سه‌شنبه، دی ۰۱، ۱۳۸۸


لافی‌جانی!
...
یکی در خواب حاصل کرد ملکی
برو بر حاصل و محصول می‌خند
سئوالی گفت کوری پیش کری
دلا بر سائل و مسئول می‌خند
چو نقدت دست داد از نقل بس کن
خمش بر ناقل و منقول می‌خند

زنده یاد جرج اورول در باب «اجماع» یا همان «وحدت کلمه» سخنان حکیمانه‌ای دارند که در این وبلاگ بارها آنرا نقل کرده‌ایم، ولی چنین سخنانی هر چه تکرار شود کم است؛ پس تکرار مکررات خواهیم کرد. جرج اورول می‌فرمایند، سگ‌های ‌سیرک با شنیدن صدای شلاق مربی معلق زدن آغاز می‌کنند، ولی بهترین سگ‌ها برای معلق زدن در حضور ارباب نیازی به شنیدن صدای شلاق هم نخواهند داشت. ولی از آنجا که سخنان حکیمانة حضرت جرج اورول انسانی است، پس نه تنها جهان‌شمول نیست که شامل مرور زمان هم خواهد شد. به ویژه اگر در هزارة سوم باشیم، و در برابرمان اهالی مرزپرگهر صف کشیده باشند، آنهم پس از درگذشت آیت‌الله حسینعلی منتظری «مبارز!»

بله در چنین شرایط ویژه‌ای، سگ علیرغم شامة بسیار قوی، راه به صاحبش نخواهد برد و هر چه ارباب شلاق را در هوا تکان دهد بی‌فایده است پس برای ممانعت از فروپاشی این «نظام مقدس» که از زمان ابراهیم خلیل‌الله، ارتباط سگ را همزمان با صاحب‌اش و با گلة ایشان تنظیم کرده، می‌باید چاره‌ای اندیشید. سگ به دلیل اینکه انسان نیست، رفتار غریزی دارد و نمی‌اندیشد. گله نیز به همچنین، پس می‌ماند صاحب سگ! ایشان باید فلک را سقف بشکافند و طرحی نو در اندازند، در غیراینصورت هم سگ را از دست می‌دهند، و هم گوسفندان را.

آری، درگذشت حسینعلی منتظری دست حکومت اسلامی و اربابان‌اش را چنان در پوست گردو گذاشت که همگی در یک صف قرار گرفته، ‌ برای قهرمان‌سازی، قلم حماقت از نیام بلاهت بیرون کشیده، بی‌بی‌گوزک‌بافی آغاز کردند. در واقع تا پیش از درگذشت حضرت آیت‌الله همه چیز بخوبی پیش می‌رفت، با شایعه پراکنی، ‌ یک جنجال به راه می‌انداختند و بلافاصله یک قهرمان از خم رنگرزی بیرون ‌کشیده، به سربازگیری مشغول می‌شدند. به عنوان نمونه «شایعة تقلب» در شبه‌انتخابات جمکران، یک جنایتکار خودفروخته به نام میرحسین موسوی را به «رهبر جنبشی» خیالی تبدیل کرد و آنزمان که کار کودتا به بن‌بست رسید، ‌ و رهبر جمکران ناچار شدند همه را به رعایت قانون دعوت فرمایند، رهبر جنبش کذا نیز همه را به پیروی از خط مزدوری امام‌شان فرا خواندند. پس آنگاه رسیدیم به جنجال جهانی پیرامون قتل رسانه‌ای «ندا» و انتشار سخنان نامزد فرضی وی در بنگاه خبرپراکنی «بی‌بی‌سی» و آغاز امام‌زاده‌سازی توسط رسانه‌های بریتانیا. در این‌مورد خاص مفصلاً توضیح داده‌ایم، پس ماجرای مبهم «ندا» را رها می‌کنیم. اما برای پیگیری مسیر قهرمان‌سازی چرا راه دور برویم؟ در تاریخ 16 آذرماه سالجاری، حنازرچوبه، خبرگزاری رسمی حکومت جمکران با انتشار تصاویر «میم‌ته» هدف مشابهی را دنبال می‌کرد: تبدیل یکی از اهرم‌های سرکوب حکومت، یا همان تشکل‌های دولتی دانشگاه، به قهرمان جنبش دانشجوئی از طریق تخریب انسان.

بیا ای زیرک و بر گول می‌خند
[...]
چو مرده، مرده‌ا‌‌ی را کرد معزول
تو خوش بر عازل و معزول می‌خند

به محض انتشار تصاویر کذا، برنامة «معلق زدن» سگ‌های دست‌آموز در داخل و خارج از مرزها آغاز شد. همچنانکه گفتیم هدف پروپاگاند تحریک احساسات جهت به چالش کشیدن منطق انسانی است، در نتیجه همة‌ صاحب‌نظران فرهیختة چاه جمکران بحث‌های عمیق و «جامعه شناسانه»‌ پیرامون چادر و مقنعه را آغاز کردند! حال آنکه اصل مطلب هیچ ارتباطی با انتشار تصاویر یک مرد در لباس زنانه نداشت، اصل این بود که «دلیل» دستگیری «میم‌ته» در ابهام قرار گرفته بود. به عبارت دیگر می‌بایست از «اتهام» یا «جرم» میم‌ته آگاه می‌شدیم که نشدیم، ‌ چرا که به دلیل اعمال «انزوای رسانه‌ای» تمام رخدادهای 16 آذرماه سالجاری در ابهام فرو افتاد! و همة ‌رسانه‌ها به نقل از «شاهدان عینی» دست به «خبرسازی» زدند. روشن‌تر بگوئیم، با همکاری دولت مهرورزی، «شایعه‌پراکنی» رسماً از طرف خبرگزاری‌های «معتبر» غربی‌ جای خبررسانی را گرفت.

جالب‌ اینجاست که هیچیک از «شاهدان عینی» به متن سخنرانی «میم‌ته» اشاره نمی‌کند و نیروهای انتظامی جمکران نیز در اینمورد سکوت کامل اختیار کرده‌اند. می‌بینیم که آشوب‌طلبان و نیروهای انتظامی جمکران چگونه در هم‌سوئی کامل با یکدیگر قرار می‌گیرند و عجیب است که «شاهدان عینی» حاضر در جلسة سخنرانی «میم‌ته» ‌نیز در اینمورد هیچ نگفته‌اند! در عوض بازار اظهارنظرهای عمیق و ابلهانه بسیار داغ و گرم شده. به عنوان نمونه یکی از زینب‌های جمکران که از قضای روزگار فرزند خلخالی جنایتکار نیز از آب در آمده می‌گوید،‌ «مشکلات زنان باید به دست زنان حل شود و مردان حق ندارند برای حل این مشکلات اقدام کنند!» و این اظهارات بلاهت‌گستر در سایت آخوندپرور «زمانه» منعکس شده. حال که صحبت از خلخالی به میان آمد، بهتر است بازگردیم به مواضع آیت‌الله منتظری و نهضت «عاظادی» در مورد جنایات فجیع خلخالی، به ویژه در کردستان.

همچنانکه پیشتر هم اشاره کردیم، به محض استقرار حکومت اسلامی سرکوب همه جانبه با تهاجم به زنان آغاز شد. شمه‌ای از سرکوب‌ها را در تهران تشریح کرده‌ایم،‌ پس امروز نگاهی داشته باشیم به جنایات حکومت اسلامی در کردستان. در «بهار آزادی»، همزمان با اجرای نمایش مهوع تلویزیونی «بحث آزاد» پیرامون کردستان که جناب دکتر «محمد مکری» پای ثابت آن بود، ارتش «آریامهری ـ اسلامی» سرکوب کردها را آغاز کرد. بهانه نیز همان بهانة ابله‌پسند همیشگی بود، شایع کردند که کردها تجزیه طلب‌اند! پس لازم آمد که ارتش قهرمان و آمریکائی تجزیه‌طلبان را قلع و قمع کند. و از آنجا که حکومت در دست آخوند جماعت بود، آخوند خلخالی هم برای اجرای عدالت به سوی کردها شتافت تا چمران و صیاد شیرازی دست‌ تنها نمانند.

بمباران کردها با «بمب ناپالم» و بمب‌های خوشه‌ای یکی از اقدامات «مردمی» حکومت بود که مورد تأئید دولت خیابانی شیخ مهدی بازرگان نیز قرار گرفت، و آیت‌الله طالقانی و همچنین آخوند منتظری در مورد این جنایات سکوت کامل اختیار فرمودند. اما خارج از کشتار جمعی کردها توسط حکومت اسلامی، اعدام یک پزشک به جرم معالجة مجروحین و مصدومین را نیز می‌باید از جنایات قهرمانة دولت محبوب و مردمی بازرگان به شمار آوریم. در تابستان 1358، دکتر «رشوند سرداری» را به «جرم» پایبندی به سوگندنامة‌ بقراط تیرباران کردند. سوگندنامه‌ای که پزشک را موظف می‌کند بدون در نظر گرفتن جبهة دوست و دشمن به مداوای مصدومین اقدام کند چرا که هدف «نجات جان انسان»‌ است نه مداوای دوستان و «برادران».

در تاریخ 30 مردادماه 1358،‌ دکتر ابوالقاسم رشوند سرداری، به جرم مداوای تمام زخمی‌های جنگ کردستان در بیمارستان شهر پاوه دستگیر و در پشت دیوار محل کارش تیرباران می‌شود. رشوند سرداری فقط‌ 27 سال داشت. این جنایت سبعانه، قطره‌ای است از دریای توحش حکومت اسلامی در ایران. حال باید ببینیم مسئولان «شریف» بی‌بی‌سی به چه دلیل روضه نامة شیخ مسعود را تحت عنوان، «آنها دو تن بودند» منعکس می‌کنند؟ نکند فکر می‌کنید، ملت ایران به فراموشی دچار شده؟ نه هیچکس فراموشی نگرفته! آنکه گرفتار آلزایمر سیاسی است، بدون تردید کارفرمایان آدمخوار بوق حاکمیت بریتانیا باید باشند که همچنان در دوران شیرین جنگ سرد یخ زده و خواهان «هدایت» حکومت اسلامی به مسیر جادوئی «یکجانبه‌گرائی» در زمینة هسته‌ای‌اند.

کار ندارم جز این، کارگه و کارم اوست
لاف زنم، لاف لاف چونکه خریدارم اوست

به گزارش ایسنا، مورخ 30 آذرماه سالجاری، پاسدار علی «ال‌لاریجانی»، غلامبچة سفارت که برای رفع و رجوع امور ارباب در مصر به سر می‌برد، ‌ زمزمة خروج از «ان. پی. تی» سر داده. علی‌کوچیکه می‌گوید اگر همه خلع سلاح هسته‌ای نشوند، چه دلیلی دارد که ما به تعهدات خود در «ان. پی. تی» عمل کنیم؟! بله می‌بینیم که «مرد قدرتمند» جمکران، که در واقع نوکر نشان‌دار انگلستان است، در بحران دست‌ساز هسته‌ای درست در همان مسیر «استقلال» و «قانون‌شکنی»‌ محمد مصدق گام برمی‌دارد: سرپیچی از مقررات بین‌المللی، یکجانبه‌گرائی و عربده‌جوئی با شعار منافع ملی. لاریجانی می‌گوید، از آنجا که اسرائیل تعهدی به «ان. پی. تی» ندارد و آمریکا و دیگر کشورها هم سلاح هسته‌ای دارند، عمر «ان.‌ پی. تی» به پایان رسیده! البته این پاسدار مفلوک فراموش کرده که اسرائیل هرگز قرارداد منع گسترش سلاح‌های اتمی را امضا نکرده، ولی دولت ایران متعهد شده مفاد پیمان مذکور را اجرا کند. در نتیجه رئیس مجلس‌چاه جمکران برای توجیه منافع اربابان‌اش در لندن نمی‌تواند ایران را با اسرائیل، هند و دیگر کشورهائی که «ان. پی. تی» را امضاء نکرده‌اند مقایسه کند. همچنین حکومت گورکن‌ها نمی‌تواند خود را در جایگاه اعضای دائم شورای امنیت قرار دهد.

لازم است غلامبچة سفارت در جایگاه واقعی خود، یعنی رئیس فرمایشی، یک مجلس فرمایشی و دست‌ساز در یک حکومت پوشالی و دست‌نشاندة آمریکا قرار گیرند، تا دریابند کسی که در چنین جایگاه پرافتخاری نشسته نمی‌تواند از این گنده‌گوئی‌ها بکند. در ضمن اگر ایشان قصد القاء این مطلب را دارند که اسرائیل، حزب‌کارگر انگستان و حزب دمکرات آمریکا با تجهیز حکومت اسلامی به سلاح اتمی مخالف‌اند، مسلماً مخاطبان خود را ابله پنداشته‌اند. پس حضورشان بگوئیم کارفرمایان هاآرتز، گاردین و نیویورک‌تایمز از مدافعان پروپاقرص اتمی شدن چاه جمکران به شمار می‌روند، و بارها و بارها «ایران اتمی» ‌را در گزارشات و مقالات «تحقیقی» خود ستایش کرده‌اند. خلاصه، «زاغ اگر عاشق سرگین آمد، گو باش!» اما اشکال این عشق و عاشقی اربابان‌تان این است که مخالف واقعی تجهیز حکومت طالبان جمکران به سلاح اتمی کرملین است، نه کاخ سفید!

باری، سایت نووستی،‌ مورخ اول دی‌ماه سالجاری، به نقل از ایسنا سخنان پاسدار لاریجانی را منعکس کرده‌. ایشان فرموده‌اند، آمریکا و کشورهائی که سلاح هسته‌ای دارند «بازی» را بر هم زدند! به عبارت دیگر «ما» هم دیگر بازی نکرده، از «ان. پی. تی» خارج می‌شویم! پاسدار لاریجانی همچنین گفته‌اند، اسرائیل یک رژیم «غلط» است چون در منطقه ایجاد دردسر می‌کند. بله،‌ می‌بینیم حال که پای منافع انگلستان به میان آمده حکومت «مستقل» اسلامی، ‌ که اجرای تعهدات بین‌المللی را «بازی»‌ به شمار می‌آورد، «درست» است و هیچ دردسری هم در منطقه ایجاد نکرده. خلاصه بگوئیم، این حکومت هرگز از طالبان و القاعده حمایت نکرده، با اشغالگران عراق هم هیچ همکاری نداشته و ... و از همه مهم‌تر حکومت کذا کشور ایران را به باغ وحش ناتو تبدیل نکرده:

«[...]کسانی که بازی را بهم زدند آمریکا و کشورهائی بودند که سلاح هسته‌ای دارند[...] [...] با این رفتارهائی که آژانس [...] در مورد پروندة هسته‌ای ایران از خود نشان داد، آخرین میخ‌ها را به تابوت ان. پی. تی زد[...] ما برای این جیغ‌هائی که رژیم صهیونیستی می‌کشد اهمیتی قایل نیستیم، چون بیشتر از روی ترس است [این رژیم] در منطقه دایماً دردسر ایجاد می‌کند و یک رژیم غلط است.»


روباه لنگ گفت که بر شیر عاشقم
گفتم که این به دمدمه و های و هوی نیست

بله سخنان لاریجانی در مورد آمریکا، اسرائیل و مسئلة هسته‌ای آمیزه‌ای است از نطق‌های آتشین مصدق و زوزه‌های دل‌نشین خمینی که با زدن نعل وارونه و شاخ‌وشانه کشیدن ظاهری، در واقع برای تأمین منافع غرب در برابر ملت ایران ایراد می‌شد،‌ و جز حمایت از منافع ارباب‌ هدفی را دنبال نمی‌کرد. اما «ارباب» امروز دیگر آن ارباب قدرتمند گذشته نیست! در نتیجه نمی‌تواند برای چپاول ملت ایران با ایجاد جنجال و هیاهو «قهرمان‌سازی» کند و قهرمان دست‌ساز را به یک‌جانبه‌گرائی و مرزشکنی در عرصة بین‌المللی تشویق نماید. به همین دلیل شاهدیم که «قهرمانک‌های» متعددی نظیر موسوی، لاریجانی، و ... از خم رنگرزی ارباب بیرون کشیده می‌شوند، تا مطالبات‌ ارباب «مقدس» را پیوسته در حاشیة تحولات اجتماعی زیر لب برای ما ملت «زمزمه» کنند. که از دوران موسی کلیم‌الله گفته‌اند، «رهرو آن است، که آهسته و پیوسته رود‌.» از اینروست که علی‌کوچیکه، قهرمان کارخانة رجاله‌پروری سخنرانی «میهنی» خود را در مصر ایراد می‌کند. پاسدار لاریجانی هم پیوسته و آهسته مطالبات ارباب را تکرار می‌کند، فقط نمی‌داند که حضرت موسی نه تنها لکنت زبان داشته که هرگز پای به «سرزمین موعود» نگذاشت! پیشتر گفتیم که لاریجانی از نخستین افرادی بود که به پیروی از طاعون سبز، برای حفظ منافع بریتانیا،‌ تعهدات ایران در برابر آژانس را «فریب» خواند، و خلاصه به دلیل خط‌ سیاسی‌ای که لاریجانی با کمک هیزاکسلنسی به مسیر تحولات تزریق کرد، حکومت «مستقل» ضمن تأمین دو ماه فرصت‌ بیشتر برای اربابان در لندن و واشنگتن،‌ توانست ارائة پاسخ به پیشنهاد آژانس را به 31 دسامبر سالجاری موکول کند.

ای مرده‌ای که در تو ز جان هیچ بوی نیست
رو، رو که عشق زنده ‌دلان مرده‌شوی نیست

همزمان با شعارهای پاسدار لاریجانی در مصر، رهبر حکومت اسلامی نیز خواهان ایجاد «اتاق فکر» برای کشف ظرفیت‌های ناپیدای حج شده‌اند! می‌بینیم که از هر چه بگذری «سخن دوست خوش‌ترست!» سخنان مهم ایشان با کد: 8809 ـ 9094 در ایسنا، مورخ 30 آذرماه 1388 منتشر شده. و خلاصه در این گیرودار آقای امیر انتظام، نخستین «تابوی» دست‌ساز غرب در حکومت اسلامی بر سایت‌های فارسی زبان دوباره ظهور فرموده‌اند. بله، فراموش نکرده‌ایم که حکومت جمکران برنامة «تابوسازی» را با امیرانتظام آغاز کرد، سپس نهضت عاظادی نیز در این جایگاه رفیع قرار گرفت، و بعد نوبت به فقیه عالیقدر، حضرت منتظری رسید و از 23 خردادماه سالجاری همة اینان به اضافة میرحسین موسوی جلاد و کروبی شیاد نیز به گوشوارة «تابو» تبدیل شده‌ا‌ند! چرا که کفگیر ارباب دیگر واقعاً به ته‌ دیگ خورده. و اینجاست که پیامدهای مرگ حسینعلی منتظری، یعنی واقعیت در زمان و مکان مشخص سخنان جرج اورول در باب اجماع و معلق زدن سگ‌های دست‌آموز را به چالش می‌کشاند.

گیرم که سوز و آتش عشاق نیست‌ات
شرمت کجا شده‌ است، ترا هیچ روی نیست
با خر میا به میدان زیرا که خر سوار
از فارسان حمله و چوگان و گوی نیست

پس از درگذشت فقیه عالیقدر، از داریوش همایون ساواکی تا حزب حقیقت‌فروش «توده»، و از نوقلم‌های ینگه‌دنیانشین تا جوجه‌های مسجد لندن، همگی هم‌زمان با «بی‌بی‌سی» و رادیوفردا معلق زدن برای ارباب در ینگه دنیا را آغاز کرده، دست در دست پاسداران بی‌مقدار و حاج فرخ نگهدارها، مثل ابر بهاری بر مرگ این مبارز نستوه گریستند! به اراده الهی اشک‌های‌شان برف شده، فرودگاه‌ها بسته شد، ترن‌ها از حرکت بازایستاد، و ... و ساواک جمکران هم یک انزوای رسانه‌ای بر شهر قم تحمیل کرد تا رسانه‌های ارباب بدون هیچ مسئولیتی «اخبار موثق» تظاهرات میلیونی، و درگیری و دستگیری و اعدام صدها تظاهر کننده را از زبان «شاهدان عینی» به گوش اهالی مرزپرگهر برسانند و همچون سی‌سال پیش در ماه مبارک «محرم» کاری حسینی کنند! که ناگهان انتشار «خبر» ده‌ها هزار، بلکه صدها هزار تظاهر کننده در فرانس پرس و بی‌بی‌سی کاسه کوزه‌ها را در هم ریخت، و خلاصه آن 24 میلیون نفر که به میرحسین رأی داده بودند به قول مش قاسم، پنداری دود شدند و رفتند به هوا! اینجا بود که که ارباب متوجه شد معلق زدن سگ‌های دست‌آموز دیگر کارساز نیست پس با صدور بیانیه‌ای فقیه عالیقدر را «مدافع حقوق‌بشر» معرفی کرد، و پا به پای سگ‌های گریان، خود نیز به معلق زدن پرداخت.

سگ ار چه بی‌فغان و شر نباشد
سگ ما چون سگ دیگر نباشد





...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت