تجارت موهن!
...
همهاش زیر سلطة اموات زندگی میکنند و مردمان زنده امروز از قوانین شوم هزار سال پیش تبعیت مینمایند. کاری که پستترین جانور نمیکند[...] این مذهب برای یک وجب پایین تنه از جلو و عقب ساخته و پرداخته شده. انگار که پیش از ظهور اسلام نه کسی تولید مثل میکرده و نه سر قدم میرفته. خدا آخرین فرستادة برگزیده خود را مأمور اصلاح این امور کرد. تمام فلسفة اسلام روی نجاسات بنا شده اگر پائین تنه را از آن بگیرند، اسلام روی هم میغلطد و دیگر مفهومی ندارد.
پس از اختراع «بمب موهن» توسط گاوچرانها جهت «مبارزات» و اجرای عملیات «ضدامپریاس»، خبر رسید که چینیها هم برای حفظ «نوامیس اسلام» ابتکار به خرج داده و به تولید انبوه «پردة بکارت» روی آوردهاند تا شالوده و« فلسفة اسلام» فرو نریزد.
آمریکا خیلی علاقه دارد که نوکراناش در جمکران موسوی، کروبی و محمدخاتمی را دستگیر کنند تا اینان به «حسین مظلوم» و «رهبر» مبارزه با ظلم و ستم و این مزخرفات تبدیل شوند. پارسیدن قلم به مزدهای کیهان که در حنازرچوبه، مورخ 14 مهرماه 1388 با کد: 718953 منعکس شده در چارچوب همین سیاست بحرانسازی قرار گرفته. گاوچرانها قصد دارند به همان ترتیب که خمینی را به عنوان «رهبر» مخالفان به ملت ایران تحمیل کردند، همین سناریو را با نوکران اصلاحطلب خود نیز تکرارکنند، تا اسلام خدشهدار نشود! به همین دلیل است که اوباش اصلاحطلب و اراذل نهضت عاظادی در کالیفرنیا، با سفسطه و مغلطه «قانونشکنی» و تظاهرات غیرقانونی را بیشرمانه «توجیه میکنند. البته نه با استدلال منطقی، که با استناد به نهجالبلاغه و قرآن. علامت تعجب هم نمیگذاریم چون امروز در فیگارو به مطلب اعجابانگیزی برخورد کردیم.
به گزارش فیگارو، مورخ 6 اکتبر 2009 از مصر، مائوئیستهای چین به برخی کشورهای عرب و مسلماننشین «پردة بکارت» صادر میکنند! بهای هر پرده 30 دلار آمریکاست و همچون ورق زر به فروش میرسد. به همین دلیل نمایندگان محافظهکار مجلس مصر شدیداً به این «تجارت موهن» اعتراض فرمودهاند. به نظر ما پردههای 30 دلاری بازار برخی تجار داخلی را کساد کرده و به همین دلیل فریاد نمایندگانشان در مجلس قانونگزاری به آسمان بلند شده. بله! برای حفظ «اقتدار» و «نوامیس» اسلام، گاوچرانها و چینیها سنگ تمام گذاشتهاند. یانکیها در سنگر «حفظ اقتدار» اسلام میرزمند و از آنجا که مباشرانشان در چین هنوز پیوند خود را با پدرسالاری حفظ کردهاند آنان را به نبرد در جبهة «حفظ نوامیس» گماردهاند.
هدف از اختراع «بمب موهن» یا همان شیافهای انفجاری همچنانکه در وبلاگ «بمب موهن» گفتیم حفظ اقتدار اسلام است. از این پس مبارزان محترم «راه حق» با استفاده از یک شیاف ناقابل «منطق علوی» را در برابر «منطق اموی» به ارزش خواهند گذاشت و آخوندکدیور، در کالیفرنیای شمالی با تلاوت آیاتی از «سورة بقره» و با اشاره به نهجالبلاغه نه تنها برایشان مراسم روضه وزوزه و سوگواری برگزار خواهد کرد که «حقوق بشر» را نیز از «نامة علی به مالک اشتر» برایمان استخراج میکند. میبینیم که آخوند کدیور که پیشتر دمکراسی را در نهجالبلاغه «کشف» کرده بودند، اینبار «حقوق بشر» را در «نامة علی به مالک اشتر» رویت فرمودهاند. به عبارت دیگر، در حالیکه مائوئیستها بر امور ناموسی جهان اسلام متمرکز شدهاند، گاوچرانها ضمن حمایت از حکومت جمکران، در کالیفرنیا کارگاه تبدیل «نوکر» به «اوپوزیسیون» حکومت اسلامی را افتتاح کردهاند.
بله، در این راستا، امروز آخوند کدیور در یوتوب «سخنرانی» داشتند و چنان سخنان گوسالهپسندی ردیف کردند که بررسی بخشی از آن برای نشان دادن ابعاد شارلاتانیسم طاعون سبز الزامی است. کدیور با توسل به دروغ، سفسطه و مغلطه، و با نفی واقعیت در زمان و مکان مشخص، ضمن روضه و زوزه برای «شهدا»، و ابهامپراکنی پیرامون تعداد دقیق جانباختگان، هر آنچه را که طی 30 سال در این حکومت نکبت و ادبار به روزمرة ملت ایران تبدیل شده، به حوادث اخیر تقلیل داده، به حساب خامنهای و احمدی نژاد گذاردند و از دوستان خود نیز سلب مسئولیت کردند. ایشان همچنین با نفی مسئولیت آشکار میرحسین موسوی در برگزاری تجمع غیرمجاز، شرکت در این تظاهرات را با «شرکت در جنگ» برای دفاع از خاک کشور مترادف دانستند! کدیور میگوید اگر موسوی مسئول کشته شدن مردم است، پس خمینی هم که از مردم برای شرکت در جبهههای جنگ دعوت میکرد مسئول مرگ آنهاست!
فکر نکنید کدیور ابله است و نمیداند چه میگوید. آخوند کدیور مخاطب را ابله پنداشته که چنین مزخرفاتی سر هم میکند. وقتی به کسی میگویند جنگ شده، و باید برای کشته شدن در راه حق یا میهن یا اسلام و غیره به جنگ بروی یعنی چه؟ یعنی برای مرگ آماده شو. آیا میرحسین موسوی جلاد برای «شهادت» در راه «حق» از مردم دعوت کرده بود؟ در ظاهر خیر، ولی در واقع آری! چرا؟ چون ایشان بدون در نظر گرفتن قوانین و مقررات، برای اعتراض به نتایج انتخاباتی که هنوز نه به تأئید وزارت کشور رسیده بود و نه به تأئید شورای نگهبان، مردم را به تجمع در خیابان دعوت کردند، البته اینهمه طبق برنامة اربابانشان در کارخانة رجالهپروری. این تحرکات با هدف ایجاد شورش و سازمان دادن به کودتای مخملین چند روز ادامه یافت و برخلاف ادعای رسانههای جمکران، کل حکومت در این کودتا سهیم بود. از روز 23 خردادماه دست کودتاچیان برای فراهم آوردن زمینة شورش باز گذاشته شد. زمانیکه اربابان حکومت دریافتند تظاهرکنندگان برای موسوی و کروبی و «بازگشت به خط امام» به خیابان نیامده و مطالبات اسلامی ندارند، ناگهان به یاد «قانون» افتادند و رهبر معظم را به دانشگاه سابق تهران ارسال کردند. این چنین بود که توانستند میرحسین موسوی و آخوند کروبی، دو جنایتکار شریک حکومت را به «رهبر» مخالفان تبدیل کنند.
شیفتگی آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک بر جمال بیمثال دستاربندان دلیل دارد. آخوند جماعت، بنابرتعریف «قانونگریز» است. قانونگریزی به ایجاد آشوب و سرکوب میانجامد و استعمار هم جز این نمیطلبد. همچنانکه گفتیم تحمیل «شرایط ویژه» بر ملتها برای سرکوب و تاراجشان کفایت میکند. این شرایط را میتوان با کودتا، جنگ و یا هرجومرج ایجاد کرد؛ طی سه دهة اخیر شاهد چنین شرایطی بودیم و معرکة انتخابات و اعتراضات به «تقلب فرضی» برای تحقق همین اهداف مقدس به راه افتاد. پیش از ادامة مطلب یک پرانتز بازمیکنیم و نگاهی خواهیم داشت به دلائل کودتای انتخابات.
بارها در این وبلاگ گفتهایم، باز هم میگوئیم، آمریکا با نقض مقررات میخواست از مذاکره با حکومت جمکران خودداری کند، و حکومت جمکران هم میکوشید با قانونشکنی بهانة مناسب برای اربابان فراهم آورد. آمریکا بدون سند و مدرک ادعا میکرد ایران میخواهد بمب بسازد و اصلاً حق غنیسازی اورانیوم را ندارد. حال آنکه در چارچوب مقررات «ان. پی. تی» ایران از حق غنیسازی اورانیوم با درصد پائین برخوردار است. حکومت اسلامی هم هر روز هزاران سانتریفوژ «از آسمان» به دستش میرسید و جهش و پرش میکرد و برخلاف مقررات «ان. پی. تی» خواهان تولید سوخت هستهای در داخل خاک کشور میشد!
سخنان خاتمی، احمدی نژاد و متن مصاحبة اخیر اکبر بهرمانی با شبکة العالم شاهدی است براین مدعا که آبمنگلها یک صدا و برخلاف مقررات خواهان تولید سوخت هستهای در داخل مرزهای کشور بودند تا از این راه تهدید ملت ایران به تهاجم نظامی تداوم یابد و منافع اربابانشان در غرب تأمین شود. ولی سرانجام ایالات متحد ناچار شد در سیاست خود بازنگری کند. شرکت ایران در مذاکرات ژنو نشان بارز تغییر سیاست ایالات متحد بود. هیچیک از کشورهای عضو ناتو از این مذاکرات استقبال نمیکرد. باری سفر امروز نیکولا سرکوزی به قزاقستان و عقد قرارداد شرکت «آره وا» برای تولید سوخت هستهای در این کشور پیامد مستقیم مذاکرات ژنو است، که در وبلاگ دیگری به آن خواهیم پرداخت. پس بازگردیم به نوحهخوانی و شارلاتانیسم آخوند کدیور در کالیفرنیا، آنهم در کالیفرنیای شمالی!
آخوند کدیور از یکسو به خطا، ادعا میکند تظاهرات کذا، طبق اصل 27 قانون اساسی مجاز بوده. حال آنکه پیش از برگزاری این تظاهرات، وزارت کشور رسماً اعلام داشت، هیچ مجوزی برای تجمع صادر نکرده. ولی آخوندجماعت همانطور که گفتیم «قانونگریز» و «منطقستیز» است، چرا که هر گاه منافع اربابان ایجاب کند بلافاصله با نفی زمان و مکان، از ایران در هزارة سوم به صحرای عربستان در چهارده سدة پیش پرش کرده با ارجاع به آیه و حدیث و روایت، قانون و مقررات را نقض میکند و برای دفاع از «حق» و «منطق علوی» و غیره به عربده جوئی و نفسکش طلبی مشغول میشود. مسلم است که آخوندها همواره خود را در جبهة «حق» و پیرو محمد و علی میبینند و طرف مقابل را هم در جبهة کفر و معاویه و غیره قرار میدهند، اینگونه است که الزامات ارباب را برآورده میکنند. طی بیش از یک سده، این معجزات فقط از طریق نفی زمان و مکان و با توسل به دستاربند و اوباش امکانپذیر شده. «قانونشکنی» با توسل به «سنت مقدس» رمز پیروزی سیاست استعمار است و جز دستاربند و اوباش، هیچ ابزاری برای اعمال چنین سیاستی وجود ندارد.
باری آخوند کدیور قانونشکنی میرحسینموسوی را در راستای دفاع از «حق» توجیه میکند. ایشان میفرمایند، «مردم» برای طرح یک سئوال به خیابان آمده بودند، «مردم» میخواستند بپرسند رأی ما چه شد، و ... مشروح سخنان کدیور روی یوتوب موجود است و نیازی به تکرار مزخرفاتاش نیست. ولی ما به کدیور و همکاراناش میگوئیم، در هر حکومتی ـ نوع حکومت مطرح نیست ـ حفظ نظم قانونی و تأمین امنیت جامعه وظیفة نیروی انتظامی است و هیچ فرد یا گروهی حق ندارد در زمان حال با تکیه بر مطالب نامة فرضی علی به مالک اشتر، یا سخنان فرضی محمد در بارة «عمار یاسر»، به بهانة نبرد حق علیه باطل در نظم جامعه ایجاد اخلال کند.
فرض کنیم که در یک تئوکراسی انتخابات میتواند وجود داشته باشد؛ فرض محال، محال نیست. و فرض کنیم که در انتخابات کذا تقلب شده و شواهد و اسناد تقلب هم موجود است، دعوت به تظاهرات به چه دلیل صورت گرفت؟ نتیجة این «انتخابات» میبایست به تأئید «شورای نگهبان» میرسید یا به تأئید «مردم» در کوچه و خیابان؟ طرف صحبت شورای نگهبان کاندیداها بودند یا «مردم» که برای دفاع از آراء فرضیشان میبایست به خیابان میآمدند؟ برای این پرسشهای منطقی هیچ پاسخی ندارید، چرا که برخوردتان با تقلب فرضی قانونشکنانه بود. سرکار و اربابانتان پنداشتید، یکبار دیگر میتوانید با تکیه بر نارضایتی عمیق مردم از این حکومت دستنشانده، همان برنامة شیرین 17 شهریور 1357 را تکرار کنید: تجمع غیرمجاز، شلیک به سوی نیروهای انتظامی از درون جمعیت برای تشویق اینان به کشتار و...و شایعهپراکنی و تکرار سناریوی شهیدسازی. اشتباهتان دقیقاً همینجا بود!
روز 17 شهریور، رادیوی دولتی ایران، دیر هنگام حکومت نظامی را اعلام کرد و بسیاری از مردم «خبر» رادیو تهران را نشنیدند چون خانه را به مقصد میدان ژاله ترک کرده بودند. اما از میان مردمی که با دستخالی در میدان ژاله نشسته بودند، دستهای جنایتکاری به سوی نیروهای نظامی شلیک کرد. عصر همان روز حوالی خانقاه صفیعلیشاه، فتوکپی «آمار» هزاران شهید و هزاران مجروح دست به دست میگشت! این فتوکپیها از کدام جهنمدره ظرف چند ساعت در شهر پخش شده بود؟ جالب است که آنروز هم بعضیها «هزاران جسد» در سردخانة بیمارستانها مشاهده کرده بودند، و متصدیان گورستان به بعضیها از «هزاران جسد» انباشته شده در غسالخانه «خبرموثق» داده بودند و به این ترتیب بود که کشور را از آشوبی به آشوب دیگر انداختند. پس از 4 ماه آشوب، سران 4 کشور در گوادالوپ گفتند، «شاه باید برود» و تلویحاً فرمودند، «امام باید بیاید!» آیا سران آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان نامة «علی به مالک اشتر» را خوانده بودند، یا اینکه برای چپاول و کشتار در کل منطقه خیز برداشته بودند؟ اگر نظر ما را بخواهید، آمریکا هم مانند شما معتقد بود که «علی» معیار حق است و «عمار یاسر» به فرمان «شاه» کشته شده. امروز هم آمریکا معتقد است که «اسلام سبز» خیلی خوب و مامانی است، چرا که از اسلام سبز همیشه میتوان با «الله اکبر» و «مرگ بر دیکتاتور» به دیکتاتورهای دیگر، اسلامهای دیگر و اللهاکبرهای دیگر رسید، در صورتیکه از دمکراسی به هیچ اسلامی راهی نخواهد بود.
در یک نظام دمکراتیک کسی نمیتواند با توسل به توهمات «سبز» و «سیاه»، سخن از «منطق علوی» و «منطق اموی» بگوید. مگر علی و معاویه منطقی جز «زور» داشتهاند که «منطق علوی» اختراع کردهاید؟ در تقدس و مقدسات و حدیث و روایت هیچ منطقی وجود ندارد. حدیث و روایت اگر تقدسی هم نداشته باشد، «انسانستیز» و قانونگریز است. حتی در یک نظام غیردمکراتیک هم کسی نمیتواند با نفی زمان و مکان و نقل حدیث و روایت قانون و مقررات را نقض کند و جامعه را در آن واحد یکهزار سال عقب و جلو ببرد. چنین امکانات گستردهای فقط در «حکومت دینی» موجود است و بیجهت نیست که پنتاگون و مباشراناش در چین «حفظ اسلام» را در دستورکار خود قرار دادهاند. اولی برای مسلمین مبارز شیاف میسازد، و در کالیفرنیا سوپر مارکت «اسلام سبز» افتتاح میکند، دومی هم برای زنان متدین جهان اسلام «پردة بکارت» یدکی تولید میکند. بله جناب کدیور! خوشبختانه «فدائی اسلام» فراوان است. آنچه راوی «توپ مرواری» در این مرام انسانستیز و ضدایرانی رویت کرده بود از دیدگان تیزبین اربابان شما پنهان نمانده:
مذهب آنها سیکیم خیاردی است، معجون دل بهمزنی از آراء و عقاید متضادی است که از مذاهب و ادیان و خرافات سلف، هول هولکی و هضم نکرده، استراق و بیتناسب به هم درآمیخته شده است و دشمن ذوقیات حقیقی آدمی، و احکام آن مخالف با هر گونه ترقی و تعالی اقوام و ملل است و به ضرب شمشیر به مردم زورچپان کردهاند، یعنی شمشیر بران و کاسه گدائی است. یا خراج و جزیه به بیتالمال مسلمین بپردازید یا سرتان را میبریم. هر چه پول و جواهر داشتیم چاپیدند، آثار هنری ما را از بین بردند و هنوز هم دست بردار نیستند. هر جا رفتند همین کار را کردند. ما که عادت نداشتیم دخترانمان را زنده بگور بکنیم[...] ما برای خودمان تمدن و ثروت و آزادی و آبادی داشتیم و فقر را فخر نمیدانستیم، همة اینها را از ما گرفتند و به جایش فقر و پریشانی و مرده پرستی و گریه و گدائی و تأسف و اطاعت از خدای غدار و قهار و آداب کونشوئی و خلا رفتن برایمان آوردند. همه چیزشان آمیخته با کثافت و پستی و سودپرستی و بیذوقی و مرگ و بدبختی است. چرا ریختشان غمناک و موذی است و شعرشان مرثیه و آوازشان چسناله است؟ چونکه با ندبه و زوزه و پرستش اموات همهاش سروکار دارند. برای عرب سوسمار خوری که چندین صد سال پیش به طمع خلافت ترکیده، زندهها باید تمام عمر به سرشان لجن بمالند و گریه و زاری کنند.[...] همهاش زیر سلطة اموات زندگی میکنند و مردمان زنده امروز از قوانین شوم هزار سال پیش تبعیت مینمایند. کاری که پستترین جانور نمیکند.
(توپمرواری، صادق هدایت)
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت