانیم پنتاگون است. پنتاگون تشکلی است نظامی و «خودمختار» که خارج از نظارت کنگره قرار گرفته.
پیشتر به نقل از «جانکنت گالبرایت» در «فرهنگ رضایتطلبی» گفتیم که مسیر سیاست ایالات متحد را پنتاگون تعیین میکند و رئیسجمهور و کنگره و دیگران «پوشش دمکراتیک» این ساختار غیر دمکراتیکاند. و این پنتاگون نازنازی برای تداوم سیاست «روابط پنهان» با حکومت اسلامی جمکران و حفظ محور استراتژیک «تفلیس ـ تلآویو ـ تهران» تاکنون جنگ 33 روزة لبنان و جنگ قفقاز را به راه انداخته و در هر دو جنگ هم شکست خورده. ولی دچار توهم نشویم. پنتاگون دست از سیاست خود برنخواهد داشت مگر اینکه لگد محکمتری بر پوزة مقدساش فرود آید که هنوز چنین امری محقق نشده.
در نتیجه ایالات متحد و شرکایاش در سازمان ناتو تلاش خواهند کرد که دو شکست خود را در لبنان و قفقاز در کشور ایران جبران کنند. روشنتر بگوئیم اینان برای حفظ موقعیت خود باید بحران، سرکوب و توحش را در ایران وسعت دهند. برای تحقق چنین امر مقدسی است که گروه «اصلاحطلب» برای «عقیدهسازی» پیرامون «تقلب»، حرکتی مشابه اشغال سفارت آمریکا در تهران را سازمان داده، کودتا کرد تا خود را به عنوان «پیرو خط امام» در جایگاه «رهبر سیاسی» قرار داده، زمینة ایجاد بحران و گسترش سرکوب را فراهم آورد. فاشیستها استعداد عجیبی برای «شبیهسازی»، «تحریف» و عوامفریبی دارند.
جالب اینجاست که اینبار پیروان «خط امام» از زبان میرحسین موسوی جلاد، با همة پیامدهای عمل خائنانة خود ـ گروگانگیری ـ یعنی تحمیل تحریمهای اقتصادی بر ملت ایران نیز مخالفت میکنند. عجیب است که تحریم اقتصادی در دوران وحشت نخست وزیری موسوی هیچ بد نبود! حداقل میرحسین موسوی هرگز از این تحریمها گلایه نکرد، امام روشنضمیرش هم از این تحریمها سپاسگزار ارباب بود. چرا که منافع فروش «نفت رایگان»، تجارت قاچاق، دلالی و بازارسیاه اسلحه به جیب میرحسین موسوی و شرکاء سرازیر میشد و خلاصه تحت نظارت مستقیم «دولت» قرار داشت! به هر تقدیر، اگر موسوی هم چنین حرفی نزده، «رادیو فردا» میکوشد این کودتاچی «پیرو خط امام» را به عنوان «کبوتر صلح» به ما بفروشد. خریداران این کالای بنجل هم طبق معمول دانشگاه را به سنگر تحجر و توحش تبدیل کرده با ایجاد مزاحمت برای دانشجویان دیگر فعالیت «سیاسی» میکنند. البته سردار رادان و دیگر سرداران که سر هر چهار راه برای حفظ «نوامیس» اسلام و در واقع برای ایجاد مزاحمت روزمره گردانهای شحنه و محتسب و ... بسیج کردهاند از بینظمی و آشفتگی در به اصطلاح دانشگاههای حکومت اسلامی هیچ نگرانی ندارند چرا که در ایران برخلاف دیگر کشورهای جهان، دانشگاه محل فراگیری و آموزش نیست. دانشگاه در جمکران محل فعالیت سیاسی ریزه خواران ساواک و دیگر محافل استعماری است.
دو روز است که حنازرچوبه، رسانة رسمی حکومت قدرقدرت جمکران، حکومتی که با موشکهای زنگ زدة ساخت چین پشت جهانیان را به لرزه در آورده، مینویسد گروهی ناچیز در این یا آن دانشگاه شعار «مرگ بر دیکتاتور» و عربدة «یا حسین میرحسین» سرداده بودند، دانشجویان دیگر به آنان پوزخند میزدند و نگاه معنیدار میکردند! خلاصة کلام، به ادعای حنازرچوبه کسی تحویلشان نگرفت. البته «سایت نوروز» هم این عربدهجوئیها و لاتبازی را مایة افتخار خود معرفی میکند. ولی باید ببینیم چرا مسئولین دانشگاهها نسبت به این اعمال هیچ واکنشی نشان نمیدهند؟ مگر در دانشگاههای «اسلام» نظم و آرامش ممنوع است؟ حداقل اینطور به نظر میرسد! اصولاً در یک نظام سرکوبگر هرگز نظم و مقرراتی وجود ندارد. هر چه هست، آشوب است و سرکوب.
در واقع آنچه در دانشگاه حکومت میگذرد بازتاب شرایطی است که بر جامعة ایران حاکم شده: هرجومرج، لاتبازی، سرکوب و سپس خودانکاری، اعترافات تلویزیونی و مداحی و تقدیس! همان مسیر پرافتخاری که زندانیهای تزئینی نظیر حجاریان طی میکنند. امروز این تحفة ساواک را گویا آزاد کردهاند و همین روزهاست که خاطرات شیرین خود را از زندان برایمان نقل کند و آنقدر از مهربانی بازجو و محبت و انسانیات زندانبان بگوید که آرزو کنیم ما را از پاریس یک سره ببرند به زندان اوین! چرا که هم از دوری بازجوی «مهربان» به شدت رنج میبریم، و ممکن است از این کمبود سرنوشتساز به افسردگی روحی دچار شویم، و هم از ماجرای دستگیری «رومن پولانسکی» و دخالت مضحک دو وزیر امورخارجه و فرهنگ دولت فرانسه در این بساط عاجز شدهایم.
رومن پولانسکی 32 سال پیش به یک دختر بچة سیزده ساله تجاوز میکند، دستگیر میشود و به جرم خود اعتراف میکند و جریمة سنگینی هم به قربانی تجاوز میپردازد. ولی مدعیالعموم در قوة قضائیة آمریکا او را به زندان محکوم میکند. ایشان هم از آمریکا فرار میفرمایند و علیرغم صدور حکم دستگیری، مدت 32 سال است آزادانه در اروپا به گشت و گذار و احتمالاً کودکبارگی مشغولاند، جوایزی هم دریافت کردهاند، البته برای آثار نه چندان هنریشان. در هر حال این هنرمند دلسوخته چند روز پیش برای شرکت در فستیوال فیلم زوریخ و دریافت «جایزه» عازم کشور سوئیس شدند که ناگهان پلیس سوئیس به یاد آورد که میتواند ایشان را دستگیر کند. و ماجرا از همین دستگیری آغاز شد.
بلافاصله وزرای امورخارجة فرانسه و لهستان به این دستگیری اعتراض کردند! بعد نوبت به فردریک میتران، وزیر فرهنگ فرانسه رسید و ... خلاصه با این حمایتها چارچوب محفل پولانسکی کاملاً مشخص شد. البته واتیکان هنوز جرأت نکرده به دستگیری یک کودکبارة متجاوز اعتراض کند، این مهم را لهستان بر عهده گرفت. با در نظر گرفتن همین جزئیات، این روزها بعضی فرانسویها آرزو دارند که فرانسوی نباشند، اگر خواستند آنها را با خود به اوین میآوریم تا بازجوی «مهربان» را سخت در آغوش بگیرند و غم دنیا را فراموش کنند. از مطلب دورافتادیم، بازگردیم به شکست ناتو در جنگ قفقاز.
این جنگ همچنانکه گفتیم برای حفظ محور استراتژیک «تفلیس ـ تهران ـ تلآویو» به راه افتاد و چنین گفتند که ساکاشویلی به ابتکار خود دست به چنین عملی زده. ولی مزخرف میگویند! اولاً پس از جنگ در بین اسیران چند نظامی آمریکائی حضور داشتند، ثانیاً گرجستان با پنج میلیون جمعیت چگونه برای روسیه شاخ و شانه میکشد؟ مردم گرجستان هم درست مانند ملت ایران به ابزار اعمال فشار ناتو بر مسکو تبدیل شدهاند.
به گزارش لوموند، مورخ 30 سپتامبر 2009، «هایدی تالیاوینی»، دیپلمات سوئیسی تحقیقات خود را در مورد جنگ قفقاز به شورای وزرای اروپا ارائه داد. در این گزارش هزارصفحهای که در سه جلد تنظیم شده، کارشناسان، گرجستان را آغازگر جنگ معرفی کردهاند. یادآور شویم که این جنگ در شامگاه هفتم اوت 2008 آغاز شد، و در پی آن روابط غرب با روسیه به حال تعلیق در آمد.
بيشترين نياز، نياز به دين به مثابه ابزار جنگ [...] است [یکی از حاضران] میپرسيد [چرا] رژيم آمریکا و فرانسه و ديگر دين باوران خشونتگرا [...] به قرآن رجوع میدهند؟ پاسخ شنيد که از مشکلهای سازمان ناتو يکی اينست که در جريان بيگانه شدن دين در بيان قدرت، پنتاگون [...] به قرآن چسبیده و از حقوق انسان بريده است [...] پنتاگون چسبیده به قرآن [...] تکليف محور گشته [...] و این گسست از انسان [...] در نظر اقليتی، خشونت را جايگزين صلح کرده [...] از آنجا که گاوچرانها گرفتار اين از خود بيگانگی شدهاند، بازگرداندن آنها به مذاکرات با گورکنها، میتواند همچون بازگرداندن پولانسکی به آمریکا بزرگترين انقلاب در سطح جهان و در همة عصرها شده، تا ابد بگردد و بچرخد.
اپهئیوس، به یاری آتنا، ساخت
و درون آن، با نیرنگ اولیس [...] پر شد از سربازان
برای تاراج ترویا
اودیسه، بخش هشتم، 495 ـ 492
یکی از معروفترین اسطورههای یونان «جنگ ترویا» است که «هومر» در «اودیسه» و همچنین در «ایلیاد» به آن اشاره دارد. آوردهاند که پس از 10 سال محاصرة بیحاصل ترویا، یونانیان برای تسخیر این شهر به نیرنگ متوسل شدند. «اپهئیوس» یک اسب چوبین غول پیکر درست کرد و اولیس و سربازاناش در شکم آن پنهان شدند. آنگاه «سینون»، جاسوس یونانیها، موافقت مردم ترویا را برای آوردن اسب چوبی به داخل حصار شهر جلب کرد. علیرغم هشدارهای «لائوکن» و «کاساندر»، مردم اسب را به درون شهر آورده جشن بزرگی برپا میکنند. هنگامیکه اهالی ترویا به خواب میروند، سربازان یونانی از درون اسب بیرون آمده دروازههای شهر را میگشایند. سپاهیان یونان وارد ترویا شده همة مردان را به قتل میرسانند، زنان را به اسارت میگیرند و برای در امان بودن از هرگونه عمل انتقامجویانه، همة پسربچهها را نیز قتلعام میکنند. نیرنگ اولیس در جنگ ترویا باعث شد که شکست یونانیان به پیروزی تبدیل شود. در «نامهای به نصرت رحمانی»، سراینده همزمان به اسطورة یونان باستان و پیروزی در بازی شطرنج ارجاع میدهد.
طبق قواعد شطرنج، هنگامیکه یکی از بازیکنان مهرة پیادة خود را به آخرین خانه در حریم طرف مقابل میرساند، پیادهاش «وزیر» خواهد شد. در سرودة نادرپور، ارجاع به «جنگ ترویا» و «پیاده در خانه نشاندن»، کنایه از وزیر شدن پیادهها، یا ارتقاء جایگاه سربازان دشمن با توسل به فریب و نیرنگ است. میدانیم که در بازی شطرنج، علاوه بر شناخت قواعد بازی، پیش از حرکت هر مهره در چارچوب استراتژی خود میباید استراتژی حریف و تحرکات آیندة او را نیز پیشبینی کنیم. از این نظر بازی شطرنج به سیاست شباهت فراوان دارد.
البته این سیاست در ارتباط با واقعیات است و با «سیاست معنوی» گورکنها که 14 سدة پیش توسط محمد و علی و دیگران در چارچوب منافع آنگلوساکسونها تعیین شده هیچ ارتباطی ندارد. میدانیم که به ادعای محمدرضا خاتمی، سیاست گورکنها «عین دیانتشان» است، و به همین دلیل همیشه «بهترین راه» را بر میگزینند، البته بهترین راه در مسیر تحقق منافع استعمار. سیاست گورکنها هیچ وجه مشترکی با سیاست در مفهوم واقعی ندارد، همچنانکه «آزادی بیان» با «بیان آزاد»، که از اختراعات نوین بنیصدر است هیچ ارتباطی نمیتواند داشته باشد. «آزادی بیان»، چارچوب حقوقی و قانونی دارد حال آنکه «بیان آزاد» فاقد هرگونه چارچوب منطقی است، درست مثل نفسکش طلبی و عربده جوئیهای امام روشنضمیر!
باری، آقای بنیصدر که چندی پیش به دلیل استخراج حقوق بشر از قرآن، جوایزی هم از آکادمیهای دینپرور و اسلامنواز سوئد دریافت کردند، آزادی بیان و حقوق انسان را به صورت «واژگون» در قرآن رویت کرده میگویند، برای «بیان آزادی» به «دین» نیاز داریم! باید بگوئیم آن آزادیای که از طریق «دین» بیان میشود جز توحش هیچ نیست. هیچ دینی، به ویژه ادیان ابراهیمی آزادی انسان و آزادی بیان را به رسمیت نمیشناسد و از نظر حقوقی هم آنرا تعریف نکرده، چرا که دین به عنوان «باور» و «توهم» و «خرافه» فاقد مبنای حقوقی و منطقی است و در تضاد کامل با آزادیهای انسانی قرار میگیرد. ولی وقتی پای منافع غرب در میان آید، امثال بنیصدر، شیرین عبادی، و ... همه چیز را در منجلاب «دین» مشاهده خواهند کرد. بله، ابوالحسن بنیصدر که یکبار در ایران به زعم خود «انقلاب دینی» به راه انداخته، اخیراً نیز در سایت گویانیوز چنین انقلابی را در سطح جهانی به تمامی جهانیان توصیه میکند:
«بيشترين نياز، نياز به دين به مثابه بيان آزادی [...] است [یکی از حاضران] میپرسيد [چرا] رژيم ايران و طالبان و ديگر دين باوران خشونتگرا [...] به قرآن رجوع میدهند؟ پاسخ شنيد که از مشکلهای دنيای اسلام يکی اينست که در جريان بيگانه شدن دين در بيان قدرت، فقه [...] از قرآن و حقوق انسان بريده است [...] شريعت بريده از قرآن [...] تکليف محور گشته [...] اين شريعت [...] در نظر اقليتی، خشونتگرائی را جايگزين خشونتزدائی کرده [...] از آنجا که دينها گرفتار اين از خود بيگانگی شدهاند، بازگرداندن آنها به بيان آزادی، میتواند بزرگترين انقلاب در سطح جهان و در همه عصرها بگردد.»
اولاً از خودبیگانگی یا «الیهناسیون» مختص انسان است؛ دین، تا آنجا که ما میدانیم انسان نیست که از خودبیگانه شود! خلاصه قرار است سازمان ناتو با تکیه بر اتحاد جماهیر نوکری، دست در دست واتیکان و کلیسای آنگلیکن جهان را تحت انقیاد توحش و تحجر «دین» قرار دهد تا منافع سرمایهسالاری بهتر از اینها تأمین شود. البته وقتی میگوئیم جهان، به جهان سومیها به طور کلی، به ویژه اتباع کشورهای مسلماننشین و به طور اخص ایرانینمایان در سراسر جهان اشاره داریم. دلیل هم روشن است: اهمیت استراتژیک کشور ایران برای سازمان ناتو! فرماندة سازمان کذا همچنانکه میدانیم پنتاگون است. پنتاگون تشکلی است نظامی و «خودمختار» که خارج از نظارت کنگره قرار گرفته.
پیشتر به نقل از «جانکنت گالبرایت» در «فرهنگ رضایتطلبی» گفتیم که مسیر سیاست ایالات متحد را پنتاگون تعیین میکند و رئیسجمهور و کنگره و دیگران «پوشش دمکراتیک» این ساختار غیر دمکراتیکاند. و این پنتاگون نازنازی برای تداوم سیاست «روابط پنهان» با حکومت اسلامی جمکران و حفظ محور استراتژیک «تفلیس ـ تلآویو ـ تهران» تاکنون جنگ 33 روزة لبنان و جنگ قفقاز را به راه انداخته و در هر دو جنگ هم شکست خورده. ولی دچار توهم نشویم. پنتاگون دست از سیاست خود برنخواهد داشت مگر اینکه لگد محکمتری بر پوزة مقدساش فرود آید که هنوز چنین امری محقق نشده.
در نتیجه ایالات متحد و شرکایاش در سازمان ناتو تلاش خواهند کرد که دو شکست خود را در لبنان و قفقاز در کشور ایران جبران کنند. روشنتر بگوئیم اینان برای حفظ موقعیت خود باید بحران، سرکوب و توحش را در ایران وسعت دهند. برای تحقق چنین امر مقدسی است که گروه «اصلاحطلب» برای «عقیدهسازی» پیرامون «تقلب»، حرکتی مشابه اشغال سفارت آمریکا در تهران را سازمان داده، کودتا کرد تا خود را به عنوان «پیرو خط امام» در جایگاه «رهبر سیاسی» قرار داده، زمینة ایجاد بحران و گسترش سرکوب را فراهم آورد. فاشیستها استعداد عجیبی برای «شبیهسازی»، «تحریف» و عوامفریبی دارند.
جالب اینجاست که اینبار پیروان «خط امام» از زبان میرحسین موسوی جلاد، با همة پیامدهای عمل خائنانة خود ـ گروگانگیری ـ یعنی تحمیل تحریمهای اقتصادی بر ملت ایران نیز مخالفت میکنند. عجیب است که تحریم اقتصادی در دوران وحشت نخست وزیری موسوی هیچ بد نبود! حداقل میرحسین موسوی هرگز از این تحریمها گلایه نکرد، امام روشنضمیرش هم از این تحریمها سپاسگزار ارباب بود. چرا که منافع فروش «نفت رایگان»، تجارت قاچاق، دلالی و بازارسیاه اسلحه به جیب میرحسین موسوی و شرکاء سرازیر میشد و خلاصه تحت نظارت مستقیم «دولت» قرار داشت! به هر تقدیر، اگر موسوی هم چنین حرفی نزده، «رادیو فردا» میکوشد این کودتاچی «پیرو خط امام» را به عنوان «کبوتر صلح» به ما بفروشد. خریداران این کالای بنجل هم طبق معمول دانشگاه را به سنگر تحجر و توحش تبدیل کرده با ایجاد مزاحمت برای دانشجویان دیگر فعالیت «سیاسی» میکنند. البته سردار رادان و دیگر سرداران که سر هر چهار راه برای حفظ «نوامیس» اسلام و در واقع برای ایجاد مزاحمت روزمره گردانهای شحنه و محتسب و ... بسیج کردهاند از بینظمی و آشفتگی در به اصطلاح دانشگاههای حکومت اسلامی هیچ نگرانی ندارند چرا که در ایران برخلاف دیگر کشورهای جهان، دانشگاه محل فراگیری و آموزش نیست. دانشگاه در جمکران محل فعالیت سیاسی ریزه خواران ساواک و دیگر محافل استعماری است.
دو روز است که حنازرچوبه، رسانة رسمی حکومت قدرقدرت جمکران، حکومتی که با موشکهای زنگ زدة ساخت چین پشت جهانیان را به لرزه در آورده، مینویسد گروهی ناچیز در این یا آن دانشگاه شعار «مرگ بر دیکتاتور» و عربدة «یا حسین میرحسین» سرداده بودند، دانشجویان دیگر به آنان پوزخند میزدند و نگاه معنیدار میکردند! خلاصة کلام، به ادعای حنازرچوبه کسی تحویلشان نگرفت. البته «سایت نوروز» هم این عربدهجوئیها و لاتبازی را مایة افتخار خود معرفی میکند. ولی باید ببینیم چرا مسئولین دانشگاهها نسبت به این اعمال هیچ واکنشی نشان نمیدهند؟ مگر در دانشگاههای «اسلام» نظم و آرامش ممنوع است؟ حداقل اینطور به نظر میرسد! اصولاً در یک نظام سرکوبگر هرگز نظم و مقرراتی وجود ندارد. هر چه هست، آشوب است و سرکوب.
در واقع آنچه در دانشگاه حکومت میگذرد بازتاب شرایطی است که بر جامعة ایران حاکم شده: هرجومرج، لاتبازی، سرکوب و سپس خودانکاری، اعترافات تلویزیونی و مداحی و تقدیس! همان مسیر پرافتخاری که زندانیهای تزئینی نظیر حجاریان طی میکنند. امروز این تحفة ساواک را گویا آزاد کردهاند و همین روزهاست که خاطرات شیرین خود را از زندان برایمان نقل کند و آنقدر از مهربانی بازجو و محبت و انسانیات زندانبان بگوید که آرزو کنیم ما را از پاریس یک سره ببرند به زندان اوین! چرا که هم از دوری بازجوی «مهربان» به شدت رنج میبریم، و ممکن است از این کمبود سرنوشتساز به افسردگی روحی دچار شویم، و هم از ماجرای دستگیری «رومن پولانسکی» و دخالت مضحک دو وزیر امورخارجه و فرهنگ دولت فرانسه در این بساط عاجز شدهایم.
رومن پولانسکی 32 سال پیش به یک دختر بچة سیزده ساله تجاوز میکند، دستگیر میشود و به جرم خود اعتراف میکند و جریمة سنگینی هم به قربانی تجاوز میپردازد. ولی مدعیالعموم در قوة قضائیة آمریکا او را به زندان محکوم میکند. ایشان هم از آمریکا فرار میفرمایند و علیرغم صدور حکم دستگیری، مدت 32 سال است آزادانه در اروپا به گشت و گذار و احتمالاً کودکبارگی مشغولاند، جوایزی هم دریافت کردهاند، البته برای آثار نه چندان هنریشان. در هر حال این هنرمند دلسوخته چند روز پیش برای شرکت در فستیوال فیلم زوریخ و دریافت «جایزه» عازم کشور سوئیس شدند که ناگهان پلیس سوئیس به یاد آورد که میتواند ایشان را دستگیر کند. و ماجرا از همین دستگیری آغاز شد.
بلافاصله وزرای امورخارجة فرانسه و لهستان به این دستگیری اعتراض کردند! بعد نوبت به فردریک میتران، وزیر فرهنگ فرانسه رسید و ... خلاصه با این حمایتها چارچوب محفل پولانسکی کاملاً مشخص شد. البته واتیکان هنوز جرأت نکرده به دستگیری یک کودکبارة متجاوز اعتراض کند، این مهم را لهستان بر عهده گرفت. با در نظر گرفتن همین جزئیات، این روزها بعضی فرانسویها آرزو دارند که فرانسوی نباشند، اگر خواستند آنها را با خود به اوین میآوریم تا بازجوی «مهربان» را سخت در آغوش بگیرند و غم دنیا را فراموش کنند. از مطلب دورافتادیم، بازگردیم به شکست ناتو در جنگ قفقاز.
این جنگ همچنانکه گفتیم برای حفظ محور استراتژیک «تفلیس ـ تهران ـ تلآویو» به راه افتاد و چنین گفتند که ساکاشویلی به ابتکار خود دست به چنین عملی زده. ولی مزخرف میگویند! اولاً پس از جنگ در بین اسیران چند نظامی آمریکائی حضور داشتند، ثانیاً گرجستان با پنج میلیون جمعیت چگونه برای روسیه شاخ و شانه میکشد؟ مردم گرجستان هم درست مانند ملت ایران به ابزار اعمال فشار ناتو بر مسکو تبدیل شدهاند.
به گزارش لوموند، مورخ 30 سپتامبر 2009، «هایدی تالیاوینی»، دیپلمات سوئیسی تحقیقات خود را در مورد جنگ قفقاز به شورای وزرای اروپا ارائه داد. در این گزارش هزارصفحهای که در سه جلد تنظیم شده، کارشناسان، گرجستان را آغازگر جنگ معرفی کردهاند. یادآور شویم که این جنگ در شامگاه هفتم اوت 2008 آغاز شد، و در پی آن روابط غرب با روسیه به حال تعلیق در آمد.
بيشترين نياز، نياز به دين به مثابه ابزار جنگ [...] است [یکی از حاضران] میپرسيد [چرا] رژيم آمریکا و فرانسه و ديگر دين باوران خشونتگرا [...] به قرآن رجوع میدهند؟ پاسخ شنيد که از مشکلهای سازمان ناتو يکی اينست که در جريان بيگانه شدن دين در بيان قدرت، پنتاگون [...] به قرآن چسبیده و از حقوق انسان بريده است [...] پنتاگون چسبیده به قرآن [...] تکليف محور گشته [...] و این گسست از انسان [...] در نظر اقليتی، خشونت را جايگزين صلح کرده [...] از آنجا که گاوچرانها گرفتار اين از خود بيگانگی شدهاند، بازگرداندن آنها به مذاکرات با گورکنها، میتواند همچون بازگرداندن پولانسکی به آمریکا بزرگترين انقلاب در سطح جهان و در همة عصرها شده، تا ابد بگردد و بچرخد.
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت