چهارشنبه، دی ۰۲، ۱۳۸۸


دیوید و فانی!
...
ازین تاختن گوز و ریدن به راه
نه دانگ و نه غزو و نه نام و نه گاه

در فرهنگ دهخدا در باب فعل «ریدن» چنین آمده است: ریدن، برادر شاشیدن،‌ تخلیة شکم کردن،‌ بیرون ریختن فضولات شکم از راه مقعد، تغوط کردن و... و اما نه در فرهنگ دهخدا و نه در فرهنگ‌های دیگر این «فعل مقدس» در ترادف با فعل «خبررسانی» قرار نگرفته. ولی خبرگزاری‌های غرب و طرفداران میرحسین جلاد، به ویژه در سایت «جرس» برای پخش «اخبار موثق» و «مقالات» سرشار از بلاهت خود چنین ترادفی را نه تنها «جایز» که «واجب شرعی» نیز به شمار آورده‌اند.

خبرگزاری‌های غرب فقط مانده از توالت عمومی برای کسب «اخبار موثق» ایران و تجمع «میلیون‌ها ایرانی» در شهر قم و دیگر شهرهای کشور استفاده کنند. سی سال پیش بوق‌های کفتاران جنگ‌فروش برای سازمان دادن به براندازی به همین ترفند متوسل شدند: شایعه پراکنی بجای خبررسانی! امروز شبکة «بی. اف. ام. تی. وی» به نقل از «طرفداران احمد منتظری» خبر هم پخش می‌کرد! البته با در نظر گرفتن منافع آدمخواران مدافع «حقوق‌بشر دینی» در ایران،‌ حفظ آخوند در «جایگاه ویژه» هیچ تعجب ندارد‌. در این راستا نگاهی خواهیم داشت به مصاحبة «بی‌بی‌سی» با دیوید میلی‌بند،‌ وزیر امورخارجة بریتانیا. بله، مستر عنایت فانی، در این مصاحبه پرسش‌های متین و «معقول» مطرح می‌کنند، و پاسخ های «بجا» هم به‌ ایشان داده می‌شود. طی این مصاحبه، میلی‌بند که گویا فراموش کرده ما می‌دانیم ایشان از کجا آمده‌اند، یک نمایندة حقوق بشر برای‌مان تعیین کرده به نام شیرین عبادی! سپس ضمن هارت‌وپورت و تهدید و طرفداری از حقوق بشر، میلی‌بند کاسة‌ گدائی هم به دست گرفته خواهان ارسال دانشجو از ایران به انگلستان شده‌اند‌ و ... و از همه مهم‌تر ایشان آشکارا تمایل خود را برای ایجاد تقابل بین ایران و روسیه جهت حفظ منافع انگلستان در افغانستان اعلام داشته‌اند! تنها کاری که این گدای پررو انجام نداده همان «تخلی» در عالم واقع است. امر مقدسی که به صورت مجازی در کمال موفقیت انجام گرفته!

بعد از اين بر وطن و بوم و برش بايد ريد

به موازات پخش «خبر موثق» از توالت عمومی، ‌ و به دلیل کسادی بازار طاعون سبز، دارودستة‌ ملاممد خاتمی یک جبهة موازی گشوده و با توسل به شعارهای فریبندة «لائیسیته» و «دمکراسی»‌ در واقع مهملات همان پاسدار ساواکی را بازتولید می‌کنند. بله وقتی مرجع «توالت عمومی»‌ باشد کار به همینجا هم خواهد ‌رسید، و باز هم بگوئیم جای تعجب نیست. حضور «فاشیست ـ مسلمان‌هائی» که خود را مدافع دمکراسی ولائیسیته جا زده‌اند عرض کنیم، ‌ با یورگن هابرماس،‌ مدعی «دین عقلانی» و شیپورچی حلقة‌ فرانکفورت که برای حفظ ‌منافع اربابان‌اش در بارگاه مقدس پنتاگون، اعتقادات و باورهای فردی را از حریم خصوصی به عرصة عمومی وارد کرده، هیچکس به دمکراسی و لائیسیته نمی‌رسد. با تبلیغات حلقة فرانکفورت که برای نفی «انسان‌محوری»، در کمال بیشرمی «تاریخ» را به عنوان «نگرانی»، و توهم و خرافات دین را «عقلانی» تعریف می‌کند‌ به تنها جائی که خواهید رسید همان توالت عمومی یا خلای محبوب‌تان است. یعنی منبع الهام اعضای حلقة‌ فرانکفورت و دغدغة اصلی بنیانگذار حکومت اسلامی. ایشان در مسائل31، 59، 60 ، ‌64 از رسالة گرانبهای خود در باب آداب تخلی یا همان «ریدن شرعی» و «دینی» چنین می‌فرمایند:

«موقع تخلى بايد طرف جلوى بدن يعنى شكم و سينه رو به قبله و پشت به قبله نباشد[...] در چهار جا تخلى حرام است، ‌ در كوچه‏هاى بن‌بست [...] در ملك كسى كه اجازه تخلى نداده[...] در اماکن موقوفه روى قبر مؤمنين در صورتى كه بى‏احترامى به آنان باشد[...] واجب اسـت انسان وقت تخلى و مواقع ديگر, عورت خود را از كسانى كه مكلف‌اند[...] بپوشاند, ولى زن و شوهر لازم نيست عورت خود را از يكديگر بپوشانند [...]»


حجاب نام و ننگ از پیش بردار
که محرم ک..ن نپوشاند ز محرم

حال که با «خط‌» تفکر بنیانگزار حکومت مقدس بهتر آشنا شدیم، بهتر است نگاهی داشته باشیم به سایت پیروان «خط‌امام» که در راستای همین «خط» نورانی حاجیه عبادی بدون پوشاندن عورت «سر قدم رفته» و آخوند منتظری را «پدر حقوق‌بشر» خوانده. البته آن حقوق‌بشری که «عبادی» مدافع آن شناخته می‌شود، ‌ منتظری هم باید پدرش باشد. چرا که این قماش حقوق‌بشر ثمرة شیرین ازدواج فرخندة سازمان‌سیا با محفل نوبل است و طعم شیرین ثمرة چنین ازدواجی از شیرینی چارچوب آن یعنی «جنگ، تجارت برده و قاچاق اسلحه و موادمخدر» ناشی می‌شود. به عبارت دیگر این نوع ویژه از «حقوق‌بشر» در واقع حقوق امثال عبادی و موسوی و دیگر جیره‌خواران شبکة قوادان و قاچاقچیان محترم به شمار می‌آید که پیشتر هم «نوبل حسین» در اسلو به «شرافت‌شان» گواهی داده بود. قوادان و قاچاقچیانی که با حمایت ارتش جنایتکار ناتو منطقه را به باغ وحش تبدیل کرده‌،‌ و از ارکان سیاست استعمار در جهان سوم‌اند. از اینرو سیاست کذا را «قاف،‌ ‌قاف» ‌خوانند، این سیاستی است که با «شعار» حقوق ‌بشر اعمال می‌شود. ولی حقوق مذکور با اعلامیة جهانی حقوق‌بشر که ما از آن دفاع می‌کنیم هیچ ارتباطی ندارد.

اعلامیة جهانی حقوق‌بشر را حقوقدانان غرب با تکیه بر قوانین «انسان‌محور»‌ تنظیم کرده‌اند و «فرزند» احدی نیست. روشن‌تر بگوئیم کسی نمی‌تواند بر این اعلامیه ادعای پدری و مهتری داشته باشد. در عوض حقوق‌بشردینی، همچنانکه گفتیم، هم پدر دارد، هم مادر و از اینرو «دیوید میلی‌بند» نیز در مصاحبة خود با «عنایت فانی» از آن دفاع به عمل آورده. میلی‌بند را که همه می‌شناسیم! پیشتر در مورد محفل‌اش توضیح مفصل داده شده. ایشان از فرهیختگان دوران افلاس انگلستان‌اند که جهت حفظ جبهة طالبان در منطقه یا همان سنگر «قاف، قاف» می‌بایست همچون تونی بلر، یک شبه ره صدساله می‌رفتند که خوب هم رفتند. منتهی رتبة میلی‌بند از بلر پائین‌تر است چرا که بلر مسیحی و انگلیسی است، حال آنکه خانوادة میلی‌بند در ردة مهاجران یهودی اروپای شرقی قرار گرفته. در نتیجه، اینان برای حفظ منافع تفنگ‌فروشان از تونی بلر هم پای را فراتر خواهند گذارد. پیش از ادامة مطلب لازم است یک پرانتز باز کنیم و برای آندسته از هم‌میهنان گرامی که با «توحش کلیسا» در اروپای غربی آشنائی ندارند نکاتی را به صورت شتابزده توضیح دهیم.

یهودیان به طور کلی در اروپا منفوراند. ریشة نفرت همچنانکه گفتیم در تبلیغات کلیساست که «یهودی» را مسئول مرگ عیسی می‌داند، حال آنکه پدرومادر عیسی یعنی یوسف نجار و مریم از اقوام سامی‌اند! البته در اینجا «پدرآسمانی» آنحضرت را از این بحث کنار می‌گذاریم. باری در انگلستان اوضاع یهودیان وخیم‌تر است. پیشتر هم گفتیم که در قرن 12 میلادی، یهودیان را از این کشور متمدن اخراج کردند تا جزیرة کذا «مسیحی» و «پاک» باقی بماند. به هر تقدیر در باور عام، یهودیان اروپای شرقی از یهودیان اروپای غربی «پست‌تر» نیز شمرده می‌شوند، ‌ حتی اگر به یک محفل واحد وابسته باشند. به عنوان نمونه ردة «رابین کوک»، وزیر اسبق امورخارجة بریتانیا، به مراتب از ردة میلی‌بند بالاتر است و ... و خلاصه کنیم که خانوادة میلی‌بند در پائین‌ترین ردة یهودیان اروپائی در انگلستان قرار گرفته، ‌ در نتیجه نفرت بیشتری شامل حالش خواهد شد. البته فکر نکنید اینان به دلیل یهودیت‌شان مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند، نه چنین نیست. ولی تحقیر و نفرت جامعه را حس می‌کنند و همین برای تخریب و تزلزل‌شان کفایت خواهد کرد.

در نتیجه به دلیل همین تزلزل اکثر اینان برای حفظ خود از گزند جامعه تلاش می‌کنند به «قدرت» نزدیک شوند. با توجه به اینکه ریشه‌های قدرت را در «قدرت پنهان» یعنی در باندهای تبه‌کار و فروشندگان جنگ می‌باید جستجو کرد، آسیب‌پذیرترین و متزلزل‌ترین افراد جذب همین محافل جنگ‌طلب و خشونت‌پرور می‌شوند و برای حفظ این «جایگاه امن» به هر کاری تن خواهند داد. پس سخنان موهن و بیشرمانة میلی‌بند در مورد ایران و افغانستان را با در نظر گرفتن جایگاه یهودیان مهاجر اروپای شرقی در کشور انگلستان می‌باید بررسی و تحلیل کرد، چرا که توحش و خشونت و حماقتی که در این اظهارات موج می‌زند فقط می‌تواند بازتاب همان توحشی و تحقیری باشد که از باورهای جامعة آنگلیکن بریتانیا به ذهن و ضمیر امثال میلی‌بند منتقل شده.

خواستم تا زحلی گویم و منحوس ترا
بازگویم نه، که صدبار از او نحس‌تری
ملخ از تخم تو چیزی نتواند که خورد
که تو از گرسنگی تخم ملخ را بخوری

میلی‌بند در مورد افغانستان، چند آیة الهی نازل کرده، می‌گوید این کشور خاستگاه تروریسم است! وی ادامه می‌دهد که جهان متمدن، یعنی غرب که در واقع افغانستان را عمداً به پایگاه تروریسم تبدیل کرده، باید این پایگاه را از دست‌پروردگان خود پس بگیرد! به عبارت دیگر، سیاست طالبان‌پروری آنگلوساکسون‌ها که پیش از استقرار حکومت اسلامی جمکران در این کشور اعمال می‌شد،‌ هیچ نقشی در شرایط اسفبار امروز افغانستان ندارد! ‌ افغانستان چنین «است» همچنانکه محمد پیامبر خداست و آن‌ها که افغانستان را به بهانة وقایع 11 سپتامبر اشغال کرده‌اند همگی در سنگر «تمدن» لنگر انداخته‌اند. و از آنجا که میلی‌بند هم از اشغال نظامی افغانستان حمایت می‌کند، بنابراین خوانندگان این مصاحبة «متمدن» می‌باید ایشان را هم متمدن به شمار ‌آورند، هر چند که اظهارات‌شان در عمل خلاف این امر را ثابت کند:

«افغانستان خاستگاه ایده‌ال تروریسم بین‌المللی است. جهادی‌های جهانی می‌توانند در هر جائی باشند ولی خاستگاه و ماوای ایده‌آل آن‌ها مرز افغانستان و پاکستان است. لازم است که بدانیم [پس] گرفتن این خاستگاه ایده‌آل از تروریسم بین‌المللی برای دنیای متمدن ضروری است.»


بله این جوانک یاوه‌گو که از ناکجاآباد سیاست استخراج شده، و خود را متمدن می‌انگارد، نمی‌داند پیش از دخالت غرب در افغانستان چه شرایطی بر این کشور حاکم بوده. به همین دلیل است که به شیوة خمینی دجال سخن می‌گوید. کافی است در سخنان وزیر امورخارجة بریتانیای کبیر «اسلام» را بجای واژة «تمدن» بگذاریم، تا دو جبهة جادوئی حق و باطل ایجاد شود و از آنجا که میلی‌بند در سنگر حق نشسته، افغانستان به خودی خود تبدیل می‌شود به خاستگاه باطل! و نبرد حق علیه باطل نیز روشن است که نبرد خدا علیه شیطان خواهد بود! پس لازم می‌آید میلی‌بند همچنان در افغانستان به جنگ «برحق» خود ادامه دهد. باری متن مصاحبة میلی‌بند در سایت بی‌بی‌سی،‌ مورخ 22 دسامبر 2009 در دسترس مشتاقان قرار دارد و ما به فرازهائی از سخنان خشونت‌گستر جوان‌ترین وزیر امورخارجة تاریخ انگلستان اکتفا خواهیم کرد. فقط یادآور شویم تمام پرحرفی‌های میلی‌بند که سراسر توهین به ایرانیان و ملت افغانستان است یک هدف اصلی را دنبال می‌کند، و آن این است که حکومت مفلوک جمکران در کنفرانس 28 ژانویة 2010 باید از مواضع توحش‌گستر و طالبان‌پرور انگلستان حمایت کند تا منافع «دنیای متمدن» ‌حفظ شود.

میلی‌بند در مورد برنامة هسته‌ای ایران هم اظهارنظر کرده، ولی از آنجا که تصمیم در این مورد نه با انگلستان که با پنتاگون است، نظرات وی را نادیده می‌گیریم. میلی‌بند می‌گوید ما علاقمندیم که روابط خود را با ایران گسترش دهیم، و خیلی دل‌مان می‌خواهد منافع این روابط نصیب «مردم ایران»‌شود! وی همچنین تأکید کرده که مسائل داخلی ایران به «مردم» مربوط است ولی مناظره‌های ابلهانة پیش از انتخابات جمکران را سازنده دانسته، هر چند از شمارش آراء و «نقض حقوق بشر» پس از انتخابات ابراز نگرانی می‌کند. و دقیقاً همینجاست که مذاکرات هسته‌ای به حقوق‌بشر گره می‌خورد! به این ترتیب که عنایت فانی صحبت میلی‌بند را قطع کرده به وی می‌گوید مخالفان دولت معتقدند، الویت شما در رابطه با ایران فقط مسئلة هسته‌ای است و اصلا به حقوق‌بشر اهمیتی نمی‌دهید، و دیوید میلی‌بند می‌گوید، «نات ات‌ال!»‌ یعنی به هیچ عنوان، مگر بیانیه‌های «ما» را نخوانده‌اند؟ من هفتة گذشته با «خانم» عبادی ملاقات کردم، همین امسال دولت بریتانیا 50 یا 60 بار از برخورد ایران با مسئلة حقوق‌بشر انتقاد کرده، ایران اصول اساسی حقوق‌بشر را رعایت نمی‌کند ما این مسائل را فراموش نمی‌کنیم و ... و پوچیاتی از این دست!

پیش از ادامة مطلب یادآور شویم، پس از افتضاحات جمکران گروه 8 با صدور بیانیة رسمی از حکومت اسلامی درخواست کرده بود به سرکوب‌ها پایان دهد. ولی وقتی دست حمایت آنگلوساکسون‌ها بر سر حکومت جمکران کشیده می‌شود، این بیانیه‌ها فقط به گسترش سرکوب منجر خواهد شد، چرا که حکومت اسلامی با مراجعه به قطب‌نمای بصیرت بلافاصله رعایت حقوق بشر را «خواست دشمن» شمرده و سرکوب را افزایش می‌دهد. به ویژه که آخرین ابزار و شیوه‌های سرکوب از دست‌های مقدس ارباب در لندن و واشنگتن به جمکران ارسال می‌شود؛ البته در برابر دلارهای حاصل از چپاول نفت که در بانک‌های غرب «محفوظ» است.

اگر محکم ببندی بند شلوار
هنوزت عقد صحبت نیست محکم

باری میلی‌بند پس از معرفی آخوند شیرین عبادی به عنوان سرپرست دکان حقوق‌بشر در جمکران، ضمن تأکید بر استقلال «بی‌بی‌سی» از دولت بریتانیا، و ابراز رضایت از این «فضای باز»، کاسة گدائی را درآورده خواهان مبادلات فرهنگی می‌شود:

«مسأله هسته‌ای مهم است، حقوق بشر مهم است [...] اضافه بر اینها مسأله [...] مبادلة دانشجو، که باید میان ایران و بریتانیا وجود داشته باشد. تعداد زیادی دانشجوی ایرانی در این کشور هستند که بسیار هم خوب است [...] بی‌بی‌سی فارسی [...] مستقل است.[...] بی‌بی‌سی از طرف دولت بریتانیا نیست. این شبکه اخبار مستقل در اختیار مردم می‌گذارد. بنابراین همة‌ این‌ها خوب است. ما از این باز بودن فضا استقبال می‌کنیم و امیدواریم بیشتر شود.»

بله فضای «بی‌بی‌سی» بخصوص خیلی «باز» است، البته برای گسترش تقدس، آخوند پروری و دین‌فروشی. آنقدر فضای این رسانه باز شده و آنقدر از دولت بریتانیا مستقل شده که پرسش‌های مربوط به سیاست‌های این دولت را نیز سانسور می‌کند، ‌چرا که قادر نیست به آن‌ها پاسخ دهد. این رسانه، همچون رادیوفردا و دیگر بوق‌های ناتو حتی یک مورد طنز در مورد خود منتشر نمی‌کند! حتماً خود را «مقدس» هم می‌انگارد. ولی میلی‌بند مصاحبه نکرده تا واقعیت را بگوید، این «وزیرک» را آورده‌اند تا مزخرفات «فاشیست ـ مسلمان‌های» گروه ملاممد خاتمی را برای‌مان تکرار کند. از اینرو میلی‌بند، ‌ ضمن تأکید بر نیت خیر بریتانیا از «خواست مردم ایران»‌ نیز آگاه شده ‌می‌گوید، این «ملت تحصیلکرده» ضمن «حفظ اعتقادات» خود می‌خواهد با جهان ارتباط داشته باشد. بله، می‌بینیم که خیمه زدن توله‌های اصلاح‌طلبان و بورسیه‌های خبرچین ساواک در منچستر و لندن چه معجزاتی کرده! میلی‌بند که حرف می‌زند اگر چشم‌ها را ببندیم احساس می‌کنیم شیخ صادق‌صبا، حاجیه عبادی و شیخ مسعود بهنود گروه هم‌سرایان تشکیل داده‌اند:

«من می‌دانم که مردم ایران چه می‌خواهند. آن‌ها یک ملت تحصیلکرده هستند که می‌خواهند با جهان خارج ارتباط داشته باشند، در حالیکه به اعتقادات خود هم پایبند بمانند[...] اما روشن نیست که دولت ایران اصلا اجازه چنین مبادلاتی را بدهد. از نظر ما این مبادلات بسیار مفیدند. درها باز است و تعهد به مبادلات فرهنگی، دانشجوئی و شخصی بسیار قوی است. آنچه ما نداریم تعهد دولت ایران است که این مبادلات را امکانپذیر کند.»


بله اصل مطلب این است که دولت جمکران تعهد کند با ارسال دانشجو مخارج دانشگاه شکسته‌ها و پروفسورهای پوسیدة بریتانیا را با ارز حاصل از چپاول نفت تأمین خواهد کرد، باشد که این مبادلات اگر برای ما ملت جز خسارت هیچ ندارد به حال حاکمیت انگلستان سخت مفید افتد. به ویژه که پس از کودتای ناکام هیزاکسلنسی، آنچه بریتانیا می‌خواهد این است که ایران یک عضو مورد احترام جامعة بین‌المللی باشد و در این ‌راه آماده جان‌فشانی است. فانی از میلی‌بند می‌پرسد، وقتی «شایعة» دخالت انگلستان در آشوب‌های اخیر را می‌شنوید، چه احساسی دارید؟ وزیرک هم می‌گوید، «من حس می‌کنم»، این شایعات «دروغ» است، و آنرا به شدت تکذیب می‌کند. خلاصه رخدادهای شش‌ماه اخیر با احساسات دیوید میلی‌بند پیوند یافته! و احساس ایشان این است که پس از برگزاری انتخابات، حق مسلم مردم است که در پی یک شایعه، تظاهرات غیرقانونی هم به راه بیاندازند!

البته مسلم است هیچ دولتی نمی‌گوید حامی کودتاچیان بوده. کودتاها «رخ» می‌دهد؛ بدون دخالت بیگانه! همچنانکه 22 بهمن 57 نیز دقیقاً همینطور شد. اما در مورد 28 مرداد، میلی‌بند می‌فرماید، بله از سوی «دو طرف» اشتباهی پیش آمده ولی «فورگت ایت» بهتر است به سوی آینده بنگریم، تظاهرات مردم ایران به خواست ما نبوده. ‌ ولی ما باید از حقوقی که «فکر می‌کنیم»‌ ایرانی‌ها به دنبال‌اش هستند دفاع کنیم! می‌دانیم که میلی‌بند گفته بود می‌داند ما ملت تحصیلکرده چه می‌خواهیم:

«من حس می‌کنم که این اظهارات تحریف واقعیت است. این که بریتانیا مسئول تظاهرات مربوط به انتخابات در ایران است ذره‌ای واقعیت ندارد. تصمیم مردم ایران که تظاهرات کنند یا نظرشان را بگویند، به خواهش و تشویق ما یا از طرف ما نیست. بنابراین واکنش من این است که ما باید از حقوقی که فکر می‌کنیم ایرانی‌ها به دنبالش هستند قویا دفاع کنیم، حق حرف زدن از سوی خودشان، نه از طرف ما.»

ما هم معتقدیم میلی‌بند باید از سوی خود و دولت متبوع‌اش صحبت کند، نه از طرف ایرانیان. کودتای 28 مرداد «اشتباه» هیچ طرفی نبوده، پیامد توطئة محمد مصدق و فدائیان اسلام و دیگر جیره‌خواران کارخانة رجاله پروری است که با حفظ اعتقادات‌شان مبادلات فرهنگی را آنطور که لندن در نظر داشت افزایش دادند. همچنین ابراز نظر «مردم» بر اساس شایعه‌پراکنی آنهم با تظاهرات خیابانی خواست حاکمیت بریتانیاست! خوب است که مسئول ستاد تبلیغاتی میرحسین جلاد هم از انگلستان صادر شده بود و خلاصه این سیاست ایجاد آشوب مسبوق به سابقه و «قدیم» است و از دوران قاجار رایج بوده.

میلی‌بند در پاسخ به عنایت فانی خیلی به گرفتن «درس از تاریخ» ابراز علاقه می‌کند، و به همین دلیل همچون رضا پهلوی که از اشتباهات گذشته هیچ نیاموخته بود، مورد خطاب و عتاب فانی‌ قرار نمی‌گیرد. بله این دیوید میلی‌بند خیلی بچة خوبی است و در مورد «تاریخ» هم حرف‌های مهمی می‌زند، از جمله می‌گوید در تاریخ‌شان اشتباه هم وجود داشته! یا اینکه نباید درگذشته زندگی کنیم و ... و اگر زندگی کردن در گذشته خوب نیست شاید این جوان رعنا بتواند به ما بگوید به چه دلیل به اعتقادات ملت ایران چسبیده و چرا در افغانستان سنگ مذاکره با طالبان را بر سینه می‌زند؟ اعتقادات و شیوة طالبان متعلق به زمان حال است؟ نه! ولی دهه‌هاست که همین اعتقادات به توحشی میدان داده که کارساز سیاست خیرخواهانة انگلستان شده، پس دلیلی ندارد که از آن دست بشویند:‌

«فکر می‌کنم مهم است که از تاریخ درس بگیریم [...] یقین دارم همة طرف‌های درگیر مرتکب اشتباهاتی شده‌اند [...] اشتباه حتماً در تاریخ ما هم وجود داشته. اما حالا باید نگاه مان به امروز و آینده باشد. از گفتگوئی صادقانه دربارة کج‌روی‌های گذشته استقبال می‌کنم ولی در عین حال از تیره کردن گذشته سودی نمی‌بریم. نباید در گذشته زندگی کنیم. نگذاریم که لغزش‌های گذشته، زمان حال و آینده را تحت تاثیر قرار بدهد.»


آری همین حرف‌های دلنشین بود که باعث شد عنایت فانی حکایت آن 1،5 میلیارد دلار کذا را پاک فراموش کند! تا میلی‌بند به صراحت و البته در کمال وقاحت مواضع آیندة نوکران لندن در جمکران را در نشست 28 ژانویه تعیین نماید، به‌ این بهانة واهی که منافع ملت ایران با منافع انگلستان هم‌سوئی دارد! حداقل میلی‌بند چنین وانمود می‌کند:

«ثبات افغانستان به سود ایران است. ایران از تولید مواد مخدر در افغانستان آسیب زیادی می‌بیند [...] ایران باید انتخاب کند که آیا می‌خواهد ثبات را تقویت کند و کنار ما بایستد یا ثبات را تضعیف کند[...] ‌مایل‌ام که ببینم دولت ایران در کنفرانس لندن چنین تصمیمی می‌گیرد.»


بله ایشان مایل‌اند گورکن‌ها همچون دیگر نوکران ارتش ناتو از طالبان حمایت کنند تا یکبار دیگر لندن بتواند ملت ایران به سپر بلای خود در برابر هند و روسیه تبدیل کند. می‌دانیم که هند و روسیه پیشتر مخالفت خود را با این سیاست ـ ‌مذاکره با طالبان خوب ـ اعلام کرده‌اند. البته از امروز تا 28 ژانویه ممکن است تحولاتی در جهان رخ دهد که گورکن‌ها نتوانند به دم‌جنبانی برای ارباب ادامه دهند، ‌ هر چند که مهرورزی پس از ابراز مراتب نوکری در کپنهاگ، از هم اکنون پروندة جنگ دوم جهانی را گشوده و حضور مستشاران نظامی آلمان نازی را در ایران تکذیب می‌کند! می‌دانیم که آلمان هیتلری با حمایت انگلستان در ایران لانه کرده بود، و خسارت این سیاست را هم ملت ایران متحمل شد.

طریقت‌خواهی از سعدی بیاموز
ره اینست ای برادر تا جهنم

اینبار هم از قضای روزگار انگلستان قصد دارد ما را به ابزار حمایت خود از طالبان تبدیل کند و می‌بینیم که هم طاعون سبز و هم مهرورزی «مبارز» خفقان اختیار کرده‌اند، و در واقع مواضع ارباب را کاملاً تائید می‌کنند. خلاصه همه از ارباب و نوکر در خط «تفکر» امام روشن‌ضمیر به صف شده به تخلی یا همان «ریدن دینی» مشغول‌اند و از آنجا که سیاست‌شان عین دیانت‌شان است، ریدمان‌شان هم در واقع سیاسی می‌شود. کار بجائی رسیده که مهرورزی برای لغزخوانی‌های‌اش اسناد و مدارک هم پیش‌بینی کرده! شاید بهتر باشد بجای این شیرین زبانی‌ها، «شواهد» و «مستندات» حضور نظامیان آلمان را در ایران «پاک» کند، همانطور که ایشان پیشتر قصد «پاک کردن» اسرائیل را داشتند.

گفتا شکرم بیار و بادام
گفتم نخرم سرت به گ..زی

به گزارش فرانس پرس در فیگارو، مورخ 23 دسامبر 2009، تعداد 10 هزار نفر از بیکاران سیرالئون برای تأمین امنیت عراق به این کشور اعزام خواهند شد! ما هم از 28 ژانویه 2010 جوانان ایران را به دو دسته تقسیم کرده، یک گروه را برای تأمین امنیت و ثبات افغانستان به این کشور اعزام می‌کنیم، گروه دوم را هم برای مبادلات فرهنگی می‌فرستیم به انگلستان تا «تحصیلکرده» شوند و پس از بازگشت به ایران در جایگاه رفیع بیکار و یا مزدوری برای اجنبی قرار گرفته، بعداً برای تأمین امنیت به عراق صادر شوند.



...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت