جمعه، مهر ۱۰، ۱۳۸۸


امامزادة هسته‌ای!
...
به دلیل کاهش بحران دست‌ساز هسته‌ای، رسانه‌های حکومت جمکران از جمله حنازرچوبه و رجانیوز، از زبان «شخصیت‌های» محبوب ساواک، همچون آخوند قرائتی به نشخوار شعارهای ساخته و پرداختة وزارت امورخارجة اسرائیل مشغول شده‌اند. آخوند قرائتی جهت بازارگرمی برای شعارهای کذا آن‌ها را مخالف «اسلام» و «نماز» و «روزه» خوانده، به این امید که عده‌ای هالو از روی لج‌ولجبازی این شعارها را نشخوار کرده تضعیف فاشیسم «دینی» را با تقویت فاشیسم «بومی» جبران کنند.

پس از مذاکرات امروز ایران با گروه «1+ 5» و همچنین ملاقات سعید جلیلی با نیکولاس برنز در ژنو،‌ حکومت روضه‌خوان‌ها تا آخر ماه اکتبر فرصت دارد تا شرایطی مشابه بحران قفقاز در منطقه ایجاد کند، شاید از این مفر هم مذاکرات هسته‌ای ماست‌مالی شود، هم روابط پنهان با آمریکا تداوم یابد. در راه تحقق این امر خیر یعنی نوکری برای اربابان به ویژه در لندن و واشنگتن ابتدا سپاه پاسداران پیشقدم شده،‌ پس از سخنرانی علی خامنه‌ای مبنی بر عدم تعرض نظامی به اسرائیل، چند موشک اسقاط چینی را، البته در رسانه‌های غرب و اسرائیل، مورد آزمایش قرار داد‌ تا همه بپذیرند که گورکن‌ها اسرائیل را تهدید می‌کنند! البته سخنرانی‌های احمدی‌نژاد در مورد اسرائیل، بر آزمایش‌های موشکی سپاه پاسداران منافع آمریکا تقدم دارد. بهتر است بدانیم در آستانة «روز ارتش و سپاه» سردار فیروزآبادی مفلوک هم به گزافه‌گوئی‌ پرداخته تا نانی به تنور اسرائیل بچسباند:

«اسرائیل ببر کاغذی است [...] امروز ارتش و سپاه هر سلاحی که می‌خواهند می‌توانند تولید کنند‌ زیرا در دکترین دفاعی کشور طراحی و صنعت محصولات دفاعی پیشرفت‌های بزرگی به دست آورده است که با اوایل جنگ قابل مقایسه نیست.»


این بخشی است از شکرخوری‌های سردار فیروزآبادی، از سگ‌های وفادار استعمار که در تاریخ 28 سپتامبر، یعنی پس از تصویب قطعنامة شورای امنیت ایراد شده، و در سایت نووستی، مورخ 7 مهرماه 1388 انتشار یافته. پیشتر ساواک جمکران شعار «آمریکا ببر کاغذی است» را در دهان خمینی دجال گذاشته بود، تا «پیروان ‌خط‌امام» و دولت میرحسین ‌موسوی بتوانند «نبرد با آمریکا» را ادامه دهند. اینک که اربابان در لندن و واشنگتن به افلاس افتاده‌اند، فیروزآبادی به خشتک پارة بنیامین نتانیاهو آویزان شده‌ و ضمن «جایگزینی» آمریکا با اسرائیل، ‌ به نشخوار همان شعارهای ابلهانة استعماری و «افتخار» به «پیشرفت» در زمینة تولید موشک ادامه می‌دهد!

پیش از پرداختن به تاریخچة پرافتخار پیشرفت‌های موشکی گورکن‌ها در مورد وبلاگ «ابول‌پولانسکی» توضیح دهیم که علیرغم انصراف شاکی خصوصی از تعقیب رومن پولانسکی،‌ مدعی‌العموم نمی‌تواند پروندة‌ «تجاوز به یک کودک» را مختومه اعلام کند. چرا که جرم تجاوز به اثبات رسیده و تجاوز به کودک جرمی است که کل جامعه را تهدید می‌کند نه یک فرد خاص را. بنابراین مدعی‌العموم وظیفه دارد برای حفاظت از جامعه متجاوز را تحت پیگرد قانونی قراردهد. البته در مورد پولانسکی باید بگوئیم مسئله کمی متفاوت است. پولانسکی متجاوزی است که به چندین محفل از جمله مافیای سینما وابستگی دارد. به همین دلیل است ‌که در بین مخالفان دستگیری وی علاوه بر فردریک میتران و برنار‌کوشنر، اعضای کابینة دولت سرکوزی، نام افرادی همچون وودی‌آلن و مارتین اسکورچزه نیز به چشم می‌خورد. بد نیست بدانیم وودی‌آلن در فیلم آیندة خود نقشی برای همسر فعلی سرکوزی نیز در نظر گرفته. فکر می‌کنم ظرف چند روز آینده چارچوب محافل مدافع کودک‌بار‌گی مشخص‌تر خواهد شد،‌ همچنان که با آزادی حجاریان ابعاد طرح کودتاچیان نیز روشن‌تر شده.

قرار است یک کاروان خردجال با شرکت حجاریان در دانشگاه‌ها به راه اندازند تا هر چه سریع‌تر زمینة‌ آشوب‌های دانشگاهی را فراهم آورند. البته جای تعجب نیست، ‌ حکومت گورکن‌ها همچون دیگر حکومت‌های دست‌نشانده «خودبرانداز» است و باید به دست خود گور خود را حفر کند. اربابان این حکومت چنین پنداشته‌اند که روند خودبراندازی را می‌توانند همچون دوران طلائی ریاست جمهوری کارتر با توسل به اوباش دانشجونما و دستاربندانی که ارواح شکم‌شان «مستقل» هستند سازمان دهند. در نتیجه تمام اهرم‌های استعمار بر این مجموعة جادوئی، و بر محور دین‌پرستی و آخوندستائی متمرکز شده.

این روند از طریق نامه‌نگاری‌های مضحک «آیات عظام» در ستایش از اسلام،‌ استفتائات ابلهانة زنان، مردان و بزودی کودکان و نوباوگان و نوزادان «اصلاح‌طلب» از آخوند منتظری، جهت ستایش از آخوند «مستقل»، اسلام «خوب»، دین «نجات بخش» و به فرمودة فوکویاما،‌ «دین ضداستبداد» اجرا می‌شود. همچنین انتشار وصیت‌نامة «فرضی» شهدای جنگ یا همان «نعمت‌الهی»، جهت بازتولید سخنان ابلهانة‌ خمینی در انتقاد از «امپریاس» در چارچوب همین سیاست صورت می‌پذیرد. اگر به این تحرکات مهوع، پاسخ‌های مضحک آیات عظام، اعترافات مزورانة زندانیان «تزئینی» و از همه مهم‌تر افشاگری‌های کودکانه در باب ملاقات محمد خاتمی با جرج سوروس و بیانیه‌های میرحسین موسوی را بیافزائیم، مسیر پروپاگاند سازمان سیا مشخص می‌شود: معرفی دو فاشیست، جرج سوروس و محمد خاتمی به عنوان مدافعان دمکراسی! اولی در سطح جهانی از «دمکراسی» کذا حمایت می‌کند، البته با پولشوئی و حمایت از کودتاهای نرم، ‌ همچون براندازی 22 بهمن 1357، حال آنکه دومی، ‌ یعنی محمد خاتمی «مجری» طرح‌های محفل جرج سوروس در ایران است. ایجاد آشوب به بهانة مخالفت با «تقلب» در مسابقات‌ مارگیری، پیشنهاد احمقانة برگزاری «رفراندوم» برای پذیرفتن نتیجة معرکة مارگیری و ... فقط با هدف اخلال در روند حل بحران دست‌ساز هسته‌ای صورت پذیرفته بود.

می‌دانیم که ایران به عنوان عضو پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای، ‌ از حق غنی‌سازی اورانیوم با درصد پائین برخوردار است، ولی در چارچوب همین پیمان حق تولید «سوخت‌هسته‌ای» را ندارد. این مسائل در قرارداد منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای به صراحت مطرح شده. ولی حکومت «مستقل» جمکران به حقوق قانونی خود پایبند نبوده و طی چند سال اخیر، در ظاهر به بهانة گوساله فریب «خودکفائی» و در واقع برای حفظ منافع اربابان در غرب، و ممانعت از کار نیروگاه بوشهر به تولید سوخت هسته‌ای در داخل کشور اصرار ورزیده. این ماجرا شباهت فراوانی به لات‌بازی محمد مصدق و ملی کردن نفت پیدا کرده. شاهدیم که پس از گذشت بیش از نیم قرن از خیانت محمد مصدق،‌ و پس از سه دهه حاکمیت به اصطلاح «پیشرفت» و «استقلال»، دولت قدرقدرت ایران فرآورده‌های نفتی، همچون بنزین و نفت سفید را از خارج وارد می‌کند. در این گیرودار می‌باید از ژنرال فیروزآبادی بپرسیم سوخت جامد موشک‌های چینی و بسیار پیشرفته‌شان را در کدام امامزاده تولید می‌کنند؟ تا آنجا که ما می‌دانیم و دیگران هم در جریان‌اند، موشک‌های حکومت قدرقدرت در سال 1985 از لیبی خریداری می‌شد، سپس به دلیل پیشرفت فراوان کورگن‌ها در زمینة «علمی»، چین موشک‌های تولیدی خود را به نام کرة شمالی و از طریق امارات به حکومت امام زمان قالب می‌کرد. اینهمه تا سپاه پاسداران منافع غرب، به پیروی از «خط امام» به نبرد بی‌امان با «امپریاس» و اسرائیل ادامه دهد!

بله، شعارهای فریبندة خودکفائی و استقلال برای ایجاد «اجماع» بسیار مناسب است، همیشه چنین بوده و چنین نیز خواهد بود. در هر کشوری وقتی به مردم بگویند اتخاذ سیاستی برای رسیدن به خودکفائی لازم است، همه با آن موافقت خواهند کرد. چه کسی می‌خواهد کشورش به خودکفائی برسد؟ همه! ولی همه از خود نخواهند پرسید چگونه و از چه طریق به خودکفائی می‌رسیم؟ در مورد ملی کردن نفت چنین بود و کارخانة رجاله‌پروری موفق شد با کمک فدائیان اسلام و محمد مصدق هم جیب ملت ایران را بزند، هم برای مزدوران خود کسب وجهه کند. محمد مصدق بلافاصله پس از کودتائی که خود زمینه ساز آن بود تبدیل شد به شهید زنده و مظلوم. ولی در مورد تولید سوخت‌هسته‌ای و «خودکفائی» در این زمینة خاص آنگلوساکسون‌ها ناکام شدند. روز گذشته، پرزیدنت مهرورزی ناچار شد در مصاحبة خود با ایسنا، مطالبات غیرقانونی حکومت جمکران در این زمینه را رسماً به کنار گذاشته،‌ و برای خرید سوخت هسته‌ای اعلام آمادگی کند! ولی حکومت اسلامی تا دو هفتة پیش دست از مزدوری برای اربابان در غرب نشسته بود.

سایت گویانیوز، مورخ 26 شهریورماه 1388 به نقل از سایت پاسدار محسن رضائی، تابناک، مصاحبة اکبر بهرمانی را با شبکة «العالم» منتشر کرده. رفسنجانی در این مصاحبه می‌گوید، سیاست ما این است که سوخت نیروگاه‌مان را در داخل تولید کنیم! وی ادامه می‌دهد، درست است که با تولید سوخت هسته‌ای می‌توان به بمب اتمی دست ‌یافت ولی ما چنین قصدی نداریم! البته همه می‌دانند که اکبر بهرمانی از این غلط‌ها نخواهد کرد، ولی همه می‌دانند که تصمیم در این زمینه با اکبر بهرمانی نیست! تجهیز گورکن‌ها به سلاح اتمی سیاست پنتاگون است و تولید سوخت ‌هسته‌ای توسط ایران در واقع نقض قرارداد «ان. پی. تی» است، عملی که می‌تواند ایران را از این پیمان خارج کرده همچون پاکستان در حاشیة قراردادهای هسته‌ای به یک قدرت اتمی دست‌نشاندة استعمار تبدیل کند. حال اگر کمی به عقب بازگردیم خواهیم دید که حکومت اسلامی از دوران به اصطلاح «سازندگی» تحت نظارت غرب رسماً به نقض قرارداد منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای پرداخته بود، و آمریکا و متحدان‌اش تا روز هشتم مهرماه سال‌جاری ضمن انتقاد دروغین از تحرکات نوکران‌شان با جار و جنجال بر این قانون‌شکنی پای فشرده‌اند. اظهارات اکبر بهرمانی شاهدی است بر این مدعا:

«به گزارش تابناک [...] رفسنجانی، در نخستين مصاحبة خود پس از انتخابات [...] در گفت‌وگو با شبکة خبری «العالم» اظهار داشت[...] اين انقلاب ماهيتی دارد که قدرت‌های صاحب نفوذ نمی‌خواهند اين انقلاب موفق باشد[...] دستيابی ايران به تکنولوژی صلح‌آميز هسته‌ای موضوعی است که در دوران [پهلوی] نزديک بود روی دهد و ما از آن برخوردار شويم [...] چند نيروگاه در دست ساخت بود [...]‌ اين اقدامات پس از انقلاب متوقف شد و ما از صفر آغاز کرديم [...] سياست ما اصلاً اين نيست که دنبال سلاح هسته‌ای باشيم [...] سياست کنونی ما اين است که سوخت نيروگاه‌مان را خودمان تهيه کنيم [...] به تازگی قرار شده است که در دو هفتة آينده، مذاکراتی با کشورهای «5+1» شروع شود؛ باید [...] دید [...] آيا حاضرند حق ايران را بپذيرند [...] تضمين می‌دهيم که به دنبال اهداف غيرصلح‌آميز نيستيم [...]»

بله چه تضمینی از تضمین اکبربهرمانی معتبرتر؟ کسی که همچون روح الله خمینی یا حاج‌فرج دباغ‌ها و دیگر مقامات حکومت اسلامی از زباله‌دان استخراج شده و با حمایت استعمار و در بطن یک نظام دست‌نشاندة غرب سی‌سال است با سرکوب و چپاول و لات‌بازی در رأس هرم قدرت لنگر انداخته، واقعاً خیلی باید «معتبر» باشد. البته دچار توهم نشویم، «مذاکره»‌ با گورکن‌ها فقط ظاهر قضیه است،‌ در واقع روسیه با اربابان اینان مذاکره می‌کند و نتیجه هر چه باشد به حساب حکومت مستقل گذارده خواهد شد. حکومتی که موشک‌های وارداتی از چین را نیز به حساب پیشرفت‌های خود گذاشته!

امروز شصتمین سالگرد «انقلاب» چین بود. به گفتة خبرگزاری‌ها بجز «خواص» کسی را به میدان «تیانانمن» راه ندادند. هوجین‌تائو، در مراسم بزرگداشت انقلاب کذا، ضمن غرغره کردن افتخارات معمول در باب پیشرفت و ترقی کشور می‌گوید، «فقط سوسیالیسم می‌تواند کشور را نجات دهد!» البته باید دید مقصود ایشان از سوسیالیسم چیست؟

به گزارش نووستی، مورخ اول اکتبر 2009، هوجین تائو در سخنرانی خود به مناسبت بزرگداشت سالگرد انقلاب چین اظهار داشت:‌

«60 سال توسعة جمهوری ثابت کرد که فقط سوسیالیسم می‌تواند کشور را نجات دهد. تضمین توسعة چین فقط از طریق سیاست اصلاحات و گسترش روابط امکانپذیر است.»


بله، سوسیالیسم «چینی» فقط زمانی می‌تواند «کشور را نجات‌ دهد» که مردم چین را به کارگران بی‌جیره و مواجب سرمایه‌سالاری جهانی تبدیل کند. این نوع سوسیالیسم مورد پسند آمریکاست! هم فاقد عدالت اجتماعی سوسیالیسم است، هم فاقد آزادی اجتماعی رایج در سرمایه‌داری‌های غرب! به عبارت دیگر هم توحش سرمایه سالاری را بر مردم چین تحمیل می‌کند، هم سرکوب سیاسی نظام تک‌حزبی را. به این می‌گویند یک «تیر و دو نشان!» ولی باید اذعان کنیم چینی‌ها به مراتب از اهالی مرزپرگهر خوش شانس‌ترند، چرا که ما اصلاً هیچ حزبی نداریم.

اصولاً همانطورکه امام روشن ضمیر فرمودند، «حزب باعث تفرقه می‌شود!» استاد بنی‌صدر هم فرموده بودند که باید به «بیان آزاد»‌ قرآن باز گردیم، طاعون سبز نیز هم‌صدا با توده‌پرستان عوامفریب به شبکة «طبیعی» مردم «مهر» می‌ورزد. و می‌دانیم که شبکة کذا به مراتب از نظام تک‌حزبی قدرت سرکوب بیشتری دارد. سی‌سال پیش در چنین روزهائی محفل کودتا خود را برای اشغال سفارت آمریکا، تحقق «خواست مردم» و تبدیل نهضت عاظادی به «اوپوزیسیون» آماده می‌کرد. امروز هم اربابان حکومت اسلامی در لندن و واشنگتن از زبان میرحسین موسوی و دیگر نوکران وفادارشان بر طبل «مردم»‌ می‌کوبند. ‌




...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت